سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

نقل از سایت شفقنا

مقام حضرت زهرا (س) در سن جوانی

بر اساس تصریح قرآن کریم، عیسای پیامبر (ع) هنگامی که در گهواره بود مقام والایی نزد پروردگار داشت: “فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا. قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی‏ نَبِیًّا. وَ جَعَلَنی‏ مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا”؛[42] مریم به فرزندش اشاره کرد تا ماجرا را از او بپرسند. آنان با تعجب گفتند که چگونه با نوزادی که در گهواره است سخن گوییم؟! عیسای تازه متولد شده گفت: من بند? خدایم که او کتاب آسمانی به من هدیه کرده و مرا به عنوان پیامبر برگزیده است! و نیز هر کجا که باشم برکت را در وجودم قرار داده و مرا تا زمانی که زنده هستم به نماز و زکات سفارش فرموده است.

و نیز در جای دیگری از قرآن این آیه را مشاهده می کنیم: “وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحین‏”؛[43] و عیسی در گهواره و در میانسالی با مردم سخن گفته و همواره از نیکوکاران بود.

بر این اساس، اگر بپذیریم که فردی در نوزادی بتواند پیامبر باشد، پذیرش این موضوع که بانویی آسمانی در سنین نوجوانی و جوانی بتواند جایگاهی مانند پیامبران داشته باشد، با آموزه های اسلامی و قرآنی هیچ منافاتی ندارد.

اما این که چرا برخی افراد می توانند به این جایگاه ها دست یابند، موضوع دیگری است که در جای خودش مورد بحث و گفت و گو قرار گرفته است.

نمایه های مرتبط:

مقام امامان شیعه نسبت به پیامبران، 5227 (سایت اسلام کوئست: 6067).

معنای حدیث لولا فاطمه، 8251 (سایت اسلام کوئست: 8723).

ابعاد شخصیت حضرت زهرا (س)، 1256 (سایت اسلام کوئست: 1334).


برتری بر بسیاری از مردان


هر چند که پیامبران و امامان، به دلایلی که در جایش بدان ها پرداخته شده، از میان مردان انتخاب شده اند، اما معنای چنین انتخابی آن نیست که بانوان، امکان پیشرفت معنوی و رسیدن به درجات عالی قرب خداوند را ندارند. در همین راستا، خداوند در قرآن کریم، بانوانی؛ چون مریم و آسیه را از میان نسل های گذشته، به عنوان اسوه ای برای بشریت معرفی نموده است.[44] بدیهی است که مقام و منزلت آنان از بسیاری مردان و حتی مردان مؤمن، برتر و والاتر است. مسلمانان، به ویژه، شیعیان معتقدند که بانوان دیگری نیز وجود دارند که مقام معنوی آنان به مراتب بیشتر از عموم مردان و زنان با ایمان است.

ام المؤمنین خدیجه، همسر پیامبر (ص) و دخترشان فاطمه (س)، برترین بانوی جهان آفرینش، بهترین نمونه از بانوانی هستند که تمام افراد با ایمان اعم از زن و مرد باید از آنها سرمشق گرفته و رفتارشان را الگوی خویش قرار دهند.

شیعیان، فاطمه (س) را شخصیتی می دانند که در ردیف پیامبران و اولیای الاهی جای دارد. در این زمینه، امام صادق (ع) بیان می فرمایند که اگر خداوند، امیرالمؤمنین علی (ع) را خلق نمی کرد، هیچ مردی هم طراز فاطمه (س) نبود.[45] و این نشانگر برتری ایشان بر تمام صحابه پیامبر (ص) از دیدگاه شیعه می باشد.

البته، کتاب های معتبر اهل سنت نیز آکنده از بیان فضائل آن بانوی بزرگوار است؛ نظیر این که ایشان پار? تن پیامبر (ص) بوده و آزارشان چون آزار پیامبر است،[46] و ایشان، سرور بانوان بهشت هستند.[47]

بر این اساس، عجیب نیست که مسلمانان معتقد باشند که فاطمه (س)، برتر از مردان بسیاری باشد.


پیامبر(ص) و بوسیدن فاطمه(س)

حضرت فاطمه (س) در میان دختران و اهل بیت پیامبر (ص) از جایگاه ویژه ای برخوردار و یک دختر استثنایی است. وی از نظر خلقت و آغاز نشو و نمایش فوق العاده و برجسته است.

به حدیثی که با چند سند، ابن شهر آشوب آورده است توجه می کنیم:

«ابوعبیده خداء و غیر او از امام صادق (ع) چنین نقل کرده است که رسول خدا (ص) فاطمه را زیاد می بوسید، بعضی از همسران حضرت این کار را ناپسند شمرده و اعتراض کردند. پیامبر (ص) فرمود: وقتی که مرا به سوی آسمان عروج دادند، جبرئیل دستم را گرفت و به بهشت وارد کرد خرمایی در اختیار من قرار داد که آن را خوردم – در روایتی آمده است: – سیبی را به من داد و خوردم. این میوه تبدیل به نطفه ای در صلب من گشت، همین که به زمین فرود آمدم با خدیجه همبستر شدم و او به فاطمه باردار شد. بنابراین فاطمه حوری بهشتی است که در جمع آدمیان قرار گرفته، هرگاه به بوی بهشت مشتاق شوم دخترم را می بویم.[48]

آری رابط? پیامبر (ص) با دخترش زهراء (س) بسیار عمیق و پرمعنا است و علاق? شدید او نسبت به این دختر آشکار و نمایان است.


تاریخ تولّد حضرت زهرا (س)


معمولاً و به طور عادی و طبیعی در تایخ وقایع و حوادث تاریخی همچنین تولد و وفات و شهادت شخصیت های بزرگ اختلاف نظر وجود دارد. از آن جمله در تاریخ ولادت و شهادت زهراء (س). علت اصلی چنین اختلاف نظرهایی عدم اهتمام به ضبط دقیق، عدم اهتمام به نگهداری منابع و … است که منجر به  از بین رفتن بسیاری از کتب و منابع اولیه شده است.

در کتب تاریخ و احادیث سه تاریخ برای ولادت آن حضرت ذکر شده است:

بیستم جمادی الاخر سال پنجم قبل از مبعث

دهم جمادی الآخر سال پنجم بعد از مبعث پیامبر اکرم (ص)

بیستم جمادی الآخر سال دوم بعد از مبعث

ما در این جا به بررسی هریک از این اقوال در دو بخش قبل از بعثت و بعد از آن می پردازیم:

1? ولادت قبل از بعثت: بیستم جمادی الاخر سال پنجم قبل از مبعث: این تاریخ در منابع زیر آمده است:

الف. در مصباح المتهجد آمده است: عامه (اهل سنت) روایت کرده اند که تولد آن حضرت در سال پنجم قبل از بعثت بوده است.[49]

این نظر (ولادت پنج سال پیش از بعثت، وفات در 29 سالگی) در نزد مورخان طرف داران زیادی دارد . اما به دلیل این که سخنان کسانی که این تاریخ را پذیرفته اند، یکسان نبوده و گاه متفاوت است، نمی توان این تاریخ را پذیرفت.! مثلا «ابن سعد» گزارش «واقدی » را در شرح حال نویسی فاطم? زهرا (س)[50] می پذیرد و می گوید: فرزندان پیامبر (ص) از خدیجه (س) به ترتیب ذیل اند: ..،..،…، سپس فاطمه، بعد ام کلثوم و در زمان مسلمانی، عبدالله و میان هر فرزند، یک سال فاصله بود.[51]

اگر عبدالله در سال بعثت به دنیا آمده باشد، فاطمه (س) دو سال پیش از بعثت زاده شده است، نه پنج سال!

چنان که باید گفت: پیامبر 38 سال داشته، نه 35 سال، هم چنین دختر پیامبر در 5/25 یا 26 سالگی درگذشته است، نه در 29 سالگی .

2 . ولادت پس از بعثت: که یعقوبی و مسعودی بدان قطع و جزم دارند[52] بی آن که سال خاصی را برشمارند. کسانی که می گویند دخت گرامی پیامبر (ص)، پس از بعثت به دنیا آمده است، سه تاریخ را در زادروز ایشان ذکر می کنند:

نخست: در سالی که پیامبر (ص) به رسالت برانگیخته شد، که چهل سالگی ایشان بود. یعقوبی این تاریخ را برمی شمرد: «سن فاطمه به هنگام وفات، 23 بود».[53]

پیامبر (ص) پس از بعثت، 23 سال زنده بود و فاطمه (س) 75 روز یا شش ماه بعد از وفات پیامبر (ص) درگذشت. در این باره میان تاریخ نگاران اختلاف نظر است.

دوم: در سال دوم بعثت و در هنگامی که نبی 41 سال داشت، فاطمه به دنیا آمد. این تاریخ در منابع متعددی آمده است:

الف. عبدالله بن محمد بن سلیمان بن جعفر هاشمی به نقل از پدرانش – علیهم السلام – همین تاریخ را برمی گزیند، نیز حاکم، ابن عبدالبر، شیخ مفید، طوسی و نویری.[54] بسیاری دیگر (گر چه تاریخ های دیگری نقل می کنند) همین تاریخ را می پذیرند. در این صورت، حضرت به هنگام وفات، 21- 22 سال داشته است .

حاکم با استناد به امام جعفر صادق (ع) همین تاریخ در زاد روز و درگذشت پذیرفته است: «فاطمه در 21 سالگی درگذشت و هنگامی که پیامبر (ص) 41 سال داشت به دنیا آمد».[55]

ب. در مصباح المتهجد آمده است که تولد حضرت فاطمه در روز بیستم جمادی الاخر(روز جمعه) سال دوم بعد از مبعث بوده است.[56]

ج. تاریخ المفید: و فی الیوم العشرین من جمادى الآخرة سنة اثنتین من المبعث کان مولد السیدة الزهراء فاطمة (ع)‏ کذا فی کتاب المصباح.[57]

سوم. دهم جمادی الآخر سال پنجم بعد از مبعث پیامبر اکرم (ص): این تاریخ در منابع زیر آمده است:

الف. در کافی از امام صادق (ع) روایت شده است: “فاطمه دختر پیامبر (ص) در سال پنجم بعد از مبعث متولد و بعد از هیجده سال و هفتاد و پنج روز  از دنیا رفت.”[58]

ب. در مَنَاقِبِ روایت شده است که فاطمه (س) در سال پنجم بعد از مبعث و سال سوم بعد از اسراء (معراج) در دهم جمادی الاخر متولد شد”.[59]

ج. فاطمه (س) در پنج سال بعد از آنکه خداوند نبوت پدرش (ص) را ظاهر ساخت متولد شد.[60]

بنابر این نظریه، حضرت زهراء (ع) به هنگام وفات، هیجده سال داشته اند. این تاریخ فقط نزد محدثان شیعی و تاریخ نگاران متأخر، پس از طوسی (م 460 هـ) پذیرفته شده است. شواهد و قرائنی وجود دارد که باعث می شود ما این نظر را بر دیگر انظار ترجیح دهیم . مهم ترین قرینه و شاهد بر صحت این قول، این روایت است که مسلم روایت می کند: ابوجهل بر سر رسول الله (ص) در حال سجده شکم دان گوسفند ریخت. یک نفر فاطمه را خبر کرد. فاطمه که در آن هنگام دخترک کم سن و سالی بیش نبود، آمد و صورت پدر را پاک نمود و مشرکان را نفرین کرد.[61]

این واقعه پس از درگذشت ابوطالب؛ یعنی در سال های یازده و سیزده پس از بعثت بود. در روایت، حضرت دخترکی کم سن و سال توصیف شده که بیانگر خردسالی وی است و گواه ولادت ایشان پس از بعثت می باشد. اگر حضرت، پنج سال پیش از بعثت زاده شده بود، می بایست در آن هنگام، شانزده تا هیجده سال داشته باشد، که در این صورت وصف «دخترکی کم سن و سال » گفته نمی شد.

این خبر، گواه ولادت حضرت، در دومین یا پنجمین سال پس از بعثت است و دیگر تاریخ ها را رد می کند. گو این که قراینی دیگر – هر چند ضعیف یا مورد اختلاف – هست که تأیید کنند? گفت? ماست. [62]




میزان مهر حضرت فاطمه (س)


مهر حضرت فاطمه زهرا (س) در حقیقت بهای زره حضرت امیرالمؤمنین (ع) بود که آن را به پانصد درهم و بنابر نقلی چهارصد درهم فروختند، البته قول اوّل (پانصد درهم) مشهورتر است.

در این که پانصد درهم معادل چه مقدار نقره است، گرچه در بین فقها نظریات متفاوتی وجود دارد، ولی اکثر آنان فرموده اند: پانصد درهم معادل  262 مثقال صیرفی نقره خالص می باشد.[63]

تعیین و تطبیق مهر السنه با قیمت های رایج امروز، متغیّر و سیّال است و روزانه متفاوت می شود. جهت تعیین قیمت پانصد درهم یا 262 مثقال نقره باید به صرّافی ها و جواهر فروشی ها مراجعه کرده و قیمت روز یک درهم یا قیمت نقره خالص را پرسید و به این طریق مهرالسنه حضرت فاطمه (س) به نرخ روز معین می شود.




فرزندان حضرت زهرا (س)


شیخ مفید در ارشاد آورده است :” فرزندان حضرت علی (ع) از حضرت زهراء (س) عبارتند از: حسن، حسین، محسن، زینب کبری و زینب صغری، ام کلثوم.[64]

ابن سعد در طبقات[65] و بلاذری در انساب الاشراف[66] آورده است:

1? فرزندانی که مادرشان حضرت فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) است شامل امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و محسن و زینب کبری و ام کلثوم کبری است. محسن در جریان حمله به خان? حضرت زهرا (س) سقط شد.[67]

بنا بر این حضرت زهراء (س) دارای سه فرزند پسر به نام های حسن، حسین، محسن بود که محسن در جریان حمله به خان? حضرت زهرا (س) سقط شد و دو فرزند دختر به نام های زینب و ام کلثوم بوده اند. البته نام دیگر حضرت “ام کلثوم “، زینب صغری بوده است.


فاطمه (س) و عدم ورود فرزندان ایشان به جهنم


روایتی در بحار الأنوار به این مضمون وجود دارد:

“بِإِسْنَادِ التَّمِیمِیِّ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ النَّبِیُّ (ص) إِنَّ فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَى النَّار”؛[68] پیامبر(ص) فرمود: پروردگار به پاسداشت پاک دامنی فاطمه (س)، آتش جهنم را بر فرزندان او حرام کرد.

این روایت در کتاب عیون أخبار الرضا (ع) که مأخذ بحار الأنوار در این زمینه می باشد نیز به همین ترتیب ذکر شده است.[69]

منابع و راویان فراوانی از شیعه و اهل سنت که این حدیث را نقل کرده و در ارتباط با آن نظریات و پرسش هایی مطرح نموده اند[70] که این خود به نوعی نشانگر مسلم الصدور بودن اصل این روایت است.

یکی از مؤلفان اهل سنت در قرن دهم بعد از بیان این روایت اعلام می دارد که نتیجه گیری صحیح آن است که سند این حدیث نسبتاً خوب است و همان گونه که در کتاب دیگری به صورت مفصل بیان داشتم، نظری? ساختگی بودن آن اشتباه است.[71]

اما آن چه در ارتباط با این روایت مورد بحث و گفت و گوهایی قرار گرفته است، آن است که دامن? شمول این روایت تا کجا است؟ آیا باید آن را محدود به افراد خاصی دانست، یا تمام نوادگان حضرتش مصداق آن هستند؟

آنچه از روایات شیعه برداشت می شود آن است که گویا برخی از سادات، این حدیث را به منزل? چراغ سبزی از جانب پروردگار ارزیابی می کردند که تمام اشتباهات آنان در این دیدگاه مورد بخشش بوده و هیچ مجازاتی دامنگیرشان نمی شد.

امامان معصوم(ع) با چنین دیدگاهی به مبارزه پرداخته و اعلام داشتند که چنین روایتی نباید منجر به سوء استفاد? برخی از منتسبان به اهل بیت شود که در ذیل به برخی از این روایات اشاره می شود:

1? حسن بن موسی روایت می کند که در خراسان در حضور امام هشتم بودم و برادر ایشان زید بن موسی که در مجلس حضور داشت گروهی را گرد خود جمع آوری کرده و به آنان فخر می فروخت که ما چه هستیم و چه هستیم!

این سخنان به گوش امام رضا (ع) که مشغول سخن گفتن با گروهی دیگر بود رسید و به دنبال آن رو به سمت برادرش کرده و فرمود: آیا این روایت که آتش دوزخ بر فرزندان فاطمه(س) به پاسداشت پاک دامنی ایشان حرام است، تو را به خود مغرور کرده؟! سوگند به خدا که حیط? این روایت تنها امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و دیگر فرزندان بلا واسط? ایشان را در بر می گیرد. آیا عادلانه است که (پدرمان) موسی بن جعفر(ع) فرمانبردار پروردگار بوده، روزها را به روزه و شب ها را به عبادت بگذراند و تو مرتکب گناه و نافرمانی شوی، آن گاه هر دوی شما در روز قیامت یکسان باشید؟! در این صورت تو نزد خدا از او گرامی تری! (زیرا تو با وجود گناه به همان درجه ای رسیده ای که او با اطاعت بدان دست یافته است).

(جدمان) امام سجاد(ع) در این زمینه می فرمود که نیکوکاران از سادات دو برابر دیگران پاداش دریافت کرده و بدکاران آنان نیز دو برابر مجازات خواهند شد![72]

مشابه این روایت با تعابیر دیگری در سایر منابع نیز مشاهده می شود.[73]

2? حماد بن عثمان روایت می کند که از امام ششم(ع) تفسیر روایت نبوی ناظر به نجات فرزندان فاطمه(س) از آتش را جویا شدم. ایشان فرمودند که مراد از این روایت، فرزندان بلا واسط? ایشان یعنی حسنین(ع) و زینب و ام کلثوم می باشد.[74]

3? شخصی به امام صادق(ع) عرضه داشت که آیا این حدیث، امان نامه ای برای تمام سادات بنی فاطمه نیست؟ ایشان فرمودند آیا نادانی؟ همانا مراد از این روایت تنها حسن و حسین  می باشند که پاره ای از اهل بیت عصمت اند، اما در مورد غیر آنها باید دانست که اگر رفتار و کردار زشت شخصی، مقام و منزلت او پایین آورد، منتسب بودن به پرهیزکاران او را بالا نخواهد برد.[75]

البته روایات دیگری وجود دارد که می توان خلاف آنچه گفته شد را از آن برداشت کرد،[76] اما با توجه به اصول و موازین اسلامی و قرآنی، گرچه می توان گروه خاصی را دارای امتیازات بیشتری دانست، اما آزادی عمل مطلق آنان در انجام رفتار زشت و مصونیت کامل از هرگونه مجازات، با آموزه های دینی منطبق نیست و نجات فرزندان بلاواسط? زهرا نیز ناشی از بصیرتی است که به پاداش پاک دامنی مادرشان به آنها عطا شده و به دنبال آن، این بزرگواران با اختیار خود به گرد گناه و معصیت نرفته اند.


مصائب و مشکلات حضرت فاطمه (س) بعد از وفات پیامبر (ص)

در ارتباط با مصائب و مشکلاتی که برای فاطمه دختر پیامبر (ص) بعد از وفات ایشان به وجود آمد، سخن و روایت فراوان است که ممکن است تمام جزئیات مندرج در آنها مورد پذیرش برادران اهل سنت نباشد، اما کلیت آن نمی تواند مورد انکار باشد.

در این زمینه، به روایتی از صحیح بخاری که معتبرترین کتاب اهل سنت است، اشاره می کنیم:

“ان فاطمه ابنة رسول الله سألت ابا بکر الصدیق بعد وفاة رسول الله (ص) أن یقسم لها میراثها ما ترک رسول الله (ص) مما أفاء الله علیه فقال لها أبوبکر أن رسول الله (ص) قال لا نورث ما ترکنا صدقة فغضبت فاطمة بنت رسول الله فهجرت أبا بکر فلم تزل مهاجرته حتی توفیت”؛[77] فاطمه دختر پیامبر، بعد از وفات پدرش از خلیف? اول درخواست نمود تا میراثش را به او بازگرداند. ابوبکر گفت که پیامبر فرموده: ما ارث برجای نمی گذاریم و ما ترک ما صدقه است! فاطمه با شنیدن این سخن، غضبناک شده و با ابوبکر قهر کرد و این قهر او تا زمان رحلتش ادامه داشت.

در همان صحیح بخاری روایتی از پیامبر (ص) وجود دارد مبنی بر این که هر که فاطمه را به غضب آورد، گویا مرا به غضب آورده است.[78]

همین دو روایتی که مورد پذیرش تمام فرقه های اسلامی است، برای اثبات عقید? شیعه در مظلومیت فاطمه (س) کفایت می کند.

برای بررسی بیشتر در ارتباط با منابعی از شیعه و اهل سنت که به تاریخ حضرت زهرا (س) می پردازد، علاوه بر مطالع? پرسش 5256 (سایت اسلام کوئست: 5512)، می توانید به دیگر پایگاه های اطلاع رسانی تخصصی در این زمینه مراجعه فرمایید.[79]


زمان غصب فدک و آتش زدن خان? حضرت زهرا (س)

اقدام عمر به آتش زدن خانه حضرت زهرا و غصب فدک توسط ابابکر از نخستین کارهایی بود که در فاصله بسیار کمی بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) انجام شد، اما این که کدام یک از این دو حادثه زودتر به وقوع پیوست باید بگوئیم در باره اقدام عمر به آتش زدن خانه حضرت زهرا در کتاب های تاریخ اهل سنت آمده است: “… ثم إن أبا بکر بعث عمر بن الخطاب إِلى علی و من معه لیخرجهم من بیت فاطمة (رضی الله عنها)، و قال: إِن أبوا علیک فقاتلهم. فأقبل عمر بشیء من نار على أن یضرم الدار، فلقیته فاطمة (رضی الله عنها) و قالت: إِلى أین یا ابن الخطاب؟ أ جئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم، أو تدخلوا فیما دخل فیه الأمة….”[80]؛ یعنی: ” ابابکر عمر را به سوی علی و کسانی که با او بودند فرستاد تا آنها را از خانه فاطمه (رضی الله عنها) بیرون بیاورد. و به او گفت : اگر آنان با تو مخالفت کردند با آنان نبرد کن! عمر در حالی که آتش با خود حمل می کرد به سوی خانه حضرت زهرا رفت تا خانه را به آتش بکشد! پس با فاطمه رو برو شد. فاطمه از او پرسید ای پسر خطاب کجا می روی؟ آیا آمده ای خانه ما را به آتش بکشی؟! عمر گفت: بله، یا این که آن چه را مردم پذیرفتند (خلافت ابابکر) قبول کنید… .”

همچنین در باره زمان غصب فدک آمده است : ” عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) قَالَ: لَمَّا بُویِعَ أَبُو بَکْرٍ وَ اسْتَقَامَ لَهُ الْأَمْرُ عَلَى جَمِیعِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ، بَعَثَ إِلَى فَدَکَ مَنْ أَخْرَجَ وَکِیلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللّه مِنْهَا.”[81]یعنی : “زمانی که مردم با ابو بکر بیعت کردند و او بر همه مهاجرین و انصار تسلط پیدا کرد کسی را به سوی فدک فرستاد تا وکیل حضرت زهرا (ع)را از آن خارج سازد”.

از این عبارت استفاده می شود که غصب فدک بعد از آتش زدن خانه، با فاصله زمانی چند روز صورت گرفته است. برای آگاهی از جریان غصب فدک به سؤال 3425 (سایت اسلام کوئست: 4214)، نمایه: برگرداندن فدک به فرزندان حضرت علی (ع) در زمان خلافت او مراجعه شود.


شنیده شدن صدای گریه حضرت زهرا (س)


یکی از سند های احکام اسلام قول و فعل معصومان است؛ یعنی اگر  پیامبر گرامی اسلام (ص)، حضرت زهرا (س) و دیگر امامان معصوم(ع) عملی را انجام دهند یا کلامی را بیان کنند که شرایط حجیت را داشته باشد، کلام یا عمل آنان، حجت است و با استناد به آن می توان حکم شرعی استنباط کرد، پس اگر ثابت شود که حضرت زهرا (س) گریه کردند و صدای ایشان را نیز مردان شنیدند و ایشان با توجه به آن، گریه شان را ادامه دادند، بهترین دلیل برای جواز این عمل خواهد بود.

گری? حضرت زهرا (س)


در روایات از حضرت زهرا (س) به  عنوان یکی از پنج تنی که بسیار گریه کرده اند(بکائین)، نام برده شده است.[82]

در تاریخ ذکر شده بعد از وفات پیامبر اسلام و حوادثی که برای امام علی (ع) اتفاق افتاد، حضرت زهرا (س) بسیار متأثر گردید به طوری که گری? ایشان که نوعی اعتراض به سیاست حاکم و نوعی برانگیختن احساسات بود شنیده می شد. البته هیچ جا بیان نشده است که حضرت با صدای بلند گریه می کرده است بلکه گریه ای که بلند نباشد نیز قابل شنیدن است. اما اعتراض مردان مدینه به حضرت علی که گفتند: “به فاطمه (س) بگو یا شب گریه کند یا روز”[83]، می تواند ناظر به این باشد که با گریه حضرت و متأثر شدن زنان و دختران مدینه که با ایشان بسیار مراوده داشتند و حضرت نقش معلم و مربی آنان را داشت و با انتقال این حزن و اندوه به خانه، مردان مدینه را برانگیخت که جهت ادامه زندگی روزمره خود به این عمل حضرت اعتراض کنند، البته از طرفی دیگر وجود یک توطئه برای خنثی کردن حرب? تحریک احساسات توسط حضرت زهرا (س)، را نباید از نظر پنهان داشت؛ گریه های حضرت بیشتر مزاحم حاکمان و غاصبان خلافت بود تا مردم مدینه؛ زیرا مردم مدینه می دیدند که تنها دختر پیامبرشان که در زمان پیامبر، آن قدر از او تجلیل می شد، امروز به نحو بسیار غمگینی پیوسته در حال گریه است. این ابراز احساسات می توانست مردم را نسبت به مسائل بعد از وفات پیامبر (ص) و جانشینی ایشان حساس کرده و آنان را وادار به واکنش کند.

این دو دلیل می تواند علت اعتراض مردم مدینه به گریه های حضرت باشد.

برای آگاهی بیشتر از فلسف? گریه های حضرت زهرا(س) می توانید به نمایه های زیر مراجعه کنید.

نمای? زمان غصب فدک، سؤال 7591 (سایت اسلام کوئست: 7764).

نمای? شیعه و خلافت و جانشینی پیامبر، سؤال 1289 (سایت اسلام کوئست: 1273).

نمای? چگونگی به خلافت رسیدن سه خلیفه، سؤال 2297 (سایت اسلام کوئست: 2906).

در هر حال نظر مراجع تقلید در بار? شنیدن صدای زن به شرح زیر است:

گوش کردن به صدای زن اگر مفسده ای نداشته باشد جایز است.[84] این نظر دربار? مداحی و احیاناً آواز خواندن زنان یا صدای معمولی آنان است، ولی شنیدن صدای گریه زن مفسده ای ندارد. بنابراین شنیدن صدای گریه زن برای مردان اشکالی ندارد.




 




تاریخ : سه شنبه 93/1/12 | 6:4 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی