سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

فرشته افضل است یا انسان ؟


از جـمـله مـبـاحـث علم کلام و حکمت و عرفان این است که آیا ملائکه برترند یا انبیا و انسان هاى تعالى ؟


بـعـضـى از جـمـله مـعـتـزله فـرشـتـگان را از انسان برتر مى دانند و بعضى چون حکما و عـرفـاى اسـلام و اشاعره ، انسان را، دلیل معتزله این است که در قرآن کریم آیاتى وجود دارد کـه بـر افـضـلیـت فـرشـتـگـان دلالت مـى کـنـد؛ مـثـل : و لا اقـول لکـم انـى مـلک (35) ؛بـل عـبـاد مـکـرمـون لا یـسـبـقـونـه بـالقـول و هـم بـامـره یـعـمـلون (36) ؛لن یـسـتـنـکف المسیح ان یکون عبدا لله و لا الملائکه القربون (37)


بـدیـهى است که هیچ کدام از آیا، یاد شده در مقام بیان افضلیت فرشته بر انسان نیست ؛ زیـرا آیه اول در مقام رد صفات ملکى از پیامبر و اثبات صفات ، بشرى - که لازمه نبوت اسـت - مـى بـاشـد، آیـه دوم در مـقـام بـیـان اطـاعـت کـامـل فـرشـتـگـان از خـداونـد متعال است و آیه سوم در مقام نفى الوهیت حضرت عیسى بن مریم (علیه السلام ) است .


امـا دلیـل کـسـانـى کـه انـسـان کـامـل را از فـرشـتـگـان افضل مى دانند، آیات و روایاتى است که بدان ها اشاره مى شود:
1- و خـداى عـالم ، هـمـه اسـمـا را بـه آدم تـعـلیـم داد آن گـاه حقایق آن اسما را در نظر فـرشـتـگـان پـدیـد آورد و فـرمـود: اگر شما در دعوى خود صادقید اسماى ایتان را بیان کنید(38) .
2- پـس آن گـاه کـه انسان را به خلقت کامل بیار استم و از روح خود در او بدمیدم (همه بـه امـر مـن ) بـر او سـجـده کـردنـد، مـگـر شـیـطـان کـه تـکـبـر ورزید و از زمره کافران شد(39) . در همین مورد آیات دیگرى نیز مطرح شده است (40)


اما دلایل روایى این دسته زیاد است که به چند نمونه بسنده مى کنیم :


1- حـدیـث شـریـف نـبـوى : خـداونـد فـرشـتـه را بـه عـقـل اخـتـصـاص داد بـدون شـهـوت و غـضـب ، و حـیـوانـات را شـهـوت و غـضـب داد بـدون عـقـل ، ولى انـسان را با دادن تمام آنها جامعه تشریف پوشاند. پس اگر شهوت و غضب او تـسـلیم عقلش ‍ شود از فرشتگان برتر مى شود؛ زیرا با وجود مانعى که در او هست به مرتبه فرشتگان رسیده است و حال آن که فرشتگان مزاحم و مانعى ندارند(41) .


رسـول خـدا (صـلى الله عـلیـه وآله ) فـرمـود: مـن سـیـد مـخـلوقـات خـداى - عـزوجـل - هـسـتـم و مـن از جـبـرئیـل و مـیـکـائیـل و اسـرافـیـل و فـرشـتـگـان حامل عرش خداوند و همه فرشتگان مقرب برتر و بهترم (42)
3- رسـول خدا (صلى الله علیه وآله ) معروف و مشهور است که آن بزرگوار فرمود: به جـایـى رسـیـدم کـه جـبـرئیـل ایـسـتـاد، بـه او گـفـتـم : اى بـرادرم جـبـرئیـل ، مـرا تـنـهـا مـگـذار، عـرض کـرد: لو دنـوت انـمـله لا حـتـرقـت . ایـن حدیث دلیـل اسـت بـر این که مقام پیامبر - که از بشر است - بالاتر و عروجش در مراتب قرب حق تعالى بیشتر است .

احمد اربگشاید آن پر جلیل
 
تا ابد مدهوش ماند جبرئیل
چـون گـذشـت احـمـد ز سـدره مـرصـدش
 
وز مـقـام جبرئیل و از حدش
گفت : جبریلا؛ بپر اندر پیم
 
گفت : رو رو من حریف تو نیم


4- حـضـرت رضـا (عـلیه السلام ) از پدران بزرگوارش و آنان از حضرت على بن ابى طـالب (عـلیـه السـلام ) نـقـل مـى فرمایند که رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) فرمود: خـداى تـعـالى آفـریـده اى از من برتر نیافرید و هیچ آفریده اى نزد خداى تعالى از من گـرامـى نـیـسـت . عـلى (عـلیـه السـلام ) گـویـد: عـرض کـردم یـا رسـول الله ، آیـا تـو بـرتـر هـسـتـى یـا جـبـرئیـل ؟ فـرمـود: یـا عـلى ، خـداونـد مـتـعال پیامبران و رسولانش برترى بخشید و پس از من برترى از آن تو و امامان پس از تو است . فرشتگان ، خدمتکاران ما و دوستانمان هستند...(43)


سعدى چنین سروده است :

نـه مـلک راسـت مسلم ته فلک را حاصل
 
آن چه در سر سویداى بنى آدم از اوست
رسـد آدمـى بـه جـایـى کـه به جز خدا نبیند
 
بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
مـگـر آدمـى نـبـودى کـه اسـیـر دیـو مـانـدى
 
که فرشته ره ندارد به مکان آدمیت
طـیـران مـرغ دیـدى تـو ز پـاى بـنـد شـهـوت
 
به در آى تا ببینى طیران آدمیت


عـلامـه مـحـمـد تـقى جعفرى مى نویسد: فرشتگان به امتیازات و عظمت هاى بسیار مهمى نـایـل مـى شـود، و بـر خـلاف آنچه برخى از مردم تصور مى کنند، فرشتگان موجوداتى فوق العاده مقدس و منزه و مهذب و نزدیک به مقام شامخ ربوبى مى باشند. لذا باید گفت این که :

حـمـله دیـگـر بـمـیـرم از بـشـر
 
تـا بـرآرم از مـلائک بال و پر
از ملک هم بایدم پران ز جو
 
کل شى ء هالک الا وجهه
بار دیگر از ملک پران شوم
 
آن چه در وهم ناید آن شوم


به این آسانى هم نیست و نباید این مطلب را همان که گاهى در ادبیات مطرح مى شود، بى اهمیت تلقى نمود، یعنى واقعیت چنان نیست که ما هر گاه بر سر ذوق آمدیم و لطیفه گویى مـا بـه اصـطـلاح عـامـیـانـه گـل کـرد، بـا کمال آرامش فکرى بنشینیم و بگوییم :


ما انسانها از فرشتگان بالاتریم !ما چنین و چنانیم !درست این گونه مطالب است که ما را مـتـکـبـر و از خـود راضـى سـاخـتـه و بـه جـاى کـار و کـوشـش و تـلاش در مـسـیـر رشـد و کمال مادى و معنوى ، مى نشینیم و به تماشاى لذت بخش درخت بزرگ خلقت - که میوه هایش هـم ، خـود مـا انسان ها هستیم - قناعت مى ورزیم و تا به خود بیاییم ، صفحات کتاب عمر ما یـکـى پـس از دیـگـرى ورق خـورده و آفـتـاب عـمر به لب بام رسیده است . البته ما منکر نـیـستیم که اگر در آدم (علیه السلام ) و فرزندان او استعداد بالاتر رفتن از فرشتگان نـبـود خـداوند فرشتگان را به سجده به آدم (علیه السلام ) امر نمى فرمود، ولى باید دقت کنیم و ببینیم که چه مقدار از مردم در اثر تادب به آداب الله و تخلق به اخلاق الله و تـهـذب روحـى مـى تـوانـنـد کـه اسـتـعـداد را بـه فـعـلیـت بـرسـانـنـد و بـه قول مولوى : آن چه آن در وهم ناید آن شوید(44)


پـس عـقـیـده مـطـابـق بـا آیـات و نـقـل و عـقـل ، بـه بـرتـرى انـسـان کامل و متعالى بر فرشتگان دلالت مى کند.


سجده فرشتگان بر آدم  


از آیـاتـى کـه اثـبـات اشرفیت آدم بر فرشتگان استفاده مى شود، آیه سجده ملائکه بر حضرت آدم (علیه السلام ) است :


و اذ قـلنـا للمـلائکـه اسـجـدوا لادم فـسجدوا الا ابلیس (45) و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنید، جملگى سجده کردند مگر شیطان ...
بـراى تـوضـیـح ایـن کـه سـجده فرشتگان چگونه و چه نوعى از انواع سجده بود، به مـقـدمـه اى نـیـازمـنـدیـم : موجودات عالم داراى دو گونه سجودند: سجود تکوینى و سجود تـشـریـعـى ، خـضـوع و تـسـلیـم بـى قـیـد و شرط موجودات در برابر اراده حق و قوانین آفـریـنش و نظام حاکم بر این جهان ، همان سجود تکوینى آنهاست که تمام ذرات موجودات را شـامـل مـى شـود، حـتـى سلول هاى مغز فرعون ها و نمرودها و منکران لجوج و تمام ذرات وجـود آنـهـا مـشمول این سجود تکوینى نیست . اما سجود تشریعى همان نهایت خضوعى است کـه از صـاحـبان عقل و شعور و ادراک و معرفت در برابر پروردگار تحقق مى یابد و با تـوجـه بـه ایـن کـه فـرشـتـگـان داراى عـقل و شعور و معرفت و اراده اند، سجود آنها جنبه تشریعى دارد؛ یعنى عبادت و خضوعى است که با اراده و اختیار انجام مى گیرد.
حـضـرت عـلى (عـلیـه السـلام ) ایـن آیـه را دلیـل بـر افـضـلیت انسان معرفى کرده و مى فـرمـایـد: خداى سبحان (پس از خلق آدم ) امانت خود را از فرشتگان باز خواست و انجام عـهـد و پـیـمـانـى را کـه بـا ایشان بسته بود طلب کرد (یعنى از آنها خواست ) که براى سـجـده بـه آدم و فـروتـنـى در مـقـابـل عـظمت او حاضر شوند، آنگاه خداى سبحان فرمود: به آدم سجده کنید، همه فرشتگان سجده کردند جز ابلیس (46) .
تـردیـدى نـیـسـت کـه سـجده به معناى پرستش ، مخصوص حق تعالى است و غیر از آن ذات پـاک ، هـیـچ مـعـبود دیگرى در جهان نیست ، لذا سجده فرشتگان براى آدم ، سجده پرستش نـبـود، بـلکـه یـا سـجـده بـراى خدا به جهت آفرینش چنین موجودى بود و یا این که سجده براى آدم به معناى خضوع در مقابل آدم بوده است نه پرستش .

 


{نقل از کتابخانه معارف اسلامی}

 




تاریخ : سه شنبه 92/12/27 | 2:57 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی