سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شرح حال
حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری گیلانی



زندگی این ناچیز از آغاز تا کنون به پنج مرحله قابل تقسیم است بدین شرح : 1. از تولد تا آغاز تحصیل در حوزه (1361-1344) ؛ 2. آغاز تحصیل در مدرسه علمیه امام صادق (ع) (1362-1361) ؛  3. ورود به مدرسه امام باقر (ع) و دروس آزاد حوزه مشهد (1367-1362) ؛ 4. ورود به دانشگاه علوم اسلامی رضوی (1378 – 1367) ؛ 5. عزیمت به حوزه علمیه قم تا کنون (تا کنون – 1378) که اینک به اختصار به بازخوانی آنها می پردازم . شاید برای برخی از مخاطبان بویژه طلاب ، دانشجویان و جوانان عزیز مفید باشد :

 1. از تولد تا آغاز تحصیل در حوزه (1361-1344)

این ناچیز در سال 1344 در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشودم . پدر و مادرم زندگی بی‌آلایش و دور از تجملات امروزی داشته‌اند و هر دوی آنها از اعتقادات مذهبی بالایی برخوردار بودند مخصوصاً پدرم که اهل مسجد و محراب بود و با آنکه بیش از هشتاد و سه سال عمر داشت ، نماز جمعه‌اش حتی المقدور ترک نمی‌شد . روستای محل تولد بخاطر برخورداری از بارگاه امام زاده ای بسیار محترم برای مردم با نام «آسید محمد» و مسجدی در کنار آن ، از رنگ و بوی دینی و معنوی زیادی برخوردار بوده و هست . به گونه ای که از همان اوان طفولیت شاهد برگزاری باشکوه مراسم محرم ، ماه مبارک رمضان و تعزیه خوانی در این مسجد بوده ام و هماره با اشتیاق از منابر سخنرانان مذهبی بهره می جستم . از همان اوان مرثیه خوانی و خواندن دعاهای ماه مبارک رمضان و تلاوت قرآن را در این مسجد تجربه کردم .
تحصیلات دبستان ، راهنمایی و دبیرستان را در محل تولد گذراندم .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سال 1358 تا سال 1361 در انجمن اسلامی روستا که بانی تاسیس آن بودم و مسئولیت واحد فرهنگی آن را بر عهده داشتم و نیز در دبیرستان با تاسیس کتابخانه ، برگزاری نمایشگاه های مختلف ، تمهید مقدمات برگزاری مراسم مذهبی و انقلابی و رفع و رجوع برخی از امور مردم فعالیت داشتم .
در سال 1358 به عضویت بسیج مستضعفین در آمده و با گذراندن دوره های آموزش نظامی در برنامه های مختلف فرهنگی آن شرکت جستم و در اولین اردوی بسیجیان سراسر کشور که پیش از آغاز جنگ در باغرود نیشابور تشکیل شده بود ، شرکت نمودم .

2. آغاز تحصیل در مدرسه علمیه امام صادق (ع) (1362-1361)

در تابستان سال 1361 با این عقیده که راه نجات و رستگاری در شهادت یا تحصیل در حوزه خلاصه می شود ، با اشتیاق غیر قابل توصیف به همراه یکی از دوستان برای آغاز تحصیل در حوزه ، راهی قم شدم . اما در سرگردانی و نا آشنایی حاکم بر آن روز حوزه های علمیه ، امکان ثبت نام فراهم نشد و با دنیایی از غم و اندوه به شهر خود بازگشتم و سال سوم دبیرستان در رشته تجربی را از مهر ماه در حالی آغاز کردم که در خود هیچ علاقه ای به ادامه تحصیل نمی یافتم و گویا روحم را در میان حجرات مدارس علمیه جا گذاشته و تنها این جسم من بود که در کلاس ها حاضر می شد و به قول شاعر :
       آیا حضور حاضر و غایب شنیده ای    من در میان جمع و دلم جای دیگر است
این وصف تا دو ماه از سال تحصیلی ادامه داشت تا آن که در آغاز آذرماه آن سال از طریق رادیو گیلان مطلع شدم که مدرسه تازه تاسیس امام صادق (ع) آماده پذیرش طلاب است . آیا با زبان و قلم می توانم شوق و پرواز خود را از شنیدن این خبر بازگو کنم !
نام پیشین این مدرسه « مدرسه حاج مجتهد» بود که به همراه مسجدی مجاور آن توسط شخصی متدین به نام حاج مجتهد ساخته شده بود ، اما در دوره رضا خان مدرسه علمیه به مرکز آموزش موسیقی دختران تبدیل شد ، که باز سازی آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی با همت حجت الاسلام سجادی نماینده ولی فقیه در جهاد گیلان انجام گرفت .
شور و شیدایی تحصیل در حوزه چنان روح و جان مرا در ربود که در همان ماه های آغازین تحصیل در حالی که همطرازان مشغول خواندن شرح امثله بودند ، این ناچیز با شرکت در جلسات درس و بحث در بیرون مدرسه هدایه را تلمذ می کردم .

اساتیدم  در این مدرسه عبارت بودند از :

1. آیه الله زاهد از عالمان پرورش یافته در حوزه علمیه نجف و برخوردار از نفس و نفَسی پاک و اخلاقی بسیار دوست داشتنی و بیانی خوش که افزون بر فقه ، درس اخلاق عملی را به ما آموخت . هرگز جلسات سرتاسر  عشق و شوق آن استاد فرزانه را از یاد نمی برم .
2. آیه الله امینیان امام جمعه آستانه اشرفیه که روزهای پنجشنبه توفیق بهرمندی از مباحث اخلاقی ایشان را داشتم . آن چنان شیفته این درس بودم که تقریباً تمام آن را یادداشت برداری و بعداً پاکنویس می کردم و برخی از مطالب را به حافظه می سپردم . برای اولین بار از زبان ایشان شنیدم که علامه حلی معتقد است اگر تحصیل دروس دینی در آغاز واجب کفایی باشد ، اما اگر کسی در خود توان استمرار در آن را ببیند بر او واجب عینی می شود . ارادت قلبی این ناچیز از آن سال تا کنون به این استاد مکرم هم چنان پا برجاست هر چند مجالی برای ظهور و بروز آن پیدا نکرده ام . 
3. حجت الاسلام مرحوم ظهیری ، استاد ادبیات با دقت ستودنی در ارایه مباحث ، مردی متعبد و بسیار خوشرو که گاه جلسات درس را با اشعار سروده خود حال و هوایی دیگر می بخشید .
4. حجت الاسلام ورامینی ، استادی مخلص ، بی شائبه و متدین که شرح امثله و تصریف را نزد وی تلمذ کردم . تعبد و بی آلایشی این استاد حقیقتاً مثال زدنی بود و تا آخر عمر استمرار داشت . نکته شگفت آور آن که چند سال قبل در حالی که به همت یکی از دوستان در مصلّی رشت چند جلسه تدریس تفسیر برایم برپا شد ، با کمال شگفتی چشمم به این استاد دوست داشتنی افتاد و با چشم پر اشک  دست او را با اصرار بوسیدم و یادآور شدم که حضور او در درس کسی که 20 سال قبل او سمت استادی اش را داشته ، حکایت از صفای باطن و عظمت روحی او دارد و از جسارت تدریس در حضور او شرمساری ام را اعلام کردم . ایشان اخیراً چشم از دنیا فرو بسته است . روحش شاد و قرین اولیای الاهی باد .

3. ورود به مدرسه امام باقر (ع) و دروس آزاد حوزه مشهد (1367-1362)

 در تابستان سال 1362 بنا به توصیه برخی از اساتید بویژه حجت الاسلام مرحوم دعاگو - که سالیان متمادی مسئولیت وعظ و خطابه در روستای ما را برعهده داشت و این ناچیز در آغازین مرحله با پدیده روحانیت از طریق ایشان که عالمی متدین و موقر بود ، آشنا شدم و آن بزرگوار با تنظیم معرفی نامه به حوزه علمیه مرا مورد تفقد و منت خود قرار دادند (روحش شاد) - که معتقد بودند علم در هجرت قابل تحصیل است ، برای ادامه تحصیل بنا به پیشنهاد یکی از دوستان ، راهی حوزه علمیه مشهد مقدس شده و در مدرسه امام محمد باقر (ع) ساکن شدم و تا سال 1365 دروس حوزه را در این مدرسه دنبال کردم .
این مدرسه به همت قابل تحسین حجت الاسلام و المسلمین دیانی (ایده الله) در منطقه سی متری طلاب مشهد تاسیس شده و دارای برنامه های بسیار منظم و تا حدودی سخت بود . از جمله ممنوعیت خواب بین الطلوعین ، حضور و غیاب در تمام درس ها ، لزوم مطالعه دسته جمعی دروس پس از نماز مغرب و عشا و امتحان مستمر در روزهای پنجشنبه هر هفته . این برنامه ها در دورانی که حوزه ها هنوز از نظم و انسجام مناسبی برخودار نبود ، برای طلاب بسیار سازنده بود .

 اساتیدم  در این مدرسه عبارت بودند از :

 1. آیة الله دهشت ، که عصرها متن شرح علامه خویی بر نهج البلاغه و روز های پنجشنبه درس اخلاق ارایه می کرد . مباحث ایشان بسیار مفید و قابل استفاده بود و به یُمن آن جلسات در همان آغاز طلبگی با کتاب گرانسنگ نهج البلاغه آشنا شدم . من تقریباً تمام آن مباحث را با حرص شگفت آوری یادداشت برداری می کردم .
2. استاد دیانی ، مدیر محترم مدرسه که احکام را با تاکید بر قواعد احکام و نقش کابردی آنها به ما می آموخت . از آن جا که به تجربه دریافتم شالوده اصلی شخصیت هر کس در مسیری که گام می نهد بیشتر در همان آغاز کار شکل می گیرد ، می توانم مدعی باشم بخشی از توفیقات خود در ادامه تحصیل را مرهون برنامه های این مدرسه و همت ستودنی موسس و مدیر مکرّم آن هستم.
3. استاد کاظمی با اخلاقی خوش و مهربانانه که بخشی از ادبیات را از ایشان فراگرفتم و ایشان بارها این ناچیز را مورد تفقد قرار داده و به ادامه تحصیل تشویق کردند . از سال 1365 در دروس آزاد حوزه علمیه مشهد شرکت جستم .

اساتیدم  در دروس آزاد حوزه عبارت بودند از :

1. استاد حجت هاشمی خراسانی که مطول و معالم را نزد ایشان تلمذ کردم ، استادی به تمام معنا ادیب ، مسلط ، منظم و ولایی و دارای منش و سلوک عرفانی و برخوردار از علوم غریبه . ایشان حتی در روز تحویل سال از تدریس باز نمی ایستاد و تعطیلات حوزه را آفتی برای آن می دانست . 
2. استاد صالحی خاوری که دروس منطق ملا عبد لله و مختصر المعانی را از حضور ایشان بهره گرفتم . استادی متدین ، مخلص و منظم .
3. استاد مصباح عاملی که اصول مظفر و بخشی از رسائل را نزد ایشان فرا گرفتم . استادی مهربان ، متخلق و انقلابی .
4. آیه الله سبزواری که عمده مباحث دو جلد لمعه را با دنیایی از خاطرات خوش و شیرین از محضر ایشان بهره بردم . استادی بسیار خوش رو ، ساده زیست و دوست داشتنی .
 سال گذشته (1387) در سفری که به مشهد داشتم با اشتیاق غیر قابل توصیف عازم مسجد فقیه سبزواری (مسجد پدر عالم ایشان) شدم تا در کنار اقامه نماز ، چشمم به جمال نورانی و الاهی آن استاد روشن شود ، اما با کمال تعجب با عکس ایشان بر سر درب مسجد روبرو شدم . شدت تاثر خود را هیچ گاه از خاطر نمی برم . خدایش در خُلد برین جای دهد .
5. آیه الله صالحی که بخشی از لمعتین را نزد ایشان تلمذ کردم . استادی بس سخت کوش ، منظم و بی آلایش .

4. ورود به دانشگاه علوم اسلامی رضوی (1378 – 1367)

در سال 1367 در آزمون ورودی دانشگاه علوم اسلامی رضوی پذیرفته شدم و با ورود به این دانشگاه افق هایی جدید در مطالعات و تحصیل در حوزه برایم گشوده شد .
طی دوازده سال حضور در این دانشگاه دروس حوزه اعم از رسائل ، مکاسب ، کفایتین ، خارج فقه و اصول را به طور منظم شرکت نمودم . افزون بر دروس حوزوی پیشگفته ، فلسفه و کلام ( شرح تجرید ، بدایه الحکمه ، نهایه الحکمه ، منظومه ، بخش هایی از اسفار ( این دو کتاب اخیر با استفاده از شروح ) ) ، زبان عربی ، زبان انگلیسی ، روانشناسی ، هیات و نجوم ( دو درس اخیر هر یک طی یک سال ) و برخی دیگر از دروس جنبی را فرا گرفتم .
در سال 1370 با تخصصی شدن دروس این دانشگاه ، رشته علوم قرآن و حدیث را انتخاب نمودم و از این رهگذر با اساتید بزرگ و نام آور حوزه علمیه قم بویژه آیه الله معرفت (ره) که برای تدریس این دست از دروس به مشهد عزیمت می کردند ، آشنا شدم .

اساتیدم در این مقطع عبارت بودند از آیات عظام :
 
1. استاد مرتضوی که در درس مکاسب و خارج فقه ایشان شرکت کردم . اخلاص ، تواضع و نظم ایشان افزون براحاطه علمی ، مثال زدنی است .
2. استاد رضا زاده ، که دو جلد کفایه و بخشی از خارج اصول را از محضر ایشان بهره جستم . ایشان به بنده لطف و مهربانی شایانی داشته و بارها این ناچیز را در درس ها مورد تشویق قرار دادند . استادی بسیار سخت کوش ، متواضع و بی آلایش .
3. استاد فلسفی که در بخشی از مباحث خارج اصول و نیز درس های عقاید که در جمعه شب ها داشتند ، از ایشان بهره جستم . شگفت آن که در اولین روز محرم سال 1384 یعنی کمتر از یک هفته از ارتحال این استاد کم نظیر ، پس از گذشت چند سال توفیق دیدار عطر آگین وی در مشهد در مسجد بنّاها ، برایم فراهم شد و در این دیدار با اشک از اخلاق نیک ، زهد و بی اعتنایی ایشان به زخارف دنیا تمجید کرده و از ایشان راهنمایی خواستم . دیداری درس آموز و بیاد ماندنی .                       
4. استاد میرزا جواد آقا تهرانی که بخاطر دو جلسه حضور در منزل ایشان و بهره جستن از گفتار صمیمانه و تاثیر گذار و نیز بخاطر ارادت غیر قابل توصیفی که نسبت به ایشان دارم و این امر در جلسه نهم درس اخلاق که به صورت ویدئویی برای دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ضبط شده ، منعکس شده است ، از باب تیمن و تبرک مایلم که از ایشان به عنوان استاد اخلاق خود یاد کنم .
5. استاد علم الهدی ، از شاگردان مبرز اصول آیه الله میلانی که بخش هایی از خارج اصول را نزد ایشان تلمذ کردم . مباحث ایشان بسیار عمیق می نمود . چنان که صعوبت درس ایشان در حوزه علمیه مشهد معروف بود .
6. استاد سید جعفر طباطبایی که افزون بر بهره جستن از مباحث اخلاقی ایشان که پس از اقامه نماز جماعت ظهر و عصر در دانشگاه علوم اسلامی رضوی ارایه می شد ، بخش هایی از تفسیر صافی را به صورت خصوصی نزد ایشان تلمذ کردم .
7. استاد فیاض صابری ، استاد مسلم فلسفه که در مباحث فلسفه و کلام از ایشان بهره جستم .
8 . استاد سبحانی که در دانشگاه رضوی تفسیر و بخش هایی از شرح تجرید و نقد شبهات وهابیان را از محضر ایشان بهره جستم .  همت والا ، سختکوشی ، نظم و احاطه به علوم مختلف اسلامی و بی ادعا بودن آیه الله سبحانی هماره برایم درس آموز بوده و هست .
9. استاد شبیر نجفی از عالمان هندی که دفاع از اهل بیت (ع) در برابر وهابیان در پاکستان و هند را به عنوان برنامه اصلی خود در دستور کار داشت و برای مدتی قابل توجه شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و نیز مباحثی در نقد وهابیت را از محضر ایشان بهره بردم .
10. استاد معرفت که اندوخته خود در علوم قرآنی را وامدار ایشان هستم . ایشان بخاطر تشویق و ترغیب این ناچیز به روی آوری به تحقیق ، افزون بر حمایت های معنوی ، حق بزرگی بر گردن بنده دارند . نخستین مقاله ای که بنا به پیشنهاد ایشان به زبان عربی نگاشتم در نقد یکی از قرائت های شاذ بود که مورد تشویق استاد قرار گرفت ؛ و این نخستین باری بود که به توصیه استادی فرزانه ، مقاله ای علمی فراهم ساخته بودم . حقیر در مقاله ای که در همایش نکوداشت ایشان ارائه کردم و در کتاب آفتاب معرفت که به مناسبت چهلمین روز ارتحال ایشان فراهم شد ، و نیز در مقالاتی که در کتاب «معرفت قرآنی» منعکس ساخته ام ، ارادت خود را به این استاد فرزانه ابراز داشتم .
    از برخی دیگر از اساتید در حوزه علمیه مشهد به میزان کمتری بهره داشته ام نظیر : آیه الله استادی ، آیه الله خزعلی ، آیه الله واعظ زاده خراسانی که بخش هایی از تفسیر قرآن را از محضر آنان فرا گرفتم ، مرحوم استاد شانه چی که تاریخ حدیث و  درایه را نزد ایشان فرا گرفتم و استاد آشتیانی که اندکی در دروس فلسفه او شرکت داشتم . آیة الله سید عزالدین زنجانی و مرحوم آیة الله علمی نجفی که از مباحث اخلاقی که شب های جمعه در منزل ایشان برگزار می شد ، بهره جستم ، مرحوم آیة الله کجوری که از مباحث اخلاقی ایشان بهره بردم ، آیه الله جوادی آملی که از مباحث تفسیری ایشان که در ایام تابستان در مشهد ارایه می شد ، بهره مند شدم و آیه الله مکارم شیرازی که در درس خارج فقه ایشان که در زمینه مسائل مستحدثه در تابستان ها در مشهد ارایه می شد ، شرکت جستم .    
از خداوند مهربان برای همه اساتید بزرگوار خود سلامتی و توفیق روز افزون را آرزومندم و برای اساتید درگذشته رحمت و مغفرت بی کران الاهی را درخواست می کنم .

 دسته بندی فعالیت ها در حوزه علمیه مشهد

در سال های حضور خود در مشهد مقدس فعالیت های این ناچیز افزون بر تحصیل شامل امور ذیل می شد :
1. مدیریت گروه علوم قرآنی دانشگاه علوم اسلامی رضوی و بنیان گذاری و مدیریت بخش پژوهش آن ؛
2.  عضو شورای طلاب گیلانی های مقیم مشهد و برعهده داشتن مسئولیت های مختلف آن از جمله مسئولیت شورا در برخی از سال ها و مسئولیت واحد فرهنگی آن ؛
3. همکاری با مدیریت حوزه علمیه مشهد و شرکت در برخی از شوراهای مشورتی آن و ارایه برخی از طرح ها از جمله طرح پژوهش حوزه علمیه مشهد ؛
4. مدیریت بخش آموزش و پژوهش مدرسه علمیه عالی نواب که برای تربیت مدرس راه اندازی شده بود و در کنار این مدیریت از رهگذر ارایه طرح های مختلف برای ارتقای سازمانی آن ، فعالیت های خود را در آن دنبال نمودم ؛
5. تدریس مستمر در دانشگاه علوم اسلامی رضوی که دروس تخصصی علوم قرآنی ، ادبیات ، اصول فقه و لمعتین را در بر می گرفت و تدریس رسائل و مکاسب برای خواهران در مکتب رقیه و تدریس مستمر دروس معارف دینی در دانشگاه فردوسی ، حوزه علمیه شهید شاه آبادی و سپاه مشهد .

در سال 1372 مدیریت اجرایی گروه علوم قرآنی دانشگاه علوم اسلامی رضوی را بر عهده گرفتم و این امر خود زمینه بیشتری برای ارتباط وثیق تر با اساتید را برایم فراهم ساخت . در سال 1374 بخش پژوهش این دانشگاه را بنیان گزاری نمودم که به نوبه خود در تشویق فاضلان این دانشگاه به تحقیق و پژوهش سهم بسزایی داشت .
در دوران مدیریت این بخش ، افزون بر برگزاری کارگاه های مختلف آموزشی ، انتشار چهار شماره فصلنامه قرآنی ، کتاب ارزشمند آیه الله معرفت با عنوان « التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب » و نیز ترجمه آن با همت دوستان فاضل این بخش منتشر شد .
 از آنجا که در این ایام ، مدارک و مدارج علمی هنوز در حوزه ها تعریف نشده بود ، در سال 1372 پس از تکمیل دروس نیمه کاره دبیرستان ، در کنکور سراسری شرکت کرده و در رشته ادیان و عرفان دانشکده الاهیات دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شدم ، و دو سال بعد از این دانشگاه لیسانس گرفتم . همزمان با این امر ، مدارک علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی نیز به تصویب وزارت علوم رسید و با توجه به گذراندن تمام واحدهای مربوط ، در کنار انتخاب به عنوان یکی از فارغ التحصیلان نمونه ، لیسانس خود را از این دانشگاه نیز در رشته علوم قرآن و حدیث دریافت داشتم . بلا فاصله در سال 1375 در مقطع کارشناسی ارشد دانشکده الاهیات دانشگاه تهران پذیرفته شده و دو سال بعد از پایان نامه خود با عنوان « هنر و زیبا شناسی از نگاه کتاب و سنت » دفاع کردم . در سال 1378 در کنکور مقطع دکترای دانشکده الاهیات دانشگاه تهران پذیرفته شده و در سال 1382 از پایان نامه خود با عنوان « بررسی مکتب تفسیری صدر المتالهین » دفاع نمودم و به لطف الاهی در دو مقطع کارشناسی ارشد و دکترا به عنوان دانشجوی نمونه کشور مورد تشویق قرار گرفتم .

5. عزیمت به حوزه علمیه قم تا کنون (تا کنون – 1378)

سالیان اقامت در مشهد مقدس و بهره مندی از حوزه علمیه آن ، و از همه مهم تر افتخار سکونت در مجاورت بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) آن قدر شیرین و پر خاطره و سریع گذشت که بارها از خداوند آرزوی تکرار آن را طلبیدم .
برغم بهره مندی از فیوضات مختلف چنین حوزه ای و با وجود برخورداری از مسئولیت ها و همکاری مختلف علمی و پژوهشی که در مشهد داشتم در آغازین سفر حج از خداوند درخواست کردم که در صورت مصلحت مرا از فیض حضور در حوزه پر نشاط قم بهره مند سازد که با پذیرفته شدن در مقطع دکترای دانشگاه تهران بهانه آن فراهم آمد و در سال 1387 عازم قم شدم .
و البته به ناگزیر سختی های رها کردن موقعیت های نقد اجتماعی و پیوستن به حوزه ای بس وسیع که امثال این ناچیز در آن گم می شود را به جان خریدم . با این حال برکات این انتقال را بزودی دریافتم .
از سال ورود به حوزه علمیه قم تا سال اخذ مدرک دکترا یعنی سال 1382 در دروس خارج فقه آیه الله میرزا جواد آقا تبریزی ، خارج اصول آیه الله سبحانی و خارج فقه آیه الله معرفت که به طور خصوصی در منزل ایشان برگزار می شد ، شرکت می جستم .

همکاری با مراکز پژوهشی و اموزشی در حوزه علمیه قم

از آغاز  ورود به حوزه علمیه قم در سال 1387 تا کنون ، همکاری خود را با مراکز پژوهشی و آموزشی مختلف ذیل دنبال کرده ام :

1. بخش فصلنامه دائرة المعارف فقه اهل بیت (ع) ؛ که ترجمه و نیز تا حدودی ویراستاری شماری از مقالات آن را بر عهده داشتم .

2. مرکز فرهنگ قرآن ؛ که طی 5 سال در تدوین مقالات قرآنی ، شرکت در جلسات علمی و مشاوره ایی ، مدیریت بخش معارف آن همکاری زیادی داشته ام .

3. دانشکده علوم حدیث و مرکز تحقیقاتی دار الحدیث ؛ که در قالب تدریس و مدیریت پژوهش دانشکده آغاز شد . حاصل این همکاری طرح پیشنهادی تغییر برنامه درسی مقطع کارشناسی ، همکاری در تدوین برنامه کارشناسی ارشد و انتشار فصلنامه داخلی با عنوان « حدیث اندیشه » ، و مهم تر از همه رویکرد به مطالعات و تحقیقات حدیثی بود که به یمن آن تا کنون توفیق تدوین چند کتاب درسی در زمینه علوم حدیث نصیب این جانب شده است . این همکاری با تدوین مقالات برای فصلنامه علوم حدیث و انجام برخی دیگر از همکاری های پژوهشی با آن دنبال شد .

4. موسسه اسراء ؛ بنا به دعوت دوست فاضل و ارجمند حجت الاسلام آقا سعید جوادی برای مدتی افتخار همکاری با موسسه اسراء و به یُمن این همکاری توفیق به خدمت رسیدن به محضر استاد فرزانه آیه الله جوادی آملی برایم فراهم شد . انتشار کتاب «نزاهت قرآن از تحریف» که با تحقیق و تنظیم دروس ایشان در زمینه تحریف ناپذیری قرآن انجام گرفت ، از برکات این همکاری بوده است .

5. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ؛ این همکاری از سال 1382 آغاز و تا سال 1387 به صورت بسیار فعال و مستمر ادامه داشت و به صورت کم رنگ تری هم چنان ادامه دارد . در طی این مدت افزون بر عضویت در هیات علمی ، تدوین مقالات مختلف برای دانشنامه قرآن شناسی و برخی از فصلنامه های پژوهشگاه ، عضویت و شرکت مستمر در شوراهای علمی ، مسئولیت حلقه قرآن شناخت دانشنامه قرآن شناسی و عضویت در هیات تحریریه فصلنامه های قبسات و کتاب نقد ، مسئولیت گروه قرآن پژوهی را طی قریب به سه سال برعهده داشتم . حضور در پژوهشگاه زمینه مطالعات مرا از هر جهت توسعه بخشید و زمینه واکاوی جدّی کتب حِکمی و عرفانی را بخاطر گستردگی فضای پژوهشی در این پژوهشگاه فراهم ساخت . تدوین کتاب «رابطه متقابل کتاب و سنت» که به لطف الاهی به طور مکرر مورد تشویق قرار گرفته از برکات همکاری با این مجموعه علمی و پژوهشی بوده است .

6. دانشگاه معارف اسلامی ؛ در این دانشگاه اینک مسئولیت گروه قرآن و متون اسلامی آن را برعهده دارم و تدریس در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا در آن را دنبال می کنم . این دانشگاه به تازگی برای تامین نیاز های دانشگاه به اساتید معارف تشکیل شده و از آن جا که بسیاری از فضلاء حوزه برای ادامه تحصیل در مقاطع تکمیلی به آن می پیوندند ، حضور در این معهد علمی را برای خود فرصت مغتنمی به حساب می آورم .

7. موسسه «معارف وحی و خرد» ؛ پس از چند سال پیگیری مستمر به لطف الاهی در سال جاری (1388) توفیق به ثبت رساندن این موسسه برایم حاصل شد . برای انجام مقدمات ثبت از همکاری و همدلی دو دوست بسیار صمیمی و مخلص یعنی حجج اسلام حضرات آقایان عبد الکریم بهجت پور و سید رضا یوسفی (دامت معالیهما) بهره مند بودم که برای آنان در عاجل و آجل سعادت و پاداش بی پایان آرزو می کنم .
با صدور مجوز انتشارات که این روزها تحقق یافته ، یکی از موانع دست و پاگیر برای عرضه آثار و اندیشه ها مرتفع شد و این امر را طلیعه ای مبارک برای خدمت شایسته به جامعه دینی و فرهنگی خود می دانم .
برنامه هایی که در چند ماه آغازین شروع به فعالیت موسسه برغم روبرو بودن با مشکلات عدیده که عمده آن فقدان حمایت مالی است ، دنبال کرده که اخبار آن کم و بیش در سایت موسسه انعکاس یافته و در استمرار پر رونق آن از همدلی و همراهی بهترین و پاکترین دوستان فاضل و شاگردان پرتلاش برخوردارم ، مرا را به آینده ای روشن امیدوار ساخته است که بدون تردید تنها در سایه الطاف بی کران الاهی و عنایت مهربانانه حضرت حجت (ع) می توان به آنها دلخوش داشت .

سخن پایانی

به هر روی ، فعالیت های این ناچیز در طی این دوران بیست و هفت سال حضور در حوزه های علمیه یعنی از سال 1361 تا سال 1388 ، افزون بر تبلیغ ، حضور چند باره در جبهه و سعادت همنشینی با مجاهدان مخلص ، به زمینه های تدریس ، مدیریت پژوهش ، ارائه طرح های آموزشی و پژوهشی ، هدایت پایان نامه های فاضلان حوزه و دانشگاه ، شرکت در همایش های مختلف علمی ، همکاری با فصلنامه ها و عمدتا تحقیق و پژوهش معطوف بوده است که تدوین 25 عنوان کتاب اعم از تالیف ، ترجمه و تحقیق که برخی از آنها منتشر شده است و انتشار 120 مقاله علمی از جمله نتایج آن است که امیدوارم این تلاش ها و نتایج حاصله ، از  جمله آن دست از آثار به شمار روند که زمینه رضایت الاهی و عنایت حضرت حجت (ع) را فراهم آورده اند .
در پایان سخن ، سپاس بی منتهای خود را به محضر خداوند مهربان تقدیم می دارم و از کوتاهی ها و غفلت های خود عذر می طلبم و امیدوارم در باقیمانده عمر از توفیقات در خور ذکری برای ثبت در نامه عمل ، در عرصه نورانی خدمت به اسلام ، قرآن ، اهل بیت (ع) و کشور عزیزم ایران برخوردار شوم و خداوند شایستگی استمرار خدمت بی آلایش و خالصانه به محضر ثقل اکبر یعنی قرآن کریم و ثقل اصغر یعنی حضرت حجت (ع) را برایم همچنان فراهم سازد .
                                                  و لله الحمد و له المنه
                                                     قم ، 27/12/1388
                                             موسسه معارف وحی و خرد

نقل از سایت مرکز پژوهشی قرآن کریم_المهدی


***********************************************************************

 

ایشان(دکتر علی نصیری) در سال 1344 هجری شمسی در روستای «مژده» از توابع شهر رشت در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود. تحصیلات دبستان، راهنمایی و دبیرستان را در محل تولد گذراند و تحصیلات حوزوی را از سال 1361 از مدرسه علمیه «امام صادق (ع) رشت» آغاز و تا سال 1376 در حوزه علمیه مشهد مقدس دنبال نمود. در سال 1377  وارد حوزه علمیه قم شد و طی ده سال در حوزه علمیه مشهد و قم در دروس خارج فقه و اصول از محضر اساتید معزز و آیات عظام: «مرتضوی»، «فلسفی»، «رضازاده»، «میزراجواد تبریزی»، «معرفت» و «سبحانی» بهره جست.
وی تحصیلات دانشگاهی را تا مقطع کارشناسی در رشته «علوم قرآن و حدیث» و «ادیان و عرفان» در دانشگاه علوم اسلامی رضوی و دانشگاه فردوسی مشهد دنبال نمود. و در سال 1378 در دانشکده الهیات دانشگاه تهران از پایان‌نامه کارشناسی ارشد با عنوان: «بررسی جایگاه هنر در کتاب و سنت» و در سال 1382 در همین دانشکده از رساله دکترای خود با عنوان: «بررسی مکتب تفسیری صدرالمتألهین» دفاع نمود. وی در طی این سال‌ها در کنار تدریس، در زمینه‌های تحقیق، مدیریت پژوهش و ارائه طرح‌های آموزشی و پژوهشی فعالیت داشته است.


نقل از پایگاه انیشوران حوزوی




تاریخ : سه شنبه 93/3/6 | 11:10 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی