***نسیم معرفت***
به نام خداوند قادر متعال
در برخورد با فساد هیچ ترحّم و رحمی نباید باشد
فسادهای مختلف از جمله فساد های اقتصادی سازمان یافته و پیچیده و تو در تو با لُعاب های گوناگون در نظام جمهوری اسلامی ایران مایه ننگ و شرمساری بوده و هست و امید است که روزی این ننگ از ناصیه نظام مقدس ما زدوده و برداشته شود . ندای مبارزه با فسادها و رانت خواری ها و ندای گسترش عدل و داد همواره از سوی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای و انقلابیون با بصیرت و دلسوزان و بزرگان و مراجع عظام ، بلند بوده است ولی با وجود برخی از برخوردهای مقطعی قضایی در گذشته با بعضی از عوامل فساد ، ضعف و تساهل و تسامح و عدم استمرار در برخورد با فسادهای کلان سبب شد که گستاخان و دزدانِ عرصه های ثروت و بیت المال روز به روز سازمان یافته تر شوند به گونه ای که چپاولگری و دست اندازی در بیت المال و ثروت های ملی و ملت ^ تقریبا امری عادی تلقی شود ... ثروت های عظیم از راه قاچاق کالاها مخصوصا قاچاق سوخت و اختلاس های فوق نجومی و ویژه خواری ها و زمین خواری های گسترده و سوء استفاده از ارزها و سکّه های واگذار شده از ناحیه دولت تدبیر و امید بخشی از میدان های تاخت و تازِ مال اندوزان و چپاولگران و خیانت پیشگان با گرایش های مختلف سیاسی و حزبی و جناحی و غیره بوده است و متأسفانه در این آشفتگی ها و بحران های اقتصادی خود ساخته و کمی هم دیگر ساخته و تحمیلی خارجی استکباری ، تدبیر درستی از سوی دولت تدبیر و امید اتخاذ نگردید و تقریبا بی تدبیری و وِلنگاری مدیریتی حاکم بود و خسارت ها و ضررهای سهمگینی به کشور و مردم وارد شد و ملت شریف ما در شدید ترین فشارها و خود تحریمی های ناشی از سوءمدیریت قرار گرفت و پول ملی ما نیز با خاک برابر شد و برجام و برجامیات و پسا برجامیات هم که خسارت محض بوده سودی به حال کشور و ملت نداشته و ندارد و چه بسا با وجود خروج آمریکا از برجام و بدعهدی ها و خدعه ها و نیرنگ ها و فریب های اروپایی ها که به هیچکدام از تعهدات یازده گانه خود عمل نکردند ، ادامه مذاکرات با آنها موجب وهن برای نظام مقدس جمهوری اسلامی و ملت شریف ایران باشد و پذیرش چنین وهنی عقلا و شرعا حرام و ممنوع است . همانگونه که گفتیم مقام معظّم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای از جمله کسانی بودند که همیشه در باره برخورد با مفاسد اقتصادی و ثروت های باآورده و اختلاس ها و مانند آن ها تذکر و هشدار می دادند . ایشان در یکی از سخنرانی هایش که در اول فروردین سال 1395 در اجتماع عظیم زائران و مُجاوران حرم حضرت ثامِنُ الحُجَج عَلِیّ بن مُوسَی الرِّضا (عَلَیهِمَا السَّلامُ) ایراد کردند چنین فرمودند : [ با فساد مبارزه جدّی بشود ، با ویژهخواری مبارزه جدّی بشود ، با قاچاق مبارزه جدّی بشود ، اینها دارد به اقتصاد کشور لطمه میزند و ضررش را مردم میبرند. اگر ما در مقابل آن مجموعهای که فرض بفرمایید با زد و بستهایی در زمینه مسائل اقتصادی ویژهخواری میکنند ، خودشان را از امتیازات ویژه برخوردار می کنند و یا دچار فساد پولی و مالی و اقتصادی میشوند ، سهلانگاری کنیم ، قطعاً کشور ضرر خواهد کرد ، نباید سهلانگاری بشود . ] و بحمدالله با آمدن آیت الله سید ابراهیم رئیسی که مُنتخَب شایسته رهبری برای تصدّی دستگاه قضایی است و شایستگی های عدیده ای را با خود به همراه دارد و از وفاداران به انقلاب و نظام و رهبری عزیز (امام خامنه ای) می باشد ، بارقه های امید جهت خشکانیدن ریشه های فساد و مفاسد بیشتر شده و قوّت گرفته است . همه دستگاه ها و نهادها بویژه دولت و مجلس و نیز مردم و اصحاب قلم و رسانه ها و سیاسیون کشور باید عملا یاری دهنده دستگاه قضایی برای ریشه کَنی انواع فسادها از جمله مفاسد اقتصادی باشند . همه مردم خواهان مبارزه بی امان و برخورد قاطع و قانونی با مُفسدین اقتصادی و فرهنگی و غیره هستند . هیچ مُفسدی در هیچ عرصه ای نباید احساس امنیت بکند و باید نگران ترین و مضطرب ترین مردم ، خیانتگران به کشور و اموال عمومی و بیت المال باشند گرچه آنها در واقع مردم نیستند بلکه گرگ ها و درندگان و خون آشام های آدم نما می باشند که خود را در میان توده مردم جا زده اند . جهت کوتاه کردن دست های پلیدِ خیانتِ خیانتگران باید پیشاپیش نیروهای سالم و صالح و امین و خدا ترس پرورش داد و به مسئله تربیت و تهذیب باید فوق العاده توجه شود و بدانیم که جامعه سالم در گرو انسان ها و مسؤلان و مدیران صالح و سالم و خدا ترس است و نیز باید با شدّت و حِدّت و جدّیّتِ تمام با همه خائنین و مُفسدین در هر شکل و قیافه ای که هستند ، قاطعانه و بدون ترحم و رحم برخورد نمود به گونه ای که درس عبرتی برای دیگران باشد تا جرئت و هوس خیانت نکنند و همچنین باید نظارت ها و بازرسی های پیشرفته و مُدرن از ادارات و نهاد ها توسعه یابد . امید است که با پاکسازی جامعه و کشور از لَوث وجود مُفسدین زمینه تعجیل و تحقق حاکمّیت دولت حَقّه بقیة الله الأَعظم حضرت ولیّعصر امام زمان (عَلَیهِ السَّلامُ) فراهم گردد . اِن شاءَ اللهُ تَعالَی .
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
*ترجمه اشعارناب حافظ برای برخی ازتشنگان خدمت ومسؤلیت؟!!! با عذر خواهی از حضرت حافظ
بی مُزد بود و منّت هر خدمتی که کردیم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
ما جزو مسؤلین و خدمتگزاران مردم بودیم و هستیم و یا خواهیم بود و بدون هیچ چشمداشتی و بدون هیچ مُزد و منّتی خیلی خیلی به مردم خدمت کردیم و یا خواهیم کرد و دوست داریم جزو مسؤلین و خادمین به مردم باشیم و برای خدا و بدون هیچ منّت و مُزدی براشون خدمت کنیم!!! واخ واخ واخ از این مردم که این همه براشون خدمت کردیم و یا خواهیم کرد چقدر ناشکر و ناسپاسند ؟!!!!!! چرا گُل به پامون نریختند یا نمی ریزند !!! . چرا ناراحتند و فحش و بد و بیرا میدند ؟! چرا گاهی تجمّعات و اغتشاشات میکنند ؟!!! چرا آرام نیستند!! خدا نکند که در انتخابات رأی مون کم بشه و به اهداف مقدس مون نرسیم !! چرا این همه خدمات و زحمات چندین ساله ما رو ندیدند و یا نمی بینند ؟!!! مگر ما چه کردیم ؟! ما هم آرزویی داشتیم و داریم!!! . با رأی مردم مسؤل و نماینده و رئیس شدیم و یا میشیم که خدمت کنیم !!! مگر غیر از این است ؟!!! بعضی از ما ها مثل رئیس جمهور و رئیس مجلس و نمایندگان خیلی خیلی خیلی محترمِ مجلس ... شب و روز خواب ندارند !! ، تمام فکر و ذکرشون حل مشکل مردم است!!! والله نمی دانیم که چرا هر چه هم می دویم و کار شبانه روزی می کنیم باز هم مردم ناراضیند ؟!! مگر ما چه کردیم و چه میخوایم بکنیم ؟! ما هدفون خیلی روشن بود و هست!!! . خیلی مقدس و پاک و فقط و فقط برای خدا !!!! . ما مقام و پول و ماشین و خونه و حقوق های نجومی ، ویلا و آنتالیا و کنار ساحل دریا و تفریح و تفرُّج و یا خدای ناکرده زبانمان لال دو تا زن و یا زن صیغه ای و از این زهر مارها ... نخواستیم و نمیخوایم !!!! ما غلط بکنیم که دنبال این چیز میزها باشیم مخصوصا اینکه می دانیم چه بلاهایی هم اخیرا بر سر بنده خدا آقای محمد علی نجفی شهردار سابق تهران به خاطر قتل آن مرحومه یعنی میتراخانم ، که اول ، خانم صیغه ای و بعد دائمیش بوده آمده است !!! اصلا اینها رو دشمنان قسم خورده و حسود های ما به ما وصله زده و می زنند !!! . به ما تهمت می زنند !! باور نکنید!!! اگر ماشین های میلیاردی سوار شدیم و یا میشیم و اگر خانه های عالی و مجلل و گرانقیمت نصیب شد و یا میشود و اگر ثروت های خیره کننده داشتیم و داریم و و اگر گاهی کنار ساحل ... ویلایی درست کردیم و یا می کنیم و اگر رفاه و آسایش داشتیم و داریم و اگر وام های میلیاردی و یا ده ها میلیاردی گرفتیم و یا می گیریم و اگر سفر های تفریحی خارجی با خانواده عزیزمون و نورچشمان مون رفتیم و می رویم و اگر اولاد و بچه ها و نوه ها و خویشان مون راحتند و از ژِن و ژِنومِ خوب و عالی و پایدار و ریشه دار برخوردارند و تو اروپا و آمریکا و ... ساکنند و یا درس میخونند و یا اگر مدارک و مدارج علمی خیلی معتبر و بدون جعل! داریم !! همه و همه از دست رنج خودمان و دعای خیر فلان بن فلان بوده و هست و خواهد بود و ذرّه ای در بیت المال خیانت نکردیم و نمی کنیم و نخواهیم کرد!!!! مخالفین و حسود های ما چه خیال می کنند ! زهی خیال باطل ! اینها باید پاسخگو باشند !!! چرا ذهن مردم عزیز رو خراب کردند و می کنند !!! چرا فیلم هایی همچون فیلم گاندو رو درست می کنند و فکر و ذهن مردم عزیز رو خراب می کنند !! متاسفانه این فیلم با این اسم عجیب و غریبش یکی از فیلم های پُربیننده و جذّاب هم بوده است !!! ما دولتی ها و آشناها وظیفه داریم که جلو تخریب شخصیت های آشنا و ناآشنا را بگیریم!!! صدا و سیما چه حقّی دارد که این فیلم گاندو رو پخش کند!!! مؤسسه شهید آوینی چه حقی دارد به نام روشنگری و افشاگری عواملِ نفوذ اینجور فیلم بسازد !!! این فیلم حیثیت ما رو بر باد داده و می دهد !!! ما ساکت نمی مونیم ، ما تهدید می کنیم و هشدار می دهیم که دست بردارند!!! ما دولت امید و تدبیریم !!! همیشه برای رفاه و شأن و منزلت مردم و اداره کشور تدبیر می کنیم و به مردم وعده های امیدوار کننده کذا و کذا می دهیم !!! چرا مردم رو نومید می کنید؟!!! ما داریم خدمت بی منّت به اسلام و انقلاب و مردم می کنیم و در مقابل آمریکا و اروپا دست و پنجه انداختیم و می اندازیم و پیروز میدان های مذاکرات هسته ای و برجامی و برجامیات هستیم آن وقت برای ما فیلم گاندو می سازند!!! اگر مردم نیت پاک و اخلاص ما رو بدونند دست ما رو می بوسند و گل باران مون می کنند !!! حیف که یک عده بی سواد و ... ذهن مردم رو خراب کردند !!! ما که جزو مسؤلین خیلی دلسوز مردم بودیم و هستیم و ان شاء الله در آینده هم مثلا بعد از انتخابات کذا و کذا جزو مسؤلین و رؤسا و نمایندگان مجلس و وزراء دولت و مدیران خواهیم بود و کار و خدمت می کنیم !! ما همان ها بودیم و هستیم که شهید بهشتی عزیز فرمود : ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت ؟!!!!!! . والله ، بالله ، تالله ای مردم : باور کنید که ما همچون رندان تشنه لبی هستیم که قدر ما رو نمی دانند !! قدر ما ناشناخته است !!! ماها تشنگان خدمتیم و در قاموس ما جز خدمت نمی گنجد اما چه کنیم که گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت !!!!!! گویی مردمِ شهر و دیارمان قدرِ ولیِّ نعمت خودشون ندانستند و یا نمی دانند !!! کسانی که مثل ماها خالصانه و بدون هیچ چشمداشتی و بدون هیچ مُزد و منّتی برای مردم خدمت کردند و می کنند در واقع ولیِّ نعمت مَردمند!!! مردم باید قدرشون رو بدونند !!! داد و فریاد نکنند و فحش و نازا ندهند !! آرام باشند ، اغتشاشات و اعتراضات و تجمعات نکنند!!! ، نگران نباشند همه چیز درست میشه !! مشکلات و گرفتاری هایی که هست همه از سرِ استکبار و آمریکا و غرب و مافیاهاست !!! این لعنتی ها مانع هستند نه ما که خدمتگزار مَردمیم !!! ما شب و روز دنبال رفع مشکلات معیشتی و شغلی مردم بوده و هستیم و خواهیم بود !!! ما ها که برای انتخابات نامزد شدیم و یا می شویم قصد داریم با برنامه های دور و درازی که داریم و با دور اندیشی و دور تدبیری که داریم (البته سوءتفاهم نشود!! ) فقط و فقط و فقط برای خدا و رفع مشکلات این مردم کار کنیم !! ما می دانیم که مردم از حرف های شعاری خسته اند! ما می دانیم که مردم از چپ و چپی ها و اصلاحاتی ها و دوّم خردادی ها و از این زهر مارها دل زده و رنجور و بیزارند!! تصمیم داریم که بعد از کسب آراء مردم و کسب کرسی های مسؤلیت آور جز خدمت به اسلام و خدمت به مردم نیندیشیم و سوگندنامه ها را خیلی خیلی غلیظ تر و خالصانه تر با صدای بلند ادا کنیم تا همه بفهمند که واقعا برای خدمت همّت گماشته ایم !!! ای مردم به ما ها اعتماد کنید!!! خواهش می کنیم که به ماها اعتماد بفرمایید !! ما چنین نیّات پاکی داشتیم و داریم و اگر مشکلاتی و گرفتاری هایی بوده و هست از طرف ما نبوده و نیست ، کار دشمنان و کار مافیاهای سیاسی اقتصادی و غیره است . باور کنید که ماها خدمتگزاران مُخلص و بی منّت بوده و هستیم و خواهیم بود !!!! آری ما همان ها هستیم که حافظ علیه الرَّحمه در شأن آنها فرمود :
بی مُزد بود و منّت هر خدمتی که کردیم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
*******************************************************
***نسیم معرفت***
به نام خدا
** قرآن و اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) باید در رأس همه امور کشور باشد+سایت حکیم عسکری گیلانی لشت نشایی
قرآن که کتاب آسمانی است
برنامه و درسِ زندگانیست
قرآن بخوانید و در یکایک آیاتش به قدر درک و فهم تان تفکر و اندیشه و تدبّر نمایید . هیچ کتابی به جامعیت و ژرفایی و زیبایی ظاهری و باطنی قرآن کریم هرگز وجود نداشته و ندارد و نخواهد داشت . شگفتگی ها و عجائب آن از جهات گوناگون پایان ناپذیر است چنانچه مولا علی (عَلَیهِِ السَّلامُ) در نهج البلاغه فیض الأِسلام خطبه 18 فرمود : (... وَ إِنَّ القُرآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ ، وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ ، لاَ تَفْنَی عَجَائِبُهُ ... به راستی که ظاهر قرآن زیبا و باطن آن ژرفا و شگفتیهای آن فنا ناپذیر و بی پایان است . ) . هرکسی که به درستی و با صداقت ، همنشین و مُصاحِب و همراه قرآن کریم باشد عیوب و اَمراض و نقائص روحی و قلبی از او کاسته شود و فضائل و کمالاتش افزون گردد چنانچه مولا امیرالمؤمنین (عَلَیهِِ السَّلامُ) در خطبه 175 از نهج البلاغه فیض الأِسلام چنین فرمودند : ( وَ اعْلَمُوا اَنَّ هَذا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِی لا یَغُشُّ وَ الْهادِی الَّذِی لا یُضِلُّ ، وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِی لا یَکْذِبُ ، وَ ما جالَسَ هَذا الْقُرْآنَ اَحَدٌ إِلا قامَ عَنْهُ بِزِیادَةٍ اوْ نُقْصانٍ : زِیادَةٍ فِی هُدىً ، وَ نُقْصَانٍ مِنْ عَمىً . یعنی آگاه باشید که همانا این قرآن پند دهنده ای است که نمی فریبد و هدایت کننده ای است که گمراه نمی سازد و سخنگویی است که هرگز دروغ نمی گوید . کسی با قرآن مُصاحِب و همراه و همنشین نشد مگر اینکه بر او افزوده و یا از او کاسته شد به این معنا که در هدایتش افزایش و زیادت آید و از جهت کور دلی و گمراهی کاسته و کم گردد . ) . به صراحت می گویم که در عصر ما که عصر تکنولوژی های حیرت انگیز و پیشرفت های خیرکننده صنایع گوناگون بشری و عصر فناوری ها و ارتباطات است متاسفانه در چنین عصر و زمانی ، قرآن کریم در میان مسلمین و جهانیان ، مظلوم و غریب است چنانکه اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) غریب بودند و هستند . صدا و آوازه قرآن کریم در همه اطراف و اَکناف و اَقطار عالَم و در همه جا با قرائت های دلنواز و خوش لحن بلند است و باید هم باشد ولی توجه و اهتمام جدّی به تعالیمِ حیابخش آن نمی گردد و حتی در کشور عزیز ما ایران نیز به تعالیم و فرامین نورانی این کتابِ هدایت بخش در سطح ملت و حکومت (دولتمردان و مدیران و مسؤلان اجرایی و فرهنگی کشور) و حتی حوزه های علمیه عنایت شایسته نمی شود اگرچه در نگاه کلان ، ملت فهیم و با بصیرت و جوانان انقلابی و متعهد و پا به کار ما نسبت به قرآن و عترت (ع) و وظائف دینی و انقلابی ملتزم تر و متعهدتر از مسؤلان به نظر می رسند و در همه عرصه های انقلابی و کار و خدمت و فداکاری و ایثار و جهاد و شهادت و جانبازی و همراهی و همگامی با ولیّ امر مسلمین حضرت آیت الله امام خامنه ای خوش درخشیدند و می درخشند و پیام ها و فرامین رهبری عزیز را به جان و دل پذیرا هستند و پیام و فرمان آتش به اختیارِ کشتیبان انقلاب و نظام را در حدّ توان خود در میدان های مختلف به اجراء در می آورند و مسؤلین کشور اعمّ از دولتی ها و مجلسی ها و نهاد های قضایی و متولّیان امور در نهاد های فرهنگی و آموزشی و مراکز اداری ، گرچه با تکلُّف و گاهی بااخلاص زحمت هایی کشیده و می کشند ولی تعهد و التزام لازم را در برابر قرآن کریم و تعالیم ثَقَلین از خود نشان نمی دهند و قصورها و تقصیرهای زیادی دارند اگرچه مراسمِ سوگندنامه های آنها گاهی خیلی جالب به نظر می رسد !!! . اگر دولتمردان و نمایندگان مجلس و مسؤلین ادارات و نهادهای کشور که به نام قرآن و اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) بر مَسند امور تکیه زده اند به آموزه های قرآن و عترت (ع) توجه می کردند «همانگونه که امام خمینی «ره» و امام خامنه ای و امثال شهید بهشتی ها و شهید مطهری ها و شهید چمران ها و سردار سلیمانی ها توجه داشته و دارند» و اگر در همه امور کشور به این دو میراثِ نَبِیّ مُکرَّم اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) در مقام عمل و کار اهتمام می شد وضع مملکت و نظام و کشور و ... یقینا بهتر از این وضعی بود که اکنون مشاهده می شود . وضعی که همه دلسوزان و انقلابیون با بصیرت و ملت بزرگوار و نجیب و شریف بخصوص علماء و روحانیت متعهد و مراجع عظام بویژه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای را نگران و آزرده خاطر کرده و می کند . قرآن و اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) باید در رأس همه امور کشور باشد و غفلت از این مسئله بزرگ موجب خسارت های بزرگ و جبران ناپذیر است . قوانینی که در هرجایی از این مملکت بخصوص در مجلس و دولت و دستگاه قضایی و مراکز مربوطه اش تصویب می شود باید با ملاحظه فرامین و تعالیم قرآن و عترت (ع) باشد . آیا مجلسی ها و دولتی ها و مسؤلان قضایی و متولّیانِ مراکز دانشگاهی و غیره چنین توجه و عنایتی به ثَقَلین داشته و دارند؟!! آیا سند ننگین 2030 و مانند آن سنخیتی با قرآن و عترت دارد ؟!! آیا مشکلات اقتصادی کمر شکن که ملتِ عزیز ما را دچار سختی های شدید کرده و بخش عمده آن ناشی از خود تحریمی و سوء تدبیر و ضعف و ناشی گری در مدیریت است و نیز مفاسد اجتماعی و فحشاء و مُنکرات و ظهور و بروز بدحجابی و بی حجابی و عدم رعایت عفاف و حجاب در مَنظَرهای عمومی در کوچه ها و خیابان ها و سینماها و وضعیت اسف بار مواد مخدّر و طلاق ها که خانواده های زیادی را متلاشی کرده و می کند و مفاسد اقتصادی و اختلاس ها و حقوق های نجومی برخی مدیران و دولتمردان و مسؤلیت دادن به مدیران و افراد نااهل و نالایق و چه بسا فاسد و پرونده های میلیونی قضایی و کیفری و ... با نظام اسلامی برخاسته از قرآن و عترت ، سازگاری و همخوانی و تطابقی دارد ؟!! آیا وضع سینماها و رسانه های دیداری و شنیداری و نوشتاری و مطبوعاتی و و وضع دانشگاه ها و مراکز آموزشی ما سنخیتی با تعالیم قرآن و اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) دارد ؟!!آیا دیدگاه اعتماد مُخرِّبِ برخی از مقامات دولت تدبیر و امید به دولت های خدعه گر و مکّار غرب و آمریکا و اروپا بویژه در مسئله مذاکرات هسته ای و مسئله برجام و فرابرجام با وجود بی اعتمادی و خوشبین نبودن حضرت آیت الله امام خامنه ای به آنها و نیز آیا زد و بند ها و بده بستان های پشت پرده برخی مقامات با اجانب و دشمنان نظام و انقلاب از سوی آشناها و ناآشناها در شأنِ ملت قرآنی و اهل بیتی و نظام جمهوری اسلامی ایران است ؟!!! همه اینها بیانگر آن است که در مقام عمل و اجراء امور حکومتی و کشوری از قرآن و عترت (ع) دور شدیم !!! . حوزه های علمیه هم اگر در مقام عمل و برنامه ریزی از قرآن و عترت (ع) فاصله بگیرند و توجه و اهتمام نداشته باشند خسارت می بینند و خسارت جبران ناپذیر می زنند . هر بلا و خسارت و ضرر و رنجی که از درون و از اجانب و مستکبرین می کشیم بخش عمده ای از آن ها ناشی از بی تعهدی عملی عده ای از مقامات و مسؤلین و مدیران و دولتمردان نسبت به قرآن و عترت (ع) است . امید است که همه ما بیدار شویم و حتّی المقدور به وظیفه خود در قبال قرآن و اهل بیت (ع) به درستی عمل نماییم و از آنهایی نباشیم که حضرت امیرالمؤمنین (ع) از آنان شکایت و ناله می کنند . مولا علی (عَلَیهِِ السَّلامُ) از اینکه به قرآن کریم و تعالیم هدایتگرانه و نورانی آن توجه و بهاء واقعی داده نمی شود گلایه و شکایت و ناله می کند و در نهج البلاغه فیض الاسلام خطبه 17 می فرماید : إِلَى اللَّهِ أَشْکُو مِنْ مَعْشَرٍ یَعِیشُونَ جُهَّالاً وَ یَمُوتُونَ ضُلَّالاً، لَیْسَ فِیهِمْ سِلْعَةٌ أَبْوَرُ مِنَ الْکِتَابِ إِذَا تُلِیَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ، وَ لَا سِلْعَةٌ أَنْفَقُ بَیْعاً وَ لَا أَغْلَى ثَمَناً مِنَ الْکِتَابِ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ، وَ لَا عِنْدَهُمْ أَنْکَرُ مِنَ الْمَعْرُوفِ وَ لَا أَعْرَفُ مِنَ الْمُنْکَر . به خدا شِکوَه و شکایت میکنم از جماعتی که جاهلانه زندگی و زیست می کنند و در مسیر گمراهی و ضلالت می میرند و جان می سپرند . هیچ کالایی در بازارشان کاسِدتر و خوارتر و بی رونق تر از کتاب خدا (قرآن) «آن گاه که به حق و شایسته تلاوت شود» نیست و چون با تغییر و تحریف خوانده شود ، هیچ کالایی سودآورتر و ارزشمندتر از آن نباشد ، و در نزد آنان چیزی زشتتر از معروف و نیکوتر از مُنکَر نیست .
همدمی با قرآن کریم سبب رشد و تعالی روحی و معنوی و علمی و موجب شرف و عزت و عظمت و وقار است و شایسته نیست که یک مسلمان بخصوص شیعه ، از قرآن و معارف نورانی و متعالی آن محروم باشد . متاسفیم که بشریت چندین میلیاردی در عصر حاضر .... .....
.... .... ... ادامه دارد ... ... ادامه مطلب به لینک زیر رجوع شود :
[ سایت حکیم عسکری گیلانی لشت نشایی : http://hakim-askari.rozblog.com/post/504 ]
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
به نام خدا
در پاسخ به سؤال یکی از فُضَلاء در رابطه با بُرهان صِدّیقین
برهان صِدِیقین که در کُتب بزرگان از فلاسفه و حُکماء و عُرفاء ، یکی از استوار ترین براهین توحیدی و شناخت و معرفت به خداوند متعال معرفی شده است و به شکل های مختلف تقریر شده ، آن است که بر مبنای اصالت وجود ، هر آنچه که در واقع و در خارج اصیل است و عینیّت و تحقق دارد ، وجود می باشد و چون حقیقت وجود ذو مراتب است لذا شدیدترین و قوی ترین و کامل ترین مرتبه وجود همان وجود حقّ سُبحانَه و تَعالی است که هیچ نقص و نقیصه ای از عدم و بطلان و فنا و فناپذیری و تغییر و تَغیُّر و تحوّل و کمبود و فقر و نداری و احتیاج و نیاز و نیازمندی و ... در او راه ندارد . پس در این برهان از راه حقیقت وجود (با برهان لِمّی) نه از راه موجودات و برهان اِنّی ، به وجود حقّ تَبارَکَ و تَعالَی معرفت حاصل می شود و به عبارت دیگر ، واقعیّت و تحقّق هر موجودی به وجود است و چون وجود ، ذی مراتب است لذا مرتبه اَشدّ و اَکملِ آن ، عِلَّةُ العِلَل همه موجودات است و همه موجودات نیازمند اویند و او بریّ و مُبرّی و منزَّه از هر نقص و نقیصه و نیاز می باشد . حکیم نظامی گنجوی می گوید : زیرنشین عَلَمت کاینات - ما به تو قائم چو تو قائم به ذات * آنچه تغیُّر نپذیرد تویی - و آنکه نَمُردست و نمیرد تویی ... . در اَدعِیه مَأثُوره از ائمّه معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) نیز اشاره به این برهان شده است همانند آنچه که در دعای ابو حَمزه ثُمالی که از طولانی ترین دعاهای سحرهای ماه مبارک رمضان است ، آمده است که حضرت سیِّد السّاجدین زین العابدین (عَلَیهِِ السَّلامُ) به پیشگاه الهی عرضه می دارد : بِکَ عَرَفْتُکَ ، وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْکَ ، وَ دَعَوْتَنِی إِلَیْکَ ، وَ لَوْلا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ . خدایا بواسطه تو به تو شناخت و معرفت پیدا نمودم ، و تو مرا بر خودت دلالت و راهنمایی فرمودی و به سوی خود دعوت کردی و اگر هدایت و راهنمایی تو نبود من نمی دانستم که تو که هستی ؟ معرفت و شناخت اهل بیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) نسبت به خداوند مُتعال از راه معرفتِ «اِنّی و برهان اِنّ» نبوده است بلکه از راه برهانِ لِمّی و از راه حقیقت هستی و از خدا به خدا بوده است نه اینکه آنها از موجودات و مخلوقات و مصنوعات به خدا رسیده باشند . از پدیده ها به پدید آوَرنده رسیدن کار عموم مردم است نه صِدیقین و اوتاد و اولیای محض الهی و انبیای عظام و ایمه (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) . و باید دانست که معرفت الهی برای غیر معصومین یا از طریق سیر در اَنفُس است و یا از طریق سیر در آفاق و معرفت از راه سیر در انفس دقیق تر و بالاتر از معرفت آفاقی می باشد و برای حضرات معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) ، معرفت الهی از نوع ( بِکَ عَرَفْتُکَ) می باشد . سیر آفاقی و از آثار به آفریدگار رسیدن از ابتدائی ترین راه معرفت به پروردگار عالم می باشد و از آنجا که انسانها با محسوسات و ملموسات خو گرفته اند و از بدو تولد تا زمان کهولت با اشیاء و پدیده های اطراف خود در ارتباط هستند روی این جهت خداوند در قرآن کریم به سیر آفاقی بیشتر توجه می دهد تا ضمیر خُفته انسانها از این طریق بیدار گردد و به شناخت و معرفت پروردگار نائل گردند . در بحث برهان صدیقین بنابر اصالَةُ الوجودِ صدرایی ، سخن از حقیقت و واقعیت و عینیّت هستی است نه هستی و واقعیتی که ذهن اعتبار می کند و به عبارت دیگر واقعیت دو قسم است : 1- واقعیت به معنای اخص که همان تحقق و عینیّت و حقیقت وجود خارجی است 2- و واقعیت به معنای اعمّ که شامل هر آنچه که در نفس الأمر تقرُّر و ثبوت دارد را نیز شامل شود . ذهنِ خلاق حتی برای عدم و بسیاری از امور اعتباری و انتزاعی محض هم نوعی تَقرُّر و ثبوتِ نفس الامری درست می کند و بحث ما در برهان صِدّیقین در این نوع از واقعیت نیست که هم وجود و هم عدم را شامل می شود بلکه واقعیت به معنای اخص مراد است که همان عینیت و حقیقت وجود می باشد . برخی در رابطه با برهان صِدّیقین به جهت عدم امتیاز بین واقعیّت به معنای اخصّ و اعمّ و به جهت عدم توجه به این مطلبی که عرض کردم ، به مرحوم علامه طباطبایی اشکال کردند که اشکالشان نامقبول و مردود است . بنابراین در مسئله برهان صِدّیقین بنابر اصالة الوجود فرقی بین حقیقت و واقعّیت نیست و اینکه بعضی ها در رابطه با این مسئله اشکال کردند که هر واقعیتی حقیقت نیست بلکه برخی واقعیت ها حقیقت است و برخی واقعیت ها حقیقت ندارد مثل «عدم» که واقعیت نفس الامری دارد ولی حقیقت خارجی ندارد پس واقعیت و حقیقت دو چیز است و با هم مغایرت دارند ، این اشکالشان ناشی از عدم توجه به آن نکته ای است که ذکر شد و در هر بحثی باید به جوانب آن همان بحث توجه شود و از حیطه و حدود آن نباید خارج شد و گرنه خلط مبحث یا مباحث می شود و با عنایت به اینکه در محور برهان صِدّیقین مخصوصا بنابر اصالتِ وجودِ صدرایی توجه ما به حقیقت و عینیّت و تحقق و حقیقت وجود است لذا تفکیک بین حقیقت و واقعیت نامقبول است و طبعا اشکالی هم که در این خصوص شده مردود است .
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
*************************************
***نسیم معرفت***
به نام خدا
** فرشتگان ، نیّاتِ خوب و بدِ اعمالِ ما را چگونه درک می کنند ؟!
اعمال نیکو وخوب که برای خدا انجام می گیرد ، نورانی و خوشبو و مُعطَّرند و گناهان و عمل های زشت و قبیح ، دارای بوی مُتعفِّن و زننده می باشند و صورت برزخی آن ها ، زشت و تاریک و ظلمانی است . اهل معنی و اهل باطن ، بوی خوش اعمال خوب را استشمام می کنند و شاد می گردند و از بوی بدگناهان و اعمال زشت ، ناراحت و رنجیده می شوند . سفارش شده که به هنگام رفتن به زیارت حرم معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) آدابی از جمله غُسل و وضو و استغفار و ... انجام گیرد و ورود افراد جُنُب و حائض در این حرم ها حرام و ممنوع است . و در زمان حیات معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) نیز شایسته نبود شخص جُنُب و حائض برآنها وارد شوند مگر اینکه طهارت داشته و غسل کرده باشند . در حرم امام زادگان نیز اگر چه از نظر فقهی ورود اهل جنابت و حیض اشکالی ندارد ولی باید ادب و احترام رعایت شود . بوی خوش و بوی بد نیّت اعمال انسان ها را فرشتگان الهی درک می کنند . در این رابطه روایت جالبی بدین شرح وارد شده است اگر چه مرحوم علامه مجلسی در کتاب «مِرآةُ العُقُول» این روایت و حدیث را مجهول حساب کرده است : عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمَلَکَیْنِ هَلْ یَعْلَمَانِ بِالذَّنْبِ إِذَا أَرَادَ اَلْعَبْدُ أَنْ یَفْعَلَهُ أَوِ اَلْحَسَنَةَ فَقَالَ رِیحُ اَلْکَنِیفِ وَ رِیحُ اَلطِّیبِ سَوَاءٌ قُلْتُ لاَ قَالَ إِنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا هَمَّ بِالْحَسَنَةِ خَرَجَ نَفَسُهُ طَیِّبَ اَلرِّیحِ [طَیبَ اَلرِّیحِ] فَقَالَ صَاحِبُ اَلْیَمِینِ لِصَاحِبِ اَلشِّمَالِ قُمْ فَإِنَّهُ قَدْ هَمَّ بِالْحَسَنَةِ فَإِذَا فَعَلَهَا کَانَ لِسَانُهُ قَلَمَهُ وَ رِیقُهُ مِدَادَهُ فَأَثْبَتَهَا لَهُ وَ إِذَا هَمَّ بِالسَّیِّئَةِ خَرَجَ نَفَسُهُ مُنْتِنَ اَلرِّیحِ فَیَقُولُ صَاحِبُ اَلشِّمَالِ لِصَاحِبِ اَلْیَمِینِ قِفْ فَإِنَّهُ قَدْ هَمَّ بِالسَّیِّئَةِ فَإِذَا هُوَ فَعَلَهَا کَانَ لِسَانُهُ قَلَمَهُ وَ رِیقُهُ مِدَادَهُ وَ أَثْبَتَهَا عَلَیْهِ . عبدالله بن موسی بن جعفر (ع) گفت از پدرم موسی بن جعفر (عَلَیهِِمَا السَّلامُ) درباره دو فرشته مُوکَّل بر انسان سؤال کردم که آیا هرگاه بنده قصد گناه کند یا قصد کار نیک کند می دانند ؟! فرمود : آیا بوی مُستراح و بوی عطر و گل یکسان است؟! گفتم نه ، فرمود : همانا بنده چون آهنگ کار نیک کند نَفَسَش خوشبو می شود و بوی خوش از آن خارج می گردد . پس فرشته دست راست به فرشته دست چپ می گوید : برخیز و دنبال کار خود برو و چیزی از بدی ها ننویس زیرا که این بنده آهنگ و نیّتِ کار خوب کرده است و هنگامی آن کار خوب را انجام داد زبانش قلم او (فرشته) می شود و آب دهانش مُرکّب او و آن را برای او ثبت می نماید ، و هر گاه آهنگ گناه کند نَفَسَش بد بو و مُتعفِّن می گردد و بوی مُتعفِّنی از آن بیرون می آید پس فرشته دست چپ به دست راستی می گوید : توقف کن و دست نگهدار و چیزی از خوبی ها ننویس زیرا که او آهنگ و قصد گناه کرده است و چون آن گناه را بجا آوَرَد زبانش قلم او و آب دهانش مُرکّبش می شود و آن گناه را بر او ثبت می کند . (اصول کافی، ج2، ص 429 حدیث3، بَابُ مَنْ یَهُمُّ بِالْحَسَنَةِ أَوِ السَّیِّئَةِ - مَحَجَّةُ البَیضاء، ج 5، ص 74 . - مِرآةُ العُقُول فِی شَرحِ اَخبارِ آلِ الرَّسُولِ (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) شرح بر کتاب «اَلکافی» از مرحوم عَلّامه مجلسی ، ج 11 , ص 293 .)
در داستان اویس قرنی که گوسفند چران و از اصحاب سِرّ و از خواصّ رسولخدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) و علی (عَلَیهِِ السَّلامُ) بوده که در صِفّین به شهادت رسیده و قبرش در شهر رقّه سوریه است آمده است که وقتی پیغمبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) از مسافرت بازگشت فرمود : اِنّی لَأَجِدُ (أَشَمُّ) رَائِحَةَ الرَّحْمَنِ (نَفَسَ الرَّحْمَنِ) مِنْ قِبَلِ الْیَمَنِ» («مِنْ جَانِبِ الْیَمَنِ») . یعنی من از جانب یَمَن ، بوی خوشِ رحمانی و الهی استشمام می کنم . بوی خوشی به مَشام می رسد و این بوی خوش از قَرَن است . معلوم شد که اُوَیس قَرَن به مدینه آمده بود تا به دیدار محبوب خویش ( که تا آخر عمر هم او را ندیده بود) یعنی حضرت رسول مُکرّم اسلام (ص) ، برسد ولی به سبب وعده ای که به مادر خویش در برگشت به قَرَن در سریع ترین زمان ، داده بود آن حضرت را ندیده به قَرَن باز گشت ، زیرا که پیامبر (ص) به بیرون مدینه مسافرت کرده بود و در منزل خویش تشریف نداشتند . آری این بوی خوش اُوَیس قَرَن است که پیامبر اسلام (ص) آن را در خانه خود که چند لحظه ای اُوَیس قرنی در آن توقف داشت ، بویید و استشمام نمود .
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
********************************************
** ... اَلحَدیثُ الثّالِثُ [ اَلحَدیثُ المَذکُورُ مِن « بابِ مَنْ یَهُمُّ بِالْحَسَنَةِ أَوِ السَّیِّئَةِ» مِن کِتابِ«الکافِی»] مَجهُولُُ وَ الطَّیِّبُ بِفَتحِ الطّاءِ وَ تَشدیدِ الیاءِ أَو [ اََلطّیب ] بِکَسرِ الطّاءِ ، وَ کانَ هذانِ رِیحانِ مَعنَوِیّانِ یَجِدُهُمَا المَلائِکَةُ ، [ فَقَالَ صَاحِبُ اَلْیَمِینِ ] لِصَاحِبِ اَلشِّمَالِ قُمْ أی : أَبعِد عَنهُ لَیسَ لَکَ شُغلُُ بِهِ ، أو کِنایَةُُ عَنِ التَّوَقُّفِ وَ عَدَمِ الکِتابَةِ کَما أَنَّ فِی بَعضِ النُّسَخِ «قِف» ، وَ قَولُ صاحِبِ الشِّمالِ «قِف» بِهذَا المَعنَى ، أَو إِشارَةُُ إِلَى أَنَّ صاحِبَ الیَمینِ یَکتُبُ لَهُ فِی کُلِّ نَفَسِِ حَسَنَةََ ما لَم یَفعَلِ السَّیِّئَةَ أو یَهُمُّ بِها وَ عَدَمُ ذِکرِ کِتابَةِ الحَسَنَة ِ مَعَ عَدَمِ الفِعلِ عَلَى الأَوَّلِ [ عَلَی اِرادَةِ الحَسَنَةِ ] لایَدُلُّ عَلَى العَدَمِ [ عَدَمِ الحَسَنَةِ ] وَ لا یَنافِی سائِرَ الأَخبارِ [ اَلَّتی تَدُلُّ عَلَی الحَسَنَةِ إِذَا هَمَّ بِالْحَسَنَةِ ] ، وَ یَدُلُّ [ هذَالحَدیثُ ] عَلَى أَنَّ المَلَکَ جِسمُُ کَمَا اتَّفَقَ عَلَیهِ المُسلِمُونَ . (مِرآةُ العُقُول فِی شَرحِ اَخبارِ آلِ الرَّسُولِ (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) شرح بر کتاب «اَلکافی» از مرحوم عَلّامه مجلسی ، ج 11 , ص 293 .) + تذکر : مطالب داخل قلّاب یا کروشه در متن عربی نقل شده از کتاب مِرآةُ العُقُول از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی است
*************************************
***نسیم معرفت***
بنام خدا
آثار و برکات مشورت :
1- مصونیّت از غرور و استبداد
2- استفاده از آراء و نظرات دیگران
3- جلوگیری ازسوء ظنِّ دیگران
4- جلب حمایت دیگران
5- مصونیت ازخطا و لغزش
6- زنده کردن حس همکاری
7- شناسایی افرادشایسته
8- رشد اندیشه و قدرت تدبیر
9- افزایش آگاهی به جوانب کارِ موردِ اقدام
10- تشخیصِ مصلحتِ مهم و یا اَهمّ
عزیزم از مَشورت در کارها بخصوص امور مُهمّه کوتاهی مکن . اهل مشورت و مُشاوره باش و از خود محوری و خود رأی ی و تک روی و تکبّر بپرهیز . بسیاری از مشکلات و گرفتاری ها و نقطه های کور در امور زندگی فردی و اجتماعی در سایه مشورت با خِردمندانِ دلسوز و متخصِّصین متعهد و صاحبان تجربه و اندیشه و درایت ، مرتفع و بر طرف می شود . هر اندازه هم که مقام تو بالا باشد باز هم از مشورت بی نیاز نیستی . خداوند مُتعال در سوره آل عمران آیه 159 به عقلِ کلّ یعنی پیامبر اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) توصیه و سفارش به مشورت و مُشاوَره می کند و می فرماید : وَ شاوِرهُم فِی الأَمرِ فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلینَ . و در کارها ، با آنان مشورت کن اما هنگامی که تصمیم گرفتی (استوار و قاطع باش و) بر خدا توکّل و تکیه کن زیرا خداوند مُتوکّلان و توکّل کنندگان را دوست دارد .
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
*************************************
***نسیم معرفت***
** با مُحمّد زنده ایم و با عَلِیّ * راه حقّ با این دو گردد مُنجلیّ+ نسیم ادب
حرف مُفت و حرف شیطانی مَزَن
مُهر شیطانی به پیشانی مَزَن
راه عقل و عاقلان را پیشه کن
در تمامِ کارها اندیشه کن
گر تو خواهی عزّت و شَأن و وقار
گام بگذار در طریق اُستوار
اُستوار است راه دین مُصطفی
جانشینش هست عَلیِّ مُرتضی
گر تو خواهی راه حَقِّ مُصطفی
چنگ زن بر دامن آلِ عَبا
غیر راه مُصطفی و مُرتضی
غَیّ و گمراهی است در نزد خدا
با مُحمّد زنده ایم و با عَلِیّ
راه حقّ با این دو گردد مُنجَلِیّ
شعر از سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
گیلان+ لاهیجان
***نسیم معرفت***
به نام خدا
روزنه امید
امید واژه ای آشنا و امید بخش است و دقیقا در برابر یأس و نومیدی است که تلخ و نازیبا و نومید کننده است . کلمات با معانی که به همراه دارند اثر گذارند اعمّ از آثار خوب و بد . نقش کلمات در افاده معانی بسیار مهم است . کلماتی چون نومیدی ، خستگی ، غم ، اندوه ، حُزن ، مصیبت ، بیماری ، حادثه ناگوار ، تصادفاتِ دلخراش ، پریشانی ، اضطراب ، استرس ، فقر ، بدبختی ، فلاکت ، گرانی ، بحران ، بی ثباتی ، سیل ، زلزله ، اعتیاد ، معتاد ، بی عدالتی ، خیانت ، دشمنی ، کینه ، عداوت ، آزار ، قتل ، کشتار ، خونریزی ، جنگ ، غارت ، آوارگی ، نا امنی ، ظلم ، ستم ، جنایت ، آبرو ریزی ، حق کُشی ، دزدی ، کَلَک و حُقّه بازی ، باند و باند بازی ، ریا و ریاکاری ، نفاق ، شیطنت ، خود کُشی ، فحش ، دروغ ، تهمت ، طلاق و جدایی ، نزاع و دعوا و پرخاشگری و ... مخصوصا زمانی که انسان با این کلمات زیاد مواجه شود سبب نگرانی و پریشانحالی و خمودگی و افسردگی و گرفتگی و انقباضِ روحی می گردد ... و کلماتی چون امید و امیدواری و عشق و محبت و رحمت و صلح و آشتی و صفا و صداقت و مهر و وفا و عفو و گذشت و برداری و احسان و نیکی و نوع دوستی و جود و کرم و بخشش و گل و بلبل و گلستان و نسیمِ خوش و آبشار و آب و چشمه و دریا و رودخانه و کوه و طبیعتِ سرسبز و باغ و چمن و سبزه و نشاط و تفریح و ... باعث نشاط و ابتهاج و سرور و شکفتگی و انبساط روحی است ... در جامعه ای که زندگی می کنیم یکایک انسان ها در هر مقام و مرتبه ای که هستند و نیز مسؤلان و حاکمان آن جامعه وظیفه دارند که با گفتار و رفتار و عمل و برنامه خود امید را در دل ها و در جامعه تقویت کنند و زنده نگه دارند و از هر کاری و سخنی که موجب دلسردی و نومیدی در بین مردم بویژه جوانان می گردد اجتناب کنند زیرا جامعه ای که در آن امید نباشد و یا امیدش آسیب ببیند به انحطاط و سقوط نزدیک می شود . ما با امید زنده ایم و با امید زندگی می کنیم و اسلام و قرآن کریم و اهل بیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) و خداوند متعال با آیات قرآنی ، همه انسان ها را به امید و امیدواری دعوت می کنند . بزرگ ترین خیانت نا امید کردن دیگران است و کسانی که مردم را نامید می کنند شیطان صفت و در ردیف شیاطین و دشمنان اسلام و خدا هستند . انسان ها با امید تنفّس می کنند و حیات دارند و هیچ کسی نیست مگر اینکه در سایه امید زندگی می کند ... اگر معلّمی امیدش را از دست بدهد سر کلاسِ درس حاضر نمی شود و اگر هم حاضر شود ثمربخش نیست ، اگر ورزشکاری و یا وزنه برداری امیدوار نباشد ناموفق خواهد بود . اگر مادری امید نداشته باشد به فرزند دلبندش شیر نمی دهد . اگر زن و شوهری امیدشان را از دست بدهند نظام زندگیشان مُختلّ و پاشیده می شود . اگر دانشجو و دانش آموی امیدوار نباشد در تحصیلاتش دچار بحران می گردد و اگر کارگر و باغبان و کشاورز و دامداری امیدش آسیب ببیند کارش را رها می کند و همه امورش تباه می شود .... بابد روزنه امید حفظ شود و آسیب نبیند . کسانی که متأسّفانه خودکشی می کنند در واقع همه راه ها و روزنه های امیدشان را از دست داده اند لذا اقدام به خودکشی می کنند که از گناهان کبیره است . دولتمردان و نمایندگان مجلس و مسؤلان بخش های مختلف اجرایی کشور و حکومت و ایمه جمعه و نیز جرائد و مطبوعات و رسانه های دیداری و شنیداری و صاحبان قلم و بیان و تریبون و فعالان عرصه های مختلف خبری و سیاسی ... باید با برنامه های درست و اقدامات مدبِّرانه و عاقلانه کاری کنند که مردم در همه امور زندگیشان امیدوار باشند . امید مایه حیات و شکوفایی و بالندگی جامعه است . اگر امید در بین مردم و جامعه افزایش پیدا کند شوق به معنویات و دین و خوبی ها گسترش می یابد و جلو بسیاری از مفاسد گرفته می شود . بسیاری از ناهنجاری ها و حتی اغتشاشات ریشه در نومیدی و دلسردی و عقده های حل نشده دارد . اگر امید و دلگرمی در میان مردم بویژه جوانان که بخش غالب جامعه هستند تقویت گردد طلاق ها و بیکاری ها و جُرم و جنایت ها و فحشا ها و مُنکَرات و فساد ها و اعتیاد ها و معتاد ها و ... خیلی کم می شوند و یا از بین می روند . مساجد و نماز جمعه ها و مدارس و دانشگاه ها و ... باید با برنامه های متعالی امید و امیدواری را در جامعه انتشار دهند . روزنه امید باید تقویت شود و نباید آسیب ببیند .... به خدای مهربان امید بستیم و می بندیم ، خدایی که از همه کس به ما نزدیک تر است . ابوسعید ابوالخیر چه زیبا سرود :
غمناکم و از کوی تو با غم نروم
جز شاد و امیدوار و خُرّم نروم
از درگه همچون تو کریمی هرگز
نومید کسی نرفت و من هم نروم
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
به نام خدا
مسأله تناسخ و فرقه تَناسُخِیَّه
**معانی لغوی و اصطلاحی تَناسُخ :
تَناسُخ از ماده «نَ ، سَ ، خَ» : انتقال و نقل روح پس از مرگ در بدن دیگری - پی در پی آمدن - دست به دست گرداندن - جابجایی - زائل کردن - از بین بردن و برطرف کردن - باطل کردن . تَناسُخ به معنای برداشتن چیزی و گذاشتن چیز دیگری به جای آن یا تغییر دادن چیزی به چیز دیگر است ؛ مثل «نَسَخَتِ الشَّمسُ الظِّلََ» (خورشید سایه را برطرف و زائل کرد و جای آن را گرفت). کلمه «نَسخ» در اصطلاح فقه به معنای برداشتن حُکمی در شریعت به وسیله حُکم دیگر و جایگزین کردن حُکم دوم بجای حُکم اول است و مرحوم میرزا ابوالقاسم قمی معروف به میرزای قمی در کتاب «قوانین الأُصول» در تعریف نَسخ گفته است : اَلنَسخُ رَفعُ الحُکمِ الشَّرعِیِّ بِدَلیلِِ شَرعِیِِّ مُتَأَخَّرِِ عَلَی وَجهِِ لَولاهُ لَکانَ ثابِتاً . یعنی نَسخ عبارت است از رفع حکم شرعی بواسطه دلیل شرعی متأخّر(بعدی) به گونه ای که اگر آن حکمِ بعدی نبود ، حکم اول ، ثابت و برقرار می بود و استمرار می داشت . و معنای نسخ در لغت چنین آمده است : اَلنَّسخُ هُوَ إِزالَةُ شَئِِ بِشَئِِ یَتَعَقَّبُهُ کَنَسخِ الشََّمسِ الظِّلَّ ، وَ الظِّلِّ الشَّمسَ ، وَ الشَّیبِ الشَّبابَ . نسخ یعنی از بین بردن و زائل نمودنِ چیزی به وسیله چیزی دیگر که به دنبال آن در می آید، مثل نسخ و از بین بردنِ خورشید سایه را و نسخِ سایه ، نور خورشید را و نیز مانند نسخ پیری جوانی را که پیری جوانی را نسخ می کند و از بین می برد . به آمد و شد و عبور و مرور زمانها که در پی یکدیگر می آیند و می روند «تَناسُخ اَزمِنَه» گفته می شود - تَناسَخَتِ الأَزمِنَةُ : یعنی زمان ها پی در پی و به دنبال هم آمدند و رفتند . مرحوم ملاصدرای شیرازی در جلد 9 از اسفار ص 4 تَناسخ را چنین تعریف کرده است : فَالتَّناسُخُ بِمَعنَی اِنتِقالِ النَّفسِ مِن بَدَنِِ عُنصُرِیِِّ اَو طَبیعِیِِّ اِلَی بَدَنِِ آخَرَ مُنفَصِلِِ عَنِ الأَوَّلِ ... . یعنی تناسخ به معنای انتقال نفس و روح از بدن عُنصری یا طبیعی به بدن و یا جسم دیگری که غیر از بدن اول است ، می باشد و همه اقسام تناسخ اعمِّ از تناسخ نزولی و تناسخ صعودی از نظر ملّاصدرا مُحال است مگر تناسخ مَلَکوتی که اشکالی ندارد چون تناسخ مَلَکوتی در واقع همان تجسُّم و تمثُّل اعمال در جهان آخرت است [ و امام صادق (عَلَیهِِ السَّلامُ ) فرمود : مَنْ یَزْرَعْ خَیْراََ یَحْصُدْ غِبْطَةً وَ مَنْ یَزْرَعْ شَرّاََ یَحْصُدْ نَدامَةً وَ لِکُلِّ زارِعٍ ما زَرَعَ : هر کس خوبى بکارد ، رفاه و خشنودى و سرور و شادمانی درو مى کند و هر کس بدى بکارد ، پشیمانى درومى کند و هر کس هر چه بکارد همان را برداشت مى کند . اَلکافی ج 2 ص 458 . حدیث 19 . بِحارُ الأَنوار ج یا 78 و یا 75 ص 373 . ] .
تَناسُخ (Tanasukh) یا سَمسارَه «Samsara» یا وازایش یا باززایی یا تولُّدی دوباره «rebirth» یا تَکوین دوباره یا بازتَن یابی که بیشتر در ادیان هندى به کار مى رود ، اصطلاحی کلامی و فلسفی و عرفانی به معنای انتقال روح از جسمی به جسم دیگر پس از مرگ و بازگشت دوباره آن به دنیا است . تناسخ یکی از موضوعات و مَباحِث قدیمی عِلمُ النَّفس است ریشه اعتقاد به تَناسُخ شبه قارّه هند است و از آنجا به سایر فرهنگها سرایت کرده است . و قِدمَتِ بحث و گفتگو درباره تناسخ به هزاران سال قبل برمی گردد و به نوعی می توان گفت که همه آیین ها و نِحله ها و مذاهب و مکتب ها در جهت نفی و یا اثبات آن بحث و گفتگو و اظهار نظر کرده اند تا جایی که مرحوم صدرالمتألِّهین شیرازی در جلد 9 از کتاب اسفار ص 6 گفته است : «وَ لِذا قِیلَ ما مِن مَذهَبِِ اِلّا وَ لِلتَّناسُخِ فِیهِِ قَدَمُُ راسِخُُ» : یعنی گفته شده است که هیچ مذهب و آیین و مکتبی نیست که مسئله تناسخ در آن از جهت ردّ یا اثبات ، جایگاه و مقامِ راسخ و شامخ و مُهمّی نداشته باشد . در مسئله تناسُخ اختلافات زیادی از جهت مفهومی و تعریف و تفسیر آن وجود دارد . تناسُخ با مفهوم و تعریف گوناگونی که دارد از اعتقادات و باورهای آیین هایی مانند هندو و بودا و دائو و مانو و بَرَهما و جینیسم و سیکیسم و اهل حق و غُلات شیعه می باشد . بر مبنای تَناسُخ ، روح انسان تا قبل از تزکیه و پاکی کامل ، بارها در بدنهای مختلف وارد شده و به این جهان بر میگردد و کیفیّت زندگی او بسته به رفتار و کردار در زندگی گذشته اش دارد . طرفداران تناسخ معتقدند روح دو گروه از انسان ها به دنیا باز نمی گردد: اوّل آنان که در مسیر سعادت به کمال نهایی رسیده اند که پس از مرگ به کمال مطلق نایل می آیند. اینان کمبودی ندارند تا بخواهند دوباره به دنیا باز گردند و کاستی های زندگی گذشته خویش را با سعی و عمل جبران کنند . دسته دوم آنان که در حد بالای شقاوت قرار دارند. اینان نیز به دنیا باز نمی گردند؛ زیرا در ایام زندگی آن چنان به انحراف گراییده و راه سعادت را به روی خود بسته اند که دچار سقوط ابدی گردیده و نمی توانند با بازگشت به دنیا، گذشته ننگین خویش را جبران نمایند و به سعادت و کمال گرچه نسبی و محدود باشد برسند . آنان بر این باورند که تناسخ و بازگشت به دنیا مخصوص دسته سوم است؛ یعنی گروه های متوسط که بین تکامل یافتگان سعادت مند و ساقط شدگان شقاوت مند هستند، اینان وقتی از دنیا می روند دوباره روحشان به دنیا باز می گردد و به تناسب خلق و خوی متفاوتی که دارند با شکل های مختلف و گوناگون به دنیا بر می گردند. از این رو برای هر شکلی نام مخصوصی گذاشته اند. اگر روح انسان به بدن انسان دیگری عود کند و انتقال یابد آن را "نَسخ" و اگر به بدن حیوان منتقل گردد ، "مَسخ" و اگر در یکی از نباتات و گیاهان داخل شود ، "فَسخ" و اگر به یکی از جمادات تعلق بگیرد "رَسخ" می نامند . مرحوم ملّاصدرای شیرازی درجلد 9 اسفار ص 4 ضمن مُحال دانستن تَناسخ ، اقسام آن را هم بیان می کند : ... فَالتَّناسُخُ بِمَعنَی اِنتِقالِ النَّفسِ مِن بَدَنِِ عُنصُرِیِِّ اَو طَبیعِیِِّ اِلَی بَدَنِِ آخَرَ مُنفَصِلِِ عَنِ الأَوَّلِ مُحالُُ سَواءاََ کانَ فِی النُزُولِ ، اِنسانِیّاََ کانَ وَ هُوَ النَّسخُ اَو حَیوانِیّاََ وَ هُوَ المَسخُ او نَباتِیّاََ وَ هُوَ الفَسخُ اَو جَمادِیّاََ وَ هُوَ الرَّسخُ ، اَو فِی الصُّعُودِ وَ هُوَ بِالعَکسِ مِنَ الَّذِی ذَکَرناهُ . یعنی : پس آن تناسخی که به معنای انتقال نفس و روح از بدن عُنصری یا طبیعی به بدن و یا جسم دیگری که غیر از بدن اول است ، باشد ، مُحال خواهد بود و از نظر محال بودن فرقی بین تناسخ نزولی و تناسخ صعودی وجود ندارد و هر دو قسمش محال است . اقسام تناسخ نزولی عبارتند : 1- انتقال نفس و روح از انسانی به انسان دیگر که آن را نَسخ گویند 2- انتقال روح از انسان به حیوان که آن را مَسخ نامند 3- انتقال روح از انسان به نَبات و گیاه که آن را فَسخ خوانند 4- انتقال روح از انسان به جماد که به آن رَسخ گفته می شود . تناسخ صعودی نیز که محال است به عکس آن اقسامی است که ذکر کردیم . یعنی تناسخ صعودی آن است که نفس و روح از مرتبه پایین تر به مرتبه بالاتر انتقال یابد . مثلا روح از جسم نباتی و گیاهی به بدن حیوانی منتقل شود و سپس از بدن حیوانی به جسم انسانی وارد شود و آنگاه از جسم انسانی به مراتب بالاتر مثل فرشته یا جِرم آسمانی منتقل گردد . جامع همه این اقسامِ تَناسُخِ باطل همان تناسخ مُلکی می باشد . تناسخ مُلکی را چنین تعریف کرده اند : اِنتِقالُ النَّفسِ مِن بَدَنِِ اِلَى بَدَنِِ آخَرَ اَو اِنتِقالُ النَّفسِ الأِنسانِیَّةِ مِن جِسمِِ اِلَى جَسَدِِ آخَرَ : تناسخ مُلکى که به آن تناسخ «مُنفَصِل» ، «اِنفِصالى» ، «ظاهرى» و «اِنتِقالى» نیز می گویند عبارت است از انتقال و نقلِ نَفس و روح از یک بدن به بدن دیگر یا انتقال نَفس و روحِ انسانی از جسم و بدنی به جسد و بدنی دیگر . . پس همه اقسام تناسخ از نظر ملّاصدرا مُحال است مگر تناسخ مَلَکوتی که اشکالی ندارد چون تناسخ مَلَکوتی (یا تناسخ اتصالی ، باطنی ، کَونی) در واقع همان تجسُّم و تمثُّل اعمال در جهان آخرت است . تناسخ مَلَکوتی : عبارت است از انتقال روح و نفس از بدن دنیوی انسان به بدن اُخرَوی او به همراه آنچه از فضائل و رذائل که در دنیا کسب کرده است . این قسم از تناسخ به عقیده حُکَماء و فلاسفه از جمله از دیدگاه ملّا صدرا جائز و بلااشکال است و آیات و روایات نیز مؤیِّد آن می باشد . علامه حسن زاده آملی در تعریف تناسخ مَلَکُوتى، که به آن تناسخ متصل یا اتصالى و باطنى و کَونى هم گفته می شود چنین می گوید : «ظُهُورُ مَلَکاتِ النَّفسِ عَلَى مُثُلِها وََ صُوَرِها المُناسَبَةِ لَها لَدَى النَّفسِ وَ فِى صُقعِها وَ حاقِّ ذاتِها»؛ تناسخ ملکوتى آن است که مَلَکات نفس به صورتهاى مِثالى مناسب با آن مَلَکات در نزد نفس و بلکه در ذات نفس ظهور یابند . (حسن حسنزاده آملى، سَرحُالعُیُون فى شَرحِالعُیُون ص811.)
** فرقه تَناسُخِیَّه : یعنی کسانی که قائل به تَناسُخ هستند . تناسُخِیان معتقدند که نُفوس و اَرواح انسانی پس از مرگ در صورتی مُجرّد و بی نیاز از اَبدان و اَجساد می شوند که همه کمالاتِ نفسانی و روحانی را بالفعل ، واجد و دارا گردند و هیچ چیزی از کمالاتشان در مرتبه بالقوّه باقی نمانده باشد و اما نفوس و اَرواحی که حائز همه کمالات نباشند و بخشی از کمالاتشان بالقوّه مانده باشد در این صورت از اَبدانی به اَبدانی دیگر منتقل می شوند تا به غایت و نهایت کمال از جهت علمی و اخلاقی برسند . تَناسُخِیّه این نوع انتقال را نَسخ می گویند . طرفداران و معتقدان به تناسخ می گویند ارواح دو گروه از انسان ها به دنیا برنمی گردند : اوّل آنانی که در مسیر زندگی و طریق سعادت و نیکبختی و رستگاری به نهایت کمال رسیده باشند . آنها نقص و کمبودی ندارند تا بخواهند دوباره به دنیا باز گردند و نقصان خود را جبران کنند . دسته دوم آنهایی که در مسیر زندگی و دوران عمرشان به نهایت شر و شقاوت رسیده باشند . اینها نیز به دنیا برنمی گردند زیرا در ایام زندگی آنچنان منحطّ و منحرف و ساقط شده اند که همه راه های خیر و سعادت را به روی خود بسته اند و راهی برای جبران ندارند . ... به لینک زیر پایگاه اندیشوران مراجعه شود :
http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15521
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
******************************
1-[تفسیر سوره کهف+اَلمیزان+ توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه +قسمت اوّل : http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15095 ] .
2-[ تفسیر سوره کهف+اَلمیزان+توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت دوّم: http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15166 ]
3-[تفسیر سوره کهف+المیزان+ توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت سوّم : http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15203 ]
4-[ تفسیر سوره کهف+المیزان+ توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت چهارم : http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15375 ]
5- [ تفسیر سوه کهف+اَلمیزان+توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت پنجم : http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15494]
************************************
*** سعادت میرقدیم ها - دانش پیما+کلیک
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/
http://saadatmirghadimha.rzb.ir/
***نسیم معرفت***
به نام خدا
از ماست که بر ماست
برخی از آسیب ها و خسارت ها در کشور ناشی از حوادث طبیعی است که کمی هم طبیعی است هر چند که بشریت و جوامع بشری در طول تاریخ در مَصاف با حوادث طبیعی به راه حل های ثمر بخشی رسیده اند و می رسند و مسؤلان کشور ما هم باید در این باره طرح و فکر و برنامه دقیق داشته باشند ... و برخی از آسیب های مختلف اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و حتی مدیریتی در کشور ما ناشی از کاستی ها و خسارت هایی است که از رژیم فاسد شاهنشاهی پهلوی و مانند آن بجا مانده است که باید در این باره چاره اندیشی شود و اقداماتی انجام گیرد ... و بخشی از مشکلات و گرفتاری ها ناشی از فشارها و تهدیدها و اقدامات خصمانه و کینه توزانه دشمنان اسلام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است که از قبل و بعد از انقلاب وجود داشته و هنوز هم با فراز و نشیب هایی ادامه دارد . یک سال و اندی و یا دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی می گذشت که مستکبرین عالَم از شرق و غرب و در رأس آنها آمریکای جهانخوار و ستمگر در تاریخ 31 شهریور سال 1359 جنگ ویرانگری را توسط رژیم سفّاک و جتایتکار حزب بعث عراق و صدّام ملعون به کشور و ملّت و نظامِ مقدّسِ نوپای ما وارد کردند که هنوز هم آثار تخریبی آن مشاهده می شود ، اگر چه از زاویه دیگر به فرمایش امام خمینی «ره» ما می پذیریم که جنگ یک نعمت بود تا در برابر تهدیدهای دیگر آبدیده تر و محکم تر و استوارتر و مقاوم تر باشیم ... بحمدالله به برکت اسلام و قرآن و اهل بیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) و هدایت ها و رهنمود های علماء و مراجع عظام و روحانیت و خواصِّ مُتعهد حوزوی و دانشگاهی و درایت و بصیرت ملّت شریف ایران و اقدامات و آمادگی های نهاد های امنیتی و نظامی بخصوص سپاه و بسیج و نیز به برکت هدایت ها و تدبیرهای هوشمندانه و مقتدرانه حضرت امام خمینی و امام خامنه ای تا کنون در برابر همه اقدامات و تهدیدات و فشارهای ظالمانه دشمنان اسلام و انقلاب و معاندین داخلی و خارجی ایستادگی کردیم و نقشه های شوم شان را نقش بر آب کردیم و خواهیم کرد ... دشمنان اسلام و انقلاب و حکومت های استکباری از ولایت فقیه و ولیّ فقیه ضربه خوردند زیرا که هر نقشه شومی که پیاده کردند توسط این رُکنِ رَکینِ نظام از هم پاشید و عقیم ماند و باید بدانیم که : ولایت فقیه ستون و عمود استوارِ خیمه نظام و انقلاب و دژِ نفوذ ناپذیر است . مسؤلان و همه ملت باید قدر این هدیه الهی را بدانند . امام خمینی ولایت فقیه را هدیه الهی می دانست و فرمودند : ولایت فقیه برای مسلمین یک هدیه ای است که خدای تبارک و تعالی داده است . (صحیفه امام؛ ج 10، ص 407 . ) و نیز جهت صیانت از کشور و نظام توصیه فرمودند : پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد .... و همچنین بخشی از مشکلات و خسارت ها و گرفتاری های کشور و ملّت عزیز ما ناشی از سوء مدیریت و بی عرضگی و سادگی و سطحی نگری برخی از مسؤلین است که مستکبرین را جسور و گستاخ کرده و فشارها و تهدیدات و تحریم ها را افزایش داده است . اگر دست اندرکاران امور اجرایی کشور در سطوح مختلف اعمّ از دولت و مجلس و ... به رهنمود ها و دستورالعمل ها و تذکرات و اخطارهای واقع بینانه ولیّ فقیه زمان و ولیّ امر مسلمین حضرت آیت الله العُظمی امام خامنه ای اهتمام و توجه و عمل می کردند بسیاری از این فشارها و مشکلات معیشتی و ناهنجاری های فرهنگی و سیاسی و ... مُرتفع می شد ولی چه کنیم که : از ماست که بر ماست . و چه زیبا سرود آن شاعر ناموَر : از خویش بنالیم که جانِ سخن اینجاست - از ماست که بر ماست * ما بحث نرانیم در آن نکته که پیداست - از ماست که بر ماست ... امید است که برخی از مسؤلین بیدار شوند و دغدغه های مردم و علماء و روحانیت متعهد و رهبر عزیز ما را درک کنند و بفهمند و بیشتر از این مایه زیان و ضرر نگردند .
آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
.: Weblog Themes By Pichak :.