***نسیم معرفت***
** صاحب کتابِ«تفسیرجامِع آیاتِ الأَحکام+آیت الله زین العابدین قربانی لاهیجی
بسم الله الرحمن الرحیم
خِطّه سرسبز گیلان مخصوصا شهرعالِم پرور لاهیجان در طول قُرون و اَعصارِ مختلف مَهد مَشاهیر و نام آوران و فقیهان و حکیمان و شاعران و شخصیت های برجسته علمی و معنوی بوده و هست و خواهد بود. شخصیت هایی و اُستوانه هایی همچون میرزا حبیب الله رشتی و شیخ محمد مدرسی چهاردِهِی و میرزای قمی شفتی صاحب کتابِ قوانین الأصول و محمدتقی بهجت فومنی و شیخ صادق احسانبخش و ملاعبدالرزاق لاهیجی صاحبِ شَوارِقُ الأِلهام فِی شَرحِ تَجریدِ الکَلام و میرزاحسن لاهیجی و حَزین لاهیجی و قطب الدین محمدبن علی شریف لاهیجی صاحب تفسیر شریف لاهیجی و سیدعبدالکریم لاهیجی داماد مرحوم مُلّاعلی کَنی تهرانی و حاج شیخ عبدالله لاهیجی دِیوشَلی یکی از مراجع ثلاث در عصر مشروطیت....
یکی از نام آوران و مشاهیر گیلان و لاهیجان که بیش از نیم قرن در عرصه علم و اجتهاد و قلم و تحقیق و تبلیغ و تبیین معارف اسلام و قرآن و اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ ) مجاهدت و کوشش نموده حضرت آیت الله زین العابدین قربانی پینچاهی لاهیجی می باشد. ایشان با تلاش خستگی ناپذیر در کنار مسؤلیت های مختلفی که داشت، ده ها اثر ارزشمند و گرانسنگ و نیز خدمات عامُّ المَنفعه از خود به یادگار گذاشت. برخی از آثار و تألیفاتش در نوع خود کم نظیر و یا بی نظیر می باشد. ازجمله آن آثار ، «تفسیرجامِع آیاتِ الأَحکام» است که دوازده جلد می باشد و برای تدوین و نگارش آن چهارده سال تحقیق و تلاش نموده است . اینجانب چندین سال از محضرشریفش تلمُّذ نمودم . سلامتی و دوام عمربابرکتش را از خداوند مُتعال مسئلت دارم .
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
بیست و هشتم بهمن هزار و سیصد و نود وشش هجری شمسی
سی ام جُمادَی الأُولی هزار و چهارصدو سی و نُه هجری قمری
(آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی)
از شهر مقدس قم
*************************************
*** سایت دفتر آیت الله زینالعابدین قربانی+کلیک
+ [وبلاگ نسیم معرفت] + (صاحب کتابِ«تفسیرجامِع آیاتِ الأَحکام+آیت الله زین العابدین قربانی لاهیجی). یکی از نام آوران و مشاهیر گیلان و لاهیجان که بیش از نیم قرن در عرصه علم و اجتهاد و قلم و تحقیق و تبلیغ و تبیین معارف اسلام و قرآن و اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ ) مجاهدت و کوشش نموده حضرت آیت الله زین العابدین قربانی پینچاهی لاهیجی می باشد. ایشان با تلاش خستگی ناپذیر در کنار مسؤلیت های مختلفی که داشت، ده ها اثر ارزشمند و گرانسنگ و نیز خدمات عامُّ المَنفعه از خود به یادگار گذاشت. برخی از آثار و تألیفاتش در نوع خود کم نظیر و یا بی نظیر می باشد. ازجمله آن آثار ، «تفسیرجامِع آیاتِ الأَحکام» است که دوازده جلد می باشد و برای تدوین و نگارش آن چهارده سال تحقیق و تلاش نموده است . اینجانب چندین سال از محضرشریفش تلمُّذ نمودم . سلامتی و دوام عمربابرکتش را از خداوند مُتعال مسئلت دارم . سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی +کلیک
+ [ وبلاگ نسیم معرفت] +[صاحب کتابِ«تفسیرجامِع آیاتِ الأَحکام+آیت الله زین العابدین قربانی لاهیجی]+بسم الله الرحمن الرحیم+خِطّه سرسبز گیلان مخصوصا شهرعالِم پرور لاهیجان در طول قُرون و اَعصارِ مختلف مَهد مَشاهیر و نام آوران و فقیهان و حکیمان و شاعران و شخصیت های برجسته علمی و معنوی بوده و هست و خواهد بود. شخصیت هایی و اُستوانه هایی همچون میرزا حبیب الله رشتی و شیخ محمد مدرسی چهاردِهِی و میرزای قمی شفتی صاحب کتابِ قوانین الأصول و محمدتقی بهجت فومنی و شیخ صادق احسانبخش و ملاعبدالرزاق لاهیجی صاحبِ شَوارِقُ الأِلهام فِی شَرحِ تَجریدِ الکَلام و میرزاحسن لاهیجی و حَزین لاهیجی و قطب الدین محمدبن علی شریف لاهیجی صاحب تفسیر شریف لاهیجی و سیدعبدالکریم لاهیجی داماد مرحوم مُلّاعلی کَنی تهرانی و حاج شیخ عبدالله لاهیجی دِیوشَلی یکی از مراجع ثلاث در عصر مشروطیت....+یکی از نام آوران و مشاهیر گیلان و لاهیجان که بیش از نیم قرن در عرصه علم و اجتهاد و قلم و تحقیق و تبلیغ و تبیین معارف اسلام و قرآن و اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ ) مجاهدت و کوشش نموده حضرت آیت الله زین العابدین قربانی پینچاهی لاهیجی می باشد. ایشان با تلاش خستگی ناپذیر در کنار مسؤلیت های مختلفی که داشت، ده ها اثر ارزشمند و گرانسنگ و نیز خدمات عامُّ المَنفعه از خود به یادگار گذاشت. برخی از آثار و تألیفاتش در نوع خود کم نظیر و یا بی نظیر می باشد. ازجمله آن آثار ، «تفسیرجامِع آیاتِ الأَحکام» است که دوازده جلد می باشد و برای تدوین و نگارش آن چهارده سال تحقیق و تلاش نموده است . اینجانب چندین سال از محضرشریفش تلمُّذ نمودم . سلامتی و دوام عمربابرکتش را از خداوند مُتعال مسئلت دارم .+سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+بیست و هشتم بهمن هزار و سیصد و نود وشش هجری شمسی+سی ام جُمادَی الأُولی هزار و چهارصدو سی و نُه هجری قمری+کلیک
*******************************************************************
**صاحب کتابِ«تفسیرجامِع آیاتِ الأَحکام+آیت الله زین العابدین قربانی+نسیم معرفت+کلیک کنید
**صاحب کتابِ«تفسیرجامِع آیاتِ الأَحکام+آیت الله زین العابدین قربانی+نسیم معرفت+کلیک کنید
**صاحب کتابِ«تفسیرجامِع آیاتِ الأَحکام+آیت الله زین العابدین قربانی+نسیم معرفت+کلیک کنید
***** مهم ترین اثر تحقیقی آیت الله زین العابدین گیلانی لاهیجی+نسیم معرفت
***** مهم ترین اثر تحقیقی آیت الله زین العابدین گیلانی لاهیجی+نسیم معرفت
***نسیم معرفت***
قصور زبان از بیان مقام با عظمت حضرت صدیقه کبری (سلاماللهعلیها)
دربارهی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) -این را نه بهعنوان اینکه آدم بخواهد جزو حرفهای متعارف و معمول که میزنند، بر زبان جاری کند- حقّاً و انصافاً ماها قاصریم، حقیرتر از آن هستیم که بخواهیم از آن مقام باعظمت سخن بگوییم؛ از حقیقت نوریِ آن بزرگوار و امثال ایشان از ائمّهی معصومین، زبان ماها، بیان ماها، فهم ماها کوتاهتر از این است که بتوانیم در این زمینهها صحبت کنیم. خَلَقَکُمُ اللهُ اَنواراً فَجَعَلَکُم بِعَرشِهِ مُحدِقین؛(1) قضیّهی انوار ائمّهی معصومین (علیهمالسّلام) این است؛ دیگر حالا ما چه میخواهیم بگوییم؟ لکن در زمینهی سیرهی این بزرگواران و رفتارهای آنها و اسوه بودن آنها بهعنوان یک بشر، چرا، حرف زیاد هست. خیلی حرفها را هم زدهاند؛ بعضی از برادران هم در شعرهای امروزتان اشاره کردید. میدان هم برای حرف زدن زیاد است. در این زمینه چند جملهای عرض میکنیم.
ما باید راجع به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از این نگاه دوّم، یعنی اسوه بودن و مثال بودن نگاه [کنیم]. خدای متعال در قرآن راجع به دو زن بهعنوان اسوهی مؤمنین و دو زن [بهعنوان] نمونهی کافرین -ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنُوا امرَاَتَ فِرعَون،(2) و بعد از یک آیه: وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمران(3)- مثال زده است و برای مؤمنین -نه برای زنهای مؤمن؛ مرد و زن- دو نمونه آورده است. با این نگاه میشود به این بزرگواران نگاه کرد بهعنوان نمونه و از آنها درس گرفت. خب، فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) صدّیقهی کبرا است در میان صدّیقین و صدّیقات، کبرا یعنی بزرگترین صدّیقه است این بزرگوار.
حالا میخواهیم از ایشان درس بگیریم؛ زنها هم درس بگیرند، مردها هم درس بگیرند؛ همه -عالم و جاهل- درس بگیرند. ببینیم دربارهی این بزرگوار در کلمات ائمّهی معصومین، آنچه ذکر میشود از مدایح، چه چیزهایی است. در زیارت امام رضا (علیهالسّلام) وقتی نوبت به حضرت زهرا میرسد برای صلوات -آن زیارتی که سر تا پا صلوات است- [میگوید]: اَللّهُمَّ صَلِ عَلی فاطِمَةَ بِنتِ نَبیِّک؛ این یک خصوصیّت. خب، این خصوصیّت خیلی مهمّی است؛ البتّه قابل تأسّی نیست؛ همه دختر پیغمبر نمیشوند؛ امّا انتساب به پیغمبر بهصورت دختر او، نشاندهندهی رفعت مقام است. وَ زَوجَةِ وَلِیِّک، این هم دوّمی؛ البتّه این هم قابل دستگیری نیست و همه نمیتوانند زوجهی ولیّ خدا بشوند؛ امّا رفعت مقام، رفعت شأن و جاه و جلال این بزرگوار را نشان میدهد. وَ اُمَّ السِّبطَینِ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّة؛ جنبهی کاربردی این [خصوصیّت]، بیشتر از آن دو صفت قبلی است؛ جنبهی کاربردیِ تربیت سبطَین. سبطَینی که «سَیِّدَی شَبابِ اَهلِ الجَنَّة» هستند، مادرشان این بزرگوار است؛ دامان پاکیزهی این مادر است که توانسته اینها را تربیت بکند. این آن چیزی است که میتواند برای ما بهعنوان الگو، بهعنوان اسوه مطرح بشود.
بعد، «اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ النَّقیَّةِ الرَّضیَّةِ الزَّکیَّة» که همهی اینها کاربردی است؛ طهارت، با سه بیان که البتّه این سه بیان «طهر»، «طاهر» و «مطهّر» تفاوتهایی از لحاظ معنا با هم دارند. البتّه [هر] سه تعبیر اشارهی به طهارت و پاکیزگی است: طهارت روح، طهارت دل، طهارت مغز، طهارت دامان، طهارت سرتاسر زندگی. خب این کاربردی است، این برای ما درس است؛ باید سعی کنیم خودمان را پاکیزه کنیم، باید تطهیر کنیم خودمان را؛ بدون طهارت باطن نمیشود به مقامات رسید؛ به حریم ولایت این بزرگوارها هم نمیشود رسید؛ طهارت باطن لازم است. طهارت باطن، با تقوا است، با ورع است، با ملاحظه است؛ ملاحظهی دائمی و مراقبت دائمی از خود طهارت بهوجود میآورد. خب البتّه انسان جایزالخطا است و ممکن است بر ما سیاهیهایی عارض بشود امّا راه پاک کردنِ آن سیاهیها را هم خدا به ما نشان داده، یاد داده: توبه، استغفار. استغفار کنیم؛ استغفار، یعنی عذرخواهی کردن؛ «استغفر الله»، یعنی خدایا عذر میخواهم، معذرت میخواهم. واقعاً، قلباً از ته دل از خدای متعال معذرت بخواهیم؛ این استغفار است، این پاک میکند آن سیاهی را و آن لکّه را. خب، اَلطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَة. التَّقیَّة، همان تقوا؛ اَلنَّقیَّة، آن نقاوت و پاکیزگی باطنی و قلبی؛ اینها خصوصیّات فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) است. ما اینها را بایستی بهعنوان الگو، بهعنوان اسوه، در نظر داشته باشیم و خودمان را به آن نزدیک کنیم.1395/01/11
من لایحضر الفقیه، شیخ صدوق ج 2 ص 613؛
تهذیب الاحکام، شیخ طوسی ج 6 ص 95؛
بحارالانوار، علامه مجلسی ج 99 ص 127 ؛
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، زیارت جامعه کبیره
السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلَائِکَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ وَ أُصُولَ الْکَرَمِ وَ قَادَةَ الْأُمَمِ وَ أَوْلِیَاءَ النِّعَمِ وَ عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ وَ دَعَائِمَ الْأَخْیَارِ وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ وَ أَرْکَانَ الْبِلَادِ وَ أَبْوَابَ الْإِیمَانِ وَ أُمَنَاءَ الرَّحْمَنِ وَ سُلَالَةَ النَّبِیِّینَ وَ صَفْوَةَ الْمُرْسَلِینَ وَ عِتْرَةَ خِیَرَةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه ... وَ أَنَّ أَرْوَاحَکُمْ وَ نُورَکُمْ وَ طِینَتَکُمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّى مَنَّ عَلَیْنَا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ جَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَایَتِکُمْ طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا فَکُنَّا عِنْدَهُ مُسَلِّمِینَ بِفَضْلِکُمْ «3» وَ مَعْرُوفِینَ بِتَصْدِیقِنَا إِیَّاکُم ...
ترجمه:
سلام بر شما اى اهل بیت نبوّت، و جایگاه رسالت، و عرصه رفت و آمد فرشتگان، و مرکز فرود آمدن وحی و معدن رحمت، و خزانه داران بهشت، و نهایت بردبارى، و ریشه هاى کرم، و رهبران امّت ها، و سرپرستان نعمت ها، و بنیادهاى نیکان، و استوانه هاى خوبان، و رهبران سیاسى بندگان، و پایه هاى کشورها، و درهای ایمان، و امینان خداى رحمان، و چکیده پیامبران، و برگزیده رسولان، و عترت بهترین گزیده پروردگار جهانیان و رحمت و برکات خدا بر آنان باد ... و همانا ارواح و نور و سرشت شما یکى است، پاکیزه و پاک شد، برخى از آن از برخی دیگر است، خدا شما را نورهایى آفرید، و گرداگرد، عرش خود قرار داد، تا با آوردنشان به دنیا بر ما منّت نهاد، و قرارتان داد در خانه هایی که اجازه داد رفعت یابند و نام او در آنها ذکر شود، و درودهاى ما بر شما قرار داد، و آنچه ما را از ولایت شما به آن مخصوص داشت، مایه پاکى براى خلقت ما، و طهارت براى جان ما، و تزکیه براى وجود ما، و کفاره گناهان ماست، پس ما در نزد خدا از تسلیم شدگان به فضل شما، و شناخته شدگان به تصدیق جایگاه شما بودیم ...
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذینَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَونَ إِذ قالَت رَبِّ ابنِ لی عِندَکَ بَیتًا فِی الجَنَّةِ وَنَجِّنی مِن فِرعَونَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنی مِنَ القَومِ الظّالِمینَ
ترجمه:
و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانهای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!»
وَمَریَمَ ابنَتَ عِمرانَ الَّتی أَحصَنَت فَرجَها فَنَفَخنا فیهِ مِن روحِنا وَصَدَّقَت بِکَلِماتِ رَبِّها وَکُتُبِهِ وَکانَت مِنَ القانِتینَ
ترجمه:
و همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود!
***نسیم معرفت***
به نام خدا
** برخی ازخصلت ها وخصوصیات زیبای مورچه ها
1- دارای مراتبی از شعور و فهم هستند چنانکه در سوره نمل آیه 18 به آن اشاره شده است .حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
2- امید به آینده و آینده نگری دارند
3-سعی و تلاش فراوان دارند
4- خستگی ناپذیرند
5- راحت طلب نیستند
6- دسته جمعی و گروهی کار می کنند
7-برای خود خانه و لانه ای دارند
8- رهبر دارند و از او اطاعت می کنند
9- با هم ارتباط و تبادل پیام دارند
10- از انجام کارهای بزرگ هراس ندارند و گاهی چیزهایی را حمل می کنند که چند برابرشان هست .
11- یک سوره در باره آنها نازل شد (سوره نَمل)
12- در خطبه 216 از نهج البلاغه فیض الاسلام ص736 مولا علی (عَلَیهِ السَّلامُ ) در باره شگفتی های خلقت مورچه بیانات زیبایی دارند .
* درس هایی از مورچه ها :
1- تلاش و کوشش و حرکت و جُنب و جوش
2-همّت بالا
3- امید به آینده و آینده نگری
4- ذخیره سازی و به فکر آینده بودن
5- بهره وری و بهره دهی
6- زندگی اجتماعی داشتن - دسته جمعی و گروهی کارکردن
7- تعاوُن و همکاری
8- لانه سازی - خانه سازی
9- پاک سازی محیط زیست
10- خستگی ناپذیری
11- نظم و انضباط داشتن
12- اطاعت از رهبر و فرماندهی خود داشتن
13- موانع را از سر راه برداشتن و یا دور زدن موانع - به بُن بست نمی رسند و از تلاش برای رسیدن به مقصود خود باز نمی مانند
14- مقابله و مبارزه با تهدیدات
15- واکنش نشان دادن به تهدید ها و خطرات
16- دور اندیشی و چاره اندیشی
17- احتیاط کردن - رعایت احتیاط
18- دقت و وارسی در کارهای خود
19- هوشیاری و حواس جمعی
20- پُرتحرّک و با نشاط بودن
21- عدم راحت طلبی در امور خود
22- با هم ارتباط و تبادل پیام دارند
23- شعور و آگاهی داشتن
24- عدم هراس و ترس از انجام کارهای بزرگ
25- نُزول یک سوره به نام نَمل و مُورچه
آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
************************************
**** گُزیده هایی از سخنان آیت الله اکبر هاشمی بَهرمانی رفسنجانی+آیت الله هاشمی کیست؟!!! +http://saadatmirghadimha.rzb.ir/post/91+سایت سعادت میرقدیم ها یا دانش پیما+کلیک کنید+
http://nasimemarefat.parsiblog.com/Posts/3925/+نسیم معرفت+آیا ازنظر اسلام مردان برزنان برتری دارند؟!!+آیت الله سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی+http://nasimemarefat.parsiblog.com/ .+کلیک کنید! .
*** قرآن کتابی پراز خیر وبرکت+ کتابخانه اینترنتی آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی+پایگاه اندیشوران حوزه +http://saadat.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=2252 +کلیک کنید .
***نسیم معرفت***
** شناخت حق و حق شناسی...+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
.... برای کلمه حق در لغت ،معانی گوناگونی ذکر شده که عبارتند از : ثابت و استوار - موجود ثابت و پابرجا- کمال - کمال مطلق - کار حتمی و قطعی و واقع شدنی-عَدل و عدالت- سلطنت - قطع و یقین - تدبیر - نصیب وبهره و منفعت- مال و دارایی . در کتاب لِسانُ العَرَب درباره معنای کلمه حق چنین آمده است : اَلحَقُّ نَقیضُ الباطِل . یعنی حق نقیض و ضد و مقابل باطل است. البته به نظر می رسد که منظور از نقیض در اینجا به معنای عام و اعم است نه معنای اصطلاحی منطقی(نَقیضُ کُلِّ شَئِِ رَفعُهُ ) که در منطق آمده است . مراد صاحبِ کتاب لِسانُ العَرَب از این عبارت : اَلحَقُّ نَقیضُ الباطِل ، نظر مصداقی و واقعیت خارجی و ظهور و بروز عینی حق است به این معنا که حق پایدار است و باطل ناپایدار لذا حق وباطل نقیض و یا ضد هم هستند. کلمه حق در علوم و اصطلاحات مختلف ( اصطلاح فقهی و حقوقی و کلامی و فلسفی و عرفانی و منطقی و لغوی و...) بکار گرفته می شود و معناهای مختلفی دارند ولی نقطه مشترک همه آن ها همان معنای ثُبوت است لکن این ثبوت به اَشکال مختلف ظهور پیدا می کند .مثلا حق در اصطلاح فقه وحقوق به معنای ثبوتِ اختصاص و سلطه و سلطنت و تسلُّط نسبت به یک چیزی است. مثلا آقای زید نسبت به فلان شئ حق دارد یعنی این شئ مال اوست و اختصاص به او دارد و او مالکیت و تسلط و سلطنت بر آن دارد و.... در منطق که بحث از قضایا می شود به قضیه صادقه ، حق گفته می شود . یعنی این قضیه مطابِق با واقع و خارج بالمعنی الاعم ( ذهن و خارج از ذهن و نفس الأمر ) است به عبارت دیگر این قضیه ، ثبوت و واقعیت خارجی و نفس الأمری دارد و در مقابل به قضیه که مطابق با واقع نباشد قضیه کاذبه و غیر حَقَّه گویند . در مباحث کلامی به عقیده درست و استوار که مُستظهَر به براهین مُتقنِ عقلی است حق گفته می شود و مقابل آن را باطل گویند و در عرفان که از اوج بالای معرفتی و شهودی برخوردار است به وجودِ صِرف و بَحت و محض ، حق گویند و به موجودی که که عینیت او وجود و ثبوتِ محض باشد و هیچ نقصی وباطلی در آن راه نداشته باشد حق می گویند .پس کلمه حق در اصطلاحات و علوم مختلف معانی مختلفی دارد که نقطه مشترک همه آن ها ثُبوت است . با توجه به توضیحی که درباره حق داده شد آنگاه وقتی که ما براساس آموزه های دینی و قرآنی و نیز براساس دعای عدیله می گوییم قرآن حق است ، نبوت و امامت حق است ، قیامت و حساب و کتاب حق است ، سؤال نَکیر و مُنکر حق است ، قبر و قیامت حق است .... تا حدی معنی و مفهوم حق برای ما روشن می گردد . برخی مفاهیم را ما می توانیم از راه تقابُل درک کنیم که می گویند : تُعرَفُ الأَشیاءُ بِأضدادِها. شب در مقابل روز و صدق در برابر دروغ و روشنی در برابر تاریکی و وجود در برابر عدم و حق در برابر باطل قرار دارد و می توان از راه تقابل به معنا و مفهوم و حقیقت هر یک رسید . در امور دینی و قرآنی با مسأله حق و باطل بسیار برخورد می کنیم . فلان عقیده باطل است. فلان عقیده حق است . با توجه به توضیحات داده شده درباره مفهوم و معنای حق ، این مسأله نیز تاحدی برای ما روشن می گردد که مراد از عقیده حق و راه حق و ... چیست ؟ البته در رابطه با تعریف حق و اقسام حق و ماهیت و حقیقت حق بحث ها و مطالب گسترده ای می باشد که در این مجال نمی گنجد .در بخشی از دعای افتتاح به خداوند عرضه می داریم :...اللَّهُمَّ مَا عَرَّفْتَنَا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْنَاهُ وَ مَا قَصُرْنَا عَنْهُ فَبَلِّغْنَاهُ .. خدایا آنچه از حق به ما شناساندی پس تحملش را به ما عنایت فرما و آنچه را که قصور داریم نسبت به حق ، ما را به آن ( مرتبه حق) برسان .
منظور از شناساندن حق در این فقره از دعای افتتاح صِرفا به معنای شناساندن مفهومی نیست بلکه مراد از آن رسیدن و ادارک و معرفت واقعی و وجدانی و معرفت شهودی به عینیت و واقعیت حق و تسلیم در برابر آن است. شناخت و معرفت حق یک نعمت و تحفه الهی است که باید بابت این نعمت سپاسگزار و شکرگزار حضرت حق باشیم و از خدا بخواهیم که ظرفیت درک حق و مراتب حق و تحمل آن را در ما زیاد فرماید. در روایتی از علی علیه السلام وارد شده است که حق ، در ظاهر ثقیل است ولی در واقع گوارا و باطل در ظاهر خفیف و سبک است و در واقع و در باطن وباآور و ویرانگر و نابود کننده ( ارزش های انسانی و دینی) می باشد . [قَالَ علی علیه السلام : إِنَّ الْحَقَّ ثَقِیلٌ مَرِی ءٌ وَ إِنَّ الْبَاطِلَ خَفِیفٌ وَبِئُُ . حقّ (در ظاهر) گران است و سنگین و (در باطن) گوارا، و باطل (در ظاهر) سبک است و آسان و (در باطن) و باء آورنده و نابود کننده می باشد ] .
هراندازه شناخت و معرفت علمی و شهودی به حق در ما بیشتر باشد ، ظرفیت و آمادگی بیشتری برای پذیرش حق خواهیم داشت و وگرنه قبول حق برای ما سنگین و ناگوار خواهد بود . انبیاء و چهارده معصوم علیهم السلام و نیز پیروان حقیقی آنها و مجاهدان راه حق و حقیقت ، هیچگاه از پذیرش حق اکراه نداشتند و همیشه تسلیم حق و منادیان حق و حقیقت در جامعه بودند و در برابر متجاوزین و طغیانگران و پایمال کنندگان حقوق الهی و بشری مقاومت و ایستادگی می نمودند و در راه تحقق جامعه حقمدار و حق محور ، متحمل سختی ها و شکنجه ها تا پای شهادت بودند .
اکثر مردم از نظر مفهومی ممکن است معنای حق وباطل را درک کنند ولی معرفت و تشخیص واقعیت حقیقی و واقعی و عینی حق و باطل کار سخت و گاه بسیار صعب و دشوار می باشد . حق و باطل معمولا با آثارشان شناخته می شوند . آثار حق عبارتند از کمال و رشد و معرفت و سعادت و فلاح و رستگاری و اصلاح و طاعت و بندگی و عزت و پاکی و طهارت و برابری و راستی و صدق و صداقت و نورانیت و .... و آثار باطل عبارتند از : ظلمت و تاریکی و فریب و نیرنگ و خُدعَه و دروغ و دروغپردازی و جهل و شرک و گمراهی و ظلم و ستم و بی عدالتی و حق کُشی و چپاولگری و خونریزی و طغیان و طغیانگری و ...
بالاترین مرتبه حق ، شناخت و معرفت وجودی و مصداقی و شهودی به پروردگار عالم و وظیفه شناسی نسبت به او و اطاعت از فرامین او و فرامین رسولان او بخصوص فرامین رسول مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم و اهل بیتش(علیهم السلام) است . خداوند تبارک و تعالی حق مطلق و کمال مطلق است و هر حقی به حق مطلق بر می گردد . یکی از اوصاف و یا نام های خداوند ، کلمه حق است ، فَتَعالَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَریمِ.(سوره مؤمنون آیه 116) . در کتاب کَشفُ الغُمَّه و اَمالی شیخ طوسی ، با سَنَدهای معتبر روایت شده که حضرت رسول (صلی الله علیه وآله ) فرمود: هر کس هر روز صد مرتبه بگوید: لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ المَلِکُ الحَقُّ المُبینُ ، از فقر و وحشت قبر نجات می یابد و توانگری به او روی آورد. امام باقر (علیه السلام ) از پدرش ، از پدرانش روایت کرده که فرمودند: کسی که هر روز سی بار بگوید: لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ المَلِکُ الحَقُّ المُبینُ (هیچ خدایی نیست جز خدای یکتای فرمانروا که وجودش ثابت و روشن و آشکار است )، به بی نیازی رو آورده و به فقر پشت کرده و درِ بهشت را کوبیده است . ثواب الاعمال ، ص 21.
یکی از معانی حق ، کمال است و چون خداوند کمال مطلق است پس او حق مطلق است . در دعای عدیله به بخشی از مصادیق حق اشاره شده است که اعتقاد والتزام به آن ها واجب و لازم است : ... وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ مُسَاءَلَةَ الْقَبْرِ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ النُّشُورَ حَقٌّ وَ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِیزَانَ حَقٌّ وَ الْحِسَابَ حَقٌّ وَ الْکِتَابَ حَقٌّ وَ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیهَا وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ....
باید بدانیم که خداوند و پیامبران بویژه پیامبراسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) و ایمه (عَلَیهِمُ السَّلامُ ) و قرآن و بزرگان دینی و علماء و مجاهدان راه دین و قرآن و شهداء و پدر و مادر و استاد و محیط و جامعه و همسایه و .... بر ما حق دارند و حقشناسی و ادای حق آنها بر ما لازم است . معرفت به حق پیامبر ص و اهل بیت ع در ردیف معرفت به حق خداوند است و کسی که حق پیامبر و اهل بیت او را نشناسد حق خدا را نیز نشناخته است . همه مردم وظیفه دارند و مکلفند که حق را از باطل تشخیص دهند و در برابر حق تسلیم باشند و نسبت به صاحبان حق ، حقشناسی عملی و رفتاری و قولی داشته باشند . پیامبر اسلام ص و ایمه معصومین ع و قرآن کریم و ترس از خداوند و توجه به حساب و کتاب قیامت و تهذیب نفس و صفای باطن بخشی از معیار های شناخت حق از باطل است. در روایت است که پیامبر ص فرمود : عَلِی مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِی، یدورُ مَعَهُ حَیثُما دارَ . علی ع با حقّ است و حق با علی ع . هر کجا علی ع باشد، حق هم آن جاست و حق به دور علی ع میگردد و او محور حق است.
در روایتی در اصول کافی کتاب التوحید امام باقر (عَلَیهِ السَّلامُ ) فرمودند : بِنا عُبِدَالله. وَ بِنا عُرِفَ اللهُ. وَ بِنا وُحِدَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی. وَ مُحَّمَدٌ (ص) حِجابٌ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی به وسیله ما خدا بندگی می شود و به وسیله ما خدا شناخته می شود و به وسیله ما توحید خداوند متعال تحقق می یابد. و حضرت محمد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) حجاب و واسطه خدای متعال است (که بوسیله او هر موحدی به حد استعداد و ظرفیتش به مقام توحید می رسد و بدون فیض محمدی ص باب توحید و معرفت به خداوند حتی نسبت به انبیاء پیشین مسدود است و حضرت علی ع که امام الموحدین است از فیض پیامبر اکرم ص بطور کامل بهره مند شده است)
و باز در اصول کافی( در کتاب الحجه) روایت دیگری حضرت صادق (عَلَیهِ السَّلامُ ) می فرماید : الاَوصیاءُ هُم اَبوابُ اللهِ عَزَّوَجَّلَ الَّتی یُؤتی مِنها. وَلَولاهُم ما عُرِفَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ. وَ بِهِم احتَجَّ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی عَلی خَلقِهِ
اوصیای پیامبر ص (یعنی اهل بیت ع) درها و باب های معرفت خداوند می باشند. و اگر آنها نبودند، خدای عزوجل شناخته نمی شد، و خدای متعال به وسیله ایشان حجت را بر خلق خود تمام کرده است. علی(علیه السلام) در آخرهای خطبه 232 از نهج البلاغه فیض الاسلام ص765 معرفت حق اهل بیت(علیهم السلام) را در زمره معرفت حق خدا و رسولش (ص) می شمرد و باور داشتن و معرفت به حق خدا و رسول و اهل بیتش (علیهم السلام) را در ردیف شهادت در راه خدا معرفی می فرماید : فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، مَاتَ شَهِیداً وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ النِّیَّةُ مَقَامَ إِصْلَاتِهِ لِسَیفِهِ
کسی از شما که در بستر خویش بمیرد، ولى بهطور شایسته معرفت خدا و پیامبر و اهل بیتش را داشته باشد، «شهید» از دنیا رفته، و اجر و پاداشش بر خدا است و ثواب اعمال شایستهاى(مثل جنگ و جهاد در راه خدا و ...) را که قصد انجام آن ها را داشته است، مىبرد، و نیتش، جانشین ضربات شمشیرش قرار مىگیرد....
عموم انسان ها نسبت به درک شهودی حق و حقشناسی نسبت به مصادیق حق ، کوتاهی و قصور و یا تقصیر دارند و اگر لطف و عنایت الهی نباشد رسیدن و معرفت به حق و درک آن و حقشناسی ، مشکل و گاهی هم محال است.. از خداوند می خواهیم که درک واقعی و شهودی حق و تحمل پذیرش آن و حق شناسی و ادای وظیفه نسبت به مراتب و مصادیق حق (مخصوصا حق خدا و پیامبران و حق چهارده معصوم ع و ...) را به همه ما عنایت فرماید
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَکَ
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی
(آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی)
********************************************
*** شناخت حق یک نعمت الهی است+نسیم معرفت+آیت الله سعادت میرقدیم+کلیک
** نامه استاد داود طیب زاده مشکین شهری اردبیلی برای آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
بسمه تعالی
محضر مبارک جناب مستطاب حضرت آیت الله سید سعادت میر قدیم لاهیجی دام عزه
با نهایت احترام به استحضار میرساند اینجانب داوود طیب زاده از نوادگان خاقانی شیروانی شاعر و ادیب 76 ساله آذربایجان که عمری در تدریس و تالیف آثار و تحقیق و تفحص در تاریخ تمدن و معارف اسلامی مصروف داشته ام اخیرا به تجزیه و تحلیل عقائد عرفا، فضلا، فلاسفه و سخنوران و پیشوایان مکاتب و مشارب اشتغال دارم حاصل تحقیقات و پژوهشهای علمی و عملی خود را در قالب 25 جلد آثار منظوم و منثور به زبانهای عربی و فارسی و ترکی جمع آوری کرده و ذوق سرشاری در مباحث ادبی و فلسفی دارا بوده و دل به این وادی نموده ام و در خوشنویسی نیز کار کرده و در صدد نوشتن کل قرآن کریم هستم و از شاهکارهای اینجانب منظوم و ترجمه دیوان حافظ به زبان ترکی و تسلط به اشعار در سبکهای مختلف و رکورد شکن شعری از حیث ابیات میباشد و در این راستا بخاطر تلاش وافر و زحمات طاقت فرسا و گذر اتمام عمر راهکار و پیشنهادات برای نشر و چاپ اثر منظوم و منثور اینجانب هستم و از پیشنهادات حضرتعالی در پیشبرد نشر آثار دست مساعدت و یاری را داریم و ان شا الله در صورت توفیق و فراهم بودن زمینه مایلم به استان قم رسیده و از نزدیک از حضرات دیدار و از محضر مبارکتان بهره ها برده باشم و غیر از مباحث نشر و چاپ از آثارتان برای تبادل اندیشه ها و بهره مندی به اینجانب ارسال فرمایید در تحقیقاتمان استفاده نماییم و ان شا الله آثار ما نیز مزین به زیور طبع گردید برای حضرتعالی ارسال خواهد شد امیدوارم در نشر معارف اهل بیت علیهم السلام تلاش مورد توجه خدای منان را داشته و مرضی واقع گردد
والسلام
داوود طیب زاده
مشکین شهر 11/9/96
آدرس استان اردبیل مشکین شهر روبروی حوزه علمیه المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف دفتر ادبی داوود طیب زاده مشکینی متخلص به طیب
دانشمند محترم جناب مستطاب آقای داود طیب زاده مشکین شهری اردبیلی+کلیک
دانشمند محترم جناب مستطاب آقای داود طیب زاده مشکین شهری اردبیلی+کلیک
***نسیم معرفت***
به نام خدا
محضر شریف دانشمند محترم جناب مستطاب آقای داود طیب زاده مشکین شهری اردبیلی
سلام علیکم
نامه حاکی از لطف و مهر و عنایت جنابعالی واصل شد . خطه آذربایجان مهد علم و دانش و فرهنگ و شعر و ادب و حکمت و فلسفه و تفسیر است که شخصیت ها و مشاهیر و مفاخری چون پروین اعتصامی نابغه ادب پارسی و افضل الدین خاقانی شروانی شاعر و قصیده سرای بزرگ ایران زمین و علامه طباطبایی صاحب تفسیر گرانسنگ المیزان و علامه امینی صاحب الغدیر و مدافع حریم ولایت و تشیع و علامه جعفری فیلسوف و محقق و متفکر جهان اسلام را در دامن خود پروریده است .آشنایی و دیدار با حضرتعالی که از دیار نام آوران فضل و فضیلت و دانش هستید و مستغرق در علم و فرهنگ و شعر و حکمت و ... می باشید بسی مایه خرسندی است و امیدوارم که در سایه توجهات و عنایات حضرت پروردگار به خواسته های متعالی خویش نایل گشته و در ترویج و نشر آثار ارزشمندتان موفق باشید. سلامت و بقای عمرشریف تان را از خداوند متعال مسئلت دارم .
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
24 آذر 1396 ه.ش
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
*** هیچ حیوانی همانند انسان محتاج تربیت نیست+امام خمینی
بسم الله الرحمن الرحیم
جهاد با نفس، جهاد اکبر
کشور ما و ملت ما احتیاج به سازندگی دارد. سازندگیهای روحی مقدم بر همه سازندگیهاست. جهاد سازندگی از خود افراد باید شروع بشود و خودشان را بسازند و با شیطان باطنی جهاد کنند که این جهاد منشأ همه جهادهایی است که بعد واقع میشود. انسان تا خودش را نسازد نمیتواند دیگران را بسازد و تا دیگران ساخته نشوند، نمیشود که کشور ساخته بشود. جهاد سازندگی از خود آدم باید شروع بشود. جهاد نفس، جهاد اکبر است. برای اینکه همه جهادها اگر بخواهد نتیجه داشته باشد و بخواهد انسان در جهادها پیروز بشود موکول به این است که در جهاد نفس پیروز باشد.
اگر انسانها توجه به خودشان داشته باشند، جهاد نکرده باشند با شیطان خودشان، اینها واحد واحدهایی هستند که علاوه بر اینکه نمیتوانند اصلاح جامعه را بکنند، فساد هم در جامعه میکنند. همه فسادهایی که در عالم واقع میشود، برای این است که آن جهاد واقع نشده؛ آن جهاد اکبر واقع نشده. تمام این گرفتاریهایی که بشر دارد از دست خود بشر دارد. بشر است که به بشر جنایت وارد میکند. سایر موجودات، سایر حیوانات ولو سبع هم باشند، آن قدری که بشر جنایت میکند آنها نمیکنند. این بشر است که چون اصلاح نشده است و جهاد سازندگی نکرده است، این از همه حیوانات سَبُع تر است. هیچ سَبُعی(درنده ای) مثل انسان نیست. و هیچ حیوان دیگری هم به پای این حیوان نمیرسد.
جلد 11 - صفحه 380
از آدم تا خاتم، در راه پرورش انسانها
آن قدر که این انسان؛ این حیوان دو پا، در عالم فتنه و فساد میکند هیچ موجود دیگری نمیکند. و آن قدری که این حیوان دو پا محتاج به تربیت است هیچ حیوانی محتاج نیست. تمام انبیا از اول تا حالا، تا خاتم، از آدم تا رسول اکرم برای یک مقصد آمدند، و آن مقصد این است که این حیوانات را انسان کنند. مقصد این است. تمام کتابهایی که از آسمان برای انبیا آمده است که بزرگترش قرآن کریم است، همین یک مقصد را دارد که این انسانهایی که در این ظلمات واقع شدهاند، غرق شدهاند در دنیا، همه توجهشان به خودشان است، هرچه میخواهند برای خودشان میخواهند، اصلاً پیششان مطرح نیست یک چیز دیگری غیر از خودشان، آنها میخواهند اینها را از این ظلمتها نجات بدهند؛ به عالم نور برسانند ظلمتهای زیاد؛ ظلمات، آیه شریفه این طرفش را ظلمات میفرماید «اللهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ الَی النُّورِ» (1) آن طرف را نور میفرماید، این طرف را ظلمات. ظلمتها زیاد است. تاریکیهایی که بشر به آن مبتلاست.
چه تاریکیهایی که در نفس خودش هست، و در باطن خودش هست، و چه تاریکیهایی که در جامعه هست. اینها زیادند. از اینها وقتی انسان تخلص پیدا کرد، نور یک امر واحد است. همه به یک مبدأ واحد به یک مبدأ نور باید برگردند.
خودخواهی منشأ همه ظلمتها
انبیا آمدند که اینهایی که در ظلمتها واقعاند، اینهایی که هیچ نمیبینند الّا خودشان [را]، و هیچ نمیخواهند الّا برای خودشان، برای هیچ کس دیگر ارزش قائل نیستند، هر چه هست برای خودشان میخواهند، اینها را از این خودخواهی که منشأ همه ظلمتهاست، نجات بدهند و برسانند به خداخواهی که نور است. آنهایی که رسیدهاند به این مقام خداخواهی، که این یک مرتبه از کمالات است، آنها اینطور نیستند دیگر که مثل ماها فکر کنند. آنها فکر دیگران هستند قبل از اینکه فکر خودشان باشند. پیغمبر اکرم
(1) - سوره بقره، آیه 257.
جلد 11 - صفحه 381
برای این کافرهایی که مسلمان نمیشدند و مؤمن نمیشدند غصه میخورد. در آیه شریفه هست که: مثل اینکه میخواهی خودت را هلاک کنی برای اینها (1). میخواست که همه عالم به نور برسند. مبعوث شده بود برای اینکه همه این هیاهوهایی که در دنیا هست و این هیاهوها برای خود است، برای رسیدن به قدرت خود است، این هیاهوها را از بین ببرد، و یک خداخواهی در مردم ایجاد کند، توجه به نور ایجاد کند. اگر ایجاد بشود آن، دیگر این همه نزاعهایی که در دنیا هست از بین میرود.
بی ایمانی ریشه اختلاف و درگیری
اگر تمام انبیا جمع بشوند در یک محلی، هیچ وقت با هم نزاع نمیکنند. اگر اولیا و انبیا را، شما فرض کنید که الآن بیایند در دنیا، هیچ وقت با هم نزاع ندارند. برای اینکه نزاع مال خودخواهی است. از نقطه نفس انسان پیدا میشود که آنها نفس را کشتهاند. جهاد کردهاند و همه خدا را میخواهند. کسی که خدا را میخواهد نزاع ندارد. همه نزاعها برای این است که این برای خودش یک چیزی میخواهد، آن هم برای خودش یک چیزی میخواهد. این دو خودها تزاحم میکنند. این قدرت را میخواهد مال خودش باشد، آن هم قدرت را میخواهد مال خودش باشد. تزاحم میکنند. جنگ درمیآید.
اگر مردم تربیت بشوند به تربیت انبیا که همه کتب آسمانی برای این تربیت آمده است، همه این نزاعها از بین میرود. همه این گرفتاریهایی که برای بشر است از بین میرود. برادر میشوند همه. همان طوری که در قرآن کریم همه را برادر خوانده است. مؤمنها برادرند. از این آیه استفاده این معنا میشود که چنانچه دو نفر به اخوت ایمانیشان عمل نکنند، برادر نباشند، مؤمن نیستند. «الْمُؤمِنُونَ اخْوَة» (2) اینکه برادر هستند. این مؤمنها برادرند. همان طوری که یک برادر برای برادر خودش خیر میخواهد، مؤمن این است. اگر یک وقت ما دیدیم که کسی برای برادرهای خودش خیر نخواست، نزاع راه
(1) - سوره شعرا، آیه 3: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلّا یَکُونُوا مُؤْمِنینَ».
(2) - سوره حجرات، آیه 10.
جلد 11 - صفحه 382
انداخت، هیاهو راه انداخت، این به طرف خودش بکشد، او به طرف خودش بکشد، این از ایمان معلوم میشود که حظ صحیح نبرده است. این که باید ایمان در قلب این تأثیر بکند، نکرده است.
ایمان راستین، باورمندی قلبی
ایمان فقط این نیست که ما اعتقاد داشته باشیم که خدایی هست و پیغمبری هست و چه، نه، ایمان یک مسئلهای بالاتر از این است. این معانی را که انسان ادراک کرده به عقلش، باید با مجاهدات به قلبش برساند که قلبش آگاه بشود، بیابد مطلب را. خیلی چیزهاست که انسان به برهان میداند که فلان قضیه فلانطور است یا فلانطور نیست.
لکن چون ایمان نیامده است، تأثیر نمیکند. مثلاً نوع مردم اینطور هستند که در یک شب تاریکی، اگر یک مردهای در محلی باشد پیش او میترسند بخوابند، و همه هم عقیدهشان این است که مرده هیچ اثری ندارد. هیچ کاری از او نمیآید. عقلشان میگوید که مرده است. این مرده حس و حرکت ندارد تا بتواند به من ضرر بزند. عقل این را میگوید. لکن این مطلب به قلب نرسیده. مرده شورها به قلبشان رسیده. مرده شورها به واسطه تکراری که کردهاند، عمل تکرار شده، به واسطه تکرار، آنها پیش مرده میخوابند. هیچ برایشان چیزی نیست. این فرق مابین ادراک عقلی و ایمان است. ادراک عقلی [که] آدم میکند تأثیر در آدم ندارد. تا ایمان نباشد، مسئله عقلی را قلبش نفهمیده باشد، باورش نیامده باشد، آن مسئله عقلی تأثیرش کم است.
عالَم، محضر خداست
ایمان عبارت از این است که آن مسائلی را که شما با عقلتان ادراک کردهاید قلبتان هم به آن آگاه بشود. باورش بیاید. این محتاج به یک مجاهدهای است تا به قلب شما [، برسد]. بفهمید که همه عالم محضر خداست. محضر خداست. ما الآن در محضر خدا نشستهایم. اگر قلب ما این معنا را ادراک بکند که ما الآن در محضر خدا هستیم، همین مجلس محضر خداست، این را اگر - ایمان انسان بر آن راه پیدا نیست - مؤمن بشود انسان
جلد 11 - صفحه 383
به آن، قلب انسان بیابد این مطلب را، از معصیت کنار میرود. تمام معصیتها برای این است که انسان نیافته این مسائل را. برهان هم بر آن دارد. برهان عقلی هم قائم است به اینکه خدای تبارک و تعالی همه جا حاضر است. هم برهان است و هم همه انبیا گفتهاند «وَ هُوَ مَعَکُمْ ایْنَما کُنْتُمْ» (1) قرآن است، او با شماست. هر جا هستید او با شماست. ما این را از قرآن شنیدهایم. به برهان هم ثابت هست، لکن به قلب ما نرسیده است. ما مثل مرده شور نشدهایم. تا حالا در این باب، ما مثل مردم عادی هستیم که مطلب نرسیده به قلبمان، تا اگر بخواهیم یک غیبت بکنیم، یک تهمت بزنیم، یک کار زشت بکنیم ببینیم محضر خداست. محضر احترام دارد. انسان در محضر یک بزرگی که در نظر خودش بزرگ است، احترام میکند از آن محضر. اگر یک شخصی که در نظرتان بزرگ است پیش شما باشد، در محضر او کار خلاف نمیکنید، چه رسد به اینکه در محضر او به او خلاف بکنید. کار خلاف مطلقاً آدم نمیکند در محضر یک کسی که ادراک کرده است که این بزرگ است، محترم است. چه رسد به این که در محضر آن محترم به خود آن محترم خلاف احترام بکند. محضر، محضر خدای تبارک و تعالی است. عالم محضر است. تمام عالم محضر او است. معصیت مخالفت با خود اوست. با آن کسی است که در محضرش هستید. بسازید.
سازندگی درونی، گامی در راه نور و روشنایی باید بسازیم خودمان را، جدیت کنید که این جهاد سازندگی را از خودتان شروع کنید. وقتی از خودتان شروع کردید هر کاری بکنید، این کاری است الهی. وقتی خودتان را ساختید، تمام کارهایتان کارهای الهی میشود. برای اینکه از ظلمتها بیرون رفتهاید. در نور وارد شدهاید. همه اعمالتان نورانی میشود. حرف که میزنید نور است. با گوش هم که میشنوید نور است. با قلبتان هم ادراک میکنید و با نور ادراک میکنید. اصلاً شما شدهاید نور.
(1) - سوره حدید، آیه 4.
جلد 11 - صفحه 384
انبیا آمدند که ما اشخاصی [را] که از نور بهرهای نداریم و ظلمات - به ما - احاطه کرده است از هر طرف ما را، از این ظلمتهای گوناگون نجات بدهند و برسانند به عالم نور، که اگر رسیدید به عالم نور، شما سر تا پایتان نورانی میشوید؛ نور میشوید. اصلش حرفی که میزنید نورانی است. حرفی که میشنوید نورانی است. گوش و سمع و بصر [نورانی است] همه گوش خودت را رها کردهای، یک گوش نورانی پیدا کردهای. چشم ظلمانی را رها کردهای، یک چشم نورانی پیدا کردهای. چشمی است که با آن توجه به خدا دارید. گوشی است که با آن توجه به خدا دارید.
* مشکل توبه، در دوران پیری
باید خودمان را بسازیم. خودتان را که بسازید همه کارهایتان جهاد سازندگی است. هر کاری بکنید دیگر در حیطه جهاد وارد شدهاید شما. شما مجاهد هستید دیگر. کارهای مجاهد کارهای جهادی است. کوشش کنید که این جهاد سازندگی را در خودتان ایجاد کنید. یعنی، مشغول بشوید به این کار. نگذارید برای اینکه بعد آخر عمر. بسیاری از وسوسههای شیطان یکیش همین است. شیطان باطنی انسان، همین است که حالا جوانیم، ان شاء الله وقتی که پیر بشویم آن وقت توبه میکنیم. شما نمیدانید که برای پیر توبه کردن دیگر به این زودیها امکان ندارد. یک درختی که تازه درآمده است میشود کند آن را، و یک بچه هم میکند آن را. این درخت وقتی که یک مقداری بزرگ شد، یک مرد بزرگ میتواند بکند. یک قدری بزرگتر شد محتاج به آلات است تا کنده بشود. یک وقت درختی که تناور شد و بزرگ شد، مثل «چنار امامزاده صالح» (1) - نمیدانم حالا هست یا نه - این را دیگر به این [آسانی] ها نمیشود کند آن را. این ریشههای اخلاق فاسده، ریشههای اعمالی که در انسان هر عملی بکند یک ریشهای در نفس پیدا میشود، اولش آسان است. یک معصیتی کرد، میتواند زودی برگردد. یک قدری که اضافه شد مشکلتر میشود.
(1) - آرامگاه امامزاده صالح در منطقه شمیرانات تهران واقع است. این امامزاده دارای چنار بزرگ و کهنسالی است که قرنها از قدمت آن میگذرد.
جلد 11 - صفحه 385
هرچه برود طرف پیری این قویتر میشود، و انسان ضعیفتر میشود. اراده انسان ضعیفتر میشود، لکن این معانی که انسان گرفتارش بوده زیادتر میشود. نگذارید برای زمان پیری توبه را! نگویید که ما وقتی که حالا رسیدیم به بالاتر، آن وقت، آن وقت دیگر نمیشود. همینطور وسوسه میکند شیطان تا آخر که نگذارد ما با ایمان وارد بشویم به آن عالم.
رویارویی شیطان و شیطان صفتان با سازندگی
تمام وسوسههای مقابل دعوتهای انبیا همین است که نمیخواهند ما برسیم به آن نور. شیطانها نمیخواهند. این شیطانهایی که الآن نمیخواهند که این جهاد سازندگیهایی که اینها، خواهرها، برادرهایمان با این زحمت میروند جهاد سازندگی میکنند، این شیطانهایی که میخواهند نگذارند این جهاد سازندگی پیدا بشود. اینها میخواهند نگذارند که اسلام تحقق پیدا بکند. اینها از همان ریشههای شیطانند، اینها اولاد شیطانند.
اینها همان وسوسههای شیطانی را میکنند. اینهایی که وارد میشوند در مزارع، وارد میشوند در کارخانهها و جوانها را از کار باز میدارند، به اعتصاب وا میدارند، اینها همان از ریشههای شیطانند. آن در باطن ما هست. ما را نمیگذارد که جهاد بکنیم. اینها هم در ظاهر اینها را نمیگذارند جهاد بکنند. باید شیطانها را بشناسید. تا نشناسید نمیتوانید دفاع کنید از خودتان. شیطان خودتان را بشناسید. شیطان باطن خودتان را بشناسید. شیطانهای خارجی را هم بشناسید، تا بتوانید با آنها جهاد کنید. شیطان باطنی انسان خود آدم است. خود انسان. آن نفسیت انسان. آن هواهای انسان. اینها قشرهای شیطانی است در انسان. جنود شیطانند اینها. آن را تا نشناسد انسان نمیتواند با آن مجاهده بکند. این انسانهایی هم که شیطانهایی هستند که مانع از این هستند که این اسلام تحقق پیدا بکند در اینجا، و یک رژیم انسانی - اسلامی پیدا بشود. آن رژیمی که انبیا میخواستند، آن رژیمی که اولیای خدا میخواستند، همه زحمتهایشان برای این بود که انسان درست کنند. انسان که درست بشود رژیم حکومتیاش هم درست میشود.
جلد 11 - صفحه 386
چیزهای دیگرش هم همه چیز درست میشود. همه زحمت انبیا برای این بود که یک عدالت اجتماعی درست بکنند برای بشر در اجتماع، و یک عدالت باطنی درست کنند برای انسان در انفراد. زحمتهای انبیا برای این بود. اینها زحمتهای انبیا را میخواهند هدر بدهند.
زیر پرچم قرآن
شما جوانها که ایستادید و با مشت محکم جمهوری اسلامی را خواستید، شما خواستید که اسلام رژیم این کشور باشد. شما کوشش کردید که اسلام باشد. اینها کوشش میکنند که نباشد. اینها جنود شیطانند. باید آنها را بشناسید تا بتوانید دفاع کنید. دفعشان کنید و هستند اینها. تا انسان هست همین مسائل هست. انبیا هم دعوت کردند، زحمت کشیدند، اولیا هم دعوت کردند، زحمت کشیدند، جنگها کردند برای همین که این انسانهای فاسد را کنار بزنند، و یک جامعه انسانی درست بکنند. لکن مع الأسف توفیق حاصل نشد. برای ما هم نمیشود. برای شما هم نمیشود. اما حتی الامکان البته آن معنایی که اسلام میخواهد به این زودیها حاصل نمیشود، اما حتی الامکان ما مکلفیم. نباید بگوییم که حالا که آن مطلب اعلی حاصل نمیشود، این پایینترش هم حاصل نشود. ما مکلفیم که هر مقداری که میتوانیم این رژیم را؛ رژیم انسانی، رژیم اسلامیش کنیم. هر قدر میتوانیم زیر پرچم قرآن برویم. هر مقداری که شما عمل کردید به قرآن، زیر پرچمش رفتید، پرچم قرآن این نیست که پرچمهای دیگران هستند. پرچم قرآن عمل به قرآن است. زیر پوشش قرآن که انسان رفت، زیر پرچم اسلام است. زیر پرچم قرآن است.
امر به معروف و نهی از منکر، تکلیف همگانی
کوشش کنید که زیر پرچم اسلام بروید. هر مقداری که میشود خودتان و هرکس را که با آن آشنا هستید، هر مجلسی که پیدا میشود، و ببینید که یک کسی از این پوشش اسلامی میخواهد یک قدری کنار برود دعوتش کنید. امر به معروف و نهی از منکر از
جلد 11 - صفحه 387
اموری است که بر همه کس واجب است. یک چیزی نیست که بر یکی واجب باشد بر دیگری [نه]. همه ما مکلفیم همانطور که مکلفیم که خودمان را حفظ کنیم و خارج کنیم از ظلمت به نور، مکلف هستیم که دیگران را هم همینطور دعوت کنیم. هر مقدار که میتوانیم. شما نباید بگویید که خوب، من که خطیب نیستم، من که اهل منبر نیستم، من که اهل محراب نیستم. شما اهل این هستید که در خانوادهتان با آن پسرتان و با آن دخترتان و با آن عیالتان، با آن کسی که رفیق شما هست، میتوانید که حرف را بزنید. همین مقدار شما مکلفید. اگر انسان دید معصیت خدا میشود، باید جلویش را بگیرد. نگذارد معصیت خدا بشود.
ان شاء الله خداوند همه ما را هدایت کند. و همه ما را از این ظلمتهایی که در اطرافمان، در قلوبمان، در همه اعضا و جوارحمان فرا گرفته، این ظلمتها ما را به نور هدایت کند.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
فهرست عناوین جلد 11
امام خمینی
نهضت ما قائم به شخص نیست، نهضت ما همکانی است، همه ملت رهبرند، همه بیدار شدهاند.
» صحیفه امام - جلد 7 - صفحه 157.
**سخنرانی امام خمینی (ره)
زمان: 2 دی 1358 / 3 صفر 1400
مکان: قم
موضوع: خودسازی و سازندگی درونی
حضار: کارکنان بخش خبر و جهاد سازندگی در صدا و سیما
** جلد 11 - صفحه 379 - روح الله - سایت امام خمینی رحمة الله علیه+کلیک
** صحیفه امام خمینی(س)| - جماران+کلیک
*** فهرست عناوین جلد 11 صحیفه امام خمینی (ره)
http://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=11&tid=92
***نسیم معرفت***
بسم الله الرحمن الرحیم
انقلاب اسلامی ایران حسینیّ الحدوث و حسینیِ البقاء می باشد .
قوله تعالی: «الَّذینَ أُخرِجوا مِن دِیارِهِم بِغَیرِ حَقٍّ إِلّا أَن یَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ یُذکَرُ فیهَا اسمُ اللَّهِ کَثیرًا وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ *الَّذینَ إِن مَکَّنّاهُم فِی الأَرضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ وَأَمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَلِلَّهِ عاقِبَةُ الأُمورِ .
«کسانی که (توسط ستمگران و حاکمان جور) از خانه ها و شهر های خود به ناحق اخراج و رانده شدند، جرم و گناهشان جز این نبود که می گفتند پروردگار ما خدای یکتا است و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله برخی دیگر دفع نکند، دَیرها و صومعه ها و معابد یهود و نصاری و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می شود ویران می گردد و خداوند قوی و شکست ناپذیر است. همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و پایان همه کارها از آن خداوند است. (سوره حج، ایه 40 و 41)
یکی از آرزوهای مردم مسلمان ایران و همه کسانی که در عرصه دین و اسلام و قرآن و احیاء شعائر دینی و امر به معروف و نهی از منکر، مجاهدت و ایثار و تلاش می کردند، تحقق یک نظام اسلامی برگرفته از مکتب اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلام) و تعالیم حیات بخش قرآن کریم بوده که به لطف خداوند متعال با تلاش و فداکاری و رهبری هوشمندانه و مدبّرانه حضرت امام خمینی (رَحمَةُ اللهِ عَلَیه) و مجاهدت های خالصانه آحاد و طبقات مختلف مردم، این آرزوی مُتعالی با سرنگون شدن رژیم مُنحط و پلید و فاسد پهلوی در سال 1357 به ثمر رسید و با تشکیل جمهوری اسلامی ایران و حمایت اکثریت قاطع مردم از آن، امیدهای بیشتری برای پیاده شده تدریجی احکام و فرامین و دستورات الهی و دینی فراهم گشت.
خداوند در آیه 40 از سوره حج بیان می کند که بایددر برابر ظالم و ستمگر و طاغوت که قصد محو ونابودی مراکز دینی وعبادی را دارند قیام کرد و اگر در برابر کسانی که با شیوه های مختلف در صدد نابودی و ویرانی نمادهای دینی و معنوی و فرهنگی و توحیدی مانند معابد و مساجد هستند، ایستادگی و مقاومت و قیام صورت نگیرد، اثری از این مراکز نخواهد ماند و خداوند وعده داده است که هر کس (و هر قوم و ملتی) از دین و آیین او دفاع کند،او را یاری خواهد نمود . (وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ یُذکَرُ فیهَا اسمُ اللَّهِ کَثیرًا ? وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ سوره حج آیه 40 ) و نیز در آیه 41از این سوره می فرماید: از جمله برنامه های حکومت صالحان آن است که پس از قدرت یافتن آنها و شکسته شدن هَیمنه و قدرت پوشالی طاغوتیان ، نماز را که نشانه پیوند با خالق و زکات را که پیوند با خلق و نیز امر به معروف و نهی از منکر را که از پایه های اساسی اصلاح یک ملت و جامعه است برقرار می کنند و با احیا این سه عنصرِ مهم و حیاتی سایر امورات اجتماعی و دینی سامان می یابد. الَّذینَ إِن مَکَّنّاهُم فِی الأَرضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ وَأَمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکَرِ ? وَلِلَّهِ عاقِبَةُ الأُمورِ . سوره حج آیه 41 .
جضرت امام خمینی( رحمة الله علیه) با تأَسّی از مکتب انبیاء و اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلام) و بهره مندی از تعالیم نورانی قرآن کریم و اقتدا به سیره سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (عَلَیهِ السَّلامُ )، قیام و نهضت بزرگ اسلامی خود را در سال 1342رقم زد که ثمره شیرین آن یعنی نظام جمهوری اسلامی ، در سال 1357محقق شد.انقلاب اسلامی ایران حسینیّ الحدوث و حسینیِ البقاء می باشد چنانکه اسلام عزیز محمدیّ الحدوث و حسینیّ البقاء است. امام با تِز و تئوری مترقّی ولایت فقیه که پشتوانه عقلی و نقلی و عرفی دارد، تحولی عظیم در همه ابعاد فکری و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی به وجود آورد. حکومتی بر اساس ولایت مطلقه فقیه به جهانیان ارائه کرد که برای همگان تازگی داشت. حضرت امام نظریه ولایت فقیه و حکومت اسلامی را در سال 1348هجری شمسی در نجف اشرف مطرح نمود. امام حکومتی را به وجود آورد که در آن کسی حق زور و تحقیر و ظلم و اِحجاف به دیگران را نداشته باشد. حکومتی را بنا نهاد که در آن دولت و ملت در کنار هم در جهت اعتلاء اسلام و دین و قرآن و ترقی و پیشرفت و عزت و سرافرازی و استقلال و رفع محرومیت و حُریت و آزادی و تلاش نماید. متاسفانه در طول تاریخ ِحکومت های سلاطین و حاکمان جور، رابطه حکومت ها با مردم یک رابطه «غالب و مغلوب» و «سلطان و رعیت» بود که حضرت امام (رحمة الله علیه) این بدعت و رسم باطل و طاغوتی را در هم کوبید و فرمود: «من خدمتگذار مردم هستم» (صحیفه نور، ج7، ص129) و نیز فرمود: «هر چه صاحب منصب ، ارشد باشد باید بیشتر خدمتگزار باشد»
هدف اصلی از انقلاب اسلامی، ریشه کن کردن موانع اصلی بر سر راه دین و قرآن و تعالیم مترقی مکتب اهل بیت علیهم السلام بوده است. رژیم های طاغوتی و طغیانگر و مُفسد در طول تاریخ بشریت مانع رشد و هدایت و سعادت و کمال جوامع بشری بوده و از طریق مثلث شوم زور و زر و تزویر بر مردم حکمرانی می کردند نتیجه حاکمیت و تسلط جائرانه و شیطانی و نابحق آنها، ضلالت و گمراهی و ظلم و ستم و جهل و نادانی و قتل و غارت و فساد و فحشا و جنایت و سَفّاکی و خونریزی و بی عدالتی و تبعیض و عقب ماندگی و انحطاط و ذلت و خواری و شرک و خرافه پرستی... در بین مردم بوده است. انبیاء الهی و پیشوایان هدایتگر با سلاح ایمان و علم و توکل در برابر طاغوت ها و ستمگران ایستادگی کردند و برای هدایت انسان ها و نجات آنها از زنجیر ظلم و اسارت و حقارت و جهل و نادانی و نفیِ شرک و فساد و طغیانگری و ترویج توحید و عدالت و پاکی و طهارت و... متحمّل رنج ها و سختی های فراوان و طاقت فرسا شدند و قرآن کریم بخشی از تلاش ها و مجاهدت ها و مبارزات انبیاء الهی همانند حضرت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام و نیز پیامبر اسلام ص را در سوره های مختلف بیان کرده است.
حضرت امام خمینی(رحمة الله علیه )که با قیام خود سلسله خبیثه شاهنشاهی را در هم کوبید و بنیان و ریشه 2500 ساله آن را از بیخ و بُن برکَند. در رابطه با نظام های فاسد شاهنشاهی و حکومت های ستمگر می فرماید: «2500 سال ملتی زیر لگد اینها بوده. ملتی که 2500 سال زیر این پرچم کثیف بوده. شاهنشاهی ، کثیف ترین رژیم های دنیا است» (صحیفه امام، ج4،ص254) و نیز فرمود: «اساسا اسلام با اساس شاهنشاهی مخالف است. هر کس سیره رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) را در وضع حکومت ملاحظه کند، می فهمد که اسلام آمده است این کاخ های ظلم شاهنشاهی را خراب کند. شاهنشاهی از کثیف ترین و ننگین ترین نمونه ارتجاع است»
در عصر حاضر که جمعیت انسان ها به بیش از هفت میلیارد می رسد، مستکبرین عالم با شیوه های پیچیده و مُدرن بر مردم جهان حکمرانی می کنند و شاید بتوان گفت که دوره کنونی یکی از پیچیده ترین دوران ها در طول تاریخ بشریت است. با وجود همه پیشرفت های علمی و نظامی و تکنولوژی های حیرت انگیز و در نوردیدن فضا و کرات آسمانی ، اکثریت بشریت کنونی فاقد رشد معنویت و اخلاق و ارزش های انسانی و الهی است و این نیز ناشی از استیلای فرهنگ و حکومت استعماری و استکباری و حاکمیت جاهلیت مدرن بر ملت های جهان است.
بشریت حاضر در فقدان عدالت و در آتش ظلم و ستم و جنایت و خونریزی و هجوم ها و جنگ ها و غارت ها و تجاوز گری های بی رحمانه و ویرانگر می سوزد. اکنون همه ما شاهد زشت ترین رفتارها و فجایع و خیانت ها و جنایت ها بر ضد بشریت و ملت ها و جوامع بشری به ویژه در مناطق اسلامی توسط عوامل استکباری از قیبل تکفیری ها و سلفی ها و داعش و بوکوحرام و طالبان و القاعده و مانند آنها هستیم. همه می بینیم که چکونه بدیهی ترین حقوق انسان ها و ملت ها از سوی مستکبرین جهانی و نوکران آنها با وجود همه نهادهای بین المللی و سازمان های حقوق بشری، پایمال می شود. سازمان ملل و سازمان دفاع از حقوق بشر همه آنها در خدمت زورگویان و مستکبران و ستمگران و استکبار جهانی است. آنچه در کشور های اسلامی بخصوص در سوریه و عراق و افغانستان و یمن و لبنان و فلسطین و و بحرین و لیبی و نیجریه و سایر بلاد می گذرد، بهترین شاهد و سند زنده برای مدعای ماست. دشمنان اسلام و بشریت از هر سو نقشه های شوم خود را با روشهای نوین و پیچیده در همه جوامع به خصوص جوامع اسلامی و جهان اسلام و تشیُّع و نیز به طور خاص در ایران اسلامی و انقلابی به کار می برند و هدف اساسی استکبار جهانی و اَیادی پلیدشان ریشه کنی اسلام ناب محمدی (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آِلهِ وَ سَلَّمَ) و جلوگیری از ظهور و تحقق مکتب حیات بخش و پویای اسلام راستین است.
در این شرایط و با توجه به نعمت بزرگ برقراری حکومت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران و نیز با عنایت به اینکه شبکه های ماهواره ای و اینترنتی در سطح جهان پیوسته در حال ترویج فساد و فحشا و انحراف و توطئه بر ضد اسلام و انقلاب و نظام اسلامی می باشند و حکومت ها و قدرت های استکباری و شیطانی و عوامل آنها نیز در این راه پشتیبانی مالی و معنوی و فکری می کنند، مسئولیت خطیر و برزگی متوجه روحانیت و علما و فقها و حوزه های علمیه می باشد که بی توجهی و یا تسامح و تساهل نسبت به آن ممکن است خسارت ها و زیان های جبران ناپذیری را برای اسلام و مسلمین و انقلاب اسلامی در پی داشته باشد. باید توجه داشت که مستکبرین عالم و دولت های خودفروخته، ضربات سخت و کوبنده ای از ناحیه اسلام و انقلاب و نظام اسلامی و ولایت فقیه و حوزه های علمیه و تشیع خورده اند. آنها دریافتند که اسلام راستین و برنامه ها و دستورات نورانی و حیاتبخش آن بزرگترین مانع سر راه چپاولگری و زورگویی و فساد و فتنه آنها است، لذا با تجربه هایی که اندوخته اند در صدد هستند که با شیوه های مختلف و ابزارهای جدید و شگرد های نو به نو از طریق تحریف عقائد و حقائق دینی مردم و ترویج خرافات و عرفان های کاذب و آیین ها و مسلک های جعلی مثل وهابیت و صوفی گری و بهائیت و قومیت و فرقه گرایی و ایجاد حزب ها و ایسم ها و پان ها و تشکیک و ایجاد شبهه در باورهای دینی مردم و استحاله فرهنگی و دامن زدن به اختلافات بین شیعه و سنی و ...به مقابله همه جانبه با اسلام و نظام و ارزشهای اسلامی و انقلابی بپردازند. ظهور پدیده اسلام امریکایی و تشیع لندنی و گروه های افراطی تکفیری و سلفی و ...برای ضربه زدن بر اسلام راستین و تشیع حقیقی و متعالی است.....
عقل و شرع و وجدان حکم می کند که باید از این سرمایه های بزرگ و حیاتی و ملی مراقبت و نگهبانی شود. صدا و سیما و سینما و مطبوعات و رسانه ها و نهادهای گوناگون مانند دانشگاه ها و حوزه و بسیج و... می توانند در رشد و شکوفایی و مصونیت جوانان از آسیب ها و خطرهای مختلف نقش ایفا کنند. آینده انقلاب و نظام بر دوش جوانان است پس لازم و واجب است که به این قشر غظیم و تاثیر گذار توجه گردد. همین جوانان و فرهیختگان متعهد بودند که قبل از انقلاب با نهضت و قیام امام خمینی با رشادت ها و فداکاری ها و ریختن خون پاکشان همراهی کردند و موجبات به ثمر رسیدن نظام و انقلاب اسلامی را فراهم ساختند. اکنون نیز در میدان های مهم ملی و کشوری و اقتصادی و علمی و نظامی و امنیتی و ایستادگی در برابر دشمنان داخلی و خارجی، حضور و نقش جوانان وفرهیختگان بسیار مهم و تعیین کننده است . روحانیت و حوزه های علمیه باید برای جوانان که بخش عمده ای از جمعیت کشور را تشکیل می دهند ، برنامه های دقیق و حساب شده و تعریف شده داشته باشند. چه بخواهیم و چه نخواهیم دشمنان بین المللی و استکبار جهانی و غرب و صهیونیسم جهانی برای بچه ها و فرزندان و جوانان و نشل ما برنامه های ظریف و دقیق و حساب شده ریخته اند. برنامه های کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت برای کشور و جوانان ما طراحی کرده اند. همه ما موظف هستیم که نقشه های آنها در این زمینه را شناسایی کرده و بر عکس آنها، برنامه های مفید و سازنده برای جوانان خود درست نماییم و به اصطلاح «تُعرَفُ الاشیاءُ بِأَضدادِها». هرچیزی به ضد خود شناخته می شود. یعنی رشد و هدایت جوانان ما در این است که ما بر ضد برنامه های گمراه کننده دشمنان، اقدامات سازنده دشته باشیم. متاسفانه باید اعلام کنم که با وجود همه تلاش هایی که از اول انقلاب تا کنون انجام شده ولی نسبت به تلاش ها و اقدامات گسترده دشمنان انقلاب و اسلام، ما خیلی عقب هستیم و کوتاهی های فراوانی در این زمینه دیده می شود. اقدامات انحرافی و تخریبی بسیار گسترده است و فعالیت های مخرّب ماهواره ای و شبکه های اینترنتی و مجازی و مواد مخدر و... که جوانان و بنیان های خانواده را هدف قرار داه تنها بخشی از فعالیت های دشمنان اسلام و نظام است. اگر بخواهیم مردم و جامعه ما متدین و قرآنی باشند و اگر بخواهیم جوانان و دانش آموزان و دانشجویان و پسران و دختران جامعه ما آراسته به آداب دینی و شرعی باشند و اگر بخواهیم مساجد ما احیاء و شکوفا و پُر رونق شود و اگر بخواهیم رسانه های تصویری و صوتی و مطبوعات و جراید و دانشگاه ها و مدارس و ادارات و سینماها و بانک ها و ورزشگاه ها و سیستم قضائی و قانون گذاری ما اصلاح و اسلامی شوند، و اگر بخواهیم حکومت شایسته اسلامی داشته باشیم، همه اینها در گرو نقش جدی و جامع و به موقع و شایسه حوزه های علمیه و روحانیت متعهد است. حوزه ها و روحانیت باید جلوتر از زمان و عصر خود حرکت کنند. برخی از شخصیت های بزرگ مثل استاد شهید مطهری و سید جمال اسدآبادی و شهید بهشتی و... با تفکر بلند و ژرفی که داشتند، همیشه جلوتر از عصر و زمان خود می اندیشیدند و تهدیدات و خطراتی که در آینده احتمال داشت که متوجه اسلام و مسلمین شود را پیش بینی می کردند. حوزه های علمیه و روحانیت بزرگوار باید نسبت به خطرات و آفات احتمالی برنامه داشته باشند همانند یک باغبان و کشاورزی که با شیوه ها و روش های گوناگون، آسیب ها و آفات را از باغ و زراعت خود دور می کند تا محصول بهتر و مرغوب تری فراهم نماید. استاد شهید مطهری در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی در صفحه 31می فرماید: «حوزه های علمیه و محیط های روحانی ما مسؤول پاسداری ایمان جامعه اسلامی و دفاع از اصول و فروع دین مقدس اسلام از دیدگاه مذهب شیعه، و تعلیم و تبلیغ آنها و عهده دار پاسخگویی به نیازهای مذهبی مردم مسلمانند»...
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
http://hakim-askari.rozblog.com/post/273
****************************************************
** وظایف روحانیت نسبت به آینده انقلاب اسلامی+سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی+آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** وظایف روحانیت نسبت به آینده انقلاب اسلامی+ پایگاه اندیشوران حوزه
** وظایف روحانیت نسبت به آینده انقلاب اسلامی +سایت نشست دوره ای اساتید(کلیک کنید)
***نسیم معرفت***
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت فاطمه (سَلامُ اللهِ عَلَیها) تجلی نور الهی است که در همه عوالم هستی درخشش دارد و در عرصه قیامت و روز محشر نور فاطمه (سَلامُ اللهِ عَلَیها) جلوه ای دیگر دارد که بغیر از ایمه معصومین (عَلَیهِمُ السَّلامُ) و برخی از انبیاء کسی توان دیدن آن را ندارد.
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
**********************************************
#مرحوم علامه سید محمد حسن میر جهانی(ره) در کتاب جُنّةُ العاصِمَة در باره آفرینش نور مقدس حضرت زهرا (سَلامُ اللهِ عَلَیها) ذیل حدیث هفتم چنین می گوید:
در کتاب دهم بِحارُالأَنوار و کتاب نُزهَةُ الأَبرار تألیف محدث جلیل سید_هاشم_بحرینی و کتاب معانی الاخبار شیخ صدوق علیه الرحمه به سند خود از سَدیر صَیرفی از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که:
«َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ (س) قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَلَیْسَتْ هِیَ إِنْسِیَّةً فَقَالَ فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ قَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ کَیْفَ هِیَ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ قَالَ خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ إِذْ کَانَتِ الْأَرْوَاحُ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ عُرِضَتْ عَلَى آدَمَ قِیلَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ وَ أَیْنَ کَانَتْ فَاطِمَةُ قَالَ کَانَتْ فِی حُقَّةٍ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ قَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ فَمَا کَانَ طَعَامُهَا قَالَ التَّسْبِیحُ وَ التَّقْدِیسُ وَ التَّهْلِیلُ وَ التَّحْمِید...
#رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آِلهِ وَ سَلَّمَ) فرمودند: نور فاطمه (س) پیش از خلقت زمین و آسمان آفریده شده است.
بعضی از حاضران پرسیدند: مگر او انسان و بشر نیست؟ حضرت فرمودند: فاطمه(س)حوریهای بشرگونه است.
حاضران سؤال کردند: چگونه؟ حضرت فرمودند:خداوند-عزّ و جلّ-پیش از آنکه آدم را بیافریند او را از نور خود آفرید،آن هنگام که ارواح بودند. سؤال کردند: فاطمه(س) در آن هنگام کجا بود؟ فرمودند: در حُقّه و جایگاهی در زیر ساقة عرش .
سوال کردند که طعام و غذای فاطمه (س) در آنجا چه بود؟ فرمود: غذای او «تسبیح» و «تقدیس» و «تَهلیل، یعنی لاالهالاالله» و «حمد و ثنای الهی» بود.
***نسیم معرفت***
انا لله و انا الیه راجعون
قابل توجه دلدادگان به برجام و برجام های دیگر
** خسارت محض چیست؟!!!!!
....اگر جمهوری اسلامی و ملّت ایران میخواهد از شرّ آمریکا راحت بشود، باید از محتوای جمهوری اسلامی دست بردارد، از اسلام دست بردارد، از مفاهیم اسلامی دست بردارد، از امنیت خود دست بردارد.
آنچه در این تحلیل مفقود است و نادیده گرفته شده است، چند مطلب است که من به یکی از آنها اشاره میکنم و آن این است که در همین توافقی هم که ما با آمریکاییها در قضیهی پنج بعلاوهی یک و مسئلهی هستهای کردیم، آمریکاییها به آنچه وعده داده بودند عمل نکردند و کاری را که باید میکردند انجام ندادند. بله، به تعبیر وزیر خارجهی محترم ما، روی کاغذ کارهایی را انجام دادند امّا از راههای انحرافی متعدّد، جلوی تحقّق مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند. شما نگاه کنید امروز در سرتاسر کشورهای غربی و کسانی که تحت تأثیر آنها هستند، همچنان معاملات بانکی ما دچار مشکل است، بازگرداندن ثروتهای ما در بانکهای آنها دچار مشکل است، معاملات گوناگون تجاریای که احتیاج به دخالت بانکها دارد دچار مشکل است؛ وقتی دنبال میکنیم، تحقیق میکنیم و میگوییم چرا اینجور است، معلوم میشود از آمریکاییها میترسند. آمریکاییها گفتهاند که ما تحریمها را برمیداریم و روی کاغذ هم برداشتند امّا از طرق دیگر جوری عمل میکنند که اثر رفع تحریمها مطلقاً بهوجود نیاید و تحقّق پیدا نکند. بنابراین، کسانی که امید میبندند به اینکه بنشینیم با آمریکا در فلان مسئله مذاکره کنیم و به یک نقطهی توافقی برسیم -یعنی ما یک تعهّدی بکنیم، طرف مقابل هم یک تعهّدی بکند- از این غفلت میکنند که ما ناگزیر باید به همهی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوههای مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز میزند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمیکند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم میبینیم؛ *یعنی خسارت محض.
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=32695
***نسیم معرفت***
به نام خدا
** وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ
هر مصیبت و بلائی که به شما میرسد( نوعا) بخاطر اعمال بد و زشتی است که به اختیار و اراده و قدرت خود انجام داده اید ، و خداوند بسیاری از معاصی و گناهان و لغزش ها را نیز عفو می کند! و عقابی نمی نماید.
( سوره شوری، آیه30)
انسان گاهی به عِلَل مختلف از جمله جهل ونادانی و خودخواهی و ضعف ایمان و سستی اعتقاد و عُقده داشتن و نقص شخصیتی و .... دچار معاصی و گناهان و خطاها و اشتباهات و انحرافات و بی راهه رفتن ها و آلودگی به فساد و فحشاء و منکرات و... می شود و با دست خود برای خود نِقمت و بدبختی و فلاکت و گرفتاری و... درست می کند. قرآن کریم در آیه 30 از سوره شُوری می فرماید : هرمصیبت و بدبختی و گرفتاری و ...که به شما می رسد (نوعا) از ناحیه اعمال زشت خودتان (که با اختیار و اراده همراه است) می باشد و کسی نمی تواند از خود سلبِ مسولییت نماید و بدبختی و بیچارگی و فلاکت و مصیبت خود را به گردن دیگران و ... بیندازد و خود را مُبرّا و بی تقصیر جلوه دهد . بیشتر نکبت ها و بلایا ومصایب آسمانی و زمینی که دامنگیر افراد و یا اقوام و ملت ها شده و یا می شود به جهت عصیان ها و طغیانگری ها و نافرمانی های آنها می باشد . چه بسیار اقوامی که به جهت اختلافات و سرپیچی و گستاخی نسبت به انبیاء (عَلَیهِمُ السَّلامُ ) و نافرمانی پروردگار مشمول مصیبت و بلاء و قهر و خشم و عذاب الهی شدند که سرگذشت شوم برخی ار آنها در قرآن کریم آمده است . خداوند رَئوف و رحیم و مهربان ، اصل را بر رحمت و عفو و بخشش بندگانش گذاشته است و درسوره اعراف آیه 156 چنین فرموده است : وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء یعنی رحمت واسعه من همه چیز را فراگرفته است ولی با این وجود در قبال جهالت ها و نادانی ها و گستاخی ها و نافرمانی ها و کجروی ها و انحرافات و خلافکاری های انسان ها ، بلاها و مصائبی را براساس حکمت خود مقرّر فرموده است که در واقع بازخُورد و نتیجه اعمال سوء آنها می باشد . اگر خدای ناکرده در جامعه ای ظلم و بی عدالتی و جنایت و دزدی و قتل و فساد و دشمنی و اختلاف و تفرقه و سرپیچی از بزرگان و رهبران دینی باشد چنین جامعه ممکن است در معرض خشم و غضب الهی قرار گیرد . مصائب و مشکلات و بلاها گاهی جنبه عقوبتی و کیفری و عذاب دارد مثل عذاب هایی که در قرآن کریم برای امثال قوم موسی و عاد و ثمود و سَبأ و ... ذکر شده است و در رابطه با بلاهایی که برای قوم موسی (عَلَیهِ السَّلامُ ) و فرعونیان نازل شده در سوره اعراف آیه 133 چنین آمده است : فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ وَ الْجَرادَ وَ الْقُمَّلَ وَ الضَّفادِعَ وَ الدَّمَ آیاتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَ کانُوا قَوْماً مُجْرِمینَ . « سپس ( بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل کردیم: ) طوفان و ملخ و آفت گیاهی و قورباغه ها و خون را- که نشانه هایی از هم جدا بودند- بر آنها فرستادیم ( ولی باز بیدار نشدند ، و ) تکبر ورزیدند ، و آنها جمعیّت گنهکاری بودند! » و گاهی جنبه آزمایش و امتحان می باشد و گاهی نیز برای ترفیع درجه است و گاهی برای تطهیر و پاک شدن از معاصی و گناهان است . شاعر ناموَر جلال الدین رومی چه زیبا گفت :
.: Weblog Themes By Pichak :.