سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علما و ترغیب طلاب به علم آموزی

علما و ترغیب طلاب به علم آموزی
علمای بزرگ و طراز اول حوزه های علمیه، در طول چند سده ای که از شکل گیری حوزه ها می گذرد، هم خود در کسب علم و دانش همت عالی به خرج می دادند و هم تلاش می کردند طلاب جوان را در این مسیر هدایت نمایند.

اساس و بنیان حوزه های علمیه در گذر زمان، بر تلاش وافر در راه تعلیم و تربیت بنا گذاشته شده است و عالمان دینی و بزرگان حوزوی همواره تلاش می کردند حوزه ها را در مسیر فراگیری و ارزیابی اندیشه های نو هدایت نمایند. اهتمام اساتید و نخبگان حوزه های علمیه به علم و علم آموزی در طول چند سده ای که از حیات آن می گذرد، در حقیقت  ریشه در توجه اسلام به مقوله علم و دانش دارد « طلب العلم فریضة علی کل مسلم »(1) در حقیقت، همت در مسیر کسب علم و دانش است که معارف لازم برای سعادت انسان را از طریق بکارگیری قوه تفکر و اندیشه حاصل می نماید. امیر مومنان علی - علیه السلام - خطاب به کمیل فرمودند: «‌ای کمیل! هیچ حرکتی نیست، جز آنکه تو در آن نیازمند دانشی هستی.»(2)

 

شاید به جرات بتوان گفت، آنچه که در شرع مقدس درباره اهمیت و قدر و قیمت تلاش علمی وارد شده، در کمتر مساله ای بیان گردیده است. از حضرت رسول الله – صلی الله علیه و آله - نقل شده است که فرمود: « م?من وقتى که از دنیا رفت، و ازخود یک صفحه بجا گذاشته باشد که در آن علمى باشد، آن صفحه روز قیامت سپرى مى گردد بین او و بین آتش دوزخ و خداوند متعال به هر حرفى که در آن صفحه باشد، شهرى به هفت مرتبه وسیع تر از دنیا، به او عطا مى فرماید، و هر م?منى که ساعتى در نزد عالمى براى (طلب علم ) بنشیند، پروردگار عزوجل به او ندا کند که نشستى پیش دوستم؟ قسم به عزت و جلالم تو را با او ساکن بهشتم گردانم و هیچ باکى ندارم.»(3)

 

تاکیدات شرع مقدس و همچنین تجربه چند هزار ساله بشر در باب نقش علم و دانش در توسعه و پیشرفت کشورها و ملتها در طول تاریخ، نخبگان و رهبران دینی و سیاسی جامعه اسلامی را واداشته است که حجم بسیاری از توان و امکانات خود را، در مسیر هدایت جامعه به سمت فراگیری علوم مختلف مرتبط با سعادت دنیوی و اخروی انسان مصروف دارند. مقام معظم رهبری - دام ظله - در اهمیت علم آموزی برای سعادت جامعه اسلامی می فرمایند: « شما هدف را این قرار بدهید که ملت و کشور شما در یک دوره ‏اى، بتواند مرجع علمى و فناورى در همه‏ دنیا باشد. یک وقتى من در جمع جوانهاى نخبه گفتم: شما کارى کنید که در یک دوره ‏اى - حالا این دوره ممکن است پنجاه ‏سال دیگر یا چهل سال دیگر باشد - هر دانشمندى اگر بخواهد به آخرین فراورده ‏هاى علمى دست پیدا کند، ناچار باشد زبان فارسى را که شما اثرتان را به زبان فارسى نوشته ‏اید، یاد بگیرد؛ همچنان ‏که امروز شما براى دستیابى به فلان علم، مجبورید فلان زبان را یاد بگیرید تا بتوانید کتاب مرجع را پیدا کنید و بخوانید. شما کارى کنید که در آینده، کشور شما یک چنین وضعى پیدا کند؛ و می توانید. یک روز اینجور بوده است؛ کتابهاى دانشمندان ایرانى را به زبانهاى خودشان ترجمه می کردند، یا آن زبان را فرا می گرفتند براى اینکه بتوانند بفهمند...... ببینید، مرجعیت علمى این است؛ مجبورند کتاب شما را ترجمه کنند یا زبان شما را یاد بگیرند. هدفتان را این قرار بدهید. همتتان را این قرار بدهید. همت تان را پیشرفت در زمینه دانش و شکستن مرزهاى علم قرار بدهید.»(4)

 

«ائمه اطهار – علیهم السلام - در دوران حضور خود، بر تعلیم علوم دین و پرورش عالمان دینی تأکید فراوان داشتند و در عصر غیبت نیز علماء ربانی با تحمل سختی ها و فشارها، گاه با پیمودن فرسنگ ها راه و کشیدن مشقتهای طاقت فرسا، همان راه را ادامه داده و با آموختن علوم دین و بسط و گسترش آن، از این میراث گرانبها به خوبی پاسداری نموده و خود به درجات عالیه ‎ای از علم و معرفت دست یافتند.»(5)

 

علمای بزرگ و طراز اول حوزه های علمیه در طول چند سده ای که از شکل گیری حوزه ها می گذرد، هم خود در کسب علم و دانش همت عالی به خرج می دادند و هم تلاش می کردند طلاب جوان را در این مسیر هدایت نمایند. در این مکتب، آیین دانش اندوزی و تولید علمی به جویندگان علم آموخته می شد، بگونه ای که در موارد بسیاری، طلاب برای استفاده از محضر یک عالم مرارتهای بسیاری را تحمل می نمودند، تا بتوانند درس آن عالم را درک نموده و از وی استفاده کنند. اهتمام بزرگان دین به کسب علم و ترغیب دیگران به علم آموزی، چه با گفتار و چه با عمل، بحدی بوده است که حتی در سخت ترین شرایط نیز حاضر به ترک تحصیل و تدریس خویش نمی بودند.

 

علامه حسن زاده با ذکر خاطره ای از استاد خود مرحوم علامه شعرانی – رحمه الله - و درباره اهتمام ایشان در ترغیب طلاب به علم آموزی می فرمایند:« خدمت ایشان که بودم، در سال دو روز تعطیلى داشتیم، یکى روز عاشورا و دیگر روز شهادت حضرت امام مجتبى – علیه السلام -  و بقیه روزها را درس می خواندیم. ایشان سپس مى گویند: یکى از خاطرات خوشى که از محضر شریف ایشان دارم ، این است که یک زمستان که برف خیلى سنگین آمده بود، من از حجره مدرسه مروى بیرون آمدم، برف را نگاه کردم، مردد بودم که به کلاس  درس بروم یا نروم. اگر نمى رفتم، دلیل بر تنبلى من و عدم عشق و شوق من بود، به هر حال تصمیم گرفتم بروم، رفتم تا درِ خانه ایشان در سه راه سیروس، خواستم در بزنم با آن برف سنگین که آمده بود خجالت کشیدم. مدتى ایستادم که کسى بیرون بیاید، اما کسى بیرون نیامد. دیدم وقت درس هم مى گذرد، در هر صورت در زدم، آقا زاده ایشان در را باز کرد. وارد شدم، سلام کردم و به محض نشستن، عذرخواهى کردم گفتم : آقا در این برف مزاحم شدم، مى خواستم نیایم. گفتند: چرا؟ گفتم: در این برف نمى خواستم مزاحم شوم.

 

گفتند: مگر شما که از مدرسه مروى تا اینجا مى آمدید، گداها در سر راهها ننشسته بودند و گدائى نمى کردند؟ گفتم : چرا، گفتند: امروز آنها بودند یا نبودند؟ گفتم: چرا بودند، امروز روز کسب و کار آنهاست، گفتند: خوب آنها که تعطیل نکردند، ما چرا تعطیل کنیم ؟»(6)

 


پی نوشت‏ها:

1.فیض کاشانی، المحجه البیضاء، قم، مکتب صدوق، ج 1، ص18

2.محمد رضا حکیمی، الحیاه،قم، دلیل ما، ج 8، ص 35

3.سید نعمت جزایری، زهر الربیع ، قم، ذوی القربی، ج 2، ص65

4.بیانات مقام معظم رهبری (دام ظله)، 12/6/86

5.مرتضی مطهری، ده گفتار ، تهران ، صدرا، ص 129

6. http://www.ghadeer.org

منابع:

سایت غدیر

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان




تاریخ : دوشنبه 93/3/12 | 12:15 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی