سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

یکصد و بیست درس زندگى از سیره حضرت محمد (ص )
مؤ لف : حمید رضا کفاش 

fehrest page

22 - بردبارى در مقابل دشنام

fehrest page

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بر گروهى از مردم فرمودند که پیرامون مردى که سخت ترین و سنگین ترین سنگ را بلند مى کرد حلقه زده بودند حضرت فرمودند: چه خبر است ؟ عرض کردند: این مرد سنگى را که وزنه بزرگ براى سنجش زورمندان است ، بر مى دارد. فرمودند: آیا میل دارید به کسى که زورمندتر از او باشد، به شما خبر دهم ؟ و آن مردى است که دیگرى دشنامش گوید و او بردبارى به خرج دهد و بر نفس و خشم خود و شیطان خویش حریف پیروز گردد.(23)
23 - بلند شدن به احترام مؤ من
رسول خدا صلى الله علیه و آله در مسجد نشسته بودند که مردى وارد شد و آن حضرت به احترام او از جاى خویش برخاست . مرد گفت : اى رسول خدا! جاى گسترده و وسیع است . آن حضرت فرمود: این از حقوق مسلمان بر مسلمان دیگر است که چون وى را براى نشستن نزدیک خویش دید، براى او جابجا شود. (24)
24 - بوسیدن دست کارگر
وقتى رسول خدا صلى الله علیه و آله از غزوه تبوک برگشتند. سعد انصارى به استقبال آن حضرت رفت و نبى اکرم صلى الله علیه و آله با او مصافحه کرد و چون دست در دست سعد گذاشت ، فرمود، این زبرى چیست که در دستهاى توست ؟ عرض کرد: یا رسول الله ! با بیل و کلنگ کار مى کنم و براى خانواده ام روزى فراهم مى نمایم . رسول خدا صلى الله علیه و آله دست سعد را ببوسید و فرمود: این ، دستى است که حرارت آتش دوزخ به آن نرسد. (25)
25 - بى اعتنایى به دنیا
سهل بن سعد ساعدى گفت : مردى به خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید و گفت : اى رسول خدا! مرا به عملى راهنمایى فرماى که وقتى آن عمل را انجام دهم ، محبوب خدا و خلق گردم . رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: به دنیا بى رغبت باش تا خداوند تو را دوست بدارد و به آنچه از دنیا در اختیار مردم است ، چشم پوش و بى اعتنا باش ، تا مردم تو را دوست داشته باشند. (26)
26 - پاداش زنان
پیامبر صلى الله علیه و آله در باب جهاد و پاداش مجاهدان سخن مى گفت . در این بین ، زنى بپاخاست و پرسید: آیا براى زنان هم از این فضیلت ها بهره اى هست ؟
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: آرى ، از هنگامى که زنان باردار مى شوند، تا لحظه اى که کودکان خود را از شیر باز مى گیرند، همانند مجاهدان در راه خدا پاداش مى برند. و اگر در این فاصله ، اجل آنان فرا رسد و مرگ ایشان را دریابد، اجر و منزلت شهید را دریافت خواهند کرد.(27)
27 - پاداش نماز مؤ من
پیامبر صلى الله علیه و آله در حالى که تبسمى داشتند، به آسمان نگاه مى کردند. شخصى علت را سؤ ال کرد. حضرت فرمودند: به آسمان نگاه کردم ، دیدم دو فرشته به زمین آمدند تا پاداش عبادت شبانه روزى بنده با ایمانى را که هر روز در محل نماز خود، به عبادت و نماز مشغول مى شدند، بنویسند. اما او را در محل نماز خود نیافتند، بلکه در بستر بیمارى یافتند . آنها به سوى آسمان بالا رفتند و به خداوند عرضه داشتند: ما طبق معمول براى نوشتن پاداش عبادت آن بنده باایمان ، به محل نماز او رفتیم ، ولى او را در محل نمازش نیافتیم ، بلکه او در بستر بیمارى آرمیده بود.
خداوند به آن فرشتگان فرمود: تا او در بستر بیمارى است ، همان پاداش را که هر روز براى او هنگامى که در محل نماز و عبادتش بود، مى نوشتید، بنویسید، و بر من است که پاداش اعمال نیک او را تا آن هنگام که در بستر بیمارى است ، برایش بنویسم . (28)
28 -پیوند با مادر مشرک
اسماء، دختر ابى بکر گوید: بر من وارد شد. من به عرض رسول خدا صلى الله علیه و آله رساندم ، مادرم که زنى مشرک است ، بر من وارد مى شود، آیا با او پیوند برقرار کنم ؟ فرمودند؟: آرى . (29)
29 - تاءثیر نماز
حضرت على علیه السلام فرمودند: با رسول خدا صلى الله علیه و آله به انتظار وقت نماز در مسجد نشسته بودیم ، در این بین ، مردى برخاست و گفت : اى رسول خدا! من گناهى کرده ام ، براى آمرزش آن چه باید بکنم ؟ پیامبر صلى الله علیه و آله روى از او برگرداند. هنگامى که نماز تمام شد، همان مرد برخاست و سخن خود را تکرار کرد. پیامبر صلى الله علیه و آله در پاسخ فرمود: آیا هم اینک با ما نماز نگزاردى ، و براى آن به خوبى وضو نگرفتى ؟ عرض کرد: بلى ، چنین کردم . فرمود: همین نماز، کفاره و سبب آمرزش گناه تو خواهد بود.(30)
30 - تحفه
ابن عباس روزى در محضر مبارک رسول خدا صلى الله علیه و آله شرفیاب بود و عده اى از مهاجرین و انصار حاضر در مجلس بودند. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: هر کس با بازار برود و براى خانواده اش ‍ تحفه اى بخرد، مانند کسى است که براى محتاجها صدقه حمل نموده است . و نیز فرمودند: باید وقت قسمت میوه یا غذا و یا هر تحفه دیگر، اول به دخترها بدهد، بعد به پسرها.
به درستى که هر کس دختر خود را شاد کند، مثل این است که غلامى از اولاد اسماعیل را آزاد کرده است و هر کس پسرش را ساکت کند. نگذارد چشمش در دست دیگران باشد و به این سبب او را شاد کند، مانند این است که از ترس خدا گریه کرده است ، و هر کس از ترس خدا گریه کند، خداوند او را داخل بهشت مى نماید. (31)
31 - تعلیم و تعلم
در مدینه روزى پیامبر صلى الله علیه و آله اسلام صلى الله علیه و آله وارد مسجد گردید، چشمش به دو اجتماع افتاد که در دو دسته تشکیل شده بودند و هر دسته اى حلقه اى تشکیل داده و سرگرم بودند؛ یک دسته به عبادت و ذکر خدا، و دسته اى به تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم و مشغول بودند. حضرت از دیدن هر دو دسته مسرور و خرسند گردید و به همراهانش فرمود:
این هر دو دسته کار نیک نموده و بر خیر و سعادتند. لکن من براى دانا کردن و دانا شدن مردم فرستاده شده و مبعوث گشته ام . پس خودش به طرف همان دسته که به تعلیم و تعلم اشتغال داشتند، رفت و در حلقه آنان (32) نشست .
32 - تنبیه بدنى
ابومسعود انصارى گوید: من غلامى داشتم که را کتک مى زدم . از پشت سر خود صدایى شنیدم مى فرمود: ابومسعود، خداوند تو را بر او توانایى داده است (او را بنده تو ساخته )، برگشتم ، نگاه کردم . دیدم رسول خدا صلى الله علیه و آله است .
به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض کردم : من او را در راه خدا آزاد کردم !!
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: اگر این کار را انجام نمى دادى ، زبانه آتش ‍ تو را فرا مى گرفت .(33)
33 - توجه به دیگران
پیامبر اکرم وقتى به کسى رو مى کرد، نیم رخ برنمى گشت ، و با تمام بدن به طرف او روبه رو مى شد. به کسى جفا نمى کرد و عذر طرف را زود مى پذیرفت . (34)
34 - ثواب کار
در یکى از سفرها بعضى از اصحاب ، روزه دار بودند، از شدت گرما هر یک به گوشه اى افتاده و از حال رفتند. سایرین به نصب چادرها، سیراب نمودن چارپایان و خدمات دیگر مى کوشیدند. حضرت فرمود: همه اجر و ثواب متعلق به کسانى است این کارها را انجام مى دهند. (35)
35 - جواب سلام
مردى به رسول خدا صلى الله علیه و آله (السلام علیک ) گفت ، حضرت در جواب فرمودند: (و علیک السلام و رحمة الله ). دیگرى آمد و گفت : (السلام علیک و رحمة الله و برکاته ). سومى آمد و عرض کرد: (السلام علیک و رحمة الله و برکاته ). حضرت فرمودند: (علیک ). آن مرد عرض کرد: جواب مرا کم فرمودى ، مگر دستور خداى تعالى نیست ، و اگر به شما درود گفتند به بهترین وجه پاسخ دهید؟ حضرت فرمودند: تو براى من جاى پاسخ بهتر گفتن باقى نگذاشتى ، ناگزیر من همانند سلام تو جواب گفتم . (36)
36 - جوانان
رسول الله صلى الله علیه و آله مسئولیت هاى بزرگ فرهنگى ، اجتماعى و نظامى را به جوانان واگذار مى کرد. پیش از هجرت به مدینه ، مصعب بن عمیر که نوجوانى بیش نبود، از سوى رسول الله صلى الله علیه و آله براى انجام رسالت فرهنگى و تبلیغى به مدینه اعزام مى شود: و قال رسول الله صلى الله علیه و آله لمصعب و کان فتا حدثا و امره رسول الله صلى الله علیه و آله بالخروج .(37) همین جوان در جنگ هاى بدر و احد فرمانده و پرچمدار سپاه حق است ، که با حماسه آفرینى در جنگ احد به شهادت مى رسد.
37 - حب على علیه السلام
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: در شب معراج هنگامى که مرا به آسمان مى بردند، به هر جا مى رسیدم ، دسته هایى از فرشتگان با اظهار شادى و شادمانى به دیدارم مى آمدند، تا اینکه به جایى رسیدم که جبرئیل به همراه جمعى از فرشتگان به استقبالم آمدند. آن روز جبرئیل سخنى شنیدنى گفت : اگر امت تو بر دوستى و مهر على علیه السلام اجتماع مى کردند، خداوند متعال آتش جهنم را نمى آفرید.(38)
38 - حسن معاشرت
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله لباس و کفش خود را مى دوخت ، گوسفندان خود را مى دوشید، با بردگان هم غذا مى شد، بر زمین مى نشست ، بدون اینکه خجالت بکشد، مایحتاج خانه اش را از بازار تهیه مى کرد و هنگام مصافحه دست خود را نمى کشید تا طرف دست خود را بکشد. به هر کسى مى رسید سلام مى کرد، چه توانگر و چه درویش ، چه کوچک و چه بزرگ ، و اگر به مهمانى و خوردن چیزى دعوت مى شد، آن را کوچک نمى شمرد، هر چند خرمایى پوسیده باشد.
... و مخارج زندگى آن حضرت سبک ، داراى طبع بزرگ و خوش معاشرت و خوشرو بود. بدون اینکه بخندد، همیشه تبسمى بر لب داشت ، و بدون اینکه چهره اش در هم کشیده باشد، اندوهگین به نظر مى رسید. بدون اینکه از خود ذلتى نشان دهد، همواره متواضع بود. بدون اینکه اسراف بورزد، سخى بود، دل نازک و با همه مسلمانان مهربان بود... (39)
39 - حضرت خدیجه علیهماالسلام
حضرت خدیجه علیهماالسلام پانزده سال از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بزرگتر بود. پس از وفاتش هر وقت نام او برده مى شد، پیامبر صلى الله علیه و آله با عظمت از وى یاد مى فرمودند و گاهى اشکشان جارى مى شد، که عایشه ناراحت مى شد. (40) به درستى که من خدیجه را بر زنان امتم برترى مى دهم . همانگونه که مریم علیهماالسلام بر زنان عالم برترى داده شد. قسم به خدا که بهتر از خدیجه پس از او براى من جایگزین نکرد.
40 - حفظ ارتباط
شخصى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله ! بستگانم با من قطع رابطه کرده و مرا مورد حمله و شماتت قرار داده اند، آیا من هم با آنها قطع رابطه کنم ؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: با این وضع ، خداوند نظر رحمتش را از همه شما بر مى دارد.
آن مرد گفت : پس چه کنم ؟
حضرت فرمود: ایجاد رابطه کن با کسى که با تو قطع رابطه کرده است ، و ببخش به کسى که تو را محروم ساخته است ، و عفو کن کسى را که به تو ظلم کرده است ؛ در این صورت ، از سوى خداوند پشتیبانى در برابر آنها خواهى داشت . (41)
41 - حق پیاده
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله هنگامى که سواره بودند، نمى گذاشتند کسى پیاده با آن حضرت حرکت کند، یا او را با خود سوار مى کردند و چنانچه طرف قبول نمى کرد، مى فرمودند: جلوتر و در فلان جا منتظر باش .(42)
42 - حق فرزند
حق فرزند من چیست ؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: اسم نیکو برایش انتخاب کنى ، و به خوبى او را ادب کنى ، و به کار مناسب و پسندیده اى بگمارى . (43)
43 - حلال و حرام
عربى شرفیاب محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله گردید و عرض کرد: یا رسول الله ، از خداوند بخواه دعاى مرا مستجاب گرداند.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: اگر مى خواهى دعاى تو مستجاب شود، کسبت را از حلال بگیر و مالت را پاک کن و از حرام به شکمت داخل نکن .(44)
44 - حلم
انس بن مالک مى گوید: ده سالم تمام خدمتگذار پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بودم . هرگز نفرمود: چرا چنین و چنان کردى ؟ یا چرا چنین و چنان نکردى ؟ (45)
نیز از انس نقل شده که : سالیانى به رسول اکرم صلى الله علیه و آله خدمت کردم ، هرگز مرا ناسزا نفرمود. هرگز مرا کتک نزد. هرگز مرا از خود نراند. هرگز به من پرخاش نکرد. هرگز در برابر سستى و سهل انگارى من نسبت به کارى ، با من تندى و درشتى ننمودى . هرگاه کسى از خاندانش با من خشونت به خرج مى داد، حضرت مى فرمود: بازش گزار! هر چه باشد، پیش ‍ خواهد آمد.



تاریخ : دوشنبه 93/1/4 | 9:34 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی