در جامعة امروز، زن به سرعت عوض میشود و زمان او را از آنچه هست دور میسازد و همة ارزشهای قبلیاش را از او میگیرد تا از او موجودی بسازد که میخواهد و میسازد. همانطور که میبینیم ساختهاند!
امروزه بخصوص در جامعة اسلامی ایران با یک واقعیت روبرو هستیم و آن دگرگونی شدید در رفتار و عادات اجتماعی و طرز تفکر و تغییر شکل انسانی است. امروزه میان دو نسل فاصله است. در گذشته جامعه ثابت بود و در طول یک قرن چیزی عوض نمیشد و در چنین جامعهای زن و مرد نیز تیپ ثابتی داشتند و اینکه دختری کپی مادرش باشد، طبیعی بود. اما امروزه دختران از مادران فاصله میگیرند و با هم بیگانه میشوند و اختلاف سنی از هر دو، دو انسان جدا و وابسته به دو دورة اجتماعی و دو فرهنگ و بینش میسازد..
در جامعة ما دو واقعیت وجود دارد. یکی تیپی است که متعصبانه سنت موجود را به نام مذهب و اخلاق میخواهد تحمیل کند و دیگری تیپی است که به عنوان روشنفکری و تجددمأبی یا به این عنوان که اگر دخالت کنم به اُمّل و قدیمی و عقبمانده متهم میشوم، در برابر تغییر تیپ دختر و پسر، نقش مترقی را بازی میکند. زیرا اگر دخالت کند، این حرمت ظاهری را نیز از دست میدهد..
وجود هر دو تیپ یک نتیجه دارد و آن سیلی ویرانکننده است که همة بنیادها را خراب میکند و شهر را تسلیم خویش میسازد. در چنین جامعهای مهمترین سؤال برای زن آگاه این است که چگونه باید بود؟ زیرا میداند که اینگونه که هست نمیماند و نمیتواند بماند. از طرفی میخواهد خویشتن جدیدش را خود انتخاب کند، اما نمیداند چگونه؟ نمیداند چهرة انسانیاش شبیه کدام چهره باید باشد..
ما مسلمانیم. زن جامعة ما وابسته به تاریخ و جامعهای است که روحش را از اسلام گرفته است و زن آگاهی که در این جامعه میخواهد خودش را بسازد، نمیتواند از اسلام بینیاز و نسبت به آن بیتفاوت بماند.
مردم ما همواره از حضرت فاطمه(س) دم میزنند، اما با این همه چهرة روشن او شناخته شده نیست. بیشترین چیزی که مردم از این شخصیت بزرگ میدانند و بر زبان میآورند، این است که: حضرت فاطمه محبوب پیامبر بود. پس از پیامبر، فدک از او گرفته شد. جمعی به خانهاش حمله بردند و در را به پهلویش زدند و طفل شش ماههاش را سقط کرد. بعد از آن عمر کوتاهش را با گریه و نفرین گذراند تا وفات کرد و وصیت نمود که او را شبانه دفن کنند تا کسانیکه از آنها نفرت داشت، جنازهاش را تشییع نکنند و قبرش را نشناسند. حضرت فاطمه(س) چهرهاش که در پشت مدح و ثناها و گریهها و نالههای همیشگی پیروانش مجهول مانده است، یک زن بود؛. آنچنان که اسلام میخواهد زن باشد.
حضرت فاطمه زهراو نیز حضرت زینب الگوهایی برازنده و فراگیر هستند، که زنان مسلمان باید در تمام زمینه ها از آنان پیروی کنند، زیرا آنان کسانی اند که هویت انسان در آنهاجلوه گر است. آنها زنانی هستندکه افتخار خاندان وحی اند و چون خورشیدی بر تارک اسلام میدرخشند.حضرت زهرا(س)زنی است که فضایل او هم تراز فضایل بی نهایت پیغمبر اکرم(ص)و خاندانعصمت و طهارت(ع) است.
زنی که هر کس، با هر بینش، در باره او گفتاری دارد،ولی از عهده ستایش او برنیامده است. بانوی عالَم اسلام، زنی روحانی و ملکوتی و به تمام معناانسان است. او نسخه تمام انسانیت و حقیقت تمام زن و انسان است.
او موجودی الهی جبروتی است که در صورت یک زن ظاهر شده است. زنی که تمام ویژگیهای انبیادر او است .او است که حرکت معنوی را از مرتبه طبیعت شروع کرده، باقدرت الهی و تربیت رسول اکرم(ص)به مرتبه ای رسیده که دست همه از او کوتاه است. این گونه زن، یکی از هدفهایآفرینش است.
عبادت، فصاحت و بلاغت، فرزانگی و دانش، معرفت و حکمت، جهاد و مبارزه، رفتار مادرانه واحساسات و شخصیت جامع الاطراف حضرت فاطمه زهرا را الگوی زن مسلمان می داندآنکه در این زمینه می تواند الگو باشد، بانوی محترمی است که در میدانهای مختلف، جهاد کرده، ازاسلام و امامت و ولایت و پیامبر و بزرگترین سردار اسلام امیر مؤمنان دفاع نموده است.این دختر مثل فرشته نجاتی برای پیغمبر(ص) مثل مادری برای پدر خود و مثل پرستار بزرگی برایآن انسان بزرگ مشکلات را تحمل کرد. از این رو به ام ابیها ملقب گشته است.
(نقل از سایت یاعلی مدد _حضرت زهراء س)
.: Weblog Themes By Pichak :.