آیت الله سید محمد جواد علوی بروجردی («نوه» مرحوم آیت الله سید حسین طباطبایی بروجردی از مراجع و زعیم حوزه علمیه قم) :
..... ..... .... آیتالله بروجردی قُدِّسَ سِرُّه به کتاب عَبَقاتُ الأَنوار میرحامد حسین توجه بسیار داشتند...... .....
زحمتهایی که امثال میرحامد حسین کشیدند، بسیار با اهمیت و با ارزش است؛ ایشان نزدیک به 400 طریق برای واقعه غدیر در کتاب عَبَقاتُ الأَنوار نقل کرده است، مرحوم میرحامد حسین، ادله و احادیث غدیر را آورده است. بعد هر طریق را با نظر اهل تسنن از نظر رجالی تصحیح کرده است. اما فقط هنرش این نیست، این هم کار بسیار بزرگی است، اما بزرگتر از این آمده مصدّقین این افراد را، یعنی آن کسانی از رجالیون اهل تسنن را که “ثقه” گفتند دو نفر از افراد و علمای اهل تسنن آورده که آن را تصدیق کردند و این کار بسیار پرزحمتی است.
آیتالله بروجردی قُدِّسَ سِرُّه به کتاب عَبَقاتُ الأَنوار میرحامد حسین توجه بسیار داشتند. حتی در درس خودشان این کتاب را ترویج میکردند. الان در زمان ما مثل عَبَقات تألیف نمیشود. منتها اشکال عَبَقات این بوده که مجموعهای دائِرةُالمَعارفی است و اگر بخواهد چاپ شود، بیش از صد جلد خواهد شد. تمام احادیث مربوط به ولایت آقا امیرالمومنین (عَلَیهِِ السَّلامُ ) را به همین شکل جمع آوری کرده است از حدیث یَومُ الدّار گرفته تا واقعه غدیر ولی بعضی از مجلدات و احادیث به فارسی و بعضی به عربی و هندی هم هست. مرحوم آقای مولانا سی یا چهل جلد این مجموعه را تعریب کرده بود، اما من هنوز ندیدهام که بهطور کامل عرضه شده باشد. آیتالله سید علی میلانی «رحمة الله علیه» هم مقداری از آن را تعریب کرده بودند. این مجموعه کتاب بسیار شامخی است، اما شناخته شده هم نیست. علامه امینی در الغدیر اساساً در خصوص غدیر در وادی دیگری بودند و ادله دیگری برای آن آوردهاند. یعنی به راویان غدیر و اشعاری که درباره این واقعه سروده شده اشاره کرده و تکیه اصلیاش بر روی آن شواهد است و در ابتدای کتاب هم به این مسئله اشاره کرده است. اما صاحب عَبَقات، تمام آن روایاتی را که درباره ولایت امیرالمؤمنین موجود است، از جمله حدیث غدیر و حدیث ثقلین را آورده است. مثلاً حدیث ثقلین قسم دلالت و قسم سند دارد که آنها را در اثرش آورده است و انصافاً زحمت کشیده است.
میرحامد حسین و تحمل مشقات فراوان برای پژوهش در باب غدیر
سابقاً من به کتابخانه ایشان در هند، در شهر لکهنو رفته بودم. در لکهنو نوهها و نبیرههای ایشان بودند و نقل میکردند که میرحامد حسین در اواخر عمر از حیث حرکت مشکل پیدا کرده بود. لذا رختخواب و بساطش را طوری مهیا کرده بودند که وقتی او دراز میکشیده، روی سینهاش تختهای میگذاشتند که کتاب را روی آن بگذارند و ایشان بخواند و فکر کند و بگوید تا کاتبی بنویسد. بر اثر مداومت بر همین کار، تمام روی سینه ایشان پینه بسته بوده است. شخصیت عجیبی داشته، معروف است که ایشان برای دسترسی به برخی کتابها به مدینه رفته بود. از آنجا که کتابها و مستنداتش همه در دسترس ایشان نبود، شنیده بود برخی نسخههای مورد نیازش در مدینه است. در خانه یک عالم سُنّی خادم میشود تا به این کتابها دسترسی داشته باشد. آن زمان هم کپی و امثال اینها نبوده است. میرحامد حسین بعد از مدتها جلب اعتماد آن عالم سُنّی، از او اجازه گرفته بود که شبها در کتابخانه بماند و از کتابها استفاده کند و شروع کرده بود به نوشتن بعضی از نسخ. کارش که تمام میشود به قصد خروج از مدینه حرکت میکند. آن عالم سنّی متوجه ماجرا میشود. میرحامد را تا جده تعقیب میکند؛ اما میرحامد دیگر سوار کشتی شده بود و آن عالم سُنّی نتوانسته بود به او دسترسی پیدا کند. میرحامد حسین چنین آدم فوقالعادهای بوده است.
https://fa.shafaqna.com/news/621261/
سوال: آیا اعمال لیلة الرغائب امشب انجام شود یا شب جمعه هفته آینده؟
جواب: با توجه به اینکه پنج شنبه آینده [هفتم رجب 1440 ه.ق برابر با 23 اسفند 1397 ه.ش] ، اولین پنج شنبه ماه رجب می باشد، اعمال لیلة الرغائب، به نیت رجاء در شب جمعه آینده انجام شود.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای
http://www.leader.ir/fa/content/22809/%D8%A7%D8%B9%D9%85%D8%A7
سخنی گهربار از مولا امیرالمؤمنین (عَلَیهِِ السَّلامُ) در ترغیب به نیکوکارى :
*** وَ قالَ (عَلَیهِِ السَّلامُ) : - لایُزَهِّدَنَّکَ فِى الْمَعْرُوفِ مَنْ لا یَشْکُرُهُ لَکَ، فَقَدْ یَشْکُرُکَ عَلَیْهِ مَنْ لا یَسْتَمْتِعُ بِشَىْء مِنْهُ، وَ قَدْ تُدْرِکُ مِنْ شُکْرِ الشّاکِرِ اَکْثَرَ مِمّا اَضاعَ الْکافِرُ، «وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ».
و آن حضرت فرمود: کسى که سپاس نیکى ات را به جا نیاورَد تو را در نیکى کردن بى رغبت نکند، چرا که سپاست را کسى به جا مى آوَرَد که از آن نیکى بهره نبرده (خدا)، و تو از سپاسِ سپاسگزار بیش از آنچه کفران کننده نعمت از بین برده به دست مى آورى ، «و خداوند نیکوکاران را دوسـت دارد».
*** وَ قَالَ (عَلَیهِِ السَّلامُ) : لَا یُزْهِدَنَّکَ فِی الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا یَشْکُرُهُ لَکَ فَقَدْ یَشْکُرُکَ عَلَیْهِ مَنْ لَا یَسْتَمْتِعُ بِشَئِِ مِنْهُ وَ قَدْ تُدْرِکُ مِنْ شُکْرِ الشَّاکِرِ أَکْثَرَ مِمَّا أَضَاعَ الْکَافِرُ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ .
امام (عَلَیهِِ السَّلامُ) (در ترغیب به نیکوکارى) فرموده است :
ترا در احسان و نیکى بى رغبت نگرداند کسى که سپاس نیکیت را نگذارد که ترا بر آن نیکى سپاسگزارى میکند (پاداش دهد) کسى (خداوندى) که از آن نیکى بهره اى نبرده ، و تو از سپاسِ سپاسگزار (پاداش خداوند) مى یابى بیشتر از آنچه کفران کننده تباه ساخته ، و خداوند نیکوکاران را دوست مى دارد.
*** وَ قَالَ علی (عَلَیهِِ السَّلامُ) : لَا یُزَهِّدَنَّکَ فِی الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا یَشْکُرُهُ لَکَ فَقَدْ یَشْکُرُکَ عَلَیْهِ مَنْ لَا یَسْتَمْتِعُ بِشَیْءٍ مِنْهُ.....
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: اگر به خاطر کار نیکت از تو تشکر نمیکنند این باعث بی میلی(دلسردی) تو به آن نشود، زیرا کسی به خاطر آن از تو تشکر میکند که هیچ بهره ای از آن نمی برد.....
نهج البلاغه(صبحی صالح)، ص505 .
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی را به ریاست قوهی قضائیه منصوب کردند.
رهبر انقلاب اسلامی در این حکم با تأکید بر لزوم تحول در قوه قضائیه و آغاز پرقدرت دوران جدیدی که زیبنده گام دوم انقلاب باشد، از فقاهت، دانش، تجربه، سلامت، امانت و کارآمدی حجت الاسلام و المسلمین رئیسی در مقاطع گوناگون خدمت و سوابق طولانی ایشان در قوه قضائیه و آشنایی کامل با همه زوایای آن، به عنوان دلایل این انتخاب یاد، و در ادامه هشت توصیه مهم خطاب به رئیس جدید قوه قضائیه بیان کردند.
متن حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب مستطاب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی دامت برکاته
آغاز دههی پنجم انقلاب و گذشت چهل سال از تشکیل دادگستریِ مبتنی بر فقه و حقوق اسلامی، ایجاب میکند که با تکیه بر تجربهها و دستاوردها و رهنمودهای انباشته در این نصاب زمانی، تحوّلی متناسب با نیازها و پیشرفتها و تنگناها در قوهی قضائیه صورت گیرد و دستگاه عدالت با نَفَسی تازه و انگیزهئی مضاعف و نظم و تدبیری حکمتآمیز، دوران جدیدی را که زیبندهی گام دوم انقلاب است، با قدرت و جدیت آغاز کند.
اینجانب برای تحقق این مقصود حیاتی، جنابعالی را برگزیدهام که دارای سوابق طولانی در سطوح مختلف قوهی قضائیه و آشنا با همهی زوایای آن میباشید و از طرفی در کنار فقاهت از تحصیلات حقوقی و دانش و تجربه در این عرصه مهم برخوردارید، و سلامت و امانت و کارآمدی خود را در مقاطع گوناگون خدمت نشان دادهاید.
سند تحول قضائی پیشنهادی جنابعالی را ملاحظه کردم. بر اساس مشورتها و نظرات کارشناسی، آنرا مفید و کارساز میدانم. با این حال چند نکته را مؤکداً به جنابعالی سفارش میکنم.
نخست آنکه برای همهی فصول این سند و بندهای ذیل آنها، زمان تعیین کنید و خود و همکارانتان را بر پایبندی به سرآمد برنامه الزام نمائید. در زمانبندیها نه عجله و نه مماطله نباید راه داده شود.
دوم آنکه در همهی فصول تحول، مردمی بودن و انقلابی بودن و ضد فساد بودن را رعایت کنید.
سوم آنکه عنصر نیروی انسانی صالح را در رأس عوامل تحول و پیشرفت قوه بدانید. سلامت قضات و پاکیِ دامن آنان از هر گونه فساد، شرط لازم و اوّل برای همه توفیقات شما است. در ریشهکنی فساد از درون قوه که مایهی مباهات شما و سرافرازی اکثریت قضات دادگاهها و دادسراها است، هیچ تردید و درنگ نکنید.
چهارم آنکه گسترش عدل و احیاء حقوق عامه و آزادیهای مشروع و نظارت بر اِعمال قانون را که در شمار هدفهای قوه قضائیه در قانون اساسی است در رأس برنامهها قرار دهید. این موجب اعتماد مردم و دلگرمی آنان به قوه قضائیه در حوادث و منازعات خواهد شد.
پنجم آنکه در برخورد قضائی ملاحظهی این و آن را نکنید.
ششم آنکه از جوانان صالح و انقلابی و فاضل در مسؤولیتهای قوه استفاده کنید.
هفتم آنکه قاضی و دادگاه را عزیز بدارید. احساس عزت و شرافت در قاضی، سدّ محکمی در برابر انگیزهها و عوامل نفوذ و انحراف است.
هشتم آنکه همکاری با قوای مجریه و مقننه و همافزایی با آنان را که سفارش همیشگی اینجانب است در نظر داشته باشید. آنان نیز موظف به همراهی و همکاری با شمایند.
در پایان لازم میدانم از آیت الله آملی بخاطر تلاشهای ارزشمندشان تشکر و قدردانی کنم و برای توفیق کامل جنابعالی و همکارانتان دست دعا و توسل به درگاه ربوبی بلند کنم و توجهات و دعای حضرت بقیة الله ارواحنا فداه را مسألت نمایم.
والسلام علیکم و رحمة الله
سید علی خامنهای
16 اسفند 1397 .
http://www.leader.ir/fa/content/22810/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%A8-%D8%AD%D8%AC%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D8%A7
********************************************
*** زندگینامه آیت الله رئیسی+رئیس قوه قضائیه+نسیم معرفت
*** زندگینامه آیت الله رئیسی+رئیس قوه قضائیه+نسیم معرفت
*** زندگینامه آیت الله رئیسی+رئیس قوه قضائیه+نسیم معرفت
*** زندگینامه آیت الله رئیسی+رئیس قوه قضائیه+نسیم معرفت
اخلاق و فضائل حضرت باقرالعلوم (علیه السلام)+پُرتال امام خمینی «ره»
پیشوای پنجم شیعیان، روز جمعه اول ما رجب، سال 57 هجری در مدینه دیده به جهان گشود. دهها سال پیش از تولد وی، نیای بزرگوارش پیامبر اکرم(ص) نام خود «محمد» را برای وی برگزیده و او را به لقب «باقر» ملقب فرمود.
امام باقر(ع)، در میان خاندان پیامبر(ص) نخستین کسی بود که هم پدر و هم مادر وی فاطمی و علوی بودند؛ زیرا پدر او امام زین العابدین (ع) فرزند امام حسین(ع) و مادرش فاطمه (مکنی به ام عبدالله) دختر امام حسن مجتبی(ع) بود که از زنان با فضیلت و دانشمند بنی هاشم به حساب می آمد و امام صادق(ع) او را «صدیقه» لقب داده بود و می فرمود: در خاندان حضرت مجتبی(ع) هیچ زنی به پایه ی فضیلت او نمی رسید.
امام باقر(ع) و پیشگویی پیامبر(ص)
جابربن عبدالله انصاری، از یاران پارسای رسول خدا(ص) بود. روزی پیامبر(ص) به وی فرمود: ای جابر تو زنده می مانی تا آنکه فرزندم «محمد بن علی بن الحسین علیهم السلام» را که در تورات به «باقر» معروف است ملاقات کنی، چون وی را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان.
جابر پس از رحلت رسول خدا(ص) – در حالی که از شدت علاقمندی و عشق به خاندان نبوت از همه گسسته و به اهل بیت علیهم السلام پیوسته بود در مسجد پیغمبر(ص) می-نشست و به امید دیدار پیشوای پنجم(ع) و در انتظار رسیدن آن لحظه ی موعود برای رساندن سلام رسول اکرم(ص) فریاد بر می آورد: «یا باقر العلم» «یا باقر العلم» ای شکافنده ی علم، ای شکافندهی دانش.
مردم مدینه – که به این راز آگاه نبودند – می گفتند: جابر (بر اثر پیری و ضعف نیروی اندیشه) هذیان می گوید.
جابر در پاسخ آنان می گفت: نه به خدا هذیان نمی گویم و لیکن از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: «تو به زودی مردی از خاندان مرا درک خواهی کرد که نام او نام من و شمایل او شمایل من است، علم و دانش را می شکافد» من بر اساس پیشگویی پیامبر(ص) این سخن را بر زبان می آورم.
جابر عمری دراز یافت تا اینکه – طبق نقل امام صادق(ع) – روزی امام باقر(ع) به نزد وی رفت و بر او سلام کرد. جابر جواب سلام را داد و چون نابینا بود پرسید: چه کسی هستی؟ فرمود: محمد بن علی بن الحسین. جابر گفت: فرزندم پیش بیا، امام(ع) نزدیک رفت. جابر دست امام (ع) را بوسید و خود را روی پای وی انداخت، می بوسید و می گفت: رسول خدا(ص) تو را سلام رسانده است... .
و از آن پس جابر پیوسته خدمت امام (ع) می رسید و از محضر پر فیضش استفاده می کرد.
ویژگیهای اخلاقی
امام محمد باقر(ع) از نظر رفتار و ویژگیهای اخلاقی – همانگونه که در کلام جابر آمده بود – آیینه تمام نمای رسول گرامی اسلام(ص) بود. اینک به شمه ای از شیوه زندگی و ویژگیهای اخلاقی آن بزرگوار اشاره می کنیم.
نیایش و ارتباط با خدا
امام باقر(ع) در عبادت و یاد خدا همچون پدرش امام سجاد(ع) بود. امام صادق(ع) در این مورد می فرماید: پدرم همواره به یاد خدا بود، در حال راه رفتن، غذا خوردن، و حتی هنگام سخن گفتن با مردم ذکر خدا می گفت. (بدون اینکه لبهایش به هم بخورد) می دیدم که زبانش به ذکر «لا الله الا الله» در حرکت است. ما را جمع می کرد و دستور می داد (پس از نماز صبح) تا هنگام طلوع خورشید به ذکر خدا بپردازیم؛ هر کدام از ما که می توانست قرآن بخواند او را به خواندن قرآن دستور می داد و بقیه را به ذکر خدا وا می داشت.
هنگامی که چشمش به کعبه می افتاد رنگ چهره اش دگرگون می گشت و اشکش جاری می شد.
خادم امام باقر (ع) نقل می کند: با امام(ع) عازم حج شدیم. هنگامی که امام(ع) داخل مسجدالحرام شد نگاهی به خانه ی خدا کرد و گریست چندانکه صدایش به گریه بلند شد. سپس به طواف پرداخت و نزد مقام به نماز ایستاد. (در سجده به اندازه ای گریسته بود که) چون سر از سجده برداشت جای سجده اش تر شده بود.
تلاش برای امرار معاش
محمد بن منکدر می گوید: فکر نمی کردم علی بن الحسین (ع) دارای جانشینی باشد که از نظر فضل و دانش به پایه ی او برسد، تا اینکه فرزندش محمد بن علی (ع) را ملاقات کردم، خواستم او را موعظه کنم ولی او مرا موعظه کرد. اطرافیانش پرسیدند: چگونه تو را موعظه کرد؟ گفت: من در موقعی که هوا خیلی گرم بود به یکی از نقاط اطراف مدینه رفتم. محمد بن علی را که مردی تنومند بود – به همین جهت به دو تن از غلامان خود تکیه داده بود – دیدم.
با خود گفتم، بروم و این مرد را که گویا از بزرگان قریش است و در این هوای گرم و با این حال در جستجوی دنیاست، موعظه کنم. نزدیک او رفتم و سلام کردم؛ او با زحمت و در حالی که به شدت عرق می ریخت جواب سلامم را داد.
گفتم: خدا تو را صالح گرداند، مردی از بزرگان قریش (همچون شما) در چنین هوای گرمی در طلب دنیا می کوشد! اگر در این حالت، مرگ فرا رسد چه می کنی؟ امام(ع) فرمود: «به خدا سوگند، اگر مرگ در این حال فرا رسد، درست در هنگامی فرا رسیده است که من به طاعت خدا مشغولم تا بدین وسیله از تو و دیگران بی نیاز گردم، از مرگ در آن هنگام بیمناکم که در حال سرپیچی از فرمان خدا برسد.
گفتم: رحمت خدا بر تو باد من خواستم تو را موعظه کنم ولی تو مرا پند دادی.
جود و بخشش
امام باقر(ع) با داشتن عائله ی سنگین، و برخورداری از زندگی ساده و متوسط در بذل و بخشش از همگان پیشتازتر بود.
امام صادق(ع) می فرماید:ثروت پدرم از تمام خاندانش کمتر و مخارجش از همه افزونتر بود؛ با این حال هر جمعه یک دینار صدقه می داد.
حسن بن کثیر می گوید: از نیازمندی خود و بی توجهی دوستانم، به امام باقر(ع) شکوه نمودم. امام(ع) فرمود: «بد برادری است آنکه در زمان بی نیازی ات تو را مراعات کند ولی در هنگامه ی فقر و تهیدستی با تو قطع رابطه نماید». سپس به غلام خود دستور داد کیسه ای که حاوی هفتصد درهم بود آورد و به ابن کثیر داد و فرمود: این مبلغ را مصرف کن و هنگامی که به پایان رسید مرا در جریان بگذار.
عمرو بن دینار و عبدالله بن عبید نقل کرده اند: هرگاه با امام باقر(ع) ملاقات می کردیم به ما لباس و هزینه زندگی می داد و می فرمود: اینها را پیش از این برایتان آماده کرده ایم.
روش امام باقر(ع) این بود که هرگاه برادرانش به منزل وی می رفتند، تا به آنان طعام و لباس نیکو و مبلغی پول نمی داد، نمی گذاشت خانه اش را ترک کنند.
بردباری
مردی نصرانی خطاب به امام باقر(ع) گفت: تو بقر هستی. امام(ع) با ملایمت و خونسردی فرمود: من باقر هستم. مرد (که همچنان بر اسائه ی ادب مصر بود) گفت: تو پسر زنی آشپز هستی. امام(ع) بار دیگر با ملایمت و نرمی به وی فرمود: آشپزی حرفه ی او بود (و این ننگ نیست). نصرانی همچنان به گفتار ناهنجار خود ادامه داد و مادر امام(ع) را به نسبتی ناروا متهم ساخت. امام(ع) با ملاطفت به وی فرمود: اگر راست می گویی، خدا او را بیامرزد و گر نه خدا تو را بیامرزد. مرد نصرانی از دیدن این برخورد امام (ع) به اشتباه خود پی برد و اسلام آورد.
صبر و شکیبایی
گروهی نزد امام باقر(ع) رفتند. در همان هنگام یکی از فرزندان آن حضرت مریض بود و آثار حزن و اندوه در سیمای مبارک امام(ع) نمودار بود ولی چیزی نمی گفت. مهمانان از دیدن این حالت، با یکدیگر به گفتگو پرداختند و از نگرانی شدید امام(ع) درباره ی فرزندش، سخن گفتند. مدتی نگذشت که کودک فوت کرد و صدای گریه از درون خانه بلند شد. در این هنگام امام(ع) با چهره ای گشاده از اتاق بیرون آمد. هنگامی که آنان از علت پدید آمدن آن حالت غیر منتظره از امام(ع) پرسیدند، فرمود: «ما دوست داریم نسبت به کسی که مورد علاقه ی ماست در عافیت و سلامت باشیم ولی چون فرمان خدا رسد آنچه او دوست می دارد تسلیم هستیم.»
هیبت امام(ع)
در همان سالی که امام باقر(ع) به مکه مشرف شد و با هشام بن عبدالملک برخورد کرد، مردم به جانب امام(ع) هجوم می بردند و مسائل و مشکلات خود را از آن حضرت می پرسیدند: عکرمة گفت: این شخص که سیمای دانشمندان دارد کیست؟ من (هم اکنون) می روم و او را آزمایش می کنم. سپس نزد امام(ع) رفت. هنگامی که در برابر وی قرار گرفت به لرزه افتاد و تعادل خود را از دست داد. با شگفتی به امام(ع) عرض کرد: ای فرزند پیامبر، من در مجالس متعددی، در مقابل ابن عباس و دیگران نشسته ام ولی چنین حالتی که اینک به مدن دست داده، هرگز برایم پیش نیامده است. امام باقر(ع) فرمود: «وای بر تو ای بنده ی شامیان، تو در برابر خانه هایی قرار گرفته ای که با اذن پروردگار، رفعت پیدا کرده و در آنها نام خدا ذکر می شود».
امام باقر(ع) از دیدگاه دانشمندان
آوازه ی وسعت علوم پیشوای پنجم(ع) آنچنان اقطار کشور اسلامی را پر کرده بود که لقب «باقرالعلوم» که از جانب پیامبر(ص) به وی داده شده بود تحقق عینی پیدا کرد؛ به گونه ای که دانشمندان بزرگ او را با همین ویژگی یاد می کردند.
«عبدالله بن عطا» یکی از شخصیتهای برجسته و دانشمندان بزرگ عصر امام(ع) می گوید: من هرگز دانشمندان اسلامی را در هیچ محفل و مجمعی کوچکتر و زبونتر از محفل محمد بن علی(ع) ندیدم. من «حکم بن عیینه» را با همه ی شخصیت و مقام علمی اش در محضر امام محمد باقر(ع) همچون کودکی دیدم که در برابر استادی عالی مقام، زانوی ادب بر زمین زده و شیفته و مجذوب کلام و شخصیت او گردیده است.
جابربن یزید جعفی هر گاه از امام باقر(ع) حدیثی نقل می کرد می گفت: خبر داد مرا وصی اوصیا و وارث علوم انبیاء، محمد بن علی الحسین(ع)...
محمد بن مسلم می گوید: هرگز مطلبی به ذهنم خطور نکرد مگر اینکه از امام باقر(ع) سؤال کردم و پاسخ سؤالات من از آن حضرت بالغ بر سی هزار حدیث شد.
ابن حجر عسقلانی، یکی از دانشمندان عامه، می نویسد: محمد باقر(ع) به اندازه ای رموز و اسرار علوم را آشکار ساخت و حقایق و احکام و حکمتها و لطایف را بیان نمود که جز کوردلان و یا منحرفان، کسی نمی تواند آن را انکار کند، از اینرو، به شکافنده و جمع آورنده علوم بر فرازنده ی پرچم دانش لقب یافته است.
برگرفته از کتاب تاریخ اسلام در عصر امامت امام سجاد(ع) و امام باقر(ع)
منابع مرتبط:
اسوههای شهید و شهادت و تعالیم آنان در تاریخ اسلام و نهضت عاشورا - مقاله
امام خمینی شخصیتی که یاد انبیا و ائمه را زنده نمود - مقاله
سیمای معصومین(ع) در اندیشه امام خمینی(س) - کتاب
سیماى اهل بیت(ع) در عرفان امام خمینى(ره) - کتاب
ولایت و مرجعیت اهل بیت علیه السلام از دیدگاه امام خمینی( س) - کتاب
http://www.imam-khomeini.ir/fa/n21113/%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B3_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9_%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86_
زندگینامه حجتالاسلام و المسلمین سیدابراهیم رئیسی
وی طی سالها فعالیت در عرصههای مختلف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، مسئولیتهایی همچون معاون اول قوه قضاییه، ریاست سازمان بازرسی کل کشور، دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر کشور، دادستان کل ویژه روحانیت با حکم مقام معظم رهبری، دادستان کل کشور، عضویت در هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری، ریاست شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما و نمایندگی مردم شریف استان خراسان جنوبی در مجلس خبرگان رهبری را عهدهدار بوده است.
پس از درگذشت آیت الله واعظ طبسی؛ تولیت فقید آستان قدس رضوی، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی حجتالاسلام سیّد ابراهیم رئیسی را به تولیت آستان قدس رضوی منصوب کردند.
زندگینامه تولیت آستان قدس رضوی
تولد و خانواده
سید ابراهیم رئیسی در سال 1339 هجری شمسی در خانوادهای روحانی در محله نوغان مشهد مقدس دیده به جهان گشود. پدرش از روحانیون مشهد و جدّ مادریاش هم روحانی بود. ایشان از سادات حسینی(ع) است و نسباش از هر دو سو به امام زین العابدین؛ علی ابن الحسین علیهم السلام میرسد. ایشان پنج ساله بود که پدر بزرگوارش به رحمت ایزدی پیوست.
تحصیلات
پس از پایان تحصیلات ابتدایی در مدرسه جوادیه، طریق پدر را در پیش گرفت و وارد عرصه طلبگی و دروس حوزوی شد. ابتدا وارد مدرسه نواب شد و مدت کوتاهی در آنجا به تحصیل پرداخت و سپس برای گذراندن مقدمات شامل ادبیات، منطق، معانی و بیان به مدرسه علمیه آیتالله موسوینژاد رفت.
ایشان بنابر تأکید و سنت آیتالله موسوینژاد، در همان اوان طلبگی و از سال سوم، تدریس به طلبه های تازه وارد را آغاز کرد. تحصیل ایشان در مدرسه آیت الله موسوی نژاد تا سال 1354 ادامه یافت تا آنکه در این سال، به توصیه برادر بزرگ خود، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیلات به شهر مقدس قم برود.
در زمان ورود وی به قم، مدارس فیضیه و دارالشفاء با اجبار طاغوت فعالیت نداشتند و از اینرو وارد مدرسه آیتالله بروجردی شد. ایشان علاوه بر تحصیل در مدرسه آیتالله بروجردی، مدتی هم تحت مدیریت آیتالله پسندیده، در مدرسه ای که بهطور رسمی زیر نظر دفتر امام(ره) ـ که آن زمان مسئولیتش با اخوی ایشان بود ـ اداره میشد، درس خواند.
ایشان در این مرحله کتاب اصول الفقه را نزد آیت الله مروی، لمعتین را محضر آیتالله فاضل هرندی، رسائل را نزد آیتالله موسوی تهرانی، مکاسب محرمه را خدمت آیت الله دوزدوزانی، مکاسب بیع را محضر آیتالله خزعلی، خیارات مکاسب را نزد آیت الله ستوده و آیتالله طاهری خرمآبادی و کفایه را خدمت آیتالله سید علی محقق داماد فرا گرفت.
اما اغتنام او از فضای علمی قم، تنها به فراگیری فقه و اصول محدود نماند و او در کنار دروس فقهی، شرح منظومه و فلسفه را نزد آیتالله احمد بهشتی و دوره شناخت را محضر آیتالله شهید مرتضی مطهری تلمذ کرد و درس نهج البلاغه را نزد آیت الله نوری همدانی گذراند.
او بنابر علاقه خود، در دوره های تفسیر قرآن هم شرکت کرد و به این منظور در جلسات تدریس آیتالله مشکینی حاضر بود و از علم آیتالله خزعلی استفاده برد.
حضور در محافل سیاسی و سوابق مبارزاتی
زمان حضورشان در قم مصادف با سالهای پایانی حاکمیت طاغوت بر کشور بود. در این دوره و خصوصاً از سال 56 که با هتاکی روزنامه اطلاعات وقت به حضرت امام خمینی(ره)، موج جدیدی از اعتراضها از قم آغاز و در سراسر کشور منتشر شد، ایشان در اجتماعات اعتراضی که مبدأ بیشتر آنها در قم، مدرسه آیت الله بروجردی (مدرسه خان) و مقصد آنها بیوت علمای عظام بود، شرکت میکرد، که از جمله مشهورترین این تظاهرات، تجمع 19 دی ماه سال 1356 در برابر منزل آیت الله العظمی نوری همدانی بود که با تیراندازی عوامل رژیم، به خون کشیده شد.
علاوه بر این ایشان در مدرسه خان (که در دوره بسته شدن فیضیه و دارالشفاء برای طلاب انقلابی مرکزیت داشت) در قالب هستهای از طلاب انقلابی فعالیت می نمود.
حجت الاسلام و المسلمین رئیسی در این دوران فعالیتهای مبارزاتی خود را در ارتباط با علمای انقلابی که در زندان طاغوت بودند، پی گرفت و در این راستا به واسطه رفت و آمد به منزل آیات سید ناصر حسینی و شیخ هادی مروی، به مرور با بزرگانی چون شهید مطهری، بهشتی و مفتح، حکیمی و سایر بزرگان آشنا شد. ایشان در این دوران حضور پراکنده خود در تهران را با فعالیت انقلابی همراه می کرد و در تجمع هایی چون تحصن علماء و روحانیون دانشگاه تهران، شرکت داشت.
پس از پیروزی انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مرحوم شهید بهشتی که از نگرش عمیق حکومتی و تشکیلاتی برخوردار بود، بر آن شد تا با هدف کادرسازی برای تأمین نیازهای مدیریتی نظام، یک دوره آموزشی برای حدود 70 نفر از طلاب قم که آنها را برای به دوش کشیدن بار مسئولیتهای مختلف در کشور مناسب تشخیص داده بود، برگزار و آنها را برای پذیرش این مسئولیتها آماده کند؛ حجت الاسلام و المسلمین رئیسی یکی از این طلاب برگزیده بود.
در این دوره فشرده که عمدتاً در مدرسه عالی شهید مطهری برگزار می شد، شهید آیت الله بهشتی، حضرت آیت الله خامنهای و سایرین از جمله مرحوم شهید حسن آیت، آیت الله موسوی اردبیلی و... به صورت هفتگی به تدریس می پرداختند.
در روزهای اول استقرار نظام جمهوری اسلامی، همچون برخی مناطق مرزی در کشور، اخبار خوبی از شهر مسجد سلیمان که پایگاه گروههای چپ و مارکسیست بود به گوش نمی رسید. اینگونه شد که حضرت امام(ره) برای ساماندهی اوضاع، آیت الله شیخ هادی مروی را به عنوان نماینده خود در این شهر منصوب فرمودند. به این ترتیب حجت الاسلام و المسلمین رئیسی به دعوت آن مرحوم، برای کمک در کارِ فرهنگی و اداره شهر همراه با گروهی از طلاب به مسجدسلیمان رفت و کلید ارتباط ایشان با مجموعه دادسرای انقلاب هم از همانجا زده شد.
ایشان پس از بازگشت از مسجدسلیمان، مجموعه سیاسی ایدئولوژیک پادگان آموزشی صفر- دو در شاهرود را تأسیس و برای مدت کوتاهی آن را اداره کرد.
ورود حجت الاسلام و المسلمین رئیسی به عرصه مدیریت قضایی از سال 1359 و با حضور در جایگاه دادیاری شهرستان کرج آغاز شد. اما هنوز چند ماهی از این دوره نگذشته بود، که با حکم دادستان کل انقلاب، شهید آیتالله قدوسی، دادستان کرج شد.
اوضاع قضایی شهر کرج به علت مهاجرت عمومی به این شهرستان نزدیک به پایتخت و مسائل برآمده از محیط امنیتی- سیاسی عمومی کشور در اوان شکل گیری نظام مقدس جمهوری اسلامی- از جمله آغاز جنگ تحمیلی در شهریور 1359 - پیچیده بود و اداره آن نیازمند جذب نیروهای فهیم انقلابی و هماهنگی با دیگر مسئولان بود که حجت الاسلام و المسلمین رئیسی در طول این دوره بیش از 2 سال (سالهای 59 و 60) به آن اهتمام ورزید.
موفقیت ایشان در ساماندهی وضعیت پیچیده این شهر موجب شد تا در سال 1361 ، همزمان با دادستانی کرج، مسئولیت دادستانی شهر همدان نیز به ایشان محول شود. به این ترتیب ایشان ناگزیر بود تا برای رسیدگی به امور هر 2 حوزه، ایام هفته خود را به دو بخش تقسیم و پیوسته میان این دو شهر تردد کند.
حضور همزمان ایشان در این دو مسئولیت، سه تا چهار ماه ادامه داشت، تا آنکه به عنوان دادستان استان همدان معرفی شد و از 1361 تا 1363، به مدت 3 سال در این سمت خدمت نمود.
سال 1364 ، سال آغاز مدیریت قضایی ایشان در پایتخت بود و به این ترتیب عهده دار سمت جانشینی دادستان انقلاب تهران شد.
با گذشت 3 سال از این تاریخ و در سال 1367، مورد توجه ویژه حضرت امام خمینی(ره) قرار گرفت و احکام ویژه (1 و 2 و 3) و مستقیمی برای رسیدگی به مشکلات قضایی در برخی استانها از جمله لرستان، کرمانشاه و سمنان را مستقل از ساختار قوه قضائیه، از بنیانگذار انقلاب اسلامی دریافت کرد. بعد از آن هم حضرت امام خمینی(ره) چندین پرونده مهم را برای تصمیم قضایی به ایشان و جناب آقای نیری محول فرمودند.
بعد از رحلت حضرت امام(ره) و آغاز زعامت حضرت آیت الله خامنه ای، حجتالاسلام والمسلمین رئیسی با حکم آیت الله یزدی؛ رئیس وقت قوه قضائیه، به سمت دادستان تهران منصوب شد و از سال 1368 تا 1373 به مدت پنج سال این مسئولیت را برعهده داشت. پس از آن و از سال 1373 به ریاست سازمان بازرسی کل کشور منصوب شد و این سمت را تا سال 1383 عهدهدار بود.
حجت الاسلام و المسلمین رئیسی از سال 1383 تا سال 1393، به مدت 10 سال معاون اول قوه قضائیه و از سال 1393 تا سال 1395 نیز دادستان کل کشور بودند.
همچنین ایشان از سال 1391 تا کنون با حکم مقام معظم رهبری به عنوان دادستان کل ویژه روحانیت نیز منصوب شدند.
درس و بحث همگام با پذیرش مسئولیتهای مختلف در نظام جمهوری اسلامی
حجت الاسلام و المسلمین رئیسی درباره انگیزه خود برای جدا نشدن از کانون درس و بحث حوزوی می گوید: "اگرچه اشتغال به فعالیتهای انقلابی و مناصب قضایی و فرهنگی در طول دوره مبارزات انقلابی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، برای ما که تابع ولایت فقیه و مقلّد حضرت امام(ره) بودیم، یک واجب کفایی محسوب می شد و گریزی از تقیّد به آن نبود، اما واقعیت آن است که برای یک طلبه، حلاوت قرار گرفتن در بحبوحه درس و بحث حوزوی و فقهی، با هیچ اشتغالی قابل معاوضه نیست."
بر این اساس ایشان درسال اول پذیرش مسئولیت دادستان انقلاب اسلامی در کرج، با سه نفر از دوستان طلبه خود، حضور در یک دوره فقهی در محضر آیتالله مدرسی را آغاز کرد و برای آنکه به اشتغالات اداری او ضربهای وارد نشود، زمان آن را در هماهنگی با استاد، اولین ساعات صبحگاهی تنظیم نمود.
این رویه را خصوصاً پس بازگشت از همدان به تهران ادامه داد و علاوه بر صبحگاهان، برخی روزهای تعطیل خود را هم به دنبال کردن دروس حوزوی اختصاص داد. او در این دوره، خارج اصول را نزد مرحوم آیتالله سید محمدحسن مرعشی و آیتالله هاشمی شاهرودی و خارج فقه را محضر مرحوم آیتالله آقا مجتبی تهرانی تلمذ کرد. از سال 1370 هم که رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ حضرت آیت الله خامنه ای جلسات درس خارج فقه خود را دایر نمودند، به مدت چهارده سال در درس معظم له هم حضور یافت و دروس جهاد، قصاص و مکاسب محرمه را در محضر ایشان تلمذ نمود.
حجت الاسلام و المسلمین رئیسی علاوه بر این، بنا به توصیه مکرر آیت الله مهدوی کنی و آیت الله آقا مجتبی تهرانی مبنی بر حفظ ارتباط درسی خود با طلاب، از سالها پیش تا کنون به عنوان مدرس در مدرسه علمیه مروی به تدریس سطوح عالی و کفایتین مشغول بوده و اکنون نیز قواعد فقه تدریس می کند.
ایشان در این مدت، تدریس تمام سطح از مقدمات تا رسائل و مکاسب و پایان کفایتین را در مدارس علمیه تهران از جمله مدارس مجد، امیرالمومنین(ع)، امام حسین(ع) و مروی تدریس کرده است.
حجتالاسلام والمسلمین رئیسی همچنین پس از اتمام تحصیلات در دوره کارشناسی ارشد با تشویق بعضی از اساتید خود، از جمله مرحوم آیتالله مرعشی در کنکور دکترای مدرسه عالی شهید مطهری شرکت کرد و پس از قبولی در آزمون کتبی و شفاهی، دوره دکترای فقه و اصول را در این مرکز علمی گذراند و با دفاع از پایاننامه خود با عنوان «تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق» موفق به کسب مدرک دکتری در رشته فقه و حقوق خصوصی شد. ایشان علاوه بر این رسالهای هم با عنوان ارث بلاوارث برای دریافت مدرک سطح 4 به عنوان بالاترین مدرک حوزه علمیه قم، ارائه کرد که موفقیت در ارائه آن منجر به اخذ بالاترین مدرک حوزوی شد.
ایشان در حوزه دانشگاهی هم در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه امام صادق(ع) و دانشگاه شهید مطهری به تدریس دروس تخصصی فقه قضا و فقه اقتصاد پرداخته است.
عضویت در شورای مرکزی روحانیت مبارز
در نیمه دوم سال 1376 پیشنهاد اعضای مؤثر جامعه روحانیت مبارز از جمله آیتالله مهدوی کنی و آیت الله یزدی برای حضور و عضویت در شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز را پذیرفت و با رأی اعضا در یکی از جلسات جامعه، رسماً به عضویت شورای مرکزی جامعه روحانیت در آمد.
حضور و عملکرد در مجلس خبرگان
ایشان در سال 1385 ، از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز و به توصیه نخبگان استان خراسان جنوبی برای عضویت در چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبری، خود را در معرض انتخاب مردم شریف آن استان قرار داد و با نظر مثبت بیش از 80 درصد مردم این استان وارد مجلس خبرگان شد. 2 سال پس از حضور در این مجلس، با رأی خبرگان ملت به عنوان عضو هیئت رئیسه انتخاب و عضویت ایشان در این جایگاه تا اتمام دور چهارم، با رأی نمایندگان محترم مجلس خبرگان تمدید شد.
در هیئت رئیسه مجلس، مسئولیت بخش اجرایی دبیرخانه را بر عهده گرفت و علاوه بر آن مسئولیت دفتر تهران که مسئول ارتباط خبرگان با نهادها و سازمانهای مختلف است به ایشان محول شد. عضویت در کمیسیون آییننامه مجلس خبرگان و عضو منتخب کمیته تنظیم بیانیه پایانی تمامی اجلاسیه ها در دوره چهارم، از سایر مسئولیتهای ایشان در این دوره بود.
ایشان در طول دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری، عضو و دبیر کمیسیون تحقیق نیز بود.
سوابق علمی
- سطح چهار فقه و اصول از حوزه علمیه قم
- فوق لیسانس حقوق بین الملل خصوصی
- دکترای فقه و مبانی حقوق با گرایش حقوق خصوصی از دانشگاه شهید مطهری
- تدریس متون فقهی سطح عالی و قواعد فقه قضاء و فقه اقتصاد در حوزههای علمیه تهران و دانشگاهها
تالیفات و آثار
الف- کتب در دست انتشار
- تألیف کتاب در خصوص ارث بلاوارث در فقه و حقوق
- تألیف کتاب در خصوص تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق
- کتاب تقریرات درس قواعد فقه (بخش قضایی)
- کتاب تقریرات درس قواعد فقه (بخش اقتصادی)
- کتاب تقریرات درس قواعد فقه (بخش عبادی)
- تألیف کتاب سیر تحول در نظارت و بازرسی
ب- مقالات و سخنرانی علمی ارائه شده
- تعدد اسباب مسئولیت
- بیع فاسد و اقسام آن
- مفهوم رهن
- مدیریت کارآمد
- نظارت اثر بخش
- تاثیر متقابل تصمیمات قضایی و اقتصادی
- جایگاه نظارت و یازرسی در اسلام
-عدالت و تاثیر آن بر سبک زندگی
سوابق مدیریتی و سیاسی
- انجام ماموریتهای ویژه قضایی در مناطق مختلف کشور با حکم امام خمینی(ره)
- عضویت در هیئت امنای ستاد اجرایی فرمان امام(ره) - موضوع اموال در اختیار ولی فقیه - به مدت 10 سال از سوی مقام معظم رهبری
- معاون اول قوه قضاییه به مدت 10 سال
- ریاست سازمان بازرسی کل کشور به مدت 10 سال
- دادستان انقلاب اسلامی تهران
- اولین دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر کشور
- دادستان انقلاب اسلامی استان همدان
- عضو هیئت عالی گزینش کشور
- مشارکت در تاسیس دفاتر حزب جمهوری اسلامی در جنوب خراسان به دستور آیت الله دکتر شهید بهشتی
- موسس حوزه علمیه فاطمه الزهرا(س) خواهران در تهران (کوی نصر)
مسئولیتهای کنونی
- تولیت آستان قدس رضوی
-عضویت در شورای عالی حوزه علمیه خراسان با حکم مقام معظم رهبری
ـ دادستان کل ویژه روحانیت با حکم مقام معظم رهبری
- عضویت در هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری
- عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران
- نماینده مردم شریف استان خراسان جنوبی در مجلس خبرگان رهبری
منبع:
پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی
https://news.razavi.ir/portal/home/?news/38388/62900/854228/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF
مقام معظّم رهبری حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به سؤالی در خصوص «لَیلَةُ الرَّغائِب»، پنجشنبه هفته آینده را زمان انجام اعمال این شب دانستند.
به گزارش مشرق، مُعظَّمُُ لَه در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه: آیا اعمال «لَیلَةُ الرَّغائِب» امشب انجام شود یا شب جمعه هفته آینده؟ فرمودند: با توجه به اینکه پنج شنبه آینده [هفتم رجب 1440 ه.ق برابر با 23 اسفند 1397 ه.ش] ، اولین پنج شنبه ماه رجب میباشد، اعمال لیلة الرغائب، به نیت رجاء در شب جمعه آینده انجام شود.
روز گذشته آیتالله جوادی آملی، امشب را «لَیلَةُ الرَّغائِب» دانسته بود.
«لَیلَةُ الرَّغائِب» یا «شب آرزوها» پنجشنبه اول ماه رجب برگزار میشود. روزهداری و اقامه نماز مخصوص این شب از اعمال لیلةالرغائب است.
[ مَشرِق :
https://www.mashreghnews.ir/news/942491/%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D9%84%DB%8C%D9%84 ]
لَیلَةُ الرَّغائِب چه شبی است؟!+اعمال
آیت الله جوادی آملی از مراجع تقلید درباره زمان «لَیلَةُ الرَّغائِب» با توجه به برخی اختلاف نظرها درباره حلول ماه رجب گفت: فردا شب (پنجشنبه 16 اسفندماه) «لَیلَةُ الرَّغائِب» است.
به گزارش «تابناک» به نقل از فارس، ماه رجب اولین ماه از ماههای حرام و ماه خدا و هنگام عبادت و دعا و استغفار است و رحمت الهی در این ماه در حال ریزش و نزول است، به همین جهت این ماه را «رَجَبُ الأَصَبّ» گویند، چون «صَبّ» به معنای ریختن است. بنا بر برخی روایات «لَیلَةُ الرَّغائِب» شرافت و ارزش شب جمعه و ماه رجب هر دو را درخود جمع کرده و ارزشی دوچندان دارد.
شیخ عباس قمی در کتاب مَفاتیحُ الجَنان درباره این شب مینویسد: بدان که شب جمعه اول ماه رجب را «لَیلَةُ الرَّغائِب» گویند و از برای آن عملی از حضرت رسول (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) با فضیلت بسیار وارد شده که سید بن طاووس در کتاب اقبال و علامه مجلسی در «اِجازه بنی زهره» آن را نقل کردهاند. از جمله فضیلتهایی که برای آن بر شمردهاند اینکه به سبب شرافت این شب گناهان بسیار از کسانی که اعمال خاصی را انجام دهند آمرزیده میشود.
بیان شده از جمله اعمال این شب نمازی است که اگر شخص آن را به جا آورد، پس از مرگ هنگامی که در قبر گذاشته شود خداوند تبارک و تعالی ثواب نمازش را به سوی او به بهترین صورت میفرستد تا همدم او شود و او را از تنهایی بیرون آورد.
البته چند سالی است که این شب به عنوان، «شب آرزوها» مطرح شده و برخی بدون توجه به ماهیت این شب، بالنهای آرزوی خود را به هوا میفرستند! در حالی که آیتالله جوادی آملی از مراجع عظام تقلید معتقد است: «لَیلَةُ الرَّغائِب» به معنای شب آرزوها نیست، بلکه شب رغبتها و گرایشها و مجذوبشدنها (به سوی خداوند متعال)است، لذا آن اِنجذاب و گرایش و میل و شوق را میگویند رغبت، در برابر رَهبَت. («لَیلَةُ الرَّغائِب» : شب رغبت ها و گرایش های معنوی است)
با توجه به برخی اختلاف نظرها درباره حلول ماه رجب امسال، درباره زمان («لَیلَةُ الرَّغائِب» از آیتالله جوادی آملی سؤال شد که این عالم دینی گفت: فردا شب (پنجشنبه 16 اسفندماه) («لَیلَةُ الرَّغائِب» است.
*اعمال شب لیلة الرغائب
در مَفاتیحُ الجَنان آمده است: پنجشنبه ماه رجب روزه گرفته شود، چون شب جمعه داخل شود، ما بین نماز مغرب و عشا، 12 رکعت نماز به جا آورده میشود که هر 2 رکعت با یک سلام ختم میشود.
به این ترتیب که در هر رکعت یک مرتبه سوره «حمد»و 3 مرتبه «سوره قدر» و 12 مرتبه «سوره توحید» خوانده میشود و هنگامى که از نماز فارغ شدند، 70 مرتبه مىگویند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَعَلَى آلِهِ»
سپس به سجده مىروند و 70 مرتبه میگویند: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ»
آن گاه سر از سجده بر مىدارند و 70 مرتبه مىگویند: «رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْظَمُ»
دوباره به سجده مىروند و 70 مرتبه مىگویند: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ
سپس حاجت خود را مىطلبند که به خواست خدا برآورده خواهد شد.
*** [عُیونُ أَخبارِ الرِّضا عَلیهِ السَّلامُ ] ، بِالْإِسْنَادِ إِلَى دَارِمٍ عَنِ اَلرِّضَا عَنْ آبَائِهِ (عَلَیهِِمُ السَّلامُ ) قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) : رَجَبٌ شَهْرُ اَللَّهِ اَلْأَصَبُّ یَصُبُّ اَللَّهُ فِیهِ اَلرَّحْمَةَ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَهْرُ شَعْبَانَ تَشَعَّبُ فِیهِ اَلْخَیْرَاتُ وَ فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ یَغُلُّ اَلْمَرَدَةَ [تُغَلُّ المَرَدَةُ] مِنَ اَلشَّیَاطِینِ وَ یَغْفِرُ [یُغْفَرُ] فِی کُلِّ لَیْلَةٍ سَبْعِینَ أَلْفاً فَإِذَا کَانَ فِی لَیْلَةِ اَلْقَدْرِ غَفَرَ اَللَّهُ بِمِثْلِ مَا غَفَرَ فِی رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَى ذَلِکَ اَلْیَوْمِ إِلاَّ رَجُلٌ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَخِیهِ شَحْنَاءُ فَیَقُولُ اَللَّهُ «عَزَّ وَ جَلَّ» أَنْظِرُوا هَؤُلاَءِ حَتَّى یَصْطَلِحُوا.
...... رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) فرمود ماه رجب شَهرُ اللّهِ الأَصَبّ است و آن را اَصَبّ گویند از این جهت که خداوند رحمتش را در این ماه بر بندگانش می ریزد و در ماه شعبان خیرات مُنشعِّب و پراکنده شود و شیوع یابد . و خداوند در روز اول ماه مبارک رمضان لشکرهاى شیاطین را در غل و زنجیر می کند[یا در غُلّ و زنجیر می شوند] و در هر شبى از شبهاى ماه مبارک رمضان هفتاد هزار بنده را بیامرزد یا آمرزیده شوند و چون شب قدر شود حقتعالى بقدر و اندازه آنچه در ماه رجب و شعبان و رمضان تا آن شب قدر آمرزیده است بیامرزد بغیر آن کسی که میان او و برادر دینىش دشمنی و عداوتی باشد پس خداوند بفرشتگان بفرماید که این دسته از افراد را مهلت و فرصت دهید تا اصلاح شوند و خویش را اصلاح نمایند.
بِحارُ الأَنوارِ الجامِعَةِ لِدُرَرِ أَخبارِ الأَئِمَّةِ الأَطهارِ (عَلَیهِِمُ السَّلامُ ) , جلد 94 , صفحه 36.
*** وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : رَجَبٌ شَهْرُ اَللَّهِ اَلْأَصَبُّ یَصُبُّ اَللَّهُ فِیهِ اَلرَّحْمَةَ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَهْرُ شَعْبَانَ تَنْشَعِبُ فِیهِ اَلْخَیْرَاتُ وَ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ تُغَلُّ اَلْمَرَدَةُ مِنَ اَلشَّیَاطِینِ وَ یُغْفَرُ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ سَبْعِینَ أَلْفاً فَإِذَا کَانَ فِی لَیْلَةِ اَلْقَدْرِ غَفَرَ اَللَّهُ بِمِثْلِ مَا غَفَرَ فِی رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَى ذَلِکَ اَلْیَوْمِ إِلاَّ رَجُلاً بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَخِیهِ شَحْنَاءُ فَیَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْظِرُوا هَؤُلاَءِ حَتَّى یَصْطَلِحُوا.
...... رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) فرمود ماه رجب شَهرُ اللّهِ الأَصَبّ است و آن را اَصَبّ گویند از این جهت که خداوند رحمتش را در این ماه بر بندگانش می ریزد و در ماه شعبان خیرات مُنَشعِّب و پراکنده شود و شیوع یابد . و در روز اول ماه مبارک رمضان لشکرهاى شیاطین در غل و زنجیر شوند و در هر شبى از شبهاى ماه مبارک رمضان هفتاد هزار بنده را خدا بیامرزد و چون شب قدر شود حقتعالى بقدر آنچه در ماه رجب و شعبان و رمضان تا آن شب قدر آمرزیده است بیامرزد بغیر آن کسی که میان او و برادر دینىش دشمنی و عداوتى باشد پس خداوند بفرشتگان بفرماید که این دسته از افراد را مهلت و فرصت دهید تا اصلاح شوند و خویش را اصلاح نمایند.
عُیُون أخبارِ الرضا «علیه السلام» ، جلد 2 ، صفحه9 .
[تابناک :
https://www.tabnak.ir/fa/news/883561/%D8%A2%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%E2%80%8C%D8]
***نسیم معرفت***
1-[تفسیر سوره کهف+اَلمیزان+ توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه +قسمت اوّل : http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15095 ] .
2-[ تفسیر سوره کهف+اَلمیزان+توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت دوّم: http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15166 ] .
3-[ تفسیر سوره کهف+المیزان+ توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت سوّم : http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15203 ] .
4-[ تفسیر سوره کهف+المیزان+ توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت چهارم : http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15375 ]
****************************************************************
1-[تفسیر سوره کهف+ توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه +قسمت اوّل : http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15095 ] .
2-[ تفسیر سوره کهف+توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت دوّم: http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15166 ] .
3-[ تفسیر سوره کهف+ توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت سوّم : http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15203 ] .
4-[ تفسیر سوره کهف+ توسط آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت چهارم : http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=15375 ]
*تفسیر سوره کهف بر اساسِ« متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد 13.علامه طباطبایی+با ترجمه و شرح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه+قسمت اول+کلیک
** تفسیرسوره کهف براساسِ«متنِ عربی کتابِ اَلمیزان جلد13.علامه طباطبایی+با ترجمه و شرح مختصر از استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی +قسمت چهارم+کلیک
ابعاد شخصیت والای حضرت زهرا (س) بسیار گسترده و وسیع است که تنها در سایه تأمل و ژرف اندیشی می توان به جوانب گسترده آن حضرت پی برد. مطالعه و تحقیق پیرامون محورهای معنوی و الهی، علم و دانش و مبارزات سیاسی و اجتماعی آن حضرت و... ما را در رسیدن به مقصود یاری می دهد.
برخی از آیات قرآن کریم در شأن اهل بیت(ع) نازل شده است، که حضرت صدّیقه زهرا(س) نیز یکی از آن پنج نور پاک است؛ مانند آیه تطهیر.
برخی از ویژگی های بارز اخلاقی و انسانی بانوی بانوان -به شهادت کتب مختلف شیعه و سنی- بدین شرح است:
1. پارسایی و قناعت به ثروتی اندک و امکاناتی ناچیز، در عین امکان بهره مندی از بالاترین امکانات،
2. انفاق و ایثار فراوان در اشیای مورد علاقه و نیاز خویش،
3. عبادت خالصانه و نیایش به درگاه باری تعالی،
4. تبلور حیا و عفت،
5. الگوی کامل پوشش و حجاب اسلامی،
6. علم و دانش گسترده سیده زنان عالم که گوشه ای از آن آگاهی بر محتوای کتاب شریف "مصحف فاطمه" است.
7. مبارزات سیاسی و اجتماعی ایشان -بعد از رحلت پیامبر (ص)- در پاسداری از مقام ولایت حضرت علی (ع)،
پیرامون شخصیت وجودی و مقام معنوی فاطمه زهرا (س) بسی کتاب ها نگاشته شده و سخن های فراوانی بیان شده است، اما اگر هزاران برابر آن نیز از قلمرو ذهن و اندیشه بشر به درآید و صورت گفتار یا نوشتار پذیرد، باز قطره ای باشد از اقیانوس بی کران فضیلت های حضرتش. در آسمان معرفت حضرت زهرا (س)، برترین اندیشه های بشری، حیران و تیز پروازترین عقل ها، سرگردان اند. برای دست یابی به ساحل دریای معرفت او باید به سراغ قرآن کریم و احادیث معصومان (ع) رفت.
در این نوشته، با توجّه به قرآن کریم و روایات، تنها به ذکر قطره ای از آن دریای بی کران می پردازیم.
الف. نزول آیاتی در شأن حضرت زهرا (س)
شخصیت ملکوتی حضرت فاطمه زهرا(س) نه تنها خود مبیّن و مفسّر آیات قرآن است و نه تنها وجود او سندی زنده به عنوان پشتوانه عملی برای تأیید مفاهیم آن کتاب آسمانی است، بلکه عملکرد آن حضرت گاهی موجب نزول آیات قرآن شد. البته، این آیات شریفه در شأن حضرت زهرا (س)، به شکل های تنزیل، [1] تفسیر، [2] تأویل [3] و تطبیق [4] روایت شده است. [5]
گفتنی است؛ دانشمندان و مفسران اسلامی، اجمالاً به این امر معترف اند که برخی از آیات قرآن کریم در شأن اهل بیت(ع) نازل شده است، دلالت آنها بر اهلبیت (ع) و مقام و موقعیت آنها، از باب تفسیر است، نه تطبیق؛ و حضرت صدّیقه زهرا(س) نیز یکی از آن پنج نور پاک است.
در این مجال، به ذکر تعدادی از این آیات شریفه می پردازیم.
آیاتی از باب تفسیر:
1. آیه مباهله: در قرآن کریم چنین آمده است: «هر گاه بعد از علم و دانشى که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». [6] و حضرت فاطمه زهرا(س) تنها مصداق «نساء (زنان)» همراه پیامبر اکرم(ص) برای مباهله بود. [7]
2. آیه تطهیر: آیه مبارکه «... خداوند فقط مى خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد»، [8] در شأن امام علی (ع)، حضرت فاطمه زهرا (س) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نازل شده است. [9]
3. سوره «هَل اَتَی» (الإنسان) در شأن حضرت امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) نازل شده است. [10]
آیاتی که تطبیق آن با حضرت فاطمه زهرا(س)، از موارد «تأویل» به شمار مى رود:
1. در حدیثى از امام صادق (ع) آمده که به هنگام نزول آیه شریفه «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ»، [11] خداوند فرمود: من خداوندم. دو دریا را فرستادم، على بن ابى طالب (ع)، دریاى علم و فاطمه (س) دریاى نبوّت، و من خدایم، پیوند بین آن دو را برقرار کردم. [12]
2. امام محمدباقر (ع) در تفسیر آیات «که آن یکى از بزرگ ترین آیات خداست. بشر را هشدار دهنده است»، [13] می فرماید: «منظور، حضرت فاطمه (س) است». [14]
3. با استناد به روایات، وجود مقدّس فاطمه زهرا(س)، حقیقت و باطن لیلةُ القدر (شب قدر) است؛ و معرفت آن حضرت، همطراز درک شب قدر معرفی شده است. [15] مانند این روایت: مردی نصرانی به خدمت امام موسی کاظم(ع) شرف یاب شد و تفسیر باطن این آیات را جویا شد: «حم، سوگند به این کتاب روشنگر، که ما آن را در شبى پر برکت نازل کردیم ما همواره انذارکننده بوده ایم! در آن شب هر امرى بر اساس حکمت (الهى) تدبیر و جدا مىگردد»؛ [16] امام (ع) در پاسخ فرمودند: «حم»، محمّد(ص) و «کتاب مبین»، علی(ع) و «اللیلة»، فاطمه(س) است. [17]
ب. مقام و شخصیّت فاطمه زهرا(س)
در این جا، در باره مقام و شخصیّت آن حضرت به ذکر مواردی بسنده می شود:
یک. مقام حضرت صدیقه کبری (س) آن چنان والا است که رضایت و خشم حضرتش معیار رضایت و خشم پیامبر گرامی اسلام و رضایت و خشم کبریایی قرار گرفته است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «فاطمه(س)، پاره تن من است، هر کس او را مسرور گرداند مرا مسرور کرده است و هر کس مرا مسرور گرداند خدا را مسرور کرده است و هر کس او را اذیّت کند مرا اذیّت کرده است و هر کس مرا اذیّت کند خدا را اذیت کرده است، و فاطمه(س)، عزیزترین مردم در نزد من است». [18] «مریم سرور زنان زمانه خویش بود، امّا دخترم فاطمه(س)، سرور همه زنان جهان، از آغاز و پایان آن است». [19]
آری، مقام و منزلت زهرای مرضیّه(س)، نه تنها بسی والاتر از مقام آسیه و مریم است که اوج افتخار آنان، توفیق خدمت گزاری آستان حضرت خدیجه کبری(س) به هنگام وضع حمل فاطمه زهرا(س) است.
دو. از ابعاد کرامتی حضرت زهرا(س) می توان به پارسایی و قناعت به ثروتی اندک و امکاناتی ناچیز، در عین امکان بهره مندی از بالاترین امکانات را اشاره کرد؛ چرا که او دختر پیامبر اسلام(ص) است و آن حضرت مزرعه با ارزشی همچون «فَدَک» را به ایشان بخشیدند [20] که در آمد خوبی داشت. همچنین حضرت علی (ع) از محل کار و تلاش خود در آمد قابل توجّهی داشتند و حضرت می توانستند زندگی مرفّهی برای خود و همسر و فرزندان خود فراهم آورند، امّا همه در آمد خود را صرف نیازمندان می کردند و خود به یک زندگی بسیار سخت و پر مشقّت اکتفا می نمودند.
سه. یکی دیگر از ابعاد شخصیّت اجتماعی فاطمه زهرا(س)، انفاق و ایثار اوست. داستان بخشیدن غذا و طعام خود در عین نیازمندی به مسکین و یتیم و اسیر در مدت سه شب پی در پی، در سوره دهر (انسان) آمده است.
چهار. یکی دیگر از ابعاد کرامتی حضرت زهرا (س) عبادات آن حضرت است. عبادت فاطمه از لحاظ کمیّت، تا بدان حد گسترده است که در لحظه لحظه زندگی او حضور و ظهور دارد. رفتار او، گفتار او، نگاه او، تلاش او، نفس کشیدن او در هر لحظه شب و روز، عبادت بود. امام حسن مجتبی (ع) در این باره می فرماید: «مادرم فاطمه(س) را دیدم که در شب جمعه از بستر خویش جدا شده تا طلوع خورشید مشغول عبادت، و راز و نیاز با پروردگار بود و لحظه اى از رکوع و سجود دست برنمى داشت». [21]
پنج. یکی از افتخارات شیعه «صحیفه فاطمیّه» است. شیعه معتقد است این کتاب شریف الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیّه است. [22]
شش. جلوه هایی بسیار زیبا و دیدنی از رفتار و گفتار فاطمه زهرا(س) در عرصه حجاب و عفاف گزارش شده است که می باید سرمشق دختران و زنان ما در زندگی قرار گیرد. روزی پیامبر اکرم(ص) از جمع مسلمانان حاضر در مسجد سؤال کردند: چه روش و سیره ای برای زندگانی بانوان بهتر است؟ حضرت زهرا(س) به واسطه سلمان - که خود را عاجز از جواب این سؤال می دانست و به همین دلیل به خانه حضرت زهرا(س)، خود را رسانیده بود- فرمودند: «برای زنان بهتر است که مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز ایشان را نبینند». [23]
هفت. در پایان به یکی از ضروری ترین عرصه هایی که در آن بایستی به فاطمه زهرا (س) اقتدا نمود، اشاره ای داشته باشیم و آن عرصه دفاع از حریم امامت و ولایت می باشد؛ چرا که او در دوره کوتاه زندگانی خویش پس از هجران رسول خدا(ص) زیباترین جلوه پاسداری از حریم ولایت را به تصویر کشانید. [24] فاطمه(س) مردم زمانه خویش را خوب می شناخت و می دانست آنان لیاقت عبرت پذیری از سخنان او و جسارت قیام به همراه او را ندارند، امّا می خواست برای آیندگان، ضلالت را رسوا، حقیقت را برملا و حجّت را تمام نماید، چنان که فرمود: «من با کمال دقّت و معرفت شما را از گمراهی، خذلان و تیرگى که ظاهر و باطن شما را فرا گرفته است آگاه ساختم، ولی می دانم که خوارید و در چنگال زبونی گرفتار. یاری نکردن وجودتان را فرا گرفته و ابر بی وفایی بر قلوبتان سایه گسترده. چه کنم که دلم خون است و بازداشتن زبانِ شکایت از طاقت ، بیرون. می گویم برای اتمام حجت بر مردمان...». [25]
فاطمه(س)، در قیام پر حماسه فرهنگی اش، لحظه ای از افشاگری و روشن گری های هدایت بخش خویش دست برنداشت تا به همه مسلمانان طول تاریخ بفهماند که سکوت در مقابل مهاجمان فرهنگی پذیرفتنی نیست. حضرت زهرا (س) در مقابل بدعت و تحریف اسلام، آرام ننشست،که برخاست، جوشید و خروشید، افشاگری نمود و روشنگری کرد؛ چرا که با الهام الهی و تحدیث جبرئیل از آینده خبر داشت و می دانست این روشنگری ها، عاقبت دل های لایقی خواهد یافت و نقش بی نظیری را در به ثمر رسانی امامت و محقق سازی هدف خلقت ایفا خواهد نمود. [26]
برای اطلاع بیشتر به منابع زیر مراجعه فرمایید:
1. جامی از زلال کوثر، مصباح یزدی، محمد تقی.
2. فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت، قزوینی، سید محمد کاظم.
3. حماسه کوثریه، شرح مبارزات یگانه دخت پیامبر گرامی اسلام، حضرت فاطمه زهرا (س)، زجاجی کاشانی، مجید.
[1] . برای تنزیل به حسب موارد معانی مختلفی شده است؛ مانند این که، تنزیل همان ظهور ابتدایى الفاظ قرآن است؛ یعنی معنایی که با دیدن یا شنیدن لفظ، بى درنگ به ذهن راه مىیابد. در تعدادى از روایات مراد از تنزیل، همین معناست. ر.ک: محمد کاظم شاکر، روشهاى تأویل قرآن، ص 73 – 76، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم، چاپ اوّل، 1376ش.
[2] . تفسیر، به معنای روشن ساختن مفهوم آیات قرآن و واضح کردن منظور پروردگار است. در تفسیر نباید به مدارک و دلایل ظنى و غیر قابل اطمینان، استناد نمود، بلکه باید به دلایلى تکیه کرد که عقلاً و یا شرعاً حجیت و اعتبار آن ثابت و مسلّم است. ر.ک: خوئى، سید ابو القاسم، البیان فی تفسیر القرآن، ص 397، موسسة احیاء آثار الامام الخوئى، قم، بی تا؛ جلالیان، حبیب الله، تاریخ تفسیر قرآن کریم، ص 19 – 23، نشر اسوه، تهران، چاپ چهارم، 1378ش.
[3] . تأویل، در اصل به معنای ترجیح است و در اصطلاح، عبارتست از برگرداندن لفظ از معنای ظاهری اش به معنای محتمل، در صورتی که آن معنا موافق قرآن و روایات باشد. ر.ک: تاریخ تفسیر قرآن کریم، ص 24 – 30.
[4] . تطبیق، در اصطلاح به معناى حمل آیه بر مصداق آن مىباشد؛ و آنجا که در محدوده دلالت لفظى به کار رود، به معناى تفسیر است؛ و آنجا که مصداق، قابل انطباق بر مدلول لفظى نباشد، به معناى تأویل خواهد بود. توضیح آن که، اگر موارد تطبیق، از مصادیق اطلاقات و جزئیّات آن دسته مفاهیمى باشد که از دلالت لفظى آیه استفاده مىشود، این، در چهارچوب تفسیر آیه قرار خواهد گرفت، زیرا که دارای ویژگی تفسیر است، امّا در مواردى که بیان مصداق و تطبیق آن، دارای این ویژگى نبوده و مدلول دلالت لفظى نباشد، از حدود «تفسیر» خارج بوده، از موارد «تأویل» محسوب مى شود؛ چنان که بیان مصادیق براى بسیارى از آیه هاى قرآن در روایات ائمّه (ع)، از قبیل «تأویل» بوده، و مربوط به حقایق عینى آیات است. ر.ک: عمید زنجانى، عباسعلى، مبانى و روشهاى تفسیر قرآن، ص 126 و 127، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، چاپ سوم، 1373ش.
[5] . منبعی جهت مطالعه بیشتر: شیرازی، سید صادق، فاطمة الزهرا فی القرآن.
[6] . آل عمران، 61.
[7] . بحرانى، سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج 1، ص 630 - 632، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، 1416 ق؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 223 – 225، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق؛ ابن ابى حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ج 2، ص 667، مکتبة نزار مصطفى الباز، عربستان سعودى، چاپ سوم، 1419ق.
[8] . احزاب، 33.
[9] . البرهان فى تفسیر القرآن، ج 1، ص 443 و 445؛ طوسى، محمد بن حسن، التبیان فى تفسیر القرآن، مقدمه: تهرانى، آغابزرگ، تحقیق: عاملى، احمد قصیر، ج 8، 339، دار احیاء التراث العربى، بیروت، بی تا؛ طبرى، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فى تفسیر القرآن، ج 22، ص 5، دار المعرفة، بیروت، چاپ اول، 1412ق.
[10] . برای آگاهی بیشتر درباره آیات ذکر شده این نمایه ها را مطالعه کنید: «اختصاص اهل بیت به اصحاب کسا»، سؤال 18439 (سایت: 18013).
[11] . رحمن، 19: «روان کرد دو دریا را که بهم برسند».
[12] . قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوى جزائرى، طیّب، ج 2، ص 344، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ شیخ صدوق، محمد بن على، الخصال، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج 1، ص 65، انتشارات جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1362ش. البته، این حدیث به سند دیگری نیز نقل شده است؛ ر.ک: حَسکانی، عبید الله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، محقق و مصحح: محمودى، محمدباقر، ج 2، ص 284، التابعة لوزارة الثَّقافة و الإرشاد الإسلامی، مجمع إحیاء الثَّقافة الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1411ق.
[13] . مدّثر، 35 و 36: «إِنَّها لَإِحْدَى الْکُبَرِ، نَذیراً لِلْبَشَر».
[14] . قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوى جزائرى، طیّب، ج 2، ص 396، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق؛ علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج 24، ص 331، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[15] . ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، جامی از زلال کوثر، تحقیق و نگارش: حیدری، محمدباقر، ص 17 – 19، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سرّه)، قم، چاپ دوم، 1381ش؛ حسن زاده آملى، حسن، انسان و قرآن، ص 217 – 256، نشر قیام، قم، چاپ دوم، 1381ش.
[16] . دخان، 1 – 4.
[17] . کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 547، دار الحدیث، قم، چاپ اول 1429ق؛ استرآبادى، على، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، محقق و مصحح: استاد ولى، حسین، ص 555، مؤسسة النشر الإسلامی، قم، چاپ اول، 1409ق؛ بحرانى، سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج 5، ص 9، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، 1416 ق.
[18] . شیخ طوسى، محمد بن حسن، الأمالی، ص 24، دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414ق.
[19] . بحارالانوار، ج 43، ص 24.
[20] . الکافی، ج 2، ص 714: «بَابُ الْفَیْءِ وَ الْأَنْفَالِ وَ تَفْسِیرِ الْخُمُسِ وَ حُدُودِهِ وَ مَا یَجِبُ فِیهِ».
[21] . شیخ حرّ عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 7، ص 113، مؤسسة آل البیت (ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[22] از وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی، صحیفه نور، ج 21، ص 171: ما مفتخریم که ادعیة حیاتبخش که او را «قرآن صاعد» می خوانند از ائمه معصومین ما است. ... «مناجات شعبانیة» امامان و «دعای عرفات» حسین بن علی ـ علیهما السلام ـ و «صحیفه سجادیه» این زبور آل محمد و «صحیفه فاطمیه» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است از ما است.
[23] . بحارالانوار، ج 43، ص 54.
[24] جامی از زلال کوثر، ص 145.
[25] . طبرى آملى صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامة، ص 121، نشر بعثت، قم، چاپ اول، 1413ق؛ طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق و مصحح: خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 104، نشر مرتضى، مشهد، چاپ اول، 1403ق.
[26] . جامی از زلال کوثر، ص 149.
اسلام کوئیست
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1334
***نسیم معرفت***
احمدینژاد: تغییری نکردهام/ وضع آزادی از زمان طاغوت بدتر شده است
به گزارش درسیاهکل به نقل از فارس، پیگیر بودیم که گفتوگویی صریح و بیپرده با آقای احمدینژاد داشته باشیم و از آخرین تغییرات اعتقادی و بینشی ورفتاریشان سوال کنیم. درخواست مصاحبه دادیم و الحمدلله استقبال کردند. وعدهمان ساختمان ولنجک بود. با همکاران گروه عکس و تصویربردار وارد ساختمان شدیم. پیرمرد صاف و ساده و خوش مشربی دم در بود که با بذله گوئی قوانین ورود به ساختمان را برایمان مرور کرد: «لطفا برای ورود، گوشی و دوربین و ضبط و غیره را همینجا بگذارید و بروید.» ابتدا تصور کردیم هماهنگی لازم انجام نشده اما بعد از اینکه از راه پله تاریک با پله های بلند عبور کردیم و به حلقه نزدیکان رئیس جمهور سابق نزدیک شدیم فهمیدیم که احتمالا گفت وگو منحصر به همین جلسه است و قرار نیست چیزی به دست مخاطب فارس برسد.
با این حال به محض ورود آقای احمدی نژاد مجدد از خود ایشان هم درخواست کردیم که اجازه دهند تصویر برداریم و ضبط کنیم که مصمم بودند بی دوربین و بی ضبط و بی گوشی. اما قرارمان چیز دیگری بود. آقایان تمدن استاندار سابق تهران و جوانفکر هم در جلسه حضور داشتند. قرار بود همان شب فایل مصاحبه صوتی و تصویری هر 3 دوربینی که مصاحبه را ضبط می کردند را به ما برسانند که از این وعده نزدیک به 2 هفته گذشت و بازهم خبری نشد.
اما 2 روز پیش یکی از نزدیکان آقای احمدی نژاد خبر انجام این گفت وگو را هم منتشر کرد و جالب اینکه توصیه کرده بود که گفت وگو کامل منتشر شود. طبیعی بود که این خواسته ماست اما چون قواعد یک گفت وگوی صمیمانه و صادقانه شکسته شد و اساسا دست ما برای انتشار کوتاه بود، روایتی از جلسه را جهت اطلاع مخاطبان محترم منتشر می کنیم. بدیهی است که هر زمان فایل تصویری این گفت وگوی حدودا 4 ساعته به دست ما برسد مصاحبه را کاملتر منتشر می کنیم.
وضع آزادی از زمان طاغوت بدتر شده است
گفت وگو با یک سوال ساده شروع شد: «آقای احمدی نژاد چند روزی است از جشن چهل سالگی انقلاب گذشته است. فکر می کنید وضعیت مهمترین شاخص های انقلاب اسلامی نسبت به دوران طاغوت چطور است؟ به طور مشخص در آزادی و عدالت وضعیت چگونه است؟» و اما پاسخ آقای احمدی نژاد صریح و روشن تر از سوال ما بود: «وضعیت آزادی نسبت به قبل انقلاب را باید در دو وجه بررسی کرد. بخش اول شدت برخورد با آزادی مردمیست و بخش دوم گستره برخورد با آزادی. معتقدم در بخش اول وضعیت ما بهتر شده است. یعنی شدت عمل حکومت علیه مخالفان تخفیف یافته اما گستره برخورد حکومت با آزادی مردم بدتر شده است. یعنی در مقایسه با قبل، وضع آزادی بدتر شده است.»
و توضیح داد این حرف یعنی الان مانند زمان طاغوت برخوردها با زندانیان سیاسی آنطور خشن نیست، اما دایره و گستره برخوردها بیشتر شده است. برای این ادعای خود مثالهایی هم از زندانهای یکی دو شهر بزرگ آورد که طبق ادعای او صدها نفر در آنها به خاطر آزادی و انتقاد از وضع موجود حضور دارند. احمدینژاد معتقد بود مخالفان و منتقدان روسای سه قوه از برخورد قضایی امان ندارند و زندانها پر از منتقدین به این سه شخصیت(آقای روحانی و برادران لاریجانی) است.
آقای احمدینژاد درباره وضعیت عدالت به دو مساله تبارسالاری و اقتصاد اشاره کرد. درباره تبارسالاری گفتند که در این زمینه هماکنون با یک حکومت خانوادگی مواجه هستیم. درباره اقتصاد نیز اشاره داشتند که زمان قبل انقلاب و در دوره طاغوت اقتصاد کشور مردمیتر بود و با انقلاب «بنیادها» به بهانه برخورد با سرمایهداری اموال مردم را از آنها گرفتند و همه چیز در اختیار دولت و نهادها و سازمانها قرار گرفت.
درباره وضعیت آزادی مباحثه ای شکل گرفت و آقای احمدی نژاد با توجه به برخوردی که با نزدیکان ایشان شده بود مصر بودند که نشان دهند وضعیت آزادی بیان هر روز بدتر می شود. توضیح داد که دستگاه قضائی اجازه کمترین نقدی را نمی دهد و اگر علیه علی لاریجانی حرف بزنیم صادق لاریجانی برخورد می کند و اگر علیه رئیس دستگاه قضا نقد کنیم دادستان برخورد می کند و این «وضعیت ظالمانه» نشان دهنده این است که نه تنها نمیشود به این ساختار اعتماد کرد بلکه با روند موجود امیدی به اصلاح هم نمیتوان داشت.
به او گفتیم که برخورد قاطع دستگاه قضا با متهمان امنیتی و اقتصادی همواره وجود داشته و مسئله جدیدی نیست. اما شما در زمان ریاست جمهوری در پاسخ به سوال رسانههای خارجی آزادی در ایران را نزدیک به مطلق ارزیابی کردید. آیا این تناقض نیست؟ گفت که حرف آن موقع من را تحریف کردید. من در آن مصاحبه گفتم آزادی در ایران برای نقد دولت من نزدیک به مطلق است.
معتقد بود به بقایی و مشائی ظلم شده است. وقتی از ایشان پرسیدیم که شما 8 سال رئیس جمهور کشور بودید و چرا آن زمان نسبت به این امور اعتراض نکردید گفت «شما در جریان نیستید . من همان زمان هم معترض بودم. اما دلیلی نمی دیدم که رسانه ای کنم» گفتیم اما این ادعای آزادی خواهی با مسئولیتهایی که در دولت به امثال آقای مرتضوی دادید چگونه قابل جمع است که گفت: «مسئولیت ایشان با انتخاب مستقیم من نبود.»
می گفت مگر آقای مشائی چه کرده بود که با وی اینطور برخورد کردند؟ آیا پاره کردن حکم قاضی جزایش زندان است؟ چرا نقد ما را به حساب اقدام علیه امنیت ملی می گذارند؟
گفتیم شما قاضی را ظالم می دانید. دادستان را هم ظالم می دانید. رئیس دستگاه عدلیه را ظالم و اهل فامیل بازی می دانید. ضمنا معتقدید برای رهبری هم اشکالات را گفتید و اثری ندیدید. همچنین می گوئید اشکال دستگاه قضائی را هم جائی نیست ببریم. آیا فکر نمی کنید این تصویری که ارائه می کنید فارغ از درستی یا غلطی به معنی برآشفتن علیه کشور است؟ آیا امیدی برای مردم می ماند که برای اصلاح صبر کنند؟ آقای احمدی نژاد اینجا توضیح دادند که « حرف من اینست که اگر رئیس دستگاه قضا عوض شود و یک مجتهد عادل و با تقوی بیاید، خیلی مسائل حل میشود. ولی چرا نگرانید؟ فرض کنید من بگویم اشکال ساختاری است. چرا استقبال نمی کنید؟ مگر غیر اینست که کسی بیشتر از من به این انقلاب خدمت نکرده است؟»
این جمله آخر و جملات مشابهی چون «هیچ کس بیشتر از من به این انقلاب خدمت نکرده است»، «کسی بیشتر از من به رهبری خدمت نکرده است»، «هیچکس به اندازه من برای انقلاب فداکاری نکرده است» در سخنان آقای احمدی نژاد چندین بار به شکلهای مختلف تکرار شد.
از وی پرسیدیم رهبر انقلاب در خطبه مشهور نماز جمعه 29 خرداد 88 فرمودند که نظرم به فلانی نزدیکتر است. بعدها از دولت شما نیز حمایت کردند. اما آخرین واکنش نسبت به شما این بود که آمدن شما به انتخابات را به صلاح ندانستند. بعدها علتش را هم گفتند که موجب دوقطبی می شود. سوال را ساده و کوتاه و صریح پرسیدیم: به نظرتان شما عوض شدید یا رهبری؟ پاسخ دادند «من تغییر نکردم. البته برخی موضوعات برایم روشنتر شده است. اما این چه سوالی است چرا تفتیش عقائد می کنید؟» گفتیم برای یک سیاستمدار نباید مهم باشد که نظر رهبری درباره رفتار او چگونه است؟ اصلا رهبری نه؛ آیا شما به عنوان یک سیاستمدار برایتان نباید مهم باشد که نظر دیگران نسبت به شما چگونه است و چرا تغییر کرده است؟ «گفتند این که در ذهن من چه می گذرد به شما چه کار دارد؟»
گفتیم تحلیل شما را می خواهیم. اشکالی دارد؟ ادامه دادیم که چرا رهبری نگران بودند که با آمدن شما دوقطبی شود؟ چه چیز در رفتار شما دیدند؟ گفتند اتفاقا نظر من این بود که من بیایم دوقطبی رفع می شود . کما اینکه دیدید دو قطبی ایجاد شد . اما اگر من حضور داشتم دوقطبی می شد سه قطبی.
به آقای احمدی نژاد گفتیم اساسا چیزی به نام سه قطبی وجود ندارد. اساسا قطبی شدن مربوط به مردم است نه نامزدها. تقابل هم همیشه دوگانه است نه سه گانه یا بیشتر. سوال اینست که چرا رهبری نگران بودند شما بیاید دوقطبی می شود؟ مجدد گفتند این تفتیش عقاید است. شما بازجوئید مگر . گفتیم آقای احمدی نژاد شما برایتان مهم نبود که نظر رهبری درباره آمدن یا نیامدن شما چیست؟ گفت نه. اساسا من از ایشان سوال نکردم که بیایم یا خیر. خود رهبر انقلاب در اثنای یک گفت وگو گفتند آمدن شما به صلاح نیست.
به نظر رسید خیلی از این بخش پرسش ها راضی نبودند که پاسخ دهند چون کار به مختصری محاجه کشیده شد و اینکه شما من را بازجویی می کنید و غیره.
ادامه دادند که شما اساسا متوجه نیستید که ولایت فقیه یعنی چی. هرکس مخالف رهبری نظری داشت نباید بگوید؟ من نظرم مخالف ایشان است چه کنم ساکت شوم؟
از ما پرسیدند شما هیچ وقت به رهبری نقد نداشتید؟ یکی از مصاحبه کننده ها جواب دادند تا حالا نقد نداشتیم اما خود رهبر انقلاب هم فرموده اند: نقد به رهبری جایز است. نقد ما هم به شما این مساله نیست.
گفتند «نقدتان پس چیست؟»
گفتیم ما نه می گوئیم حرف نزنید و نه می گوئیم چرا نقد دارید. اما نقد به یک عملکرد یک حرف است و تفاوت فاحش با نظام فکری و رفتاری و مدیریتی رهبری، حرف دیگری است. الان هم نمی گوئیم حرف نزنید. سوال ما اینست که اساسا اینکه این تفاوت هر روز دارد بیشتر می شود نگران تان نمی کند؟ به این موضوع فکر کردید؟ رهبری می گوید به آینده امیدواریم و شما می گوئید در بحرانیم و شرایط بن بست گونه است. این تفاوت فاحش بینشی برایتان طبیعی است؟
احمدینژاد در پاسخ گفت: «اینها سوالات مردم نیست. من که می گویم شما خبرنگار نیستید یعنی همین. سوالات مردم را بپرسید.» در پاسخ گفتیم: سوال کف جامعه و پایگاههای بسیج و متدینین همین است. که احمدینژادی که در سال 84 دیدیم چرا اینقدر متفاوت شده است؟ مثالهایی از سخنانش در سالهای 83 و 84 درباره ولایت فقیه، شخص رهبری، مدل سیاستورزی حزبالله و … آوردیم و گفتیم سوال بچههای پایگاههای بسیج این است که گوینده آن حرفها امروز چرا اینقدر تغییر کرده است؟ اصلا این تغییر را قبول دارید؟
در پاسخ به ما ابتدا با لبخند پرسید: «کف پایگاه بسیج یا کف جامعه؟» گفتیم اتفاقا یکی از تغییرات همین است. احمدینژاد 84 تفاوتی بین بسیجیان و آحاد مردم نمیدید. بسیار از این حرف ما ناراحت شد و گفت که بسیجیها را با میلیونها شبنامه علیه من بدبین کردهاند. من تغییری نکردهام. همان احمدینژاد 84 و همان احمدینژاد 58 هستم. فداکاری که من برای رهبری کردهام هیچکس نکرده است. جای دیگری هم اشاره کردند که رفتاری که رهبری با من داشتند با هیچ رئیس جمهوری نداشتند. معاون قرار میدادم بر می داشتند. میخواستم وزیر عزل کنم اجازه نمی دادند. و مواردی دیگر.
بحث به بیداری اسلامی و ماجرای سوریه کشیده شد. گفتند: «من بیداری اسلامی به این شکل که گفته می شد را قبول نداشتم. معتقد بودم پروژه دیگرانست و ما نباید استقبال کنیم. ولی چون نظر رهبری بود حرفی نزدم. ماجرای سوریه هم باید سیاسی حل می شد. هرقدر من تلاش کردم ماجرا به نحو دیگری اصلاح شود نمیگذاشتند. الان هم حل نشده است. همچنان مشکل باقیست.»
آقای احمدی نژاد مجددا گفت: «سوالات مردم را بپرسید. مثل اینکه الان وضعیت کشور چگونه است؟ مقصر کیست؟ باید چه کرد؟» ما هم پرسیدیم که شما در نامه به رهبر انقلاب گفتید این دولت برود کنار. با کدام مبنا به این رسیدید که از رای مردم برگردیم؟ گفت: «الان همه مردم میخواهند» گفتیم: «بله در نامهتان هم اشاره کردید که مردم می خواهند اما از کجا به این نتیجه رسیدید که نظر مردم برگشته است؟ ضمن اینکه شما برای انتخابات مجدد هم شرط گذاشتید که شورای نگهبان انتخابات را مهندسی نکند، مگر این شورای نگهبان همان شورای نگهبانی نیست که شما را انتخاب کردند؟» گفتند: «بله. ولی آیا شورای نگهبان نمی تواند تغییر کند؟ آیا در انتخابات گذشته مهندسی نشد؟ دلیل شان برای رد صلاحیت من چه بود؟ چه پاسخی داشتند؟ در تلویزیون آمدند و گفتند نیازی نیست پاسخ بدهیم.»
سوال کردیم که به نظرتان مردم نظرشان درباره این مواضع شما چیست؟ شما وقتی سراغ انتقاد از قوهقضائیه رفتید که نزدیکانتان را گرفتند. وقتی سراغ شورای نگهبان رفتید که ردصلاحیت شدید. آیا مردم نمیگویند که این انتقادها واقعی نیست؟ پاسخ آقای احمدی نژاد این بود که من در گذشته هم همیشه نقد داشتم و گفتهام. اما خصوصی نقد میکردم. الان کار به جائی رسیده است که باید علنی بگویم.
گفتیم شما معتقدید مجلس 25 درصد رای مردم را دارد. این دولت را هم دیگر مردم قبول ندارند. عدلیه هم امیدی به اصلاحش نیست. به نظرتان این ایستادن مقابل ساختارهای برآمده از رای مردم نیست؟ پاسخ شان این بود که اگر من احساس خطر کنم نباید حرف بزنم؟ شما باید از حرف های من استقبال کنید که میگویم این کشتی در حال غرق شدن است. شما نمی خواهید ما حرف بزنیم .
پایان جلسه ختم شد به ناگفتههای ایشان. اینطور شروع کردند. حرفهایی می خواهم بزنم که تاب شنیدنش را احتمالا ندارید. حرفهای ایشان درباره حاج قاسم سلیمانی و رهبرانقلاب و سپاه و غیره بود در انتها خودشان نظرشان این بود که منتشر نشود.
http://www.darsiahkal.ir/105143/%d8%a7%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c%e2%80%8c%d9%86%da%98%d8%a7%d8%af-%d8%aa%d8%ba%db%8c%db%8c%d8%b1%db%8c-%d9%86%da%a9%d8
*************************************
سلام و احترام
به نظر بنده جناب دکتر احمدی نژاد از خصوصیات ِ مُثبت و منفیِ بارزِی برخوردار است که به بخشی ازآن ها اشاره می کنم :
ویژگی های مثبت دکتر احمدی نژاد:
1- خستگی ناپذیری
2-استکبار ستیزی
3-مردمی بودن
4-ساده زیستی
5-توانمندی فوق العاده در مناظره با حریف
6-دارای قدرت حافظه و هوش سرشار
7-پرکاری
8-شجاعت در اقدام به کارهای خطیر و بزرگ
9-همت عالی
10-دفاع از اصول و ارزش های اسلامی و انقلابی به حسب ظاهر
@واما ویژگی های منفی جناب دکتر احمدی نژاد :
1-ضعف در اخلاص
2-خودمحوری و چموشی
3-عدم اطاعت محض از ولی فقیه(مقام معظم رهبری)
4-انعطاف ناپذیری (غیر معقول)
5-عدم درایت وبصیرت لازم در امور مهمه
6-ایجاد تقابل های مضر و مهلک
7-بلند پروازی در برنامه ها و امور
8- اهل حاشیه سازی بودن
9- دفع اکثری از انقلابیون و جذب اقلی
10-ناسپاسی عملی نسبت به بزرگان حوزه وعلماء و مراجع
.... .... ....
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** پنج شنبه 95/5/21
** ویژگی های مُثبت و منفی دکتر احمدی نژاد(نسیم معرفت)
http://nasimemarefat.parsiblog.com/category/%D9%88%D9%8A%DA%98%DA%AF%D9%8A+%D9%87%D8%A7%D9%8A+%D9%85%D9%8F%D8%AB%D8%A8%D8%AA+%D9%88+%D9%85%D9%86
.: Weblog Themes By Pichak :.