سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سایت پیک بصیرت بسیج

"یابن ابى قحافه! افى کتاب الله ان ترث اباک و لا ارث ابى؟ لقد جئتشیئا فریا.

افعلى عمد ترکتم کتاب الله و نبذتموه وراء ظهورکم؟ اذا یقول:

ورث سلیمان داود)

و قال فیما اقتصّ من خبر زکریا اذا قال:

(فهب لى من لدنکولیا، یرثنى و یرث من آل یعقوب)

و قال:

(و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فىکتاب الله)

و قال:

(یوصیکم الله فى اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین)

وقال:

(ان ترک خیرا الوصیه للوالدین و الاقربین بالمعروف، حقا على المتقین)

و زعمتم ان لا حظوة لى و لا ارث من ابى؟!! افخصّکم الله بایه اخرج ابى منها؟ امتقولون: انّ اهل ملّتین لا یتوارثان؟! اولست انا و ابى من اهل مله واحده؟ ام انتماعلم بخصوص القرآن و عمومه من ابى و ابن عمى؟!
فدونکها مخطومه مرحوله، تلقاک یومحشرک. فنعم الحکم الله و الزعیم محمد و الموعد القیامه، و عند الساعه یخسر المبطلونو لاینفعکم اذ تندمون.

(لکل نبا مستقر و سوف تعلمون)

(من یاتیه عذاب یخزیهو یحل علیه عذاب مقیم)

ثم رمت علیها السلام بطرفها نحو الانصار فقالت:

یامعشر النقیبه، و اعضاد المله، و حضنه الاسلام! ما هذه الغمیزه فى حقى و السنه عنظلامتى؟!

اما کان رسول الله صلى الله علیه و آله ابى یقول: "المرء یحفظ فىولده"

سرعان ما احدثتم، و عجلان ذا اهاله! و لکم طاقه بما احاول، و قوه على مااطلب و ازاول.

اتقولون مات محمد فخطب جلیل، استوسع وهنه و استنهر فتقه، و انفتقرتقه.

و اظلمت الارض لغیبته، و کسفت النجوم لمصیبته، و اکدت الامال و خشعتالجبال و اضیع الحریم و ازیلت الحرمه عند مماته.

فتلک و الله النازله الکبرى والمصیبه العظمى، لا مثلها نازله و لا بائقه عاجله. اعلن بها کتاب الله جل ثناوه فیافنیتکم و فى ممساکم و مصبحکم، هتافا و صراخا و تلاوه و الحانا، و لقبله ما حلبانبیائه و رسله، حکم فصل و قضاء حتم.

(و ما محمّد الا رسول، قد خلت من قبلهالرسل، افان مات او قتل انقلبتم على اعقابکم و من ینقلب على عقبیه فلن یضرّ اللهشیئا و سیجزى الله الشاکرین) "

هان ای پسر ابی قحافه! آیا در قرآن شریف، آمده است که تو از پدرت میراث بری، اما من نبرم؟ راستی که دروغِ رسوایی آورده‌ای و بدعتی زشت در دین می‌نهی!!

آیا آگاهانه کتاب پر شکوه خدا را پشت سر افکنده‌ای که می‌فرماید: «سلیمان از پدرش داوود ارث برد.»

و نیز در سرگذشت زکریا، دعای او را ترسیم می‌کند که : «پروردگارا! از جانب خویش فرزندی به من ارزانی دار که از من و خاندان یعقوب ارث برد.»

و نیز می‌فرماید: «خویشاوندان در ارث بردن از یکدیگر، از بیگانگان سزاوارترند.»

و نیز می‌فرماید: «خداوند در مورد فرزندانتان سفارش می‌کند که، بهره‌ی پسران دوبرابر دختران است.»

و نیز می‌فرماید: «اگر کسی ثروتی از خود به جای گذارد، بر اوست که برای پدر و مادر و بستگان، به گونه‌ای شایسته وصیت نماید. این بر همه‌ی پروا پیشگان حق است.»

با این آیات ارث، آیا شما چنین می‌پندارید که من از پدرم بهره‌ای ندارم و از او ارثی نمی‌برم؟ و هیچ نسبت و خویشاوندی میان من و او نیست؟!

آیا خدا آیه‌ای ویژه‌ی شما فرو فرستاد که پدرم را از آن خارج ساخت؟ یا می‌گویید پیروان دو دین از یکدیگر ارث نمی‌برند و من و پدرم یک دین و آیین نداریم؟!!

یا بر این پندارید که از پدر و عموزاده‌ام که دروازه‌ی دانش پیامبر است، به عام و خاص قرآن آگاهترید؟
اینک که چنین است، این تو و این هم ارث من که بسان مرکبی آماده برای بهره‌برداری است. بر آن بنشین اما بدان که در روز رستاخیز تو را دیدار خواهد کرد و ما از حقوق خویش باز خواست خواهیم نمود. در آن روز چه نیکوست که خدا داور باشد، و پیامبرش محمّد دادخواه، و چه جالب وعده‌گاهی است رستاخیز، و آنگاه است که باطل‌گرایان زیان خواهند دید، اما ندامت به حال شما سودی نخواهد داشت!
به هوش باشید که:

هر چیزی قرارگاهی دارد و به زودی خواهید دانست چه کسی عذاب خوارکننده به سویش خواهد آمد، و کیفر ماندگار، دامانش را خواهد گرفت."

آنگاه بزرگ بانوی عصر‌ها و نسل‌ها روی سخن خود را متوجه گروه انصار ساختو با صلابت و شهامتی وصف‌ناپذیر چنین فرمود:

"هان ای جوانمردان! ای بازوان ملت! و ای یاران اسلام! آخر این نادیده گرفتن حق من و نشان دادن ضعف و غفلت در مورد آن چرا؟ این سستی و سهل انگاری در برابر ستمی که بر من رفته است، برای چه؟
آیا پدرم پیامبر نمی‌فرمود: « باید شکوه و حرمت هر کس را در مورد فرزندانش رعایت کرد؟»

چه زود شرایط را نامطلوب ساختید! و چه با سرعت به بیراهه گام سپردید! با اینکه شما هم نیروی کافی برای بازگردانیدن حقی که من برای آن می‌کوشم، در اختیار دارید و هم توانایی برای حمایت من.

راستی چه می‌اندیشید؟

آیا بر این پندارید که محمّد جهان را بدرود گفت، و با رحلت او همه چیز به پایان رسید؟ و باید راه و رسم عادلانه‌اش وانهاده شود، و خاندانش مورد ستم قرار گیرند؟

راستی که فاجعه‌ی رحلت او سوگی بزرگ و ضربه‌ای دردناک بر پیکر حق بود. ضربه‌ای که شکاف آن هر روز آشکارتر و گسیختگی آن بیشتر و وسعت آن افزون‌تر می‌گردد. آری! زمین از غروب خورشید وجود او تیره و تار شد، و ستارگان بی‌فروغ. امیدها به ناامیدی گرایید، و کوه‌ها متزلزل. حرمت‌ها شکسته شد، و با رحلت او حرمتی برای کسی باقی نماند.

خدای را که این حادثه‌ای سهمگین، سوگی بزرگ، ضایعه‌ای جبران‌ناپذیر، و بلایی جانگداز بود که چیزی در دنیا به پای آن نمی‌رسد.

اما از یاد نبرید که اگر او به سوی خدا پر کشیده است، قرآن که یکی از دو یادگارگرانبهای او در خانه های شماست، پیشتر از آن خبر داده بود، و شما بامداد و شامگاه با صدای بلند و آهسته و با لحن های گوناگون آن را می خوانید و از آن می آموزید که پیام آوران گذشته نیز، با این حقیقت روبه رو شدند.

چرا که مرگ فرمان قطعی و تخلف ناپذیر خداست....

قرآن پیش از رحلت او به صراحت هشدار داد که:

« و محمّد جز پیامبری نیست که پیش از او نیز پیام آورانی آمدند و گذشتند؛ آیا اگر او جهان را بدرود گوید یا کشته شود، شما از عقیده ی خود بر می گردید؟ و هر کس از عقیده ی خویش باز گردد، هرگز زیانی به خدا نمی رساند و به زودی خداوند سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.»

ایها بنى قیله! ءاهضم تراث ابیه؟ وانتم بمراى منى و مسمع و منتدى و مجمع؟ تلبسکم الدعوه و تشملکم الخبره، و انتم ذووالعدد و العدّه، و الاداه و القوه، و عندکم السلاح و الجنه، توافیکم الدعوه فلاتجیبون؟! و تاتیکم الصرخه فلا تغیثون؟! و انتم موصوفون بالکفاح، معروفون بالخیر والصلاح، و النخبه التى انتخبت، و الخیره التى اختیرت.

قاتلتم العرب، و تحمّلتمالکد و التعب، و ناطهتم الامم و کافحتم البهم، لانبرح او تبرحون، نامرکمفتاتمرون.
حتى اذا دارت بنا رحى الاسلام و در حلب الایام و خضعت نعرة الشرک، وسکنت فوره الافک، و خبت نیران الکفر، و هدات دعوه الهرج، و استوثق نظامالدین!

فانى حرتم بعد البیان؟ و اسررتم بعد الاعلان؟ و نکصتم بعد الاقدام؟ واشرکتم بعد الایمان؟

(الا تقاتلون قوما نکثوا ایمانهم و همّوا باخراج الرّسول وهم بدووکم اول مره اتخشونهم فالله احق ان تخشوه ان کنتم مومنین)

الا و قد ارىان قد اخلدتم الى الحفض، و ابعدتم من هو احق بالبسط و القبض، و خلوتم الى الدعّه، ونجوتم بالضیق من السعه، فمججتم ما و عیتم و دسعتم الذى سوغتم.

(ان تکفروا انتم ومن فى الارض جمیعا فان الله لغنى حمید)

الا قد قلت ما قلت على معرفه منىبالخذله التى خامرتکم و الغدره التى استشعرتها قلوبکم و لکنها فیضه النفس و نفثهالغیظ و خور القنا و بثه الصّدر و تقدمة الحجه.

فدونکموها فاحتقبوها دبره الظهرنقیبه الخف ، باقیه العار، موسومه بغضب الله و شنار الابد، موصوله بنار اللهالموقده التى تطلع على الافئده.

فبعین الله ما تفعلون (و سیعلم الذین ظلموا اىمنقلب ینقلبون)

و انا ابنه نذیر لکم بین یدى عذاب شدید، فاعملوا (انا عاملون وانتظروا انا منتظرون)

هان ای فرزندان اوس و خزرج!

آیا من در مورد میراث پدرم مورد ستم و بیداد قرار گیرم با اینکه شما شرایط مرا می نگرید و سخنان مرا می شنوید و دارای انجمن و توان و آمادگی فراوانی هستید؟

شما ندای دادخواهی و فراخوان مرا دریافت می دارید اما پاسخ نمی دهید، و ناله ی مظلومیت من به گوش شما می رسد اما مرا یاری نمی کنید، و این در حالی است که به رزم آوری و پیکارگری وصف شده اید و به خوبی و شایستگی شهرت یافته اید و برگزیدگانی هستید که به وسیله ی پیامبر انتخاب شده اید.

شما در راه یاری قرآن و پیامبر، با حق ستیزان عرب کارزار کردید و رنج جهاد را به جان خریدید. با گروه های گوناگونی کارزار کردید و با شجاعان، بی هیچ دلهره پیکار نمودید. شما همواره فرمان ما خاندان وحی و رسالت را، اطاعت می کردید تا بدین وسیله آسیای اسلام بر محور وجود ما به گردش در آمد، و شیر در پستان روزگاران فزونی یافت، و نعره ی تجاوزکارانه ی شرک در گلوها بند آمد، و شعله های کفر به خاموشی گرایید و فراخوان به آشوب و فتنه، در نطفه خفه شد، و دین خدا در جامعه و دل‌های مردم استوار گردید. اما اینک که مرز ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها به وسیله ی پیامبر ترسیم شده است، چرا بهت زده مانده اید؟ و پس از روشن شدن حقایق، چرا آن را پوشیده می دارید؟ و چرا پس از بستن پیمان، اینک عهد های خویش را می شکنید؟ و چرا پس از ایمان، دگر باره راه شرک را پیش گرفته اید؟

چرا با گروهی که پیمان های خود را شکستند و آهنگ بیرون راندن پیامبر را نمودند، کارزار نمی کنید؟

در حالی که آنان نخستین بار پیکار با شما را آغاز کردند. آیا از آنان می ترسید با اینکه سزاوارتر است که از او (خدا) بترسید، اگر ایمان دارید.

هان به هوش باشید! شما را چنین می نگرم که به تن آسایی خو گرفته، و شخصیت والایی را که برای هدایت جامعه و تدبیر امور و رفع گرفتاری ها از همه شایسته تر و پرتوان تر بود کنار زده، و به تنبلی و خزیدن در خلوت تن سپرده اید. هنگامی که گشایش در کارها یافتید از سختی انجام مسؤلیت به فراخنای زندگی راحت طلبانه خزیدید.

و سر انجام هر آنچه از ایمان و شناخت به آسانی حفظ کرده بودید، ناخواسته بیرون افکندید، و هر آنچه نوشیده بودید به اکراه بالا آوردید.

اما هشدارتان باد که اگر شما و هر که در روی زمین است همگی کفر ورزید، این کارتان به خدا زیانی نمی رساند، چرا که خداوند بی نیاز از همگان و ستوده است.

هان! به هوش باشید که آنچه می بایست، من با شناخت کامل به شما گفتم با این که خوب می‌دانم که وانهادن حق و یاری نکردن آن، اینک با پوست و گوشت شما در آمیخته، و نیرنگ و دجالگری، قلب شما را ربوده است، اما این سخن به خاطر لبریز شدن جان و بیرون افکندن خشم درونی و اندوهی است که در کران تا کران سینه و گستره ی قلبم موج می زند.

آری گفتنی هایی که گفته شد برای اتمام حجت بود.

اکنون که حق را روشن ساختم ... اینک مرکب خلافت را بگیرید، اما به هوش باشید که پشتش زخم خورده، پایش شکاف برداشته، و داغ ننگ و عار بر پیشانی او باقی است، و نشان از غضب خدا و رسوایی ماندگار را، با خود دارد و سرانجام نیز به آتش خشم خدا که تا اعماق دل ها نفوذ می کند، خواهد پیوست.
آنچه شما انجام می‌دهید در پیشگاه خداست و به همین زودی بیدادگران خواهند دانست که به چه بازگشتگاه شومی باز خواهند گشت، و چه سرنوشت دردناکی در انتظار آنهاست.

و من دخت همان کسی هستم که شما را از عذابی سخت، که سر راه شماست هشدار داد. پس شما هر آنچه می خواهید انجام دهید، ما نیز کار خویش را انجام می دهیم، و شما در انتظار کیفر عملکرد ظالمانه ی خود باشید که ما نیز در انتظار پاداش شکوهبار عملکرد خویش هستیم."
فاجابها ابوبکر عبد الله بن عثمانو قال:

یا بنت رسول الله! لقدکان ابوک بالمومنین عطوفا کریما رووفا رحیما، و علىالکافرین عذابا الیما و عقابا عظیما، ان عزوناه و جدناه اباک دون النساء، و اخاالفک دون الاخلاء، آثره على کل حمیم و ساعده فى کل امر جسیم، لا یحبکم الا کل سعید،و لا یبغضکم الا کل شقى!! و انتم عتره رسول الله الطیبون، و الخیره المنتجبون، علىالخیر ادلتنا، و الى الجنه مسالکنا، و انت یا خیره انساء! و ابنه خیر الانبیاء،صادقه فى قولک، سابقه فى وفور عقلک، غیر مردوده عن حقک و لا مصدوده عن صدقک. و اللهما عدوت راى رسول الله!! و لا عملت الا باذنه! و انّ الرائد لا یکذب اهله، و انىاشهد الله و کفى به شهیدا، انى سمعت رسول الله یقول: نحن معاشر الانبیاء لا نورثذهبا و لا فضه و لا دارا و لا عقارا، و انما نورث الکتاب و الحکمه و العلم والنبوه، و ما کان لنا من طعمه فلوالى الامر بعدنا ان یحکم فیه بحکمه!
و قد جعلناما حاولته فى الکراع و السلاح، یقاتل بها المسلمون و یجاهدون الکفار و یجالدونالمرده الفجار، و ذلک باجماع من المسلمین! لم انفرد به وحدى، و لم استبد بما کانالراى فیه عندى، و هذه حالى و مالى، هى لک و بین یدیک، لاتزوى عنک و لاتدخر دونک، وانت سیده امه ابیک، و الشجره الطیبه لبنیک، لا یدفع مالک من فضلک، و لایوضع فی فرعکو اصلک، حکمک نافذ فیما ملکت یداى، فهل ترین ان اخالف فى ذلک اباک؟!

آنگاهابوبکر به پاسخگویی پرداخت و گفت:

"هان ای دخت گرانمایه ی پیامبر خدا! به راستی که پدرت بر مردم با ایمان پر عطوفت و پر مهر و بخشایشگر، و بر کفرگرایان و ستمکاران، عذاب و کیفری سهمگین بود. اگر نسبت او را جستجو کنیم، آن حضرت را پدر تو خواهیم یافت، نه دیگر بانوان. و او را برادر شوی گرانمایه ی تو خواهیم دید و نه دیگران. آن حضرت او را بر هر دوست و نزدیکی، برتری داد و از میان همگان، او را برگزید و شوی شهسوار تو نیز آن حضرت را درنزدیکترین و پرخطرترین کارها قهرمانانه و پر اخلاص یاری کرد.

شما خاندان رسالت را دوست نمی دارد مگر نیکبخت واقعی، و با شما دشمنی نمی ورزد مگر شقاوت پیشه ی دنیا و آخرت. چرا که شمایان خاندان پاک و پاکیزه ی پیامبر خدا هستید و برگزیده ی نجیب ترین عصرها و نسل ها. شما مردم را به سوی بهشت پر طراوت خدا و راه‌های روشن او راهنمایی می کنید.
و تو به ویژه، ای برگزیده ی بانوان عصر ها و نسل ها! و دخت فرزانه ی برترین پیام آوران!
بی هیچ تردیدی در گفتارت راستگویی و در نبوغ و اندیشه و خرد بسیارت، بر همگان پیش‌گام و پیش‌تازی. تو هرگز از حقوق خویش بازداشته نخواهی بود و در راستگویی ات، چون و چرا کننده ای نخواهی یافت.

به خدای سوگند! من گامی از دیدگاه پیامبر فراتر نخواهم گذاشت!! و جز به اذن او کاری را آغاز نخواهم نمود!! و سردم‌دار جامعه به مردم خویش دروغ نمی گوید!!

من اینک خدای را به گواهی می خوانم و او گواهی بسنده است که من از پیامبر خدا شنیدم که فرمود:

« ما گروه پیام آوران، نه دینار و درهمی به ارث می گذاریم و نه خانه و مزرعه ای! ما تنها کتاب و حکمت و دانش و رسالت را به ارث می نهیم، و آنچه از مواد غذایی و امکانات اقتصادی نزد ماست، همه در اختیار زمامدار پس از ما قرار خواهد گرفت تا در مورد آنها به هرگونه ای که صلاح اندیشی کند، حکم نماید!»

و ما آنچه را که اینک شما در مورد آن سخن می گویی وآن را می طلبی برای خرید ساز و برگ دفاعی، اختصاص داده ایم تا مردم مسلمان به وسیله ی آن، کارزار نمایند و با کفرگزایان و سرکشان بد اندیش به پیکار برخیزند.

این سیاست را به همراه همه ی مسلمانان آغاز کردم و خود به تنهایی آن را در پیش نگرفته و بر دیدگاه خویش استبداد نمی ورزم!!

و اینک این حال و روز و این هم ثروت و دارایی من است که همه را در اختیار تو می گذارم! نه چیزی از شما گرفته می شود و نه برای کسی جز شما گنجینه و ذخیره می گردد. چرا که تو سالار امت پدرت هستی و درخت بارور و تناور و پاک و پاکیزه برای فرزندانت.

برتری و امتیازات ویژه ی تو را کسی انکار نخواهد کرد و اصل و فرع تو را کسی نمی تواند فرو نهد و پست انگارد و فرمان تو در دارایی شخصی من نافذ است.

آیا اینک روا می دانی در این مورد بر خلاف دیدگاه و عمل کرد پدرت پیامبر، رفتار کنم!؟"
فقالت سلام الله علیها:

سبحان الله! ما کان ابىرسول الله صلى الله علیه و آله عن کتاب الله صادفا، و لا لاحکامه مخالفا، بل کانیتبع اثره و یقفو سوره، افتجمعون الى الغدر اعتلالا علیه بالزور؟ و هذه بعد وفاتهشبیه بما بغى له من الغوائل فى حیاته، هذا کتاب الله حکما عدلا، و ناطقا فصلا. یقول:

(یرثنى و یرث من آل یعقوب) (و ورث سلیمان داود) فبیّن عزو جل فیما وزّععلیه من الاقساط، و شرع من الفرائض و المیراث و اباح من حظ الذکران و الاناث، ماازاح عله المبطلین و ازال التظنى و الشبهات فى الغابرین. کلا (بل سولت لکم انفسکمامرا، فصبر جمیل و الله المستعان على ما تصفون)

اینک به پاسخ شایسته و بایسته یفاطمه سلام الله علیها به این دروغ ها، گوش جان می سپاریم:

"خدای یکتا، پاک و منزه است و پیامبرش، نه هرگز از کتاب خدا روی گردانید و نه به مقرراتش مخالفت ورزید، بلکه هماره راه قرآن را پیمود و لحظه به لحظه با آیات و سوره های آن گام سپرد.

آیا شما بر آنید که افزون بر نیرنگ و بیدادتان، دروغی هم به او ببندید؟ این کار شما پس از رحلت او، به سان همان دام هایی است که در زندگی، برای از میان بردن وی گستردید؟

اینک این کتاب پرشکوه خداست که میان من و شما حاکم، و سخن گوی قاطعی است که به حق داوری می کند و می فرماید: زکریا رو به بارگاه خدا کرد که :

«پروردگارا! به من فرزندی ارزانی دار تا از من و خاندان یعقوب ارث برد.»

و می‌فرماید: «سلیمان از داوود ارث برد.»

« و نیز بهره ی هر کسی را در قانون ارث به روشنی بیان و نصیب هرکدام از زن و مرد را به خوبی توضیح می دهد، تا بهانه ی باطل گرایان را برطرف ساخته و پندارها و شبهه انگیزی آنها را بزداید.»

نه! هرگز این گونه که شما می پندارید نیست، بلکه هواهای جاه طلبانه ی شما کاری زشت و ظالمانه را برای شما آراسته است.

اینک صبری نیکو برای من بهتر است و بر آنچه شما وصف می کنید، خدا یاری دهنده است."
فقال ابوبکر:

صدق الله و صدق رسوله، و صدقتابنته، انت معدن الحکمة، و موطن الهدی و الرحمهة. و رکن الدین، و عین الحجه لا ابعدصوابک و لا انکر خطابک، هولاء المسلمون بینى و بینک! قلدونى ما تقلدت، و باتفاقمنهم اخذت ما اخذت، غیر مکابر و لا مستبد و لا مستاثر، و هم بذلک شهود.

ابوبکر در برابر باران دلائل و روشن گری های فاطمه سلام الله علیها گفت:

"خدای درست گفت و پیامبر او و نیز دخت فرزانه اش، راست گفتند!

تو ای دخت پیامبر! به راستی که گنجینه ی حکمت و فرزانگی، مرکز هدایت و رحمت، پایه و اساس دین و آیین، و سرچشمه ی دلیل و برهان هستی.

من نه گفتار درست تو را به دور می افکنم و نه سخنانت را انکار نموده و بر آن عیب می جویم. اینک این مردم مسلمان میان من و تو داور باشند. این قلاده ای که من به گردن دارم اینان به گردنم افکنده اند، و آنچه را گرفته ام، به همراه آنان گرفته ام. نه به آفت خود بزرگ بینی و خود کامگی و استبداد گرفتارم و نه آنچه را مصادره کرده ام به انحصار خویش در آورده ام و این مردم یکسره به آنچه من می گویم، گواهند!"
فالتفتت فاطمه سلام الله علیها الى الناس وقالت:

"معاشر الناس! المسرعه الى قیل الباطل، المغضیه على الفعل القبیحالخاسر.

(افلا یتدبرون القرآن ام على قلوب اقفالها)

کلا، بل ران على قلوبکمما اساتم من اعمالم، فاخذ بسمعکم و ابصارکم، و لبئس ما تاولتم و ساء ما به اشرتم وشر ما اعتضتم. لتجدن و الله محمله ثقیلا و غبه وبیلا.

اذا کشف لکم الغطاء و بانما وراءه الضراء و بدالکم من ربکم ما لم تکونوا تحتسبون و خسر هنالکالمبطلون."
هنگامی که ابوبکر، عملکرد ناروای خویش را توجیه کرد و مسلمانان را بربافته های خویش گواه گرفت، فاطمه سلام الله علیها بر خود لازم دید روی سخن و لبه‌یتیز ملامت و نکوهش را متوجه حاضران ساخته و به آنان هشدار دهد. از این رو آن بانویگرانمایه رو به انبوه حاضران کرد و بیانات کوبنده و تکاهنده ی خویش را بر آنانباراند....

"هان ای مردم! ای کسانی که به سوی بافته های پوچ و بی اساس شتاب می کنید! و در برابر عملکرد زشت و زیانبار، دیده بر هم می نهید، آیا در قرآن شریف نمی اندیشید؟ یا بر قلب های شمایان قفل زده شده است؟

نه، این گونه که شمایان می پندارید نیست، بلکه دلیل گمراهی و ستم پذیریتان، آن است که عملکرد زشت و ناهنجار شما پرده ی ضخیمی بر قلبهایتان افکنده و گوش و چشم شما را فرو پوشانده است.
شما آیات قرآن و مقررات انسان ساز اسلام را، بد تأویل نمودید و بد راهی به او نشان دادید و آنچه را در برابر حق گرفتید و آن را پایمال ساختید، بد چیزی بود.

به خدای سوگند بار غصب فدک و غاصب آن بسیار گران و فرجام این عملکرد ظالمانه را سخت زیان بار خواهید یافت. آنگاه که پرده ها از برابر دیدگان شما فرو افتد و از پی آن نگون بختی و رو سیاهی شما آشکار گردد، و از سوی پروردگارتان کیفر سهمگینی که گمان آن را نمی بردید، گریبانتان را بگیرد، درست آنجاست که باطل گرایان زیان خواهند دید.

برگرفته از کتاب: فاطمه سلام الله علیها از ولادت تا شهادت/سیدمحمد کاظم قزوینی/




تاریخ : جمعه 93/1/15 | 8:41 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی