سفارش تبلیغ
صبا ویژن

Related image

***نسیم معرفت***

تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان  جلد 13.علامه طباطبایی»+قسمت ششم

با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

......    .....     ......    .....
* وَ ذِکرُ إِنذارِهِم خاصَّةََ ثانِیاََ بَعدَ ذِکرِهِ عَلى وَجهِ العُمُومِ أَوَّلاََ بِقَولِهِ : "لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ" لِمَزیدِ الأِهتِمامِ بِشَأنِهِم.

اینکه نخست در آیه دوم از  سوره کهف با عبارت ("لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ") به نحو عموم همه مردم و بدکاران را انذار نمود و بعد در آیه سوم از سوره کهف با عبارت (وَ یُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا . ) مجددّا  و دوباره تهدید و انذار را به کسانى اختصاص مى دهد که براى خدا فرزند قائل شده اند این تکرارِ انذار به نحوِ عام و خاص به جهت مزید اهتمام و توجه دادن در خصوص کار ناشایست آنها(مشرکان و بت پرستان و یهودیان و مسحیان) است  که گفتند «خداوند برای خود فرزندی یا فرزندانی اتخاذ کرده است» و به عبارت دیگر خداوند با انذارِ عام و خاص در آیات دوم و سوم از سوره کهف ، نفی فرزند داشتن خدا را مورد توجه و عنایت ویژه قرار داده است تا احدی در حریم قُدس الهی به اندیشه شرک آلود مبتلا نشود .

* قَولُهُ تَعالَى: (مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا لآبَائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ ... اِلَخ) کانَت عامَّتُهُم یُریدُونَ بِقَولِهِم: «... اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا» حَقیقَةَ التَّولیدِ کَما یَدُلُّ عَلَیهِ قَولُهُ : أَنَّی یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ ...": أَلأَنعام: 101. وَ قَد رَدَّ سُبحانَهُ قَولَهُم عَلَیهِم أَوَّلاََ بِأَنَّهُ قَولُُ مِنهُم جَهلاََ بِغَیرِ عِلمِِ وَ ثانِیاََ بِقَولِهِ فِی آخِرِ الآیَةِ: (...إِنْ یَقُولُونَ إِلا کَذِبًا).

قول خداوند متعال که فرمود :(مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا لآبَائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ ... اِلَخ) بیانگر آن است که عموم کسانی که برای خداوند فرزند قائل شدند اراده  و نیت و باور و اعتقادشان چنین بود که خداوند واقعا و حقیقتا دارای فرزند است و به عبارت دیگر ، منظور و خواست و اراده شان «حَقیقَةُ التَّولید» و فرزند دار شدن خدا بود همچنانکه آیه : (أَنّی یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ ... سوره انعام آیه 101) بر این مطلب دلالت دارد . و به تحقیق خداوند سبحان این سخنِ باطل و سخیفشان را به دو دلیل رد نمود : 1- اوَّلا اینکه این سخن و گفتارشان ، سخنی جاهلانه و بدون علم و آگاهی است. (مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ)   2- و ثانیاََ اینکه براساس ذَیل و انتهای آیه 5 سوره کهف(...إِنْ یَقُولُونَ إِلا کَذِبًا) آنها دروغگو و دروغ باف هستند . بنابراین  قول و کلام آنها  مبنی بر اینکه خداوند دارای فرزند است دروغی بیش نیست .

* وَ کانَ قَولُهُ: (مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ) شامِلا لَهُم جَمیعاََ مِن آباءِِ وَ أَبناءِِ لکِنَّهُم لَمّا کانُوا یُحیلُونَ العِلمَ بِهِ إِلَى آبائِهِم قائِلینَ إِنَّ هذهِ مِلَّةُ آبائِنا وَ هُم أَعلَمُ مِنّا وَ لَیسَ لَنا إِلّا أَن نَتَّبِعَهُم وَ نَقتَدِیَ بِهِم فَرَّقَ تَعالَى بَینَهُم وَ بَینَ آبائِهِم فَنَفَى العِلمَ عَنهُم أَوَّلاََ وَ عَن آبائِهِمُ الَّذینَ کانُوا یَرکُنُونَ إِلَیهِم ثانِیاََ لِیَکُونَ إِبطالاََ لِقَولِهِم وَ لِحُجَّتِهِم جَمیعاََ .
قول و سخن خدا که فرمود : (مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ . آنها هیچ علم و آگاهی نسبت به این سخن و گفتار باطلشان ندارند)  در واقع شامل همه آنها اعمّ از سَلَف و خَلَف  و پدران و پسران شان است زیرا همگی آنهایی که از روی جهل و به باور غلطشان قائل بودند که خداوند دارای فرزند است هیچ دلیل و مدرک و علمی در این باره نداشتند بنابراین از جهت اینکه این سخن ، سخن جاهلانه ای است فرقی بین آباء و ابناء آنها نیست و همگی شان جاهل و نادان بودند و بدون علم و آگاهی چنین نسبتی به خداوند دادند ولی از جهت اینکه آنها علم و آگاهی به این اعتقاد و نظر باطلشان را به نیاکان و آباء و اجداشان اِحاله و حواله کردند و می گفتند : (که این دین و نظرِ ما همان دین و نظر پدران ما است و آنها داناتر از ما بودند و شایسته نیست مگر اینکه از آنها پیروی کنیم و به آنان اقتدا نماییم )  لذا خداوند متعال  بین آنان و پدرانشان فرق گذاشته است به این صورت که نخست از ایشان نفى علم کرده و سپس از پدرانشان که به آنها اعتماد کرده بودند نفی علم نمود و  این فرق گذاشتن به جهت آن بود که  قول و گفتارشان  و نیز  حجت و دلیلشان(که مستند به آبائشان می کردند) ابطال و باطل گردد .

* وَ قَولُهُ : «کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ» ذَمُُّ لَهُم وَ إِعظامُُ لِقَولِهِم: «... اِتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا » لِما فِیهِ مِن عَظیمِ الأِجتِراءِ عَلَى اللهِ سُبحانَهُ بِنِسبَةِ الشَّریکِ وَ التَّجَسُّمِ وَ التَّرکُّبِ وَ الحاجَةِ أِلَى المُعینِ وَ الخَلیفَةِ إِلَیهِ،  تَعالی‏ عَن ذالِکَ عُلُوًّا کَبیراً .
و قول خداوند متعال که فرمود: («کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ . سخن بزرگ و سنگینی از دهانشان خارج می شود » ) در واقع براى مذمت آنان و بزرگ شمردن سخن باطلشان است که گفته بودند:(«... اِتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا .« خداوند، فرزندى براى خودانتخاب کرده است‏»  ) زیرا که در این سخنشان ، گستاخی و جُرأت و جسارت بزرگى بر خداوندِ سُبحان می باشد از آن جهت که  شریک داشتن  و تجسم و جسمیّت و ترکیب و محتاج بودن به مُعین (کمک کار)  و خَلیفه (جانشین)  را به او نسبت داده اند -  تَعالی‏ عَن ذالِکَ عُلُوًّا کَبیراً. مقام و منزلتِ خداوند بسی بالاتر است از آنچه که به او نسبت می دهند .

* وَ رُبَما وَقَعَ فِی کَلامِ أَوائِلِهِم إِطلاقُ الأِبنِ عَلى بَعضِ خَلقِهِ بِعِنایَةِ التَّشریفِ لِلدَّلالَةِ عَلى قُربِهِ مِنهُ وَ اختِصاصِهِ بِهِ نَظیرُ قَولِ الیَهُودِ فِیما حَکاهُ القُرآنُ : عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ  (سوره توبه آیه 30) ، وَ قَولِهِم: نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ (سوره مائده آیه 18)،
و چه بسا در کلمات و سخنان برخی از قُدَمای یهود،«اِبنُ الله» و پسر خدا بودن بر بعضی از مخلوقات الهی (به عنایتِ تشریف و از باب شرافت و احترام و به اصطلاح ادبی از باب اضافه تشریفی است  که دلالت بر قرب و اختصاص و شرافت آن مخلوق نسبت به خدا دارد ) ، اطلاق و استعمال شده است  و از اینکه به برخی از مخلوقات «اِبنُ الله» می گفتند منظورشان به عنوانِ «حَقیقَةُ التَّولید»و فرزند حقیقی و واقعی برای خدا نبوده است بلکه اطلاقِ «اِبنُ الله یعنی پسرِ خدا» بر برخی از مخلوقات به عنوان تشریف و شرافت و احترام و تکریم و تعظیم بوده است (شبیه آن چیزی که به عنوان « ناقةُ الله» در قرآن آمده است(فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْیاها سوره شمس آیه 13) که اضافه شدن و انتساب «ناقه» به «الله» از باب اضافه تشریفی است که شرافت و عظمت ناقه حضرت صالح را می رساند .) نظیر قول و گفتار یهود بدان گونه که قرآن کریم از آن حکایت کرده است که «عُزَیر» را پسر خدا می دانستند و  می گفتند :عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ .عُزَیز پسر خدا است  (سوره توبه آیه 30) و یا مى گفته اند: ( نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ . ما پسران و دوستان خداییم.سوره مائده آیه 18 . )

* وَ کَذا وَقَعَ فِی کَلامِ عِدَّةِِ مِن قُدَمائِهِم إِطلاقُ الأِبنِ عَلى بَعضِ الخَلقِ الأَوَّلِ بِعِنایَةِ صُدُورِهِ مِنهُ کَما یَصدُرُ الأِبنُ عَنِ الأَبِ وَ إِطلاقُ الزَّوجِ وَ الصّاحِبَةِ عَلى وَسائِطِ الصُّدُورِ وَ الإِیجادِ کَما أَنَّ زَوجَ الرَّجُلِ واسِطَةُُ لِصُدُورِ الوَلَدِ مِنهُ فَأُطلِقَ عَلى بَعضِ المَلائِکَةِ مِنَ الخَلقِ الأَوَّلِ الزَّوجُ وَ عَلى بَعضِِ آخَرَ مِنهُمُ الأِبنُ أَوِ البِنتُ . وَ هذانِ الإِطلاقانِ وَ إِن لَم یَشتَمِلا عَلى مِثلِ ما اشتَمَلَ عَلَیهِ الإِطلاقُ الأَوَّلِ لِکَونِهِما مِنَ التَّجَوَّزِ بِعِنایَةِ التَّشریفِ وَ نَحوِهِ لکِنَّهُما مَمنُوعانِ شَرعاََ وَ کَفَى مِلاکاََ لِحُرمَتِهِما سَوقُهُما وَ سَوقُ أَمثالِهِما عامَّةَ النّاسِ إِلَى الشِّقاءِ الدّائِمِ وَ الهَلاکِ الخالِدِ .

و همچنین در کلمات و سخنان بعضى از قُدَماى یهود بر بعضى از مخلوقات اولیه «اِبنُ الله» و پسر خدا اطلاق و استعمال شده است به عنوان اینکه اینها اولین مخلوقاتِ الهی هستند که از خداوندِ متعال صادر شده اند و بوجود آمده اند همانطور که پسر از پدر صدور مى یابد و بوجود می آید  و بر آن موجوداتى که واسطه این صدور و ایجاد بودند اطلاق زوج و همسر برای خداوند  مى کرده اند. (تَعالی‏ عَن ذالِکَ عُلُوًّا کَبیراً .   مقام و منزلتِ خداوند بسی بالاتر است از آنچه که به او نسبت می دهند .)

پس  از ناحیه برخی از قُدَمای یهود بر بعضی از «ملائکة الله» که از مخلوقات اوّلیّه هستند ، زوج اطلاق شده است و  ملائکه را زوج و همسر خدا می پنداشتند و بر بعضی از ملائکه ، اِبن و بِنت اطلاق می کردند و آنها را پسران و یا دختران خدا می پنداشتند   .

و این دو اطلاق (1-اطلاق «اِبنُ الله» بر بعضی از مخلوقات از باب تشریف و تکریم و احترام  2- و نیز اطلاق «اِبنُ الله» بر برخی از مخلوقات اولیّه به عنوان اینکه اولین مخلوقاتی هستند که از خدا صادر  شده اند و بوجود آمده اند) هر چند که شامل آنچه که اطلاق اول (به عنوانِ «حَقیقَةُ التَّولید»و فرزند حقیقی و واقعی برای خدا) مى شده ،  نمى شود  چون این دو اطلاق از باب مجاز و به عنایت تشریف و  احترام بوده است ولی هر دو اطلاق مذکور همانند اطلاق اول از نظر شرع و اسلام ، ممنوع است . نه صحیح است که همانند اطلاق اول گفته شود  که  فلان موجود (مَعاذَ الله) فرزند واقعى و حقیقی خدا است آنطور که ما فرزندانِ پدرانِ خود هستیم و نه صحیح است که بگوییم فلان موجود آنقدر داراى شرافت و  احترام و عظمت است که اگر ممکن بود خدا فرزند دار شود جز این موجود کسى فرزند او نمى بود ، و ملاک ممنوعیت این دو اطلاقِ مذکور همین بس که هر دو باعث مى شود که عمومِ مردم گمراه گشته و رفته رفته از «اِبنُ الله» به نحوِ مجاز (به عنایت تشریف و تعظیم) عبور و عدول کرده و (مَعاذَالله) «اِبنُ الله» به معنای حقیقی (فرزند حقیقی و واقعی برای خدا) را بفهمند و اراده نمایند و به شقاوت  و بدبختی دائمى و هلاکت جاودانه گرفتار گردند. 

پس در باره «اِبنُ الله» سه معنا و سه اطلاق وجود دارد که از نظر شرعی و دینی همه آن ها ممنوع است : 1-  اطلاقِ «اِبنُ الله» به عنوانِ «حَقیقَةُ التَّولید» و  به عنوان فرزند حقیقی و واقعی برای خدا در نظر گرفتن. 2- اطلاق «اِبنُ الله» بر بعضی از مخلوقات از باب تشریف و تکریم و احترام و تعظیم . شبیه آن چیزی که به عنوان « ناقةُ الله» در قرآن آمده است(فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْیاها سوره شمس آیه 13) که اضافه شدن و انتساب «ناقه» به «الله» از باب اضافه تشریفی است که شرافت و عظمت ناقه حضرت صالح را می رساند . 3- و نیز اطلاق «اِبنُ الله» بر برخی از مخلوقات اولیّه به عنوان اینکه اولین مخلوقاتی هستند که از خدا صادر  شده اند و بوجود آمده اند . تَعالی‏ عَن ذالِکَ عُلُوًّا کَبیراً. مقام و منزلتِ خداوند بسی بالاتر است از آنچه که به او نسبت می دهند .

* قَولُهُ تَعالى: ("فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفاً".سوره کهف آیه 6) «اَلبُخُوعُ» وَ «البَخعُ» : اَلقَتلُ وَ الإِهلاکُ وَ «الآثارُ » : عَلائِمُ أَقدامِ المارَّةِ عَلَى الأَرضِ ، وَ «الأَسَفُ» : شِدَّةُ الحُزنِ . وَ المُرادُ «بِهذَا الحَدیثِ» اَلقُرآنُ . وَ الآیَةُ وَ اللَّتانِ بَعدَها فِی مَقامِ تَعزِیَةِ النَّبِیِّ (ص) وَ تَسلِیَتِهِ وَ تَطییبِ نَفسِهِ وَ الفاءُ لِتَفرِیعِ الکَلامِ عَلى کُفرِهِم وَ جَحدِهِم بِآیاتِ اللهِ ،  اَلمَفهُومِ مِنَ الآیاتِ السّابِقَةِ وَ المَعنى : یُرجَى مِنکَ أَن تُهلِکَ نَفسَکَ بَعدَ إِعراضِهِم عَنِ القُرآنِ وَ انصِرافِهِم عَنکَ مِن شِدَّةِ الحُزنِ، وَ قَد دَلَّ عَلى إِعراضِهِم وَ تَوَلِّیهِم بِقَولِهِ: «عَلی‏ آثارِهِمْ» وَ هُوَ مِنَ الأِستِعارَةِ.

... ....  ادامه دارد ........

*تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد13.علامه طباطبایی+با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم عسکری گیلانی لشت نشایی+قسمت اول +کلیک کنید

** تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی+استاد سعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه (http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15095)

 
*تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد13.علامه طباطبایی+با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+نسیم معرفت+قسمت اول

  
*تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد13.+باترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+نسیم معرفت+قسمت دوم


*تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان»+قسمت سوم+نسیم معرفت+با ترجمه و شرح مختصر آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

*تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان»+قسمت چهارم+نسیم معرفت+با ترجمه و توضیح استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی


* تفسیر سوره کهف بر اساسِ«اَلمیزان»+قسمت پنجم+آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی+نسیم معرفت




تاریخ : جمعه 97/9/30 | 2:46 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

Image result for ?رحیم پور ازغدی?‎


***نسیم معرفت***

بیانات روشنگرانه استاد حسن رحیم پور ازغدی در خطبه های نماز جمعه


به گزارش درسیاهکل به نقل از تسنیم، حسن رحیم‌پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، پیش از خطبه‌های نماز جمعه این هفته تهران در سخنانی به نقش و جایگاه نماز جمعه اشاره کرد و گفت: در برابر دو قرائت از نماز جمعه این مقدمه را عرض کنم که، نماز جمعه محمدی و علوی نماز جمعه انقلاب اسلامی، با بقیه نماز جمعه‌ها متفاوت است، نماز جمعه تریبونی است که باید هم خدمات معنوی توضیح داده شود تا سوء‌ظن پیدا نکنند و هم مسئولین به جای پاسخ‌گویی به بعضی مفاسد و یا بی‌عرضه‌گی‌ها که 4 دزد و بی‌عرضه کاری نکنند که به کل سیستم و مسئولین تعمیم داده شود.

وی افزود: نماز جمعه باید طوری باشد که به جای پاسخ‌گویی، ناحیان از منکر و صاحبان حق و مظلومان، مستضعفین و ولی‌نعمتان را متهم به تشویش اذهان عمومی، تضعیف نظام و ضد انقلابی‌گری نکنند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه رهبری را پاسخ‌گوی کارکرد چند میلیون کارمند، کارگزار و حکومت در سه قوه نکنیم، اظهار داشت: لازم است کارگزاران به نماز جمعه بیایند، رهبری باید پاسخگوی اختیارت و وظایف خودش و نه پاسخگوی وظایف زمین مانده تک‌تک هزاران و ده‌ها هزار و صدها هزار مسئول در حوزه‌های مختلف، باشد، آنها خودشان باید پاسخگو باشند.

رحیم‌پور ازغدی ادامه داد: نماز جمعه‌ای که دهه به دهه مخاطبانش را نتواند تجدید کند، چه کمی و کیفی و با جامعه نتواند جوان شود، آن نماز جمعه نیست، این نماز جمعه‌ نیست که در متن مشکلات و مطالبات و بدهی‌های اجتماعی نباشد؛ نماز جمعه‌ای‌ها نباید به تریبون تکرار مکررات و کلی‌گویی‌های بی‌فایده و کم‌فایده تبدیل شوند، بعضی از نماز جمعه‌های ما این طور هستند و بعضی نیستند، بین دو قرائت از نماز جمعه مراقب باشیم که سراغ کدام طرف می‌رویم.

وی با تأکید بر اینکه نماز جمعه محل طرح مشکلات اجتماعی با راه‌حلی اسلامی و انقلابی است، اظهار داشت: نباید بگذاریم کارگر بیکاری که قربانی اقتصاد برجامی شده، بی‌جواب بماند، پناهگاهش باید نماز جمعه باشد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اضافه کرد: خدمات مدیریت‌های حکومتی، خدمات حوزه و دانشگاه و هم صدماتی که اینها با کوتاهی‌هایشان وارد کردند، همه باید در نماز جمعه شفاف مطرح شود، البته باید به صورت منطقی و اخلاقی باشد.

رحیم‌پور ازغدی با بیان اینکه حوزه، دانشگاه و مدیریت‌ها همه باید شجاع و مسئولیت‌پذیر باشند و هرکدام تقصیرها و قصورهای خودشان را بپذیرند، افزود: حکومت باید شفاف باشد.

وی تأکید کرد: رهبری در درس و بحث‌های اخیر خود اعلام کردند که تابع منطق امیرالمؤمنین هستیم، تمام نهادهای حکومت در 3 قوه و نهادهایی که به‌طور خاص منصوب رهبری هستند، به لحاظ اقتصادی و مدیریتی، کاملا شفاف و مسئولیت‌پذیر باشند و بگویند که چقدر پول و قدرت و اختیارات دست‌شان است؛ بگویید که چه مسئولیتی برای شما تعریف شده و چه کرده‌اید؟

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، یکی از نهادهای پاسخگو را، شورای عالی انقلاب فرهنگی دانست و اظهار داشت: این شورا هم باید پاسخگو باشد، در رأس آن که رئیس شورا و رئیس‌جمهور قرار دارد، باید پاسخگوی عملکرد آن باشد؛ البته دبیرخانه شورا و اعضای حقوقی باید پاسخگوی مسئولیت‌ها و اختیاراتی که دارند باشند، اعضای حقیقی هم باید پاسخگوی مواضعی که گرفته‌اند و مواضعی که باید می‌گرفتند و نگرفتند هم باید باشند، همه ما باید پاسخگو باشیم.

رحیم‌پور ازغدی ادامه داد: همه باید جواب دهند که در دوره مسئولیت‌شان و در مسئولیت‌مان به خودمان، خودت و به خودتان و یا به مردم و محرومین رسیده‌اید؟ رهبری هم پاسخگوی اختیارات در حد خود باید باشد و هست، اما نباید کوتاهی‌های ما در رسانه‌ها، نماز جمعه‌ها و دیگر نهادهای حکومتی طوری باشد که رهبری مجبور شود، پاسخگوی کوتاهی‌های ما باشد، از جمله کوتاهی‌ها و تقصیرها و قصورهایی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی به خصوص از طرف سران 3 قوه و رئیس شورا که مسئولیت حقوقی دارند، صورت می‌گیرد.

وی با تأکید بر اینکه نماز جمعه انقلاب اسلامی، نماز جمعه امیرالمؤمنین است، به ذکر مثالی از نوع حکومت حضرت علی(ع) اشاره کرد و گفت: خانمی به نام سوده از شهرستان خودش سر نماز جمعه جلوی ایشان که امام جمعه هستند زانو می‌زند و قبل از اینکه نماز را شروع کنند، می‌گوید که اول به سؤال من جواب بده و بعد نماز بخوان، حضرت امیر(ع) می‌فرمایند که بگو، بعد می‌گوید که مسئول شما در شهر ما یک آدم احمق، خشن و بی‌ادبی است، حق‌الناس را رعایت نمی‌کند و پاسخگو نیست، جالب است که حضرت امیر قبل از اینکه نماز جمعه را بخوانند، از بعضی مسئولین توضیح می‌خواهند و بعد مطمئن می‌شوند که سخن او وارد است، همان جا کاغذ و قلم می‌خواهند، آن مسئول را عزل می‌کنند و نامه را به دست این خانم سوده می‌دهند و می‌گویند که با این نامه به شهر می‌روی و به آن مسئول می‌گویی که از پشت میزت بلند شو، این نماز جمعه علوی است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اضافه کرد: نماز جمعه بدون نهی از منکر مانند نماز شب با جنابت است، به این روح مقدسی که دارد در نسل سوم انقلاب و این جمهوری مظلوم جوانه می‌زند، احترام بگذارید، به نسل جدید و جوانان صبح بخیر بگوییم، انتقاد را سرکوب نکنیم، آزادی بیان، نهی از منکر، امر به معروف، حکم شرعی و حق‌الناس نیاز قطعی است.

رحیم‌پور ازغدی تصریح کرد: هزار سال غربت اسلام و مظلومیت شیعه را از یاد نبریم، با شتاب و بی‌فکر حرف نزنیم، اما حتما حرف بزنیم، یکدیگر را پیدا کنیم، با هم حرف بزنیم، حرف هم را بشنویم، نماز جمعه زنده، جریان خون را در رگ‌های جامعه زنده نگه می‌دارد.

وی اظهار داشت: بار سنگینی را از دهه‌های 50 و 60 به دوش کشیدیم، استخوان‌های ما درد می‌کند، این رسالت باید به شانه فرزندان‌‌مان و نسل جدید منتقل شود، همه ما برای مُردن به دنیا آمدیم، به جز اسلام و انقلاب، همه ما فرع هستیم و اسلام اصل است؛ همه ما ذلیل هستیم و اسلام عزیز است و باید عزیز بماند، ما می‌رویم و اسلام می‌ماند، ما باید فدا شویم و انقلاب بماند، نگذاریم کسانی از انقلاب و مسئولیت‌ها آویزان شوند و اسلام را فدای خودشان و موقعیت‌شان بکنند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر اینکه باید مراقب باشیم نماز جمعه‌ها را عقیم، غیرمردمی و کلیشه‌ای نکنند، گفت: نمازهای جمعه باید حلقه وصل دولت و ملت باشند، باید تریبون دو طرفه باشد که ملت با دولت و دولت و حکومت با ملت حرف بزنند، اینجا اخلاقی، حق‌اللهی و حق‌ا‌لناسی است، اتفاقات هفته قبل، استقبال از هفته بعد در افکار عمومی، موعظه حاکمان، جامعه و موعظه خود ائمه جمعه است که اول باید بگویند، اوصیکم اوصی و نفسی.

رحیم‌پور ازغذی با بیان اینکه نماز جمعه جای لالایی خواندن و تکرار کلیات بی‌اثر نیست، گفت: نماز جمعه محل پاسخ به ابهامات و شبهات و اشکالات جدید است، اینجا تریبون پاسخگو کردن رؤسای سه قوه، معاونین آنها، دولتی‌ها و غیر دولتی‌هاست، محل شفاف‌سازی بین‌المال است که از کجا می‌آید و کجا صرف می‌شود؟

وی اضافه کرد: هر کس به اندازه پول و اختیاراتی که دارد، باید پاسخگو باشد، امام جمعه سلاح روز را برای امر به معروف و نهی از منکر و برای بازخوانی ارزش‌های توحیدی و عدالت اجتماعی و نیز رصد کردن ساده‌زیستی ملازمان بیت‌المال در دست می‌گیرد که به بیت‌الحال تبدیل نشود.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: نماز جمعه تریبون پاسخگو کردن دانشگا‌ه‌هاست که چقدر خرج کردید و چه فایده‌ای به حال این ملت دارید و کدام مشکلات این جامعه را به روش علمی حل می‌کنید؟ نماز جمعه محل پاسخگو کردن حوزه‌هاست، مدیریت‌های حوزه‌های علمیه، مدرسین تا مراجع تقلید، همه باید پاسخگوی مسئولیت‌های معرفتی خودشان باشند، دوره کلیات و مکررات گذشت، از این عصر باید عبور کنیم، در متن جامعه باشید، جامعه رفت و شما جا ماندید، دوران استثنایی تشیع است و شما در دنیا و آخرت مسئولید که چرا از دشمنان ملت عقب ماندید.

رحیم‌پور ازغدی ادامه داد: بسیاری از سنگرهای معرفتی و فقهی خالی مانده است، فیضیه مظلوم باید پرچم‌دار آگاهی، عدالت و فقاهت زنده باشد؛ امام(ره) گفت که مراقب خطر نفوذ در حوزه تا حد مرجع‌سازی باشید، گفت که مرجع پاک نیست، مرجعیت نمایشی و ارثی نیست، حوزه محافظه‌کار، روحانیت بی درد، روحانیت شیعه علوی نیست، تمایل به اشرافی‌گری خیانت به روحانیت شیعه است؛ امام به بعضی‌ها گفت که ضعیف هستید آقا.

وی تأکید کرد: عده معدودی دارند به جای کل حوزه و روحانیت پاسخ سؤالات و شبهات را می‌دهند و از 4 طرف می‌جنگند و از دو طرف فحش می‌خورند، شماها کجا هستید، در صحنه‌های خطر نیستید، آنجا که باید شفاف و منطقی سخن بگویید، تعدادتان خیلی کم است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: نماز جمعه باید قلب تپنده جامعه باشد که به مردم امید دهد و دشمنان مردم را مأیوس کند، مغز بیدار جامه باشد که برای مشکلات مادی، معنوی و اخلاقی و عملی مردم مدام راه‌حل بدهد؛ امام جمعه باید در کنار کارگر محرومی که قربانی اقتصاد برجامی و یا قربانی خصوصی‌سازی‌های بی حساب و کتاب و بی‌نظارت شد، بایستد؛ هیچ امام جمعه‌ای حق ندارد به کارگری که در اقتصاد برجامی بیکار شده و خانواده‌اش به خاطر نظارت غلط حکومت در مسئله خصوصی‌سازی گرسنه مانده، بگوید که اینها به نماز جمعه چه ربطی دارد و بروید حرف‌های‌تان را جای دیگری بزنید، آقا ربط دارد، این عین ربط است.

رحیم‌پور ازغدی، تشریفات نماز جمعه را حرام دانست و گفت: صف اول نماز جمعه و جلوی دوربین نشستن فضیلت نیست، امنیت 99 درصد مسئولین در خطر نیست و احتیاجی به محافظ و تشریفات ندارند، امنیت اسلام در خطر است، پاوین و “وی‌آی‌پی‌”نشینی‌ها در سراسر کشور، به حال جمهوری اسلامی مضر است.

وی در همین زمینه ادامه داد: برای دفاع از حیثیت جمهوری اسلامی چند مسئول فاسد و دزد و حقوق نجومی‌بگیر را به صف اول بیاورید و مثل حضرت امیر، گردن بزنید تا ببنید نماز جمعه علوی چگونه هم جوان‌تر و هم هزار برابر می‌شود؛ مسئولین سابق و خدمت‌گذار به نماز جمعه‌ها بیایند و به شایعا ت و انتقادات پاسخ دهند و تشویق شوند، آنها قربانی 4 مسئول فاسد نشوند؛ مدیرانی که دروغ گفتند و وعده دروغ دادند، امیدهای دروغ، ترس‌های دروغ در دل ملت پروراندند، صداقت، شفافیت، شجاعت و نه مسئولیت‌پذیری نداشتند، باید در این محفل مقدس به صراحت مورد خطاب و نهی از منکر قرار گیرند، نهضت امر به معروف و نهی از منکر را نه در فیضیه قم، نه در دانشگاه و نه در جامعه و نه در نماز جمعه سرکوب نکنید؛ عزل و نصب‌ها در هر سه قوه در نمازجمعه‌ها باید زیر ذره‌بین برود.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در تشریح دلایل حضورش به عنوان سخنران پیش از خطبه‌‌های نماز جمعه این هفته تهران غیبت در یک سال اخیر، گفت: حضور حقیر در اینجا از باب این است که در حد یک شخص حقیقی و نه حقوقی شورا در سالگرد تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی مهم و مظلوم، سخنرانی داشته باشم که دعوت را پذیرفتم تا به عنوان فردی که فقط بیش از یک رأی در این شورا ندارم، پاسخگو باشم.

رحیم‌پور ازغدی ادامه داد: در یک سال گذشته، سؤالات زیادی درباره تعطیلی بحث‌های ما در نماز جمعه شده و می‌پرسند، بنده عرض کرده‌‌ام که خودم هم متوجه نشده‌ام که چه شد؛ شخصی مسئول ستاد نماز جمعه بود که او را کنار گذاشتند، نزد بنده هم آمد، شفاف سخن نگفت و تناقض داشت، می‌گفت که تحت فشار هستم، پرسیدیم از طرف چه کسی و چرا، درست جواب نمی‌داد، می‌گفت که دیواری کوتاه‌تر از ما نبوده، بعضا هم می‌گفت که تصمیم شخص خودم بوده و از این قبیل حرف‌ها، در این فاصله یک سال و اندی هم بارها دوستان جدید نماز جمعه، هم در تهران و شهرستان‌ها دعوت کردند، بنده کوتاهی کردم و نیامدم، این بار هم برای مسئله مهم شورای عالی انقلاب فرهنگی به نماز جمعه آمدم، این بار نه به عنوان منتقد شورا، بلکه به عنوان منادی مظلومیت این شورا آمدم، به دوستان هم گفتم که بنده به نماز جمعه نخواهم آمد، اگر خواستید مباحث و یا مباحث دیگری ادامه یابد، بنده همان آدم قبل هستم و به همان سبک حرف می‌زنم، دوستان قبول کردند، ما آمدیم تا ببنیم بعد چه می‌شود.

وی اضافه کرد: نقل قول‌ها و نسبت‌هایی مرتب از بنده راجع‌به مسائل مختلف درباره و یا خوِد بنده در فضای مجازی، تهمت، شایعه و دروغ می‌گویند و گفته‌اند، حتی در خبرگزاری‌های رسمی چیزهایی می‌گویند که بنده اصلا نه گفته‌ام و روحم هم خبر ندارد، چه برسد به اینکه خودم خبر داشته باشم، تکذیبیه هم می‌دهیم، منتشر نمی‌کنند، به همین دلیل، در رسانه‌‌ها و به خصوص فضای مجازی تا اطلاع ثانوی اصل را بر دروغ بودن و یا ناقص بودن همه خبرها بگذارید، مگر ثابت شود که راست است؛ بنده اصلا در اینستاگرام و توئیتر نیستم، از طرفی توئیتر را ممنوع کردند، اما مسئواین خودشان در آن هستند، این توهین به مردم است، یا آزاد کنید و یا به قانون احترام بگذارید؛ بنده نه وقت و نه پول و امکانات آن را ندارم، البته یکی دو گروه اخیرا از دوستان به کمک آمده‌اند و در فضای مجازی فعال می‌شویم تا پاسخ بعضی از ابهامات و شبهات داده شود.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با انتقاد از عملکرد رؤسای قوا در حوزه مصوبات این شورا، گفت: دو نفر از سران سه قوه در کل در جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی اصلا شرکت نمی‌کنند، آقایان برادران دو قوه در جلسات شورا نمی‌آیند که این خلاف قانون است، رئیس‌ شورا، همیشه رئیس‌جمهور است و رئیس‌جمهور فعلی ما هم بسیاری از جلسات شورا را لغو می‌کند و برگزار نمی‌کند.

رحیم‌پور ازغدی اضافه کرد: تعداد جلسات و مصوبات شورا در پایین‌‌ترین سطح خود در 40 سال گذشته پس از انقلاب است، رکورد پایین‌ترین مصوبات شورا مربوط به همین 3 سال اخیر است؛ جلساتی که باید ماهی دو بار تشکیل شود و کم است، حتی هفته‌ای یک بار هم کم است، گاهی یک بار و گاهی دو ماه یک بار تشکیل می‌دهند، یک یا نیم ساعت سخنرانی می‌کنند، تا مصوبه‌ای به نتیجه برسد، طول می‌کشد.

وی با بیان اینکه اسنادی در شورا داشتیم که تصویب شده که بعضی از آنها برای اینکه به جمع‌بندی و تصویب نهایی برسد، 30 یا 40 جلسه طول کشیده است، گفت: یعنی نزدیک به یک سال این مصوبات طول کشیده است، اما در مقام اجرا، رئیس‌جمهور آن را برای اجرا، ابلاغ و امضا نکرده است و اصلا دستور اجرا نمی‌دهد، حتی برای برخی مصوبات، یک جلسه اجرایی تشکلیل نمی‌دهند، بیش از 15 مصوبه مهم، همین الآن در دفتر رئیس‌جمهور موجود است که وی اصلا نه جواب می‌دهد و نه حتی آنها را رد می‌کند، این هم خلاف قانون است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: هیچ رئیس‌جمهوری در هیچ دوره‌ای حق ندارد، مصوبات شورا را امضا، ابلاغ و اجرا نکند، وظیفه دارد که امضا کند، نه اینکه ماه‌ها در دفتر تعطیل کند که به این بهانه که دارد کار مشاوره‌ای روی آن انجام می‌دهد، اصلا بعد از تصویب مصوبه‌ای در شورای عالی انقلاب فرهنگی، هیچ کس دیگری حق ندارد نظر دهد، باید اجرا شود، اگر کسی حرفی دارد، اعم از رؤسای قوا، معاونین، وزرا و وکلا، مهم‌ترین مؤثرترین افراد در شورا هستند، همان‌جا حرف‌هایشان را بزنند، چکش‌کاری کنند، وقتی تصویب شده، معنی ندارد که اجرا نکنند.

رحیم‌پور ازغدی افزود: کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل را دولت دارد اجرا می‌کند، پول داده، تقسیم کار کرده‌اند، در حالی شورای نگهبان سال‌ها قبل چند اشکال به آن وارد کرده است، بعد سند ملی کودک و نوجوان را که سال گذشته در شورا با حضور رئیس شورا تصویب شده، ماه‌هاست که در دفتر رئیس‌جمهور مانده است، البته وی می‌گوید که در دفتر خودم نیست، در دفتر بغلی شوراست، این طور جواب می‌دهد، این سند به دفتر رئیس‌جمهور ارجاع شده که نه امضا، ابلاغ و نه اجرا می‌شود، این را که خودمان تصویب کردیم و خودش هم رئیس جلسه بوده، ابلاغ نمی‌شود، اما آن چیزی که سازمان ملل گفته دارد اجرا می‌شود، این فقط یک نمونه از مظلومیت شورای عالی انقلاب فرهنگی است.

وی با تأکید بر اینکه وزیران، مدیران و نهادهایی که خودشان در شورا هستند و رأی می‌دهند، باید هر شش ماه و یا یک سال به شورا گزارش دهند، اما این کار را نمی‌کنند، گفت: نه گزارش می‌دهند و نه اجرا می‌کنند، آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی با این وضعیت قرارگاه فرماندهی است؟

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اضافه کرد: این شورا، قرارگاه فرماندهی بدون فرمان‌بر است، بعضی از دوستان اعضا هم کاملا شخصیت و رفتار دوگانه دارند و ملاحظات شخصی‌شان بر مسئولیت‌ شرعی‌شان و تکلیف قانونی‌شان می‌چربد، افکار اعضای شورا هم‌جهت و قرارگاهی نیست، همه شفاف نیستند، بعضی عضویت در شورا را یک موقعیت شخصی و نه یک رسالت انقلابی و سنگر مکتبی می‌بینند، در اظهار نظر کردن و یا نکردن، بعضی‌ها ملاحظات‌ شخصی‌شان قالب‌‌تر است؛ در این شورا از لیبرال مذهبی تا محافظه‌کار بله‌قربان‌گو و کسانی که مکتب و خط انقلاب و امام را شناختند و می‌خواهند اجرا کنند و عرضه ندارند، وجود دارد.

رحیم‌پور ازغدی تصریح کرد: اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی از هیچ مرجعی بازخواست نمی‌شوند که بگویند شما چه کاره هستید که 10، 20 ساله آنجا نشسته‌اید؛ مصوبات بسیار خوبی در این شورا داشتیم که بسیاری از آنها آرشیو شده‌اند، برنامه‌ها عملی نمی‌شوند و سه قوه ملزم به اجرای این مصوبات هستند، خودشان شریک تصمیم‌گیری و تصویب آنها هستند، اما کار خودشان را می‌کنند، رؤسای سه قوه، وزیران و مدیران تقریبا در هیچ‌یک از بودجه‌بندی‌ها و عزل و نصب‌هایشان پاسخگوی مصوبات شورا نیستند.

وی با طرح این سؤال که آیا ما مشاور فرهنگی رئیس شورا و رئیس‌جمهور و یا منصوب او هستیم؟ اظهار داشت: خیر، این طور نیست، ما هم ردیف او هستیم، رئیس شورا، رئیس جلسه است و از طرفی، مأمور به اجرا است، رؤسای قوه هم همین‌طور هستند، چرا گفته‌اند که رؤسای قوه در این شورا باشند، برای اینکه هر سه قوه باید به مصوبات آن عمل کنند، زیرا خودشان در جریان تصویب مصوبات هستند و حق ندارند که عمل نکنند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: اگر می‌خواهید شورای انقلاب فرهنگی قرارگاه فرهنگی کشور باشد، باید یک دادگاه عالی تشکیل شود که کل کسانی که مصوبات این شورا را در نهادهای حکومتی رعایت نمی‌کنند، در این دادگاه بازخواست شوند، هر چه ما در این سال‌ها فکر کردیم، راه دیگری وجود ندارد؛ باید دادگاه عالی تشکیل شود که اگر شورای انقلاب فرهنگی به عنوان عالی‌ترین شورای سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری و استراتژیست فرهنگ و علم در کشور است، هر کس کوتاهی کند، باید پاسخ دهد، اعم از اینکه بودجه‌اش را کم و یا قطع کنند، یا حتی عزل شود.

رحیم‌پور ازغدی ادامه داد: ما شرعا قرارگاه عالی مدیریت، نظارت و سیاست‌گذاری فرهنگی و علمی و ضامن اجرای آن، اما تفنگ بی‌گلوله هستیم، مصوبات خوب در آشیو است، اسناد بالادستی بدون اسناد پایین‌دستی؛ اسناد پایین‌دستی هم براساس آن عزل و نصب و بودجه‌ها تقسیم می‌شود که دست افراد و جاهای دیگری است و آنها هم پاسخگو نیستند.

وی افزود: رهبری چند وقت پیش گفتند که در پیشگاه خدا احتجاج کردم که بنده شما(اعضای شورای انقلاب فرهنگی) را برای این کار قرار دادم، اما شما کوتاهی کردید، اما پیشنهاد می‌کنیم که این وضعیت که بخواهیم با بی نظمی و عدم شفافیت، عدم پاسخگویی در عرصه موسیقی، تئاتر، نشر کتاب، سینما، فضای مجازی بی شناسنامه و غیره شده است، سران سه قوه به مسئولین نهادها، وزرا و وکلا و مسئولین نهادهایی مثل سازمان تبلیغات اسلامی که منصوب مستقیم رهبری هستند و معاون رئیس‌جمهور که مسئولیتش تنظیم بودجه است و اصلا مسئولیتش در شورا این است که اگر مصوبه‌ای بار مالی دارد، همان جا بگوید، یا باید بگویید که مصوبات شورا نادرست و خلاف قانون بوده و یا اینکه اجرا کنید، با حیثیت رهبری و جمهوری اسلامی و حقوق علمی، فرهنگی و آموزشی مردم بازی نکنید.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: نه 2030 به شورا آمد و نه موارد متعدد دیگری از کنوانسیون‌های بین‌المللی؛ حتی کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل را اجرا می‌کنند، اما نمی‌گویند که بار مالی دارد، سند شورای انقلاب فرهنگی در این رابطه را از پارسال نگه داشته‌اند و اجرا نمی‌کنند؛ این تفکر غرب‌زده و غرب‌پرست و تفکر ما نمی‌توانیم و آنها می‌توانند و این تفکر که بهانه به آنها ندهیم و رعیت‌شان باشیم، از میرزا ملکم‌خان تا امروز با شدت و ضعف وجود دارد، اما باور نمی‌کردیم پس از 40 سال در حکومت جمهوری اسلامی کسانی را در 3 قوه داریم که این طور فکر می‌کنند، باید فکری برای آن کرد.

رحیم‌پور گفت: از مسئول دبیرخانه شورا پرسیدم که به مردم می‌خواهم در حد خودم توضیح دهم، از من می‌پرسند که چرا عملکرد شورا این طور است، رئیس‌جمهور هم که اصلا جواب نمی‌دهد، رؤسای قوا هم صورت مسئله را پاک کرده‌اند، شما مهم‌ترین خدمات ارائه شده شورا را بگویید، یک کتابچه مهمی به بنده دادند؛ شورای عالی انقلاب فرهنگی ده‌ها و صدها مصوبه دارد که اگر اجرا می‌شد، بسیاری از مشکلات حل می‌شد، اما آثار آن را در بیرون یا نمی‌بینیم و یا ناقص می‌بینیم.

وی اضافه کرد: دولت‌ها غالبا مقید نیستند که در چارچوب سیاست‌های مصوب شورا عمل کنند، ما ابزار تشویق و تنبیه، به خصوص به لحاظ اختصاص بودجه به دستگاه‌ها را نداریم، نظام برنامه‌ریزی کشور، در موارد زیادی از مصوبات شورا تبعیت نمی‌کند و محل نمی‌گذارد و فقط تأیید می‌کنند، همه می‌گویند اسناد بالادستی انشاهای خیلی قشنگ و اهداف عالی و نورانی هستند، اما حلقه وصل آنها با اسناد پایین‌دستی در بسیاری موارد، وجود ندارد.

عضو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه بسیاری از اسناد، از جمله الگوی پیشرفت پنجاه‌ ساله که به تازگی رهبر انقلاب ابلاغ کردند، از دل قانون اساسی است، گفت: ما بهترین اسناد بالادستی در جهان را داریم، اما اسناد پایین دستی‌اش کجاست.

رحیم‌پور ازغدی با طرح این سؤال که شورای عای انقلاب فرهنگی در نظام برنامه‌ریزی کشور، به‌خصوص در حوزه فرهنگی کجاست؟، اظهار داشت: حالا در حوزه آموزش و علم و فن‌آوری گاهی هست؛ در حوزه فرهنگی، سند مهندسی فرهنگی که نزدیک به یک سال وقت شورا‌ی انقلاب فرهنگی را گرفت، هنوز یک جلسه از سوی سه قوه برای اجرای آن برگزار نشده است، باور می‌کنید؟ هنوز جلسه نخست را برای اجرای این سند برگزار نکردند؛ فقط گفتند به‌به؛ خیلی سند خوبی است.

وی ادامه داد: برخی می‌گویند که شورای‌عالی انقلاب فرهنگی بحران مشروعیت یا قانونی دارد و جایگاهش کجاست، از همان ابتدای سال 59 که امام دستور داد ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شود، آنجا گفت که ضرورت انقلاب فرهنگی اولا امر مستمری است و این انقلاب تا همیشه است؛ اصلاحات انقلابی.

عضو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: البته انقلابی‌بودن به معنای دست‌پاچه بودن نیست، هرچیزی در سطح خودش اما با اراده انقلابی؛ نه شک در انقلاب و اصول انقلاب و نه اینکه بعد از 40 سال کسانی را در سه قوه ببینیم که دارند حرف‌های ابتدای دهه شصت امثال بازرگان و بنی‌صدر و لیبرال‌های مذهبی را در سیاست‌خارجه، فرهنگ، عدالت اقتصادی تکرار می‌کنند و دوباره همان دعوا‌ها مطرح می‌شود و فقط آدم‌هایش عوض شده‌اند، این ارتجاع وبازگشت به عقب است.

رحیم‌پور ازغدی افزود: مگر هر چهل سال یک‌ بار باید از صفر شروع کرد و دوباره در قانون اساسی تردید کرد؟ آن‌ هم توسط کسانی که سی چهل سال پیش خودشان آدم‌های درجه دو و سه جبهه انقلاب بودند و همین حرف‌ها را زدند که مشهور شدند و حالا که به جایی رسیدند و وقتی قدرت را در دست‌ گرفته‌اند در همان حرف‌ها تشکیک کنند، امام همان موقع گفت این انقلاب فرهنگی خواست این ملّت و یک ضرورت اسلامی است؛ ملت و دانشجویان و خانواده‌های شهدا نگرانند، پایبندها به اسلام خوف دارند فرصت از دست برود و کار مثبتی نکنید و فرهنگ رژیم شاه و فرهنگ غرب‌پرست دوباره تجدید صورت کند با ظواهر مذهبی، امام می‌گوید که دانشگاه در خدمت استعمار نباید در خدمت آنها بماند، امام صریحا می‌گفتند اگر در انقلاب فرهنگی تسامح کنید، خیانت بزرگ به اسلام و انقلاب است.....  ادامه دارد ....   به لینک زیر رجوع شود

 

http://www.darsiahkal.ir/103561/%d8%b1%d8%ad%db%8c%d9%85%e2%80%8c%d9%be%d9%88%d8%b1-%d8%a7%d8%b2%d8%ba%d8%af%db%8c-%d8%b1%d9%87%d8%a8%d8%b1%db%8c-%d9%86%d8%a8%d8%a7%db%8c%d8%af-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%ae%da%af%d9%88%db%8c-%d9%88/

سایت در سیاهکل




تاریخ : چهارشنبه 97/9/28 | 1:7 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

Related image

  پرسش : فاطمه معصومه(س) کیست؟ و چه مقام و جایگاهی دارند؟

پاسخ اجمالی:

حضرت معصومه(س) دختر امام کاظم(ع) جایگاه معنوی و علمی بسیار بالایی دارند و در قیامت شیعیان را شفاعت می کنند. ایشان به دلیل فشاری که بر اطرافیان امام کاظم(ع) وجود داشت ازدواج نکرد و در سال 201 هـ ق، به قصد دیدار برادر به سوى خراسان حرکت کرد. وقتی به ساوه رسید بیمار شد و پس از عزیمت به قم از دنیا رفت. بر اساس روایات وارده، زیارت قبر مبارکشان دارای ثواب فراوانی می باشد. مزار او در قم برکات فراوانی برای این شهر داشته است؛ از جمله آنها شکل گیری حوزه علمیه قم می باشد.

پاسخ تفصیلی:

حضرت فاطمه معصومه(سلام علیها) 25 سال بعد از تولد امام رضا(علیه السلام) دیده به جهان گشود. در مورد روز تولدشان اختلاف وجود دارد؛ بنا بر نقلى، اوّل ذى القعده سال 173 هجرى، روز میلاد حضرت فاطمه معصومه‏(علیها السلام) است.(1) پدرش امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) و مادرش بانویى پاکیزه به نام «نجمه» بود که وقتی حضرت رضا(علیه السّلام) را به دنیا آورد امام کاظم(علیه السّلام) او را «طاهره» نامید، و اسامى دیگرى نیز داشت؛ از جمله: نجمه، اَروَى، سَکَن، سَمانَه و تُکتَم که آخرین نام او بود.(2) مهمترین لقب فاطمه دختر امام کاظم(علیه السلام) «معصومه» می باشد و از روایتی منتسب به امام رضا(علیه السلام) اخذ شده است که فرمود: «مَنْ زارَ الْمَعْصُومَهَ بِقُمْ کَمَنْ‏ زارَنى‏» (3)؛ (هرکس حضرت معصومه(علیها السلام) را در قم کند گویا مراکرده است).(4)
مقامات حضرت معصومه(سلامعلیها)
حضرت معصومه(سلام علیها) بعد از پدر، در سال 179 تحت کفالت برادرش حضرت امام رضا(علیه السلام) قرار گرفت و تا سال 200(هـ ق) یعنی 21 سال تمام، در کنار برادر بزرگوارشان به مقامات عالی و کمالات علمی و معنوی و اخلاقی دست یافت؛ برخی از مقامات ایشان عبارت است از:
مقام شفاعت: در مقام و منزلت و جایگاه این بانوى بزرگوار نزد اهل بیت(علیهم السلام) همین بس که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «...اَلَا اِنَّ لِلْجَنَّهِ ثَمَانِیَهَ اَبْوَابٍ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا اِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَاَهٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَهُ بِنْتُ‏ مُوسَى‏ وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّهَ بِاَجْمَعِهِمْ»(5)؛ (آگاه باشید هشت در دارد که سه در آن به سوى قم است. بانویى از فرزندان من در آنجا وفات مى کند که نامش فاطمه دختر موسى است. همه شیعیان ما بهاو وارد مى شوند).
همچنین مقام معنوی او در مرحله ای است که در فرازی از زیارتنامه معروفش که توسط امام رضا(علیه السلام) بیان شده است می خوانیم: «یا فاطِمَهُ اشْفَعى‏ لى‏ فىِ الْجَنَّهِ، فَانَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ‏ شَاْناً مِنَ‏ الشَّاْنِ»(6)؛ (اى فاطمه مرا در شفاعت کن چرا که در پیشگاه داراى‏ جایگاه با عظمت هستى).
مقام علمی و حدیثی: حضرت معصومه(سلام علیها) از لحاظ علمی و حدیثی مثل مادرش حضرت زهرا(سلامعلیها) «عالمه» و «محدثه» بود و همان گونه که حضرت زهرا(سلام علیها) با استدلالهای متین و استوار، حقانیت حضرت علی(علیه السلام) را تبیین می کرد، حضرت معصومه(علیها سلام) نیز چنین بود. روایاتی که از آن حضرت نقل شده غالباً درباره وعلی(علیه السلام) است که با اثباتاو سایر امـامـان معصوم نیز ثابت می شود. برای نمونه با چند واسطه از حضرت زهرا نقل می کنند که فرمود: پیامبر در شببهرفت و بر روی پرده ای در قصردید که چنین نوشته شده: «لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ‏ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌ‏ وَلِیُ‏ الْقَوْمِ» ؛ (معبودی جز خدای یکتا و بی همتا نیست محمد رسول و علی ولی و رهبر مردم است) ... و بر روی پرده درگاه قصر دیگری نوشته شده است: «شِیعَهُ عَلِیٍّ هُمُ الْفَائِزُون» ؛ (شیعیان علی رستگارند).‏(7)
همچنین در مکانت علمی نقل شده است که روزی ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسش هایی داشتند که می خواستند از محضر امام کاظم(علیه السلام) بپرسند و ایشان در سفر بود. از این رو فاطمه معصومه(سلامعلیها) پاسخ آن پرسش‌ ها را نوشت و به آنان تسلیم نمود. آنان از مدینه خارج شده و در بیرون شهر با امام کاظم(علیه السلام) مصادف شدند. هنگامی که امام پرسش‌های آنان و پاسخ‌های معصومه(سلامعلیها) را مشاهده کرد، سه بار فرمود: «فِدَاهَا اَبُوهَا»؛ (پدرش به فدایش باد).(8)


** مساله نکردن حضرت معصومه(سلام علیها) **


درباره علّت نکردن ایشان نظرات مختلفی وجود دارد که اجمالا آنها را بررسی می کنیم:
1. بعضی می گویند که ایشان بنا به دستور پدر بزگوارشان نکردند. بنابر آنچه «یعقوبی» نقل می کند، امام موسی بن جعفر(سلام علیها) وصیت فرمود که[دخترانشان] نکنند.(9) اما برخی اینرا مجعول دانسته و آن را رد می کنند.(10) ضمن اینکه امام معصوم دستوری برخلاف دستور موکد شرع نمی دهد. آنچه در وصیت امام کاظم(علیه السلام) در کتاب شریف اصول کافی آمده، توصیه به تبعیت همه فرزندان از امام رضا(علیه السلام) و سپردن اختیاردختران به ایشان است، نه چیز دیگر: «لَا یُزَوِّجُ بَنَاتِی اَحَدٌ مِنْ اِخْوَتِهِنَّ مِنْ اُمَّهَاتِهِنَّ وَ لَا سُلْطَانٌ وَ لَا عَمٌّ اِلَّا بِرَاْیِهِ وَ مَشُورَتِهِ فَاِنْ فَعَلُوا غَیْرَ ذَلِکَ فَقَدْ خَالَفُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ جَاهَدُوهُ فِی مُلْکِهِ وَ هُوَ اَعْرَفُ بِمَنَاکِحِ قَوْمِهِ فَاِنْ اَرَادَ اَنْ یُزَوِّجَ زَوَّجَ وَ اِنْ اَرَادَ اَنْ یَتْرُکَ تَرَک‏...» (11)؛ (هیچ یک از دخترانم را نباید برادران مادری، سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت رضا(علیه السلام)، اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با و رسول خدا(صلیعلیه وآله) مخالفت ورزیده اند و در سلطنتمنازعه نموده اند؛ زیرا او به مصالح قومش در امرآگاه تر است، پس هر کسی را او بخواهد تزویج می کند و هر کسی را او نخواهد تزویج نمی کند).
2. قول دیگری نیز وجود دارد که می گوید: «دلیل عدم حضرت معصومه(سلام علیها) عدم وجود هم شانی برای ایشان می باشد»؛ چنانکه در مورد حضرت زهرا(سلام علیها) نیز نقل شده است که اگر امام علی(علیه السلام) نبود هم کفوی برای ایشان پیدا نمی شد.
این نظر نمی تواند درست باشد؛ چرا که بر خلاف توصیه موکّد بهاست و در مورد نظر آنها «مومن هم کفو مومنه است». از طرفی مقام حضرت زهراء(سلام علیها) با همه زنان عالم فرق می کند.
3. اما «نظر دقیقتر» درباره عدم حضرت معصومه(سلام علیها) این است که از آنجا که در دوران هارون الرشید و مامون، شیعیان و علویان و به ویژه امام کاظم(علیه السلام) مورد سخت ترین فشارها و آزارها بودند و ارتباطات اجتماعی آنان به شدت محدود بود، کسی جرات نزدیک شدن به خاندان اهل بیت(علیهم السلام) را پیدا نمی کرد؛ چه رسد به آنکه با آنان پیوند نیز برقرار سازد. وصیت امام کاظم(علیه السلام) نیز بخاطر لحاظ همین شرایط بوده است. اینکه برخی از خواهران حضرت معصومه نیز موفق به نشدند این مساله را تایید می کند.(12)
نکته دیگر در این باره، عدم توجّه دقیق منابع تاریخی بهدختراناست؛ علاوه بر دربارهسایر دختراننیز قطعی وجود ندارد و درباره بسیاری از آنها شاهد اخبار مختلف و ضد و نقیضی هستیم. در موردنیز خبری مبنی برایشان نقل نشده است؛ اما این بدان معنی نیست که بتوان حکم قطعی درباره عدم ایشان و برخی خواهران ایشان داشت، بلکه ممکن استکرده باشند اما بخاطر فشارها و سخت گیری هایی که با این خانواده صورت می پذیرفت علنی نشده باشد. اما برفرضی کهنکرده باشند، باز هم قطعا به معنی بی توجهی و عدم رغبت بهنبوده، بلکه همین جو خَفَقانعلیه این خانواده مانع این امر شده است.
سفر حضرت معصومه(سلامعلیها) به ایران
حضرت معصومه(علیها السلام) در سال 201 هجرى قمرى به قصد دیدار برادر از مدینه به سوى خراسان حرکت کرد.
درباره علت سفر ایشان به ایران برخی معتقدند امام رضا(علیه السلام) بعد از استقرار در ایران نامه ای خطاب به خواهر گرامی اش حضرت فاطمه معصومه(سلامعلیها) مرقوم فرمود و به غلامش دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند تا در اندک زمان ممکن آن نوشته را به مدینه برساند. غلام خود را به مدینه منوره رسانید و نامه امام هشتم را به خدمت حضرت معصومه(سلامعلیها) تسلیم نمود و آن حضرت به مجرد رسیدن نامه برادرش خود را آماده سفر نمود. اما این روایت در کتابهای دست اول و قدیمی ذکر نشده است.(13)
طبق نقل دیگر حضرت معصومه(سلام علیها) که از کودکی همراه امام رضا(علیه السلام) بودند و علاقه بسیاری به ایشان داشتند و علوم و معارف زیادی نیز از ایشان کسب نمودند، بعد از سفر اجباری امام رضا(علیه السلام) به ایراننیز طاقت دوری از برادر و امام زمان خود را نداشت و به همراه گروهی از اطرافیان خود از مدینه به سمت ایران حرکت کرد، اما هنگامى که به ساوه رسید بیمار و بسترى شد. آن حضرت که از وجود قم و سکونت شیعیان در آن اطلاع داشت به خادم مخصوصش فرمود: «مرا به قم ببرید».(14) ایشان پس از عزیمت به قم مدتی در آنجا بودند سپس از دنیا رفتند.
علت رحلت یا شهادت حضرت معصومه(سلام علیها)
بعضی علت بیماری آن حضرت را چنین نوشته اند: مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان بودند، از این رو وقتی که موکب و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله کردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگاندراین جنگ به شهادت رسیدند،همچون عمه اش زینب(سلام علیها) وقتی که بدن های پاره پاره آنها را که 23 تن بودند دید، به شدت غمگین گشته و بر اثر آن بیمار شد و سپس روانه قم گردید، و در قم بیماری او ادامه یافت و پس از 16 یا 17 روز رحلت کرد.(15) در روایت دیگری نیز آمده است کهرا مسموم کرده اند.(16)
درباره عکس العمل امام رضا(علیه السلام) -در صورت صحت این اتفاقات- در منابع تاریخی اشاره دقیقی وجود ندارد. امّا بدیهی است کههرگز طوری عمل نمی کرد که حمله به این کاروان به او نسبت داده شود؛ زیرا او امام رضا(علیه السلام) را به ایران آورد و به ظاهر ولیعهد خود قرار داد تا بگوید من به ایشان علاقه دارم و بدین وسیله خشم دوستداران را فرو نشاند. در چنین شرایطی ماهیت حمله کنندگان هرگز مشخص نمی شود تا بخواهد عکس العملی از سوی امام رضا(علیه السلام) و یا شیعیان انجام پذیرد. برای هر نوع واکنشی حجّت ظاهری لازم بود که وجود نداشت. تنها کاری که شیعیان انجام دادند این بود که حضرت معصومه(سلامعلیها) را به قم که محل زندگی دوست داران اهل بیت(علیهم السلام) بود منتقل کنند.
برخی نیز علت بیماری ایشان را شهادت امام رضا(علیه السلام) ذکر کرده اند، ولى این مطلب خلاف تحقیق است؛ چرا که روایت سعد بن ‏سعد از حضرت رضا(علیه‏ السّلام) بر این مطلب دلالت دارد که حضرت معصومه(سلام‏ اللَّه ‏علیها) پیش از حضرت رضا(علیه ‏السّلام) از دنیا رفته اند، زیرا در آن روایت، سعد مى‏ گوید: «من از امام رضا(علیه‏ السّلام) راجع بهفاطمه(سلام اللَّه ‏علیها) دختر موسى بن جعفر پرسش کردم...».(17) این سوال حاکى از آن است که در زمان پرسش، از دنیا رفته بودند و مرقد و مضجع وى معلوم بوده است.
علاوه بر این تاریخ شهادت حضرت رضا(علیه‏السّلام) مضبوط و در دست است و آن بر حسب نقل مورّخان، آخر ماه صفر سال 203 هجرى قمرى است و سال مسافرت آن بزرگوار به توس سال 200 از هجرت بوده است و حضرت معصومه(سلام‏ اللَّه ‏علیها) در پى مسافرت برادرشان و به تصریح بعضى از اهل تاریخ در سال 201 هجرى به عزم دیدار وى حرکت کرده اند. بنابراین وفات آن مخدّره حدود دو سال قبل از شهادت حضرت رضا(علیه السّلام) واقع شده است.(18)
در هر صورت حضرت معصومه(علیها السلام) پس از بیماری تصمیم گرفتند به قم که محل سکونت دوست دارانبود بیایند، از سوى دیگر وقتى مردم قم ورود آن حضرت به ساوه را شنیدند تصمیم گرفتند آن حضرت را به شهر خود دعوت کنند، بدین جهت پسران و نوادگان سعد اشعرى به محضر آن حضرت رسیده و ایشان را به قم آورده و در کمال احترام از وى پذیرایى نمودند. هر چند آن حضرت متاسّفانه پس از مدّت کوتاهى بدرود حیات گفتند.(19)
روز رحلت‏ حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) مطابق روایتی روز دهم ربیع الثانی سال 201 است.(20) و مطابق نقل دیگر، روز دوازدهم، روز وفات آن حضرت است، لذا مناسب است مومنین این سه روز( دهم تا دوازدهم) را به یاد آن حضرت، گرامى بدارند.(21)
فضیلت حضرت معصومه(سلامعلیها)
روایات زیادی درمورد اهمیتحضرت معصومه(سلام علیها) وجود دارد که به دو مورد از آنها اشاره می کنیم:
1. سعد بن سعد مى گوید: در مورد حرم فاطمه دختر امام موسى کاظم(علیه السلام) از امام رضا(علیه السلام) سوال کردم. حضرت فرمود: «مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّهُ» (22)؛ (کسى که آن حضرت راکند پاداشش است).
2. نویسنده کتاب کامل الزیارت به نقل از پدر و برادر بزرگوارش مطابق روایتى از امام جواد(علیه السلام) چنین نقل مى کند: «مَنْ زارَ عَمَّتى‏ بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّهُ» (23)؛ (هر کس [مرقد] عمّه ام [حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام)] را در قم کند، از آن اوست).
‏همچنین در روایتی که در ابتدای بحث نیز به آن اشاره شد، امام رضا(علیه السلام) حضرت معصومه(سلام علیها) را مانند خود دانسته است، و از آنجا که امام رضا(علیه السلام) از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است این روایت نشانه اهمیت بالایحضرت معصومه(سلامعلیها) می باشد.
تاثیر مزاردر شکل گیری حوزه علمیه قم و نشر معارف
ورودبه قم باعث برکات فراوانی گردید و به یمن وجود بارگاه ایشان در قم، امروزه قم از بزرگ ترین مراکز علمی و با شکوه ترین حوزه های علمیه جهان می باشد. اهمیتایشان، علما و دانشمندان فراوانى را به سوى این شهر جذب و برکات فراوانى را نصیب قم کرد، که مهم ترین آنها گسترش مراکز علمى بود و نقش بسزایى در تحکیم و گسترش حوزه علمیّه و رفت‏ و آمد و ارتباط علما و راویان و شاگردان برجسته امامان علیهم السلام داشت. ورود ایشان به قم، و مرقد مطهر او، و سپس ورود امامزادگان و راویان احادیث و دانشمندان کوفه و دیگر شهرها به قم، موجب تحوّلات تازه و موثّرى در استحکام و گسترش تشیّع گردید.(24)
[در حال حاضر] حرم مطهر آن بانوى سرفراز کانون علم و عمل و مرکز نور و هدایت به صور گوناگون است: تدریس، تدرّس، مباحثه، مناجات، دعا، اذان،جماعت، اقامه عزا و سوگوارى عزیزان خدا، مراسم جشن و سرور در اعیاد مذهبى، سخنرانى ‏هاى سودمند مذهبى، ارشاد، وعظ و خطابه، قرائتکریم، ذکر مصیبت امام حسین(علیه‏ السّلام)، مدیحه و مرثیه سرائى خاندان عصمت، نشر معارف اهل بیت، آشنایى ملل مسمان جهان با یکدیگر و ده‏ ها عناوین افتخارآمیز دیگر از فیوضات این کانون فیض لایَنقَطِع و گسترده الهى است.(25)

پی نوشت:

(1). کلیات مفاتیح نوین، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1390 هـ ش، چاپ بیست و نهم‏، ص 829؛ فروغى از کو

......................



https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=44&catid=27771&pageindex=0&mid=406172
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




تاریخ : سه شنبه 97/9/27 | 2:42 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

Image result for ?چراغ روشن?‎

***نسیم معرفت***

 

ارزش و اهمیت تبلیغ و  ارشاد و هدایت دیگران


* حدیث


**  ترجمه و توضیح  حدیث  توسط  استاد سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی


**  قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (عَلَیهِمَا السَّلامُ)  أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی مُوسَی (عَلَیهِ السَّلامُ) حَبِّبْنِی إِلَی خَلْقِی وَ حَبِّبْ خَلْقِی إِلَیَّ قَالَ یَا رَبِّ کَیْفَ أَفْعَلُ قَالَ ذَکِّرْهُمْ آلَائِی وَ نَعْمَائِی لِیُحِبُّونِی فَلَأَنْ [ فَلَئِنْ] تَرُدَّ آبِقاً عَنْ بَابِی أَوْ ضَالًا عَنْ فِنَائِی أَفْضَلُ لَکَ مِنْ عِبَادَةِ مِائَةِ سَنَةٍ بِصِیَامِ نَهَارِهَا وَ قِیَامِ لَیْلِهَا قَالَ مُوسَی (عَلَیهِ السَّلامُ) وَ مَنْ هَذَا الْعَبْدُ الآبِقُ مِنْکَ قَالَ الْعَاصِی الْمُتَمَرِّدُ قَالَ فَمَنِ الضَّالُّ عَنْ فِنَائِکَ قَالَ الْجَاهِلُ بِإِمَامِ زَمَانِهِ تُعَرِّفُهُ وَ الْغَائِبُ عَنْهُ بَعْدَ مَا عَرَفَهُ ، الْجَاهِلُ بِشَرِیعَةِ دِینِهِ تُعَرِّفُهُ شَرِیعَتَهُ وَ مَا یَعْبُدُ بِهِ رَبَّهُ وَ یَتَوَصَّلُ بِهِ إِلَی مَرْضَاتِهِ . قَالَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ (عَلَیهِما السَّلامُ) : فَأَبْشِرُوا مَعَاشِرَ عُلَمَاءِ شِیعَتِنَا بِالثَّوَابِ اَلْأَعْظَمِ، وَ اَلْجَزَاءِ اَلْأَوْفَرِ .


 

امام سجّاد (عَلَیهِ السَّلامُ)  فرمود :  خداوند متعال به  موسی بن عِمران (عَلَیهِما السَّلامُ)  وحی نمود : ای موسی مرا نزد خلق و بندگانم محبوب کن و آنان را نیز نزد من محبوب نما . موسی (عَلَیهِ السَّلامُ) عرضه داشت : پروردگارا چگونه این کار را انجام دهم ؟!  خداوند فرمود : نعمتهای ظاهری و باطنی مرا برای آنها ذکر کن تا بدین وسیله مرا دوست بدارند(ذکر و یاد نعمت های مُنعِم و نعمت دهنده سبب علاقه به مُنعِم می گردد) . پس هر آینه اینکه برگردانی عبد و بنده فراری و گریزپایی از درگاهم را و یا  اینکه برگردانی گمراهی از آستان و بارگاهم را [اگر گریزپایی از درگاه مرا یا گمراهی از آستان مرا بازگردانی] ، این عمل  برای تو بالاتر و افضل از عبادت صدسال است که روزهای آن را روزه و شب های آن را به عبادت بگذرانی .  موسی (عَلَیهِ السَّلامُ) عرضه داشت: پروردگارا این بنده  آبِق و فراری و گریزپا  کیست؟ خطاب رسید: آن بنده‏ ای عاصی و مُتمرِّد و سرکش است  که از فرمان من سرپیچی و عصیان می کند .  موسی (عَلَیهِ السَّلامُ) عرض کرد : پس آن کسی که از آستان و بارگاه باعظمت تو  به گمراهی و بیراهه رفته است کیست ؟! آن گمراه  چه کسی است؟! خداوند متعال فرمود: او کسی است  که امام زمانش را  نشناسد در حالی که تو او را برایش معرفی می کنی و می شناسانی و یا اینکه پس از شناختش از او غائب است و از حضور ظاهری و یا باطنی او بهره نمی برد (ولی تو وی را به امام زمانش نزدیک می کنی تا از او بهره مند گردد )  و نیز گمراه کسی است که  نسبت  به احکام دینش جاهل است در حالی که تو  شریعت و احکام دینش را به وی (گمراه و جاهل) معرفی می کنی و می شناسانی  و همچنین  آنچه را که بدان وسیله خدا را عبادت کند و آنچه را که باعث خشنودی پروردگار است برای او (جاهل و گمراه) معرفی و بیان می کنی .  * حضرت علیّ بن الحسین (امام سجاد   «عَلَیهِ السَّلامُ» ) در باره ارزش تبلیغ و ارشاد  فرمود : (بابت  تبلیغ و خدمات فرهنگی و هدایت ها و روشنگری هایی که از سوی عالمان دینی انجام می گیرد و سبب هدایت مردم و تقرب آنها به خداوند می گردند) پس بشارت باد بر علماء شیعه ما  به ثواب و پاداش اَعظم و بزرگ و جزای فراوانی که خداوند(بابت کارشان) به آنها عطا می فرماید .

[نَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَآئِکَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحْزَنُواْ وَأَبْشِرُواْ بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ. همانا کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداست، پس (بر این عقیده) مقاومت نمودند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند (و می گویند:) نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به بهشتی که پی در پی وعده داده می شدید. سوره فُصِّلت آیه 30.]


* منابع حدیث :
مُنیَةُ المُرید، ص 116. - تَنبیهُ الخَواطِر وَ نُزهَةُ النَّواظِر از اَبُوالحسین وَرّام بن ابی فِراس بن حَمدان مالِکی نَخَعی حِلّی عراقی ،جلد دوم ص 108 . - اَلتَّفسیرُ المَنسوب إِلَى الإمامِ العَسکری (عَلَیهِ السَّلامُ) , ج 1 , ص 342 - بِحارُالأَنوار: 1 / 71  . - تحلیلی از زندگانی امام سجاد (جلد 2)؛ باقر شریف قُرَشی ترجمه محمد رضا عطائی؛ کنگره جهانی حضرت رضا (عَلَیهِ السَّلامُ)؛ 1372 .  - تبلیغ در قرآن و حدیث، ص 130.

 

**  ترجمه و توضیح  حدیث  توسط  استاد سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی





تاریخ : شنبه 97/9/24 | 2:15 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

Related image

***نسیم معرفت***


تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان  جلد 13.علامه طباطبایی»+قسمت پنجم

با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

......    .....     ......    .....


* وَ قیلَ: اَلمُرادُ بِالقَیِّمِ ، اَلمُستَقیمُ ، اَلمُعتَدِلُ الَّذِی لا أِفراطَ فِیهِ وَ لا تَفریطَ ، و َ قیلَ : اَلقَیِّمُ ، اَلمُدَبِّرُ لِسائِرِ الکُتُبِ السَّماوِیَّةِ یُصَدِّقُها وَ یَحفَظُها وَ یَنسَخُ شَرائِعَها وَ تَعقیبُ الکَلِمَةِ بِقَولِهِ : "لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ..." «إِلَخ » یُؤَیِّدُ ما قَدَّمناهُ.

3-و اما تفسیر سوم برای(قَیِّمًا) آن است که بعضى گفته اند: مقصود از «قَیِّم» در آیه شریفه ( قَیِّمًا لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ.. )، به معنای مستقیم است و کلمه مستقیم هم به معنای معتدل می باشد که افراط و تفریط در آن وجود ندارد. یعنی قرآن کریم مستقیم و معتدل است و هیچگونه افراط و تفریطی در آن وجود ندارد  4و اما تفسیر چهارم برای(قَیِّمًا) آن است که بعضى دیگر گفته اند: قَیِّم، به معناى آن است که قرآن کریم  مدبِّرِ و تدبیر کننده سایرِ کتابهاى آسمانى است یعنى کتابهای آسمانی[ از قبیل تورات موسی (ع) و انجیلِ عیسی (ع) و زبورِ داود (ع) و صُحُفِ ابراهیم (ع) ] را از جهت اصولِ کلی و معارف الهی مثل اصل توحید و معاد و نبوت و عصمت و ...  تصدیق و حفظ نموده و  شرایع  و منهاج ها و  احکام  و فروعاتِ عملی مربوط به ادیان پیشین را که مخصوص اُمّت های گذشته بود نسخ مى کند. و اینکه خداوند به دنبال کلمه (قَیِّمًا) فرمود: ("لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ...") مؤیِّدِ آن معنایى است که  جلوتر در (تفسیر سوم و چهارم) ذکر کردیم. یعنی قرآن کریم مستقیم و معتدل است و هیچگونه افراط و تفریطی در آن وجود ندارد و  قَیِّم و مدبِر کُتُبِ آسمانی دیگر است . مؤیِّد بودن این جمله ("لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ...")  برای معنایی که قبلا تحت عنوان تفسیر سوم و چهارم برای (قَیِّمًا) ذکر کردیم  چنین است که  اگر قرآن کریم خودش ‍ مستقیم و معتدل و براى غیر خودش  نیز قَیِّم و مُدبِّر نبود نمى توانست ویژگی انذار و بشارت  را داشته باشد و این مطلب که گفته شد، واضح و روشن است.(... اِذ لَولا اِستِقامَتُهُ فِی نَفسِهِ وَ قَیمُومَتُهُ عَلی غَیرِهِ لَم یَستَقِم اِنذارُُ وَ لاتَبشیرُُ وَ هُوَ ظاهِرُُ)


* قَولُهُ تَعالَى: "لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا" اَلآیةَ . أَی : لِیُنْذِرَ الکافِرینَ عَذاباََ شَدیداََ صادِراََ مِن عِندِ اللهِ کَذا قِیلَ وَ الظّاهِرُ بِقَرینَةِ تَقییدِ المُؤمِنینَ المُبَشَّرینَ بِقَولِهِ: "الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ" إِنَّ التَّقدیرَ «لِیُنْذِرَ الَّذینَ لایَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ» أَعَمُّ مِمَّن لا یُؤمِنُ أصلا أَو یُؤمِنُ وَ یَفسُقُ فِی عَمَلِهِ. وَ الجُملَةُ عَلى أَیِّ حالِِ بَیانُُ لِتنزیلِهِ الکِتابَ عَلى عَبدِهِ مُستَقیماََ قَیِّماََ اِذ لَولا اِستِقامَتُهُ فِی نَفسِهِ وَ قَیمُومَتُهُ عَلی غَیرِهِ لَم یَستَقِم اِنذارُُ وَ لاتَبشیرُُ وَ هُوَ ظاهِرُُ .  وَ المُرادُ بِالأَجرِ الحَسَنِ : اَلجَنَّةُ بِقَرینَةِ قَولِهِ فِی الآیَةِ التّالِیَةِ: «مَاکِثِینَ فِیهِ أَبَدًا» وَ المَعنى ظاهِرُُ.

 بعضى از مفسِّرین این آیه شریفه (لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ... )  را چنین معنا کرده اند : [خداوند متعال کتاب (قرآن کریم)  را قَیِّم و تأمین کننده جمیع مصالح بندگان و مردم قرار داد ] تا کافران را از عذابى سخت و شدید که از ناحیه خدا صادر مى شود ، انذار نماید و بترساند ، ولى ظاهر آیه به قرینه اینکه کلمه «اَلْمُؤْمِنِینَ+اَلمُبَشَّرینَ» به جمله «الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ. (مؤمنین بشارت داده شده کسانی هستند  که عمل صالح مى کنند)  مقید و تقیید شده  آن است که  تقدیر  آیه  چنین باشد : «لِیُنْذِرَ الَّذینَ لایَعْمَلُونَ الصّالِحاتِ» یعنی  تا بترساند کسانى را که عمل صالح نمى کنند  اعمّ از اینکه آنهایی که عمل صالح انجام نمی دهند  اصلا ایمان نیاورند و یا اگر ایمان آورند  در عمل و رفتارشان  آلوده به فسق و فساد و تباهی هستند . به هر حال، جمله «لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ...  » بیانگر آن است که خداوند متعال  کتابِ قرآن را  که مستقیم و اُستوار و قَیِّم و پابرجا است بر بنده اش (حضرت محمد مصطفی «صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ») نازل فرمود زیرا  که  اگر قرآن کریم خودش ‍ مستقیم و مُعتدل و استوار و براى غیر خودش  نیز قَیِّم و مُدبِّر نبود نمى توانست ویژگی انذار و بشارت  را داشته باشد و این مطلب که گفته شد ، واضح و روشن است.  و مراد از (اَجرِ حَسَن و پاداش نیکو)  بهشت می باشد به قرینه قول و سخن خداوند در آیه بعدی که  فرمود: «مَاکِثِینَ فِیهِ أَبَدًا» و معناى آیه روشن است. (همان بهشت بَرین و بالا که مؤمنین بشارت داده شده جاودانه در آن خواهند ماند.)


* قَولُهُ تَعالى: " وَ یُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا " وَ هُم عامَّةُ الوَثَنِیّینَ القائِلینَ بِأَنَّ المَلائِکَةَ أَبناءُُ أَو بَناتُُ لَهُ وَ رُبَما قالُوا بِذلِکَ فِی الجِنِّ وَ المُصلِحینَ مِنَ البَشَرِ وَ النَّصارَى القائِلینَ بِأَنَّ المَسیحَ ابنَ اللهِ وَ قَد نَسَبَ القُرآنُ إِلَى الیَهُودِ أَنَّهُم قالُوا : عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ (سوره توبه آیه 30) .

قول خداوندِ متعال که فرمود : (وَ یُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا . ) مقصود از کسانی که گفتند «خداوند برای خود فرزندی یا فرزندانی اتخاذ کرده است» چند احتمال در رابطه با «این کسان»(الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا) وجود دارد : 1- ممکن است که مقصود از «این کسان» ، عمومِ بت پرستان و مشرکانی باشند که قائل و معتقد بودند که ملائکه پسران یا دختران خدا هستند و چه بسا که همین بت پرستان و مشرکان در باره جن و مُصلِحین از بشر نیز چنین اعتقادى داشته اند که مَعاذَالله آنها (جن و مُصلِحین از بشر) فرزندان خدا می باشند  2- و نیز ممکن است مقصود از «این کسان» ، نصارى و مسیحیان باشند که مسیح را پسر خدا مى دانستند . 3-  و ممکن است مراد از «این کسان» ، یهود باشند و قرآن کریم  هم به یهود نسبت داده  است که آنها یعنی یهودی ها  گفتند عُزَیر پسر خدا است . عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ (سوره توبه آیه 30). پس در رابطه با جمله (الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا ) همه این سه احتمال محتمل است .

 

... ....  ادامه دارد ........

*تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد13.علامه طباطبایی+با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+سایت حکیم عسکری گیلانی لشت نشایی+قسمت اول +کلیک کنید

** تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی+استاد سعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه (http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15095)

 
*تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد13.علامه طباطبایی+با ترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+نسیم معرفت+قسمت اول

  
*تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد13.+باترجمه و توضیح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+نسیم معرفت+قسمت دوم


*تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان»+قسمت سوم+نسیم معرفت+با ترجمه و شرح مختصر آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی

*تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان»+قسمت چهارم+نسیم معرفت+با ترجمه و توضیح استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی



 





تاریخ : چهارشنبه 97/9/21 | 8:1 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

Image result for ?وادی حیرت?‎

***نسیم معرفت***

 

** در این دیارِ حیرت حیران شدند هزاران+نسیم ادب

 

 

در این دیارِ حیرت حیران  شدند  هزاران

یا رب بلطف و احسان بر ما  امید بباران

صدقافله درین راه گم گشته اند و حیران

یا رب بلا  بگردان   از  لطف  خود ز  یاران

 

**  آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 




تاریخ : شنبه 97/9/17 | 10:35 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

Related image

***نسیم معرفت***

 

* ماندگاراست ماندگاراست هرکه باپروردگاراست+نسیم ادب+کلیک

ماندگار است ماندگار است هر که با پروردگار است

هر که با پروردگار است واقعا  او ریشه دار است

هر که با پروردگار است واقعا  او ماندگار است

هر که با پروردگار است صاحب شأن و وقار است

هر که با پروردگار است  واقعا  او  برقرار است

هر که با پروردگار است واقعا او افتخار است

هر که با پروردگار است پیش حق با اعتبار است

هر که با پروردگار است در دو عالم تاجدار است

هر که با پروردگار است نزد مردم نامدار است

هر که با پروردگار است  از تکبر بر کنار است

هر که با پروردگار است درحوادث استوار است

هر که با پروردگار است با اراده ، اهل کار است

هر که با پروردگار است  روز و شب بر او بهار است

هر که با پروردگار است صاف و صادق ،بی غبار است

هر که با پروردگار است از معاصی بر کنار است

هر که با پروردگار است اهل صبر و بردبار است

هر که با پروردگار است با تعهُّد پای کار است

هر که با پروردگار است با ضعیفان غمگسار است

هر که با پروردگار است اهل خدمت اهل کار است

هر که با پروردگار است نام نیکش بر قرار است

هر که با پروردگار است روشنی بخش دیار است

 

**  آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی

 






تاریخ : پنج شنبه 97/9/15 | 8:57 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
تاریخ : یکشنبه 97/9/11 | 10:22 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

Related image

***نسیم معرفت***

 

 

* گل که باشی همه جا می خَرَنَت با دعا و صَلَوات می بَرَنَت+نسیم ادب

 

 

گل که باشی همه جا می خَرَنَت  با دعا و صَلَوات می بَرَنَت

 

سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی




تاریخ : یکشنبه 97/9/11 | 8:17 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
تاریخ : پنج شنبه 97/9/8 | 11:23 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی