سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عرفان پویا از نگاه امام خمینی (ره)
آیت الله رمضانی گیلانی


گیلان آنلاین: مقاله حاضر به بیان شاخصه‏ های عرفان امام خمینی (ره) پرداخته است. نویسنده عجین‏ شدن عرفان امام با معارف اهل بیت علیهم‏ السلام و حضور در متن جامعه و سیاست و پیوند با حماسه و احساس و دوری جستن از تقیّدهای بی‏جا و تکلف ‏آمیز را از ویژگی‏ های عرفان آن پیر سفرکرده دانسته است.

آیت الله رمضانی گیلانی

***نسیم معرفت***


گیلان آنلاین:

چکیده:
گرایش به عرفان یکی از پرجاذبه‏ ترین گرایشات معنوی است که در میان ادیان الهی از جایگاه خاصی برخوردار است، به‏ طوری که می‏توان گفت: معرفة‏الله در رأس اهداف تبلیغی پیامبران بوده است.
از سوی دیگر، جاذبه ‏های عرفانی همچون سایر گرایشات پاک و مقدس، از طرف برخی عارف‏ نمایان مورد بهره‏ برداری ناصحیح قرار گرفته است که گوشه‏ گیری و عزلت و بی ‏تفاوتی در مقابل مسائل اجتماعی و سیاسی و ظلم‏ پذیری از جمله آنهاست.
مقاله حاضر به بیان شاخصه‏ های عرفان امام خمینی (ره) پرداخته است. نویسنده عجین‏ شدن عرفان امام با معارف اهل بیت علیهم‏ السلام و حضور در متن جامعه و سیاست و پیوند با حماسه و احساس و دوری جستن از تقیّدهای بی‏جا و تکلف ‏آمیز را از ویژگی‏ های عرفان آن پیر سفرکرده دانسته است.

1- مقدمه
پدیده و واقعیت عرفان، با متن حضور انسان در این نشئه پیوندی عمیق و ناگسستنی دارد. از زمانی که عرفان به عنوان یک راه و روش مورد توجه قرار گرفت، همواره مورد رد و پذیرش و نقض و ابرام متفکران بوده است. عده‏ ای مسیر افراط را طی کرده، راه نجات بشر را منحصر در همین راه دانستند و نسبت به هر پدیده‏ ای تفسیر باطنی کردند و به ظواهر ارزش و بهایی ندادند. این امر موجب شد تا آنان وظائف خود را از دین داران جدا نموده، فیض‏ یابی از پیامبران الهی را فقط برای عوام لازم بدانند و برای خود اقطاب و رهبران دیگری برگزینند. برخی دیگر در برابر این گروه قرار گرفتند و به شدت با عرفان به مخالفت برخاستند و آن را بزرگترین عامل انحراف و تحریف دین برشمردند. دسته سوم کسانی‏ اند که راه اعتدال در پیش گرفتند. اینان توجه به ظواهر و بواطن را از ضروریات حیات انسانی دانسته، و معتقد هستند که توجه به ظاهر نباید غفلت از معرفتِ حاق و باطن را ایجاد کند و حالت بازدارندگی نسبت به تعمق در باطن دین به وجود آورد و بالعکس، توجه به معنا و باطن، نباید موجب رها کردن ظواهر و بی ‏توجهی بدان گردد. ابونصر سراج (ت 378 ق) در کتاب «اللمع» که از متون قدیمی عرفان است، در این‏ باره می‏ نویسد:
عده‏ ای در فضیلت عرفان به راه افراط و غلوّ رفته و آن را از حد خود بالاتر برده‏ اند و گروهی آن را نوعی لهو و لعب و بی‏ مبالاتی نسبت به جهل و نادانی دانسته ‏اند و عده‏ ای دیگر عرفان را ناشی از تقوا و پرهیز و پشمینه ‏پوشی و سخت‏گیری در روش سخن گفتن و لباس پوشیدن و غیره می‏دانند و جماعتی در طعن و بدگویی زیاده ‏روی کرده تا حدی که عرفا را به زندقه و ضلالت نسبت داده‏ اند.(1)
اگر به مجموعه مباحث و مطالبی که از امام قدس ‏سره در دست است، نظر افکنیم، روشن می‏شود که ایشان هدف از حضور با کرامت انبیای الهی را معرفة‏اللّه‏ می‏داند؛ یعنی همان چیزی که به عنوان غایت عرفان نظری مطرح است. همچنین ایشان اتصال به دریای الوهیت را که به عنوان غایت عرفان عملی مطرح است، نتیجه عملی دعوت و حضور انبیای الهی می‏داند. امام قدس ‏سره درباره قسمت اول می‏ فرماید:
تمام مقاصد انبیا، برگشتش به یک کلمه است و آن معرفة‏اللّه‏.(2) آرمان اصلی وحی، این بوده است که برای بشر معرفت ایجاد کند.(3)
و در مورد قسمت دوم می‏فرماید:
خودتان را متصل کنید به این دریا، دریای الوهیت، دریای نبوت، دریای قرآن کریم.(4)... بیشتر ناله اولیا از درد فراق و جدایی از محبوب است و کرامت او.(5)
پیامبران درصدد بودند انسان را که عصاره هستی است، از همه ناهنجاری‏ها مراقبت کنند. از این‏ رو انسان‏ها را به یکی شدن، صفا، یکدلی، وحدت و معنویت فرا می‏ خواند. امام قدس‏ سره در این زمینه می‏فرماید:
آن چیزی که انبیا می‏خواستند آن بود که همه امور را الهی کنند، تمام ابعاد عالم را و تمام ابعاد انسان را که خلاصه عالم است، عصاره عالم است، انبیا برای این آمدند که همه این‏ها را الهی کنند.(6) امام خمینی با سیری متفکرانه در منازل عارفان و پیمودن راه های عرفان نظری و عملی، عرفانی متعالی به صحنه اجتماع آورد و آن را به عنوان یکی از بنیادهای نظام سیاسی اسلام قرار داد.
در اینجا با مرور برخی از نظریات امام خمینی در مسائل عرفانی، به معرفی شاخصه ‏های عرفان از دیدگاه ایشان می‏پردازیم.

2- تعریف عرفان از نظر امام
برای عرفان تعاریف زیادی ذکر شده است. تنوع و تعدد این تعاریف بیشتر به حالات و مقامات عارفان مربوط می‏گردد و در هرکدام، بعدی از ابعاد این حقیقت بازگو می‏شود. امام خمینی قدس ‏سره در تعریف عرفان می‏فرماید:
عرفان عبارت است از معرفت خدا و شؤون ذاتی و تجلیات اسمائی و افعالی او در حضرت علمیه و غیبیه با یک نوع مشاهده حضوری، همچنین علم حضوری داشتن به کیفیت صفاتی و مراودات و نتایج الهی در حضرات اسمائی و اعیانی.(7)
و در جای دیگر می‏فرماید:
عرفان، علم به کمال جلا و کمال استجلا می‏باشد و کمال جلا، یعنی ظهور حق در مرآت أتَمّ و کمال استجلا، یعنی شهود حق، خود را در آن مرآت.(8)

امام قدس‏ سره معتقد است که وصول به چنین معرفتی از طریق علم حصولی ممکن نیست، زیرا در چنین علمی غیریت و کثرت علم و عالم و معلوم مطرح است و آن با روح توحید سازگارنیست. به علاوه آن‏که در علم حصولی باید عالم از معلوم تصوری داشته باشد و حال آن‏که از خدای متعال تصور و صورتی برای هیچ‏کس حاصل نمی‏شود. تصور کردن معلوم از ویژگی‏های علم حصولی است، ولی کدام عالم می‏تواند بر معلومی همچون حق‏تعالی احاطه یابد؟ پس راه وصول منحصر به معرفت حضوری و شهودی است و آن بدون تجلی حق‏تعالی بر انسان ممکن نیست. هر انسانی به اندازه تجلی که از جانب حق به او افاضه شده، می‏تواند از این معرفت برخوردار گردد. البته اکتناه بر ذات برای هیچ کسی ممکن نخواهد بود، چه این‏که مولی الموحدین والعارفین علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام می‏فرماید: «الحمدللّه‏ الذی لایُدرِکُهُ بُعدُ الِهمَمِ و لاَیَنَالُهُ غَوْصُ الفِطَن»(9)
امام خمینی قدس‏ سره در این‏باره می‏فرماید:
فکر و علم حصولی نمی‏توانند وجود را معرفی نمایند، زیرا فکر ترتیب اموری است برای وصول به امور دیگر. لذا فکر به عالم کثرت و غیریت مربوط می‏باشد، و راهی در باب توحید و نفی کثرت ندارد. اما علم شهودی و شناخت حضوری، ایجاد وحدت می‏نماید؛ برخلاف علم حصولی که ویژگی کثرت آفرینی داردو ملاک آن غیریت است. در علم حضوری ملاک هوهویت و نفی غیریت و دوگانگی است و همه تعینات زدوده می‏شود.(10)
امام قدس‏ سره معتقد است که فقط از راه علم حضوری که نوعی تجلی ظاهر در مَظهر است، می‏توان به کمال معرفت خدا راه پیدا کرد و فانی در او شد و از تجلی او بهره جست. قلب انسان کامل، ظرف تجلیات حق‏تعالی است و سالک با قدم عارفانه خود به مقامی نائل می‏شود که دیگر فعل خود را نمی ‏بیند. در چنین حالی از تجلی افعالی حضرت حق بهره‏ مند شده و آن‏گاه از حجاب افعال گذشته، حق‏تعالی با اسمای صفاتی بر قلب او تجلی می‏نماید که در این صورت، منشأ خبرهای او از اسماء صفات خواهد بود و آن‏گاه که از این مرحله نیز بگذرد، از مرتبه فنا و بالاتری برخوردار خواهد گشت و این در صورتی است که حق با اسمای ذاتی‏اش بر او تجلی می‏نماید و بی‏شک اصل سلوک در این مراتب و مراحل، دارای شدت و ضعف می‏باشد.(11) فنا یکی از اساسی‏ ترین مسائل عرفان اسلامی است و عارف بدین طریق به پیشگاه دوست راه می‏یابد و از محبت برخوردار می‏گردد. مولوی می‏گوید:
هیچ‏کس را تا نگردد او فنا     نیست ره در بارگاه کبریا
گرچه آن وصلت، بقا اندر فناست     لیک در اول فنا اندر بقاست
چیست مواج فلک؟این نیستی     عاشقان را مذهب و دین، نیستی
نیستی هستت کند، ای مرد راه     نیست شو تا هست گردی از اله
و در جای دیگر می‏گوید:
تا تو پیدایی، خدا باشد نهان     تو نهان شو تا که حق گردد عیان
چون بر افتد از جمال او نقاب     از پس هر ذره تابد آفتاب
وقتی این معارف برای سالک به دست آید، او قدرت، عظمت، اراده و علم الهی را در همه جا مشاهده می‏کند.

3- شاخصه‏ های عرفان از دیدگاه امام خمینی قدس‏سره
امام رحمه ‏الله از جمله عارفانی است که بعد از معصومین علیهم‏السلام با جلوه‏های حضور ربانی خود توانست دنیاهای وسیعی را به روی دین‏داران و دین ‏باوران بگشاید و حیاتی دیگر به جهان آدمیان بخشد. ایشان در همه عرصه‏ ها با نگاه جامع‏ گرایانه خود، حیات آدمی را معنی‏ دارتر نمود.


امام قدس‏ سره حقایق نهفته‏ ای را که در همه آدمیان وجود دارد آشکار نمود و باورهای کارآمد در حوزه انسانی را حیاتی دیگر بخشید. ایشان مانند آن عارفانی نبود که حضور مدبرانه خود برای اصلاح و تدبیر جامعه را در شأن و منزلت خویش ندانند و آن را منافی با سلوک عرفانی، قلمداد کنند؛ بلکه ایشان برای تکمیل مراحل و مراقبت عرفانی، چنین حضوری را در متن جامعه لازم و ضروری می‏دانستند. البته چنین مجموعه ‏ای از مقامات و کرامات، بدون توفیق حضرت پروردگار نبوده است. در اینجا نگاهی گذرا به شاخصه ‏های عرفانی امام می‏اندازیم تا پویایی عرفان حضرت امام قدس ‏سره روشن‏تر گردد.


3- 1. تمسک به ولایت انسان کامل خدای سبحان مقام ولایت مطلقه را واسطه فیض و افاضه خویش قرار داده است و از طریق آن مقام است که خدای متعال فیوضات و برکات خود را بر همه موجودات و بر انسان‏ها نازل می‏فرماید و از آن ‏سو نیز به وساطت ولایت مطلقه است که همه موجودات و از جمله انسان به سوی پرودگار صعود می‏یابند. به تعبیر دیگر، چه در قوس نزول و چه در قوس صعود، انسان کامل که دارای مقام رفیع ولایت مطلقه است، وساطت می‏کند. حامل ولایت مطلقه، خلیفه اعظم حق‏تعالی است و آدم حقیقی و انسان کبیر می‏باشد که مسجود سجود ملائکه الهی است. او در حقیقت مخلوق اول حق تعالی است. گاهی از آن به «قلم اعلی» و گاهی به «عقل» و گاهی به «روح اعظم» تعبیر شده است.

در سیر و سلوک عرفانی تمسک به اولیای کامل الهی از ضروریات شمرده می‏شود و در تمام مراحل سلوک علمی و عملی به واسطه آن ولی مطلق است که انسان عارف و سالک، از عنایت خاص باری‏ تعالی برخوردار می‏گردد. داشتن این ولایت اصلی‏ ترین رکن در طی مراحل سلوک است، چه این‏که در روایت از پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله وارد شده که اسلام بر پنج رکن بنا نهاده شده: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت که مهم‏ترین پایه آن، ولایت است.

حضرت امام قدس‏ سره در کتاب آداب الصلوة با بیانی دقیق لطایف معنای ولایتی نماز را ذکر کرده ‏اند. ایشان در سرّ نوشتن کلمات «لا اله الا اللّه‏، محمد رسول اللّه‏ و علی امیرالمؤمنین» بر همه موجودات از عرش اعلی تا انتهای ارضین می‏ فرماید: نکته عرفانیه آن است که حقیقت خلافت و ولایت ظهور الوهیت است و آن اصل وجود و کمال آن است و هر موجودی که حظی از کمال دارد، از حقیقت الوهیت و ظهور آن‏که حقیقت خلافت و ولایت است، حظی دارد و لطیفه الهیه در سرتاسر کائنات از عوالم غیب تا منتهای عالم شهادت بر ناصیه همه ثبت است و آن لطیفه الهیه حقیقت، «وجود منبسط» و «نفس الرحمن» و «حق مخلوق به» است که بعینه باطن خلافت ختمیه و ولایت مطلقه علویه است و از این جهت است که شیخ عارف شاه‏آبادی(دام ظله) می‏فرمود که شهادت به ولایت در شهادت به رسالت نهفته است، زیرا که ولایت، باطن رسالت است و نویسنده گوید که در شهادت به الوهیت شهادتین منطوی است جمعا و در شهادت به رسالت آن دو شهادت نیز منطوی است، چنانچه در شهادت به ولایت آن دو شهادت دیگر منطوی است.(12) با عنایت به حضور علمی و عینی حضرات معصومین که حاملان واقعی آن ولایت مطلقه‏اند، ضرورت تمسک به آنان در سیر و سلوک علمی و عملی نیز روشن خواهد گردید.

امام خمینی قدس ‏سره از جمله عارفان کم ‏نظیری است که در شناخت مصادیق کمّل خلیفه اعظم که هم‏ اکنون در وجود مقدس امام زمان علیه‏ السلام متبلور است، راه صواب را به درستی و کمال شناختند و بر همان اساس طی طریق نموده و در تمام مراحل به آن مجرای اصلی فیض توجه عمیق داشته است، چه این‏که از کلمات آن عارف بزرگ استفاده می‏شود.(13) 3-2. توسل به اهل‏بیت علیهم‏ السلام با توجه به آنچه که در بحث تمسک گذشت، توسل و استشفاع (طلب شفاعت)از صاحبان آن مقام برای دریافت فیض و سلوک عملی ضروری خواهد بود، زیرا عارف چه در شناخت حضوری و چه در عبادات عملی، بدون مجرای فیض، کار به جایی نخواهد برد.

امام صادق علیه ‏السلام در بیانی نورانی می‏فرماید: «بنا عُرِف اللّه‏ و بنا عبد اللّه‏ و لو لانا ما عرف اللّه‏ و ما عبد اللّه‏»(14) سالک مجذوب یا مجذوب سالک برای وصول به هر مقام معنوی و درک هر اسم از اسمای الهی باید از مظاهر و مجاری آن استمداد جوید. امامان معصوم که معادن کلمات الهی و ارکان توحید اُلوهِیَند و از نشانه‏ ها و مقامات الهی برخوردارند، واسطه برخورداری از رحمت رحیمیه و رحمانیه حق‏تعالی در قوس صعودند، چنان‏که در قوس نزول واسطه فیض بودند.

در دعای رجبیه وارد شده است: «فجعلتَهم معادنَ لِکلماتک و ارکانا لتوحیدک و آیاتک و مقاماتک الّتی لاتعطیل لها فی کل مکان یَعرفُک بها مَن عرفک لافرق بینک و بینها الا انهم عَبادک و خلقک فَتْقُها و رَتْقُها بیدک بَدءُها منک و عَودُها الیک؛(15) خدایا! قرار دادی (اهل‏بیت) را معادن کلمات و ارکان توحید و آیات و مقامات خویش که در هیچ مکانی تعطیل بردار نیستند. هرکس تو را شناخت، به واسطه معرفت آنان شناخته است، بین تو و آن‏ها فرق نیست مگر این‏که آنان بنده و مخلوق تو هستند، از تو آغاز و به سوی تو بازمی‏گردند.» به همین جهت است که معرفت، محبت و اطاعت از آنان یک وظیفه عمومی و شرط سلوک است. اطاعت از آنان، اطاعت از حضرت حق و معصیت و نافرمانی آنان، معصیت او و دوستی آنان، دوستی با حق متعال و دشمنی با آنان، دشمنی با حضرت ذوالجلال است و این نکته ظریف در زیارت جامعه عنوان شده است: «من والاکم فقد و الی اللّه‏ من عاداکم فقد عاد اللّه‏ و من احبّکم فقد أحبّ اللّه‏ و من ابغضکم فقد ابغض اللّه‏»(16)

توسّل به حضرات معصومان در تشخیص راه و رسیدن به مقصد که به اصطلاح سیر در قوس صعود است، برای وصول به قرب باری‏تعالی، امری بسیار بدیهی و روشن است و تمامیت و کمالیت نعمت خدای متعال بر بشریت که در آیه شریفه «الیوم اکملت لکم دینکم» (مائده: 3) مطرح شد، به همین معناست. خدا به واسطه این ولایت است که نعمت و حجت را بر همه و خصوصا سالکان کوی طریقت تمام نموده و راه بهانه را از هر دری بسته است.

امام خمینی قدس ‏سره در مقام توسل به اهل‏ بیت علیه ‏السلام زبانزد خاص و عام بود. حضور شبانگاهی ایشان در حرم حضرت امیرالمؤمنین علیه‏ السلام در ایامی که در نجف اشرف بودند و توسلات مکرر و اشک و سوز در مصائب اهل‏بیت علیهم‏ السلام خصوصا سیدالعارفین حضرت ابی‏ عبداللّه‏ الحسین علیه‏ السلام و بانوی ولایت حضرت زهرا علیهاالسلام از بارزترین جلوه‏ های زندگی معنوی امام بود. امام رحمه‏ الله بر این باور بودند که ارتباط با این بزرگواران ضروری است و در جدایی از آنان، انحراف، گمراهی و هلاکت است. 3-3.

توجه به قرآن صاعد دعاها و مناجات‏های مأثوره که در حقیقت قرآن صاعد است، نقش بسیار عمیقی را در سازندگی و رشد معنوی انسان ایفا می‏کند. گرچه توجه به ذکر و وِرد در عرفان نظری از اهمیت ویژه ‏ای برخوردار است، اما در کتب عرفانی مانند فصوص الحکم، مصباح الانس، تمهید القواعد و مانند آن، کمتر به چنین سفارش‏ هایی برخورد می‏کنیم. برای ورود در فضای دعا و مناجات با حضرت دوست توجه به مناجات‏ های مأثوره از معصومان علیهم‏ السلام ضرورت دارد، زیرا باید ادب سخن گفتن با دوست را از آنان که به مقام وصل و قرب الهی رسیدند، یاد گرفت، و آن بزرگواران در این دعاهای مأثوره شیوه سخن گفتن و نوع درخواست از محبوب حقیقی را به انسان‏ها می‏آموزند.

امام خمینی قدس‏ سره در کتب عرفانی خود مانند: شرح دعای سحر و تعلیقه بر فصوص‏ الحکم و در سخنرانی‏ های خود، مکرر از دعا سخن می‏گفتند. امام در ضرورت توجه به ادعیه می‏فرماید: این ادعیه انسان را از این ظلمت بیرون می‏برد. وقتی که از این ظلمت بیرون رفت، انسانی می‏شود که برای خدا کار می‏کند؛ کار می‏کند، اما برای خدا، شمشیر می‏زند برای خدا، مقاتله می‏کند برای خدا، قیامش برای خداست، نه این است که ادعیه انسان را از این کار بازمی‏دارد.(17) چنین نگاهی به دعا که در تمام ابعاد زندگی، نقش مهم خود را می‏تواند ایفا کند، بسیار کارگشاست. از این‏رو، فرهنگ دعا و مناجات باید در جامعه ما، خصوصا نسل جوان، عمومی و فراگیر شود تا جامعه از برکات حضور دعا برای اصلاح خود بیشترین بهره را ببرد. امام می‏فرماید: در هر صورت ظرایفی در این ادعیه مبارک هست که سابقه ندارد، این‏ها را توجه بکنید، انسان را این ادعیه می‏تواند حرکت بدهد.(18) این ادعیه، در ماه مبارک رجب و خصوصا در ماه مبارک شعبان، این‏ها مقدمه و آرایش است که انسان به حسب قلب خودش می‏کند، برای این‏که مهیا شود برود مهمانی، مهمانی خدا.(19) ایشان نسبت به مناجات شعبانیه که دنیایی از معارف الهی را به بشر تعلیم می‏دهد و برای اهل معرفت سرچشمه بسیاری از معارف و زیبایی‏های جمال خداست، عنایت خاصی داشتند و مکرر به خواندن آن سفارش می‏فرمودند، زیرا بالاترین مرحله سلوک که مقام فنا و برخورداری از عظمت نور الهی است، از مهم‏ترین دستاوردها و ره ‏آوردهای این مناجات عظیم و جلیل ‏القدر است، به خصوص امام قدس ‏سره با این فراز از مناجات شعبانیه بسیار انس داشت و دیگران را نیز بدان سفارش می‏کرد: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و أنر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمة و تصیر ارواحنا معلّقة بعزّ قدسک، الهی واجعلنی ممّن نادیته فاجابک و لاحظتَه فصَعِق لجلالک فناَجیتَه سرّاً و عَمِلَ لک جَهرا»(20)؛ خدایا! کمال دل‏بستگی به خودت را به من عطا فرما و دیدگان دل ما را با پرتو نورانیت نظرش به سوی تو، نورانی فرما تا دیده دل‏ها حجاب‏های نور را بدَرَد و به معدن عظمت و بزرگی‏ات برسد و روح‏های ما را به درگاه عزّ قدس تو درآویزد. بارالها! مرا از جمله کسانی قرار ده که صدایشان زدی، اجابت کردند و به ایشان نظر کردی، پس در برابر جلال تو مدهوش شده، پس در سرّ با آنان سخن گفتی و آنان آشکارا برای تو عمل کردند».

امام در مورد این مناجات می‏فرماید: مناجات شعبانیه از بزرگ‏ترین مناجات و عظیم‏ترین معارف الهی و از بزرگ‏ترین اموری است که آن‏هایی که اهلش هستند، می‏توانند تا حدود ادراک خودشان استفاده کنند.(21) 3-4. جمع بین شریعت و طریقت امام خمینی قدس‏ سره از عارفانی است که جدایی بین این دو را هلاکت می‏داند و بی‏ اعتنایی به ظواهر شریعت را تا انتهای سلوک که جدایی از نشئه ملکی و دنیایی است، جایز نمی‏ شمرد، بلکه خود به عنوان فقیهی صاحب نظر و صاحب فتوا، تحیر و سرگردانی را از مقلدان رفع کرده، راه عملی سلوک را که توجه به واجبات الهی و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات است، فراروی آنان قرار داد. امام قدس‏ سره درباره توجه به شریعت در رسیدن به منازل و مقامات عرفانی می‏فرماید: و بدان که هیچ راهی در معارف الهیه پیموده نمی‏شود، مگر آن‏که ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت، و تا انسان متأدب به آداب شریعت حقه نشود، هیچ‏یک از اخلاق حسنه از برای او به حقیقت پیدا نشود و ممکن نیست که نور معرفت الهی در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت از برای او منکشف شود. و پس از انکشاف حقیقت و بروز انوار معارف در قلب نیز متأدب به آداب ظاهره خواهد بود و از این جهت، دعوی بعضی باطل است که به ترک ظاهر، علم باطن پیدا شود یا پس از پیدایش آن، به آداب ظاهره احتیاج نباشد و این از جهل گوینده است به مقامات عبادت و مدارج انسانیت.(22)

امام قدس ‏سره در دو کتاب «آداب الصلوة» و «سرّالصلوة» به بیانی زیبا، شریعت و طریقت را به یکدیگر پیوند می‏دهد و حقیقت عرفان را در احکام شریعت جاری می‏کند و می‏فرماید: و محصّل مقصود ما از این فصل آن است که نماز، بلکه جمیع عبادات را غیر از این صورت و قشر و مجاز، باطن و لُبّ و حقیقتی است. این از طریق عقل معلوم است و از طریق نقل، شواهد کثیره دارد.(23) شاید بتوان گفت که فقه، فلسفه و عرفان سه رأس یک هرم هستند که بدون آن‏ها جامعیت در دین ‏فهمی حاصل نخواهد شد. در بین علمای سلف به ندرت افرادی یافت می‏شوند که چون مرحوم محمد حسین غروی اصفهانی «فقیه الفلاسفه» و «فیلسوف‏ الفقها» لقب گرفته باشند، اما امام راحل قدس‏ سره ، به حق صدرنشین این حلقه و جامع منقول، معقول و مشهود است و لقب «فقیه ‏العرفا» و «عارف‏ الفقها» برازنده ایشان است. امام رحمه‏ الله در منصب مرجعیت فقهی و در مقام افتا به عنوان یک فقیه اصولی، مسائل ظاهری مربوط به اعمال را استخراج می‏کرد اما این برنامه‏ های عبادی غیر از احکام، آدابی دارد که بخشی از آن به عنوان مستحب در کتب فقهی و روایی آمده و بخشی دیگر در کتب اخلاقی ذکر شده است، ولی بخش مهم آن مربوط به اسرار عبادات است که در واقع روح و باطن عبادت می‏باشد و در حقیقت همین است که با روح و باطن انسان مرتبط بوده و حشر او در قیامت با این باطن خواهد بود. امام قدس‏ سره به عنوان یک فقیه الهی در رساله عملیه ‏اش کیفیت ظواهر احکام را که شرط اساسی در سلوک عرفانی است، مشخص می‏کرد و به عنوان یک عالم اخلاقی که متخلق به اخلاق الهی بود، در آثاری چون «آداب الصلوة»، آداب بعضی از احکام شریعت را تبیین می‏فرمود و از سویی دیگر به عنوان یک عارف، به اسرار عبادات مانند نماز که نقش عمیق و بسیار مهم و سازنده‏ای در تکوین شخصیت انسانی را دارد، می‏پرداخت و با مباحث بسیار عمیق آنچه را که مربوط به سرّ و روح و جان عبادات است را بازگو می‏نمود. چنین جمعی آن هم با نظر عمیق و دقیق، نگاهی بنیادین و پایه‏ای را نسبت به عبادات فراروی سالکان و مؤمنان قرار می‏دهد. 3-5.

سالک سفرهای چهارگانه عارفان در سیر و سلوک خود از دو مسؤولیت بزرگ سخن می‏گویند: یکی مربوط به خود و دیگری مربوط به جامعه و هم از این‏روست که بحث سفرهای چهارگانه را مطرح می‏کنند.(24) امام قدس‏ سره این سفرها را با بیانی عمیق در آخر کتاب «مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة» ذکر کرده، می‏فرماید: این چهار سفر برای هر صاحب شریعت و رسولی باید وجود داشته باشد، گرچه در عین حال مراتب آن‏ها با یکدیگر فرق می‏کند. زیرا بعضی از پیامبران که رسولند، مظهر اسم رحمت هستند و این‏ها در سفر اولشان ظهور اسم «الرحمن» را در همه عالم مشاهده می‏نمایند و در پایان سفر دوم به دست خواهند آورد که همه چیز در اسم «الرحمن» غرق است، لذا به هنگام بازگشت از این سفر با رحمت و وجود رحمانی به این جهان بازمی‏گردند و دوره نبوتشان محدود می‏شود. و به همین صورت است مظاهر دیگر اسماء به حسب اختلافی که در آنان در حضرت علمی نهفته است تا این‏که به مظهر اسم «اللّه‏» می‏رسد که چنین پیامبر سالکی در پایان سفر اول مشاهده می‏کند ظهور حق را با همه شؤونش و هیچ شأنی از حق‏تعالی او را از شأن دیگر حق مشغول نمی‏کند و انتهای سفر دومش به این است که همه حقایق را در اسم جامع الهی مستهلک می‏بیند و حتی خود او نیز در احدیت محض مستهلک می‏شود، پس با وجود جامع الهی به سوی خلق بازمی‏گردد در حالی‏که نبوت ازلی و ابدی و خلافت ظاهری و باطنی را داراست.(25) آن‏گاه امام قدس‏ سره می‏فرماید که این سفرها، حتی سفر چهارم، برای اولیای الهی نیز حاصل می‏شود، چنان که برای مولا امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش علیهم‏السلام دست داد.

بی ‏تردید بعد از معصومین علیهم‏السلام هر کس که به آنان مانندتر و محرم‏تر است، به اندازه سعه وجودی خود می‏تواند از این سفرها برخوردار باشد و صاحب جلوات حق‏تعالی گردد و به توحید علمی و عینی نائل شود. بسیاری از سالکان در دو سفر اول، در حد ظرفیت و قابلیت خود توفیق حضور پیدا می‏کنند، اما در بهره‏ دهی این حضور و به تعبیر دیگر در سفر سوم و چهارم، توفیق چندانی ندارند. امام خمینی قدس ‏سره در این دو سیر پایانی نیز گوی سبقت را از دیگران ربودند و به حق به زیباترین صورت این منازل را طی کردند. امام قدس‏ سره سفر به سوی خلق و هدایت آنان را به بهترین شکل به پایان رسانده، با نشان دادن جمال الهی، سفره عشق عفیف و محبت الهی را به روی جامعه مشتاق به گرایش‏های مقدس گستراند و به عواطف انسانی جهت مثبت داد و آنان را از محبت‏های دروغین رهانید. این‏ همه به برکت شوریدگی و دل‏بردگی و تابندگی دل نورانی امام رحمه‏ الله بود و حقا امام مصداق کامل این سخن(این شعر) بود که:

عارفی کز نور حق تابنده شد     عالمی از نور او پاینده شد

3-6.عدم تقید به منازل عرفاء

عارفان در عرفان عملی بر این باورند که باید منزل‏ها را به ترتیب طی نمود تا به شهود و حضور و حقیقت توحید نائل گشت و چنین سیری یک امر ضروری است. تعداد این منازل را به اختلاف دو، سه، چهار، هفت، هزار و بعضی بیشتر می‏دانند. خواجه عبداللّه‏ انصاری در کتاب منازل السائرین صد منزل از این منازل را ذکر کرده است. آنان بر این باور بودند که طیّ این منازل باید به ترتیب صورت گیرد، زیرا بدون طیّ نمودن منزل قبلی، ورود به منزل بعدی امکان‏پذیر نیست. بی‏ شک چنین تفسیری از منازل عرفانی، راه را بر بسیاری از سالکان می‏بندد و حضور در میدان عرفان را تنها برای عده‏ ای خاص باز می‏گذارد.

امام قدس ‏سره با عدم تقید و پای‏بندی به منازلی که عرفا ذکر کرده ‏اند، راه ورود به عرصه عرفان عملی را برای همه اقشار و طبقات باز کردند و به شکلی زیبا و لطیف عرصه حضور را از آن فضای تنگ و محیط بسته به یک فضای باز و فراگیر تبدیل نمودند. به بیانی دیگر، عرفان امام، یک عرفان خالص و بی‏ تکلف و جامع و همه‏ گیر بود. امام قدس ‏سره اختلاف در تعدد این منازل را اعتباری دانسته، می‏فرماید: بدان که برای انسان مقامات و مدارجی است، و به اعتباری او را دارای دو مقام دانند: یکی مقام دنیا و شهادت است و دیگر مقام آخرت و غیب؛ که یکی ظلّ رحمان و دیگری ظلّ رحیم است و به حسب این اعتبار در ظلّ و مربوب جمیع اسماء ذی‏ ظلّ و ربّ و در حیطه دو اسم «رحمان» و «رحیم» واقع است، چنان که جمع فرموده در آیه شریفه «بسم اللّه‏ الرحمن الرّحیم» و عرفا گویند: «ظهر الوجود ببسم اللّه‏ الرحمن الرحیم» و این دو مقام در انسان کامل از ظهور مشیت مطلقه از مَکامِن(جمع مَکمَن) غیب أحدی تا مقبض هیولی یا مقبض أرض سابع که حجاب انسانیت است، به طریقه عرفای شامخین...چون سایر عارفان طی منزل را امری ضروری می‏داند،............................


..................................                     .................................ادامه دارد.................................


کلیک کنید:عرفان پویا از نگاه امام خمینی (ره)

 

http://www.guilanonline.com/index.php?mod=content&met=content_more&id=25260#.VXu4ZUaz4tU




تاریخ : شنبه 94/3/23 | 9:28 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی