سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دعای روز بیست و پنج ماه مبارک رمضان - دعای روز 25 رمضان

***نسیم معرفت***

تفسیردعای روز بیست وپنجم ماه مبارک رمضان

دوستدار مؤمن اهل بهشت است


امام باقر (ع) فرموده‌اند: اگر دیدی اهل طاعت را دوست داری، اهل بهشت و اگر اهل گناه را دوست داری، اهل جهنم هستی.


اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مُحِبّاً لِأَوْلِیَائِکَ وَ مُعَادِیاً لِأَعْدَائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خَاتَمِ أَنْبِیَائِکَ یَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِیِّین‏  

اى خدا، مرا در این روز محب دوستانت و عدو دشمنانت قرار ده و در راه و روش به طریقه و سنت خاتم پیغمبرانت بدار، اى عصمت بخش دلهاى پیغمبران.

تَوَلِّی و تَبَرِّی در اسلام

در فرهنگ شیعه «تولی» و «تبری» از اصول مذهب محسوب می شوند و این بدین معنا است که هر کس وظیفه دارد به مفاد «تولی» و «تبری» عمل کند و اگر نکند مرتکب گناه شده است .

مفهوم تولی و تبری

- «تولی» یعنی دوست داشتن امیرالمؤمنین «علی» علیه السلام و فرزندان معصوم آن حضرت علیهم صلوات الله اجمعین
- «تبری» یعنی دشمن داشتن دشمنان علی (ع) و فرزندان معصوم آن بزرگوار و منظور از دوست داشتن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و فرزندان معصوم آن وجود مقدس تنها محبت و ارادت خاص قلبی نیست بلکه هدف آن است ضمن داشتن محبت قلبی معتقد باشیم هر 12 نفر امام هستند و هر یک سه مقام مشخص دارند:
الف) مقام مرجعیت و ولایت دینی
ب) مقام ولایت قضایی
ج) مقام ولایت سیاسی و اجتماعی (1)
........در فرهنگ شیعه «تولی» و «تبری» شرط اساسی پذیرش اعمال صالحه است و بدون داشتن این دو هیچ عملی پذیرفته نیست مثل آن می ماند که شخص هیچ گونه عمل خیری انجام نداده باشد*

« تولی و تبری » دو اصطلاح قرآنی است که از دیدگاه شیعه از جمله فروع دین و از واجبات اسلام شمرده می‌شود. این دو واژه، به ترتیب، به معنای دوستی با دوستان خدا و نزدیکی به اهل حق، و دشمنی با دشمنان خدا و دوری از اهل باطل است.
تولی در 57 سوره از قرآن و 233 بار، و تبری در 20 سوره و 30 بار به کار رفته است.
در روایات اهل بیت علیهم السلام بر این دو اصل تاکید بسیاری شده است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:« استوارترین دستگیره ایمان، دوستی و دشمنی برای خدا، ارتباط با دوستان خدا و گسستن از دشمنان اوست.»
امام صادق علیه السلام فرمود:«دوستی با دوستان خدا و اطاعت از آنها، و نیز بیزاری از کسانی که به آل محمد ظلم و هتک حرمت کرده‌اند واجب است؛

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مُحِبّاً لِأَوْلِیَائِکَ وَ مُعَادِیاً لِأَعْدَائِکَ

حدیث است که به حقیقت ایمان نمی‌رسید مگر آنکه نزدیک‌ترین خویشان خود را برای خدا دوست نداشته باشید، چون متدین نیست و دورترین افراد را برای اینکه متدین است، دوست داشته باشید.

امام باقر (ع) به شخصی فرمودند؛ «اگر اراده کردی که بفهمی بهشتی و یا جهنمی هستی، به قلبت مراجعه کن، اگر دیدی اهل طاعت را دوست داری، اهل بهشت و اگر اهل گناه را دوست داری، اهل جهنم هستی و انسان در قیامت با کسی که او را دوست دارد، محشور می‌شود.»

از زمان خلقت حضرت آدم ابوالبشر(علیه‌السلام) شیطان تنها کسی بود که به نافرمانی از ذات اقدس الهی اراده نموده و با تکبر و غرور خود به سرمنشأ دشمنی با خداوند ، معروف گردید

اولیاء الله

کلیک کنید(ویژگیهاى اولیاء اللّه)

اولیاء جمع وَلىّ بر وزن فعیل و از ریشه «و ـ ل ـ ى» است. وَلْى در لغت به معناى قرب و نزدیکى است.[66] برخى آن را در اصل به معناى وقوع چیزى پس از چیزى، همراه با رابطه‌اى بین آن دو دانسته و استعمال آن را در معانى دیگرى مانند نزدیکى، دوستى، یارى و پیروى، از آثار آن اصل به حساب آورده‌اند.[67] براى ولىّ نیز معانى گوناگونى مانند دوستدار، رفیق و یارى کننده ذکر شده است[68] که در هر یک از آنها نوعى قرب و نزدیکى وجود دارد.
اولیاءاللّه ترکیبى اضافى است و مراد از آن کسانى هستند که از دوستى و قرب الهى برخوردارند. ولىّ خدا شدن لازمه ایمان به خداست، بنابراین هر مؤمنى از اولیاء اللّه است؛ ولى درجات اولیاء اللّه به مقدار درجه ایمانشان متفاوت است.[69] گرچه دارندگان هر یک از مراتب ایمان* از اولیاء اللّه هستند؛ ولى مراد از اولیاء اللّه در قرآن، کسانى هستند که به درجه عالى ایمان و عبودیت رسیده‌اند.[70] آنان کاملانى هستند که از لباس بشریت بیرون آمده، و از قدس جبروت گذشته و در قدس لاهوت وارد شده‌اند و آنها موحّدان حقیقى‌اند و در حدیث قدسى در مورد ایشان آمده است: اولیاى مرا کسى جز من نمى‌شناسد.[71]البته این گروه نیز خود داراى مراتبى هستند، زیرا کمال ولایت پایانى نداشته، مراتب اولیاء اللّه نامتناهى است.[72] برخى نیز ولىّ اللّه را کسى دانسته‌اند که فرشته با او سخن گوید یا کارهاى نیک به او الهام شود.[73] رسیدن به درجه عالى ایمان و عبودیت و برخوردارى از این مرتبه ولایت*، موجب مى‌شود انسان نوعى ولایت تکوینى بر عالم پیدا کرده، بتواند در آن تصرّف کند، چنان که سرپرستى دیگر انسانها و‌تدبیر امور آنان را نیز خداوند به چنین انسانهایى واگذار مى‌کند.
در قرآن کریم لفظ اولیاء الله فقط در دو مورد به‌کار رفته است: در آیات 62 ـ 64 یونس/10، برخى از ویژگیهاى اولیاء اللّه بیان شده و در آیه‌6‌جمعه/62 خطاب به یهودیان* آمده است: اگر گمان مى‌کنید تنها شما اولیاى خدا هستید پس مرگ را آرزو کنید ... . در برخى از روایات عنوان اولیاءاللّه بر اهل* بیت(علیهم السلام)، پیروان ایشان[74]، و ابرار[75] تطبیق شده است.
 
قرآن براى اولیاء اللّه، ویژگیهاى گوناگونى برشمرده است. از ویژگیهایى که ذکر مى‌شود دو مورد نخست، مقدمه قرار گرفتن در زمره اولیاء اللّه و سایر موارد از آثار و نتایج مقام و مرتبه ایشان است؛ نیز مجموع این ویژگیها از مختصات اولیاءاللّه است، بنابراین وجود برخى از آنها در غیر ایشان نیز امکان‌پذیر است.

1. ایمان:

یکى از ویژگیهاى اولیاء الله برخوردارى از ایمان است: «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللّهِ ... * اَلَّذینَ ءامَنوا...» . (یونس/10،63) مقصود از ایمان اولیاء اللّه، مرتبه اولیه ایمان نیست، بلکه مراد، ایمان کامل و درجه عالى ایمان است، زیرا اولیاءاللّه، پیش از برخوردارى از چنین ایمانى داراى تقوایى مستمرّ بودند «و کانوا یَتَّقون» (یونس/10،63)، افزون بر اینکه از آیه 62 یونس/10 با توجه به نفى هرگونه ترس و اندوهى از اولیاء الله استفاده مى‌شود که ایمان آنان آن مرتبه از ایمان است که آنها را به عبودیت و مملوکیت محض مى‌رساند، به گونه‌اى که درمى‌یابند مالکیت ویژه خداست و آنها نمى‌توانند مالک چیزى باشند تا براى آن ترسیده یا از فقدان آن اندوهگین شوند.[76]

2. تقوا:

اولیاء اللّه از تقواى مستمر برخوردارند: «و کانوا یَتَّقون...» . (یونس/10،63) برخى گفته‌اند: تقوا سه مرتبه دارد: دورى از شرک، اجتناب از هرگونه گناه و معصیتى، اعم از فعل‌و‌ترک، و تبتّل و انقطاع کامل به خدا و دورى‌از هر چیزى که باطن انسان را از خدا بازدارد و مقصود از تقوا* در آیه فوق مرتبه سوم است. البته این مرتبه شامل دو مرتبه پیش از خود نیز مى‌شود.[77]
برخى مراد از ایمان در این آیه را کمال حال قوه نظریه و مراد از تقوا را کمال حال قوه عملیه دانسته‌اند.[78]

3. دورى از ترس و اندوه از غیر خدا:

در دل اولیاى الهى هیچ‌گونه خوف و حزنى از غیر خدا نیست: «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللّهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم و‌لا‌هُم‌یَحزَنون » . (یونس/10،62) انسان از چیزى که ممکن است به او آسیبى برساند مى‌هراسد و براى از دست دادن چیزى که آن را دوست دارد یا تحقّق چیزى که آن را نمى‌پسندد اندوهگین مى‌شود و این در صورتى است که براى خود نسبت به چیزى که براى آن مى‌ترسد یا براى از دست دادن آن اندوهگین مى‌شود، مالکیت یا حقّى قائل باشد، لیکن اولیاء الله به سبب بهره‌مندى از توحید کامل، خداوند را مالک مطلق همه چیز مى‌دانند، به گونه‌اى که هیچ‌کس در مالکیت چیزى شریک خداوند نیست، بنابراین، اولیاى الهى براى خود نسبت به چیزى مالکیت یا حقّى قائل نیستند تا بر اثر آن بترسند یا اندوهگین شوند.[79] گفته شده: لازمه ترسیدن از چیزى یا اندوهگین شدن براى چیزى، تصور آن چیز است. در حالى که اولیاء الله به سبب استغراق در نور جلال الهى از غیر خدا غافل‌اند، بنابراین وجود ترس* و اندوه در آنها غیر ممکن است.[80] برخى نیز گفته‌اند: چون اولیاء الله در ذات الهى فانى گشته‌اند، دیگر براى آنها غایتى بالاتر از آنچه بدان رسیده‌اند وجود ندارد تا بر اثر آن بترسند یا اندوهگین شوند.[81] برخى از مفسّران نبودن ترس و اندوه در اولیاء الله را مربوط به آخرت دانسته‌اند[82]؛ ولى آیه 62 یونس/10 مطلق است و دنیا را نیز شامل مى‌شود و مقید کردن آن به آخرت هیچ دلیلى ندارد.[83] بر اساس آیات دیگرى، اولیاء اللّه از پروردگار مى‌ترسند؛ مانند: «اِنّا نَخافُ مِن رَبِّنا» (انسان/ 76، 10) و «اِنَّما یَخشَى اللّهَ مِن عِبادِهِ العُلَمـؤُا» (فاطر/ 35، 28)، بنابراین نبودن ترس در ایشان نسبت به غیر خداست؛ اما ترس از خدا از صفات اولیاء الله است، چنان که اندوه براى از دست دادن کرامت الهى نیز از ویژگیهاى آنان است.[84] نبودن ترس و اندوه از غیر خداوند در اولیاء‌الله باعث مى‌شود که امنیت و آرامش واقعى بر وجود آنها حکمفرما شود.[85]

4. بشارت:

به اولیاء الله در زندگى دنیا و در آخرت بشارت داده مى‌شود: «لَهُمُ البُشرى فِى‌الحَیوةِ الدُّنیا و فِى الأخِرَةِ» . (یونس/10،64) در برخى روایات مراد از بشارت* در دنیا، رؤیاى نیکو دانسته شده است که مؤمن براى خودش مى‌بیند یا دیگران براى او مى‌بینند و مراد از بشارت در آخرت، بشارت فرشتگان به مؤمن هنگام خروج وى از قبر و در قیامت دانسته شده که پى در پى او را‌به بهشت بشارت مى‌دهند.[86] بر اساس روایات دیگرى، هنگام مرگ مؤمن، رسول‌خدا(صلى الله علیه وآله) و امیرمؤمنان(علیه السلام)نزد وى حاضر شده، او را به همنشینى با خودشان و سکونت در بهشت، بشارت مى‌دهند.[87]

5. فوز عظیم:

اولیاء الله به سعادت*، کامیابى و پیروزى بزرگى مى‌رسند: «ذلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظیم» . (یونس/10،64) آرامش کامل در دنیا، برخوردارى از بشارتهاى الهى در دنیا و آخرت، دوستى با خدا و در نهایت وارد شدن در بهشت و همنشینى با پیامبر(صلى الله علیه وآله)و اهل بیت(علیهم السلام) از مصادیق فوز عظیمى است که اولیاء اللّه از آن برخوردارند.

6. آرزوى مرگ:

قرآن خطاب به یهودیان مى‌گوید: اگر گمان مى‌کنید تنها شما اولیاى الهى هستید پس آرزوى مرگ کنید، اگر در این ادعا صادقید: «قُل یـاَیُّهَا الَّذینَ هادوا اِن زَعَمتُم اَنَّکُم اَولِیاءُ لِلّهِ مِن دُونِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا المَوتَ اِن کُنتُم صـدِقین» . (جمعه/62،6) یهودیان ادعا داشتند که فرزندان و دوستان خدا بود (مائده/5،18)، جهان آخرت ویژه آنهاست (بقره/2،94) و هیچ‌کس وارد بهشت نمى‌شود، مگر آنکه یهودى باشد (بقره/2،111)، بنابراین اگر یهودیان در این ادعاى خود راستگو بودند باید آرزوى مرگ* مى‌کردند، زیرا انسان اگر ولىّ کسى باشد ملاقات با او را دوست دارد و کسى که یقین دارد ولىّ خدا بوده، بهشت مخصوص اوست و بین او و رسیدن به لقاى الهى و بهشت کرامت چیزى جز مرگ فاصله نیست، آرزوى مرگ مى‌کند.[88] امیرمؤمنان، على(علیه السلام)فرموده است: به خدا سوگند اُنس على بن‌ابى‌طالب به مرگ بیشتر از انس طفل به سینه مادر خویش است.[89] در روایت دیگرى نیز آمده است که اولیاء اللّه آرزوى‌مرگ‌دارند.[90]
افزون بر قرآن، در روایات نیز به برخى از ویژگیهاى اولیاء اللّه اشاره شده است؛ مانند اینکه دیدار آنان انسان را به یاد خدا مى‌اندازد و دوستى آنان با دیگران براى خدا و دشمنیشان نیز براى خداست، مساجد را با ذکر خدا آباد مى‌کنند، به مردم خوبى مى‌آموزند و آنان را به اطاعت خدا فرا‌مى‌خوانند، در آخرت انبیا و شهدا به مقام آنان غبطه مى‌خورند و....[91]

همان‌طور که در آیات و روایات موجود می‌باشد اولیاء خداوند همان یاران و بندگان مخلص خداوند هستند که هیچ گاه از فرمان خداوند و رسولش سرپیچی ننمودند، شاید سوال شود اولیاء شامل چه کسانی می‌شود؟ که در جواب باید گفته شود که انبیاء، ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) و شهدای در راه خدا و تمام عبادلله المخلصین جزو اولیای خداوند می‌باشند اما از نظر رتبه و مقام با هم متفاوتند، به طور مثال: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) یکی از اولیای خداوند می‌باشد، اما رتبه و مقام ایشان در پیشگاه ذات اقدس احدیت مقام نبوت و رساندن رسالت است به طوری که خداوند (عزوجل) در قرآن خطاب به رسول مکرم اسلام می‌فرماید: ”قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ”‌یعنی ”بگو (ای پیغمبر) اگر خدا را دوست می‌دارید، مرا پیروی کنید که خدا شما را دوست می‌دارد و گناه شما را می‌بخشد که خداوند آمرزنده و مهربان است”‌ چرا که لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیراً سوره احزاب آیه 21”‌ یعنی ”قطعاً برای شما در (اقتدا) به رسول خدا سرمشقی نیکو است”‌   و این را هم می‌دانیم که تمام انبیای الهی از اولیاءالله می‌باشند اما از نظر رتبه خداوند در قرآن می‌فرماید: ”تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن کَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ  سوره بقره آیه 253”‌ یعنی از این فرستادگان، برخى را (که ذکرشان گذشت) بر برخى برترى دادیم، از آنان کسى هست که خدا با وى سخن گفت (مانند موسى)، و برخى را چندین درجه بالا برد، (مانند پیامبران اولوا العزم)

یکی از کسانی که در امتحان همه چیز خود را از دست داد ابلیس یا همان شیطان معروف است که همه جا سرک می‌کشد و در قرآن از او به دشمن بزرگ انسان تعبیر گردیده است

اولیاء الشیطان یا اعداء الله

برای آنکه بدانیم اعداء الله چه کسانی هستند باید اشاره کنیم به شیطان رانده شده از درگاه حق که از زمان خلقت حضرت آدم ابوالبشر(علیه‌السلام) شیطان تنها کسی بود که به نافرمانی از ذات اقدس الهی اراده نموده و با تکبر و غرور خود به سرمنشأ دشمنی با خداوند ، معروف گردید، اما این نکته لازم است که در اینجا بیان گردد و آن این است که ذات اقدس ربوبیت دارای مقامی است که هیچ موجودی نمی‌تواند در برابر او به دشمنی برخیزد بلکه خداوند برای امتحان و رتبه بندی مخلوقاتش آن هم برای آنکه خود مخلوقات درک کنند که ظرفیت آنان در چه حد است و در چه رتبه و مقامی باید قرار بگیرند امتحان را قرار داد و کسانی که از این امتحانات که به دستورات و قضا و قدر الهی می‌باشد با موفقیت بگذرند آن هنگام است که نزد خداوند اجر و قربی دارند ولی اگر خلاف آن صورت پذیرد آنگاه است که نزد خداوند جایگاهی نخواهند داشت و یکی از کسانی که در امتحان همه چیز خود را از دست داد ابلیس یا همان شیطان معروف است که همه جا سَرَک می‌کشد و در قرآن از او به دشمن بزرگ انسان تعبیر گردیده است : ” یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ  سوره بقره آیه 168 یعنی ”اى مردم، از آنچه در این زمین است (از انواع خوردنى‏ها و موجودات دیگر) حلال و پاکیزه بخورید و برخوردار شوید، و پیروى از گام‏هاى شیطان نکنید، که او براى شما دشمنى آشکار است ”‌ که خداوند (عزوجل) امر فرموده است که از او یعنی شیطان تبعیت نکنید ”وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِو (از) وسوسه‌های شیطان پیروی نکنید”‌ چرا که او ”یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ  سوره بقره آیه 257یعنی خارج می‌کند ایشان را از نور به سوی تاریکی”‌ و چون وسوسه‌های شیطانی بر خلاف سعادت و رستگاری انسان‌هاست و خداوند می‌خواهد تمام انسان‌ها مسیر سعادت و رستگاری را بپیمایند، پس در اینجاست که شیطان به عنوان دشمن خداوند ، معروف است و همان‌طور که می‌دانیم شیطان هم برای خود یاران و پیروانی دارد که به وسیله آن‌ها وسوسه‌ها و خُطَوات خود را به نسل آدم ابوالبشر و جنیان تلقین می‌کند .و خداوند در قرآن می‌فرماید: ”‌وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَائِهِمْ سوره اَنعام آیه 121 یعنی ”به درستی که شیاطین (جن و انس) سخت به دوستان و پیروان خود وسوسه کنند تا با شما به جدال و منازعه برخیزند”‌

 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ”‌‌النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی (بحار الأنوار : 103 / 220 / 23 منتخب میزان الحکمة : 252 ): ازدواج سنت من است پس هر کس از آن دوری گزیند و روی گردان شود، از من نیست”‌ یعنی کاری برخلاف دین وسنت من انجام داده ودر مسیر شیطان قراردارد

مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خَاتَمِ أَنْبِیَائِکَ یَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِیِّین‏

سنت شکنی‌های آخرالزمان

در این قسمت از این دعا از خداوند خواستاریم که ما را توفیق دهد تا از راه و روش پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) که به سنت تعبیر گردیده است پیروی کنیم چرا که امروزه مشاهده می‌شود چقدر سنت‌های پیامبر گرامی اسلام مظلوم واقع شده است و کسی اهمیت زیادی بر این سنت‌ها قائل نیست، شاید گفته شود که مثالی بیاورد تا روشن گردد، ما هم می‌گوییم مثال بارز آن ازدواج است که صراحتاً پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ”‌ النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی: ازدواج سنت من است پس هر کس از آن دوری گزیند و روی گردان شود، از من نیست”‌ اما امروزه می‌بینیم که غلوهای بعضی‌ها خود را مدرنیته و متجدد و... نشان داده و سنتی را که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بر اساس خواست خداوند پایه گذارده‌اند با وسوسه‌های شیطانی زیر پا گذاشته و با سخت گیری‌های بیجا و غیر عقلانی آن سنت نیکو را مانند یک هیولای وحشتناک جلوه گر نموده‌اند.

آن هم سنتی را که امام زین‌العابدین علیه‌السلام هنگامی که بر سفره طعام بودند استخوانی را که اندکی گوشت داشت برداشتند و فرمودند: ”پس از توافق دختر و پسر برای ازدواج، این امر به اندازه پاک کردن باقی‌مانده گوشت از این استخوان است”‌ یعنی به قدری ازدواج باید آسان صورت پذیرد که هیچ دختر و پسری بدون همسر نباشند. اما متأسفانه با این سنت شکنی‌ها، بلاهای خانمان سوزی که بر سر جوانان می‌آید مشاهده می‌گردد که ما در این روز از خداوند خواستاریم که ما را پیرو واقعی سنت‌های رسول اکرم اسلام قرار دهد.

 

نمازشب بیست و پنجم ماه رمضان: هشت رکعت نماز; در هر رکعت سوره حمد، و ده مرتبه سوره توحید را بخواند.

گل تقدیم شمانمازهاى شب هاى ماه مبارک رمضانگل تقدیم شما

 **تذکر: برخی موارد به علاوه اصلاحات ،  عبارات ومطالبی در متن فوق  توسط سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی اضافه گردید

فرآوری : زهرا اجلال

 

گروه دین تبیان

 


منابع :

سایت مفاد

بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=177550

  **کلیک کنید:(آثار وبرکات دوری از گناه)

**شرح دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان

توسط آیت الله محمدعلی گرامی قمی

ومرحوم آیت الله احمد مجتهدی تهرانی


**شرح دعای روز اوشرح دعاهای روزهای ماه مبارک رمضان

           توسط استاد حجت الأسلام جواد محدثی

گل تقدیم شماتفسیر دعاهای روز های ماه مبارک رمضانگل تقدیم شما




تاریخ : شنبه 94/4/20 | 3:31 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی