سفارش تبلیغ
صبا ویژن





میعاد ملاقات با خدا


مقام معظم رهبری :

ما بارها، مکرر به آقایان ائمه‌ى جمعه، ائمه‌ى جماعت و روحانیون محترم در شهرستانها، در تهران توصیه کردیم که مساجد باید آباد باشد؛ صداى اذان باید از مساجد بلند شود. باید همه نشانه‌هاى توجه به نماز و اقامه‌ى نماز را در شهر اسلامى - بخصوص در شهرهائى مثل تهران و شهرهاى بزرگ کشور - ببینند، باید احساس کنند؛ هم مردم خودمان، هم کسانى که وارد این شهرها میشوند. نشانه‌هاى اسلامى باید واضح و آشکار باشد؛ کما اینکه در مهندسى‌هاى ما باید نشانه‌هاى اسلامى آشکار باشد. صهیونیستها هر نقطه‌ى دنیا که خواستند یک ساختمانى بسازند، آن علامت نحس ستاره‌ى داوود را سعى کردند یکجورى رویش تثبیت کنند. کار سیاسى‌شان اینجورى است. ما مسلمانها نشانه‌هاى اسلامى و مهندسى اسلامى را باید در همه‌ى کارهایمان، از جمله در باب مهندسى بایستى مراعات کنیم.


شهید مطهری :

تا چشم‏ ام حمیده، مادر امام کاظم علیه السلام، به ابوبصیر- که براى تسلیت گفتن به او به مناسبت وفات شوهر بزرگوارش امام صادق آمده بود- افتاد اشکهایش جارى شد. ابوبصیر نیز لختى گریست. همین که گریه ‏ام حمیده ایستاد، به ابوبصیر گفت: «تو در ساعت احتضار امام حاضر نبودى، قضیه عجیبى اتفاق افتاد.».

ابوبصیر پرسید: «چه قضیه‏اى؟» گفت: «لحظات آخر زندگى امام بود. امام دقایق آخر عمر خود را طى مى‏کرد. پلکها روى هم افتاده بود. ناگهان امام پلکها را از روى هم برداشت و فرمود: «همین الآن جمیع افراد خویشاوندان مرا حاضر کنید.» مطلب عجیبى بود. در این وقت امام همچو دستورى داده بود. ما هم همت کردیم و همه را جمع کردیم. کسى از خویشان و نزدیکان امام باقى نماند که آنجا حاضر نشده باشد.

همه منتظر و آماده که امام در این لحظه حساس مى‏خواهد چه بکند و چه بگوید.

«امام همینکه همه را حاضر دید، جمعیت را مخاطب قرار داده فرمود: شفاعت ما هرگز نصیب کسانى که نماز را سبک مى‏شمارند نخواهد شد.»

مجموعه‏آثار، ج‏18، ص 312

شهید مطهری :

مردى است به نام عمروبن قرظة بن کعب انصارى که از اولاد انصارمدینه است. او ظاهراً از آن کسانى است که در وقت نماز اباعبدالله خودشان را سپر اباعبدالله کرده بودند. آنقدر تیر به بدن این مرد خورد که دیگر افتاد. لحظات آخرش را طى مى‏کرد.

اباعبدالله خودشان را به بالینش رساندند. تازه درباره خودش شک مى‏کند که آیا به وظیفه خود عمل کرده یاخیر، مى‏گوید: «اوَفَیْتُ یا اباعَبْدِالله؟» آیامن توانستم وفا کنم یانه؟

مجموعه‏آثار، ج‏17، ص 389

شهید مطهری :

یکى از آقایان خطبا نقل مى‏کرد که مردى در مشهد اصلًا با دین پیوندى نداشت؛ نه تنها نماز نمى‏خواند و روزه نمى‏گرفت، بلکه به چیزى اعتقاد نداشت، یک آدم ضد دین بود. ما مدت زیادى با این آدم صحبت کردیم تا اینکه نرم و ملایم و واقعاً معتقد و مؤمن شد و روش خود را بکلى تغییر داد؛ نمازش را مى‏خواند، روزه‏اش را مى‏گرفت، و کارش به جایى کشید که با اینکه ادارى بود و پست حساسى هم در خراسان داشت، مقیّد شده بود که نمازش را با جماعت بخواند. مى‏رفت مسجد گوهرشاد پشت سر مرحوم آقاى نهاوندى، لباسهایش را مى‏کَند، عبایى هم مى‏پوشید. در جلسات ما هم شرکت مى‏کرد. مدتى ما دیدیم که این آقا پیدایش نیست. گفتیم لابد رفته است مسافرت. رفقا گفتند: نه، او اینجاست و نمى‏آید؛ حالا چطور شده است که در جلسات ما شرکت نمى‏کند، نمى‏دانیم. بعد کاشف به عمل آمد که دیگر نماز جماعت هم نمى‏رود. تحقیق کردیم ببینیم که علت چیست. این مردى که آن‏طور به دین و مذهب رو آورده بود، چطور یکمرتبه از دین و مذهب رو برگرداند؟ رفتیم سراغش، معلوم شد قضیه از این قرار بوده است: این آقا چند روز متوالى که رفته نماز جماعت و در صف چهارم پنجم مى‏ایستاده، یک روز یکى از مقدس مآبهایى که در صف اول پشت سر امام مى‏نشینند و تحت الحنک مى‏اندازند و نمى‏دانم مسواک چه جورى مى‏زنند و همیشه خودشان را از خدا طلبکار مى‏دانند، در میان جمعیت، در موقع نماز، از آن صف اول بلند مى‏شود مى‏آید تا این آدم را پیدا مى‏کند. روبرویش مى‏نشیند و مى‏گوید: آقا! مى‏گوید: بله. یک سؤالى از شما دارم. بفرمایید. شما مسلمان هستید یا نه؟ این بیچاره درمى‏ماند که چه جواب بدهد. مى‏گوید: این چه سؤالى است که شما از من مى‏کنید؟

مى‏گوید: نه، خواهش مى‏کنم بفرمایید شما مسلمان هستید یا مسلمان نیستید؟ این بدبخت ناراحت مى‏شود، مى‏گوید من مسلمانم؛ اگر مسلمان نباشم، در مسجد گوهرشاد در صف جماعت چکار مى‏کنم؟ مى‏گوید: اگر مسلمانى، چرا ریشت را این‏طور کرده‏اى؟ از همانجا سجاده را برمى‏دارد و مى‏گوید این مسجد و این نماز جماعت و این دین و مذهب مال خودتان. رفت که رفت. این هم یک جور به اصطلاح نهى از منکر کردن است، یعنى فراراندن و بیزار کردن مردم از دین. براى مخالف تراشى، براى دشمن تراشى، چیزى از این بالاتر نیست.

مجموعه‏آثار، ج‏17، ص 249

شهید مطهری :

امام صادق داستانى نقل مى‏کند. فرمود: مردى بود مسلمان و عابد، همسایه‏اى داشت مسیحى. با او رفت و آمد مى‏کرد تا کم کم تمایل به اسلام پیدا کرد و به دست او مسلمان شد. بعد این آدم به خیال خودش خواست او را خیلى مسلمان کند و خیلى به ثواب برساند. آن بیچاره که تازه مسلمان شده بود و فردا روز اول اسلامش بود، یک وقت دید که قبل از طلوع صبح کسى درِ خانه‏اش را مى‏زند. کیستى؟ من همسایه مسلمان توام. چه کارى پیش آمده؟ من آمده‏ام که با همدیگر براى عبادت به مسجد برویم. بیچاره بلند شد وضو گرفت و به مسجد رفت.

[پس از خواندن نمازهاى نافله‏] گفت: تمام شد؟ گفت: نه، نماز صبحى هم هست. نماز صبح را هم خواند. تمام شد؟ نه، بگذار نافله بخوانیم، مستحب است. آنقدر نافله بخوانیم که بین الطلوعین بیدار باشیم.

آفتاب طلوع کرد. گفت: یک مقدار بعد از آفتاب هم [عبادت کنیم‏]. ظهر هم او را براى نماز نگه داشت و تا عصر نیز نگاه داشت و بعد گفت: تو که غذا نخورده‏اى، نیت روزه هم بکن، و خلاصه او را تا دو ساعت از شب گذشته رها نکرد.

فردا صبح که رفت درِ خانه‏اش را زد، گفت: کیستى؟ گفت: برادر مسلمانت. براى چه آمده‏اى؟ آمده‏ام برویم براى عبادت. گفت: این دین براى آدمهاى بیکار خوب است، ما استعفا دادیم، رفتیم به دین اول!

بعد امام صادق فرمود که این‏طور نباشید. این شخص انسانى را مسلمان کرد و بعد به دست خودش مرتد و کافر کرد.

مجموعه‏آثار، ج‏16، ص 158

شهید مطهری :

عده‏اى از قبیله ثقیف آمدند خدمت رسول اکرم: یا رسول الله! ما مى‏خواهیم مسلمان بشویم ولى سه تا شرط داریم، این شرطها را بپذیر.

یکى اینکه اجازه بده یک سال دیگر ما این بتها را پرستش کنیم (مثل آنهایى که مى‏گویند بگذار ما یک شکم سیرى بخوریم)، بگذار یک سال دیگر ما خوب اینها را پرستش کنیم که دیگر شکمى از عزا درآورده باشیم.

دوم اینکه این نماز خیلى بر ما سخت و ناگوار است. (عرب آن تکبرش اجازه نمى‏داد رکوع و سجود کند، چون تمام نماز خضوع و خشوع است و از این جهت بر طبیعت اینها گران بود).

سوم اینکه بت بزرگمان را به ما نگو به دست خودتان بشکنید.

فرمود: از این سه پیشنهادى که مى‏کنید، پیشنهاد آخرتان که فلان بت را به دست خودتان نشکنید مانعى ندارد، من یک نفر دیگر را مى‏فرستم. اما آنهاى دیگر، چنین چیزى محال است.

یعنى پیغمبر هرگز چنین فکر نکرد که یک قبیله آمده مسلمان بشود، او که چهل سال بت را پرستیده، بگذار یک سال دیگر هم پرستش کند، بعد از یک سال بیاید مسلمان بشود. زیرا این یعنى صحه گذاشتن روى بت پرستى. نه فقط یک سال بلکه اگر مى‏گفتند یا رسول الله! ما با تو قرارداد مى‏بندیم که یک شبانه روز بت بپرستیم و بعد از آن مسلمان بشویم- که این‏ یک شبانه روز را پیغمبر طبق قرارداد پذیرفته باشد- محال بود بپذیرد. اگر مى‏گفتند یا رسول الله! اجازه بده که ما یک شبانه روز نماز نخوانیم بعد مسلمان بشویم و نماز بخوانیم- که آن یک شبانه روز نماز نخواندن طبق قرارداد و امضاى پیغمبر باشد- محال بود پیغمبر اجازه بدهد. از هر وسیله‏اى استفاده نمى‏کرد.

شهید مطهری :

انسان اگر همیشه با آدمهاى بد بنشیند همه انسانها را بد مى‏بیند، یعنى خوبها را هم نمى‏تواند تصور کند که خوبند و نمى‏تواند به خوب معتقد شود. کما اینکه عکسش هم صادق است: کسى که همیشه با خوبان نشسته باشد همه مردم را خوب مى‏بیند و دیگر بدها را هم نمى‏تواند بد ببیند.

گفت: به حاجى کلباسى درباره دزدهایى که دستگیر شده بودند گفتند: این دزدها سرشب تا نصف شب براى دزدى بیرون مى‏روند و به قافله‏ها حمله مى‏کنند. گفت: پس اینها کى نماز شب مى‏خوانند؟! خیال مى‏کرد دزدها هم نماز شب مى‏خوانند، چون فقط در جوّ محیط خودش بود.

مجموعه‏آثار، ج‏15، ص 173

بسم الله الرحمن الرحیم

قرآن کریم در توصیف قدرتمندان ِ مؤمن و در صدر وظایف آنان اقامه‌ی نماز را نام برده است: الذین ان مکنّاهم فی الارض اقاموا الصلاة...
این وظیفه، در عمل شخصی، کیفیت بخشیدن به نماز است، و در تلاش اجتماعی، ترویج نماز و همگانی کردن آن.

کیفیت یافتن نماز بدین معنی است که نماز، با حال و حضور ادا شود؛ نمازگزار به نماز با چشمِ «میعاد ملاقات با خدا» بنگرد و در آن، با خدای خود سخن بگوید و خود را در حضور او ببیند؛ نماز را تا میتواند در مسجد و تا میتواند به جماعت بگزارد.

و ترویج نماز، هر حرکت و تلاشی است که در راه همگانی کردن آن، و تبیین اهمیت آن، و آسان کردن دسترسی به آن، بتوان صورت داد.
صاحبان اندیشه و بیان، با گفتن و نوشتن؛ دارندگان رسانه‌ها و منبرها با پرداخت جذّاب و هنری؛ مسئولان دستگاهها هر یک متناسب با کارکرد آن دستگاه، میتوانند این وظیفه‌ی بزرگ را ادا کنند.

کمبود مسجد در شهر و شهرک و روستا؛ نبود جایگاه نماز در مراکز اجتماعات همچون ورزشگاه و بوستان و ایستگاه و مانند آن؛ مراعات نشدن وقت نماز در وسائل مسافرتهای دور دست؛ نپرداختن شایسته به نماز در کتابهای درسی؛ نپرداختن به پاکیزگی و بهداشت در مساجد؛ نپرداختن امام جماعت به تماس و رابطه با مأمومین؛ و هر کمبود دیگری از این قبیل‌ ها، نقاط ضعفی است که باید همتهای بلند بر زدودن آن برانگیخته شود و نشانه‌ی ایمان صاحبان تمکّن یعنی اقامه‌ی نماز، در جامعه‌ی اسلامی ما روز بروز نمایان‌تر گردد. انشاءالله

والسلام علیکم و رحمة‌الله

سیّد علی خامنه‌ای

 

  شهریور 1392


11http://miad-khoda.persianblog.ir/1393/1/

 

میعاد ملاقات با خدا


Image result for ?تصویرآیت الله زین العابدین قربانی?‎

میعاد ملاقات با خدا


**کلیک کنید:(مطالب مفید)

 

***نسیم معرفت***

 



تاریخ : یکشنبه 94/3/17 | 7:31 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی