سفارش تبلیغ
صبا ویژن


next page

fehrest page

back page

آیه 9-11
آیه و ترجمه
یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تُلْهِکمْ أَمْوَلُکُمْ وَ لا أَوْلَدُکمْ عَن ذِکرِ اللَّهِ وَ مَن یَفْعَلْ ذَلِک فَأُولَئک هُمُ الْخَسِرُونَ(9)
وَ أَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتىَ أَحَدَکُمُ الْمَوْت فَیَقُولَ رَب لَوْ لا أَخَّرْتَنى إِلى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصدَّقَ وَ أَکُن مِّنَ الصلِحِینَ(10)
وَ لَن یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَ اللَّهُ خَبِیرُ بِمَا تَعْمَلُونَ(11)

  ترجمه :

9 - اى کسانى که ایمان آورده اید اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند، و هر کس چنین کند زیانکار است .
10 - از آنچه به شما روزى داده ایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکى از شما فرا رسد، و بگوید پروردگارا! چرا مرا مدت کمى به تاخیر نینداختى ، تا صدقه دهم و از صالحان باشم !
11 - خداوند هرگز مرگ کسى را هنگامى که اجلش فرا رسد به تاخیر نمى اندازد، و خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است .


تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 172


 تفسیر :

اموال و فرزندان ، شما را از یاد خدا غافل نکنند!
از آنجا که یکى از عوامل مهم نفاق حب دنیا، و علاقه افراطى به اموال و فرزندان است ، در این آیات که آخرین آیات سوره ((منافقین )) است مؤ منان را از چنین علاقه افراطى باز مى دارد، و مى گوید: ((اى کسانى که ایمان آورده اید اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند)) (یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله ).
((و آنها که چنین کنند زیانکارانند)) (و من یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون ).
درست است که اموال و اولاد از مواهب الهى هستند، ولى تا آنجا که از آنها در راه خدا و براى نیل به سعادت کمک گرفته شود، اما اگر علاقه افراطى به آنها سدى در میان انسان و خدا ایجاد کند بزرگترین بلا محسوب مى شوند، و چنانکه در داستان منافقین در آیات گذشته دیدیم یکى از عوامل انحراف آنها همین حب دنیا بود.
در حدیثى از امام باقر (علیه السلام ) این معنى به روشنترین وجهى ترسیم شده است ، آنجا که مى فرماید: ما ذئبان ضاریان فى غنم لیس لها راع ، هذا فى اولها و هذا فى آخرها باسرع فیها من حب المال و الشرف فى دین المؤ من : ((دو گرگ درنده در یک گله بى چوپان که یکى در اول گله و دیگرى در آخر آن باشد آنقدر ضرر نمى زنند که مال پرستى و جاهطلبى به دین مؤ من ضرر مى رسانند))!
در اینکه منظور از ذکر خدا در اینجا چیست ؟ مفسران احتمالات زیادى


تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 173 ذکر کرده اند بعضى آن را به نمازهاى پنجگانه ، و بعضى شکر نعمت و صبر بر بلا و رضاى به قضا، و بعضى حج و زکات و تلاوت قرآن ، و بعضى به تمام فرائض تفسیر کرده اند، ولى روشن است ذکر خدا معنى وسیعى دارد که همه اینها و غیر اینها را شامل مى شود بنابراین تفسیر به امور فوق از قبیل ذکر مصداقهاى روشن است .
تعبیر به ((خاسرون )) (زیانکاران ) به خاطر آن است که حب دنیا چنان انسان را سرگرم مى کند که سرمایه هاى وجودى خویش را در راه لذات ناپایدار، و گاهى اوهام و پندارها، صرف مى کند و با دست خالى از این دنیا مى رود در حالى که با داشتن سرمایه هاى بزرگ براى زندگى جاویدانش کارى نکرده است .
سپس به دنبال این اخطار شدید به مؤ منان ، دستور انفاق در راه خدا را صادر کرده ، مى فرماید: ((از آنچه به شما روزى داده ایم انفاق کنید پیش از آنکه مرگ یکى از شما فرا رسد و بگوید: پروردگارا! چرا مرگ مرا مدت کمى به تاخیر نینداختى تا انفاق کنم و از صالحان باشم ))؟! (و انفقوا مما رزقناکم من قبل ان یاتى احدکم الموت فیقول رب لو لا اخرتنى الى اجل قریب فاصدق و اکن من الصالحین ).
گرچه بعضى امر به انفاق را در اینجا به معنى وجوب تعجیل در اداى زکات تفسیر کرده اند ولى روشن است که منظور آیه هرگونه انفاق واجب و مستحب را که وسیله نجات انسان در آخرت است ، شامل مى شود.


تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 174 جالب اینکه : در ذیل آیه مى گوید: ((من انفاق کنم و از صالحان شوم این تعبیر بیانگر تاثیر عمیق انفاق در صالح بودن انسان است ، گرچه بعضى ، صالح بودن را در اینجا به معنى انجام مراسم ((حج )) تفسیر کرده اند و در بعضى از روایات نیز، صریحا آمده ولى اینها نیز از قبیل ذکر مصداق روشن است .
جمله ((من قبل ان یاتى احدکم الموت )) اشاره به قرار گرفتن انسان در آستانه مرگ و ظاهر شدن علائم آن است ، زیرا این سخن را انسان بعد از مرگ نمى گوید بلکه در آستانه مرگ مى گوید.
تعبیر به ((مما رزقناکم )) (از آنچه به شما روزى داده ایم ) علاوه بر اینکه منحصر به اموال نیست ، بلکه تمام مواهب را دربر مى گیرد، بیانگر این حقیقت است که همه اینها از ناحیه دیگرى است و چند روزى این امانت نزد ما است ، بنابراین بخل ورزیدن چه معنى دارد؟
به هر حال بسیارند کسانى که وقتى چشم برزخى پیدا مى کنند و خود را در آخرین لحظات زندگى و در آستانه قیامت مى بینند، و پردههاى غفلت و بیخبرى از جلو چشمان آنها کنار مى رود، و مى بینند باید اموال و سرمایه ها را بگذارند و بروند بى آنکه بتوانند از آن توشه اى براى این سفر طولانى برگیرند، پشیمان مى شوند، و آتش حسرت به جانشان مى افتد، و تقاضاى بازگشت به زندگى مى کنند، هر چند بازگشتن کوتاه و گذرا باشد، تا جبران کنند، ولى دست رد بر سینه آنها گذارده مى شود، چرا که سنت الهى است که این راه ، بازگشت ندارد!
لذا در آخرین آیه با قاطعیت تمام ، مى فرماید: ((خداوند هرگز مرگ کسى را، هنگامى که اجلش فرا رسد، به تاءخیر نمى اندازد))! (و لن یؤ خر الله


تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 175 نفسا اذا جاء اجلها).
حتى یک ساعت ، پس و پیش در کار نیست ، چنانکه در آیات دیگر قرآن نیز به آن اشاره شده است ، در آیه 34 سوره اعراف مى خوانیم : فاذا جاء اجلهم لا یستاخرون ساعة و لا یستقدمون : ((هنگامى که مرگ آنها فرا رسد، نه یکساعت پیشى مى گیرند نه یکساعت ، تاءخیر مى کنند)).
و سرانجام آیه را با این جمله پایان مى دهد: ((خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است )) (و الله خبیر بما تعملون ).
و همه آنها را براى پاداش و کیفر، ثبت کرده و در برابر همه آنها به شما جزا مى دهد.
نکته ها:
1 - راه غلبه بر نگرانیها
در حالات عالم بزرگ ، ((شیخ عبدالله شوشترى )) که از معاصرین مرحوم ((علامه مجلسى )) است نوشته اند، فرزندى داشت که بسیار مورد علاقه او بود، این فرزند، سخت بیمار شد، پدرش مرحوم شیخ عبدالله ، هنگامى که براى اداء نماز جمعه به مسجد آمد، پریشان بود، هنگامى که طبق دستور اسلامى ، سوره منافقین را در رکعت دوم تلاوت کرد و به این آیه رسید: یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکرالله : ((اى کسانى که ایمان آورده اید اموال و فرزندان شما نباید شما را از یاد خدا غافل کند)) چندین بار آیه را تکرار کرد (تکرار آیات قرآن در نماز جایز است ) هنگامى که از نماز فراغت یافت ، بعضى از یاران از علت این تکرار سؤ ال کردند، فرمود: هنگامى که به این آیه رسیدم به یاد فرزندم افتادم و با تکرار آن به مبارزه با نفس خود برخاستم ،


تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 176 آنچنان مبارزه کردم که فرض کردم فرزندم مرده ، و جنازه اش در برابر من است ، و من از خدا غافل نیستم ، آنگاه بود که دیگر آیه را تکرار نکردم !
2 - نفاق ((اعتقادى )) و ((عملى ))
نفاق معنى وسیعى دارد که هرگونه دوگانگى ظاهر و باطن را در بر مى گیرد، مصداق بارز آن ، نفاق عقیدتى است ، که آیات منافقین معمولا ناظر به آن است و آن مربوط به کسانى است که در ظاهر اظهار ایمان مى کنند، ولى در دل شرک و کفر، پنهان مى دارند.
اما نفاق عملى در مورد کسانى است که اعتقاد باطنى آنها اسلام است ، ولى اعمالى بر خلاف این تعهد باطنى انجام مى دهند که دوگانگى چهره درون و برون را نشان مى دهد، مانند: پیمانشکنى ، دروغ ، خیانت در امانت ، لذا در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمده است : ثلاث من کن فیه کان منافقا، و ان صام و صلى ، و زعم انه مسلم : من اذ ائتمن خان ، و اذا حدث کذب ، و اذا وعد، اخلف : ((سه چیز است در هر کس باشد منافق است ، هر چند نماز بخواند و روزه بگیرد و خود را مسلمان بداند: کسى که در امانت خیانت مى کند و به هنگام سخن گفتن دروغ مى گوید، و هر گاه وعده اى مى دهد، تخلف مى کند)).
در حدیث دیگرى از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : ما زاد خشوع الجسد

على ما فى القلب فهو عندنا نفاق : ((هر مقدار خشوع ظاهر بر آنچه در قلب است ، افزون گردد او در نزد ما نفاق است )).....



next page

fehrest page

back page




تاریخ : پنج شنبه 93/6/27 | 4:39 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی