کنگره سبط النبی(ع)
پیام آیتالله سبحانی به همایش بینالمللی سبط النبی(ع)
آیتالله سبحانی در پیامی به همایش بینالمللی سبط النبی، امام حسن مجتبی(ع) گفت: صلح امام حسن(ع) یا به عبارتی متارکه و آتش بس وی با معاویه را شاید بتوان یکی از دشوارترین مراحل سیر امامت در دنیای اسلام نامید.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، متن پیام این مرجع تقلید به شرح زیر است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
امام مجتبی، گل زندگی پیامبر (ص)
در آغاز سخن از پدید آورندگان این فضای روحانی که به عنوان تجلیل و تکریم از سبط اکبر، یعنی حسن بن علی(ع)، گل زندگی پیامبر’ برپا است، صمیمانه تشکر میشود.
شخصیتهای تاریخ ساز بر دو گونهاند:
گاهی شخصیتهایی تاریخ ساز عصر خود بوده و حرکتی در زندگانی خود پدید میآورند، امّا چون از صداقت و درستی برخوردار نمیباشند، مرگ آنان سبب بسته شدن پروند? زندگانی آنها میشود.
انسانهای والایی که دارای عواطف و فضائل انسانی بوده و بالأخص از عالم بالا مؤید بودهاند، حرکتها و امواجی را در زندگی بشریت پدید میآورند که هنوز به سیر خود در این دریای بی کرانه ادامه میدهند، هر چند به این زودی به ساحل نمیرسند. آنان همان پیامبران و اولیای الهی هستند که نمیتوان، برای شخصیت آنان، قالب گیری کرد و به صورت محدود، سخن گفت.
زندگانی حسن بن علی(ع) در عصر پیامبر’ و پس از وی در عصر خلفای سه گانه، آن گاه، در عصر خلافت ظاهری امیرمؤمنان، سپس در دوران خلافت کوتاه خویش، و پس از صلح با معاویه، هرکدام برای خود پژوهش خاصی میطلبد و تشریح آنها، در گرو نگارش موسوعه است، ما فقط به گوشههایی از زندگی آن حضرت، اشاره میکنیم.
نیم? ماه رمضان، آن گاه که دخت گرامی پیامبر، نخستین فرزند خود را تقدیم پدر بزرگوار کرد، غریو شادی، خان? نبوّت را فراگرفت. رسول خدا، شخصاً کام او را برداشت و او را «حسن» نامید و فرمود: هیبت و عظمت من، در فرزندم حسن بن علی تجلّی خواهد یافت. مورخان میگویند: آن حضرت، دارای وقار، هیبت و عظمت خاصی در برابر بینندگان بود.
پیامبر در دوران کودکی او به تکریم او میپرداخت. هر موقع حضرت حسن(ع) کنار سجاد? پیامبر میآمد، پیامبر او را در بغل میگرفت و به نماز میایستاد و دربار? او و بردارش حسین(ع) چنین میگفت: «خدایا من این دو را دوست دارم، تو هم آنها را و هرکه آنها را دوست دارد، دوست بدار.
او کانون فضایل و مناقب بود و دشمن بر هیبت و وقار و عظمت و شجاعت، و دانش و سخاء، و حلم و بردباری او اعتراف داشت. او در جنگ صفّین، شجاعت خود را به نمایش گذاشت، و در مذاکره با خوارج، و گروههای مختلف، مظهر علم نبوی بود و در سخاء و بخشش او همین بس که سه بار هم? داراییهای خود را با فقیران تنصیف کرد.
بیشترین سخنان مورخان، تحلیلگران، در قرن اخیر، روی صلح او با معاویه، متمرکز میشود. خوشبختانه، محققان اسلامی، در این قرن، پرده از حقیقت صلح و علل و پیامدهای آن برداشته، و حقّانیت او را در این صلح، به روشنی ثابت کردهاند و در این میان، کتاب صلح الحسن، تألیف مرحوم آل یاسین، از ارزش بالایی برخوردار است. علام? مجاهد سید شرف الدین عاملی، ضمن مقدمه ارزشمندی که بر این کتاب نوشته، چنین آورده است: صلح حسن یا به عبارتی متارکه و آتش بس وی با معاویه را شاید بتوان یکی از دشوارترین مراحل سیر امامت در دنیای اسلام نامید. این انقلابیترین نرمش تاریخ، و تحمل رنج طاقت فرسای آن، که هیچ کس جز پسر علی، آن هم توسط درک عالیترین درجات ایمان قادر به انجامش نبوده و نخواهد بود، همواره بحث انگیز و سوال آفرین بوده است، و متأسفانه غرض ورزان به قلم غرض، و جاهلان به دید? جهل، این شگرد ایمانی را در پرد? تحریف و ابهام پیچیدهاند.
امامان همگی، مظهر تقوی و روش هستند، تقوی در همگیشان مشترک، و روش در تمامیشان متفاوت است. روش علی در دو مرحل?: سکوت و خروش، راهگشای امت میگردد. شیو? حسن در مرحل? اولِ روش پدر، و راه حسین در مرحل? دومِ آن شکل میگیرد. علی بی سکوت، خروش و شهادتی هشدار دهنده و حیات بخش نمیداشت، فریاد و جانفشانی حسین نیز بدون صلح برادر، این چنین در تاریخ به ثبت نمیرسید."
در هر حال ریحانه رسول خدا پس از آن که ناخواسته به صلح تن داد، و به معنی دقیقتر، صلح بر او تحمیل شد، کوفه را به قصد مدینه ترک کرد و در طول اقامت خود در مدینه، به تربیت انسانهای مؤمن، و بیان حقایق و معارف اسلام پرداخت و عملاً چهر? کریه معاویه و اهداف پلید او را برای امّت، روشن کرد. در پایان، درود بی پایان خود را به روح پاک آن امام همام فرستاده و میگویم: سلام الله علیه یوم وُلد و یوم استشهد و یوم یُبعث حیّاً»

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) نظام اسلامی توجه ویژهای به مسئله مهدویت دارد و از آنجا که مبنای ولایت فقیه نیابت از امام عصر است ما هم درصدد هستیم تا به موضوع توجه بسیاری کنیم.
آیت الله محمد محمدی ریشهری تصریح کرد:دانشنامه مهدویت در واقع پاسخ به شبهات و نیازهای عصر حاضر است البته ما در سال 1379 دانشنامه امیر المومنین را برای سالی که مقام معظم رهبری آن را سال امام علی (ع) خواندند، تالیف کردیم و بعد از آن به فکر افتادیم تا در رابطه با مسائل مربوط به مهدویت دانشنامه تهیه کنیم.
وی افزود: بعد از تالیف دانشنامه امیرالمومنین کار تهیه دانشنامه مهدویت را آغاز کردیم و با تلاش بسیار، خداوند توفیق داد تا در نیمه شعبان و ولایت حضرت مهدی (عج) آن را تقدیم به مقام معظم رهبری کنیم.
ریشهری عنوان کرد:کسانی که در تهیه این کتاب ما را یاری کردهاند، نامشان درمقدمه آمده، البته دستیار ارشد من برای تالیف کتاب حجتالاسلام و المسلمین سید کاظم طباطبایی بوده است.
وی با اشاره به مقدمه کتاب گفت: مقدمه این کتاب شامل 12 محور است و مجموع کتاب 14 بخش و 70 فصل دارد.
ریشهری تاکید کرد: مقدمه اول کتاب درآمد کلی از آن است به طوری که هر کسی بخواهد موضوع کلی آن را بداند میتواند به این مقدمه مراجعه کند.
وی درخصوص موضوعات این کتاب گفت: این دانشنامه کتاب جامع و کاملی از خصوصیات جسمی روحی زندگینامه حضرت مهدی براساس منابع مختلف است.
ریشهری ادامه داد: این کتاب نسبت به سایر کتابهای که در خصوص مهدویت نوشته شده 15 ویژگی دارد ویژگی اول بهرهگیری از دو دانشنامه قبلی است.
وی خاطر نشان کرد: از دیگر ویژگیهای این کتاب اعتبار سنجی مضاعف، نقدو ارزشیابی و دلایل غیر نقلی جامعیت و گزیدهنگاری، تبیین تحلیل، نقد و بررسی جمعبندی و گزارشهای متعارف پاسخگویی به پرسشها و شبهات است.
به نام خدا
ملاک و روش تشخیص حق و باطل " البته در برخی روایات، در مورد تشخیص حق از باطل امیدواریهایی به مؤمنینی که در آستانه ظهور قرار دارند، داده شدهاست. شخصی نزد امام صادق(ع) از شدّت فتنههای آخرالزمان ابراز نگرانی کرد و از چگونگی تشخیصِ حق و باطل در آن فضای غبارآلود پرسید. حضرت چادر خیمه را کنار زد تا نورِ آفتاب بدرون خیمه بتابد. و پرسید این چیست؟ آن شخص پاسخ داد، آفتاب است. حضرت فرمود: "در فتنههای آخرالزمان حقّ برای دوستانِ ما اهلِ بیت، مانند این آفتاب روشن و آشکار است. "(کافی/1/336) " اینگونه روایات در دلِ مؤمنین ایجاد نوعی امیدواری و شوق میکند که درکنار آن خوف و نگرانی که ذکر شد برای بهسلامت پیمودن این مسیر دشوار بهما کمک خواهد کرد. البته این شوق برای کسانی مفید خواهد بود که آن خوف را چشیده باشند و در آنها ایجاد انگیزه کرده باشد و سبب افزایش مراقبت شده باشد. برای کسانی مفید خواهد بود که "طرز فکر منطقی و عقلانی " را تمرین کرده باشند، حساسیتها را تشخیص دهند، در مقام تشخیص دچار اشتباه نشوند و هیچگاه خود را از "مکرِ نفس " در امان نبینند. کسانیکه عیبی را در وجودِ خود پنهان نکرده باشند و به خودسازی پرداخته باشند. " در بحبوحه جنگ جمل و فتنه ایجاد شده توسط برخی اصحاب باسابقه رسول خدا(ص)، کسی نزد امیرالمؤمنین(ع) رفت و به ایشان عرضه داشت: من اصحاب جمل را گمراه نمیدانم! حضرت فرمود: تو زیر پاى خود را دیدى، امّا به پیرامونت نگاه نکردى، لذا سرگردان شدى. تو حق را نشناختى تا بدانى که اهل حق چه کسانى هستند و باطل را نیز نشناختى تا باطلگرایان را بدانى؛ إِنَّکَ نَظَرْتَ تَحْتَکَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَکَ فَحِرْتَ إِنَّکَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ(نهج البلاغه/حکمت 262) در اینجا حضرت به "نوع نگاه و طرز تفکر صحیح " اشاره میکند. در جای دیگری امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: حق با اشخاص شناخته نمیشود باید حق را بشناسی تا بتوانی اهلِ حق رابشناسی. إنّ دِینَ اللّهِ ِلا یعرَفُ بالرِّجالِ بَلْ بآیةِ الحقِّ، فاعْرِفِ الحقَّ تَعْرِفْ أهلَهُ.(امالی مفید/3) " برای تشخیص حقّ، باید ساختار فکری درست و طرز فکر صحیح داشته باشیم. مطابق فرمایش حضرت، کسانی که به پایین نگاه میکنند و به همه جوانبِ امر توجه نمیکنند دچار اشتباه خواهند شد. باید همه حق را دید نه یک جزئی از آنرا. برای این کار باید عیوبی که در انسان وجود دارد و بر طرز فکر انسان و قدرتِ تشخیص او تأثیر منفی دارند، را بشناسیم و اصلاح کنیم. گاهی عیوب کوچکی مانند "رودربایستی " لطمات جبران ناپذیری به انسان خواهد زد. اگر در دفاع از حق یا دفاع از یک مؤمن و محبّ اهل بیت بخاطر رودربایستی کوتاهی کنیم ضررش را خواهیم دید. چنین عیوبی تنها در رفتار ما تأثیرگذار نیستند بلکه کمکم در قدرت تشخیص ما هم تأثیر میگذارند. مثلا اگر به یکی از محبین اهل بیت در نزد ما بیحرمتی شود و به ناحق مطلبی گفته شود و ما بدلیل رودربایستی از او دفاع نکنیم، ثمره شومش را خواهیم دید. این گونه رفتارها در آخرالزمان از حساسیت خاصی برخوردار میشود. " یکی دیگر از آن موارد ظریف که گاهی حساسیت بالایی پیدا میکند اینست که گروهی، عیبِ یک انسان خوب را بهانه قرارداده و از خوبیها فاصله میگیرند. در شخصی که در جبهه حق است عیبی مشاهده میکنند و بهواسطه آن از مسیر اصلی منحرف میشوند. البته اینگونه افراد نوعاً در دل دچار مشکل هستند و تنها در پی بهانهای برای انحراف خود میباشند. معاویه قبل از شروع جنگ صفّین با استفاده از این حربه برای خود لشگری آماده کرد. درحالیکه لشکر امیرالمؤمنین(ع) از مدتها قبل آماده جنگ با معاویه بود، او با ترفندهایی جنگ را به تعویق انداخت تا برای خود سپاهی آماده کند و با عیب جویی از اطرافیان علی(ع) عدهای را به سمت خود کشید. پای رکاب حضرت مؤمنینی بودند که نقش مختصری در کشته شدن عثمان داشتند، هرچند حضرت قبلاً آنان را از این کار نهی کرده بود. معاویه از این نقطه ضعف کوچک در یاران حضرت استفاده کرد و با این حربه توانست عدهای را بفریبد و بگوید که در اطراف علی(ع) کسانی هستند که دستشان به خون خلیفه آغشته است. " یکی از معیارهای خوب ولی ظریف، برای تشخیص حق، اینست که ببینیم چه کسانی در دفاع از یک موضوع یا جریان بهپا میخیزند. البته این معیار کمی پیچیده است و باید دقت خود را بالاببریم و دچار اشتباه نشویم. در جریان سوال شخصی به نام حارث در جنگ جمل که گفته بود: به نظر من طلحه و زبیر و عایشه به حقّ احتجاج مىکردند، و نظر حضرت علی(ع) را خواسته بود، حضرت پس از اینکه به او گفتند ایراد گرفتند که تو حق را نمیشناسی، به عنوان راهکاری برای تشخیص حق، فرمودند: إِنَّ الْحَقَّ وَ الْبَاطِلَ لَا یعْرَفَانِ بِالنَّاسِ وَ لَکِنِ اعْرِفِ الْحَقَّ بِاتِّبَاعِ مَنِ اتَّبَعَهُ وَ الْبَاطِلَ بِاجْتِنَابِ مَنِ اجْتَنَبَهُ (امالی طوسی/134) یعنی برای اینکه حقانیت یک جریان را بشناسی، ببین چه کسانی در پی آنند و چه کسانی از آن اجتناب میکنند. وقتی آدمهای بدی و یا حتی دشمنان اسلام از یک جریان حمایت کنند وضع آن جریان معلوم است. در اوج پیچیدگی فتنهها، همواره خداوند روشنترین دلایل را برای تشخیص حق از باطل قرار میدهد. حق هیچوقت به صورت گسترده طرفدارانِ بد پیدا نمیکند و انسانهای ناپاک هیچگاه به صورت مداوم یاور حق نخواهند شد. هیچوقت نفاق آنقدر پیچیده نمیشود که این علامتها و نشانهها را از دست بدهیم. " بر اساس همین روایت، یکی از روشنترین نشانهها و ملاک تشخیص حق از باطل، "طرفداری دشمن خارجی " است. اینکه انسان ببیند آنان که در فلسطین و عراق و افغانستان و سایر مناطق دنیا، دستانشان به خون بیگناهان آغشتهاست از چه کسانی طرفداری میکنند. آمریکا و اسرائیل که به این روشنی در دنیا جنایت میکنند، به چه کسانی مایل هستند؟ گویا خداوند نمیخواهد کسی دچار اشتباه شود که چنین ملاک و دلیل روشنی را برای ما قرارداده است. " تنها مقداری ایمان و عقل لازم است برای اینکه بهسلامت از فتنههای آخرالزمان عبور کنیم. در آینده با کمال تعجب در مقابل دیدگان ما پدیدههای نوبهنوی نفاق، از سوی کسانی که اصلاً انتظارش را نداریم، شکل خواهد گرفت. نباید به خود تردید راه دهیم و حتی نباید غصه آنها را بخوریم؛ به گونهای که غصه خوردن به حال چنین افرادی ما را در پیروی حق دچار تزلزل کند. در جریان بازدیدی که امیرالمؤمنین همراه عمار یاسر از کشتههای جنگ جمل داشتند، یکی از کشتههای سپاه عایشه، پسر مقداد صحابی بسیار گرانقدر پیامبر(ص) و علی(ع) بود. عمار یاسر پس از اینکه خدا را بر کشته شدن او شکر کرد (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَوْقَعَهُ وَ جَعَلَ خَدَّهُ الْأَسْفَلَ؛ خدا را شکر که او را بعمل ناپاکش گرفتار کرده و صورتش را بخاک مالید)، خطاب به امیرالمؤمنین(ع) گفت: إِنَّا وَ اللَّهِ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا نُبَالِی مَنْ عَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مِنْ وَلَدٍ وَ وَالِدٍ. (سوگند بخدا از کشتن هیچ فرد منحرفى باک نداریم، پدر باشد یا پسر هم در نظر ما یکسانست) حضرت عمار را تأیید کرده و برایش دعا کردند. ( رَحِمَکَ اللَّهُ وَ جَزَاکَ عَنِ الْحَقِّ خَیراً) (ارشاد مفید/1/255)
" امام سجاد(ع) داستانی از امیرالمومنین(ع) نقل میکنند، که در آنجا حضرت امیر(ع) علت گرفتاری یکی از اصحابشان به درد شدید و زجرآور دوماهه را نتیجه رودربایستی در دفاع از سلمان دانستند و به او فرمودند: "آیا آن روز را یادت میآید که فلانی در حضور تو به سلمان فارسی بخاطر موالاتش نسبت به ما طعنه زد و تو فقط به دلیل رودبایستی و خجالت جوابش را ندادی و تحقیرش نکردی؟ به همین دلیل گرفتار این بلا شدی ... " (أتَذْکُرُ یوْمَ غَمَزَ عَلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِی فُلَانٌ وَ طَعَنَ عَلَیهِ لِمُوَالاتِهِ لَنَا؟ فَلَمْ یمْنَعْکَ مِنَ الرَّدِّ وَ الِاسْتِخْفَافِ بِهِ خَوْفٌ عَلَى نَفْسِکَ وَ لَا عَلَى أَهْلِکَ وَ لَا عَلَى وُلْدِکَ وَ مَالِکَ أَکْثَرُ مِنْ أَنِ اسْتَحْییتَهُ. فَلِذَلِکَ أَصَابَکَ...)(مستدرک الوسائل/12/335)
" از یک نگاه میتوان گفت در فتنههای صدر اسلام تشخیص حق و باطل، کمی سختتر از الآن بود چرا که آنان دشمن خارجی مشابه با آنچه که ما داریم نداشتند. در چنین فضایی که ما قرار داریم، و تقریباً همه چیز شفاف میشود. دشمن خارجی ما با این وضوح از یک جریان حمایت میکند، در چنین فضای شفافی، چه کسانی دچار ریزش خواهند شد؟ چرا اینها دقت لازم را ندارند و تشخیص غلط میدهند؟ کسانی که خود را از عیوب نفسانی پاک نکردهاند و یا بیماردل هستند. برای چنین فرد بیماردلی هر چقدر استدلال ارائه شود، باز هم دودل است و تردید دارد. رسول خدا(ص) بحث کردن با چنین افرادی را بیفایده دانسته و اصحابشان را از بحث کردن با ایشان نهی میفرمودند: إِیاکُمْ وَ جِدَالَ کُلِّ مَفْتُونٍ فَإِنَّ کُلَّ مَفْتُونٍ مُلَقَّنٌ حُجَّتَهُ إِلَى انْقِضَاءِ مُدَّتِهِ فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّتُهُ أَحْرَقَتْهُ فِتْنَتُهُ بِالنَّارِ (توحید صدوق/459)
نقل از دوست قرآنی
.
درخت اساطیر: این درخت یمن و در 50 کیلومتری شهر تعِز قرار دارد و عمر آن به دو هزار سال میرسد. طول این درخت 16 متر و قطر آن 8 متر و دارای برگهایی بسیار بزرگ است.
.
چهل حدیث عقل و عاقل حدیث نت http://www.hadith.net/n62-e745.html
قرآن کریم فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُواْ الاْءَلْبابِ؛ (سوره زمر، آیه 17 ـ 18.)
بشارت ده به آن بندگانم که سخنان را مىشنوند و از بهترینِ آنها پیروى مىکنند. آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده و آنان عاقلاناند.
«1» پیامبر صلى الله علیه و آله : یا عَلىُّ اَلْعَقْلُ مَا اکْتُسِبَتْ بِهِ الْجَنَّةُ وَ طُلِبَ بِهِ رِضَى الرَّحْمنِ؛ (من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 369، ح 5762 .)
اى على! عقل چیزى است که با آن، بهشت و خشنودى خداوند مهربان به دست مىآید.
«2» پیامبر صلى الله علیه و آله : مَثَلُ الْعَقْلِ فِى الْقَلْبِ کَمَثَلِ السِّراجِ فى وَسَطِ الْبَیْتِ؛ (علل الشرایع، ص 98، ح 1. )
عقل در دل، همانند چراغ در میان خانه است.
«3» پیامبر صلى الله علیه و آله : اِنَّ خیارَکُمْ اُولُوا النُّهى، قیلَ: یا رَسولَ اللّهِ، وَ مَنْ اُولُوا النُّهى؟ قالَ: هُم اُولُوا الاَْخْلاقِ الحَسَنَةِ وَ الاَْحلامِ الرَّزینَةِ وَ صِلَةِ الاَْرْحامِ وَ البَرَرَةُ بِالاُْمَّهاتِ وَ الاْآباءِ وَ الْمُتَعاهِدینَ لِلْفُقَراءِ وَ الْجیرانِ وَ الْیَتامى وَ یُطْعِمونَ الطَّعامَ وَ یُفْشونَ السَّلامَ فِى الْعالَمِ وَ یُصَلّونَ وَ النّاسُ نیامٌ غافِلونَ ؛(کافى، ج 2، ص 240، ح 32)
«بهترین شما صاحبان عقل هستند». گفته شد: «اى رسول خدا! صاحبان عقل، چه کسانىاند؟». فرمودند: آنان که داراى اخلاق خوباند، بردبار و باوقارند، صله رحم مى نمایند، به پدران و مادران نیکى مىکنند، به فقرا، همسایگان و یتیمان رسیدگى مىنمایند، اطعام مىکنند، آشکارا به همه سلام مىکنند و هنگامى که مردم در خواب و غافلند، نماز (نماز شب) مىگذارند.
«4» پیامبر صلى الله علیه و آله : اَرْبَعَةٌ تَلْزَمُ کُلَّ ذى حِجىً وَ عَقْلٍ مِنْ اُمَّتى، قیلَ: یا رَسولَ اللّهِ، ما هُنَّ؟ قالَ: اِسْتِماعُ الْعِلْمِ، وَ حِفْظُهُ، وَ نَشْرُهُ وَ الْعَمَلُ بِهِ؛(تحف العقول، ص 57. )
چهار چیز بر هر عاقل و خردمندى از امّت من واجب است. گفته شد: «اى پیامبر خدا! آن چهار چیز کداماند؟». فرمودند: «گوش فرادادن به دانش، نگهدارى، نشر و عمل به آن».
«5» پیامبر صلى الله علیه و آله : رَاْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الاْیمانِ بِاللّهِ مُداراةُ النّاسِ فى غَیْرِ تَرْکِ حَقٍّ؛(تحف العقول، ص 42.)
کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است به شرط آن که حق، ترک نشود.
«6» پیامبر صلى الله علیه و آله : اِنَّما یُدْرَکُ الْخَیْرُ کُلُّهُ بِالْعَقْلِ، وَ لا دینَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ؛(تحف العقول، ص 54 .)
همه خوبىها با عقل شناخته مىشوند و کسى که عقل ندارد، دین ندارد.
«7» پیامبر صلى الله علیه و آله : اَلا وَ اِنَّ اَعْقَلَ النّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَاَطاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصاهُ وَ عَرَفَ دارَ اِقامَتِهِ فَاَصْلَحَها وَ عَرَفَ سُرْعَةَ رَحیلِهِ فَتَزَوَّدَ لَها؛(اعلام الدین، ص 337، ح 15.)
بدانید که عاقلترین مردم کسى است که پروردگارش را بشناسد و از او پیروى کند، دشمنان خدا را بشناسد و از آنان نافرمانى کند، جایگاه ابدى خود را بشناسد و آن را آباد کند و بداند به زودى به آنجا سفر خواهد کرد و براى آن، توشه بردارد.
«8» امام على علیهالسلام : اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ رَکَّبَ فِى الْمَلائِکَةِ عَقْلاً بِلا شَهْوَةٍ وَ رَکَّبَ فِى الْبَهائِمِ شَهْوَةً بِلا عَقْلٍ وَ رَکَّبَ فى بَنى آدَمَ کِلَیْهِما فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَیْرٌ مِنَ الْمَلائِکَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهائِمِ؛(علل الشرایع، ص 4، ح 1.)
عقـــل و عــاقـل 10 امام على علیهالسلام : خداوند عزوجل، در وجود فرشتگان، عقل بدون شهوت و در چارپایان، شهوت بدون عقل و در وجود انسان، عقل و شهوت را با هم قرار داد، پس هر کس که عقلش بر شهوتش پیروز گردد، از فرشتگان بهتر است و هر کس شهوتش بر عقلش پیروز گردد، از چارپایان بدتر است.
«9» امام على علیهالسلام : اَلْعَقْلُ حَیْثُ کانَ آلِفٌ مَاْلوفٌ ؛(غررالحکم، ح 1251.)
عقل هر کجا باشد، انسگیرنده و الفتپذیر است.
«10» پیامبر صلى الله علیه و آله : اَلطّابَعُ مُعَلَّقٌ بِقائِمَةِ الْعَرْشِ، فَاِذَا انْتُهِکَتِ الْحُرْمَةُ وَ عُمِلَ بِالْمَعاصى وَ اجْتُرئَ عَلَى اللّهِ بَعَثَ اللّهُ الطّابَعَ فَیَطْبَعُ اللّهُ عَلى قَلْبِهِ فَلا یَعْقِلُ بَعْدَ ذلِکَ شَیْئا؛(کنزالعمّال، ح 10213. )
مُهر بر پایه عرش آویزان است. هنگامى که حریمها شکسته و گناه شود و بىپروایى نسبت به خداوند انجام گیرد، خداوند مُهر را مىفرستد و بر قلب تبهکار مىزند و از آن پس، دیگر عقل او چیزى درک نمىکند.
«11» امام على علیهالسلام : یَنْبَغى لِلْعاقِلِ اَنْ یُخاطِبَ الْجاهِلَ مُخاطَبَةَ الطَّبیبِ الْمَریضَ؛(غررالحکم، ح 10944. )
شایسته است که برخورد عاقل با نادان، مانند برخورد طبیب با بیمار باشد.
«12» امام على علیه السلام : فَسادُ الاَْخْلاقِ بِمُعاشَرَةِ السُّفَهاءِ وَ صَلاحُ الاَْخْلاقِ بِمُنافَسَةِ الْعُقَلاءِ وَ الْخَلْقُ اَشْکالٌ فَکُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ؛(بحارالأنوار، ج 78، ص 82 ، ح 78.)معاشرت با نابخردان، اخلاق را فاسد و رقابت با عقلا اخلاق را اصلاح مىنماید و مردم متفاوتند، و هر کس بر حسب طینت خود رفتار مىکند.
«13» امام على علیه السلام : لَقَدْ سَبَقَ اِلى جَنّاتِ عَدْنٍ اَقْوامٌ ما کانوا اَکْثَرَ النّاسِ لا صَوْما وَ لا صَلاةً وَ لا حَجّا وَ لاَ اعْتِمارا وَ لکِنَّهُمْ عَقَلوا عَنِ اللّهِ مَواعِظَهُ؛ (مجموعه ورام، ج 2، ص 2131)
گروههایى به سوى بهشت برین (از دیگران) پیشى گرفتند که بیش از دیگران اهل روزه، نماز، حج و عمره نبودند، بلکه آنان در موعظههاى الهى تعقل کردند.
«14» پیامبر صلى الله علیه و آله : اَثْنى قَوْمٌ بِحَضْرَتِهِ صلى الله علیه و آله عَلى رَجُلٍ حَتّى ذَکَروا جَمیعَ خِصالِ الْخَیْرِ فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله : کَیْفَ عَقْلُ الرَّجُلِ؟ فَقالوا: یا رَسولَ اللّهِ نُخْبِرُکَ عَنْهُ بِاجْتِهادِهِ فِى الْعِبادَةِ وَ اَصْنافِ الْخَیْرِ تَساَلُنا عَنْ عَقْلِهِ؟! فَقالَ صلى الله علیه و آله : اِنَّ الاَْحْمَقَ یُصیبُ بِحُمْقِهِ اَعْظَمَ مِنْ فُجورِ الْفاجِرِ، وَ اِنَّما یَرْتَفِعُ الْعِبادُ غَدا فِى الدَّرَجاتِ وَ یَنالونَ الزُّلْفى مِنْ رَبِّهِمْ عَلى قَدْرِ عُقولِهِم؛(تحف العقول، ص 54. )
گروهى در حضور پیامبر اسلام، مردى را ستایش کردند و همه ویژگىهاى خوب را برایش بر شمردند. رسولخدا صلى الله علیه و آله فرمودند: «عقل او چگونه است؟». گفتند: «اى رسول خدا! ما از جدیت او در عبادت و دیگر خوبىها سخن مىگوییم و شما از عقل او مىپرسید؟». فرمودند: نادان از روى نادانى به زشتىهایى بزرگتر از زشتىهاى انسان گنهکار دست مىزند. همانا بندگان به میزان عقلشان در روز قیامت به درجه بالاتر نائل و به پروردگارشان نزدیک مىشوند.
«15» امام على علیه السلام : اَلْعَقْلُ حِفْظُ التَّجارِبِ وَ خَیْرُ ما جَرَّبْتَ ما وَعَظَکَ؛(نهج البلاغه، نامه 31.)
عقل، اندوختن تجربهها (و عمل به آن) است و بهترین تجربه، آن است که پندت داده.
«16» امام على علیه السلام : اِنَّ بِذَوِى الْعُقولِ مِنَ الْحاجَةِ اِلَى الاَْدَبِ کَما یَظْمَأُ الزَّرْعُ اِلَى الْمَطَرِ؛(غررالحکم، ح 3475.)
نیاز عاقلان به ادب، همانند نیاز کشتزار به باران است.
«17» امام کاظم علیه السلام : اِنَّ لُقْمانَ قالَ لاِبْنِهِ: یا بُنَىَّ اِنَّ الدُّنْیا بَحْرٌ عَمیقٌ قَدْ غَرِقَ فیها عالَمٌ کَثیرٌ فَلتَکُنْ سَفینَتُکَ فیها تَقْوَى اللّهِ وَ حَشْوُهَا الاْیمانَ وَ شِراعُهَا التَّوَکُّلَ وَ قَیِّمُهَا الْعَقْلَ وَ دَلیلُهَا الْعِلْمَ وَ سُکّانُهَا الصَّبْرَ؛(کافى، ج 1، ص 16، ح 12.)
لقمان به فرزندش فرمود: «فرزندم! دنیا دریایى عمیق است که بسیارى در آن غرق شدند. پس باید در این دریا، کشتىات تقواى الهى، بار آن ایمان، بادبانش توکل بر خدا، ناخدایش عقل، راهنمایش علم و سکانش (فرمانش) صبر باشد».
«18» امام على علیه السلام : مَنْ شاوَرَ ذَوِى الْعُقولِ اسْتَضاءَ بِاَنْوارِ الْعُقولِ؛(غررالحکم، ح 8634.)
هر کس با عقلا مشورت کند، از نور عقلها بهره مىبرد.
«19» امام على علیه السلام : جاهِدْ شَهْوَتَکَ وَ غالِبْ غَضَبَکَ وَ خالِفْ سوءَ عادَتِکَ، تَزْکُ نَفْسُکَ وَ یَکْمُلْ عَقْلُکَ وَ تَسْتَـکْمِلْ ثَوابَ رَبِّکَ؛(غررالحکم، ح 4760.)
با هوا و هوست مبارزه کن، بر خشمت مسلّط شو و با عادتهاى بدت مخالفت کن، تا روحت پاک و عقلت کامل گردد و پاداش پروردگارت را به تمامى دریافت نمایى.
«20» پیامبر صلى الله علیه و آله : سُئِلَ النَّبىُّ صلى الله علیه و آله عَنْ قَوْلِهِ: «اَ یُّـکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً» فَقالَ: اَ یُّـکُمْ اَحْسَنُ عَقْلاً، ثُمَّ قالَ صلى الله علیه و آله : اَتَمُّکُمْ عَقْلاً وَ اَشَدُّکُمْ لِلّهِ خَوْفا وَ اَحْسَنُکُمْ فیما اَمَرَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ وَ نَهى عَنْهُ نَظَرا وَ اِنْ کانَ اَقَلَّکُمْ تَطَوُّعا؛(بحارالأنوار، ج 70، ص 233.)
از پیامبر صلى الله علیه و آله از معنى آیه «[تا بیازماید] کدامیک عملتان بهتر است» پرسیدند. فرمودند: یعنى کدامیک عاقلترید. سپس فرمودند: مقصود، کسى است که عقلش کاملتر، از خدا بیمناکتر و در امر و نهى خداوند دقیقتر است؛ هر چند مستحبّاتش کمتر باشد.
«21» پیامبر صلى الله علیه و آله : اَنَسٌ: قیلَ: یا رَسولَ اللّهِ، اَلرَّجُلُ یَکونُ حَسَنَ الْعَقْلِ کَثیرَ الذُّنوبِ؟ قالَ: ما مِنْ آدَمىٍّ اِلاّ وَ لَهُ ذُنوبٌ وَ خَطایا یَقْتَرِفُها، فَمَنْ کانَتْ سَجیَّتُهُ الْعَقْلَ وَ غَریزَتُهُ الْیَقینَ لَمْ تَضُرَّهُ ذُنوبُهُ. قیلَ: کَیْفَ ذلِکَ یا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ: لاَِنَّهُ کُلَّما اَخْطَاَ لَمْ یَلْبَثْ اَنْ تَدارَکَ ذلِکَ بِتَوْبَةٍ وَ نَدامَةٍ عَلى ما کانَ مِنْهُ فَیَمْحو ذُنوبَهُ وَ یَبْقى لَهُ فَضْلٌ یَدْخُلُ بِهِ الْجَنَّةَ؛(ربیع الأبرار، ج 3، ص 137. )
اَنس گوید: سؤال شد: «اى رسول خدا! ممکن است کسى از عقل نیکو برخوردار باشد و گناهان بسیار داشته باشد؟». پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: هیچ انسانى نیست، مگر این که گناهان و خطاهایى مرتکب مىشود، ولى هر کس سرشتش عقل و نهادش یقین باشد، گناهانش به او آسیب نمىرساند». 28 گفته شد: «اى رسول خدا! چگونه است این؟». فرمودند: «زیرا عاقل هرگاه مرتکب خطایى گردد، بىدرنگ آن را با توبه و پشیمانى جبران کند و با این کار، گناهانش را پاک مىگرداند و خوبىهایى برایش باقى مىماند که با آن، وارد بهشت مىگردد».
«22» امام حسین علیه السلام : لا یَکْمُلُ الْعَقْلُ اِلاّ بِاتِّباعِ الْحَقِّ؛(اعلام الدین، ص 298 . )
عقل، جز با پیروى از حق، کامل نمىشود.
«23» امام على علیه السلام : اَلْعاقِلُ مَنْ اَحْسَنَ صَنائِعَهُ وَ وَضَعَ سَعْیَهُ فى مَواضِعِهِ ؛(غررالحکم، ح 1798.)
عاقل کسى است که کارهایش را خوب انجام دهد و تلاشى که مىکند، به جا باشد.
«24» امام على علیه السلام : لَیْسَ الْعاقِلُ مَنْ یَعْرِفُ الْخَیْرَ مِنَ الشَّرِّ وَ لکِنَّ الْعاقِلَ مَنْ یَعْرِفُ خَیْرَ الشَّرَّیْنِ؛(مطالب السئول، ص 250. )
عاقل، آن نیست که خوب را از بد تشخیص دهد. عاقل، کسى است که از میان دو بد، آن را که ضررش کمتر است، بشناسد.
«25» امام على علیه السلام : اَلظَّنُّ الصَّوابُ مِنْ شیَمِ اُولِى الاَْلْبابِ؛(غررالحکم، ح 1386.)
خوش گمانى، از اخلاق عاقلان است.
«26» پیامبر صلى الله علیه و آله : صِفَةُ الْعاقِلِ اَنْ یَحْلُمَ عَمَّنْ جَهِلَ عَلَیْهِ وَ یَتَجاوَزَ عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ یَتَواضَعَ لِمَنْ هُوَ دونَهُ وَ یُسابِقَ مَنْ فَوْقَهُ فى طَلَبِ البِرِّ وَ اِذا اَرادَ اَنْ یَتَکَلَّمَ تَدَبَّرَ فَاِنْ کانَ خَیْرا تَکَلَّمَ فَغَنِمَ وَ اِنْ کانَ شَرًّا سَکَتَ فَسَلِمَ وَ اِذا عَرَضَتْ لَهُ فِتْنَةٌ اِسْتَعْصَمَ بِاللّهِ وَ اَمْسَکَ یَدَهُ وَ لِسانَهُ وَ اِذا رَأى فَضیلَةً اِنْتَهَزَ بِها، لا یُفارِقُهُ الْحَیاءُ وَ لا یَبْدو مِنْهُ الْحِرْصُ فَتِلْکَ عَشْرُ خِصالٍ یُعْرَفُ بِها الْعاقِلُ؛(تحف العقول، ص 28.)
عقـــل و عــاقـل 34 پیامبر صلى الله علیه و آله : ویژگى عاقل، آن است که در برابر نادان بردبارى کند، از آن کس که به او ظلم کرده بگذرد، نسبت به زیردستان متواضع باشد، با بالادستان در خوبىها رقابت کند، هرگاه خواست سخن بگوید، بیندیشد، اگر خوب بود بگوید و بهره ببرد و اگر بد بود، سکوت کند و سالم بماند، اگر بلا و امتحانى برایش پیش آمد به خدا پناه ببرد و دست و زبان خود را نگه دارد، اگر فضیلتى دید، به سرعت از آن بهره گیرد، حیا از او جدا نگردد و حرص از او سر نزند، اینها خصلتهاى دهگانهاى است که عاقل با آنها شناخته مىشود.
«27» امام على علیه السلام : ما عُبِدَ اللّهُ بِشَىْءٍ اَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ وَ ما تَمَّ عَقْلُ امْرِىءٍ حَتّى یَکونَ فیهِ خِصالٌ شَتّى: اَلْکُفْرُ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأمونانِ وَ الرُّشْدُ وَ الْخَیْرُ مِنْهُ مَأمولانِ وَ فَضْلُ مالِهِ مَبْذولٌ وَ فَضْلُ قَوْلِهِ مَکفوفٌ وَ نَصیبُهُ مِنَ الدُّنْیَا القوتُ لا یَشْبَعُ مِنَ الْعِلْمِ دَهْرَهُ اَلذُّلُّ اَحَبُّ اِلَیْهِ مَعََ اللّهِ مِنَ العِزَِّ تَمامُ الاَْمْرِ؛(کافى، ج 1، ص 18، ح 12 .)
خداوند با چیزى بهتر از عقل عبادت نشده است، و عقل کسى کامل نشود، مگر در او چند خصلت باشد: کفر و بدى از او انتظار نمىرود، رشد و خوبى در او امید مىرود، زیادى ثروتش بخشوده و زیادى سخنش نگه داشته شده است، بهره او از دنیا تنها غذاى روزانه است، در طول زندگى از دانش سیر نمىشود، خوارى را با خداوند از عزّت با دیگران، بیشتر دوست دارد، عقـــل و عــاقـل 37 تواضع نزد او دوست داشتنىتر از شرف و بزرگىاست، خوبىِ کم دیگران را بسیار و خوبى بسیار خود را کم مىشمرد، همه مردم را از خودش بهتر و خود را نزد خویش از همه بدتر مىداند و این مهمترین خصلت است.
«28» امام على علیه السلام : اَلْعاقِلُ اِذا تَـکَلَّمَ بِکَلِمَةٍ اَتْبَعَها حِکْمَةً وَ مَثَلاً وَ الاَْحْمَقُ اِذا تَـکَلَّمَ بِکَلِمَةٍ اَتْبَعَها حِلْفا؛(شرحنهجالبلاغه، ابنابىالحدید،ج20،ص289،ح306. )
عاقل، هر گاه سخن بگوید، آن را با سخنى حکیمانه و ضرب المثل همراه سازد و نادان هرگاه سخن بگوید، آن را با سوگند همراه کند.
«29» امام على علیه السلام : اِتَّهِمُوا عُقولَکُمْ فَاِنِّهُ مِنَ الثِّقَةِ بِها یَکونُ الْخَطاءُ؛(غررالحکم، ح 2570. )
عقل خویش را زیر سؤال ببرید؛ زیرا از اعتماد به آن، خطاها سرچشمه مىگیرد.
«30» امام على علیه السلام : اَلْعاقِلُ مَنْ صانَ لِسانَهُ عَنِ الْغیبَةِ؛(غررالحکم، ح 1955.)
عاقل کسى است که زبانش را از بدگویى پشت سر دیگران، نگه دارد.
«31» امام على علیه السلام : اِحْتَمِلْ ما یَمُرُّ عَلَیْکَ فَاِنَّ الاِْحْتِمالَ سِتْرُ الْعُیوبِ وَ اِنَّ الْعاقِلَ نِصْفُهُ اِحْتِمالٌ وَ نِصْفُهُ تَغافُلٌ؛(غررالحکم، ح 2378 .)
در برابر آنچه بر تو مىگذرد، بردبار باش، زیرا بردبارى، عیبها را مىپوشاند. به راستى که نیمى از عقل، بردبارى و نیمه دیگرش خود را به غفلت زدن است.
«32» امام على علیه السلام : اَلا وَ اِنَّ اللَّبیبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الاْآراءِ بِفِکْرٍ صائِبٍ وَ نَظَرٍ فِى الْعَواقِبِ؛(غررالحکم، ح 2778 . )
بدانید عاقل، کسى است که با فکر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و در عواقب امور بنگرد.
«33» امام على علیه السلام : اَعْقَلُ النّاسِ مَنْ غَلَبَ جِدُّهُ هَزْلَهُ وَ اسْتَظْهَرَ عَلى هَواهُ بِعَقْلِهِ؛(غررالحکم، ح 3355. )
عاقل کسى است که جدّىاش از شوخىاش بیشتر باشد و با کمک عقلش بر هوا و هوسش پیروز گردد.
«34» امام رضا علیه السلام : اِذا اَرادَ اللّهُ اَمْرا سَلَبَ الْعِبادَ عُقولَهُمْ فَاَنْفَذَ اَمْرَهُ وَ تَمَّتْ اِرادَتُهُ فَاِذا اَنْفَذَ اَمْرَهُ رَدَّ اِلى کُلِّ ذى عَقْلٍ عَقْلَهُ فَیَقولُ کَیْفَ ذا؟ وَ مِنْ اَیْنَ ذا؟؛(تحف العقول، ص 442 . )
امام رضا علیه السلام : هر گاه خداوند چیزى را بخواهد، عقلهاى بندگان را از آنها مىگیرد و حکم خود را اجرا مىکند و خواسته خود را به پایان مىرساند. همین که حکم خود را اجرا کرد، عقلِ هر صاحب عقل را به او بر مىگرداند، آنگاه او مرتب مىگوید: چگونه و از کجا چنین و چنان شد.
«35» امام کاظم علیه السلام : کَما لا یَقومُ الْجَسَدُ اِلاّ بِالنَّفْسِ الحَیَّةِ فَکَذلِکَ لا یَقومُ الدّینُ اِلاّ بِالنِّیَّةِ الصّادِقَةِ وَ لا تَثْبُتُ النِّیَّةُ الصّادِقَهُ اِلاّ بِالْعَقْلِ؛(تحف العقول، ص 396 .)
همان گونه که قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام دیندارى هم تنها به نیّت پاک است و نیّت پاک، جز با عقل حاصل نمىشود.
«36» امام صادق علیه السلام : دِعامَةُ الاِْنْسانِ الْعَقْلُ وَ الْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَةُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُ وَ بِالْعَقْلِ یَکْمُلُ وَ هُوَ دَلیلُهُ وَ مُبْصِرُهُ وَ مِفْتاحُ اَمْرِهِ فَاِذا کانَ تَاْییدُ عَقْلِهِ مِنَ النّورِ کانَ عالِما حافِظا ذاکِرا فَطِنا فَهِما فَعَلِمَ بِذلِکَ کَیْفَ وَ لِمَ وَ حَیْثُ وَ عَرَفَ مَنْ نَصَحَهُ وَ مَنْ غَشَّهُ فَاِذا عَرَفَ ذلِکَ عَرَفَ مَجْراهُ وَ مَوصولَهُ وَ مَفْصولَهُ وَ اَخْلَصَُّهُ مِنْ تَاْییدِ العَقْلِ؛(کافى، ج 1، ص 25، ح 23. )
ستون انسانیت، عقل است و از عقل، زیرکى، فهم، حفظ و دانش بر مىخیزد. با عقل، انسان به کمال مىرسد. عقل، راهنماى انسان، بینا کننده و کلید کارهاى اوست. هر گاه عقل با نور یارى شود، دانا، حافظ، تیزهوش و فهیم مىشود و بدین وسیله (پاسخ) چگونه، چرا و کجا را مىفهمد و خیرخواه و دغلکار را مىشناسد و هرگاه این را دانست، مسیر حرکت 49 و خویش و بیگانه را مىشناسد و در توحید و طاعت خداوند اخلاص مىورزد و چون چنین کرد، آنچه از دست رفته جبران مىکند و بر آنچه در آینده مىآید چنان وارد مىشود که مىداند در کجاى آن است و براى چه منظورى در آنجاست. از کجا آمده و به کجا مىرود. و این همه از پرتو تأیید عقل است.
«37» امام على علیه السلام : اَلْعَقْلُ شَجَرَةٌ اَصْلُهَا التُّقى وَ فَرْعُهَا الْحَیاءُ وَ ثَمَرَتُهَا الْوَرَعُ فَالتَّقْوى تَدعو اِلى خِصالٍ ثَلاثٍ: اِلَى الْفِقْهِ فِى الدّینِ وَ الزُّهْدِ فِى الدُّنْیا وَ الاِْنْقِطاعِ اِلَى اللّهِ تَعالى وَ الْحَیاءُ یَدْعو اِلى ثَلاثِ خِصالٍ: اِلَى الْیَقینِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ التَّواضُعِ وَ الْوَرَعُ یَدْعو اِلى خِصالٍ ثَلاثٍ: اِلى صِدْقِ اللِّسانِ وَ الْمُسارَعَةِ اِلَى الْبِرِّ وَ تَرْکِ الشُّبُهاتِ؛(مواعظ العددیة، ص 160 .)
عقل، درختى است که ریشه آن تقوا، شاخههایش حیاء و میوه آن، پارسایى است. تقوا به سه چیز دعوت مىکند: دینشناسى، بىرغبتى به دنیا و دل بستگى به خداوند، و حیا به سه چیز دعوت مىکند: یقین، خوش اخلاقى و تواضع، و پارسایى به سه چیز دعوت مىکند: راستگویى، سرعت و شتاب در نیکىها و دورى از کارهاى شبههناک.
«38» امام صادق علیه السلام : لا یُعَدُّ الْعاقِلُ عاقِلاً حَتّى یَسْتَـکْمِلَ ثَلاثا: اِعْطاءَ الْحَقِّ مِنْ نَفْسِهِ عَلى حالِ الرِّضا وَ الْغَضَبِ وَ اَنْ یَرْضى لِلنّاسِ ما یَرْضى لِنَفْسِهِ وَ اسْتِعْمالَ الْحِلْمِ عِنْدَ الْعَثْرَةِ؛(تحف العقول، ص 318.)
عاقل، عاقل نیست مگر آن که سه صفت را در خود به کمال رساند: حق را در هنگام خشنودى و خشم ادا کند، آنچه را براى خود مىپسندد، براى دیگران هم بپسندد و هنگام خطاى دیگران، بردبار باشد.

وی نظارت در قوه قضائیه را یکی دیگر از موضوعات مهم عنوان کرد و گفت: البته این موضوع از مجاری مختلف پیگیری شده و توسعه یافته است.
آملی لاریجانی به برخورد قاطع با مفسدان اقتصادی اشاره کرد و گفت: این موضوع بسیار مهم و حساس است و همانطور که رئیس جمهور و رئیس قوه مقننه تاکید کردند، باید امنیت اقتصادی را تأمین کنیم.
رئیس دستگاه قضائی برخورد قاطع با قاچاقچیان و متعرضین به نوامیس را از برنامه مستمر در قوه قضائیه برشمرد.
آملی لاریجانی با تاکید بر اینکه بحث پیشگیری از جرم از اهمیت زیادی برخوردار است، گفت: از ابتدای دوره 5 ساله معاونت پیشگیری از جرم تشکیل شد و کارهای خوبی تشکیل شده و ما منتظر هستیم تا ببینیم لایحه پیشگیری از جرم در مجمع تشخیص نظام به کجا میکشید.
وی با توجه به اینکه اقدامات اصلاح ساختارها در دستگاه قضایی انجام شده است، گفت: رؤسای دادگستری و قضات در این زمینه اقدامات خوبی را انجام دادهاند.
عالی ترین مقام قضائیه کشور مهمترین دغدغه قضائی کشور را ارتقاء کمی و کیفی منابع انسانی عنوان کرد و گفت: اگر مشکلات دستگاه قضایی را واکاوی کنیم میبینیم که سرمنشأ برخی از دغدغههای ما کمبود نیروی انسانی کارآمد است.
وی با اشاره به بحث اطاله دادرسی گفت: مسئله اطاله دادرسی به طور مستقیم به کمبود نیروی انسانی مربوط میشود از سوی دیگر برخی مردم گاهی شکایت میکنند که قضات برخورد مناسبی ندارند که این موضوع ناشی از کمبود نیروی انسانی است.
وی ادامه داد: وقتی در یک روز 10 پرونده را روی میز قاضی قرار میدهیم خستگی و فرسودگی اجازه برخورد درست نمیدهد.
رئیس دستگاه قضائی به بحث اتقان آرا اشاره کرد و گفت:این موضوع هم به طور مستقیم با نیروی انسانی مرتبط است، زیرا اگر قاضی فرصت کافی برای کار داشته باشد میتواند بهتر حکم صادر کند.
آملی لاریجانی مسئله آموزشهای بدو و ضمن خدمت را بسیار مهم دانست و گفت: ما برای بازسازی دستگاه قضایی و ارتقا کمی و کیفی این دستگاه تلاشهای فراوانی کردهایم، یکی از اقدامات ما در برنامه پنجم بحث جذب قاضی بود.
وی افزود: در برههای از زمان ما چالش هایی با دولت داشتیم چرا که دولت در بحث جذب قاضی زیربار نمیرفت اما با حمایت رهبری و همکاری مجلس و وجود 10 درصد پست خالی رد سال 88 مجوز جذب 4 هزار قاضی از سوی مجلس داده شد.
وی ادامه داد: معاونت آموزش و گزینش قوه قضائیه تمام تلاش خود را در این زمینه انجام دادند و تا امروز 2500 قاضی وارد دستگاه قضائی کردیم ضمن اینکه تا پایان سال 93، 800 قاضی وارد دستگاه قضا میشوند و در سال 94 نیز همینقدر یا بیشتر قاضی وارددستگاه قضائی میشود بنابراین ما تا پایان برنامه 5 میتوانیم تا حدودی بحث کمبود نیرو را جبران کنیم.
آملی لاریجانی در ادامه به ارتقای دانش حقوقی و قضائی قضات اشاره کرد و گفت: از جمله مسائلی که در بحث ارتقای کیفی نیروی انسانی مؤثر است، بحث معرفتی و اعتقادی است و مهم است که قضات علاوه بر افزایش اطلاعات در حیطه قضایی و حقوقی نسبت به بنیانهای دینی و معرفتی اطلاعات خوبی کسب کنند.
رئیس دستگاه قضائی تاکید کرد: ما در نظامی زندگی میکنیم که قانون اساسی دارد و پیرو دینی هستیم که شرایط خاص دارد.
وی خاطرنشان کرد: شورای نگهبان تمام مصوبات مجلس را باید به لحاظ انطباق با شرع و قانون اساسی بررسی کند.
وی خطاب به قضات گفت: شما باید معرفت دینی و شریعت خود را تحسین کنید.
رئیس قوه قضاییه در ادامه گفت: متاسفانه در برههایی در دانشکده حقوق و حتی دانشگاه علوم قضائی از اساتیدی استفاده کردیم که مبنای حقوق اسلامی را قبول نداشتند و این جای تاسف داشت.
آملی لاریجانی گفت: در ابتدای دوره پنجساله یکی از مدیران دستگاه قضائی با هدف تبریک سمت پیش من آمد و کتابی در زمینه حقوق و جزا به من هدیه داد.
وی ادامه داد: من این کتاب را مطالعه کردم و دیدم نویسنده کتاب به هیچ عنوان سیاستهای دینی قوه قضائیه را قبول ندارد و برای مثال این موضوع که در قانون پدری که فرزند خود را میکشد و یا فرد عاقلی که دیوانهای را میکشد قصاص نمیشود به تمسخر گرفته بود.
وی افزود: در دانشگاههای ما عین همین حرفها را به خورد دانشجویان میدهند بنابراین من استدعا دارم، که برادران در دستگاه قضائی حرفهای مبناییتر را بشنوند.
آملی لاریجانی گفت: قرآن به صراحت میگوید که در قصاص حیات است، قصاص حق است بنابراین ما نمیتوانیم جلوی اعمال حق را به دلیل اظهارنظر برخی از جامعهشناسان غربی بگیریم.
رئیس دستگاه قضائی در ادامه تصریح کرد: خواهش من این است که برای ارتقای کیفی سطح قوه قضائیه باید هم دانش حقوقی را نو کنیم و هم قوانین را تجدید کنیم، ضمن اینکه دستی بر مبانی فکری و عقیدتی داشته باشیم، این حرفها نباید سیستم قضائی کشور را زیر سؤال ببرد.
وی یکی دیگر از اقدامات مثبت قوه قضائیه را استفاده از فناوریهای نوین عنوان کرد و گفت: بر اساس گزارش ثبت اسناد، بیش از چندین برگ اوراق بهادار با استفاده از فناوریهای نوین حذف شده که این مسئله قابل توجهی است چرا که کارها بر خط، سریع و بدون واسطه انجام میشود.
آیتالله صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه در ادامه سخنان خود در همایش قوه قضائیه اظهار داشت: قضات و کارکنان باید فناوریهای جدید را فرا بگیرند چرا که این فناوریها مثل قلم است و باید یارانه را یاد بگیرند و استفاده معقول از آن داشته باشند.
رئیس قوه قضائیه گفت: در بحث پیشخوانهای قضایی دفاتر الکترونیک قضایی در تهران راه افتاده که منجر به تسهیل امور قضایی میشود.
عالی ترین مقام قضائی کشور تصریح کرد: قضات شریف باید اقل مسئله لازم را فرا بگیرند؛ مرکز آمار و فناوری قوه پا به کار است و جلسات متنوع و متعددی برگزار شده است که نیاز به کار بیشتر دارد و خصوصا در بحث امنیتی باید دقت بیشتری شود.
آیت الله آملی لاریجانی به پیگیری لوایح قضایی در دولت و مجلس اشاره داشت و گفت: وقتی لوایح قضایی در دوره قبل به دولت ارسال شده بود و برخی نیز در همین دوره ارسال شده است.
وی گفت: لایحه پلیس قضایی و لایحه جامع وکالت هنوز به مجلس ارسال نشده است و سرنوشت عجیبی پیدا کردهاند.
عالیترین مقام قضایی کشور تصریح کرد: لایحه پلیس قضایی تهیه و به دولت ارسال شده بود اما برخلاف نص قانون اساسی دولت لایحه را بایگانی کرد.
وی افزود: دولت حق تصرف ندارد و امروز ما با دولت تعامل میکنیم. اگرچه با دولت قبلی نیز تعامل داشتیم؛ گاهی لوایح تکه و پاره میشوند و یک چنین قسمتی را ما در آئین دادرسی شاهد بودیم که 200 مورد تصرف دولت در این لایحه بود که خلاف قانون است.
رئیس قوه قضائیه تصریح کرد: لایحه قوه قضائیه حسب نظر شورای نگهبان باید مستقیما به مجلس برود و لوایح قضایی مستثنا از لوایح دیگر است؛ این لایحه دوباره به میان آمده و نظرات دولت نیز بررسی شده و نهایی شده و عنقریب به مجلس میرود.
وی ادامه داد: پلیس قضایی مسئله مهمی برای دستگاه قضایی است و در همین سالها تقریبا تمام روسای دادگستری این مسئله را از واجبات قضایی عنوان کردهاند.
عالی ترین مقام قضایی کشور تصریح کرد: ابلاغ اوراق قضایی و جابجایی مجرمین باید توسط کسانی باشد که نشان دارند، آموزش دیدهاند و در این زمینه دوره دیدهاند چرا که گاهی گزارش میشود جانی با دادن یک ساعت مچی فرار میکند.
آیتالله آملی لاریجانی تصریح کرد: پلیس قضایی تحت نظارت، تحت تعلیمات و آشنا باید در اختیار قوه قضائیه باشد و ما در جهت نظامی، کاری نداریم؛ یک نیروی مسلح تحت فرماندهی جای دیگر و به عنوان ضابط دستور را از دستگاه قضایی بگیرد.
وی به لایحه جامع وکالت اشاره کرد و گفت: این لایحه نیز سرنوشت مشابهی با لایحه پلیس قضایی پیدا کرده و با ساعتها کار کارشناسی لایحه تدوین شده است.
رئیس قوه قضائیه تصریح کرد: واقعا سعی شده مسئله استقلال کانون وکلا از بین نرود و جمع بین استقلال و نظارت باشد چرا که در خیلی جاهای دنیا نظارت قوه قضائیه و دادگستری بر وکلا صورت میگیرد اما ما باید کاری کنیم نظارت، استقلال را کمرنگ نکند.
رئیس قوه قضائیه با اشاره به اعمال ماده 18 که وظیفه رئیس قوه قضائیه را عنوان میکند گفت: موردی نشده که من رای قاضی را عوض کنم و معتقدم به اینکه دستگاه قضا و قاضی باید استقلال داشته باشد.
عالیترین مقام قضایی کشور با بیان این مطلب که استقلال قانون با ابلاغ از بین نمیرود افزود: متاسفانه برخی وکلا میگویند اصلا لایحه قضایی نیست و وکالت امر قضایی نیست که اگر امور مربوط به وکالت قضایی نیست پس بگویند چه چیز قضایی است.
وی ادامه داد: در سیاستهای کلی قضایی که مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام و تائید رهبری است در بند 13 دو مطلب مهم آمده که اولی تصریح میکند که وکالت از امور قضایی و دومی بر بحث نظارت تاکید دارد.
آیتالله آملی لاریجانی ادامه داد: بنده معتقدم که لایحه جامع وکالت از وظایف رئیس قوه قضایی است و بر حفظ استقلال دستگاه قضایی و استقلال قاضی نیز تاکید میکنم.
عالی ترین مقام قضایی کشور تصریح کرد: استقلال بدین معناست که 3 قوه باید با هم تعامل داشته باشند اما قاضی در مقام صدور اجرا و پیگیری حکم باید مستقل باشد؛ ما در دولت قبل با چالشهایی در این زمینه روبرو بودیم مثل بحث زندانها، ارسال لوایح حقوقی و وظایف رئیسجمهور نسبت به اجرای قانون اساسی و باید بگویم اینکه رئیسجمهور سرزده بخواهد از زندان بازدید کند را ما قبول نداریم و امکان ندارد.
رئیس قوه قضائیه تصریح کرد: استقلال هزینهبردار است اما من از استقلال قاضی حمایت میکنم تا حکم عادل بدهد و از استقلال قضا در همه انحاء و مواطن در دیوان عالی، دیوان عدالت اداری و محاکم دادگستری نیز حمایت میکنم و باید اینها با برنامه استقلال باشند تا مجموعه به جلو برود.
رئیس قوه قضائیه تصریح کرد: باید خروجی دستگاه قضا به گونهای باشد که مردم به دستگاه قضا اطمینان پیدا کنند؛ البته گزارشها و مصاحبههایی را شاهد بودهایم که عنوان شده درصدی وضعیت قوه بهبود پیدا کرده است؛ منتها فاصله زیاد است.
عالیترین مقام قضایی کشور اظهار داشت: برخی ناهنجاریها در محاکم، شعب و دفاتر شاهدیم که ضرر به عنوان و وجهه قوه قضائیه وارد میکند و معتقدیم با نظارت مستمر بهبود پیدا میکند.
وی ادامه داد: اگر همه ما مدیران و قضات کمر همت ببندیم دستگاه قضا رو به تکامل خواهد رفت و اطمینان بیشتری را از جانب مردم کسب خواهد کرد.
رئیس قوه قضائیه تصریح کرد: مهمترین رکن برای سلامت قضا، نظارت نیست؛ توجه به اخلاق و معنویت است و نظارت درونی، چرا که ممکن است هرچه نظارت برونی تشکیل شود، مشکل باقی بماند و ما باید به مسیر اخروی توجه کنیم.
آیتالله آملی لاریجانی خاطرنشان کرد: اگر ما عاقل باشیم و فهم صحیح داشته باشیم، برای مسیر بینهایتی که داریم فکر میکنیم و ادامه راه که مسیر اخروی است.
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود.در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.
مبادا حوزه ها غفلت کنند

یکی از مهمترین وظایفی که حوزه های علمیه عهده دار آن هستند مساله تهذیب و پرورش اخلاقی طلاب است. قرآن کریم می فرماید: و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه... [1] خداوند بر م?منان منت نهاد [= نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.
تقدیم یزکیهم بر یعلمهم در آیه شریفه می تواند به خوبی ضرورت و اهمیت و جایگاه تهذیب اخلاق را مشخص کند. از سوی دیگر می توان فهمید که تزکیه بر تعلیم مقدم بوده و این مشی قرآن کریم است.
حوزه های علمیه ما پیوسته راهگشا و کمک تعلیم و تعلم طلاب بوده اند. از اساتید برجسته و بزرگ برای آموزش و یادگیری طلاب استفاده می شده که هم اکنون نیز این رویه ادامه دارد.
اما یک نکته بسیار مهم و حیاتی در حوزه امروز ما وجود ندارد که در گذشته از اهمیت و برجستگی بسزایی برخوردار بود و آن همین مساله اخلاق و تهذیب است. از دیرباز تمام کسانی که در حوزه ها مشغول تحصیل بودند به جایگاه و اهمیت تزکیه و سلوک واقف بودند. این اهمیت برای اساتید دوچندان بود.
به گونه ای که نه تنها طلاب به دنبال استادی بودند که از نفس عرفانی او بهره ببرند بلکه اساتید بزرگ نیز از پذیرفتن هر شاگردی خودداری می کردند.
اما در عصر ما متاسفانه مساله تهذیب بسیار کمرنگ شده و در مقابل بیشتر به مباحث آموزشی پرداخته می شود. اخلاق در حوزه های عملیه با کمال تاسف رو به فراموشی گذارده می شود.
دروس فقه و اصول تمام ابعاد حوزه را به خود اختصاص داده و اندک جایگاهی برای دروس دیگر مانند تفسیر و فلسفه و ... وجود دارد. اما متاسفانه باید گفت که حوزه آن طور که باید جایی برای اخلاق و برنامه ریزی اخلاقی طلاب باز نکرده است.
این پیشروی نادرست و غیر عادلانه در تعلیم و تزکیه این وحشت را در دل آدمی تقویت می کند که مبادا روزی برسد که نسل حیات طیبه اخلاق و عرفان منقرض شده و سفره پر نعمت و رنگارنگ اخلاقی برخی بزرگان به کلی برچیده شود و یا به قدری اندک شود که سیل عظیم حوزویان را نتواند اشباع کند.
بعد از انقلاب اسلامی نیز بارها و بارها رهبر فقید انقلاب اسلامی به این مهم اشاره کرده و درباره تهذیب و اهمیت آن هشدار داده اند. بعد از آن نیز مقام معظم رهبری بارها و بارها در سخنانشان این مطلب را گوشزد کرده اند.
اما به راستی برای درمان و بازسازی این شالوده فرسوده در حوزه های علمیه چه باید کرد. بدون شک اولین وظیفه متوجه مسئولین امر و متولیان حوزه است. کسانی که برنامه ریزی عمومی طلاب را به عهده دارند اولین کسانی اند که انگشت اشاره به سوی آنان می رود. توقع است که این عزیزان در راستای اهداف بلند حوزه و تهذیب جامعه برنامه های جامع و دقیقی برای تهذیب طلاب پیاده سازی کنند.
نه تنها پیاده سازی بلکه عمل به اخلاقیات و دستورات دینی از مهمترین وظایف این مسئولین عزیز است. در صورتی که متولیان امر خود در این مساله ضعیف و سست باشند قطعا نخواهند توانست برنامه ریزی دقیقی در این زمینه داشته و یا اثر گذاری قابل توجهی در میان طلاب از خود بر جای بگذارند.
در این باره به گوشه ای از سخنان مقام معظم رهبری درباره تهذیب و اهمیت آن در حوزه های علمیه و برای طلاب عزیز اشاره می کنیم...
در سایه ی پارسایی
روحانی، آن وقتی سخن نافذ خواهد داشت که عملاً نشان بدهد به زخارف دنیا بی اعتناست و آن حرصی که بر دلهای دنیاداران و دنیامداران حاکم است، بر او حاکم نیست.
این را باید به مردم نشان بدهیم. روحانیت، در سایه ی پارسایی بود که این حیثیت و آبرو را پیدا کرد. این پارسایی و بی اعتنایی به دنیا و به زخارف، باید حفظ شود.[2]
طلاب جوان؛ مصداقی از ترک زخارف دنیوی
بنده می خواهم بر مسأله ی تهذیب، تأکید کنم. آقایان! حوزه های علمیه ی ما، پر از جوانان پاک و طاهر است. در کمتر جایی، این همه جوان زندگی می کنند.
در حوزه ی علمیه ای مثل قم، هزاران جوان پاک، صالح و کسانی که از زخارف این دنیای دنیه، به حسبِ ظاهر گذشتند و واقعاً بعضی از اینها مصداق این فقره ی شریف دعای ندبه «شرطوا علیهم الزهد فی درجات هذا الدنیا الدنیة و زخرفها و زبرجها»هستند، جمع شده اند. خوب؛ اجتماع این جوانان صالح، خالص، م?من، پاک و نورانی در این حوزه ی علمیه، عجب موقعیت ممتازی است!
یکی از وظایف حوزه ی علمیه این است که اوّلاً این روح صفا و معنویت را که در این طلاّب جوان است، حفظ و در وجود آنها تثبیت و ماندگار و عمیق کند.
ثانیاً، آن را تکمیل و بیشتر کند؛ پرورش دهد و آنها را نورانی تر کند. این، یک نکته است که من می خواهم خواهش کنم که در همه ی حوزه های علمیه به آن توجّه شود. البته توجّه هست؛ ما می خواهیم بیشتر شود. امروز دنیا، دنیای فاسدی است و فساد دنیا، به همه ی مناطق عالم سرریز می شود.
دیوار و حصن و حصاری هم نیست؛ مگر تبلیغ و تبیین صحیح. این تبلیغ صحیح را چه کسانی باید انجام دهند؟ انسانهایی که خودشان استوار و محکم باشند. و آنان، همین جوانان و روحانیونی هستند که معارف دینی را می خوانند و فرامی گیرند و بیان می کنند. اینها از لحاظ اخلاقی و روحی، باید خیلی استوار، پولادین و تأثیرناپذیر باشند.[3]
اخلاص و قصد قربت
در همه ی ش?ون روحانیت و وظایفی که علمای دین و روحانیون و ملبسان به این لباس دارند، این اصلاح نفس لازم است و ما باید این مس?ولیت را حس کنیم.
قدم اول این است که ما احساس بکنیم مس?ولیت اصلاح نفس را داریم؛ اصلاح از لحاظ اخلاقی و روحی و تدارک کردن اخلاص و قصد قربت و اجتناب از گناه؛ همان که امیرالم?منین(علیه الصلاةوالسلام) فرمود: «و لکن اعینونی بورع و اجتهاد و عفة و سداد»؛ یعنی تلاش دایم برای درست حرکت کردن و منحرف نشدن و عفت و سداد.
این احساس را باید بکنیم و به اصلاح فکر و اصلاح بینش و اصلاح سلیقه ی معوج - اگر خدای نکرده در ما هست - و اصلاح مذاق و مشرب دینی و فقهی و کلامی و سیاسی و غیره توجه کنیم.[4]
با توجه به آنچه گذشت باید گفت اگر چه اخلاق و تهذیب یک مساله ای فردی است اما نباید فراموش کرد که بستر سازی در حوزه های علمیه برای بارور کردن این درخت تنومند بسیار مهم و حائز اهمیت است.
همانطور که اگر بستر مناسبی برای حضور اساتید بزرگ فقه و اصول در حوزه های مهیا نبود قطعا این همه پیشرفت در این زمینه مهیا نمیشد. در زمینه اخلاق نیز ما نیاز به یک بستر سازی جدی و قابل توجه داریم که سر رشته آن به دست مسئولین محترم حوزه است.
اگر چه بارها و بارها در این زمینه از جانب بزرگان و مخصوصا مقام معظم رهبری تذکر داده شده و مقالات زیادی در این باره به رشته تحریر در آمده ولی متاسفانه هنوز به یک نقطه مناسبی در این زمینه نرسیده ایم. امید است مسئولین محترم و متولیان امر در این زمینه دقت و برنامه ریزی بیشتری داشته باشند.
پی نوشت ها :
[1] . آل عمران آیه 164
[2] . بیانات در دیدار جمعی از روحانیون 22/12/1369
[3] . بیانات در آغاز درس خارج فقه 20/6/1373
[4] . بیانات در جمع فضلا و طلاب و روحانیون مشهد 4/1/1369
تهیه و تولید : محمد حسین امین گروه حوزه علمیه تبیان
گروه بینالملل مشرق - سازمان تروریستی دولت اسلامی عراق و شام موسوم به "داعش" در روزهای اولیه تجاوز خود به عراق تلاش کرد تا شهر مقدس سامرا به اشغال خود در آورد.

شهر سامرا در ساحل شرقی نهر دجله قرار دارد و 118 کیلومتر از شمال بغداد فاصله دارد، در سامرا حرم امام هادی و امام حسن عسکری و سرداب غیبت امام زمان (عج) قرار دارد، همچنین مسجد جامعی در این شهر قرار دارد که متوکل عباسی آن را احداث کرده و به بلندی مأذنهها و وسعت معروف است.
داعش در این راستا در روز5 ژوئن 2014 بخشهایی از این شهر را در اختیار گرفت و دامنه درگیریها را به نزدیکی حرم مطهر امامین عسکریین کشاند. با این وجود دولت عراق چند ساعت بعد این عناصر را از اطراف شهر سامرا متفرق کرد. شاهدان عینی اعلام کردند که داعش بر مناطق المثنی و صلاحالدین و قادسیه و الافراد و الضباط اول و دوم و بخش هایی از حی المعلمین و دانشگاه سامرا و شهرداری سامرا و مسجد جامع الرزاق و برخی دیگر از مساجد شهر سامرا مسلط شدند. به این ترتیب می توان گفت که عناصر مسلح بخشهای شرقی این شهر را به صورت کامل در دست داشتند.
منابع عراقی اعلام کردند که داعش در این حملات از نزدیک به 50 خودرو زرهی با چرخ های بلدوزر استفاده کرده بود تا بتواند استحکامات بتنی شهر از جمله در اطراف حرم مطهر امامین عسکریین را تخریب کند. خودروهای سنگین و نیمه سنگین نفربر و توپ های سیار بر رو خودروها از دیگر تجهیزات تروریست ها در این حمله همه جانبه بود. در این حمله عناصر داعش از 250 نفر از نیروهای خود استفاده کردند که تعدادی از آنها چچنی، افغان و یمنی بودند. 80 نفر از این تروریست ها به دست ارتش عراق به هلاکت رسیدند.

خبرگزاری ها تعداد کل نیروهای داعش را 18 هزار نفر تخمین زدهاند، بودجه این گروهک تروریستی ماهیانه بالغ بر یک میلیون دلار است. این قدرت بالای انسانی و مالی باعث شد تا این داعش نسبت به همتایان خود موقعیت خاصی پیدا کند. بر اساس برخی ارزیابی ها داعش بعد از حمله به شهرهای عراق به ثروتمندترین گروهک تروریستی در دنیا تبدیل شده است.
با وجودی که ارتش عراق دو روز بعد تروریستهای داعش را کاملا از این منطقه به عقب راند، اما این آخرین تلاش آنها برای تسلط یا آسیب زدن به شهر سامرا نبود. در روزهای اخیر حملات موشکی به شهر سامرا همچنان ادامه دارد و چهارشنبه نیز ارتش عراق موفق شد یک کاروان زرهی از نیروهای داعش را در مسیر سامرا منهدم کند.
اهداف داعش از گسترش عرصه جنگ به سامرا
- داعش در بررسیهای خود از ارتش عراق به این نتیجه رسیده که در تقابل با ارتش عراق باید فکری به حال نیروهای ویژه این کشور بکند. یگانهای نخبه ارتش عراق 12 هزار نفر هستند که قدرت تهاجمی بالایی دارند. از این رو داعش با توجه به شاخص خود در سهولت انتقال معرکهها به بخشهای مختلف، سعی در تمرکز زدایی از نیروهای ویژه عراق و استهلاک آنها با توسعه جبهههای درگیری دارد.

از همین روست که برخی تحلیلگران اعتقاد دارند با وجود فراوانی کاروان زرهی تروریستها در حمله های اخیر به سامرا تعداد نیروهای مهاجم به شهر سامرا در حمله اولیه در 15 خرداد به اندازه ای نبود که بتوان هدف اشغال شهر را از این حمله متصور شد. به اعتقاد این کارشناسان، داعش بیشتر با هدف به چالش کشیدن نیروهای امنیتی در این شهر و بررسی واکنش افکار عمومی ساکنان سامرا به حمله احتمالی با هدف اشغال، این حمله را ترتیب داده است. این تحلیلگران گفتهاند که حملات متعدد به سامرا میتواند با هدف کاستن از فشارهای موجود بر داعش در استان الانبار باشد.
- حقد و کینه گروهک تروریستی داعش به جریان اصیل شیعی بر کسی پوشیده نیست. داعش نیز مانند سایر سازمانهای افراطگرای تروریست که توسط توطئه های غربی- صهیونیستی در منطقه کاشته شدهاند، در حالی که حتی یک گلوله نیز به سمت رژیم صهیونیستی دشمن اصلی مسلمان جهان شلیک نشده، در زیر چتر پوستین وارونه و خشن از دین مبین اسلام، شیعیان را تهدید اصلی جامعه اسلامی معرفی میکند و در راستای رویکردهای اعتقادی خشن حامیان مالی خود از جمله رژیم های تکفیری وهابی در منطقه به دنبال تخریب تمام نمادهای مذهبی و دینی متعلق به شیعیان است.
این بغض و نفرت را میتوان در بیانیه اخیری که این گروه منتشر کرده، به خوبی لمس کرد. گروهک داعش چهارشنبه در صفحات توئیتر نوشت که هدف آنها تخریب تمام "نمادهای شرک آلود در نجف، کربلاء و سامرا و بغداد" است. وقاحت تروریستهای داعش که گویا اعتماد به نفس خوبی با حمایت اربابان غربی خود به دست آوردهاند تا جایی رسیده که حتی حرم مطهر حضرت ثامن الحجج در مشهد مقدس را نیز تهدید به تخریب کرده است. کشاندن ایران و حزب الله لبنان به موضع انفعالی و ایجاد جنگ فرقه ای فراگیر در منطقه میتواند از دیگر اهداف داعش در تهدید نمادهای مذهبی شیعه باشد.

اگر بخواهیم سناریوی تخریب حرم ائمه اطهار را رویکرد راهبردی تروریست های داعش بدانیم، طبیعی است که با توجه به موقعیت ژئوپلتیک و شرایط مردم شناختی شهر سامرا، این شهر و حرم امامین عسکریین در آن اولین هدف در راستای تحقق این طرح شوم باشد.
- همراهی گروه معدودی از عشایر با داعش در سامرا، این تلقی را برای تروریستها ایجاد کرد که با گسترش تفکر وهابی گری در سامرا شرایط برای پذیرش آنها در این شهر فراهمتر است. این در حالی بود که آن ها دیدند که مردم شهر با ورود تروریست های القاعده به شهرشان و تبدیل شدن شهر به معرکه ای برای جنگ نیروهای امنیتی دولت عراق با تروریستهای چند ملیتی مخالف هستند.
روگردانی مردم عراق بویژه جریانهای اهل تسنن باعث شده اخیرا تصاویر و فیلمهای بسیار خشنی از جنایت های خود را در سایت های اجتماعی در سطح وسیع منتشر کردند تا شاید بتوانند با ایجاد رعب و وحشت در دل مردم آنها را به حمایت از تروریستهای داعش مجبور کنند.

- عملیات سامرا در حالی دنبال می شود که ارتش عراق به مخفیگاههای داعش در رمادی و فلوجه در استان الانبار در غرب عراق یورش برده و درگیریهای داعش با ارتش آزاد سوریه و گردانهای اسلامی جنگی در مناطق شمال سوریه، شکست های سنگینی را برای این گروه به همراه داشته است. همچنین قابل پیشبینی است که نیروهای داعش به زودی مجبور به عقب نشینی از فلوجه بشوند. به تعبیر دیگر سخت شدن کار برای داعش در فلوجه این گروه را برای فرار از شکست به گشودن جبهه دیگری در سامرا کشانده است.
ضمن آنکه این گروه تلاش کرد با تصرف شهر سامرا این شهر را مرکز اقدامات خود پس از فلوجه قرار بدهد. از این رو، گردان های بسیار مجهز و حرفه ای متشکل از داعش و جریان پنهان بعثی و عناصر گارد سابق ریاست جمهوری عراق این عملیات همه جانبه را طراحی کردند. عملیاتی که مراحل اجرایی آن هنوز به پایان نرسیده و نیروهای امنیتی و ارتش عراق باید برای مقابله با حملات آینده تروریستها به این شهر راهبردی آماده باشند.

روحانیت سلامت معنوی جامعه را تامین میکند
به گزارش خبرنگارخبرگزاری حوزه؛ دکتر اللهیاری در دهمین مجمع عمومی انجمن روانشناسی حوزه و ششمین دوره انتخابات هئیت مدیره انجمن که عصر چهارشنبه 28خرداد، در سالن اجتماعات انجمن های علمی حوزه برگزار شد با اشاره به پیشینه تشکیل سازمان روانشناسی و مشاوره کشور اظهارداشت: شورای مرکزی، این سازمان نقش پارلمان برای جامعه روانشناسی کشوردارد و همه گروها و انجمن های روانشاسی و مشاوره کشور جز هیات های خاص این سازمان به شمار می رود که با ارائه طرح و ایده های خود در این سازمان سهم دارند.
دکتر اللهیاری گفت: هم اکنون کمیسیون های زیادی در این سازمان فعالیت می کنند؛ که کمیسیون روان شناسی اسلامی نیز مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. وی با بیان این که روانشناسان اسلامی حوزه نقطه امید نظام هستند افزود: سلامت معنوی جامعه را روحانیون تامین می کنند، چرا نباید؛ متخصصین حوزوی مجوز مشاوره بدهند. رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کل کشور افزود: خوشبختانه سیاست های مقام معظم رهبری، محور رشد همه جانیه افراد و تکیه بر سبک زندگی اسلامی و رفع موانع تنش زا در زندگی اجتماعی است . دکتر اللهیاری با بیان این که دین اسلام حرف برای گفتن در حوزه های روانشناسی دارد افزود: علوم اسلامی باید دست خود را به سوی حوزه علمیه دراز کند، چرا که اسلام حرفی برای کل دنیا دارد . رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کل کشور افزود: اگر هرکس نسبت به حوزه فعالیت های خود کار می کرد امروز ادبیات آمریکایی در کشور رسوخ نمی کرد . دکتر اللهیاری گفت: در تمام دنیا با روانشناسی کار خود را جلو می برند و حوزه های روانشناسی آینده کشورهای اسلامی را مطالعه می کنند . وی افزود: اگر نگاه های روانشناختی در جامعه نباشد، هیچ شناختی از آن نداریم ،ما امیدوار به این حرکت حوزه علمیه هستیم و باید این رویه توسعه و گسترش پیدا کرد . رئیس سازمان روانشناسی و مشاوره کل کشور در بخش دیگر سخنان خود با بیان این که خیلی از خانواده ها با نگاه منفی به روانشناسی نگاه می کنند افزود: مقام معظم رهبری، فرمودند: مشاوره باید دارای اخلاق حرفه ای ودینی باشد،چرا که همه شما راز دارد مشاور شونده هستید. دکتر اللهیاری گفت: بخش اعظم روانشانسان کشور فرزندان جبهه و جنگ و دین هستند و نسبت به افراد مراجعه کننده امانت دار هستند. رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کل کشور افزود: ایراد ما این است که سراغ تغییر فکر استاد و معلم نیستیم ابتدا باید فکر استاد و معلم را عوض کنیم. وی افزود: مجوز ارائه مرکز مشاوره تنها با داشتن مدرک لیسانس و فوق لیسانس است، در صورتی که در طول تاریخ تشیع روحانیت مشاورین خانواده ها بوده است. رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کل کشور افزود: آموزش های رواشناسی برای ائمه جماعات برگزار می شود . دکتر اللهیاری گفت: خیلی به دنبال شبهه افکنی بر علیه روحانیت هستند، با قاطعیت تمام باید در مقابل این گونه شبهه افکنان ایستادگی کنیم. وی با بیان این که عرفان های کاذب با رویکرد جادو رمالی خانواده ها را تهدید می کند. افزود: روانشناسی به معنای دقیق خود امروزدر جامعه عقیم است، چرا که توانایی ارزشیابی شخصیت رفتاری ائمه اطهار (علیهم السلام ) را ندارد. دکتر اللهیاری در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این که امروز مشکلات روحی روانی معضل بزرگ پیش روی جامعه است گفت: مشکلات روحی روانی جامعه با معضل بی ثباتی درون خانواد گی مواجه کرده به گونه ای که خیلی از خانواده ها در این معضلات به سراغ روانشناسان غرب گرا می روند که تشویق به دوستی های دختر و پسر می شوند .

نظر آیتالله العظمی مظاهری در خصوص اقامه نماز فرادا هنگام جماعت
*حکم نماز فرادا، هنگام برگزاری جماعت
سوال: در چه صورت خواندن نماز فرادا هنگام برپایی نماز جماعت در مسجد جایز است؟ اگر موحب هتک حرمت امام جماعت یا بی احترامی به نماز جماعت شود نماز خوانده شده چه حکمی دارد؟
پاسخ: به طور کلّی هنگام برگزاری نماز جماعت، خواندن نماز فرادا در مسجد کار خوبی نیست و اگر هتک به جماعت یا امام جماعت باشد، حرام است.
*گفتن سلام نماز زودتر از امام جماعت
سوال : اگر نمازگزار ، زودتر از امام جماعت و عمداً سلام نماز را بگوید و نماز را تمام کند، نمازش باطل می شود؟
جواب : نماز او صحیح است ولی از ثواب آن کاسته می شود.
*جهر و اخفات در نماز جماعت
سوال : در نماز جماعت مغرب و عشاء در رکعتی که وظیفه امام تسبیحات اربعه و وظیفه ما حمد و سوره می باشد، آیا آن را بر طبق نماز مورد نظر باید بلند خواند یا باید از امام جماعت تبعیت کرد و آهسته خواند؟
جواب : باید آهسته خواند.
امامت زن در نماز جماعت
سوال : آیا امامت زن در نماز جماعت صحیح است؟
جواب : برای زن ها اشکال ندارد.



.: Weblog Themes By Pichak :.