سفارش تبلیغ
صبا ویژن

افتادگی آموز اگر طالب فیضی

علامه محمد جواد بلاغی
علامه محمّد جواد بلاغی


ممکن است بعضی افراد خیال کنند اگر خود را کوچک کنند در نزد مردم نیز کوچک و خوار می شوند، در حالی که بر عکس است؛ تواضع بر خلاف تصور متکبران، نه تنها سبب کوچک شدن انسان نمی شود، بلکه بر قدر و منزلت او نیز می افزاید.

 

یکی از فضایل اخلاقی که در آموزه های دینی بر آن تأکید شده و در سازندگی انسان تأثیر بسزایی دارد، تواضع است. تواضع، کشت زاری است که در آن گل های زیبا و معطّر برادری، صفا، مهر و محبت می روید و پدید آورنده عظمت، قدرت و کرامت انسانی است و نخل وجود آدمی را از طوفان نفس امّاره و تندباد غرور و تکبر، مصون می دارد.

 

فروتنی برای هر انسانی زیبنده است و برای روحانی و عالم دین زیبند‎ه‎تر، و بالعکس، تکبّر و خود بزرگ بینی، خوی زشتی است که برای همه زشت است و برای طلبه و دانشجو زشت‎تر. «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً» (الفرقان / 63) «بندگان ستوده خدا، آنانند که در روی زمین، متواضعانه راه می‎روند.»

 

اموری که موجب پیدایش خوی پست تکبّر و خود محوری می‎شود، فراوان است که از جمله آنها جاه و مقام، مال و منال، علم و دانش است.

 

 برخی افراد کم ظرفیّت ، دانش را دست آویز و بهانه خود قرار داده و انتظار آن دارند که همه مردم، دست به سینه آنها باشند و تمام کارهای آنها را انجام داده و لوازم زندگیشان را فراهم و تأمین کنند، مثلاً انتظار دارند ادارات، خارج از نوبت بکار آنها رسیدگی کنند و..... متأسفانه، افرادی که چنین طرز تفکر و شیوه‎ای دارند،‌

 

کم نیستند و باید در صدد اصلاح خود برآیند. عّده‎ای هم، به دانش و علم خود می‎بالند و از این جهت، خود را مقدّم و جلوتر از دیگران می‎دانند و همانگونه که در حدیث وارد شده:  « من قال انا عالم فهو جاهل کسی که خود را عالم حساب کند و از روی فخرفروشی بگوید من دانشمندم، در حقیقت نادان است»(1)

 

دسته‎ای نیز، از فرط تکبر، اگر در مباحثات و مناظرات، طرف مقابلشان سخن حقّی بر زبان جاری سازد، زیر بار نمی‎روند، و اگر از آنها سئوالی شود که به پاسخ آن، آشنا نباشند شهامت و دلاوری - نمی‎دانم - گفتن را ندارند، و با طفره رفتن و مطالب نا مربوط گفتن می‎خواهند سائل را ساکت کنند و نادانی خود را پوشیده بگذارند که مبادا از چشم مردم بیفتند .

 

این در حالی است که در سیره پیشوایان دینی، تواضع و فروتنی از اهم خصائص اخلاقی مومنین دانسته شده است. امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ می‎فرماید:  «فلو رخص بالله فی الکبر لاحد من عباده کرخص فیه لخاصه اسبابه و اولیائه و لکنه سبحانه کره لهم التکاثر و رضی لهم التواضع ... اگر خداند تکبر را برای بندگانش اذان می‎داد.

 

 (و بدان راضی بود) پیامبران و اولیائش (سزاوارتر بودند) و در این امر به آنها رخصت می‎داد و خدای متعال، خود بزرگ بینی را برای آنان نمی‎پسندد و به فروتنی آنان راضی است.»(2)

 

در روایت دیگری وارد شده است که حضرت عیسی بن مریم (ع) فرمود: « ای حواریین و یاران پاک من، نیاز و حاجتی را با شما در میان می‎گذارم، می‎خواهم که شما آنرا برآورده سازید، عرض کردند یا روح الله، حاجت و نیاز شما برآورده است (ما آماده‎ایم) حضرت عیسی (ع) از جا برخاست پاهای حواریین را شستشو داد آنان به عیسی عرض کردند: روا و شایسته‎تر این بود که ما پاهای شما را می‎شستیم.

 

فرمود: سزاوارترین مردم در خدمت کردن، خود عالم و دانشمند است پس افزود: یگانه هدف من در دست زدن به چنین کار، این بود که با ارایه و اظهار تواضع خود بر شما، شما نیز به نوبه خود مانند من با مردم تواضع و فروتنی نمائید.

 

عیسی بن مریم ـ علیه السلام ـ پس از آن فرمود: علم و حکمت، با عامل تواضع و فروتنی رو به سازمان‎یابی و آبادی می‎گذارد، نه با تکبر و بزرگ منشی و بدینسان زراعت در زمین نرم و هموار می‎روید. (و گیاهان در دشت و هامون فرو هشته، سبز می‎شوند.) نه در کوههای افرازمند و برافراشته.»(3)

 

با توجه به آنچه در وصف تواضع و فروتنی و جایگاه آن در اخلاق اسلامی گفته شد، علما راستین و سلف صالح حوزه های علمیه، همواره خود را متخلق به این صفت زیبا ساخته و از این طریق الگویی برای طلاب و محققین علوم دینی محسوب می گردند، حکایت می کنند، شیخ انصاری دارای همتی بلند و اخلاقی نیکو بوده و به امور طلاب شخصّاً رسیدگی می‎کرد و مانند پدری مهربان آنان را تحت تربیت خود قرار داده بود.

 

چند روزی شیخ دیرتر از وقت مقرّر برای تدریس حاضر می‎شد. از وی سبب را پرسیدند. فرمود: « یکی از سادات به تحصیل علوم دینی مایل گشته، و این امر را با چند نفر در میان نهاده تا درس مقدّمات برایش گویند ولی هیچ یک از اینها حاضر نشدند - و شأن خود را بالاتر از آن می‎دیدند، بدین جهت خود متصدّی این امر شده و درس او را به عهده گرفته‎ام.(4)

 

در شرح زندگی محمّد باقر وحید بهبهانی-کسی که بساط اخباری‎ها را برای همیشه برچید- نیز وارد شده است که در اواخر عمر،  برای اینکه از وظیفه درس و بحث دست نکشیده باشد و از فضیلت آن محروم نماند و هم به خاطر ترغیب علماء و فضلا و تشویق پویندگان علم و دانش، به تدریس شرح لمعه اکتفا نموده و به همین قدر تبرک می‎جست.(5)

 

درباره تواضع  فروتنی علامه محمّد جواد بلاغی نیزسخنان بسیار گفته‎اند. « نوشته‎اند که خود به بازار می‎رفت و آنچه نیاز داشت می‎خرید و آن را در کوچه و بازار مانند دیگران حمل می‎کرد و به خانه می‎آورد.

 

هرگز نمی‎پذیرفت که کسی به او در کارهایش کمک کند، وقتی درخواست می‎کردند که اجازه دهد، تا به او در انجام کاری یا حمل چیزی کمک کنند می‎گفت: هر کس باید بار خود و خانه خود را به دوش کشد».

 

در روایات دینی، لعن کرده‎اند کسی را که بار خود را بر دوش دیگران نهد، و اشخاص را به خاطر خود در زحمت اندازد، و گلّی بر دیگری باشد. این عالم ربانی به این دستور اسلام اینگونه عمل می‎کرد و اینگونه بدان پایبند بود.(6)

 

آنقدر در برابر حقّ متواضع بود که در برخی نوشته‎های خود تذکّر می‎داد هر کس پرسش یا انتقادی و ایرادی دارد برای من بنویسد و پاسخ دریافت دارد و از این راه به علم و حقیقت کمک کند، زیرا ما منظوری جز حقّ‌جوئی نداریم.»(7)

 

ممکن است بعضی افراد خیال کنند اگر خود را کوچک کنند در نزد مردم نیز کوچک و خوار می شوند، در حالی که بر عکس است؛ تواضع بر خلاف تصور متکبران، نه تنها سبب کوچک شدن انسان نمی شود، بلکه بر قدر و منزلت او نیز می افزاید، همانطور که موجب گردیده است، راه و علما پارسای دین، پس از گذشت قرن ها، هنوز نیز پار برجا بوده و روشن کننده راه طلاب جوان باشد.

 

تواضع سر رفعت افرازدت                         تکبّر بسر انـدر انــدازدت

تواضع مرد را دارد گرامـی                        ز کبر آید بدی در نیکنامی

 

 


پی نوشت‏ها:

1.    محمد باقر مجلسی ، بحارالانوار، قم؛ نشر فقه، ج 2 ، ص 110

2.    نهج البلاغه، صبحی صالح، تهران ؛ نشر تابان با همکاری نشر شهریور، 1381، ص 192.

3.    سید محمدباقر حجتی ، آداب تعلیم و تعلّم در اسلام، قم؛ نشر معارف، ص 210.

4.    مرتضی انصاری ، کنگره شیخ انصاری، قـم، چاپ اول، 1373 ش ، ص 78.

5.    عباس عبیری، وحید بهبهانی تهران؛ شرکت چاپ و نشر بین الملل ، ص 253.

6.    محمد رضا حکیمی، بیدارگران اقالیم قبله، قم؛ موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع)، ص 212.

7.    همان.

 

منابع:

نهج البلاغه

بحارالانوار

تهیه و فرآوری: عبداله فربود، گروه حوزه علمیه تبیان

 


http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=232495




تاریخ : سه شنبه 93/3/27 | 8:31 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی