سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شرح حال مرحوم آیت الله محمد ایمانی لاهیجانی

قسمت سوم


محمدتقی ادهم نژاد لنگرودی، ستارگان حرم، جلد 19، صفحه 12-39

سجایای اخلاقی


الف: فروتنی و پرهیز از خود برتربینی:

یکی از صفات بارز اخلاقی آیت الله ایمانی تواضع ایشان بود. وی کوچک و بزرگ را به دیده احترام می‌نگریست و هنگام مواجهه با افراد شأن خاصی قایل بود. او سلام دیگران را با شور و محبت پاسخ می‌گفت، تا در سلام کردن بر دیگران سبقت بگیرد.

دکتر حسن مهدویان استاد تربیت مدرس تهران می‌گفت: «من در تمام مدتی که در دانشگاه در خدمت ایشان بودم هیچ وقت موفق نشدم به ایشان در سلام کردن سبقت بگیرم. او واقعاً برای من و همه اساتید مثل پدری مهربان و دلسوز بود».[19]

معظم‌له با این که یکی از سمت‌های مهم قضایی را به عهده داشته و مدتی نماینده ولی فقیه در دانشگاه تربیت مدرس تهران بود، هیچ گاه از ذی طلبگی خارج نشد و هیچ ادعایی نداشت. وی همواره افتخار می‌کرد که طلبه است؛ حتی با این که عالی‌ترین سمت مقام قضایی را به عهده داشته، مقید بود خودش وسایل مورد نیاز منزل را از بازار تهیه کند و به منزل بیاورد.

آیت الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی دامت برکاته برای اینجانب نقل فرمودند: «روزی با ماشین به منزل می‌رفتم، دو نفر هم با من بودند در خیابان باجک آقای ایمانی را دیدم که وسایل و اثاثیه‌ای را خریده و پای پیاده به منزل می‌رفتند. به راننده گفتم: لطفاً توقف کنید. وقتی توقف کردند به آن دو نفر نشان دادم و گفتم: این شخصیت بزرگوار را مشاهده کنید ایشان یکی از قضات محترم و عالی رتبه مملکت ماست که حالا به بازار آمده و خرید کرده و پای پیاده دارند به منزل می‌روند در کجای این دنیا چنین چیزی سابقه دارد؟ آن دو نفر تعجب کردند و در ادامه عرض کردم: خیلی از تبلیغات بر علیه روحانیت و انقلاب بی اساس و مغرضانه است.[20]

وی کارهای منزل را خودش انجام می‌داد، حتی کار برف روبی در زمستان، باغبانی و آب دادن به گل‌ها، تمیزکردن منزل و... خودش به عهده داشت. زندگی او مثل سایر مردم، زندگی عادی و بدون تکلف بود.

یکی از قضات همکار ایشان دکتر مهدی جلیلیان که بعد از رحلت ایشان به ریاست شعبه چهارم منصوب شد می‌گفت: «آیت الله ایمانی هر روز تا ظهر در شعبه چهارم دیوان عالی کشور کار می‌کرد و آن گاه با کمال ادب خداحافظی می‌کرد و تکیه کلام ایشان این بود: اجازه می‌فرمایید؟ در حالی که ایشان رئیس شعبه بود و اجازه ما در دست ایشان بود. اصولاً برای قضات معمر احتمام خاصی قایل بود. در طول مدت همکاری، اغلب در اتخاذ تصمیم و صدور حکم بین همکاران، اختلاف نظر پیش می‌آمد. ایشان همیشه با صبر و حوصله نظرات دیگران را گوش می‌داد و اگر پس از همفکری رأیی اتخاذ می‌شد، از آن حسن استقبال می‌کرد حتی اگر مخالف رأی و نظر ایشان بود».[21]

ب: ساده زیستی:

آیت الله ایمانی با این که در سمت قضا مشغول خدمت بود هیچ‌گاه در فکر کسب درآمد بیشتر و ثروت‌اندوزی برنیامد؛ بلکه همواره هدفش خدمت به مردم بود. آیت الله فیض گیلانی رئیس وقت دیوان عدالت اداری می‌گوید: «ما در دیوان عدالت نیازمند به وجود ایشان بودیم و ایشان در آن وقت، تازه از مشهد به تهران آمده بود و در دیوان عالی مشغول خدمت بود. با این که حقوق دیوان عالی خیلی کمتر از آن مبلغی بود که دیوان عدالت می‌پرداخت، من شخصاً از ایشان دعوت به همکاری کردم ایشان نپذیرفتند و من به یقین می‌دانم که علت خودداری ایشان با ما در دیوان عدالت همان مبلغ مازاد حقوق بود. ایشان کاملاً نسبت به خدمات و امکانات رفاهی بی اعتنا بود و همواره بی رغبتی نشان می‌داد».[22]

فرزند ایشان در این باره می‌گوید: موارد زهد و ساده‌زیستی مرحوم والد فراوان است که به دو نمونه آن اشاره می‌کنم.

1- یادم هست که ایشان یک عبا را چندین سال نگه می‌داشت و اگر پاره می‌شد، خودش آن را با دقت وصله می‌زد. یک طرف وقتی کهنه می‌شد آن را باز می‌کرد و از طرف دیگر دوباره می‌دوخت و می‌پوشید در حالی که دیگران عبا و قبای گران قیمت می‌پوشیدند.

2- ایشان در قم سکونت داشت و هر روزه با ماشین پیکان به تهران می‌رفت؛ رفت و برگشت طی می‌کرد با این که بارها پیشنهاد شد که ماشین‌های مدل بالاتر در اختیارشان قرار بگیرد؛ ایشان از پذیرفتن آن اجتناب داشت مهمتر این که در فصل تابستان، هر روز با همین پیکان این اتوبان (قم-تهران) را می‌رفت و برمی‌گشت.

از لحاظ امنیتی هم مسئولان این کار را به مصلحت نمی‌دانستند، با این حال ایشان می‌فرمود: من طلبه هستم، تشریفات لازم نیست. معظم له در عین این که از مراتب علمی ‌بالایی برخوردار بود و از لحاظ اجرایی، سمت‌های مهمی ‌را بر عهده داشت؛ به شدت از شهرت و مطرح شدن اجتناب می‌کرد؛ حتی برخی از افراد محل که از نزدیک سلوک اجتماعی بدون تکلف ایشان را شاهد بودند، پس از فوتشان وقتی از جایگاه ایشان مطلع شدند اظهار شگفتی می‌کردند.[23]

ویژگی‌های استادان

آیت الله ایمانی بعد از رحلت آیات عظام بروجردی و لنگرودی و تبعید حضرت امام، بیشترین بهره علمی ‌را از آیت الله محقق داماد برده است. وی در این باره می‌گوید:

«مرحوم محقق داماد، به حق مردی مدقق بود. درس ایشان در آن زمان هر چند از لحاظ کمیت چندان شلوغ نبود؛ اما از نظر محتوا از جمله پربارترین دروس خارج حوزه بشمار می‌رفت. اکثر بزرگان فعلی، در درس ایشان حضور فعال داشتند».

شیوه عملی تواضع علامه طباطبایی

آری مرحوم آیت الله ایمانی علاوه بر شرکت در دروس عمومی ‌علامه بزرگوار، نیز در درس خصوصی شب‌های پنج شنبه که جمعی از فضلای برجسته در آن شرکت داشتند، حضور جدی داشت. وی در کنار فقه و اصول، علم تفسیر را نیز از نظر دور نداشت و از این رو در درس تفسیر علامه طباطبایی شرکت می‌جست. درس تفسیر علامه فرصت مغتنمی ‌برای جویندگان علم و پویندگان طریقت بشمار می‌رفت. علم سرشار و جوشان و قدسی علامه از یک سو و تواضع و سجایای اخلاقی ایشان از سوی دیگر، طلاب شیفته را از هر سو به سمت ایشان جذب می‌کرد و معنویت حاکم بر محفل درس ایشان، شاگردان را از بسیط خاک تا آن سوی افلاک سیر می‌داد.

معظم‌له در بیان تواضع بی مانند علامه طباطبایی قدس سره می‌گفت: «محل درس ایشان که در مکان کوچکی تشکیل می‌شد، شاهد حضور طلاب زیادی برای استفاده از محضر ایشان بود. آقا همان جلوی مدرس می‌نشست و افاضه می‌فرمود. چون تراکم جمعیت شاگردان زیاد بود، بعضاً برای طلابی که در انتهای مدرس می‌نشستند رؤیت آقا ممکن نبود. لذا ما یک تشک کوچکی را تهیه کردیم و در جای ایشان گذاشتیم تا شاید مکان ایشان قدری بلندتر شود و افراد در انتهای مدرس هم بتوانند ایشان را ببینند. اما وقتی آقا وارد مدرس شد با کمال تعجب دیدیم که در جایی که ما مهیا کرده بودیم ننشستند. ما که با خلقیات ایشان آشنا بودیم توضیح دادیم که غرض ما از این کار چه بوده است؛ اما ایشان با یک دنیا فروتنی فرمودند: متوجه‌ام، اما همین که در جایی بنشینم که خودم را نسبت به دیگران در مکان بلندتری ببینم اصلاً حرف خودم را فراموش می‌کنم و قادر به القاء درس نیستم».

ویژگی‌های ممتاز

1- خلاقیت و جدیت در کار:

آیت الله ایمانی استعدادی قوی داشت. وی در درس و شغلش دارای پشتکار و جدیت فراوان بود. اهتمام و جدیت او در تحصیل، به حدی بود که خود ایشان می‌گفت ما یک وقت با دوستان، یک مباحثه قبل از نماز صبح گذاشته بودیم و هر روز ساعاتی قبل از نماز صبح بیدار می‌شدیم و مباحثه‌ای انجام می‌دادیم و آن گاه برای فریضه صبح به مسجد می‌رفتیم. همین جد و جهد ایشان در فراگیری علم، به سرعت ایشان را در فراگیری علم در زمره طلاب سخت کوش و با استعداد قرار داد و حتی مواردی پیش آمد که مراتب علم ایشان بیشتر آشکار گشت.

معظم‌له فرمودند: در زمان حضرت آیت الله العظمی ‌بروجردی عده‌ای از افراد، مرتب در نزد ایشان از طلبه‌های شمال سعایت و بدگویی می‌کردند و آن ها را به درس نخواندن متهم می‌نمودند. همین مسأله باعث شد تا خاطر آقا نسبت به طلبه‌های شمال مکدر شود. این مسأله ادامه داشت تا زمانی که نظام امتحانات در حوزه به راه افتاد. در همان امتحانات اولیه، من به همراه چند نفر از طلبه‌های شمال از جمله افرادی بودیم که بیشترین نمره را کسب کردند و همین امر باعث شد تا نظر آیت الله بروجردی نسبت به طلاب شمال تغییر کند».[24]

یکی از فرزندان ایشان نقل می‌کرد در زمانی که ما، در دوره ابتدایی و راهنمایی درس می‌خواندیم بیشتر وقت‌ها، شب‌های امتحان به اتاق حاج آقا می‌رفتیم، تا شاید بتوانیم بیشتر درس بخوانیم؛ زیرا ایشان تا پاسی از شب بیدار بود.

2- شیدای علم:

آیت الله ایمانی علاوه بر تحصیل دروس متداول حوزه‌های علمیه، بسیاری از کتاب‌های متروک را با دقت و جدیت و اهتمام خاص، مطالعه می‌کرد و آن گاه برای تعمیق بخشیدن به اندوخته‌های خود آن ها را در حلقه‌های نقد و نظر، به مباحثه می‌گذاشت. وی از این رهگذر کمال استفاده را برد. او کتاب طهارت حاج آقا رضا همدانی، برخی از مجلدات جواهر، مجلدات 4 گانه اسفار، چندین جلد از تفسیرالمیزان و تمام ابواب فقهی لمعه، رسائل، و مکاسب را به دقت مطالعه و مباحثه نموده است. وی در جواب اعتراض برخی می‌گفت: «هدف مان از خواندن این مباحث آگاهی به منابع غنی اسلام است. می‌خواهیم بدانیم اسلام چه گفته است؟».

3- روحیه خدمتگزاری:

یکی از صفات برجسته اخلاقی آیت الله ایمانی، در مدت عمر شریفش، به خصوص در ایام تصدی شان در مشاغل قضایی، روحیه خدمتگزاری و تلاش در رفع حوائج ارباب رجوع بود. با توجه به گستردگی تشکیلات قضایی و پیچیدگی کار آن، اغلب افراد در پیگیری کار خود، با مشکل مواجه می‌شدند و بارها اتفاق می‌افتاد که اشخاص زیادی جهت دادخواهی به ایشان متوسل می‌شدند. ایشان اگر مسأله را صحیح می‌دیدند، از هیچ اقدامی ‌جهت احقاق حق ارباب رجوع امتناع نمی‌کردند. چه بسا پرونده‌ای خارج از حوزه رسیدگی ایشان بود و هیچ گونه مسئولیتی در این زمینه متوجه شان نبود؛ اما خودش به شعبات مراجعه کرده، در جهت تأمین خواست ارباب رجوع تلاش می‌کرد.

دکتر جلیلیان، یکی از همکاران ایشان می‌گوید: «یکی از صفات خاصه آیت الله ایمانی کوشش در جهت انجام حوائج مراجعین و مردم بود. بارها دیدم که شخصاً به شعبات مراجعه می‌کرد و از آن ها در رفع گرفتاری‌های مردم استمداد یاری می‌کرد و این کار را به هیچ وجه کسرشأن خود نمی‌دانست و در حقیقت در این راه به گفته آن عارف بزرگ اصفهانی عمل می‌کرد که اگر قرار است آبروی آدم ریخته شود چه بهتر که در راه خدا ریخته شود».

در این اواخر که وضعیت جسمانی معظم‌له به شدت رو به ضعف گذاشته و رفت و آمد به تهران برایشان بسیار طاقت فرسا بود، از طرف خانواده و آشنایان پیشنهاد می‌شد که یا از کار خود در تهران کناره بگیرند، یا به قم منتقل شوند؛ ولی ایشان قبول نمی‌کرد و یکی از عللی که ذکر می‌کرد این بود که بعضاً افرادی در تهران مراجعه می‌کنند و مشکل و گرفتاری دارند و با تشکیلات هم آشنایی ندارند، ما همین که بتوانیم افراد را راهنمایی کنیم و آنان را از سردرگمی‌ نجات بخشیده و کار آنان را با سرعت انجام دهیم. این خدمت برای ما کافی است.

4- اهتمام به قرائت و حفظ قرآن کریم:

معظم‌له از حافظه‌ای قوی و استعداد شگرف برخوردار بود. همین امر ایشان را قادر ساخته بود تا در حفظ و به خاطر سپردن قرآن کریم و اشعار و حکایات، بسیار موفق باشد. ایشان می‌گفت: در دوران طلبگی، مسیر منزل تا مدرسه فیضیه را که مسافت نسبتاً زیادی بود، پیاده طی می‌کردم. یک قرآن جیبی به همراه داشتم و در بین راه تا مدرسه، قرآن حفظ می‌کردم. در ایام معمول، وی به سبب اشتغالات فراوان، فرصت کمتری جهت قرائت قرآن پیدا می‌کرد. اما در ماه مبارک رمضان، ختم‌های متوالی قرآن کریم از برنامه های همیشگی ایشان بود و به هیچ وجه و با هیچ عذری این مسأله را ترک نمی‌کرد. در این اواخر که فراغت بیشتری برای ایشان فراهم شده بود، موفق می‌شد در طول ماه مبارک رمضان، نزدیک به 10 بار، قرآن را ختم کند. در ضمن، وی اشعار فراوانی را در جوانی حفظ کرده بود و به مناسبت، در هنگام صحبت استفاده می‌کرد.

5- نظم و ترتیب در کارها:

ایمانی در برنامه‌های کاری و کارهای شخصی خود از انضباط خاصی برخوردار بود. وقت شناسی، پایبند بودن به قول و وعده، صرف وقت و حوصله در تنظیم اسباب و وسایل منزل و جای دادن آن ها در مکان های شخصی و... همگی از همین روحیه و صفت عالی نفسانی نشأت گرفته بود. به ندرت پیش می‌آمد که ایشان شیئی را در منزل گم کرده و به دنبال آن بگردد. ایشان هیچ وقت کار امروز را به فردا موکول نمی‌کرد، بارها مشاهده شد زمانی که از تهران برمی‌گشت در حالی که به شدت خسته بود و احتیاج به استراحت داشت؛ همین که لباس های خود را خارج می‌کرد به سراغ تلفن می‌رفت و نتیجه پیگیری پرونده اشخاص را به آن ها اطلاع می‌داد؛ در حالی که فرصت انجام این کار را داشت.

6- عشق به اهل بیت علیهم‌السلام:

ایمانی از ارادتمندان واقعی خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام بود. وی از ابتدای طلبگی تا دوران کهولت، در امر تبلیغ بسیار موفق بود. او متواضعانه در یکی از روستاهای لاهیجان، به نام «کنف گوراب» سالیان متمادی منبر می‌رفت و به ارشاد و هدایت مردم می‌پرداخت. نیز در مسجد آقا سید محمد یمنی لاهیجان به کار ارشاد و هدایت مردم همت می‌گماشت. او به گفته دوستانش ذکر مصیبت را با گریه شدید می‌خواند و گاهی قادر نبود مصیبت را به اتمام برساند و نیمه کاره رها می‌کرد. در اواخر عمر، در ایام عاشورای حسینی، در قم به تکیه آقا سید حسن می‌رفت و گاهی تا ساعت 2 شب در مجلس می‌نشست. هیچ گاه تهجد را ترک نکرد و برنامه زیارت حرم را مرتب و منظم انجام می‌داد...................(رجوع به قسمت چهارم شود)

 

 




تاریخ : شنبه 92/12/10 | 6:21 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی