سفارش تبلیغ
صبا ویژن




ذکرهای عارفان

حضرت امام خمینی(ره): صد ها سال است که روحانیت اسلام تکیه گاه محرومان بوده است، همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شده‎اند...»[9]
آیت الله العظمی بهجت: ایشان در درس خارج فقه به طلاب فرمودند: آیا می توانیم سالم بار خود را به منزل برسانیم و در عین حال به امور مسلمانان و مؤمنین بی تفاوت باشیم. آیا امکان دارد بدون اهتمام به امورمسلمانان به مقصود خود برسیم؟!»[10]
معاشرت و خدمت به خلق در سیرة عملی بزرگان:
حضرت امام خمینی(ره): یکی از نزدیکان امام می گوید: بخشی از زیباترین فراز زندگی امام چگونگی ارتباط و علاقة امام با مردم بود... علاقه‎‎ی امام به مردم یک علاقه‎ی عادی نبود، یک عشق بود... امام برای مردم می سوخت و مانند یک پدر مهربان همیشه برای فرزندان پاک خود سعادت آرزو می کرد. امام بارها در کنار تلویزیون که صحنه‎های دلخراش فقر و محرومیت نشان داده می شد، گریه می کردند. در روزهای اول انقلاب که امام در قم بودند، بعضی روزها متجاوز از 6ساعت با مردم دیدار داشت.هیچگاه از ملاقات با مردم ابراز نگرانی و خستگی نمی کردند.صبح از ساعت 8 تا ساعت یک بعداز ظهر و از ساعت چهار تا 8 شب مرتب مردم رفت و آمد می کردند برخی شبها نیز تا ساعت ده ، مردم خانه‎ی امام را ترک نمی کردند و و می آمدند پشت خانه‎‎ی امام فریاد می زدند، ما منتظر خمینی هستیم و امام از خانه بیرون می آمدند... وقتی با ماشین در میان جمعیّت می رفتیم و راه برای حرکت ماشین باز بود، دستور می دادند ماشین را متوقف کنید تا مردم را ببینم و بعضی مواقع بچه ها دنبال ماشین می دویدند تا کنارخانة امام، آنها را با خود به خانه می برد وبه آنها کتاب و یا هدیه‎ی دیگری می داد.»[11]
امّا نسبت به رعایت حقوق همسایگان اهمیت زیادی می دادند، از همین رو چه زمانی که در تهران بودند و چه قبل از آن به اطرافیان سفارش همسایگان را می کردند، که نکند برای شخصی به خاطر ایشان مزاحمت ایجاد شود. یکی از همراهان امام در پاریس، نقل می کند:«امام خیلی سفارش کرده بودند که یک وقت حرکتی نشود که همسایه ها (که همه مسیحی بودند) ناراحت شوند. و این عمل موجب شده بود که وقتی ایشان می خواستند به ایران بیایند، همة آنها ناراحت بودند. چون امام نسبت به حقوق آنها و بر خورد اسلامی با آنها خیلی مقید بودند. آنها هم از فراق ایشان ناراحت شدند و مقداری از خاک فرانسه را هدیه به ایشان دادند.»[12]
علامه سید مهدی بحرالعلوم(ره): سید جواد عاملی صاحب مفتاح الکرامه از شاگردان علامه است. شبی موقع صرف شام، علامه‎ی بحرالعلوم سید را به منزل خویش احضار کرده و وقتی شاگرد به منزل استاد می رسد می بیند استاد کنار سفره نشسته و دست به غذا نمی زند. با خشم شاگرد را مورد عتاب قرار داده می فرماید: سید جواد! از خدا نمی ترسی، از خدا شرم نداری؟ شاگرد که متحیر مانده، تقصیر خود را از استاد جویا می شود؟ خلاصه قضیه به این صورت بوده که سید جواد همسایه‎ای داشته که هفت شبانه روز چیزی برای خوردن نداشته‎اند و خرما از بقّال قرض می کرده و روز هفتم دیگر بقّال به او قرض نداده و شرمنده شده است. شاگرد اظهار بی اطلاعی می کند. علامه او را مورد توبیخ قرار می دهد که همه‎ی داد و فریاد‎های من برای این است که چرا اطلاع نداشتی وگرنه، اگر با خبر بودی و کمک نمی کردی مسلمان نبودی و یهودی بودی. سپس سینی غذای بزرگی را که آماده کرده بود و مقداری پول به شاگرد می دهد، تا به همسایه‎اش برساند.»[13]
ملا احمد مقدس اردبیلی(ره): در گران سالی، تمام طعامهای خود را با فقراء تقسیم می کرد و برای خودش نیز مثل سهم یک فقیر برمی داشت، تا وقتی زوجه‎اش بر آشفت که چرا در چنین سالی فرزندان خود را بی آذوقه می گذاری؟ ایشان بدون اینکه جوابی دهد برای اعتکاف به مسجد کوفه رفت و در همین حین شخصی مقدار زیادی آرد و گندم به منزل ایشان آورد و گفت اینها را صاحب خانه که در مسجد اعتکاف کرده فرستاده بعد فهمیدند که این عنایت الهی به آنها بوده است.»[14]
شیخ انصاری(ره): ایشان در معاشرت با مردم و خصوصاً افراد ضعیف جامعه بسیار با ملاطفت و مهربانی وسعة صدر بر خورد می کرد. منزل شیخ همیشه ملجاء فقرا و نیاز مندان بوده است و کمکهای بسیاری به فقرا می کرد. هرگاه هدیه‎ای برای ایشان آورده می شد اگر چه خود به آن نیازمند بود ولی آنرا می فروخت و صرف محرومین می نمود. حتی در مواردی ایشان خود نماز و روزة استیجاری انجام می داد و هزینة آن را به نیازمندان که به او مراجعه می کردند می داد و نمی گذاشت که کسی از نزد ایشان مأیوس برگردد.»[15]
حکیم آقا محمدرضا الهی قمشه‎ای (ره): شهید مطهری (ره) در باره‎ی ایشان می نویسد: وی مردی به تمام معنی وارسته و عارف مشرب بود... در جوانی ثروتمند بود ولی در خشکسالی 1288 تمام اموال منقول و غیر منقول خود را صرف نیازمندان کرد و تا پایان عمر درویشانه زیست.[16]
سید مرتضی(ره): در زمان خلیفه «قادر بالله» که شیعیان تحت فشار عباسیان بودند، ایشان برای اینکه مذهب شیعه رسمی اعلام شود و مردم از فشار حاکم آسوده شوند حاضر شد صد هزار دینار را از طرف مردم از مال خود به حکومت بپردازد. ایشان پیوسته مراقب حال مستمندان بودند و برای خانواده‎های نیازمند مقرری مشخص کرده بودند.[17]
پی نوشت :
 
[4] . نهج البلاغه ـ ترجمه و شرح فیض الاسلام / حکمت 6/ 1173 ـ انتشارات فیض الاسلام / 1366.
[5] . بحارالانوار ـ ج 74 ص319 ـ علامه مجلسی ـ المکتبه الاسلامیه، طهران، چاپ دوم، (بی تا).
[6] . الاصول من الکافی ج 2، ص199(دو جلدی) کتاب ایمان و کفر، باب السعی فی حاجة المومن، ح10 شیخ کلینی ، ناشر مکتبة الصدوق ، طهران چاپ دوم /1381 ه ق.
[7] . اسلام مجسم (علمای بزرگ اسلام ) ج1ص482 ، آیة الله نوری همدانی، چاپ دوم / 1380 دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
[8] . تذکرة المتقین ، ص 130 ، شیخ محمد بهاری همدانی ، انتشارات نهاوندی ، چاپ دوم / 1376.
[9] . صحیفة نور (22 جلدی) ـ ج 21 ص 89 ـ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ـ 1369.
[10] . در محضر آیه الله العظمی بهجت، ص 51، محمد حسین رخشاد، موسسه فرهنگی سماء، چاپ اول / 1382.
[11] . فرازهائی از ابعاد روحی، اخلاقی و عرفان امام خمینی ص37- 41 / تهیه و تدوین: ع.ز.گ.ـ با مقد‎مه انصاری کرمانی ـ نشر هادی / 1361 هـ .ش.
[12] . سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی (ره) ج6 ص90 / انتشارات شعرباف / انتشارات پیام آزادی / چاپ هشتم 1374.
[13] . سیمای فرزانگان / ص 351 / رضا مختاری / انتشارات دفتر تبلیغات حوزه‎ی علمیه قم ـ چاپ هشتم/ 1374 [14] . همان / ص 359
[15] . زندگانی و شخصیت شیخ انصاری-ص80- 81/ مرتضی انصاری- چاپ دوم/ تهران/ ناشر: حسینعلی نویان/ 1361 ه ش.
[16] . سیمای فرزانگان/ ص354. [17] . سید مرتضی پرچمدار علم و سیاست- ص60، 61- محمود شریفی/ سازمان تبلیغات اسلامی/ چاپ د
 
آیت الله قاضی(ره): ایشان در برخورد با افراد بسیار رعایت ادب و احترام را می نمودند. به طوری که مرحوم علاّمه طباطبائی از اولین برخوردی که با ایشان داشتند، با نشعف خاصّی یاد کرده است و می فرماید: « من در آن مجلس شیفته‎ی اخلاق و رفتار اسلامی او شدم.»[1] و از طرفی بسیار مراقب احوال شاگردان خویش بودند و مقیّد به آداب و حقوق اسلامی- آیة الله محسن ملایری( متوفی1416 ق) این طور نقل می کند که: وقتی به نجف رفته بودم ایشان از منزل برای ما غذا می آوردند و با اصرار لباسهای مرا برای شستن به منزل بردند و فرمودند: پدر شما به ما خیلی نزدیک بود و حق رفاقت ایشان اقتضا می کند تا زمانی که شما در نجف هستید غذای ظهرتان به عهدة ما باشد.»[2]
این آیت الهی با اینکه خودشان در فقر به سر می بردند ولی در کمال حفظ عزت و آبروی افراد به ایشان کمک می کردند. یکی از شاگردان ایشان نقل کرده که ایشان را دیدم که کاهو‎های پلاسیده‎ی سبزی فروشی را که کسی نمی برد می خرد. بعد که علت آنرا سؤال کردم فرمودند این شخص انسان فقیری است این ها را کسی از او نمی خرد من آنها را بر می دارم که هم به او کمکی کرده باشم و هم این که عادت نکند بر اینکه بدون کار پولی از کسی بگیرد.»[3]
آیت الله العظمی بهاءالدینی (ره): ایشان چون گوهری تابناک و بسان پدری مهربان بیش از چهل سال رهگشای مستمندان و فقرای آبرومند بوده است. و در مورد کمک به فقراء این گونه سفارش می کردند:« کمکها را شبها انجام دهید و رعایت آبروی افراد را بکنید ـ به گونه‎ای کمک کنید که شما را نشناسند. مبادا بعداً شما را ببینند و خجالت زده شوند.»[4]
ایشان علاوه بر اینکه در رفتار با مردم رعایت احترام آنها را داشتند و با عطوفت برخورد می کردند به طلبه ها نیزاین را سفارش می کردند. یکی از شاگردان ایشان نقل می کند یک شب که به قصد نماز جماعت ایشان می رفتم ماشینی از کنارم عبور کرد و مقداری آب گل آلود به عبای من ریخت. ناراحت شدم و با عصبانیت گفتم: مگر چشم نداری؟ شعورت کجاست ؟! بعد از نماز که آقا چند کلمه ای صحبت کردند، ناگهان فرمودند: برای طلبه‎ای که نان امام زمان (ع) می خورد زشت است که فحش بدهد گیرم تاکسی، اشتباهی کرد و لباس شما هم کثیف شد، باید او را جسارت کنیم. باید با مردم مدارا کرد.»[5] یکی دیگر از اطرافیان ایشان اینگونه می گوید« موقعی در اطراف قم در خدمت معظم له میهمان یکی از ارادتمندان ایشان بودیم. وقت نهار آقا به میزبان فرمودند: قبل از اینکه به فکر ما باشید، ناهار کارگرهایی که روی زمین کار می‎کنند را فراهم کنید» میزبان که شور و اشتیاق به پذیرایی از میهمان ها را داشت غفلت کرد. این امر موجب شد که آقا به کناری بروند و سر سفره نیایند وقتی میزبان از علت آن مطلع شد. فوراً به سفارش یکی از شاگردان آقا ناهار کارگران داده شد. آن وقت بود که آقا به سر سفره‎ نهار حاضر شدند.»[6]
شهید مطهری(ره): آقای سید محمود مدنی رانندة ایشان اینگونه می‎گوید: «افراد نیازمند بسیاری بودند که ایشان ماهیانه توسط من برای آنها پول می‎فرستاد. در مواردی که مطلع می‎شد مریض در بیمارستان بستری است وپول ندارد مرا مأمور می‎کرد بروم و مخارج او را بپردازم و حتی یک روز پدری را که پسر مریضش را در خیابان به دوش می‎کشید و فقیر بود به دستور آقا سوار کردیم و در بیمارستان بستری نمودیم و مخارجش را ایشان پرداختند».[7]
آری مردان علم، اینگونه در میدان عمل حاضر بوده و با رعایت اخلاق اسلامی، همیشه ملجاء و فریادرس محرومان و طبقة ضعیف جامعه بوده‎اند و در اثر همین حسن خلق و معاشرتهای نیکو بوده که، مردم همیشه علماء را امین و مورد اعتماد خود می‎دانستند و در مشکلات و سختیها روحانیت ملجاء و پناهگاه آنان بوده‎اند.
پی نوشت :
[1] . اسوة عرفان ( گفته ها و نا گفته ها درباره‎ی آیة الله قاضی ‹ ره› )- ص66- صادق حسن زاده، محمود طیار مراغی/ انتشارات مؤمنین/ اول/ 78. [2] . همان ص137. [3] . سیمای فرزانگان / ص349
[4] . حاج آقا رضا بهاءالدینی (ره) آیت بصیرت ـ ص46 ، سید حسن شفیعی، تد‎وین و نگارش ، احمد لقمانی چاپ قد‎س ، قم / چاپ اول 1375. [5] . همان ص 60.[6] . همان، ص 50. [7] . سرگذشتهای ویژه از زندگی استاد شهید مطهری در 15 ـ ج 2 ـ ص 127، 128، 129، با تلخیص ـ به روایت جمعی از فضلا و یاران ـ تهیه و تنظیم: شورای نویسندگان، مؤسسة نشر و تحقیقات ذکر (بی‎تا).
7)به مؤمنان بی توجه نباشیم
ابو هارون گوید :در حضور امام صادق (ع)بودم ، خطاب به گروهی که حاضر بودند فرمود : شما چرا ما را سبک می شمارید ؟ مردی از اهل خراسان برخاست و گفت پناه می بریم به خدا از اینکه شما و یا چیزی از اوامر شما را سبک بشماریم .حضرت فرمود :آری تو یکی از آنهایی هستی که مرا سبک شمردی ، آن شخص گفت به خدا پناه می برم از اینکه شما را کوچک بشمارم .امام فرمود : وای بر تو آیا حرف فلانی را نشنیدی ؟ وقتی که نزدیک جحفه بودیم و او خسته بود و از تو درخواست کرد که به اندازه ی یک میل راه او را با خود ببری ، به خدا سوگند سرت را به سوی او نگرداندی و او را سبک شمردی ، هر که مؤمنی را سبک شمارد، ما را سبک شمرده است و حرمت خدا را ضایع نموده است .
تصدیق یا تکذیب ؟!
محمد بن فضیل گوید :به امام موسی کاظم (ع) عرض کردم : قربانت گردم درباره ی یکی از برادرانم خبری به من رسیده است که درشان او نیست .از خود وی پرسیدم انکار کرد در صورتی که گروه موثقی آن را به من اطلاع داده است . فرمود :ای محمد چشم و گوش خود را نسبت به برادرت تکذیب کن ، اگر پنجاه نفر پیش تو قسم بخورند و علیه برادرت گواهی دهند ، ولی برادرت خلاف آن را بگوید گفته وی را تصدیق و آنها را تکذیب کن و نباید چیزی را که باعث سرشکستگی اوست و به آبرو و حیثیت او لطمه می زند در مورد او منتشر کنی .زیرا در این صورت جزء کسانی هستی که خدا درباره ی آنها فرموده است : «آنان که دوست دارند زشتکاری درباره ی مؤمنین فاش گردد ، برای آنها در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است .
آداب معاشرت از دیدگاه معصومین (ع) /شیخ حر عاملی /ترجمه محمد علی فارابی ـ یعقوب عباسی    منبع:مجله راه قرآن(ش21)

 


نقل از سایت آدینه امید






تاریخ : شنبه 93/1/23 | 4:31 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی