سفارش تبلیغ
صبا ویژن

***نسیم معرفت***

 

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی (صبح روزچهارشنبه ششم دی 1396 ه.ش) در دیدار مسئولان و اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در سراسر کشور، با اشاره به تلاش بی‌وقفه امریکا برای شبهه‌پراکنی و گرفتن «امید و اعتماد به نفس ملت»، از همراهی خواسته یا ناخواسته برخی افراد با اهداف دشمن به شدت انتقاد کردند و با یادآوری تحلیلها و تبلیغات پوچ چهل ساله دشمن درباره شکست یا تضعیف جمهوری اسلامی تأکید کردند: به فضل الهی و با اتکا به هوشیاری و ایستادگی مردم، همچون گذشته بینی دشمنان را به خاک می مالیم و با تلاش مضاعف مسئولان برای حل مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم، راه پیشرفت و سرافرازی را با اقتدار ادامه خواهیم داد.
رهبر انقلاب اسلامی با تبریک سالروز میلاد حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام و گرامیداشت سالگرد حماسه مردمی نهم دی سال 1388، از «تبلیغ» به عنوان مهمترین وظیفه شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی یاد کردند و با اشاره به ریشه قرآنی تبلیغ گفتند: در اسلام تبلیغ به معنای «رساندن صادقانه، صمیمانه، مسئولانه و امانت‌دارانه یک پیام به افکار عمومی بمنظور تفاهم با مردم» است تا آنان با احساس مسئولیت به سمت یک هدف والا سوق داده شوند و حرکت کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: تبلیغ در اسلام کاملاً در جهت مخالف با پروپاگاندای غربی‌ها است که با هدف رسیدن به پول و قدرت انجام می شود و در آن فریب افکار عمومی، دروغگویی و بازیگری نیز جایز است.
ایشان، دادن امید و اعتماد به نفس به مردم و تبیین فرصت ها و تهدیدها و شناساندن دوست و دشمن را از الزامات تبلیغ در اسلام دانستند و خاطرنشان کردند: امروز مهمترین هدف جنگ نرم دشمن، گرفتن امید و اعتماد به نفسِ ملت ایران است.
رهبر انقلاب اسلامی، تبلیغ را همانند عرصه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یک میدان جنگ توصیف کردند و گفتند: برخی از اینکه گفته شود جنگ تبلیغاتی یا جنگ اقتصادی و فرهنگی، خوششان نمی آید و می گویند باید از صلح صحبت کرد، در حالی‌که جنگ دشمن با ملت ایران، در عرصه های مختلف یک واقعیت است و اگر ما از این واقعیت غافل باشیم، طرف مقابل هوشیار و مراقب است و طراحی خود را به پیش می برد.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: البته امروز جنگ، جنگ نظامی نیست زیرا آنها جنگ نظامی نمی کنند و غلط هم می کنند اگر بخواهند جنگ نظامی کنند.
ایشان جنگ نرم دشمن را خطرناک‌تر از جنگ نظامی خواندند و در بیان علت اصلی دشمنی با نظام اسلامی افزودند: انقلاب اسلامی در طول چهل سال گذشته، ساختار و فرمول غلط قدرت حاکم بر دنیا را تغییر و نشان داده است که یک ملت می تواند نه سلطه‌گر باشد و نه سلطه‌پذیر، نه زور بگوید و نه زیر بار هیچ زورگویی برود.
رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری انواع توطئه ها و فشارها اعم از جنگ و تحریم، تهدید و تهمت، نفوذ و ایجاد اختلاف داخلی برای مقابله با ملت ایران گفتند: ملت ایران چهل سال مقتدرانه ایستادگی کرده و توانسته است بر همه این توطئه ها فائق آید و از هفت‌خوانی عبور کند که دیگر ملت‌ها از یک‌خوان آن نیز نتوانستند عبور کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به سرنوشت بیداری اسلامی در برخی کشورهای عربی و شمال افریقا که منجر به فتنه و جنگ داخلی و اختلافات مذهبی و قومی شد، خاطرنشان کردند: ملت ایران از همه این مراحل با سربلندی و اقتدار عبور کرد و مقایسه میان جمهوری اسلامی و سرنوشت بیداری اسلامی در برخی کشورها، مقایسه ای عبرت آموز است.
ایشان با تأکید بر استمرار دشمنی ها با ملت ایران، گفتند: مهم این است که در هر دوره ای طراحی و نقشه دشمن در عرصه های مختلف را بفهمیم و براساس آن، پیشگیری، دفاع خوب یا حمله پیش دستانه انجام دهیم.
رهبر انقلاب اسلامی، مهمترین طراحی جبهه مقابل در مقطع فعلی را ناامید کردن مردم به آینده و گرفتن اعتماد به نفس آنان از طریق بزرگنمایی مشکلات و ضعف ها و کاستی ها دانستند و افزودند: امروز در فضای مجازی، هزاران توپخانه در حال شلیک به سمت ملت ایران است و اگر گفته می شود باید مراقب فضای مجازی بود از این جهت است که دشمن نتواند از این فضا برای هدف قرار دادن هویت و موجودیت ملت و نظام اسلامی استفاده کند.
حضرت آیت الله خامنه ای، «انتشار آمارهای بی پایه، ادعاهای دروغ، تخریب چهره های مورد قبول مردم و انکار موفقیت های انقلاب اسلامی» را بخشهایی از اقدامات در فضای مجازی برای بدبین کردن مردم بویژه جوانان و نوجوانان دانستند و خاطرنشان کردند: متأسفانه برخی افراد بی تقوا در داخل با متهم کردن افراد و دستگاهها و تلاش برای صحیح جلوه دادن دروغ‌های شاخدار بیگانگان، همان کار دشمن را انجام می دهند.

ایشان افزودند: این افراد بجای آنکه سیاست خود را «دینی» کنند، برای رسیدن به اهداف پَست و حقیر سیاسی، دین خود را با سیاسی کاری همراه کرده اند.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: این افراد، بی ملاحظه و بدون در نظر گرفتن خدا و دین و انصاف، در جهت اهداف دشمن سخن می گویند و به قیمت ناامید کردن مردم و نسل جوان، دشمن را شاد می کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: کسانی که دیروز همه امکانات کشور در اختیار آنها بود و کسانی که امروز همه امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند، حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند و علیه کشور سخن بگویند بلکه باید پاسخگو باشند، ضمن آنکه مردم آگاه هستند و اینگونه رفتارها در آنان تأثیرگذار نخواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به خدمات مهم همه مدیران جمهوری اسلامی از ابتدا تاکنون، تأکید کردند: البته در کنار این خدمات، صدماتی هم بوده است که باید از خدمات سپاسگزاری شود و صدمات هم مورد نقد منصفانه و مسئولانه و عاقلانه قرار گیرند نه نقد همراه با فحاشی و تهمت، چراکه نقد و نقدپذیری واجب است اما تهمت و لجن پراکنی حرام است.
ایشان خاطرنشان کردند: اینکه فردی مکرر، دستگاهها یا قوای مختلف را مورد حمله و تهمت قرار دهد، هنر نیست زیرا هر کودکی می تواند با یک سنگ، شیشه ای را بشکند، هنر آن است که انسان خدا را در نظر داشته باشد و منطقی حرف بزند و از سخن گفتن برای هوای نفس و جهات شخصی و دستیابی به قدرت پرهیز کند چرا که خداوند بابت هر سخنی از انسان سؤال و مؤاخذه خواهد کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه «انقلابی‌نمایی» غیر از «انقلابی‌گری» است، گفتند: انقلابی گری کار سختی است زیرا پایبندی و تدین لازم دارد و نمی شود که انسان در یک دهه همه‌کاره کشور باشد و در دهه بعد، تبدیل به مخالف‌خوان کشور شود.
ایشان تأکید کردند: روز نهم دی با آن عظمت، روز پاسخ ملت به چنین بازیهایی و دفاع از ارزشهای انقلاب و دین بود که البته امروز هم بحث پایداری بر ارزشها وجود دارد.

ایشان خاطرنشان کردند: در آن زمان در دفاع از انتخابات ایستادگی کردیم و همانگونه که اعلام کردم و با وجود فشارها، زیر بار ابطال انتخابات نرفتم.
رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری سخنان حکیمانه امام خمینی(ره) مبنی بر اینکه «میزان حال فعلی افراد است» خاطرنشان کردند: همه باید مراقب باشیم زیرا هیچکس ضمانت درست‌ماندن تا لحظه مرگ را ندارد.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانشان وظیفه مهم دستگاههای تبلیغاتی و رسانه‌ها را در پاسخگویی به شبهات ایجاد شده از جانب دشمن خاطرنشان کردند و افزودند: نباید جوان ما احساس گیجی و حیرت کند و باید شبهات را برطرف و ذهنها را قانع و آسوده کرد.
ایشان بزرگنمایی رسانه های دشمنان درباره میزان مخاطبان را همچون وعده های آنان درباره اضمحلال جمهوری اسلامی، پوچ و دروغ خواندند و افزودند: روز اول انقلاب گفتند نظام اسلامی شش ماه بیشتر دوام نمی‌آورد، در پایان شش ماه گفتند دو سال، و بعد هم مدام این تحلیلهای بی اساس را تکرار کردند اما بعد از 40 سال جمهوری اسلامی به
 «حیات طیّبه» خود ادامه می دهد.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: همه بدانند در این مرحله نیز امریکای جنایتکار و همدستان او را به فضل الهی زمین‌گیر خواهیم کرد.
ایشان رژیم ایالات متحده امریکا را از فاسدترین و ظالم ترین حکومت های دنیا برشمردند و افزودند: حمایت این رژیم از داعش و تروریست های تکفیری، همدستی با حکومت های ظالم و دیکتاتور همچون آل سعود و حمایت از جنایتکاران صهیونیست و جنایتکارانی که هر روز در یمن مردم را به خاک و خون می کشند، نمونه هایی است که ماهیت پلید و فاسد رژیم امریکا را نشان می دهد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تبعیض نژادی حاکم بر امریکا و سیستم قضایی این کشور گفتند: با وجود این مشکلات و ایرادهای مبنایی، آنها دستگاه قضایی دیگر کشورها از جمله دستگاه قضایی متدین ایران را متهم می کنند.
ایشان افزودند: البته دستگاه قضایی ما بدون ایراد نیست و بنده از اشکالات قوه قضاییه و قوه مجریه بی اطلاع نیستم اما باید نقاط مثبت و منفی را در کنار هم دید و نباید همه را با یک چوب راند.
حضرت آیت الله خامنه ای هزینه های فراوان و طرحهای پیچیده امریکا را برای ایجاد اختلاف سیاسی، مذهبی، قومی و زبانی در ایران، بی فایده و شکست خورده دانستند و افزودند: به اذن الهی ملت ایران و نظام اسلامی در همه عرصه ها امریکا را مأیوس خواهند کرد.
رهبر انقلاب اسلامی با مقایسه ریگان از رؤسای جمهور سابق امریکا با رئیس جمهور فعلی این کشور گفتند: ریگان از این فرد فعلی هم هنرپیشه‌تر بود و هم قوی‌تر و البته عاقل‌تر، و عملاً هم علیه مردم ایران اقدام کرد و هواپیمای مسافربری ما را زد، اما اکنون در درگاه الهی مؤاخذه و عذاب می شود و جمهوری اسلامی با اقتدار افزون‌تر به رشد و پیشرفت ادامه می دهد.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: این مسیر در دوره رئیس جمهور فعلی امریکا هم ادامه خواهد داشت و داغ از میدان خارج شدن یا ضعیف شدن جمهوری اسلامی بر دل اینها هم باقی خواهد ماند.
ایشان افزودند: البته بعضی مقامات امریکایی با نرمش های ظاهری و پوشاندن دست چدنی خود با دستکش مخملی، توانستند در برهه ای سر بعضی از ما را گرم کنند اما زود رسوا شدند و امروز حقیقت نیات پلید امریکا در قبال اسلام و جمهوری اسلامی کاملاً آشکار شده است.
رهبر انقلاب در بخش پایانی سخنانشان، اقتصاد درون زا و مقاومتی را علاج ابزار اصلی دشمن یعنی تحریم برشمردند و افزودند: مسئولان اقتصاد مقاومتی را جدی بگیرند و به زبان آوردن آن اکتفا نکنند و متوجه باشند که اقتصاد مقاومتی با واردات بی رویه و ضعف تولید داخلی نمی‌سازد.
ایشان با تأکید بر خرید اقلام مورد نیاز دستگاهها از تولیدات داخلی، مردم را به اقبال جدی به محصولات داخلی توصیه کردند و افزودند: اینها باطل السحر دشمن است، البته نیاز به زمان دارد و ممکن است در شش ماه یا یک سال جواب ندهد، اما تنها علاج واقعی است.
حضرت آیت الله خامنه ای هوشیاری در مقابل رو شهای مختلف دشمن از جمله نفوذ در دستگاههای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر راکاملاً ضروری خواندند و گفتند: باید نقشه دشمن را درک کرد و چاپلوسی، ابراز محبتها و ارادتها و دعوت او برای دست دادن و گفتگو را جدی نگرفت.
سخن پایانی رهبر انقلاب این جمله بود: اگر این موارد را رعایت کنیم جمهوری اسلامی به حرکت رو به جلو ادامه می دهد و مشکلاتی نظیر تورم، رکود و مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم که بنده از آنها مطلع هستم با همت و تلاش مسئولان قابل رفع است و خداوند گره ها را باز خواهد کرد.
پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله جنتی رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در گزارشی با اشاره به مسئولیت این شورا در برگزاری مراسم‌ها، گفت: شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی متعلق به همه مردم است و تلاش می‌کند بدون وابستگی به جریانهای سیاسی، در همه برنامه‌ها، شعارها و قطعنامه‌های خود، انقلابی و مردمی عمل کند.
آیت‌الله جنتی حماسه 9 دی را یوم‌الله و معجزه الهی دانست و با بیان اینکه مردم انقلابی ایران قریب 40 سال در صحنه حاضر بوده‌اند، افزود: برای بزرگداشت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب و برگزاری مراسمی باشکوه از ظرفیت همه نیروهای انقلاب استفاده خواهیم کرد.

 

** پـــروپـاگــاندا چیست؟  دروغهای وقیحانه سیاسی برای فریب افکار عمومی (تبلیغات سیاسی) در علوم اجتماعی و سیاسی اصطلاحا  پروپاگاندا نامیده میشود .

http://www.leader.ir/fa/content/20185/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B9%D8%B6%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%AA%D8%A8%D9%84%DB%8C%D8%BA%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%B1-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1




تاریخ : چهارشنبه 96/10/6 | 10:25 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

نتیجه تصویری برای میلاد امام حسن عسکری مبارک

***نسیم معرفت***

** سیری در سیره فردی و اجتماعی امام حسن عسکری (ع)

امام حسن عسکری علیه السلام در روز جمعه هشتم ربیع الثانی سال 232 هجری قمری در مدینه منوره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوار آن حضرت امام هادی علیه السلام و مادر مکرمه اش بانوی عارفه ایست که به نام های «سلیل » ، «حدیثه » و «سوسن » خوانده می شود. (1)

مدت امامت امام حسن عسکری علیه السلام شش سال بود که از سال 254 هجری قمری شروع و در سال 260 با شهادت آن حضرت پایان یافت. امام حسن عسکری علیه السلام در طول مدت زندگانی و به ویژه در دوران امامت خویش به واسطه مبارزه با طاغوت های زمان در تبعید و زندان و تحت نظر به سر می برد و سرانجام در هشتم ربیع الثانی سال 260 و در 28 سالگی در شهر سامراء و توسط احمد معتمد، پانزدهمین خلیفه عباسی به طرز مرموزی مسموم و به شهادت رسید. (2)

زندگی آن حضرت در دوران شش تن از خلفای ستمگر عباسی سپری شد که به ترتیب جعفر متوکل، محمد منتصر، ابوالعباس احمد مستعین، ابو عبدالله معتز، محمد مهتدی و احمد معتمد می باشد.

از آنجایی که امام عسکری علیه السلام را در محله عسکر - که محل سکونت سپاهیان ترک عباسی بود - جای داده بودند به آن حضرت عسکری می گویند.

حضرت حجة بن الحسن امام زمان علیه السلام یگانه فرزند و جانشین امام حسن عسکری علیه السلام است که بعد از آن حضرت سکاندار کشتی ولایت و امامت گردید و امروزه آفتاب وجودش در پشت پرده غیب قرار گرفته است و به اراده خداوند متعال ظهور نموده و جهان را با نور وجودش پر از عدل و داد خواهد ساخت.

در مورد امامت امام عسکری علیه السلام روایات متعددی از ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده است که یکی از آن روایات چنین است: یحیی بن یسار قنبری می گوید: امام هادی علیه السلام چهار ماه قبل از شهادت خویش به فرزندش امام حسن عسکری علیه السلام وصیت کرد و به امامت و خلافت او اشاره نمود و در آن حال مرا به همراه عده ای از دوستان و شیعیان بر آن گواه گرفت. (3)

در این نوشتار فرازهایی از ویژگی های برجسته فردی واجتماعی آن حضرت را می خوانیم:

1- عبادت

امام عسکری علیه السلام همانند پدران گرامی خود در توجه به عبادت خدا نمونه بود. آن حضرت به هنگام نماز از هر کاری دست می کشید و چیزی را بر نماز مقدم نمی داشت. ابوهاشم جعفری در این مورد می گوید: روزی به محضر امام یازدهم مشرف شدم، امام مشغول نوشتن چیزی بود، وقت نماز رسید، امام نوشته را کنار گذاشته و به نماز ایستاد... (4)

عبادت امام عسکری آن چنان قلب ها را مجذوب خود می نمود که دیگران را به یاد خدا می انداخت و حتی افراد گمراه و منحرف رابه راه صحیح هدایت نموده و اهل عبادت و تهجد می نمود و بدترین افراد در اثر جذبه ملکوتی آن بزرگوار به بهترین انسان ها تبدیل می شدند.

روزی برخی از عباسیان از صالح بن وصیف (رئیس فرماندهان نظامی مهتدی عباسی) خواستند که بر امام عسکری علیه السلام سختگیری نماید. او گفت: دو نفر از بدترین و سختگیرترین زندانبانان خود را بر ابو محمدابن الرضا (امام عسکری علیه السلام) گماشته ام، اما آن دو در اثر معاشرت با او منقلب شده و در عبادت و مناجات به مراحل عالی قدم گذاشته اند. سپس آندو زندانبان را فراخوانده و در حضور عباسیان از حالات امام عسکری علیه السلام سؤال کرد و آنان گفتند: ما چه بگوییم در مورد کسی که روزها روزه می گیرد و همه شب به عبادت می ایستد و به غیر ذکر و سخن خدا هیچ سخن دیگری بر زبان نمی آورد و هنگامی که به ما نظاره می کند، بر بدن ما لرزه افتاده و کنترل خود را از دست می دهیم! وقتی عباسی ها چنین دیدند منقلب شده و برگشتند. (5)

2- سخاوت

از آنجا که امامان معصوم علیهم السلام برترین نمونه و اسوه کامل صفات عالیه انسانی بودند، رفتار آنان در همه ابعاد می تواند برای پیروانشان درس آموز باشد. و یکی از آن صفات زیبا، سخاوت است. ما در مورد سخاوت امام عسکری علیه السلام فقط به نقل یک روایت بسنده می کنیم:

محمد بن علی می گوید: زمانی بر اثر تهیدستی کار زندگی بر ما سخت شد. پدرم گفت: بیا با هم به نزد ابو محمد (امام عسکری علیه السلام) برویم. می گویند او مردی بخشنده است و به جود و سخاوت شهرت دارد. گفتم: او را می شناسی؟ گفت: نه، او را هرگز ندیده ام.

با هم به راه افتادیم. در بین راه پدرم گفت: چقدر خوب است که آن بزرگوار دستور دهد به ما 500 درهم بپردازند! تا با آن نیازهایمان را برطرف کنیم. دویست درهم برای لباس، دویست درهم برای پرداخت بدهی و صد درهم برای مخارج دیگر!

من پیش خود گفتم: کاش برای من هم سیصد درهم دستور دهد که با صد درهم آن یک مرکب بخرم و صد درهم برای مخارج و صد درهم برای پوشاک باشد تا به کوهستان (در اطراف همدان و قزوین) بروم. هنگامی که به سرای امام رسیدیم، غلام آن حضرت بیرون آمده و گفت: علی بن ابراهیم و پسرش محمد وارد شوند. چون وارد شده و سلام کردیم، امام به پدرم فرمود: «یا علی! ما خلفک عنا الی هذا الوقت؟ ; ای علی! چرا تا کنون نزد ما نیامده ای؟»

پدرم گفت: ای آقای من! خجالت می کشیدم با این وضع نزد شما بیایم.

وقتی از نزد آن حضرت بیرون آمدیم، غلام آمده و کیسه پولی را به پدرم داد و گفت: این پانصد درهم است، دویست درهم برای پوشاک، دویست درهم برای بدهی و صد درهم برای مخارج دیگر. آنگاه کیسه ای دیگر درآورده وبه من داد و گفت: این سیصد درهم است، صد درهم برای خرید مرکب و صد درهم برای پوشاک و صد درهم دیگر برای سایر هزینه ها، اما به کوهستان نرو بلکه به سوراء برو... . (6)

3- زهد و ساده زیستی

کامل بن ابراهیم مدنی در مورد زهد و ساده زیستی امام عسکری علیه السلام می گوید: جهت پرسیدن سؤالاتی به محضر آن حضرت شرفیاب شدیم. هنگامی که به حضورش رسیدیم، دیدم آن گرامی لباسی سفید و نرم به تن دارد. پیش خود گفتم: ولی خدا و حجت الهی خودش لباس نرم و لطیف می پوشد و ما را به مواسات و همدردی با برادران دینی فرمان می دهد و از پوشیدن چنین لباسی باز می دارد. امام در این لحظه تبسم نمود و سپس آستینش را بالا زد و من متوجه شدم که آن حضرت پوشاکی سیاه و زبر بر تن نموده است. آن گاه فرمود: «یا کامل! هذا لله و هذا لکم; این لباس زبر برای خداست و این لباس نرم که روی آن پوشیده ام برای شماست! (7) »

4- جذب عواطف و صید دل های مشتاق

فضائل و کمالات معنوی آن حضرت موجب شده بود که دوست و دشمن شیفته آن حضرت شده و از صمیم قلب به آن حضرت ارادت بورزند و وجود گرامی امام را خواسته یا ناخواسته محترم شمارند. به دو نمونه در اینجا اشاره می کنیم:

1- احمد بن عبیدالله بن خاقان قمی نماینده خلیفه عصر و متصدی خراج شهر قم بود. او با اینکه یکی از دشمنان سرسخت و از آزار دهندگان اهل بیت علیهم السلام بود، در مورد ویژگی های اخلاقی امام حسن عسکری علیه السلام می گوید: من در شهر سامراء هیچ کس از علویان را ازلحاظ رفتار و وقار و پاکدامنی و نجابت و بزرگواری برتر از ابومحمد ابن الرضا (امام عسکری علیه السلام) نه دیدم و نه شناختم. او در میان خاندان خویش و قبیله بنی هاشم و سرلشکران و وزیران و سایر مردم و حتی در میان سالخوردگان و اشراف محترم تر و عزیزتر از همه بود، این حقیقت را من با چشم خودم مشاهده کردم.

روزی در کنار پدرم - که یکی از افراد سرشناس دستگاه خلافت بود - ایستاده بودم و در آن روز پدرم جلسه عمومی داشت وهمه افراد را به حضور می پذیرفت. ناگهان نگهبانان خبر آوردند که ابو محمد، ابن الرضا دم در ایستاده است. پدرم با صدای بلند گفت: اجازه دهید وارد شود.

من از این گفت و گو شگفت زده شدم، زیرا تا آن لحظه ندیده بودم که در حضور پدرم جز خلیفه و ولیعهد وی، کس دیگری را با کنیه به او معرفی نمایند. سپس تازه جوانی گندمگون، خوش قامت، زیباروی و با اندامی موزون، با جلال و وقار ویژه وارد اتاق شد. پدرم با دیدن وی از جای برخاست و چند قدم به استقبالش رفت، با آنکه تا آن لحظه ندیده بودم که چنین رفتاری را با یک نفر هاشمی و یا یکی از فرماندهان لشکری نشان داده باشد. چون نزدیکش رسید، دست بر گردن او انداخته و از صورت و سینه اش بوسیده و دستش را گرفت و در روی تخت خود نشانید وخودش نیز پهلوی او نشست و با او به گفت و گوی صمیمانه پرداخت.

پدرم در ضمن صحبت به او «فدایت شوم » می گفت. از برخورد احترام آمیز پدرم با این جوان ناشناس هر لحظه بر حیرتم افزوده می شد. هنگام خداحافظی پدرم با احترام فوق العاده او را بدرقه کرده و او رفت.

احمد بن خاقان در ادامه می افزاید: بعد از رفتن او، من به غلامان پدرم گفتم: این چه کسی بود که او را در حضور پدرم با کنیه یاد کردید و پدرم با او این چنین رفتاری محترمانه داشت؟ !

گفتند: او یکی از علویان است که به او حسن بن علی می گویند وبه ابن الرضا معروف است. شگفتی من بیشتر شد. هنگام شب وقتی پدرم تنها شد، به او گفتم: پدر! این جوان که صبح او را دیدم چه کسی بود که نسبت به او چنین احترام نمودی و در گفت و گوی با او «فدایت شوم » می گفتی؟ ! و خودت و پدر و مادرت را فدایش می ساختی؟

گفت: «پسرم! او امام رافضیان است، او حسن بن علی است که به ابن الرضا معروف است.»

آنگاه پدرم بعد از اندکی سکوت درادامه سخنانش چنین گفت: پسر جان! اگر حکومت از دست خلفاء بنی عباس بیرون رود، هیچ کس از بنی هاشم جز او سزاوار آن نیست و این به جهت فضیلت، پاکدامنی، زهد و پرهیزگاری و اخلاق شریف و شایستگی ذاتی اوست. اگر پدر او را دیده بودی، مردی بزرگوار، نجیب و شخصیت با فضیلتی را دیده بودی.»

با شنیدن این سخنان اندیشه و نگرانیم دو چندان شد و خشمم نسبت به پدر افزون گشت. به نظرم سخنان پدر اغراق آمیز می آمد و بعد از آن دلم می خواست در مورد حسن بن علی پرس و جو کنم و پیرامون شخصیت وی کاوش و بررسی نمایم. از هیچ یک ازبنی هاشم و سران سپاه ونویسندگان و قاضیان و فقیهان و دیگر افراد، درباره حسن بن علی سؤالی نکردم مگر آنکه او را نزد آنان در نهایت بزرگی و ارجمندی یافتم. مقام بلند و سخنان نیک و تقدم بر فامیل و سایر بزرگان، از جمله ویژگی هایی بود که من از زبان آنان در ستایش حسن بن علی شنیدم. بعد از این، ارزش و مقام وی در نظرم بزرگ آمد و فهمیدم که دوست و دشمن او را به نیکی یاد کرده و می ستایند.

احمد بن خاقان در ادامه سخنان خویش بعد از نقل ماجرای شهادت امام حسن عسکری علیه السلام می گوید: بعد از رحلت او، جعفر (برادر امام حسن عسکری علیه السلام) نزد پدرم آمد و گفت: «مقام و منصب برادرم را به من بده. من سالی بیست هزار دینار برایت می فرستم.» پدرم به او تندی کرده و گفت: ای احمق! سلطان به روی کسانی که به امامت پدر و برادرت معتقد بودند شمشیر کشید تا آن ها را از عقیده شان برگرداند و نتوانست این کار را عملی سازد (زیرا مردم از روی اخلاص و صمیمیت به آن ها معتقد بودند.) پس اگر شیعیان، پدر و برادر تو را امام می دانند، نیازی به سلطان و غیر سلطان نداری که منصب آن ها را به تو بدهند و اگر نزد شیعیان این منزلت را نداری، بوسیله ما بدان نخواهی رسید.

پدرم به خاطر این سخن جعفر، او را پست و کم عقل خواند، وی را بیرون کرد و تا زنده بود به او اجازه ورود نداد. (8)

2- محمد بن اسماعیل می گوید: علی بن نارمش که دشمن ترین افراد نسبت به اولاد علی بن ابی طالب علیهم السلام بود، موظف به زندانبانی امام حسن عسکری علیه السلام شد. به او دستور دادند که هر چه می توانی بر او سخت بگیر. حضرت عسکری علیه السلام بیش از یک روز نزد او نبود که احترام و بزرگداشت آن حضرت در نظر او به جایی رسید که در برابر امام عسکری علیه السلام چهره بر خاک می گذاشت و دیده از زمین بر نمی داشت. امام از نزد او خارج شد در حالی که بصیرت او به آن حضرت از همه بیشتر و ستایشش برای او از همه نیکوتر بود. (9)

5- پرورش نیروی تفکر و تعقل در افراد

اسحاق کندی فیلسوف عراق بود. او به تالیف کتابی با موضوع تناقضات قرآن همت گماشت. او آن چنان با شور و علاقه مشغول تدوین این کتاب گردید که از مردم کناره گرفته و به تنهایی در خانه خویش به این کار مبادرت می ورزید، تا اینکه یکی از شاگردانش به محضر پیشوای یازدهم شرفیاب شد.

امام به او فرمود: «آیا در میان شما یک مرد رشید پیدا نمی شود که استاد شما را از این کارش منصرف سازد؟ !» عرض کرد: ما از شاگردان او هستیم، چگونه می توانیم در این کار یا کارهای دیگر به او اعتراض کنیم؟ !

امام فرمود: «آیا آنچه بگویم به او می رسانی؟» گفت: آری. فرمود: «نزد او برو با او انس بگیر و او را در کاری که می خواهد انجام دهد یاری نما، آنگاه بگو سؤالی دارم، آیا می توانم از شما بپرسم؟ به تو اجازه سؤال می دهد. بگو: اگر پدیدآورنده قرآن نزد تو آید، آیا احتمال می دهی که منظور او از گفتارش معانی دیگری غیر از آن باشد که پنداشته ای؟ خواهد گفت: امکان دارد. و او اگر به مطلبی توجه کند، می فهمد و درک می کند. هنگامی که جواب مثبت داد، بگو: از کجا اطمینان پیدا کرده ای که مراد و منظور عبارات قرآن همان است که تو می گویی؟ شاید گوینده قرآن منظوری غیر از آنچه تو به آن رسیده ای داشته باشد و تو الفاظ و عبارات را در غیر معانی و مراد متکلم آن به کار می بری؟ !»

آن شخص نزد اسحاق کندی رفت و همانطوری که امام به او آموخته بود، با مهربانی تمام با او انس گرفت، سؤال خود را مطرح کرد و او را به تفکر و اندیشیدن وادار نمود. اسحاق کندی از او خواست سؤال خود را تکرار کند، در این حال به فکر فرو رفت و این احتمال به نظر او ممکن آمده و قابل دقت بود، برای همین شاگردش را قسم داد که منشا این پرسش را برای او بیان کند. او گفت: به ذهنم رسید و پرسیدم. استاد گفت: باور نمی کنم که به ذهن تو و امثال تو این پرسش خطور نماید، راستش را بگو، این سؤال را از کجا آموخته ای؟ شاگرد گفت: ابو محمد عسکری به من یاد داد. استاد گفت: آری، الان حقیقت را گفتی. چنین سؤالی جز از آن خاندان نمی تواند باشد. آنگاه نوشته های خود را در این زمینه در آتش سوزانید. (10)

6- ترویج فرهنگ صرفه جویی

برنامه ریزی صحیح در زندگی موجب رشد اقتصادی و از زیر ساخت های توسعه اجتماعی و بالندگی اقتصادی یک جامعه محسوب می شود. در سیره امام حسن عسکری علیه السلام در این رابطه نکات قابل توجهی وجود دارد و در ذیل نمونه ای از آن را می خوانیم:

محمد بن حمزه سروری می گوید: توسط ابوهاشم جعفری - که با هم دوست بودیم - نامه ای به محضر امام عسکری علیه السلام نوشته و درخواست کردم که آن حضرت دعا کند تا خداوند متعال در زندگی من گشایشی ایجاد بفرماید. وقتی که جواب را توسط ابوهاشم دریافت کردم، آن حضرت نوشته بود: «مات ابن عمک یحیی بن حمزة و خلف ماة الف درهم و هی واردة علیک، فاشکرالله و علیک بالاقتصاد و ایاک و الاسراف، فانه من فعل الشیطنة; پسر عمویت یحیی بن حمزه از دنیا رفت و مبلغ صد هزار درهم ارث باقی گذاشت و این درهم ها بر تو وارد می شود (به ارث به تو می رسد) پس خدا را سپاسگذاری کن و بر تو باد به میانه روی، و از اسراف بپرهیز که اسراف از رفتارهای شیطانی است.»

بعد از چند روزی، پیکی از شهر حران آمده و اسنادی را مربوط به دارایی پسر عمویم به من تحویل داد. من با خواندن نامه ای که بین آن اسناد وجود داشت، متوجه شدم که پسرعمویم یحیی بن حمزه دقیقا همان روزی فوت کرده است که امام علیه السلام آن خبر را به من داد.

به این ترتیب از تنگدستی و فقر رهایی یافته و بعد از ادای حقوق الهی و احسان به برادرهای دینی ام، طبق دستور امام علیه السلام زندگی خود را بر اساس میانه روی تنظیم نموده و از اسراف و ولخرجی پرهیز نمودم و به این ترتیب زندگی ام سامان یافت در حالی که در گذشته فردی مبذر و اسراف کار بودم. (11)

7- تاکید بر اصل قرآنی تقیه

امام عسکری علیه السلام برای حفظ نهضت اسلامی و ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام از روش های مختلفی استفاده می کرد. آن حضرت چون در عصر حاکمیت مستبدترین سلاطین عباسی زندگی می کرد و از خطرات بزرگ نسبت به مذهب شیعه و پیروان آن آگاه بود، همواره پیروان خود را به رعایت اصل قرآنی تقیه سفارش می نمود. آن حضرت طبق آیه تقیه که در سوره آل عمران بیان شده است: «لایتخذ المؤمنون الکافرین اولیآء من دون المؤمنین و من یفعل ذلک فلیس من الله فی شی ء الا ان تتقوا منهم تقیة و یحذرکم الله نفسه و الی الله المصیر (12) » ; «افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را به دوستی بگیرند و هرکس چنین کند، هیچ رابطه ای با خدا ندارد مگر اینکه از آنان به نوعی تقیه کنید و خداوند شما را از [عقوبت ] خود بر حذر می دارد و بازگشت به سوی خداست.» ، شیعیان را به تقیه توصیه نموده و به این ترتیب از جان شیعیان پاسداری و حفاظت می کرد. به روایتی در این زمینه توجه کنید:

حلبی (یکی از ارادتمندان امام عسکری علیه السلام) می گوید: در شهر سامراء در روزی که قرار بود امام حسن عسکری علیه السلام به بیرون از منزل تشریف بیاورد، به اتفاق عده ای از شیعیان برای ملاقات آن حضرت در بیرون منزلش به انتظار ایستادیم. در آن حال نامه ای از امام علیه السلام دریافتیم که آن حضرت نوشته بود: «الا لایسلمن علی احد و لا یشیر الی بیده و لایومی فانکم لاتؤمنون علی انفسکم (13) ; کسی [در این موقعیت] به من سلام نکند و با دست خود به من اشاره ننماید و [حتی کوچکترین] اشاره ای نکند، برای اینکه شما امنیت جانی ندارید.»

8- تبیین جایگاه آل محمد علیهم السلام در جامعه

ابوهاشم می گوید: از امام حسن عسکری علیه السلام تفسسیر آیه زیر را پرسیدم: «ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات باذن الله » (14) ; «سپس این کتاب را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم، از میان آن ها عده ای بر خود ستم کردند و عده ای میانه رو بودند و گروهی به اذن خدا در نیکی ها پیشی گرفتند.»

امام علیه السلام فرمود: هر سه دسته مربوط به آل محمد صلی الله علیه و آله می باشند. آنکه بر خود ظلم روا داشته، کسی است که اقرار به امام ننموده است و مقتصد کسی است که عارف به مقام امام است و گروه سوم و اشخاصی که سبقت درگرفتن فیض و خیرات دارند، امامان معصوم علیهم السلام هستند.

ابو هاشم می گوید: من در فکر فرو رفتم که این چه عظمتی است که نصیب امامان معصوم علیهم السلام شده و مقداری هم اشک ریختم. امام عسکری علیه السلام نگاهی به من انداخته و فرمود: مقام ائمه بالاتر از آن است که تو در مورد عظمت شان آل محمد صلی الله علیه و آله می اندیشی! شکر خدا را به جا آور که تو را از تمسک کنندگان به ریسمان ولایت آل محمد صلی الله علیه و آله قرار داده است و روز قیامت; زمانی که سایر مردم با رهبرانشان محشور می شوند، تو در ردیف پیروان آل محمد صلی الله علیه و آله بوده وبا آنان محشور خواهی شد. تو بهترین راه راانتخاب نموده ای! (15)

9- اهتمام به دو اصل تولی و تبری

سیره عملی امام عسکری علیه السلام در صحنه های اجتماعی، نکات برجسته ای برای پیروان آن حضرت دارد. یکی از مهم ترین فرازهای سیره اجتماعی آن حضرت، توجه به دو اصل تولی و تبری می باشد. در موارد متعدد و مناسبت های به دست آمده، امام یازدهم علیه السلام شیعیان رابه دوستی اهل بیت علیهم السلام و بیزاری از دشمنان آنان ترغیب می نمود. به عنوان مثال روزی علی بن عاصم کوفی که مردی نابینا بود به محضر امام شرفیاب شد. او ضمن گفت و گو با حضرت، ارادت خالصانه خویش را به خاندان نبوت اظهار نموده وگفت: من از یاری عملی شما ناتوانم و به غیر از ولایت و محبت شما و بیزاری از دشمنانتان و لعن به آنان در خلوت ها سرمایه ای ندارم، با این حال وضعیت من چگونه خواهد بود؟ !

امام عسکری علیه السلام فرمود: پدرم از جدم رسول خدا روایت نمود که: «من ضعف علی نصرتنا اهل البیت و لعن فی خلواته اعداءنا بلغ الله صوته الی جمیع الملائکة... فاذا بلغ صوته الی الملائکة استغفروا له و اثنو علیه; هرکس توانایی یاری نمودن ما اهل بیت را نداشته باشد و در خلوت هایش به دشمنان ما لعنت بفرستد، خداوند صدای او را به همه فرشتگان می رساند... هنگامی که صدای او به فرشتگان برسد، آنان برای وی طلب آمرزش نموده و او را می ستایند.»

امام علیه السلام در ادامه می فرماید: آن فرشتگان می گویند: «اللهم صل علی روح عبدک هذا الذی بذل فی نصرة اولیائه جهده و لو قدر علی اکثر من ذلک لفعل; خدایا بر روح این بنده ات درود فرست که در یاری اولیائش تمام تلاش خود را انجام می دهد و اگر بیش از این توانایی داشت انجام می داد.» در این حال از طرف خدای سبحان ندا می آید که ای ملائکه من! من دعای شما را درحق این بنده ام اجابت کردم و بر روح او درود فرستادم و در ردیف ارواح ابرار و از بهترین بندگان برگزیده خویش گردانیدم. (16) »

احمدبن مطهر می گوید: یکی از شیعیان به امام عسکری علیه السلام نامه نوشته و در مورد ارتباط با واقفیه (17) سؤال کرد. آن حضرت در جواب نوشت: «آن ها را دوست نداشته باشید، به عیادت مریض های آنان نروید، در تشییع جنازه هایشان شرکت نکنید، بر مرده هایشان نماز نخوانید و در این مورد فرقی نمی کند که کسی امامت یکی از امامان معصوم را انکار کند یا اینکه فردی که دارای مقام امامت از طرف خدانیست را جزء امامان معصوم بداند و یا (مانند مسیحیان) قائل به تثلیث باشد. بدانید که منکر آخرین امامان معصوم علیه السلام همانند انکار کننده امامان قبلی است و هرکس به تعداد امامان بیفزاید مثل کسی است که از امامان معصوم کم می کند. (18)

10- پاسخ به پرسش های روز

یکی از مهم ترین موارد در سیره اجتماعی امام عسکری علیه السلام پاسخ گویی به شبهه های فرهنگی و دینی جامعه بود.

ابوهاشم جعفری می گوید: روزی ابوبکر فهفکی از امام یازدهم پرسید: چرا زن بی نوا درارث یک سهم و مرد دو سهم می برد. امام فرمود: «چون جهاد و پرداخت مخارج به عهده زن نیست و نیز پرداخت دیه قتل خطا بر عهده مردان است و بر زن چیزی نیست. (19) »

ابوهاشم در ادامه می افزاید: من پیش خود گفتم که قبلا شنیده بودم «ابن ابی العوجا» از امام صادق علیه السلام همین را پرسید و همین جواب را شنید. در این هنگام که از قلب من چنین سخنی خطور نمود، حضرت رو به من نموده و فرمود: «آری، این سؤال ابن ابی العوجاء است و وقتی سؤال همان است، پاسخ ما نیز همان خواهد بود. اول و آخر ما در علم و منزلت مساوی هستند و برای رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر مؤمنان فضیلت و امتیازشان ثابت است. (20) »

11- تشویق عالمان و دانشمندان راستین

حمایت ائمه اطهار علیهم السلام از دانشمندان راستین و متفکران متعهد، در گسترش فرهنگ غنی و مترقی اهل بیت علیهم السلام نقش مهمی داشت.

امام عسکری علیه السلام با قدر دانی از چهره های فرهنگی شیعه، جرقه امید را در دل دانشوران و دانش دوستان پدید می آورد و آنان را برای تلاش هرچه بیشتر در راه گسترش فرهنگ شیعه امیدوارتر می ساخت.

ابوهاشم جعفری از یاران راستین امام عسکری علیه السلام و از نوادگان جعفر طیار علیه السلام می گوید: روزی کتاب «یوم و لیله » از تالیفات یونس بن عبدالرحمن را به حضرت امام حسن عسکری علیه السلام عرضه کردم. حضرت آن را مطالعه نموده و پرسید: این کتاب تالیف کیست؟

گفتم: این از آثار یونس بن عبدالرحمن از منتسبین به آل یقطین است. امام علیه السلام فرمود: «اعطاه الله بکل حرف نورا یوم القیامة; خداوند در مقابل هر حرف [که در این کتاب نوشته، ] نوری برای او در قیامت عطا فرماید. (21) »

همچنین امام عسکری علیه السلام در نامه ای به علی بن بابویه قمی - از دانشمندان برجسته شیعه در قم - به نحو شایسته ای او را می ستاید. در بخشی از آن نامه آمده است: ای بزرگ مرد و مورد اعتماد و فقیه شیعیان من، ابوالحسن علی بن حسین قمی! خداوند متعال تو را بر اموری که مورد رضای اوست موفق بگرداند و برای تو فرزندان صالح و شایسته عطا فرماید. ای مرد دانشمند و مورد اطمینان من، ابالحسن! صبرکن و شیعه مرا به صبر فرمان ده، همانا زمین از آن خداست که بندگانش را وارث آن می سازد. و سرانجام نیکو برای پرهیزگاران است و سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو و بر همه شیعیانم باد. (22) »

12- رهبری مبارزات سری

..... ....       ....       ....   ادامه دارد ...    ....

 

** سیری در سیره فردی و اجتماعی امام حسن عسکری (ع)+کلیک کنید

** سیری در سیره فردی و اجتماعی امام حسن عسکری (ع)+کلیک کنید

** سیری در سیره فردی و اجتماعی امام حسن عسکری (ع)+کلیک کنید

 

 

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/4280/27811




تاریخ : چهارشنبه 96/10/6 | 7:49 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

نتیجه تصویری برای برنجزار

***نسیم معرفت***

به نام خدا

 

دو بیت ناقابل تقدیم شما

 

** ازبرنجکاربپرس که برنج چیست؟+ نسیم ادب

 

 

نادیده رنج چه داند که رنج چیست؟

از برنجکار بپرس  که  برنج چیست؟

به  زحمت و رنج  گنج  میسّر  شود

نابرده رنج چه داند که گنج چیست؟


سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

 


** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی





تاریخ : دوشنبه 96/10/4 | 6:37 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

نتیجه تصویری برای سخنان مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان سپاه

***نسیم معرفت***

 

** (حیات طیّبه)+بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العُظمی امام خامنه ای در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى+ در تازیخ 25  / 6.  /   1394 . 

... خب، انقلاب چه‌کار میکند؟ کاری که انقلاب در آغاز انجام میدهد، ترسیم آرمانها است؛ آرمانها را ترسیم میکند. البتّه آرمانهای عالی، تغییرناپذیرند؛ وسایل تغییرپذیر است، تحوّلات روزمرّه تغییرپذیر است امّا آن اصول که همان آرمانهای اساسی است، تغییرناپذیر است؛ یعنی از اوّل خلقت بشر تا امروز، عدالت یک آرمان است؛ هیچ‌وقت نیست که عدالت از آرمان بودن بیفتد؛ آزادی انسان یک آرمان است -آرمانها یعنی این‌جور چیزها- آرمانها را انقلاب تصویر میکند، ترسیم میکند، بعد آن‌وقت به سمت این آرمانها حرکت میکند. حالا آرمان را ما اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم و یک تعبیر قرآنی برایش بیاوریم،«حیات طیّبه» است که: فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة؛(1) . اِستَجیبوا للهِ‌ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم؛(2) شما را زنده کند. دعوت پیغمبر و همه‌ی پیغمبران به حیات است؛ چه جور حیاتی؟ طبعاً «حیات طیّبه» .

 خب،
«حیات طیّبه» یعنی چه؟ یعنی همه‌ی این چیزهایی که بشر برای بِه‌زیستی خود، برای سعادت خود به آنها احتیاج دارد. مثلاً عزّت ملّی جزو «حیات طیّبه» است؛ ملّت ذلیل، توسری‌خور، «حیات طیّبه» ندارد. استقلال، وابسته نبودن به بیگانگان و به دیگران جزو «حیات طیّبه» است. «حیات طیّبه» را فقط در عبادات و در کتابهای دعا که نباید جستجو کرد؛ واقعیّات زندگی اینها است. «حیات طیّبه ی» یک ملّت، از جمله این است که این ملّت، عزیز زندگی کند، سربلند زندگی کند، وابسته نباشد، مستقل زندگی کند ......

 یکی از چیزهایی که
«حیات طیّبه» را تأمین میکند، پیش‌رانی در علم و تمدّن جهانی است. یک ملّتی بتواند در مجموعه‌ی دانش جهانی و مدنیّت جهانی، حالت پیش‌ران داشته باشد و جلو ببرد؛ برای ارتقای کلّ بشریّت، یک نردبان جدیدی را جلوی پای بشریّت بگذارد؛ این یکی از اجزای «حیات طیّبه» است. غربی‌ها این‌جور نیستند؛ بله، پیشرفتهای مادّی زیاد آوردند، در این زمینه‌ها حرفهای جدید زدند، هنوز هم دارند میزنند، مُنتها این را همراه کردند با چیزی که سقوط از این نردبان در آن حتمی است؛ بله، نردبان را جلوی پای بشر میگذارند مُنتها کاری میکنند که از این نردبان حتماً بشر سقوط خواهد کرد؛ اخلاق را فاسد میکنند. شما امروز ملاحظه کنید در فرهنگ غربی زشت‌ترین و شنیع‌ترین کارها دارد شکل عادی، عرفی، قانونی میگیرد که اگرچنانچه کسی با اینها مخالفت بکند، محکوم میشود که چرا مخالفت میکند؛ به صِرف اینکه انسان دلش میخواهد! خب، خیلی چیزها انسان دلش میخواهد. کار این پرده‌دری‌ها در غرب به کجا خواهد رسید؟ راه علاج ندارند؛ یعنی راه خلاص قطعاً ندارند؛ این راهی که اینها دارند میروند، این‌جور که اینها دارند در انحطاط اخلاقی پیش میروند، پدر غرب را در خواهد آورد، نابودشان خواهد کرد. بیچاره مردمشان، انسان دلش برای مردم این کشورها و این ملّتها میسوزد؛ مردم بیچاره‌ای هستند. نخبگان، تأثیرگذاران، برنامه‌ریزان، سیاست‌گذاران، روی اهداف خُبث و پلید خودشان کارهایی دارند میکنند. .....

 «حیات طیّبه» یعنی این؛ یعنی برویم به ‌سمت یک چنین وضعی برای زندگی کشور؛ انقلاب میخواهد ما را به اینجاها برساند. رفاه، عدالت، نشاط، نشاطِ کار، شوقِ کار، علم، فنّاوری، اینها همه جزو «حیات طیّبه» است؛ در کنار اینها معنویّت، رَحم، خُلقیّات اسلامی، سَبکِ زندگیِ اسلامی، اینها جزو «حیات طیّبه» است. نظم جزو «حیات طیّبه» است؛ این حرکت به‌سمت «حیات طیّبه» تمام‌نشدنی است. اَلآ اِلَی اللهِ تَصیرُ الاُمور؛(3) این همان صیرورت به سمت خدا [است‌]. صیرورت یعنی حالی‌به‌حالی شدن، چیزی در باطن ذات خود تغییر ایجاد کند و روزبه‌روز بهتر بشود؛ این را میگویند صیرورت؛ بشر به سمت خدا صیرورت دارد و جامعه‌ی مطلوب اسلامی آن است که این صیرورت در آن وجود داشته باشد؛ این صیرورت تمام‌نشدنی است؛ همین‌طور به‌طور دائم ادامه دارد؛ انقلاب این است.

 یکی از خصوصیّات
«حیات طیّبه» و خصوصیّات این انقلاب که در قرآن به آن تصریح شده، ایمان بِالله و کفر به طاغوت است: فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی‌.(4) «عُروَةُالوُثقی‌» یعنی شما مثلاً از یک جای خطرناکی، لغزش‌گاهی دارید عبور میکنید، یک ریسمان، یک چیزی هست که دستتان را میگیرید که نخورید زمین، لیز نخورید، پرت نشوید پایین؛ به این میگویند «عُروَةُالوثقی‌». اگر ایمان بالله و کفر به طاغوت داشته باشید، این «عُروَةُالوُثقی‌» است. این هر دو با همدیگر است: ایمان بالله، کفر به طاغوت؛ این دو را از هم تفکیک نباید کرد. باز اینجا من اشاره کنم که ایمان بالله را از مردم بسختی میشود گرفت؛ تکیه‌ی تبلیغات دشمنان، روی کفر به طاغوت است؛ کفر به طاغوت را ضعیف کنند بتدریج، این بخش از قضیّه را از دست مردم بگیرند خب بله، ایمان بالله هم داشته باشید، ایمان به طاغوت هم داشته باشید. این نمیشود؛ ایمان بالله با کفر به طاغوت، با هم همدوشند......

 ایدئولوژی‌زدایی یکی از حرفهای رایج [است.] حالا چند سالی بود، بعد یک چند سالی تعطیل شد، باز دوباره حالا شروع کرده‌اند. از دیپلماسی ایدئولوژی‌زدایی کنیم؛ از سیاست داخلی [ایدئولوژی‌زدایی کنیم‌]؛ نه، این درست ضدّ حق است، ضدّ حقیقت است؛ معنایش این است که اصول و مبانی انقلاب و اسلام را در سیاست داخلی و خارجی دخالت ندهیم. چطور دخالت ندهیم؟ اصلاً این سیاستها باید براساس این مبانی به‌وجود بیاید؛ در همه‌ی زمینه‌ها این‌جور است. ملاحظه کنید، این نکته‌ی ظریفی است؛ علم، یعنی رفتن به سمت یک واقعیّت، یک واقعیّتی را کشف کردن و آن را دانستن. البتّه در این زمینه ایدئولوژی معنی ندارد امّا اینکه ما دنبال کدام واقعیّت برویم، دنبال کدام واقعیّت نرویم؛ اینجا فکر و عقیده و ایدئولوژی -به قول فرنگی‌مآب‌ها- دخالت دارد. ما دنبال این علم نمیخواهیم برویم؛ این علم، علم مضرّ است. این علم را انتخاب میکنیم، چون علم نافع است؛ علم نافع داریم، علم مضر داریم. بنابراین حتّی در قضیّه‌ی علم هم تفکّر، اعتقاد، عقیده و به تعبیر فرنگی‌مآب‌ها ایدئولوژی، مؤثّر است.
.....

 بحمدالله ابعاد مختلف این انقلاب در جوامع اسلامی، باز شده است؛ با اینکه این‌همه پول خرج کردند، این‌قدر دلار نفتی خرج کردند برای اینکه بتوانند جلوی این حرکت را بگیرند، خوشبختانه بدون اینکه حالا ما هم یک کار درست‌وحسابی کرده باشیم -ما در تبلیغ و تبیین، کوتاهی زیاد داریم- این تفکّر قوی و مستحکم پیش رفته. امروز در اقطار دنیای اسلام بحمدالله این هست و شواهد فراوانی دارد: ملّتها، ملّتهای مسلمان، به معنای واقعی کلمه جمهوری اسلامی را دوست دارند، مسئولین جمهوری اسلامی را دوست دارند، رؤسای جمهور ما در طول این سالها هرجا مسافرتی کردند و بنا شده است که جلوی مردم باز گذاشته بشود، آنها قیامت به راه انداختند؛ در پاکستان این‌جور بود، در لبنان این‌جور بود، در سودان این‌جور بود، و در خیلی از کشورهای دیگر. البتّه آنجایی که جلوی مردم را بگیرند، خب، مسئله‌ی دیگری است؛ آنجایی که مردم آن کشورهای مسلمان بدانند که میتوانند ابراز عقیده و ابراز احساسات بکنند، [میکنند] این به برکت اسلام است، این به برکت تمسّک به قرآن است.....


1-سوره‌ی نحل، بخشی از آیه‌ی 97؛ «... قطعاً او را با زندگی پاکیزه‌ای، حیاتِ [حقیقی‌] بخشیم. ...»


2-سوره‌ی اَنفال، بخشی از آیه‌ی 24؛ «... چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فراخواندند که به شما حیات میبخشد، آنان را اجابت کنید. ...»


3- سوره‌ی شُوری، بخشی از آیه‌ی 53؛ «... هُش دار که [همه‌ی‌] کارها به خدا باز میگردد.»


4- سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی 256؛ «... پس هرکس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به‌یقین، به دستاویزی استوار چنگ زده است.»


http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=30791




تاریخ : یکشنبه 96/10/3 | 8:39 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی