1-شریعتی و اسلام مبتنی بر ایده آلیسم و ماتریالیسم
2-شریعتی و بینش اسلام
5-جهت دهندگان افکار شریعتی
6-شریعتی مرید خاص گورویچ(انحراف اساتید شریعتی)
7-شریعتی و ادعای رسالت
8-شریعتی و قرآن
9-شریعتی و خطاکار دانستن پیامبر
10-شریعتی منکر دوام خاتمیت
11-شریعتی و فقه اسلام
12-شریعتی و سایقه علی علیه السلام
نام کتاب:بررسی و نقد اندیشه شریعتی
نویسنده:استاد خیرالله مردانی
نشر:سپهر آذین قم
مراکز پخش:قم-پاساژ قدس-پلاک 107-کتابفروشی موسوی-تلفن:09125504313و02517831368 همچنین=تهران-خیابان ناصر خسرو-کوچه حاج نایب-پاساژمجیدی-پلاک1/4-نشر دهقان-تلفن:33933174.
در این کتاب که با استقبال بالای قشر جوان رو به رو شد،اما عده ای از منحرفان معلوم الحال مانع بازتاب بیشترش شدند،طبق فرموده ی مؤلف محترمش حدود صد انحراف مهم دکتر شریعتی را با استناد به آثارش طرح و پاسخ داده است(همان،ص8).
کامنت شما تکرار مکررات است . اگر حوصله به خرج می دادید و بقیه کامنت ها را از نظر مبارک می گذارندید ، اشکالات پاسخ داده شده را تکرار نمی کردید . اجمالا عرض شود که :
1- نظر مرحوم موسی صدر و مقام رهبری و هر غیر معصومی در مباحث اعتقادی اگر بدون برهان و دلیل باشد ، برای ما ارزشی ندارد . چه برسد به آنکه ، نماز میت خواندن کسی را حجت بر درستی عقاید فرد فاسد العقیده ای بگیریم !
2- تظاهر به محبت اهل بیت - علیهم السلام - هم حجت بر درستی عقاید فرد فاسد العقیده نیست . شافعی هم در مدح اهل بیت - علیهم السلام - اشعار زیادی دارد ! ولی این دلیل بر درستی عقایدش نیست .
التماس دعا
از توهین های شما سید بزرگوار می گذریم . . .
1- یکی از عقاید شریعتی که استاد مردانی با آن مخالف است ، را تقریر کرده و دلیل مقام رهبری یا مرحوم موسی صدر را بر اثبات آن ذکر کنید .
با شعار و برچسب زدن و علامه و آیت الله سازی مشکل حل نمی شود !
2- ظاهرا شما نیاز دارید ، که کتاب های مرحوم مطهری را مطالعه کنید . زیرا ایشان از مخالفان جدی عقاید شریعتی بودند .
3- باز تکرار می کنم ، که اگر کامنت های این پست را با دقت از نظر گذرانده بودید ، تکرار مکررات نمی فرمودید .
***************************************************************************************************
واما پاسخ اجمالی ما به جناب آقای حیدر علی دام ظله
(وبلاگ سراب عرفان)
به نام خدا
باعرض سلام واحترام وتشکر. عرض می شود که افراط وتفریط در هرکاری مذموم وناپسند است به ویژه در اظهار نظر در باره شخصیت ها. متأسفانه عموم افراد از طبقات مختلف ،دچار این بیماری مُسری می باشند که گاهی منجر به انحرافات وزیان های فاحش فردی واجتماعی می گردد. در رابطه با شهید دکتر علی شریعتی نیز اظهار نظرهای مختلف وگاهی عجیب وغریب شده است. تقریبا ده سال پیش در مسجد جامع شهر سنقر( از شهرهای کرمانشاه) در ایام ماه رمضان ،شب ها جناب استاد مردانی سخنرانی داشتند وبنده که به عنوان یکی از مبلغین به سنقر اعزام شده بودم چندین شب پای سخنان ایشان بودم. درماه رمضان که بخشش ورحمت الهی موج می زند وبرهرچیزی غلبه دارد بنده دیدم که استاد مردانی با دلائل عجیب وغریب در صدد اثبات انحرافات شهید دکتر علی شریعتی هستند و حتی بیان کردند که شریعتی مرتد است!!! (در همان مسجد بنده باایشان صحبت جدی کردم وکار ایشان را با ادله ای رد کردم...)آیا اثبات ارتداد شریعتی مشکلی را از جامعه اسلامی حل می کند. برادر عزیز شما وما وهمه چند چیز مسلم را درباره شهید شریعتی نباید انکار کنیم:1- شریعتی یک مسلمان است ومسلمان بودن او قابل انکار نیست ونماز میتی که امام موسی صدر بر پیکرش خوانده گواه بارز براین مدعا است2- شریعتی عاشق ومرید ومحب اهل بیت علیهم السلام بویژه به مولا امیرالمؤمنین ع وحضرت فاطمه سلام الله علیها بود3- همانگونه که عده ای اورا فاسد ومنحرف می دانند در مقابل عده ای از جمله مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای نظراتی برخلاف آنها دارند که خوب است به کتاب (شریعتی از دیدگاه شخصیت ها) مراجعه گردد.4- من وتو واو وما وشما وایشان هیچکدام مصون از اشتباهات نظری وفکری نیستیم. همین افراط وتفریط های ما وشما یک لغزش وانحراف است که چه بسا انحرافات بزرگی را بوجود آورد. کاش همه ما روش اعتدالی مقام معظم رهبری ومانند اورا الگوی خود قرار می دادیم تادچار مصیبت ها وزیان های فردی واجتماعی افراط وتفریط نمی شدیم. صدها بلا وانحراف از همین اظهار نظرهای غیر عاقلانه وغیر مسؤلانه ناشی می گردد. هیچ می دانید که در خود کشور مابعضی از افراد به ظاهر ویا به واقع بسیارمسلمان ، عرفا وفیلسوفانی همانند این عربی و ملاصدرا و علامه طباطبایی و... را مسلمان نمی دانند وحتی(معاذ الله) آنها را نجس می دانند وجریان آب کشیدن لیوانی که فرزندحضرت امام خمینی ره در فیضیه از آن آب خوردند حتما خبر دارید؟!!!!!!! حرف زیاد است التماس دعا
دوستدار تان سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجانی
13/ 6 / 93
*******************************************************************
مرحوم آیت الله طالقانی
مرحوم شریعتی این خصیصه را داشت دائماً گوش می داد، دائما فکر می کرد و آنچه را احسن بود از هر مکتبی می گرفت، از مکتب چپ، از مکتب راست، از مکتب اسلام، حتی خودش گاهی به من می گفت: من از یک جمله ای که در یک کتابی معمولی دینی است که به چشم مردم نمی آید مطلب دریافت می کنم و بعد آن احسن اش را جذب می کنم. همیشه هم معترف بود که من ممکن است اشتباه بکنم. این منتهای خصلت یک انسان واقعی متعالی است.
شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی
خصوصیت دکتر این بود که هویت و اصالت خود را در این مطالعات غربی گم نکرده بود و دچار از خود بیگانگی نگشته بود ، پیدا بود که در طول سالها مطالعه و تحصیل در زمینه جامعه شناسی و معارف غربی شیفته و دلباخته مطلق فرهنگ غربی نشده بود، بلکه اصالت فرهنگ غنی اسلام همواره برای او جاذبه نیرومندی در سیر و سلوک فکری و معرفتی بود و سبب شده بود گامهای بلندی به جلو بردارد و نتایج جالب و زیبا و ارزنده ای را به دست آورد.
دکتر شریعتی در سفری که به حج مشرف می شود و در مراسم حج می بیند که عده ای از حجاج شیعه در عرفات و مواقف دیگر حج، بیاد امام حسین هستند، زیارت وارث می خوانند، زیارت عاشورا را می خوانند در برخورد با این جریان اول بار این مطلب به ذهنش می آید که آیا اینجا در این کنگره عمومی مسلمانان جهان بجاست که شیعه، آن آهنگ و آرمان ویژه خودش یعنی حسینی بودن را مطرح کند، آیا بهتر نیست که آنجا شیعه مثل دیگرمسلمانان همان دعاها و دیگر مناسک عمومی اسلام را به جای آورد، و سال بعد وقتی دوباره مشرف به حج می شود و همین مناظر را می بیند یک مرتبه متوجه می شود که عجب ! حقیقت این است که مراسم پرشکوه حج، یک ظاهر و یک جسم دارد که باطن و روح آن در حسینی اندیشیدن و حسینی زیستن است . بنابراین توجه به امام حسین جوهر صورت در مواقف مختلف حج یعنی توجه به روح این مناسک و عبادات بزرگ و در پیوند همه عبادتها ولایت و امامت ذهنش متوجه این می شود که اگر حج ، این مراسم بزرگ و با شکوه درخدمت خلافت اموی و عباسی و زمامداران طاغوتی قرار گیرد حقی است که باطل از آن بهره برداری می کند، اما اگر همین مناسک حج در راستای امامت حسین و حسینیان قرار گیرد آن وقت حقی است که یک حق پرشکوه تر با آن همراه است. بنابراین بنظرش می آید که بسیار بجاست که در همانجا در همان مواقف دلها متوجه کربلای امام حسین باشد و از زیارتهای مربوط به امام حسین (ع ) خوانده شود که دراین زیارت ها از شهادت وامامت حسینی یاد می شود و دل و جان و ضمیر حج گذاران با روح حج که امامت حسینی باشد تجدید عرصه می کند . یعنی در سال قبل به نظرش می آمد که این کار نابجاست ، حالا سال بعد به نظرش می رسد که این سخنرانی باید به صورت یک کتاب منتشر شود. یعنی چگونه باید همیشه به یاد حسین (ع ) و حسینیان بود.
یک اندیشه پویا و جستجوگر همیشه از این گردشها و چرخشهای 180 درجه ای دارد و دکتر شریعتی نیز چنین اندیشه ای بود.
شهید دکتر مصطفی چمران
... همراه تو به کویر می روم، کویرتنهایی، زیرآتش سوزان عشق، در طوفان سهمناک تاریخ، که امواج ظلم و ستم، در دریای بی انتهای محرومیت وشکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات و وجودمان می تازد. ای علی همراه تو به حج می روم، در میان شور و شوق، و در مقابل ابهت و جلال، محو می شوم، اندامم می لرزد، و خدا را از دریچه چشم تو می بینم، همراه روح بلند تو به پرواز در می آیم ، با خدا به درجه وحدت می رسم.
ای علی، همراه تو به قلب تاریخ فرو می روم و راه و رسم عشقبازی را می آموزم و به علی بزرگ آنقدرعشق می ورزم که از سر تا به پا می سوزم... همراه تو به نخلستانهای کنار فرات می روم و علی دردمند را در دل شب می یابم که سر به چاه کرده، سینه پر دردش را خالی می کند.
ای علی، تو اباذرغفاری را به من شناساندی، مبارزات بی امانش را علیه ظلم و ستم نشان دادی. شجاعت و صراحت و پاکی و ایمانش را نمودی، و این پیرمرد آهنین اراده را چه زیبا تصویر کردی، وقتی که استخوان پاره ای را به دست گرفته و بر فرق" ابن کعب" می کوبد... من فریاد ضجه آسای اباذر را از حلقوم تو می شنوم... و در سوز و گداز تو بیابان سوزان ربذه را می یابم که اباذر قهرمان بر شنهای داغ آن افتاده در تنهائی و فقر جان می دهد.
... تو مرا به دیدار طاق شکسته کسری بردی و عاقبت وخیم پادشاهان را نشان دادی، تو مرا به مصر بردی و اهرام مصر را نمودی، و زیر تخته سنگهای آن، استخوان خرد شده محرومین را ... تو مرا به دیدار طاق شکسته کسری بردی و عاقبت وخیم پادشاهان را نشان دادی، تو مرا به مصر بردی و اهرام مصر را نمودی، وزیر تخته سنگهای آن، استخوان خرد شده محرومین را دیدم که هنوز فریادشان به آسمان بلند است. تو مرا به دیدار فرعون بردی که ادعای خدایی داشت و ستمگری های او را نمودی. تو مرا به دیدار گنجهای قارون بردی و عاقبت خدایان سیم و زر را نشان دادی، تو مرا به خانه بلعم بردی و عاقبت خدعه و تزویر مدعیان دین را روشن کردی که چگونه خدای آسمان را فدای مائده های زمینی می کنند.
ای علی، تو جامعه ایران را به لرزه در آوردی، تو تشیع حقیقی را به مردم نمودی، تو لذت شهادت را به شیعیان حسین چشاندی، تو مجسمه جمود و تعصب و سکوت را شکستی ... تو خداوندان زر و زور و تزویر را رسوا کردی، و مردم را علیه آنها به مبارزه کشاندی. تو زنجیرهای اسارت را که با جهل و خدعه و تزویر بر دست و پای انقلابی حسینی پیچیده شده بود پاره کردی... ای علی با خروش تو به جنگ استعمار و استبداد و استحمار برمی خیزیم و همراه تو تاریخ را می شکافیم و فرعون ها و قارون ها و بلعم ها را لعنت می کنیم. ای علی همراه تو، در راه خدای بزرگ به مجاهدت برمی خیزیم، و با اسلحه شهادت مجهزمی شویم. من آن راهی را و مکتبی را مقدس می شمرم که غم ها و دردهای کثیف آدمی را به زیبایی و پاکی تبدیل کند، و آن شخصی را تقدیس می کنم که روحش و احساسش و افکارش قلب آدمی را صفا و جلا دهد و غمها و دردهایش را زیبا و متعال کند، روح را ازقفس جسد جدا کرده و به آسمانها صعود دهد. بر این حساب دکترعلی شریعتی به درجه بی نهایت قابل تقدیس است آدمی را منقلب می کند، روح را از قید زمان و مکان آزاد کرده به ازلیت و ابدیت متصل می نماید.
ای علی، یکی از مارکسیستهای انقلابی نما در جمع دوستانش در اروپا می گفت که " دکترعلی شریعتی انقلاب کمونیستی ایران را هفتاد سال به تاخیرانداخت" و من می گویم که دکترعلی شریعتی ، سیر تکاملی مبارزه را در راه حق و عدالت 70 سال به جلو برد.
قسم به ناله دردمندان و آه بینوایان و اشک یتیمان که تا استعمار و استبداد و استثمار وجود دارد، تو ای علی در جوش و خروش رنجدیدگان و محرومان حیات داری .
قسم به عدل و عدالت، تا روزگاری که ظلم و ستم بر دوش انسانها سنگینی می کند، تو در فریاد ستمدیدگان علیه ستمگری می غری و می خروشی، قسم به شهادت، تا وقتی که فدائیان از جان گذشته، حیات و هستی خود را در قربانگاه عشق فدا می کنند، تو بر شهادت آنها شهید و شاهدی .
و توای خدای بزرگ، علی را به ما هدیه کردی تا راه و رسم عشقبازی و فداکاری را به ما بیاموزد. چون شمع بسوزد و راه ما را روشن کند. و به عنوان بهترین و ارزنده ترین هدیه خود، او را به تو تقدیم می کنیم، تا در ملکوت اعلای تو بیاساید و زندگی جاوید خود را آغاز کند.
مقام معظم رهبری
مخالفان او به اشتباهات دکتر شریعتی تمسک می کنند و این موجب می شود که نقاط مثبتی که در او بود را نبینند بی گمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا نمی کنم که این اشتباهات کوچک بود. اما ادعا می کنم که در کنار آنچه که ما می توانیم اشتباهات شریعتی نام بگذاریم، چهره شریعتی از برجستگی ها و زیبائیها هم برخوردار بود. پس ظلم است اگر به خاطر اشتباهات او برجستگی های او را نبینیم. من فراموش نمی کنم که در اوج مبارزات که می توان گفت مراحل پایانی قیل و قال های مربوط به شریعتی محسوب می شد. امام در ضمن صحبتی بدون اینکه نامی از کسی ببرند، اشاره ای کردند به وضع شریعتی و مخالفت هایی که در اطراف او هست، نوار این سخن همان وقت از نجف آمد و در فرو نشاندن آتش اختلافات موثر بود. در آنجا امام بدون اینکه اسم شریعتی را بیاورند اینجور بیان کرده بودند( چیزی نزدیک به این مضمون) نباید به خاطر چهار تا اشتباه در کتابهایش او را بکوبیم . این صحیح نیست این دقیقاً نشان می داد موضع درست را . در مقابل هر شخصیتی و نه تنها شخصیت دکتر شریعتی، ممکن بود او اشتباهاتی بعضاً در مسائل اصولی و بنیانی تفکراسلامی داشته باشد.
اما ظلم طرفداران شریعتی به او کمتر از ظلم مخالفانش نبود، بلکه حتی کوبنده تر و شدیدتر هم بود. طرفداران او به جای اینکه نقاط مثبت شریعتی را مطرح کنند و آنها را تبیین کنند، در مقابل مخالفان صف آرائی هائی کردند و در اظهاراتی که نسبت به شریعتی کردند سعی کردند او را یک موجود مطلق جلوه بدهند. سعی کردند حتی کوچکترین اشتباهات را از او بپذیرند.
شریعتی یک چهره پرسوز پیگیر برای حاکمیت اسلام بود، ازجمله منادیانی بود که از طرح اسلام به صورت یک ذهنیت و غفلت از طرح اسلام به صورت یک ایدئولوژی و قاعده نظام اجتماعی رنج می برد و کوشش می کرد تا اسلام را به عنوان یک تفکر زندگی ساز و یک نظام اجتماعی و یک ایدئولوژی راهگشای زندگی مطرح کند.
شریعتی یک آغازگر بود. دراین شک نباید کرد. او آغاز گر طرح اسلام با زبان فرهنگ جدید نسل بود. قبل از او بسیاری بودند که اندیشه مترقی اسلام را آنچنان که او فهمیده بود فهمیده بودند و در غالب واژه ها و تغییراتی که برای نسل امروز ما و یا بهتر بگویم نسل آن روز شریعتی، نسلی که مخاطبین شریعتی را تشکیل می داد، گیرایی داشته باشد مطرح کنند. موفق نشده بودند به زبان آنها این حقایق را بیان کنند. جوری که برای آنها قابل فهم باشد این مسائل را بگویند.
شریعتی آغازگر طرح جدیدترین مسائل کشف شده اسلام مترقی بود به صورتی که برای آن نسل پاسخ دهنده به سوال ها و روشن کننده نقاط ابهام و تاریک بود.
شریعتی بر خلاف آنچه گفته می شود درباره او و هنوز هم عده ای خیال می کنند نه فقط ضد روحانین بود، بلکه عمیقاً مومن و معتقد به رسالت روحانیت بود. او می گفت که روحانیت یک ضرورت است، یک نهاد اصیل و عمیق و غیرقابل خدشه است، و اگر کسی با او مخالفت بکند یقیناً از یک آبشخور استعماری تغذیه می شود. اینها اعتقادات او بود در این هیچ شک نکنید این از چیزهائی بود که جزء معارف قطعی شریعتی بود، اما درمورد روحانیت او تصورش این بود که روحانیون به رسالتی که روحانیت بر دوش دارد به طور کامل عمل نمی کنند.
http://www.1356t.blogfa.com/cat-13.aspx
*******
نظر شهید مطهری در رابطه با عقاید دکتر شریعتی
نظر شهید مطهری در رابطه با عقاید دکتر شریعتی(پایگاه اندیشوران حوزوی)
استاد شهید مرتضی مطهری: به خدا قسم اگر روزی مصلحت اقتضا کند و اندیشه های دکتر شریعتی حلاجی شود، صدها مطلب بدست می آید که بر ضد اصول اسلام است.....................................................
.: Weblog Themes By Pichak :.