سخنان کوبنده و افشاگرانه امام خمینی رحمهالله
با نزدیک شدن ماه محرم، رویارویی بین رژیم و امت مسلمان به رهبری حضرت امام رحمهالله امر مسلّمی بود؛ زیرا پس از فاجعه فیضیه به دلیل محدودیتهای زیاد، امام امکان سخنرانی نیافت و مبارزه را با صدور اعلامیههای متعدد ادامه داد. ساعت چهار بعد از ظهر عاشورای سال 1342، مصادف با 13 خرداد امام به سوی مدرسه فیضیه رهسپار گردید تا سخنان تاریخی خود را در اجتماع گروه کثیری از مردم قم، روحانیان و هیأتهای عزادار که از نقاط دیگر به قم آمده بودند، ایراد نماید و تکلیف را ادا کند. خیرخواهان ساده اندیش و عدهای که تا آن زمان امام را به اکراه و با ملاحظه برخی مصلحتها همراهی میکردند، ایشان را از وجود نیروهای فراوان رژیم بیم میدادند و دلایل عقلی و شرعی بسیاری در توجیه اظهارات خود میآوردند. امّا امام رحمهالله بیاعتنا به خامیهای برخی دوستان و مصلحت جوییهای دروغین دشمن، در فیضیه لب به سخن گشود که: «عصر، عصر عاشورا است!»
در ابتدا آن روح قدسی با هوشیاری تمام، ضمن بیان مصیبتهای وارده بر امام حسین علیهالسلام و اصحابش به مقایسه دو رژیم بنی امیه و پهلوی پرداخت و ضمن این انطباق نتیجه گرفت که هر دو با اساس اسلام مخالفند و اینها با اساس و ریشه کار دارند و بلافاصله، به درستی مسئله را از حدّ تعدی رژیم پهلوی به اسلام، فراتر برد و به دسیسههای بیگانه بخصوص صهیونیسم که از دیر باز با اسلام عناد داشته توسعه داد و فرمود: «اسرائیل نمیخواهد در این مملکت قرآن باشد.» امام در پاسخ به اتهامات دشمن در باب «مُفت خوری» زندگی ساده و فقیرانه طلاب را مثال زد و به ثروت اندوزی عمال رژیم و غاصبان قدس و دستاندازی آنان به دسترنج محرومین حمله کرد. در ادامه هیبت و استقلال خواهی دروغین شاه را زیر سؤال بُرد و عاقبت رضاخان را به یادش آورد: «اگر دیکته میکنند، بدست تو میدهند در اطراف آن فکر کن! چرا بیتأمل حرف میزنی! چرا بیتأمل حرف میزنی.» به تدریج وقت آن رسیده بود که با استفاده از حساسیتهای رژیم، امام رحمهالله موضوعات اصلی را در معرض تهاجم نهضت قرار دهد: «امروز به من خبر دادند که عدهای از وعاظ و خطبای تهران را بردهاند سازمان امنیت و تهدید کردهاند از سه موضوع حرف نزنند؛ از شاه بدگویی نکنند؛ به اسرائیل حمله نکنند و نگویند اسلام در خطر است. ...تمام گرفتاریها و اختلافات ما در همین سه موضوع نهفته است. اگر ما نگوییم اسلام در خطر است، آیا در معرض خطر نیست؟ اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است، آیا این طور نیست و اصولاً چه ارتباطی و تناسبی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیت میگوید از شاه صحبت نکنید. آیا به نظر سازمان امنیت شاه اسرائیلی است؟12»
دستگیری امام، شروع قیام
صدور بیانیههای شدید اللحن و صریح و ایراد سخنرانیهای مهم در افشای ماهیت دستگاه ستم و نقشههای امریکا و غاصبان قدس برای نابودی اسلام و غارت ثروت کشورهای اسلامی از جمله ایران در طول سالهای 1340 تا 1342، باعث شده بود که امت مسلمان ایران و حتی مسلمانان دیگر سرزمینهای اسلامی امام را به عنوان روحانی بزرگ، مرجعی بیدار و شجاع بشناسند و او را به عنوان رهبر بزرگ یک قیام دینی بر علیه استکبار و استبداد بپذیرند. به همین دلیل امریکا و اعوان و انصارش در صدد برآمدند تا امام را که به صورت مانع بزرگی بر سر راه مطامع و مقاصد شوم آنان درآمده بود، به نحوی از صحنه خارج کنند. آنها تصمیم گرفتند این نقشه را به بهانه سخنرانی بسیار مهمی که حضرت امام در مدرسه فیضیه ایراد کرده بودند و شاه را به اخراج از ایران تهدید نموده بودند؛ عملی سازند.
به همین دلیل به دستور شاه خائن، ماموران نظامی در نیمه شب 15 خرداد 1342 به دور از چشم مردم امام خمینی رحمهالله را دستگیر نمودند تا به تهران ببرند13.
خبر دستگیری امام، جامعه مضطرب و ناآرام ایران را به مرحله انفجار رسانید و شعلههای قیام از شهرهای مهمی چون قم، تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، ورامین و پیشوا زبانه کشید. متعاقب این برنامه حماسه قیام خونین پانزده خرداد به وقوع پیوست و برتارک تاریخ معاصر ایران به درخشش نشست. گرچه در این قیام گروههای زیادی بازداشت شدند و عدهای به شهادت رسیدند و این حرکت مقدّس را عوامل رژیم خاتمه یافته تلقی کردند، ولی شعله اعتراض، حقیقتخواهی و اسلامطلبی آن همچنان در اعماق دلهای مشتاق مردمان باقی ماند و سرانجام کاخ ستم را در کام خود فرو برد. این قیام در پی دو سال افشاگری و مبارزات مستمر روحانیت به رهبری امام خمینی رحمهالله صورت گرفت.
امام خمینی رحمهالله در اینباره فرمودهاند: «با فرا رسیدن 15 خرداد خاطره غمانگیز و حماسه آفرین این روز تاریخی تجدید میشود؛ روزی که بنابر آنچه که مشهور است قریب به پانزده هزار نفر از ملت مظلوم و ستم دیده به خاک و خون کشیده شدند؛ روزی که طلیعه [و سرآغاز [نهضت اسلامی این ملت شجاع و غیور گردیده [است]... روحانیت به اعتراض برخاست و عصر عاشورا پس از حادثهای ناگوار، اعتراض با موج عظیم اسلامی بالا گرفت و به اوج رسید و پس از آن دست ناپاک استعمار از آستین شاه بیرون آمد و غائله 15 خرداد ـ 12 محرم ـ را هر چه دردناکتر بوجود آورد.14»
ماهیت قیام
1. قیام 15 خرداد 1342؛ حرکتی اسلامی، ارزشی و منبعث از چشمههای اصیل قرآنی و روایی بود. امام خمینی رحمهالله در اینباره میفرمایند: «پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدئیت اسلام و راهنمایی روحانیت... 15 خرداد را بوجود آوردند.»
2. فاجعه خونین 15 خرداد برای این بوجود آمد که علما و مردم از حق و اسلام دفاع کردند. امام رحمهالله میفرمایند: «زنها و اطفال صغیر چه گناهی کرده بودند، چرا آنها را به مسلسل بستند؟ علمای اسلام و خطبای مذهبی چه جرمی داشتند؟ گناه آنان دفاع از حق بود! دفاع از قرآن کریم بود! به جرم نصایح مشفقانه و صلاح اندیشی اهانت شدند، به حبس کشیده، محصور گردیدند و مبتلا به مصایب شوند.»
3. این قیام از عاشورا الهام گرفته بود، امام رحمهالله فرمودهاند: «عصر عاشورا مصادف با ساعات شهادت سید مظلومان و سرور شهیدان، عصر عاشورایی که خون طاهر و مطهر ثار اللّه و ابن ثاره به زمین گرم کربلا ریخت و ریشه انقلاب اسلامی را آبیاری نمود، ملت عظیم الشان در سالروز این فاجعه با الهام از عاشورا آن قیام کوبنده را به یادآورد. اگر عاشورا و گرمی و شور انفجاری آن نبود، معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی واقع میشد.»
4. لطف الهی در این قیام نهفته بود، بیانات امام خمینی رحمهالله مؤید این ادعاست: «ملت عظیم ایران لازم است شکر نعمتهای غیرمتناهی الهی را در سالروز 15 خرداد به جان و دل به جای آورد و تمام آنچه گذشته و میگذرد را از عنایات خاصه خداوند متعال بداند که هرچه هست از اوست و به سوی اوست...15»
برکات و ثمرات
1. پانزدهم خرداد؛ صبح صادقی بود برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در واقع بذرهای این حرکت عظیم در چنین قیامی افشانده شد. امام خمینی رحمهالله فرمودهاند: «سالروز خرداد 1342؛ خمیر مایه نهضت مبارک ملت بزرگ ایران و روز بذر انقلاب بزرگ اسلامی ماست. ملت عزیز ما باید این بذر پربرکت را در عصر عاشورای [سال] 1383 قمری جستجو کند.16»
2. تثبیت مرجعیت و رهبری امام خمینی رحمهالله ، با تأیید مراجع و علما و حمایت مردم.
3. بیداری مردم. امام میفرمایند: «در عین حالی که پانزده خرداد، مصیبت برای ما بود؛ لکن این موهبت [را[ هم خدای تبارک و تعالی به ما عطا کرد که مردم بیدار شدند و لبیک گفتند به صدای روحانیون.17»
4. قرار گرفتن علما و مراجع در سطح رهبری نیروهای مذهبی، چنانکه ا مام رحمهالله این نکته را یادآور کردهاند: «این نهضت آخری که منتهی شد به پانزدهم خرداد و این همه کشته دادند مردم، در صف اولش اهل علم بودند، علما بودند.18»
5. بیداری مردم و رویارویی آنان با اصل نظام طاغوتی که فرازی از یکی از بیانات امام رحمهالله ، این موضوع را روشن مینماید: «نهضت دوازده محرم (15 خرداد) در مقابل کاخ ظلم شاه و اجانب به پیروی از نهضت مقدس حسینی، چنان سازنده و کوبنده بود که مردانی مجاهد، بیدار و فداکار تحویل جامعه داد که با تحرک و فداکاری مبارزات عمیق و حساب شده امام خمینی رحمهالله در قیام 15 خرداد ضمن آنکه شعور سیاسی مردم را ارتقا داد و سکوت چند ساله آنان را به فریاد و از قعود به جهاد تبدیل کرد؛ آنان را برای درهم کوبیدن جبهه باطل متحد نمود و همگی در زیر خیمه الهی که امام خمینی رحمهالله برافراشته بود گردآمدند.
روزگار را بر ستمکاران و خائنان سیاه نمودند و ملت بزرگ را چنان هوشیار و متحرک و پیوسته کرد که خواب را از چشم بیگانه و بیگانه پرستان ربود.19»
6. آشکار شدن قدرت مذهب به وسیله بسیج گسترده مردمی و مقاومت در مقابل حرکتهای ضد اسلامی استبداد و استکبار.
7. سقوط تشکیلات ستم شاهی به مثابه زوال امویان، به اعتقاد حضرت امام خمینی رحمهالله : «آن روز یزیدیان با دست جنایتکاران گور خود را کندند و تا ابد هلاکت خویش و رژیم ستمگر جنایتکار خویش را به ثبت رساندند و در 15 خرداد 1342 پهلویان و هواداران و سردمداران جنایتکارشان با دست ستم شاهی گور خود را کندند و سقوط و ننگ ابدی را برای خویش بهجا گذاشتند.20»
8 . اتحاد اقشار گوناگون؛ مبارزات عمیق و حساب شده امام خمینی رحمهالله در قیام 15 خرداد ضمن آنکه شعور سیاسی مردم را ارتقا داد و سکوت چند ساله آنان را به فریاد و از قعود به جهاد تبدیل کرد؛ آنان را برای درهم کوبیدن جبهه باطل متحد نمود و همگی در زیر خیمه الهی که امام خمینی رحمهالله برافراشته بود گردآمدند.
پاورقیها:
1. العروة الوثقی، ص357.
2. تاریخ سیاسی معاصر ایران، دکتر سید جلال الدین مدنی، ج اول، ص286.
3. مأخذ قبل، ص354 ـ 353؛ قیام خونین 15 خرداد به روایت اسناد، دهنوی، ص 12 ـ 11؛ تحلیلی از انقلاب اسلامی ایران، دکتر حاتم قادری، ص 11 ـ 10.
4. نقش روحانیت مبارز در جنبش تاریخی 15 خرداد 1342، ص26.
5. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج اول، ص143 ـ 142.
6. نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، ج سوم، ص143 ـ 37؛ زندگینامه سیاسی امام خمینی، محمد رجبی، ص178.
7. نهضت روحانیون ایران، ج سوم، ص203 ـ 202.
8. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی رحمهالله ، ج اول، ص315.
9. از فیضیه 1342 تا فیضیه 1358، ص79 ـ 78.
10. همگام با خورشید، ص69 ـ 67؛ فرازهای فروزان، از نگارنده، ص304.
11. صحیفه نور، ج اول، ص63.
12. صحیفه نور، ج اول، ص93 ـ 91.
13. زندگینامه سیاسی امام خمینی، ج اول، ص192؛ بررسی و تحلیلی...، ج اول، ص468.
14. صحیفه امام، ج8، ص50.
15. همان، ج 17، ص 2 ـ 481.
16. همان، ج16، ص290.
17. همان، ج12، ص 387.
18. همان، ج3، ص245.
19. همان، ج سوم، ص315 ـ 314.
20. همان، ص290.
منبع: نشریه مبلغان ، شماره 42
نقل از سایت شهیدآوینی
.: Weblog Themes By Pichak :.