سفارش تبلیغ
صبا ویژن



گل تقدیم شماگل تقدیم شمازندگینامه امام محمد باقر (ع)گل تقدیم شماگل تقدیم شما

نام: محمّد.

پدر: على بن الحسین امام سجاد (ع).

مادر: فاطمه، (دختر امام حسن مجتبى).

لقب: باقر.

کنیه: ابو جعفر.

تولّد: اوّل رجب یا سوّم صفر سال 57 هجرى در مدینه.

شهادت: هفتم ذى الحجّه سال 114 هجرى به دستور هشام بن عبد الملک مسموم شدند و در مدینه به شهادت رسیدند.

مرقد: قبرستان بقیع، واقع در مدینه.[1]

ولادت امام محمد باقر(ع)

بیشتر محققان معتقد هستند که امام محمد باقر(ع)، سوم صفر،[2] سال 57 هـ در شهر مدینه متولد شده است.[3]

نام، کنیه و لقب‏ امام محمد باقر(ع)

اسم شریف امام پنجم، «محمّد»، و کنی? آن جناب «ابو جعفر» است.[4]

القاب امام محمد باقر (ع) به شرح ذیل است:

1- الامین: امانت دارِ.

2- الباقر : شکافنده.

3- باقرالعلوم: شکافنده دانش؛[5]

4- الشاکر: شُکر کننده.

5- الشاکر لله: شکرکننده خداوند.

6- الشبیه: به معنای این که به پیامبراکرم (ص) شباهت داشته است.

7- محمد بن علی الاوّل: به علت این که با امام جواد(ع) که آن حضرت نیز ملقّب به محمد بن علی است، اشتباه نشود.

8- الهادی: به معنی هدایت کننده جامعه.

9- الباقران: لقب امام پنجم و ششم.

10- الصادقان: لقب امام پنجم و ششم. [6]

باقر العلوم لقب امام باقر(ع)

مشهورترین لقب‏ امام محمد بن علی(ع)، باقرالعلوم است، و این لقبى است که پیغمبر اسلام (ص)  آن جناب را به آن ملقّب فرموده، چنانچه شیخ صدوق (ره) از عمرو بن شمر روایت کرده، که گفت: از جابر بن یزید جعفى سؤال کردم که براى چه امام محمّد باقر (ع) را باقر نامیدند؟

گفت: به علّت آن که یَبْقُرُ عِلْمَ الدِّینِ بَقْرا؛ أى شقّه شقّا و اظهره اظهارا،[7] می شکافد علم را شکافتنى و آشکار و ظاهر می سازد آن را ظاهرکردنى.

جابر بن عبد اللّه (ره) آن حضرت را در یکى از کوچه‏هاى مدینه دید و گفت، اى پسر تو کیستى؟

فرمود: محمّد بن علىّ بن الحسین بن علىّ بن ابى طالب هستم.

جابر گفت: اى پسر به من نگاه کن.

امام (ع) به جابر نگاه کرد.

عرض کرد: سوگند به پروردگار کعبه که این شمایل و خصال رسول خدا(ص) است، اى فرزند، رسول خدایت سلام رساند. امام (ع) در جواب جابر فرمود: مادامی که آسمان و زمین بر جاى باشد سلام بر رسول خداى باد، و بر تو باد اى جابر که تبلیغ سلام آن حضرت نمودى، آن‏گاه جابر به آن حضرت عرض کرد:

یا باقر! انت الباقر حقّا، انت الّذى تبقر العلم بقرا.

و علما گفته‏اند: آن حضرت را «باقر» گفتند، سُمِّیَ بِذَلِکَ (باقر) لِتَبَقُّرِهِ فِی الْعِلْمِ- وَ هُوَ تَوَسُّعُهُ. حضرت امام (ع) را باقر نامیده اند، چون داراى علم زیادى بود.[8]

در تذکره سبط ابن الجوزى مسطور است که آن حضرت را باقر نامیدند از کثرت سجود آن حضرت، بقر السّجود جبهته؛ اى فتحها و شقّها، یعنى گشاده کرد سجود جبین او را و قیل بغزاره علمه؛  یعنى بعضى گفته‏اند که آن حضرت را به سبب غزارت و کثرت علمش باقر لقب کردند.[9]

نقش نگین انگشتر امام باقر(ع)

امام  صادق‏ (ع)‏ می فرماید: نقش‏ نگین انگشتر‏ امام باقر(ع)، ‏ العزّه للَّه‏ جمیعاً بود.

به‏ روایت‏ دیگر نقش‏ نگین‏ آن‏ حضرت‏ این‏ کلمات‏ بود: «ظنّی‏ باللَّه‏ حسن‏، و بالنّبی‏ المؤتمن‏، و بالوصی‏ ذی‏ المنن‏، و بالحسین‏ و الحسن‏»، و به‏ روایت‏ دیگر: انگشتر جدّ خود، امام حسین (ع) را در دست مى‏کرد.[10]

دوران کودکی امام محمد باقر(ع)

( در حال تکمیل است )

امام محمد باقر(ع) و حضور در کربلا

چهار سال آغازین عمر امام باقر (ع) در سایه جدش امام حسین (ع) گذشت و با همه کوچکی از فیوضات این گوهر تابناک و دردانه رسول خدا (ص) بهره‏مند گشت، در واقعه کربلا چنانچه مورّخین آورده‏اند، امام باقر (ع) در کنار سایر خاندان بنى هاشم حضور داشت، و در آن وقت چهار سال از سنّ مبارکش گذشته بود و همراه کاروان اسراء به شام رفت، بى‏تردید امام باقر لحظه به لحظه شاهد وقایع جانگداز کربلا بوده و این اتفاقات تأثیر شگرفى بر روح لطیف آن حضرت گذاشته است.[11]

والدین امام محمد باقر(ع)

پدر امام محمد باقر، امام علی بن الحسین، پیشوای چهارم شیعیان و مادرش «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبی (ع) بودند؛ از این جهت هم از نظر پدر و هم از نظر مادر فاطمی و علوی بوده است. ابن شهرآشوب[12]می نویسد حضرت‏ باقر از طرف‏ پدر و مادر هاشمى‏ و علوى‏ و فاطمى‏ بود. او اول‏ کسى‏ بود که‏ آمیخته‏ از نژاد امام‏ حسن‏ و امام‏ حسین‏ محسوب‏ می شد چون‏ مادرش‏ ام‏ عبد الله‏ دختر امام‏ حسن‏(ع)‏ بود که‏ راست گوترین‏ و نیکوترین‏ و با گذشت‏ترین‏ زنان‏ به شمار می رفت.[13]

مادر گرامى امام باقر (ع) نخستین علویه‏اى است که افتخار یافت فرزندى علوى به دنیا آورد. براى وى کنیه‏هایى چون ام الحسن و ام عبده آورده‏اند، اما مشهورترین آن ها، همان ام عبد الله است.

در پاکى و صداقت، چنان نمونه بود که صدیقه‏اش لقب دادند.

امام باقر (ع) در رابطه مادر بزرگوار خویش می فرماید:

روزى مادرم کنار دیوارى نشسته بود، ناگهان دیوار ریزش کرد و در معرض ویرانى قرار گرفت، مادرم دست بر سینه دیوار نهاد و گفت، به حق مصطفى(ص) سوگند، اجازه فرو ریختن ندارى. دیوار بر جاى ماند تا مادرم از آن جا دور شد. سپس دیوار فرو ریخت.[14]

ازدواج امام محمد باقر(ع)

( در حال تکمیل است )

همسران امام محمد باقر(ع)

در منابع تاریخى، براى امام باقر (ع) دو همسر و دو «ام ولد»  نام برده‏اند.

همسران امام باقر(ع) عبارتند از:

1- ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر.

2-  ام حکیم دختر اسید بن مغیره ثقفى.

3- علی و زینب مادرشان کنیز بود.

4- ام سلمه که وى نیز مادرش ام ولد بود.[15]

فرزندان امام محمد باقر(ع)

در منابع تاریخی برای امام باقر (ع) هفت فرزند ذکر کرده اند:

1- حضرت‏ صادق‏(ع)‏ و عبد اللَّه‏ بن‏ محمّد.

2- ابراهیم و عبید اللَّه که در کودکى از دنیا رفتند.

3- علی و زینب.

4- ام سلمه.

بعضى[16] گفته‏اند: که حضرت باقر (ع) جز یک دختر به نام ام سلمه دختر دیگرى نداشته است.[17]

امام باقر(ع) در زمان امامت امام سجاد(ع)

امام باقر (ع) مدّت 34 سال و 10 ماه یا 39 سال در سایه پدر بزرگوار خود امام سجاد (ع) به سر برد و از حیات پدر، فیوضات ربّانى را دریافت مى‏کرد.[18]

امامت امام باقر(ع)

بعد از امام سجاد (ع)، فرزندشان محمد باقر (ع) به امامت رسید. امام سجاد(ع) به امامت وی نص و تصریح فرموده است. ایشان از لحاظ برترى علمى و پارسایى میان عامه و خاصه بر همه فرزندان امام سجاد(ع) مقدّم است و از هیچ کس از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) آن مقدار از علم دین و حدیث و تفسیر و سیره و دیگر ابواب علوم که از ایشان نقل و آشکار شده، نقل نشده است تا آن جا که بازماندگان از اصحاب پیامبر (ص) و سرشناسان از طبقه تابعین و فقهاى بزرگ اسلام، از آن حضرت معارف دین روایت کرده‏اند.

امیر المؤمنین على(ع) در وصیتش به فرزندانش به نام محمد بن على و امامت ایشان اشاره نموده است.[19]

اسود بن سعید مى‏گوید: امام باقر(ع) فرمود: ما حجّت خدا و باب رحمت و زبان او مى‏باشیم. و نیز وجه و چشم او در میان مخلوقات هستیم. و ما متولیان کارهاى خدا در میان بندگان هستیم. سپس فرمود: بین ما و بین تمام نقاط زمین «ترازى» است (حلقه اتصالى که به واسطه آن، بر امور احاطه داریم) هر وقت در روى زمین به چیزی، امر شویم، این حلقه اتصال را گرفته و در هر نقطه از زمین، آنچه مأمور هستیم انجام مى‏دهیم. چنانچه باد در تسخیر سلیمان بود، همان گونه خداوند آن را مسخر محمّد و آل او (ص) نموده است‏.[20]

امام صادق (ع) می فرماید: پدرم به جابر بن عبد اللَّه انصارى فرمود: من با تو کارى دارم، چه وقت برایت آسان‏تر است که ترا تنها ببینم و از تو سؤال کنم؟ جابر گفت: هر وقت شما بخواهى، پس روزى با او در خلوت نشست و به او فرمود: در باره لوحى که آن را در دست مادرم فاطمه (ع) دختر رسول خدا (ص) دیده‏اى و آنچه مادرم به تو فرمود که در آن لوح نوشته بود، به من خبر ده.

جابر گفت: خدا را گواه می گیرم که من در زمان حیات رسول خدا (ص) خدمت مادرت فاطمه (ع) رفتم و او را به ولادت حسین (ع) تبریک گفتم، در دستش لوح سبزى دیدم که گمان کردم از زمرد است و مکتوبى سفید در آن دیدم که چون رنگ خورشید (درخشان) بود.

به او عرض کردم: دختر پیغمبر! پدر و مادرم قربانت، این لوح چیست؟ فرمود: لوحى است که خدا آن را به رسولش (ص) اهدا فرمود، اسم پدرم و اسم شوهرم و اسم دو پسرم و اسم اوصیاء از فرزندانم در آن نوشته است و پدرم آن را به عنوان مژدگانى به من عطا فرموده.

جابر می گوید: سپس مادرت فاطمه (ع) آن را به من داد. من آن را خواندم و رونویسى کردم پدرم به او گفت: اى جابر! آن را بر من عرضه می دارى؟ عرض کرد: آرى. آن گاه پدرم همراه جابر به منزل او رفت، جابر ورق صحیفه‏اى بیرون آورد. پدرم فرمود: اى جابر، تو در نوشته‏ات نگاه کن تا من برایت بخوانم، جابر در نسخه خود نگریست و پدرم قرائت کرد، حتى حرفى با حرفى اختلاف نداشت.

آن گاه جابر گفت: خدا را گواه می گیرم که این گونه در آن لوح نوشته دیدم:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ این نامه از جانب خداوند عزیز حکیم است براى محمد پیغمبر او، و نور و سفیر و دربان (واسطه میان خالق و مخلوق) و دلیل او، که روح الامین (جبرئیل) از نزد پروردگار جهان بر او نازل شود.

اى محمد أسماء مرا  بزرگ شمار و شکر گزار نعمت های من باش و الطاف مرا انکار مدار.

همانا منم خدائى که جز من شایان پرستشى نیست، منم شکننده جباران و دولت رساننده به مظلومان و جزا دهنده روز رستاخیز، همانا منم خدائى که جز من شایان پرستشى نیست، هر که جز فضل مرا امیدوار باشد (به اینکه خود را مستحق ثواب من داند) و از غیر عدالت من بترسد، (به اینکه کیفر مرا ستم انگارد) او را عذابى کنم که هیچ یک از جهانیان را نکرده باشم، پس تنها مرا پرستش کن و تنها بر من توکل نما.

من هیچ پیغمبرى را مبعوث نساختم که دورانش کامل شود و مدتش تمام گردد، جز این که براى او وصى و جانشینى مقرر کردم. و من ترا بر پیغمبران برترى دادم و وصى ترا بر اوصیاء دیگر، و ترا به دو شیر زاده و دو نوه‏ات حسن و حسین گرامى داشتم، و حسن را بعد از سپرى شدن روزگار پدرش کانون علم خود قرار دادم و حسین را خزانه دار وحى خود ساختم و او را به شهادت گرامى داشتم و پایان کارش را به سعادت رسانیدم، او برترین شهداست و مقامش از همه آنها عالی تر است. کلمه تامه (معارف و حجج) خود را همراه او و حجت رساى خود (براهین قطعى امامت) را نزد او قرار دادم، به سبب عترت او پاداش و کیفر دهم. نخستین آنها سرور عابدان و زینت اولیاء گذشته من است.

و پسر او که مانند جد محمود (پسندیده) خود محمد است، او شکافنده علم من و کانون حکمت من است.

و عاقبت کار پسرش على را که دوست و یاور من و گواه در میان مخلوق من و امین وحى من است به سعادت رسانم… .[21]

دلایل امامت امام باقر(ع)

............................................................ادامه دارد...........................................................................

لطف کلیک کنید:زندگینامه امام محمد باقر (ع)

http://islampedia.ir/fa/1390/10/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1-%D8%B9/





تاریخ : یکشنبه 94/1/30 | 11:8 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی