سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 


  آیت‌الله العظمی ملکوتی را بهتر بشناسیم گفت‌وگو با حجت‌الاسلام اباذری

  آیت‌الله العظمی ملکوتی را بهتر بشناسیم  


  خبرگزاری حوزه / آیت الله ملکوتی در پی درخواست حضرات آیات محمد فاضل لنکرانی و علی مشکینی از آیت الله خامنه‌ای پس از کسب نظر موافق ایشان در خرداد ماه سال1374 به شهر قم برگشت... 

 

خبرگزاری حوزه / آیت الله ملکوتی در پی درخواست حضرات آیات محمد فاضل لنکرانی و علی مشکینی از آیت الله خامنه‌ای پس از کسب نظر موافق وی در خرداد ماه سال1374 به شهر قم برگشت. ایشان پس از ورود به قم، تدریس خارج فقه و اصول را آغاز کرده و یکی از مراجع تقلید و شخصیت‌های برجسته شیعه محسوب می‌گشت.

حجت الاسلام والمسلمین عبدالرحیم اباذری محقق و پژوهشگری است که در زمینه تاریخ شفاهی آثاری را تولید کرده است. خاطرات آیت الله ملکوتی نیز توسط ایشان تدوین شده است. اباذری کمتر اهل مصاحبه است اما وقتی پیشنهاد مصاحبه درباره آیت الله ملکوتی را می‌دهم می‌پذیرد تا آیت الله بیشتر به مردم معرفی شوند.

حجت الاسلام اباذری می‌گوید: هر وقت پیشنهاد مصاحبه خدمت ایشان می‌شد امتناع می‌کردند. بارها این کار تکرار شد و ایشان نمی‌پذیرفتند. عمده دلیل تواضع بود. می‌‌فرمود من چیزی برای گفتن ندارم. شاید حدود سه و چهار سال پیگیری‌ها و سماجت بنده باعث شد ایشان در نهایت پذیرفتند. از اول رمضان سال 1445 برابر مهر 1383 هر روز یک ساعت به اذان ظهر مانده در دفتر به حضورشان می‌رسیدم و با طرح سؤالاتی کار ضبط را انجام می‌دادم. مواردی پیش آمد که می‌فرمودند این مطلب را گفتم ولی پیش خودت بماند و منتشر نشود. بنا به مصالحی همین طور هم شد. مجموع خاطرات حدود سی و سه جلسه شد.

*درباره انگیزه‌های طلگبی آیت الله ملکوتی چیزی از ایشان شنیده بودید؟

مرحوم آیت الله ملکوتی در 15 خرداد 1303 خورشیدی در خانواده‌ای مذهبی در سراب آذربایجان شرقی به دنیا آمد. پدرش مشهدی یوسف، کشاورز بود و با علمای منطقه ارتباط داشت. همان طوری که بارها از محضرشان شنیدم پدرشان اصرار داشت ایشان درس بخوانند و باسواد شوند. چون فاصله سنی کمی با پدرشان هم داشتند، با هم در مکتب‌خانه حاضر می‌شدند و به همراه پدر، خواندن و نوشتن می‌آموختند. ایشان در شش‌سالگی حافظ سوره‌های قرآن (از اوّل تا سوره قاف) بود، سپس نزد یکی از علمای منطقه که از منسوبانش بود به تکمیل آموخته‌های خود پرداخت و در مدتی اندک، خواندن، نوشتن و قرآن مجید را فراگرفت.

*شروع طلبگی ایشان چگونه بوده است و دروس مقدمات و سطح حوزه را نزد چه کسانی آموختند؟

ایشان برای ادامه تحصیل به شهر سراب در چهار کیلومتری زادگاه می‌روند و در آن شهر کتاب‌های متداول ادبی از قبیل مقدمات، سیوطی، شرح جامی، مغنی، مطول و مقداری از منطق و اصول فقه مانند کتاب‌های حاشیه و معالم را نزد علمای آن زمان همچون میرزا رضا قلی، میرزا یعقوب، میرزا غلامعلی اصغری و میرزا حسین محدثی فرا می‌گیرند.

ایشان در هفده‌سالگی برای ادامه تحصیل به تبریز مهاجرت کرده و در مدرسه طالبیه مشغول تحصیل می‌شود. در تبریز به مدت چهار سال از اساتید خود کتاب‌های شرح لمعه، رسائل، مکاسب و کفایه را فراگرفت. اساتید او در این زمان سید مهدی انگجی، میرزا فتاح شهیدی (نماینده آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی)، حاج میرزا محمود دوزدوزانی و سید محمد بادکوبه‌ای و جمعی دیگر بودند. در طول اقامت و تحصیل مستمر در حوزه علمیه تبریز، کتاب‌هایی را که پیش‌تر خوانده بود به طلاب تدریس می‌کرد.

*گویا ایشان بعد از اتمام دوره سطح به قم مهاجرت می‌کند؟

بله. ایشان پس از به پایان رساندن دوره سطح در حوزه علمیه تبریز، در سال 1321 برای ادامه تحصیل، به حوزه علمیه قم در شهر قم مهاجرت می‌کند. در آن زمان به دلیل تلاش‌های شیخ عبدالکریم حائری بنیان‌گذار حوزه علمیه قم دانشمندان دینی در این حوزه تربیت شده و حضور داشتند. استقرار در حوزه علمیه قم، از آرزوهای ایشان بود. از آغاز ورود، مشغول تحصیل نزد اساتید موجود شد. وی در حوزه درسی فقه و اصول میرزا محمد فیض قمی، سید محمد حجت کوه کمری حاضر شد.

زمانی که امام خمینی (ره) تدریس درس فقه و اصول را شروع کردند، آیت‌الله ملکوتی مشتاقانه از درس ایشان استفاده کرد و دیگران را نیز به این کار ترغیب می‌نمود. در زمان اقامت وی در قم، آیت‌الله بروجردی که تا آن زمان بعد از مراجعت از نجف در شهر بروجرد اقامت داشت در پاسخ به دعوت جمعی از بزرگان قم از جمله امام خمینی (ره) به قم آمد و آیت‌الله ملکوتی تا زمان مهاجرت به نجف در دروس ایشان شرکت می‌کرد.

*آیت الله ملکوتی دروس عقلی را پیش کدام اساتید تحصیل کرده بود؟

ایشان از شاگردان جلسه خصوصی درس فلسفه امامخمینی(ره) بود و تا آخرین سال‌هایی که امام فلسفه تدریس می‌کرد جزء شرکت‌کنندگان در درس‌های او بود. آقای ملکوتی در علم فلسفه از میرزا مهدی مازندرانی، شیخ ابوالقاسم اصفهانی، میرزا مهدی آشتیانی و علامه طباطبایی و امام خمینی بهره برد و قسمت الهیات شرح منظومه را به طور خصوصی نزد علامه طباطبائی خواند.

*ایشان بخشی از دروس فلسفه را نزد مرحوم علامه طباطبایی به صورت خصوصی فرا گرفت. در مورد رابطه ایشان با علامه طباطبایی توضیح می‌دهید؟

آیت الله می‌فرمود؛ من وقتی در تبریز بودم اصلا اسمی از علامه طباطبایی نشنیده بودم. با اینکه در آن وقت ایشان هم در تبریز بودند. در سفری که به مشهد داشتم و مرحوم آیت الله حجت هم آنجا بود، دیدم یک سیدی هم به محل می‌آیند و آقای حجت به ایشان خیلی احترام می‌گذارند. وقتی سؤال کردم گفتند آقای طباطبایی هستند و در تبریز سکونت دارند. خیلی تعجب کردم که چطور با اینکه چند سال در تبریز بودم و با اغلب بزرگان ارتباط داشتم، اسمی از ایشان نشنیدم! بعدها فهمیدم که ایشان در تبریز کاملا منزوی بوده‌اند. ایشان از همان سفر به قم آمدند. من هم از ایشان درخواست درس کردم و ایشان قبول کردند. آقای ملکوتی می‌فرمود اولین شاگرد ایشان در فلسفه در قم بوده است و مدتی به تنهایی این درس را شرکت می‌کرده است.

*گویا یک سال به همراه برخی از دوستان به مشهد می‌رود. هدف آنها از مهاجرت به مشهد چه بوده است؟

آیت الله ملکوتی در یک دوره یک‌ساله به همراه دوستانش، همچون مرحوم آیت الله احمدی میانجی، آیت الله موسوی اردبیلی و مرحوم آیت الله حقی سرابی به مشهد رفت و در مدرسه خیرات خان سکونت گزید. در این حوزه در درس فقه و معارف دینی استادانی چون سید یونس اردبیلی و میرزا مهدی غروی اصفهانی به صورت مستمع آزاد شرکت کردند و نزد شیخ محمدرضا کرباسی، ریاضیات و هیئت را آموختند. بخشی از شرح اشارات را نیز نزد شیخ سیف الله ایسی میانجی فرا گرفت و آنگاه دوباره به قم بازگشت.

*با چه انگیزه‌ای به نجف مهاجرت می‌کنند؟ چون ایشان تحصیلات خود را نسبتا تکمیل کرده بودند.

ایشان می‌گفتند وقتی تصمیم به رفتن به نجف گرفتم با قرآن استخاره کردم. آیه «بشیرا و نذیرا» (بقره، 119) آمد. از این رو آیت‌الله ملکوتی در سال 1334 برای تکمیل درس، عازم نجف می‌شود. پس از ورود به مدت 12 سال در درس‌های خارج فقه و اصول آیت‌الله سید محسن حکیم، آیت‌الله سید عبدالهادی شیرازی، آیت‌الله سید محمود شاهرودی، آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی و آیت‌الله شیخ حسین حلی حاضر شد. در این مدت یک دوره کامل درس اصول آیت‌الله خویی را به رشته تحریر درمی‌آورد. او پس از سه دهه تحصیل و تحقیق در علوم مختلف حوزوی و علوم غریبه، به اجتهاد رسید و از بعضی استادان اجازه اجتهاد دریافت کرد. او با شخصیت‌هایی مانند: آقابزرگ تهرانی، و علامه امینی ارتباط علمی و دوستی پیدا کرد و از آنان کسب اجازه روایت داشته است.

*در مورد رابطه ایشان با علامه امینی و آقا بزرگ تهرانی اگر نکته‌ای می‌دانید بفرمایید.

در مورد ارتباطشان با مرحوم علامه امینی، خودشان می‌فرمود چون با هم همشهری به شمار می‌آمدند. علامه از روسنای «سردها» از توابع سراب بودند. در نجف نیز با هم در یک محله سکونت داشتند. فرزندانشان با هم در یک مدرسه درس می‌خواندند و هم‌بازی بودند. می‌فرمود علامه به من عنایت ویژه داشتند. به کتابخانه‌اش می‌رفتم و از کتاب‌هایش استفاده می‌کردم. در آن وقت هنوز این کتابخانه را که الان موجود است تأسیس نکرده بودند و کتاب‌ها را در خانه نگه می‌داشتند.

ایشان نقل می‌کردند: یک وقتی پسر مرحوم میر حامد حسین، صاحب کتاب «عقبات الأنوار» نامه‌ای به علامه نوشت و از وی خواست به هندوستان سفر کند و کتابخانه پدرشان را به نجف انتقال بدهد. ایشان به همین خاطر به هندوستان رفت ولی دولت هند مانع این کار شد و وقتی برگشت مدتی به خاطر مسائل خانوادگی در تهران، محله عین الدوله ساکن بود. من هم در این ایام در ایران بودم. به تهران رفتم تا ایشان را ببینم. او در این سفر دنبال ترجمه الغدیر هم بود. آن را به آقای اسلامی (یکی از ناشران) و دوستانشان سپرده بود. وقتی وارد منزل شدم دیدم آنها نیز هستند. علامه تأکید می‌کرد کار ترجمه زود انجام گیرد آیت الله ملکوتی می‌فرمود: دیدم یکی از آنها به علامه گفت ما با این کار می‌خواهیم خدمتی به شما بکنیم. دیدم علامه برافروخته شد و گفت: این کار متعلق به امیر المومنین (ع) است و شما هم فقط به آن حضرت خدمت می‌کنید. من چه‌کاره هستم! آیت الله ملکوتی اضافه می‌کردند که آن وقت‌ها چون من می‌خواستم به نجف برگردم، مرحوم علامه یک بسته برگ از نوشته‌هایش را که در همین سفر به هند از کتابخانه‌های مختلف یادداشت کرده بود به من داد تا به نجف بیاورم. من آنها را آوردم به نجف و به پسرش آقا رضا و سید عبدالعزیز طباطبایی که هر دو در کتابخانه ایشان کار می‌کردند، دادم.

آیت الله ملکوتی نقل می‌کردند که مرحوم امینی وقتی وارد حرم امیر المومنین وارد می‌شد هیچ وقت به بالاسر نمی‌رفت. در پایین پا زیارت می‌کرد و نماز می‌خواند و در روز عاشورا به همراه دو پسرش آقا هادی و آقا رضا، هر کدام مشکی برمی‌داشتند و با پای برهنه برای عزاداران حسینی آب می‌دادند.

اما در درباره مرحوم آقا بزرگ تهرانی می‌فرمودند: ایشان در مسجد طریحی نجف، نماز جماعت داشت من هم مرتب به نماز ایشان می‌رفتم، بعد از نماز فرصتی بود در معیت ایشان تا منزل، ایشان را همراهی می‌کردم. در همین مسیر مطالب علمی رجالی تاریخی بسیاری عنوان می‌کرد و من استفاده می‌نمودم. ایشان در امانت دادن کتاب خیلی دست و دل باز بود. با اینکه برای جمع‌آوری کتاب‌های کتابخانه‌اش خیلی خون دل‌ها خورده بود اما وقتی طلبه‌ای از ایشان کتاب می‌خواست بدون هیچ توقعی در اختیارش می‌گذاشت. من خودم بارها از ایشان کتاب به امانت گرفتم. مرحوم آقا بزرگ به من عنایت ویژه داشت و یک اجازه روایی با دستخط خودشان نوشتند و به من دادند و بعد تفصیلش را هم به یک آقایی در سامرا حواله کردند ولی من دیگر آن را دنبال نکردم.

*ایشان تدریس را از چه زمانی آغاز کردند؟

آیت الله ملکوتی از همان دوران ابتدایی تحصیل در سراب و تبریز، به تدریس اهتمام داشت. او در کنار تحصیل، آموخته‌های خود را به طلاّب و روحانیون دیگر تعلیم می‌داد و در طول تدریس در حوزه‌های علمیه سراب، تبریز، قم، مشهد و نجف، طلاب و روحانیون بسیاری را تعلیم و تربیت نمود و هم‌اکنون بسیاری از شخصیت‌های برجسته حوزوی و بیشتر روحانیونی که در مسئولیت‌های سیاسی و اجرایی فعالیت می‌کنند، از شاگردان او به شمار می‌آیند. آیت‌الله ملکوتی در اوایل دهه 1330 در حوزه علمیه قم، از استادان برجسته سطوح عالی به شمار می‌آمد و از این جهت، مورد توجه مراجع و طلاب و روحانیون این حوزه بود. او علاوه بر کتاب‌های رسائل، مکاسب و کفایه، کتاب شفای بوعلی را در قم برای طلاب تدریس می‌کرد و به همین جهت در حوزه نجف شهرت یافت. از این رو، با اینکه قصدش از ورود به نجف حضور در جلسات درس اساتید آن حوزه بود و می‌خواست تدریس را موقتاً کنار بگذارد، با استقبال و درخواست طلاب و روحانیون نجف مواجه شد و او را به تدریس و تعلیم علمی واداشتند. لذا وی در حوزه نجف، در مقبره میرزای شیرازی به تدریس رسائل، مکاسب، کفایه، شرح اشارات، شرح منظومه، اسفار، ریاضیات و علم هیئت پرداخت.

ملکوتی علاوه بر فقه و اصول، در فلسفه نیز صاحب نظر است و بر کتاب‌های اسفار، منظومه سبزواری و شفای بوعلی حاشیه نگاشته ‌است. نام «میرزا مسلم سرابی»، حوزه نجف را تحت الشعاع قرار داده بود. تدریس فلسفه در حوزه نجف شهره آفاق شد و این در حالی بود که در اثر مخالفت برخی محافل، تدریس فلسفه در این حوزه ممنوع بود و کرسی درس فلسفه شیخ صدرای بادکوبه‌ای و میرزا باقر زنجانی منتهی به تعطیلی و انزوا شده بود. جسارت علمی ملکوتی از یک سو و حمایت و عنایت برخی مراجع تقلید از وی از سوی دیگر، ملکوتی را به ادامه مسیر امیدوار ساخت. او موفق شد تا آخرین روز اقامت خود در آن حوزه، علاوه بر فقه، اصول و… همچنان به تدریس فلسفه ادامه دهد، به گونه‌ای که درس فلسفه او در نجف منحصر به فرد شده بود.

*گویا آیت الله در همین زمان به ایران می‌آیند. چرا ایشان در ایران ماندگار شدند؟

آیت الله ملکوتی در سال 1347 برای دیدار با بستگان و دوستان و با نیت بازگشت به نجف به ایران آمد. کمی پس از ورود به ایران روابط دولت‌های ایران و عراق تیره می‌شود و دولت عراق، اقدام به اخراج ایرانیان کرده و دیگر امکان بازگشت او به نجف نبود. این در حالی بود که کتابخانه و نوشته‌های علمی‌اش در نجف مانده بود. برای همین تصمیم گرفت در شهر قم اقامت کند. سرانجام پس از یک سال با پیگیرهای بسیار شاگردان پاکستانی‌اش، توانست کتابخانه را به قم انتقال دهد که در این نقل و انتقال، بعضی از کتاب‌های خطی و نفیس و یادداشت‌ها و تقریرات او خسارت اساسی دید. آیت‌الله ملکوتی پس از استقرار در حوزه علمیه قم، بنا به درخواست استادان و عالمان بزرگ این حوزه، به تدریس خارج فقه و اصول اقدام کرد. درس خارج فقه و اصول او تا انقلاب ایران (1357) به مدت یک دهه، همچنان به طور مستمر و پرنشاط ادامه پیدا کرد. او از استادان برجسته درس خارج در این حوزه مطرح و مورد توجه و احترام همگان گشت.

آیت‌الله ملکوتی علاوه بر فقه، اصول، در فلسفه، حدیث، رجال، درایه که از علوم رایج در حوزه‌های علمیه به شمار می‌آید و نیز در رشته‌هایی همچون ریاضیات، هیئت، تاریخ اسلام و تاریخ گذشته و معاصر ایران نیز کار کرده در هر کدام از این رشته‌ها صاحب نظر است.

 






تاریخ : دوشنبه 93/2/8 | 5:1 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی