سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

***نسیم معرفت***

 توبه نصوح

پرسش : توبه نصوح چیست و چه ثمراتى دارد؟ پاسخ : پاسخ این سؤال را مى توان از آیه 8 سوره «تحریم» به دست آورد. خداى متعال در این آیه راه نجات از آتش دوزخ را نشان داده است، مى فرماید: (اى کسانى که ایمان آورده اید! به سوى خدا بازگردید و توبه کنید، توبه خالصى)؛ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً».
آرى، نخستین گام براى نجات، توبه از گناه است، توبه اى که از هر نظر خالص باشد، توبه اى که محرک آن فرمان خدا و ترس از گناه، نه وحشت از آثار اجتماعى و دنیوى آن بوده باشد، توبه اى که براى همیشه انسان را از معصیت جدا کند و بازگشتى در آن رخ ندهد.
مى دانیم: حقیقت «توبه» همان ندامت و پشیمانى از گناه است، که لازمه آن تصمیم بر ترک در آینده است، و اگر کارى بوده که قابل جبران است، در صدد جبران برآید، و گفتن استغفار نیز بیانگر همین معنى است، و به این ترتیب، ارکان توبه را مى توان در پنج چیز خلاصه کرد: «ترک گناه ـ ندامت ـ تصمیم بر ترک در آینده ـ جبران گذشته ـ استغفار».
در این که: «توبه نصوح» چیست؟ تفسیرهاى زیادى براى آن ذکر کرده اند، تا آنجا که بعضى شماره تفسیرهاى آن را بالغ بر بیست و سه تفسیر دانسته اند، ولى همه این تفسیرها تقریبا به یک حقیقت بازمى گردد، یا شاخ و برگ ها و شرائط مختلف توبه است.
از جمله این که: «توبه نصوح» آن است که واجد چهار شرط باشد: پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه، و تصمیم بر ترک در آینده.
بعضى دیگر گفته اند: «توبه نصوح» آن است که واجد سه شرط باشد: ترس از این که پذیرفته نشود، امید به این که پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا.
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: گناه خود را همواره در مقابل چشم خود ببینى و از آن شرمنده باشى!
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: مظالم را به صاحبانش بازگرداند، و از مظلومین حلیت بطلبد، و بر اطاعت خدا اصرار ورزد.
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: در آن سه شرط باشد: کم سخن گفتن، کم خوردن، و کم خوابیدن.
یا این که: «توبه نصوح» آن است که: توأم با چشمى گریان، و قلبى بیزار از گناه باشد... و مانند اینها، که همگى شاخ و برگ یک واقعیت است، و این توبه خالص و کامل است.
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام(صلی الله علیه وآله وسلّم) مى خوانیم: هنگامى که «معاذ بن جبل» از توبه نصوح سؤال کرد، در پاسخ فرمود: «أَنْ یَتُوبَ التّائِبُ ثُمَّ لایَرْجِعُ فِى ذَنْب کَما لایَعُودُ اللَّبَنُ إِلَى الضَّرْعِ»؛ (آن است که شخص توبه کننده، به هیچ وجه بازگشت به گناه نکند، آن چنان که شیر به پستان هرگز باز نمى گردد!). (1)
این تعبیر لطیف، بیانگر این واقعیت است که: «توبه نصوح» چنان انقلابى در انسان ایجاد مى کند که راه بازگشت به گذشته را به کلى بر او مى بندد، همان گونه که بازگشت شیر به پستان غیر ممکن است.
این معنى که در روایات دیگر نیز وارد شده، در حقیقت، درجه عالى «توبه نصوح» را بیان مى کند و گرنه، در مراحل پائین تر ممکن است بازگشتى باشد که بعد از تکرار توبه، سرانجام منتهى به ترک دائمى شود.
سپس، به آثار این «توبه نصوح» اشاره کرده، مى افزاید: (امید است با این کار پروردگار شما گناهانتان را ببخشد و بپوشاند)؛ «عَسى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ».
(و شما را در باغ هائى از بهشت وارد کند که نهرها از زیر درختانش جارى است)؛ «وَ یُدْخِلَکُمْ جَنّات تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الاْ َنْهارُ».
(این کار در روزى خواهد بود که خداوند پیامبر و کسانى را که با او ایمان آوردند خوار و موهون نمى کند) «یَوْمَ لایُخْزِی اللّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ».
(این در حالى است که نور [ایمان و عمل صالح] آنها از پیشاپیش و از سوى راستشان در حرکت است)؛ و عرصه محشر را روشن مى سازد، و راه آنها را به سوى بهشت مى گشاید «نُورُهُمْ یَسْعى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ».
در اینجاست که آنها رو به درگاه خداوند آورده، (مى گویند: پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که بر هر کار قادرى)؛ «یَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ».
در حقیقت این «توبه نصوح»، پنج ثمره بزرگ دارد:
نخست، بخشودگى سیئات و گناهان.
دوم، ورود در بهشت پر نعمت الهى.
سوم، عدم رسوائى در آن روز که پرده ها کنار مى رود و حقایق آشکار مى گردد و دروغگویان تبهکار، خوار و رسوا مى شوند، آرى در آن روز پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلّم) و مؤمنان، آبرومند خواهند بود، چرا که آنچه گفتند به واقعیت مى پیوندد.
چهارم این که: نور ایمان و عمل آنها از پیشاپیش و سمت راست آنها حرکت مى کند و مسیر آنها را به سوى بهشت روشن مى سازد.
پنجم این که: توجهشان به خدا بیشتر مى گردد، لذا رو به سوى درگاه خدا مى آورند و از او تقاضاى تکمیل نور و آمرزش کامل گناه خویش مى کنند.(2)

پی نوشت: 
(1). «مجمع البیان»، جلد 10 ،صفحه 318.
(2). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 24، ص 302.

http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=243682&TypeInfo=25&CatID=22836

 




تاریخ : دوشنبه 94/4/15 | 12:43 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر




  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی