سفارش تبلیغ
صبا ویژن

***نسیم معرفت***

تبعیض نژادی از نظر اسلام مردود است.

اسلام نه تنها به این احساسات تعصب آمیز توجهی نکرد، بلکه با شدت با آنان مبارزه کرد. قرآن کریم در کمال صراحت فرمود: «یا اَیَّها النّاسُ اِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ اُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوا اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللهِ اَتْقیکُمْ حجرات/13 ؛ای مردم، ما همة شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را گروهها و قبیله‏ها قرار دادیم تا به این وسیله یکدیگر را بشناسید، گرامی‏ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست». این آیه و بیانات و تأکید رسول اکرم(ص) و طرز رفتار آن حضرت با غیر اعراب و نیز قبایل مختلف عرب، راه اسلام را کاملاً مشخص کرد. به اعتراف همة مورخین، حضرت رسول اکرم(ص) در مواقع زیاد این جمله را تذکر می‏داد: «اَیَّهَا النّاسُ کُلُّکُمْ لِادَمَ وَ ادَمُ مِنْ تُرابٍ، لا فَضْلَ لِعَرَبِیٍّ عَلی عَجَمِیٍّ اِلاّ بِالتَّقْوی؛ تحف العقول/34 همة شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاک آفریده شده است، عرب نمی‏تواند بر غیر عرب دعوی برتری کند مگر به پرهیزکاری». پیغمبر اکرم(ص) در روایتی افتخار به اقوام گذشته را یک چیز گندناک می‏خواند و مردمی را که بدین گونه کارها خود را مشغول می‏کنند به «جُعَل» [سوسک] تشبیه می‏کند. اصل روایت چنین است: «لِیَدَعْنَ رِجالٌ فَخْرَهُمْ بِأَقْوامٍ، اِنَّما هُمْ فَحْمٌ من فحم جَهَنَّمَ اَوْ لَیَکونَنَّ اَهْوَنَ عَلَی اللهِ مِنَ الْجِعْلانِ الَّتی تَدْفَعُ بِاَنّفِهَا النَّتَنَ؛(سنن ابی‏داود،2/624) آنان که به قومیت خود تفاخر می‏کنند، این کار را رها کنند و بدانند که آن مایه‏های افتخار جز زغال جهنم نیستند و اگر آنان دست از این کار نکشند، نزد خدا از جعلهایی که کثافت را با بینی خود حمل می‏کنند پست‏تر خواهند بود». پیغمبر اکرم(ص) سلمان ایرانی و بلال حبشی را همان‎گونه با آغوش باز می‏پذیرفت که فی‏المثل ابوذر غفاری و مقداد بن اسود کِنْدی و عمار یاسر را ، و چون سلمان فارسی توانسته بود گوی سبقت را از دیگران برباید به شرف«سَلْمانَ مِنّا اَهْلَ الْبَیْتِ» ؛ (سفینه البحار، مادة «سلم») نائل شد. رسول اکرم(ص) همواره مراقبت می‏کرد که در میان مسلمین پای تعصبات قومی به میان نیاید. در جنگ احد یک جوانی ایرانی در میان مسلمین بود. این جوان مسلمان ایرانی پس از آنکه ضربتی به یکی از افراد دشمن وارد آورد، از روی غرور گفت: «خُذْها وَ اَنَا الْغُلامَ الْفارِسِیّ؛یعنی این ضربت را از من تحویل بگیر که منم یک جوان ایرانی». پیغمبر اکرم(ص) احساس کرد که هم‏اکنون این سخن تعصبات دیگران را برخواهد انگیخت؛ فوراً به آن جوان فرمود که چرا نگفتی منم یک جوان انصاری؛ (سنن ابی داود،2/625) یعنی چرا به چیزی که به آیین و مسلکت مربوط است افتخار نکردی و پای تفاخر قومی و نژادی را به میان کشیدی؟(ر.ک: تعصبات نژادی از نظر اسلام، شهید مطهری)
البته باید گفت بین نفی تبعیض و قبول تفاوت، هیچ گونه تناقضی نیست و قرآن کریم در همان آیه ای که تصریح دارد بر اینکه ما انسانها را از یک زن و مرد آفریدیم در همان آیه به وجود تفاوتها تصریح می فرماید برای روشن شدن معنای این آیه شریفه (آیه 13 سوره حجرات) و اینکه بین این دو مطلب هیچگونه تناقضی نیست بلکه بهترین تناسب برقرار است لازم است که چند مقدمه ذکر کنیم که انشاءالله با بردباری تحمل می فرمایید.
الف) وجود اختلاف در نسل بشر در زمینه های مختلف یک امر بدیهی و کاملا مشهود است نه فقط در بین نژادها که بعضی سیاه و بعضی سفید و هر یک دارای خصایص و ویژگیهائی است بلکه حتی در بین افراد یک نژاد و حتی یک خانواده و حتی بچه های دو قلو وجود اختلاف جه از نظر جسمی و جه از نظر فکری و روحی امری بدیهی و مسلم است و قرآن کریم هم تصریح به وجود این اختلاف دارد.(سوره روم، آیه 22)
ب) سوال مهمی که در این جا ممکن است به ذهن خطور کند که چرا این تفاوتها و اختلافات هست راز این تفاوت ها در بین موجودات که یکی انسان و یکی درخت و انسانها یکی سیاه و یکی سفید، یکی با استعداد و یکی کودن چیست؟ استاد شهید مطهری در این زمینه بحثی زیبا دارد با عنوان راز تفاوتها اگر چه خود تصریح دارد که بحث سنگین و عمیقی است. ایشان می فرماید: تفاوت موجودات ذاتی آنها می باشد و لازمه نظام علت و معلول است.(مجموعه آثار، ج1 ص126) در توضیح این مطلب می گوئیم که منظور استاد این است که اگر بخواهد این جهان که جهان ماده و تزاحم اسباب و سرای اختیار و انتخاب برای انسان است محقق شود باید این تفاوتها باشد والا دیگر جهان ماده نخواهد بود. برای مطالعه بیشتر در این زمینه و اینکه این اختلافات هرگز به معنای تبعیض نیست می توانید به منبع فوق مراجعه فرمائید که بصورت کامل و مستوفی این بحث را مطرح می کند. و بهتر از همه خود قرآن کریم به حکمت این تفاوت ها از دو جنبه اثباتی و نفی اشاره فرموده اند. یعنی هم بیان می فرمایند که این تفاوتها به چه غرض و حکمتی است و هم به ابطال آنچه در ذهن نوع بشر درباره فلسفه و حکمت این تفاوتها است می پردازد. از جهت اثباتی و اینکه حکمت این تفاوتها چیست قرآن کریم می فرماید « لتعارفوا» علامه طباطبائی در تفسیر این جمله می فرماید (وجود اختلافات) صرفا برای این است که یکدیگر را بشناسید و امر اجتماعتان و مواصلات و معاملاتتان بهتر انجام گیرد. چون اگر فرض شود که مردم همگی یک جور و یک شکل باشند و نتیجتا یکدیگر را نشناسند رشته اجتماع از هم می گسلد و انسانیت فانی می گردد. پس غرض از اینکه مردم را شعبه شعبه و قبیله قبیله کرد این بود نه اینکه به یکدیگر تفاخر کنند.(تفسیر المیزان ج18 ص488 ذیل آیه 13 سوره حجرات)
ج) انسان به سبب فطرت و جبلت کمال خواهی و برتری طلبی کامل می گردد که با آن از دیگران ممتاز شود و در بین اقران خود دارای شرافت و کرامتی خاص گردد (که اگر این امر فطری در مسیر درست قرار گیرد باعث تکامل انسان می شود) ولی انسان در این که چه چیزی را معیار ارزش قرار دهد اشتباه می کند و ارزشهای کاذب و موهوم را به جای ارزشهای واقعی قرار می دهد مثلا گروه زیادی افراد قبیله گروه زیادی مال و ثروت گروهی نژاد ... را ملاک امتیاز و کمال قرار می دهند.
بعد از ذکر مقدمات با تمسک به آیه شریفه 13 سوره حجرات «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم، ان الله علیم خبیر» به پاسخ سوال می پردازیم. لیکن برای اینکه معنای آیه و ارتباطش با جواب کاملا روشن شود به یکی از شأن نزولهای این آیه اشاره می کنم. گفتیم که انسان در انتخاب معیار ارزش گاهی اشتباه می کند و ارزشهای کاذب را به جای ارزشهای واقعی قرار می دهد و قرآن کریم در محیطی نازل شد که ارزش کاذب قبیله از همه ارزشها مهمتر محسوب می شد. لهذا بعد از فتح مکه وقتی پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله- به بلال دستور دادند به پشت بام کعبه بروند و اذان بگوید عتاب ابن اسید گفت شکر می کنم خدا را که پدرم از دنیا رفت و چنین روزی را ندید و حارث ابن هشام گفت آیا رسول الله(ص) غیر از این کلاغ سیاه کسی را پیدا نکرد.(تفسیر روح البیان، ج9 ص90) که در جواب اینها این آیه شریفه نازل شد. که این آیه این مطلب یعنی وجود اختلافات و حکمت آنها را اثباتاٌ و نفیاٌ با توجه به اینکه انسانها از یک پدر و مادر آفریده شده اند در پنج مرحله بیان می فرماید:
در مرحله اول خداوند به وجود اختلاف اولین نسل بشر تصریح می کند. (و جعلناکم شعوبا و قبائل). در مرحله دوم در حکمت این اختلافات می فرماید وجود این اختلافات برای این است که یکدیگر را بشناسید. (لتعارفوا) که در مقدمه دوم به تفصیل توضیح دادیم. و با توجه به شأن نزول های آیه, این آیه می خواهد خط بطلان بکشد روی علت و حکمتی که انسانها به اشتباه معیار وجود این تفاوتها قرار می دهند که خیال می کردند که خداوند این تفاوتها را قرار داد برای تفاخر انسانها بر یکدیگر تا مثلا سفید بر سیاه و عرب بر غیر عرب تفاخر کند و چود در بین عرب آن زمان تفاخر رواج داشت بعضی مفسرین گفته اند این آیه در صدد این است که ریشه تفاخر به انساب را بزند لهذا در مرحله سوم خداوند متعال به بیان دلیل بر این مطلب می پردازد که چون ما همه شما انسانها را از یک پدر و مادر (آدم و حوا) آفریدیم پس نسب همه شما یکی است و دیگر تفاخر در نسب معنا ندارد ولی بعضی از مفسرین گفته اند مراد از «ذکر و انثی» مطلق مرد و زن است (نه فقط آدم و حوا) یعنی همه انسانها در این که دارای یک پدر و مادر هستند مانند هم هستند و آیه شریفه در این مقام است که مطلق تفاضل را از بین ببرد و معنای آیه این است که هان ای مردم! ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم پس هر یک از شما انسانی هستید متولد از دو انسان و از این جهت هیچ فرقی ندارید و اختلافی هم که در بین شماست مربوط به جعل الهی است (به غرض شناخت یکدیگر) نه به خاطر کرامت و فضیلت بعضی بر بعضی دیگر.(نقل از تفسیر المیزان، ج18 ص488 ذیل آیه 13 سوره حجرات) و در مرحله چهارم خداوند بعد از ابطال این امتیازات موهوم و خالی از حقیقت که در طریق تکامل انسان قرار نمی گیرد به بیان آن مزیت حقیقی که در طریق تکامل انسان قرار می گیرد و آدمی را بالا برده و به سعادت حقیقی اش نزدیک می کند پرداخته و می فرماید ان اکرمکم عند الله اتقیکم که ملاک فضیلت و برتری نزد خداوند تقوی است. و در مرحله آخر به بیان اینکه چرا ملاک فضیلت تقوی است پرداخته می فرماید: ان الله علیم خبیر اشاره به این معنا است که اگر خدای تعالی از بین سایر مزایا تقوی را برای کرامت یافتن انسانها برگزید برای این بود که او به خاطر علم و احاطه ای که به مصالح بندگان خود دارد می داند که این مزیت، مزیت حقیقی و واقعی است و همه مزایائی که انسان برای خود مایه کرامت قرار داده است مزایای وهمی و باطل است. خلاصه بحث این شد که وجود اختلافات ذاتی این جهان مادی و یکی از حکمت هایش تعارف و شناخت است و وجود اختلافات در بین انسانها هرگز به غرض تفاخر نبوده و وجود اختلاف هیچ تناقضی با تولد از یک پدر و مادر ندارد و هرگز لازمه متولد شدن از یک پدر و مادر عدم اختلاف و یکسان بودن نیست. برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به تفسیر نمونه، جلد22 و تفسیر المیزان، ج18، ذیل آیه 13 سوره حجرات و کتاب عدل الهی، استاد مطهری مراجعه فرمایید.

http://maaref.porsemani.ir/node/2872




تاریخ : شنبه 94/5/17 | 10:37 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر




  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی