سفارش تبلیغ
صبا ویژن

استاد دانشگاه: مدیران بر پایه نهج‌البلاغه باید ساده‌زیست باشند - ایرنا

***نسیم معرفت***


**خُطبه13نهج البلاغه+فتنه عایشه وطَلحه و زُبَیرومعاویه+مذمّت اهل بصره

ترجمه و شرح خطبه 13 نهج البلاغه؛ سرزنش اهل بصره

متن نهج البلاغه

و من کلام له (علیه السلام) فی ذم أهل البصرة بعد وقعة الجمل:
کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَ أَتْبَاعَ الْبَهِیمَةِ، رَغَا فَأَجَبْتُمْ وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ. أَخْلَاقُکُمْ دِقَاقٌ وَ عَهْدُکُمْ شِقَاقٌ وَ دِینُکُمْ نِفَاقٌ وَ مَاؤُکُمْ زُعَاقٌ وَ الْمُقِیمُ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ مُرْتَهَنٌ بِذَنْبِهِ وَ الشَّاخِصُ عَنْکُمْ مُتَدَارَکٌ بِرَحْمَةٍ مِنْ رَبِّهِ. ...
 

فرهنگ لغت

الْبَهِیمَة: چهار پا، مقصود شتر عایشه است که داستان آن مشهور است. 
رَغَا الْجَمَلُ: شتر نعره زد، صدا کرد. 
عُقِرَ الجَمَلُ: شتر مجروح شد، پاهایش قطع گردید، کشته شد. 
دِقَاقٌ: پست. 
زُعَاقٌ: شور. 
مُرْتَهَنٌ: در گرو. 
جُؤجُؤ السَّفِینَة: سینه کشتى و اصل «جوجو» به معنى استخوان سینه است. 
جَاثِمَةٌ: سینه بر زمین گذارنده. 
لُجَّةُ الْبَحْرِ: موج دریا. 
انْتَنُ: کثیف ترین. 
شُرَفُ الْمَسْجِدِ: جمع شُرْفَة، بلندترین نقطه مسجد. 
بَهیمة: حیوان چهارپا 
رَغا: صدا کرد، صداى حیوان بلند شد 
عُقِر: دست و پایش بریده شد (پى کرده شد) 
دِقاق: پست و نازک 
زُعاق: شور 

ترجمه

سخنى از آن حضرت (ع) در نکوهش بصره و مردمش:
شما سپاهیان آن زن بودید و پیروان آن ستور. که چون بانگ کرد اجابتش کردید و چون کشته شد روى به گریز نهادید. خلق و خویتان همه فرومایگى است. پیمانهایتان گسستنى است و دینتان دورویى است و آبتان شور است. آن کس که در میان شما زیست کند گرفتار کیفر گناه خویش است. و آنکه از میان شما رخت بربندد، به رحمت پروردگارش رسیده است. ....
از سخنان آن حضرت است در نکوهش بصره و اهل آن پس از نبرد جمل:
شما لشگر زن بودید، و پیرو چهار پاى زبان بسته، شتر آواز داد اجابت کردید، چون پى شد فرار نمودید. اخلافتان پست، پیمانتان سست، دینتان دوروئى، و آبتان شور است. 
آن که در میان شما زندگى مى کند در گرو گناه خود است، و آن که از بین شما رفته مشمول رحمت خداست. ....
(روز جمعه سال 36 هجرى پس از پایان جنگ در مسجد جامع شهر در نکوهش مردم بصره فرمود):
عوامل سقوط جامعه (روانشناسى اجتماعى مردم بصره):
شما سپاه یک زن،(1) و پیروان حیوان «شتر عایشه» بودید، تا شتر صدا مى کرد مى جنگیدید، و تا دست و پاى آن قطع گردید فرار کردید.(2) اخلاق شما پست، و پیمان شما از هم گسسته، دین شما دو رویى، و آب آشامیدنى شما شور و ناگوار است. 
کسى که میان شما زندگى کند به کیفر گناهش گرفتار مى شود، و آن کس که از شما دورى گزیند مشمول آمرزش پروردگار مى گردد...._____________________________
(1) چون عایشه بر شترى بنام عسکر سوار بود، آن جنگ را جنگ جمل (شتر) نامیدند.
(2) جنگ جمل دو روز طول کشید. «شرح ابن ابى الحدید ج 1 ص 262»
(3) در تاریخ آمده است که شهر بصره دو بار در آب غرق شد: یکى در زمان خلافت القادر باللّه خلیفه عبّاسى و دیگرى زمان القائم بامر اللّه همانگونه که امام خبر داد تنها قسمت بالاى مسجد جامع بصره چون سینه مرغى از روى آب پیدا بود.
(4) اشاره به علم اکولوژى ‏ECOHOLOGY تأثیر عوامل زیست محیطى در افکار و اخلاق انسان است که عوامل جغرافیایى در مناطق گوناگون زمین أثرات متفاوتى در رفتار و افکار انسان‏ها دارد.

و از سخنان آن حضرت است در نکوهش مردم بصره:
سپاه زن بودید، و از چهارپا پیروى نمودید بانگ کرد و پاسخ گفتید، پى شد و گریختید. خوى شما پست است و پیمانتان دستخوش شکست. دورویى تان شعار است، و آبتان تلخ و ناگوار. آن که میان شما به سر برد، به کیفر گناهش گرفتار، و آن که شما را ترک گوید، مشمول آمرزش پروردگار. ...
از سخنان آن حضرت علیه السّلام است که در مذمّت شهر بصره و مردم آن فرموده:
(پس از پایان جنگ جمل و فتح بصره حضرت امر فرمود منادى میان مردم نداء کند که روز جمعه به نماز حاضر شوند، چون روز جمعه شد همه گرد آمده با آن جناب در مسجد جامع نماز خواندند، پس از آن حضرت به دیوار قبله تکیه داده ایستاد و بعد از اداى حمد و ثناى الهىّ و درود بر حضرت رسول و استغفار براى مؤمنین و مؤمنات فرمود):
(1) اى مردم شما سپاه زنى (عائشه) و پیرو حیوان زبان بسته اى (شتر عائشه) بودید، به صداى شتر بر انگیخته مى شدید (بدور آن جمع مى گردیدید) و هنگامیکه پى کرده شد (کشته گردید) همگى گریختید (در جنگ جمل هودج عائشه را زره پوش و بر شترى نهاده در میان لشگر قائم مقام علم نگاه داشته بدور آن گرد آمده بودند، عائشه آنها را بر جنگ ترغیب مى نمود و آنان پروانه وار به دورش گشته رجز خوانده کشته مى شدند، بزرگانشان فخر کنان مهار شتر را گرفته هر کدام بخاک مى افتاد دیگرى جاى او را مى گرفت، تا آنکه بر هودج و شتر زخم بسیار وارد آمد، حیوان زبان بسته از هول واقعه و سوزش زخمها فریاد میکرد، ایشان بیش از پیش جمع شده دورش را مى گرفتند تا سه پاى شتر قطع شد و نمى افتاد، حضرت امیر فرمود شیطان آنرا نگاه داشته شمشیر بر آن بزنید، چون شمشیر زدند و بزمین افتاد مردم فرار کردند، پس کسانیکه مصالح دین و دنیاى خود را در اختیار زنى نهاده از شترى پیروى کنند، مردمان پست باشند، لذا مى فرماید:) 
(2) اخلاق و خوى شما سست و عهد و پیمان شما ناپایدار و کیش شما دوروئى و آب شهر شما شور و بى مزه است (براى نزدیکى بدریا که سبب بیماریهاى بسیار سوء مزاج و فساد معده و غیره گردد و بر اثر آن بلادت و کند فهمى و خستگى تولید شود)
(3) و هر که در میان شما اقامت کرده در گرو گناه خود بوده (زیرا یا از جهت همنشینى با شما مرتکب گناه شده و یا شما را از گناه باز نداشته و در هر دو صورت خود را به گناه خویش گرو داده است) و کسیکه از میان شما بیرون رفته رحمت پروردگارش را درک کرده (زیرا از کیفر گناه میان شما ماندن رهائى یافته) 
سخنى از آن حضرت بعد از واقعه جمل در مذمّت اهل بصره:
(اى اهل بصره) شما لشکریان زن بودید و پیروان چهارپا (اشاره به شتر عایشه است) تا زمانى که (شتر) نعره مى کشید به صداى آن پاسخ دادید (و جنگ کردید); امّا همین که شتر پى شد فرار کردید. اخلاق شما پست و پیمانهایتان بى اعتبار و از هم گسسته، و دین شما نفاق و دورویى است و آب شما شور و تلخ است. آن کس که در میان شما اقامت گزیند در دام گناه گرفتار آید و آن کس که از شما دورى گزیند و رخت بربندد، رحمت خدا را دریابد. گویا مى بینم خداوند عذاب را از بالا و پایین بر شهر شما فرستاده و همه آن و کسانى که در آن قرار دارند زیر آب غرق شده، تنها کنگره هاى بلند مسجدتان همچون سینه کشتى روى آب نمایان است.

شرح

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 1، ص: 518-505

و من کلام له علیه السّلام فی ذمّ اهل البصرة بعد وقعة الجمل. - سخنى از آن حضرت بعد از واقعه جمل در مذمّت اهل بصره.

خطبه در یک نگاه:
این خطبه همانند بعضى از خطبه هاى قبل و بعد ناظر به داستان جنگ «جمل» است و اهل بصره را به خاطر آن که چشم و گوش بسته، دنبال جاه طلبان سیاسى همچون «طلحه» و «زبیر» افتادند و نخستین شکاف را در صفوف مسلمین ایجاد کردند زیر شدیدترین ضربات سرزنشهاى خود قرار مى دهد، بعلاوه آنها را به عذاب الهى در آینده تهدید مى کند. باشد که درس عبرتى براى آنان گردد و در آینده از تکرار این گونه اعمال بپرهیزند.

ویژگیهاى سپاه جمل:
در این بخش از خطبه، نخست اشاره به اعمال زشت و صفات مذموم اهل بصره که مخاطبان او بودند فرموده و هفت نکته را یادآور مى شود. در آغاز مى فرماید: «شما لشکر زن بودید» (کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْاةِ).
درست است که آتش افروزان اصلى جنگ «جمل»، «طلحه» و «زبیر» بودند و شواهد تاریخى نیز مى گوید که معاویه هم در این کار دست داشت ولى بى شک، بیشترین چیزى که مردم را به شرکت در این جنگ خانمانسوز تشویق کرد، حضور عایشه با آن سوابقى که با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) داشت، بود. به خصوص این که لقب «ام المؤمنین» نیز بهانه اى بود براى تشویق مردم به دفاع از مادر! و به همین دلیل على(علیه السلام) «اهل بصره» را لشکر زن خطاب مى فرماید.
در توصیف دوّم مى فرماید: «شما پیروان چهار پا ـ یعنى شتر عایشه ـ بودید!» (وَاَتْباعَ الْبَهیمَةِ).
سپس به بیان دلیل آن پرداخته مى فرماید: «تا زمانى که شتر صدا مى کرد و نعره مى کشید، به صداى او پاسخ مى دادید و جنگ مى کردید، امّا همین که شتر پى شد، فرار کردید!» (رَغا(1) فَاَجَبْتُمْ، وَ عُقِرَ(2) فَهَرَبْتُمْ).

به گفته بعضى از مورّخان، شتر عایشه در جنگ «جمل» به منزله پرچم لشکر بود; و همه، اطراف آن را گرفته بودند و در پاى آن شمشیر مى زدند و مردان جنگى لشکر «طلحه و زبیر» در زیر این پرچم تا آخرین نفس جنگ مى کردند و کشته مى شدند. در بعضى از روایات آمده: در آن روز هفتاد نفر از قریش افسار شتر عایشه را به دست گرفتند و یکى پس از دیگرى کشته شدند. گروهى که بیش از همه در جنگ «جمل» از شتر دفاع مى کردند جنگجویان قبیله «بنى ضبّه» و «ازد» بودند.
امیرمؤمنان چون چنین دید، با صداى بلند فرمود: «وَیْلَکُمْ اِعْقِرُوا الْجَمَلَ فَاِنَّهُ شَیْطان; واى بر شما! شتر را بزنید و پى کنید که آن شیطانى است!» سپس اضافه فرمود: این شتر را بکشید وگرنه عرب، نابود خواهد شد و شمشیرها همچنان در حرکت خواهد بود. این جا بود که جنگ آوران سپاه امام به طرف شتر حمله کردند و در یک حمله برق آسا آن را پى نمودند; شتر بر زمین افتاد و نعره بلندى کشید. آن جا بود که سپاه عایشه شکست خورد و لشکر بصره فرار کردند.
نکته جالب این که در بعضى از روایات آمده که على(علیه السلام) دستور داد لاشه شتر را آتش زنند و خاکسترش را به باد دهند و فرمود: خدا لعنت کند آن را، چقدر به گوساله «سامرى» شبیه است! سپس این آیه را تلاوت فرمود: «وَانْظُر اِلى اِلهِکَ الَّذی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِى الْیَمِّ نَسْفاً; (اى سامرى!) به این معبودت که پیوسته آن را پرستش مى کرده اى نگاه کن و ببین که ما آن را نخست مى سوزانیم سپس خاکستر آن را به دریا مى پاشیم»!(3)
نکته جالب دیگر این که «عایشه» براى تقویت روانى لشکر «بصره» خواست از روش پیامبر اسلام در جنگ بدر استفاده کند. مشتى سنگریزه برداشت و به سوى اصحاب على(علیه السلام) پاشید و بلند فریاد زد: «شاهت الوجوه; صورتهایتان زشت باد!» (این عمل پیامبر در جنگ بدر(4) یکى از عوامل اعجازآمیز شکست لشکر دشمن بود; در حالى که پایان جنگ «جمل» شکست مفتضحانه اى بود!).
در سوّمین و چهارمین و پنجمین توصیف، به وضع اخلاقى آنها پرداخته، مى فرماید: «اخلاق شما پست و پیمانهایتان بى اعتبار و گسسته و دین شما نفاق و دورویى است!» (اَخْلاقُکُمْ دِقاق، وَ عَهْدُکُمْ شِقاق، وَ دینُکُمْ نِفاق).
تعبیر به «دقاق» که از ماده «دقّت» و در این جا به معناى خُردى و پستى است اشاره به دنیاپرستى «بصریان» و آلودگیها و هوسرانیهاى آنان است و پیمان شکنى آنها اشاره به آن است که در آغاز با امام بیعت کردند سپس بیعت خود را شکسته به دشمنان پیوستند. نفاق آنها از آن جا سرچشمه مى گیرد که ظاهرشان اسلام و دفاع از همسر پیامبر، امّا باطنشان قیام بر ضدّ حکومت اسلامى و جانشین به حقّ پیامبر و همسویى با نفاق افکنان شام بود و تعبیر به «ناکثین» در مورد لشکریان «جمل» به خاطر همین پیمان شکنى و نفاقشان بود.
سپس به ششمین توصیف اشاره کرده و مى فرماید: «آب شما شور و تلخ است» (وَمَاؤُکُمْ زُعاق).
معلوم است چنین آبى که علاوه بر تلخى و شورى، به خاطر مجاورت ساحل دریا آلودگیهاى زیادى نیز دارد; براى سلامتى جسمانى زیانبار و با توجّه به رابطه روح و جسم، در روح و فکر انسان نیز موثّر است. بنابراین مذمّت از آب آنها در واقع نوعى مذمّت از اخلاق آنان است.
سپس به سراغ هفتمین توصیف رفته، مى فرماید: «آن کس که در میان شما اقامت گزیند در دام گناه گرفتار آید (چرا که یا وسوسه هاى نفس شیطانى او را به شرکت در گناه دعوت مى کند و یا حداقل در برابر گناه شما سکوت مى کند)» (وَالْمُقیمُ بَیْنَ اَظْهُرِکُمْ(5) مُرْتَهَن بِذَنْبِهِ).
«و آن کس که از شما دورى گزیند و رخت بربندد و به جاى دیگر رود رحمت خدا را دریابد (چرا که از محیط ظلم و گناه و فساد که در انتظار عذاب الهى است رهایى یافت)» «وَالشّاخِص(6) عَنْکُمْ مُتَدارَک بِرَحْمَة مِنْ رَبِّهِ).
این سخن اشاره اى است به آنچه در روایات دیگر آمده است از جمله در حدیثى که مرحوم «کلینى» در کافى از «ابوالحسن امام هادى»(علیه السلام) نقل مى کند آمده است که حضرت به یکى از یاران خود به نام «جعفرى» فرمود چرا تو را نزد «عبدالرحمن بن یعقوب» دیدم (عبدالرحمن بن یعقوب یکى از منحرفان عقیدتى بود)؟
او عرض مى کند: «عبدالرحمن» دایى من است. فرمود: مگر نمى دانى که او درباره خداوند سخن بسیار بدى مى گوید و او را به صفات مخلوقات توصیف مى کند در حالى که چنین نیست; سپس فرمود: یا نزد او باش و ما را ترک کن یا با ما بنشین و او را ترک نما!   «جعفرى» مى گوید: او هرچه مى خواهد بگوید، وقتى من با او هم عقیده نباشم چه گناهى بر من است؟ حضرت فرمود: «اَما تَخافُ اَنْ تُنَزِّلَ بِهِ نِقْمَةً فَتُصیبَکُمْ جَمیعاً; آیا نمى ترسى که بلایى بر او نازل شود و همه شما را در بر بگیرد»؟(7) به همین دلیل هنگامى که فساد ـ مخصوصاً فساد عقیدتى ـ محیطى را فرا گیرد و مؤمنان نتوانند با آن مقابله کنند و بیم آلودگى آنان برود باید از آن محیط هجرت کنند و فلسفه هجرت مسلمانان در آغاز اسلام نیز، درست همین معنا بود. 
تعبیر به «مُرْتَهَن بِذَنْبَِهِ; در گرو گناه خویش است» اشاره به این است که گناه انسان را اسیر خود مى سازد و گویى به گروگان مى گیرد و رها نمى کند همان گونه که در قرآن مجید آمده است: «کُلُّ نَفْس بِما کَسَبَتْ رَهینَة; هر انسانى در گرو اعمال خویش ا به هر حال این جمله دلیل روشنى است بر تأثیر محیط بر اخلاق انسانها، یا باید محیط آلوده را پاک کرد و یا از آن هجرت نمود. ....

....  .....  ادامه دارد ....  .... 

 
https://ahlolbait.com/article/13173/%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85%D9%87-%D9%88-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D8%AE%D8%B7%D8%A8%D9%87-13-%D9%86%D9%87%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87%D8%9B-%D8%B3%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%B4-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%D8%B5%D8%B1%D9%87 .+نهج البلاغه .
 

*




تاریخ : پنج شنبه 100/9/11 | 7:2 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی