موضوع تحقیق آثار گناه در دنیا و آخرت از منظر قرآن و روایات می‌باشد که اجتماع ما مبتلا به آن می‌باشد و اهمیت بسزائی دارد. مردم اگر آثار گناهان را بدانند مرتکب خیلی از ناهنجاری‌ها نمی‌شوند که در متن مفصل خواهد آمد بیشتر گرفتاری‌های مردم و اجتماع از گناهانی است که مرتکب می‌شوند مثلاً در روایات دارد که اگر در اجتماعی زکات داده نشود به آسمان امر می‌شود که باران نیاید و مردم و اجتماع باید این روایات را بخوانند و یا بشنوند تا اینکه تارک زکات نشوند و یا اینکه در اجتماع کنونی مردم اصلاً دروغ را گناه نمی‌دانند چرا چون آثار بد و شوم غیبت و دروغ را نمی‌دانند که پیامبر اکرم (ص) در مورد غیبت فرمودند که اجتناب کنید از غیبت که غیبت خورشت سگهای جهنم است و یا اینکه در مورد دروغ فرمودند که اگر تمام شرها و گناهها را در یک اتاقی جمع شده و کلید آن دروغ است یعنی کلید تمام این گناهان دروغ می‌باشد به خاطر اهمیتی که این موضوع هم در فرد و هم در اجتماع  دارد، این تحقیق با عنوان آثار گناه در دنیا و آخرت انتخاب شده است که زیر نظر استاد تقوائی دام عزه  تدوین شده و دارای یک مقدمه و سه فصل می‌باشد که در مقدمه این تحقیق درباره گناه و معنای گناه و اقسام گناه بحث می‌شود و در فصل اول گناه و آثارش از دیدگاه قرآن می‌باشد که بخش‌های مختلفی دارد از جمله آثار گناهان در اجتماع و فرد می‌باشد.

فصل دوم آثار گناه در قیامت از منظر قرآن می‌باشد که اشاره به آثار گناهان و عواقب بد آنها در قیامت خواهد داشت.

و فصل سوم آثار گناه از دیدگاه روایات می‌باشد که به آثار مختلف گناهان مانند اینکه برخی گناهان موجب آبروریزی و عدم استجابت دعاست که امیرالمؤمنین در دعای کمیل به این مطلب اشاره کرده‌اند و در پایان نتیجه بحث و منابع و مآخذ عنوان شده است از خدای تبارک و تعالی مسئلت می‌کنم که همه ما را از گناهان مصون و محفوظ بدارد. انشاء اللّه .


 

باسمه تعالی

 

آثار گناه در دنیا و آخرت از منظر قرآن و روایات

مقدمه

گناه در لغت

گناه در لغت فارسی به معنای بزه، جرم، خطا، نافرمانی و امثال این الفاظ آمده و در لغت عرب از آن به «ذنب» و «اثم» و «معصیت» تعبیر شده و معنائی که در هر دوی آنها صادق و بلکه جامع همه معانی است همان نافرمانی و انجام عملی برخلاف قانون و یا سرپیچی از قانون است، یا به گفته بعضی، هرکاری که انجام آن ناروا باشد، و یا مطابق تعریف برخی، گناه در پیش اهل شرع عبارت است از اینکه مکلف، مرتکب امر نامشروع گردد.[1]

دانشمندان ؟؟ گناه و جرم را مخالفت با قانون تفسیر کرده‌اند و در تعریف جرم گفته‌اند: «جرم عبارت خواهد بود از اینکه افراد جامعه از حدود مقررات و قوانینی که نشان‌دهنده قلمرو و فعالیت افراد و حافظ حقوق طبیعی و سعادت آنان است تجاوز کرده، رخنه‌ای در نظم اجتماع پدید آورند»

ژان مارکیزه در کتاب جنایت خود آورده است: کسی که از سرحد قانون تجاوز کند و این اصل را نادیده انگارد نظم اجتماع را مختل ساخته و عملش پیش قضات جرم است.[2] «کارل» فرانسوی می‌گوید: گناه عبارت است از پیروی نکردن از نظم اشیاء ... فهم این نکته دشوار نیست که گناه عبارت است از پایمال کردن ارادی یا غیرارادی قانونهای زندگی ... [3] در قرآن کریم نیز آیاتی هست که می‌توان به آنها در این‌باره استشهاد کرد مانند این آیه شریفه که می‌فرماید: تلک حدودُ الله و من یُطع اللّه و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و ذلک الفوز العظیم و من یعص اللّه و رسوله و تیعد حدوده یدخله ناراً خالداً فیها و له عذاب مبین[4] در زبان قرآن و پیامبر و امامان علیهم‌السلام با واژه‌های مختلف از گناه یاد شده است که هر کدام گوئی از بخشی از آثار شوم گناه پرده برمی‌دارد و بیانگر گوناگون بودن گناه است واژه‌هائی که در قرآن در مورد گناه آمده عبارتند از:

1- ذنب                   2- معصیت     3- اثم  4- سیئه         5- جرم          6-حرام

7- خطیئه       8- فسق          9- فساد                    10- مجور      11- منکر      

12- فاحشه     13- خبط       14- شرّ                   15- لَمَمْ         16- ورز و ثقل

17- حنث این واژه‌های از گناه در قرآن بارها و بارها تکرار شده است به عنوان مثال واژه ذنب 35 بار در قرآن آمده است یا واژه سیئه 165 بار در قرآن آمده است.

این واژه‌های هفده‌گانه هر کدام بیانگر بخشی از آثار شوم گناه و حاکی از گوناگونی گناه می‌باشد و هر یک با پیام مخصوص و هشدار ویژه‌ای، انسانها را از ارتکاب گناه برحذر می‌دارند.

 

 

واژه‌های دیگر در روایات

در روایات اسلامی، واژه‌های دیگری که در مورد گناهان مختلف به کار رفته مانند: جریره، جنایت، ذلت، عترت، عیب و ... که هر کدام بیانگر نوعی از گناه است که ممکن است به سراغ انسان بیاید.

اقسام گناه

علمای اسلام از قدیم، گناهان را بر دو گونه تقسیم نموده‌اند: گناهان کبیره و گناهان صغیره این تقسیم‌بندی از قرآن و روایات سرچشمه گرفته است.

قرآن می‌فرماید: ان تجتنبوا کبائر ما تُنهونَ عنه ... [5]

و در آیه 37 سوری شوری می‌فرماید:

والذین یجتنبون کبائر الاثم والفواحشَ.

از آیات و آیات دیگر که بیان نشده در اینجا به روشنی استفاده می‌شود که گناه در اسلام دو گونه‌اند، کبیره و صغیره و همین از آیات الهی استفاده می‌شود که بعضی از گناهان قابل بخشش است ولی بعضی از گناهان قابل بخشش نیست مانند شرک که خدای تبارک و تعالی می‌فرماید:

ان اللّه لابغفر اَنْ یشرک به ویغفر مادون ذلک لمن یشاء و من یشرک باللّه فقد افتری اثماً عظیما[6]

 

 

تقسیم‌بندی گناهان در روایات

روایات متعددی از ائمه اطهار به ما رسیده که بیانگر تقسیم گناهان به کبیره و صغیره است که در کتاب اصول کافی یک باب تحت عنوان «باب‌الکبائر» به این موضوع اختصاص یافته که دارای 24 حدیث است.

در روایت اول و دوم این باب، تصریح شده که: گناهان کبیره گناهانی را گویند که خداوند دوزخ و آتش جهنم را برای آنها واجب مقرر نموده است.

الکبائر التی اوجب اللّه علیها النار [7]

در بعضی از این روایات، هفت گناه به عنوان گناه کبیره، شمرده شده و در برخی دیگر نوزده گناه به عنوان گناه کبیره شمرده‌اند که از مجموع روایات بدست آمده می‌فهمیم که گناهان از نظر شدت و ضعف، بر دوگونه تقسیم شده‌اند بزگ و کوچک.

قابل ذکر است که میزان و معیار شناخت گناهان کبیره از صغیره مختلف است و علماء گفتگو و اختلاف فراوان دارند و علماء بزرگ دیدگاههای مختلفی دارند که امام خمینی در تحریرالوسیله بیاناتی در مورد گناهان کبیره دارند و شهید دستغیب در کتاب گناهان کبیره بیان دیگری دارد که مجال بحث در این مقدمه نمی‌باشد.

این مقدمه کوتاه در مورد معنای گناه و تقسیم‌بندی گناه می‌باشد بحث در باب گناه و اقسام و انواع گناه و انگیزه‌های گناه و زمینه‌های پیدایش گناه و زمینه‌های اقتصادی خانوادگی و اجتماعی و سیاسی گناه مورد توجه است که در جای خودش بحث می‌شود.

این جزوه بعد از این مقدمه کوتاه به آثار تلخ گناه در دنیا و آخرت از دیدگاه قرآن و روایات می‌پردازد. امید است که مورد تأئید مولای ما صاحب‌الامر باشد.

 

فصل اول

آثار گناهان در دنیا از منظر قرآن

فرمان‌های خداوند محدوده‌های مجاز را از قلمروهای ممنوع جدا می‌کنند و راه رسیدن به کمال واقعی را نشان می‌دهد کسی ک در قلمروهای ممنوع گام می‌گذارد گناهکار است و مهم‌ترین نتیجه‌ای که از کار خود می‌گیرد محرومیت از کمال انسانی و قرب الهی است. در کتاب و سنت سخنان بسیاری درباره آثار سوء گناهان آمده است. برای بسیاری از گناهان نتایج سوء و عذابهای اخروی ذکر شده است به عنوان مثال در قرآن می‌فرماید:

انما یُرید اللّه ان یصیبهم ببعضِ ذنوبهم و ان کثیراً  من الناس لَفاسِقون[8]

و یا درجای دیگر قرآن می‌فرماید: فکذبوه فعقروها فدمدم علیهم ربُّهُم بذنبهم فسوئها[9]

و دهها آیا از این قبیل را خداوند در قرآن می‌فرماید ولی عبارات فراوانی نیز وجود دارد که از گناه به طور کلی سخن گفته‌اند و آثار گناه را معرفی کرده‌اند.

در قرآن کریم اطاعت و عصیان در برابر هم قرار دارند و آثار کاملاً متفاوت آنها بیان شده است. خداوند در سوره نساء پس از بیان احکام ارث، از قوانین آن به عنوان حدود الهی یاد می‌کند و آثار اطاعت عصیان را این‌گونه بیان می‌فرماید:

تلک حدوداللّه و من یطع اللّه و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و ذلک الفوز العظیم و من بعض اللّه و رسوله و یتعد حدوده یدخله ناراً خالداً فیها و له عذاب مهین[10]

این مرزهای الهی است و هر کسی از خدا و پیامبر او اطاعت کند خداوند وی‌ را به باغ‌هائی درآورد که همواره آب از زیر درختانش روان است جاودانه در آن می‌مانند و این پیروزی بزرگی است و هر کس نافرمانی خدا و پیامبر او را کند و از مرزهای او تجاوز کند وی را در آتشی درآورد که جاودانه در آن خواهد بود و برای او عذابی خوارکننده است. از مسلمات دین و علم و تجربه است که کردار انسان، خواه نیک، خواه بد، دارای پی‌آمد و نتیجه، در دنیا و آخرت است، و همچون بذری است که در جهان کاشته می‌شود، اگر بذر گل بود، نتیجه‌اش گل و اگر خار بود، نتیجه‌اش خار است.

از مکافات عمل غافل مشو                          گندم از گندم بروید جو ز جو

یا به قول مولوی

این جهان کوه است و فعل ماندا          سوی ما آیه نداها را صدا

و به عبارت دیگر، هر عملی دارای عکس‌العمل و هر کنشی دارای واکنشی است مثلاً زدن توپ فوتبال را به زمین، عمل و کنش می‌گویند، برخاستن آن توپ از زمین را عکس‌العمل و واکنش می‌گویند و چگونگی آن برخاستن بستگی به چگونگی زدن دارد.

پس باید توجه داشت که مکافات عمل، هم در دنیا وجود دارد و هم در آخرت با این فرق که مکافات عمل در دنیا خیلی کمرنگ‌تر از آخرت می‌باشد و نوع انسانها به عواقب سوء گناه در دنیا توجه ندارند که هر بلائی و هر مکافاتی و هر گرفتاری که به انسان می‌رسد از گناه می‌باشد که بیان این خواهد آمد.

البته این را نباید فراموش کنیم که گرفتاریهای گوناگونی که در دنیا دامنگیر انسان می‌گردد گاهی مکافات عمل است و گاهی امتحان و برای بعضی مایه و پایه ترقی و تکامل و پاداش افزون و مضاعف است که مجال بحث در این مورد نیست و فقط به یک آیه و یک روایت اشاره می‌کنیم قرآن می‌فرماید که:

و لَنبلونکم بشیء من الخوف والجوع و نقص من الاموال و الانفس والثمراتِ و بشرالصابرین[11]

و مسلماً شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی و کاهش محصولات می‌آزماییم و صابران را نوید ده.

و یا اینکه امام صادق می‌فرماید:

ان اشدالناس بلاءً الانبیاء ثم الذین یلونَهُمْ ثم الاَمثَلُ فالأمثل

سخت‌ترین مردم از نظر بلا، پیامبرانند، سپس کسانی که در پی آنانند، سپس کمی که از دیگری بهتر است.[12]

 


بخش اول

]چرا خداوند به اطاعت پاداش و به عصیان کیفر[

امیرالمؤمنین (ع) نیز به تقابل اطاعت و عصیان و آثار متفاوت آنها این‌گونه اشاره کرده‌اند:

ان اللّه سبحانه وضع الثواب علی طاعته و العقاب علی معصیته؛[13]

خدای سبحان پاداش را در طاعت نهاده است و کیفر را برابر معصیت

پاداش و کیفر اثر کلی اطاعت و عصیان است؛ ولی چرا خداوند به اطاعت پاداش می‌دهد و به عصیان کیفر؛ مگر خداوند از عصیان بندگان زیان می‌بیند و یا از اطاعت آنان سودی می‌برد؟ پاسخ برای کسی که خدا و اوصاف او را بشناسد و بر مطلق بودن کمال او آگاه باشد روشن است. با وجود این در قرآن و روایات معصومین پاسخ این پرسش داده شده است.

ان احسنتم احسنتم لا نفسکم و ان أسأتم فلها؛[14]

اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده‌اید و اگر بدی کنید به خود بد نموده‌اید.

امام علی نیز فرمود:

فان اللَّه سبحانه و تعالی خلق الخلق حین خلقهم غنیا من طاعتهم، آمنا من معصیتهم لانه لاتضره معصیه من عصاه و لا تنفعه طاعه من اطاعه؛[15]

خدای سبحان و متعال آفریدگان را آفرید در حالی‌که از طاعتشان بی‌نیاز بود و از نافرمانی‌شان در امان، زیرا از نافرمانی گناهکار به او زیانی نمی‌رسد و از فرمانبرداری آن که فرمانش سودی نمی‌برد.

با اختصاص پاداش به اعمال نیک و کیفر به اعمال بد، امکان حرکت بندگان به سوی کمال و پرهیز از گناه بیشتر خواهد بود و اشتیاق به عمل صالح افزون خواهد شد. امام علی فرق گذاردن میان نیکوکاران و گناهکاران را چنان مهم می‌دانند که سیاست حکومت اسلامی را بر همین اساس ترسیم می‌کنند و خطاب به مالک اشتر می‌فرمایند:

و لا یکونن المحسن و المسیء عندک بمنزله سواء فانّ فی ذلک تزهیداً لا هل الاحسان فی الاحسان و تدریبا لااهل الاساءه علی الاساءه؛[16]

مبادا نیکوکار و بدکردار در نظرت برابر باشند، زیرا موجب کم شدن رغبت نیکوکار به نیکی است و بدکردار را به بدی وادار می‌کند.

سود پاداش و کیفر خداوند نیز به بندگان می‌رسد، در صورتی‌که وعده پاداش و عذاب را باور کنند و از بیم کیفر ترک گناه کنند و به امید پاداش، طاعت پیشه کنند. امام زین العابدین خطاب به خداوند این‌گونه مناجات می‌کند:

اللهم ارزقنا خوف عقاب الوعید و شوق ثواب الموعود حتی نجد لذه ما ندعوک به وکابه ما نستجیرک منه؛[17]

خداوندا! ما را هراس کیفری که از آن بیم داده‌ای و اشتیاق پاداشی که به آن وعده داده‌ای روزی کن تا لذت آن‌چه را از تو خواهانیم دریابیم و اندوه آن‌چه از آن به تو پناه می‌بریم بیابیم.

امیرالمؤمنان علی (ع) می‌فرمایند:

خداوند پاداش را در طاعت و کیفر را بر معصیت قرار داد تا بندگان خود را از عذابش برهاند و آنان را به بهشت درآورد.[18]

اگر کسی وعده پاداش و کیفر را باور نکند، جز زیان چیزی نصیب او نخواهد شد، زیرا کفر او به عصیان می‌انجامد و روزی خواهد رسید که پشیمان خواهد بود:

یومئذ یود الذین کفروا و عصوا الرسول لو تسوی بهم الارض؛[19]

آن روز قیامت، کسانی که کفر ورزیده‌اند، و از پیامبر نافرمانی کرده‌اند آرزو می‌کنند که‌ ای کاش با خاک یکسان می‌شدند.

گناه موجب استحقاق کیفر الهی است. وعده‌های عذاب و کیفر گناهکاران در قرآن و احادیث بسیار است و در آینده به ذکر آنها خواهیم پرداخت. اکنون آثار دیگر گناه را یاد می‌کنیم که نشان می‌دهد چگونه است که گناهکار در آخرت سپری در برابر عذاب خدا ندارد.

 

 


بخش دوم

اثر گناه بر قلب

در قرآن و روایات، بسیار سخن از قلب به میان آمده که منظور از آن، مرکز فرماندهی و ادراکات است. قلب سلیم و پاک کانون تولید کارهای نیک است که فرمودند قلب حرم خداست و به عکس قلب ناسالم و تاریک، کانون فساد می‌باشد و ما در راستای اطاعت خدا و دوری از گناه، باید توجه عمیق به پاک نگهداشتن قلب داشته باشیم. قلب انسان در اثر گناه و معصیت تبدیل به سخت‌ترین فلزات می‌شود یعنی تبدیل به فولاد می‌شود انسان وقتی گناه روی گناه انجام داد دیگر هیچ حرف حقی در قلبش فرو نمی‌رود که قرآن می‌فرماید اگر ما این قرآن را به کوه‌ها نازل می‌کردیم کوهها متلاشی می‌شدند برخی از انسانها به قدری سنگ‌دل شده‌اند بر اثر گناه که قرآن هم در قلب آنها اثر نمی‌کند با وجود دانستن فلان گناه، گناه است همین‌طور و مکرر مرتکب آن گناه می‌شود و صدای حق را نمی‌شوند که قرآن در این‌باره می‌فرماید: کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون[20]

نه این حرفها بهانه است، علت اصلی تکذیبشان این است که در اثر اعمال زشتشان دلهایشان زنگار بسته. راغب در مفردات گفته است که کلمه «رین» به معنای غبار و زنگ و یا به عبارتی، تیرگی است که روی چیز گرانبهائی بنشیند یعنی گناهان مانند زنگی و غباری شد که روی جلای دلهایشان را گرفت و آن دلها از تشخیص خیر و شر کور کرد.  مفردات راغب، ماده «رین»

پس این «زنگ بودن گناهان بر روی دلهای آنان «عبارت شد از حائل شدن گناهان بین دلها و بین تشخیص حق، آن‌طور که هست.

از این آیه شریفه سه نکته استفاده می‌شود:

اول اینکه: اعمال زشت نقش و صورتی به نفس می‌دهد و نفس آدمی را به آن صورت در می‌آورد. دوم اینکه: این نقوش و صورتها مانع آن است که نفس آدمی حق و حقیقت را درک کند و میان آن و درک حق حائل می‌شود. سوم اینکه: نفس آدمی به حسب صبع اولیش صفا و جلائی دارد که با داشتن آن حق را آن‌طور که هست درک می‌کند و آن را از باطل و نیز خیر را از شر تمیز می‌دهد و همچنان‌که در جای دیگر فرمود: و نفس و ماسویها فألهمها فجورها و تقوئها

و سوگند به نفس آدمی و آن کسی که آن را منظم ساخته، سپس خیر و شر را به او الهام کرده است.[21]

به همین مناسبت دو روایت ذکر می‌شود که گناه با قلب انسان چه می‌کند و معصوم از بهترین جملات استفاده می‌کند و توضیح کامل می‌دهد.

در اصول کافی به سند خود از زراره از امام باقر علیه السلام روایت آورده که فرمودند: هیچ بنده‌ای نیست مگر آنکه در قلبش لکه‌ای سفید هست، وقتی گناهی بکند در این لکه سفید لکه‌ای سیاه پیدا می‌شود، اگر از آن گناه توبه کند آن لکه سیاه پاک می‌شود، و اگر همچنان به گناه خود ادامه دهد لکه سیاه زیاد می‌شود و زیاد می‌شود تا آن‌که همه سفیدی را بپوشاند، همین‌که سفیدی پوشیده شد، دیگر تا ابد صاحبش به سوی خیر برنمی‌گردد و این کلام خدای عزوجل است که فرمود: کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون.[22]

و از روضه الواعظین نقل شده که گفت: امام باقر علیه السلام فرمودند: هیچ چیز قلب آدمی را به قدر گناه فاسد نمی‌کند. قلب وقتی با گناه آشنا شد، روز به روز بیشتر متمایل بدان می‌شود، تاجائی که گناه بر آن چیره شود آن‌وقت است که قلب زیر و رو گشته بالا و پائین می‌شود.

رسول خدا فرمود: وقتی مؤمن گناهی مرتکب شود لکه سیاهی در قلبش پیدا می‌شود، اگر توبه کند و دل از گناه بکند، و از پروردگارش طلب مغفرت کند، دوباره قلبش صیقلی و شفاف می‌شود و اگر زیادتر گناه کند آن لکه زیادتر می‌شود، این همان «رین» است که خدای تعالی درباره‌اش در کتاب کریمش فرمود: «کلا بل ران علی قلوبهم کانوا یکسبون.[23]

............................ادامه دارد {رجوع شود به قسمت دوم}