***نسیم معرفت***
بسم الله الرحمن الرحیم
قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیرٌ مِّن صدَقَةٍ یَتْبَعُهَا أَذًى وَ اللَّهُ غَنىُّ حَلِیمٌ
سوره بقره آیه 263.
گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان )، و عفو (و گذشت از خشونت هاى آنها)، از بخششى که آزارى به دنبال آن باشد، بهتر است ، و خداوند، بى نیاز و بردبار است .
برخورد خوب بهتر از انفاق با منت است. این آیه در حقیقت تکمیلى است نسبت به آیه قبل(الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ فى سبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَآیه 262 سوره بقره) ، در زمینه ترک منت و آزار به هنگام انفاق ، مى فرماید: ((گفتار پسندیده (در برابر ارباب حاجت ) و عفو و گذشت (از خشونت هاى آنان ) از بخششى که آزارى به دنبال آن باشد بهتر است )) (قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیرٌ مِّن صدَقَةٍ یَتْبَعُهَا أَذًى ).
این را نیز بدانید که آنچه در راه خدا انفاق مى کنید در واقع براى نجات خویشتن ذخیره مینمایید، ((و خداوند (از آن ) بى نیاز و (در برابر خشونت و ناسپاسى شما) بردبار است )) (وَ اللَّهُ غَنىُّ حَلِیمٌ ).
نکته ها
1 - آیه فوق منطق اسلام را در مورد ارزشهاى اجتماعى اشخاص ، و حیثیت مردم روشن مى سازد و عمل آنهائى را که در حفظ این سرمایه هاى انسانى میکوشند و ارباب حاجت را با گفتار نیکو و احیانا راهنمائی هاى لازم بهره مند کرده ، و هرگز اسرار آنها را فاش نمیسازند، از بخشش افراد خود خواه و کوته نظرى که در برابر کمک مختصرى هزار گونه زخم زبان به افراد آبرومند میزنند و شخصیت آنها را در هم میشکنند، برتر و بالاتر مى شمرد. در حقیقت اینگونه اشخاص همانطور که اشاره کردیم عوضِ نفع ضرر بیشتری می رسانند و اگر سرمایه ای مى دهند ،سرمایه هایى را نیز بر باد مى دهند.
از آنچه در بالا گفتیم روشن مى شود که ((قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ )) معنى وسیعى دارد و هر گونه سخن نیک ، دلدارى و دلجویى و راهنمایى را شامل مى شود.
بعضى نیز گفته اند که منظور از آن امر به معروف است ولى این احتمال مناسب به نظر نمیرسد.
((مَغْفِرَةٌ )) به معنى عفو و گذشت در برابر خشونت ارباب حاجت است .آنها که بر اثر هجوم گرفتاریها پیمانه صبرشان لبریز شده و گاهى بدون هیچگونه تمایل درونى سخنان خشونت آمیزى بر زبان جارى مى سازند.این افراد در واقع از اجتماع ظالمى که حق آنها را نداده به این وسیله میخواهند انتقام بگیرند و کمترین جبرانى که اجتماع و افراد متمکن در برابر محرومیت آنان مى توانند بکنند همین است که سخنان آنها را که جرقه هاى آتش درون آنان است با تحمل بشنوند و با ملایمت خاموش سازند.
بدیهى است که تحمل خشونت آنها و گذشت از برخوردهاى زننده آنان از عقده هایشان میکاهد از این رو اهمیت این دستور اسلامى روشنتر مى گردد.
بعضى کلمه (مَغْفِرَةٌ )) را در اینجا به معنى ریشه اصلى آن که پوشانیدن و مستور ساختن است گرفته اند و این کلمه را اشاره به پرده پوشى بر اسرار حاجتمندان آبرومند دانسته اند. ولى این تفسیر با آنچه در بالا گفتیم منافاتى ندارد، زیرا اگر مغفرت به معنى وسیع تفسیر شود هم ((عفو و گذشت )) را در بر خواهد داشت هم ((پوشانیدن )) و مستور داشتن اسرار نیازمندان را.
در تفسیر ((مجمع البیان )) از پیغمبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل شده که فرمود: ((اِذا سَئَلَ السّائِلُ فَلا تَقطَعُوا عَلَیهِ مَسأَلَتَهُ حَتّى یَفرَغُ مِنها ثُمَّ رُدُّوا عَلَیهِ بِوِقار وَ لَیِنِ اِمّا بَذلِ یَسیرِ اَو رَدِّ جمیلِ فَأِنَّهُ قَدیَأتیکُم مَن لَیسَ بِأِنسِ وَ لا جانِّ یَنظُرُون کَیفَ صَنیعُکُم فیما خَوَّلَکُمُ اللهُ تَعالَى .))
در این حدیث پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) گوشه اى از آداب انفاق را روشن ساخته مى فرماید: هنگامى که حاجتمندى از شما چیزى بخواهد گفتار او را قطع نکنید تا تمام مقصود خویش را شرح دهد، سپس با وقار و ادب و ملایمت به او پاسخ بگویید، یا چیزى که در قدرت دارید در اختیارش بگذارید و یا به طرز شایسته اى او را باز گردانید زیرا ممکن است سؤ ال کننده فرشته اى باشد که مامور آزمایش شما است تا ببیند در برابر نعمتهایى که خداوند به شما ارزانى داشته چگونه عمل مى کنید.
2 - جمله هاى کوتاهى که در آخر آیات معمولا ذکر شده است و صفاتى از صفات خداوند را بیان مى کند با مضمون همان آیات حتما ارتباط دارد و با توجه به این نکته منظور را از جمله (وَ اللَّهُ غَنىُّ حَلِیمٌ) : خدا بى نیاز و بردبار است گویا این است که : چون بشر طبعا طغیانگر است با رسیدن به مقام و ثروت خود را بى نیاز گمان مى کند و این حالت گاهى موجب پرخاشگرى و بد زبانى او نسبت به محرومان و مستمندان مى شود لذا مى فرماید: غَنىّ بِالذّات خدا است. در حقیقت او است که از همه چیز بى نیاز است و بى نیازى بشر در واقع سرابى بیش نیست و نباید موجب غرور و طغیانگرى و بى اعتنائى او نسبت به فقراء گردد، به علاوه خداوند در برابر ناسپاسى مردم بردبار است افراد با ایمان نیز باید چنین باشند.
و نیز ممکن است جمله مزبور اشاره به این باشد که خداوند از انفاقهاى شما بى نیاز است و آنچه انجام مى دهید به سود خود شما است ، بنابراین مِنّتى بر کسى ندارید به علاوه او در برابر خشونت هاى شما بردبار است و در عقوبت عجله نمیکند تا بیدار شوید و خود را اصلاح کنید.
تفسیرنمونه جلد 2 ص 320.
** تنظیم واصلاحات واضافات توسط سیداصغرسعادت میرقدیم
http://lib.eshia.ir/50082/2/320
***نسیم معرفت***
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از درسیاهکل، سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی نوشت: به نظر بنده به علل زیر نباید جمهوری اسلامی ایران با آمریکا رابطه داشته باشد:
آمریکا بود که در 12 تیر 1367 هواپیمای مسابربری ایرباس را که از بندر عباس عازم دُبَی بود بر فراز آب های خلیج فارس در نزدیکی (جزیره هنگام) با شلیک دوموشک کروز از طریق ناو وینسنس مستقر در خلیج فارس مورد هدف قرار داد و290 نفر از مسافرین وخدمه آن را به شهادت رساند...
قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلّم:
الشُّفَعَاءُ خَمسَةٌ : القُرآنُ وَ الرَّحِمُ وَ الاَمَانَةُ وَ نَبِیُّکُم وَ أَهلُ بَیتِ نَبِیِّکُم.
رسولخدا ص فرمود:
پنج چیز شفاعت کننده هستند 1 ـ قرآن 2 ـ رَحِم ( حفظ پیوندخویشاوندی ) 3 ـ امانتدارى 4 ـ پیامبر شما (ص) 5 ـ اهل بیت پیامبر شما علیهم السلام .
بحار الانوار ج8 ص43
زندگینامه حجت الاسلام رجبعلی آزاده گیلانی رشتی
***نسیم معرفت***
زندگینامه حجت الاسلام رجبعلی آزاده - مجمع نمایندگان طلاب
زندگینامه حجت الاسلام رجبعلی آزاده گیلانی رشتی
- زندگینامه نمایندگان |
- منتشر شده در سه شنبه, 21 بهمن 1393
-
زندگینامه حجت الاسلام رجبعلی آزاده:
متولد چهارم آبان ماه 1334 در روستای فلکده از توابع شهر رشت میباشم که در خانوادهای مذهبی و متدین رشد یافتهام. عموی ابوی مرحوم بنده حجت الاسلام شیخ حسین فلکی از روحانیون رشت بودهاند. دروس مقطع ابتدایی جدید را در فلکده شروع نموده و سپس در رشت ادامهی تحصیل داده و تا سیکل قدیم خواندهام. چون مرحوم ابوی علقهی زیادی به روحانیت داشتند بنده را به فراگیری تحصیلات حوزوی ترغیب نمودند.
ابتدا در مدرسه جامع رشت تحت نظر مرحوم «حضرت آیت الله بحرالعلوم» و «استاد حجت الاسلام شرفی» به تلمذ پرداختم. بعد از مدتی از مدرسهی جامع به مدرسهی علمیهی مهدویه رفته، زیر نظر اساتید بزرگواری همچون مرحوم «آیت الله ضیابری» و «استاد حجت الاسلام جعفری» به ادامهی تحصیل پرداختم. در سال 1351 وارد حوزهی بلند مرتبهی قم شدم. مدتی در یک منزل استیجاری رحل اقامت گزیده و سپس وارد مدرسهی دارالشفاء شدم. در خرداد سال 1354 به علت فعالیتهای سیاسی ضد رژیم ستمشاهی از مدرسهی دارالشفاء اخراج و وارد مدرسه خان شدم. در آذر سال 1354 همزمان با عید ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ملبس به لباس مقدس روحانیت شدم. اساتیدی که در قم افتخار تلمذ آنها را داشتهام. حجج اسلام شماعی، سید حسن شجاعی، وجدانی فخر، اعتمادی و آیات عظام مرحوم بنیفضل، فاضل لنکرانی، وحید خراسانی، خائفی، محفوظی و مکارم شیرازی بودهاند و البته همچنان مشغول تحصیل میباشم.
پس از مفتخر شدن به ردای فاخر روحانیت تاکنون وظیفهی خطیر تبلیغ در گیلان در شهرهای مختلف، فریدن، اصفهان، مرودشت فارس، پل دختر و قشم هرمزگان را بر عهده داشتهام.
در سال 1355 همسرم را از خانواده مذهبی از روستای خویش برگزیدم که حاصل این وصلت 38 سال 5 فرزند (4 دختر و 1 پسر) میباشد.
از زمان رسیدن به حد تکلیف مقلد حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) و اکنون نیز مقلد مقام معظم رهبری امام خامنهای مدظله العالی میباشم. در تمام طول دوران انقلاب عظیم اسلامی همیشه همراه و همگام آن بوده و ان شاء الله خواهم بود.
پس از پیروزی انقلاب در زمان مرحوم آیت الله احسان بخش مدتی در کمیتهی رشت، سپس 5 سال در بنیاد شهید به عنوان امام جماعت و بعد از آن به عنوان بازرس نیروی انتظامی فومنات مشغول خدمت بودم. در سال 1361 برای مدتی در دادستانی سپاه کردستان در حال انجام وظیفه بودم. در دوران جنگ به مدت 6 ماه در جبهههای حق علیه باطل حضور داشتم. تاکنون 5 دوره نمایندهی طلاب و فضلای رشت و حومه بودهام. از آغاز تأسیس بسیج تاکنون به عنوان بسیج فعال و روحانی ناظر حوزهی 12 بسیج سپاه استان قم مشغول ادای تکلیف میباشم.
از سال 1381 تاکنون نیز به عنوان روحانی کاروان عتبات عالیات و مکهی مکرمه مشغول میباشم.
والسلام علی عبادالله الصالحین
***نسیم معرفت***
http://mntqom.com/index.php/2015-01-13-15-31-31/2015-01-29-15-09-09/217-2015-02-10-10-49-56
گوته، شاعر پرآوازه آلمانی پس از آشنایی با دین اسلام و پیام آور این آیینِ یگانه، قطعه شعری با عنوان «نغمه محمد» درباره پیامبر اعظم (ص) سرود. این قطعه شعر از زبان نزدیکترین خویشان پیامبر؛ یعنی حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها گفته میشود. گوته در شعرش همه مراحل و مقاطع دعوت رسول اکرم(ص) و راهنماییاش در میان مردم را به زبان توصیف و تشبیه و نماد میآورد.
شعر گوته با محوریت معرفی شخصیت والای پیامبر از زبان دو دُردانه تاریخ اسلام و تشیع روایت میشود. اما همان طور که این مسئله را با خوانندهاش در میان میگذارد، مسیر تاریخی پیامبر و همچنین گسترش مرزهای اسلام در جهان را نیز به عنوان بخش تاریخی متن، مورد تأکید و توجه قرار میدهد. پایان شعر با اعتقاد و ایمان این شاعر آلمانی به معاد و جهان ازلی و همچنین یقین وی بر پیروزی رسالت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله همراه است. شاید شیفتگی و علاقه شاعر به زندگی و مذهب پیامبر است که فردی اروپایی و غربی را با آن همه تهاجم فلسفههای متضاد و مختلف در پیرامون خود، به مفاهیم معنوی و والای اسلام علاقهمند میسازد. اینک قسمتی از شعر "نغمه محمد" را میآوریم:
نغمه محمد ص:
گوته در دورانی جوانی نمایشنامه های زیادی تصنیف میکند که یکی از این نمایشنامه ها، «تراژدی محمد»نام دارد. این تراژدی ناتمام میماند، اما از این اثر ناتمام بخشی باقی مانده است که«نغمه محمد»نام دارد. نغمه محمد در واقع صحنه گفتگو و دیالوگی میان حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه است که آن دو ، پیامبر را به رودی تشبیه میکنند که کوهساران سرچشمه گرفته تا به اقیانوس برسد و در مسیر خود همه رودها را با خود همراه میکند و آنان را به سمت اقیانوس رهنمون میشود:
علی: بنگر بدان چشمه همان که از کوهساران میجوشد چه با طراوت و شاد و می تراود به سان چشمان ستارگان،آن گاه که میدرخشند.
فاطمه: از فراز ابرها سرشاخه هایش سیراب میشوند برخاسته از روح های پاک در میان صخره ها و در بوته زارها
علی: به تازگی و طراوت جوانی از فراز میلغزد بر روی صخره های مَرمَرین و آن گاه دوباره به سوی آسمان
فاطمه: و از میان صخره ها و از گذرگاه قله ها سنگریزه های رنگین را شکار میکند.
علی: و با ورودی پیشواگونه و راهبر همه چشمه ها را که برادر اویند با خویش همراه میسازد.
فاطمه: و نهرها به امتدادش مشتاقانه همراه میشوند و او اینک به گستره دشت قدم نهاده است و میدرخشد با تلألوی نقره گون
علی: و نهرهای جاری از کوهساران با نشاط او را میخوانند و فریاد برمیآورند
علی و فاطمه(باهم): برادر! برادر، برادرانت را دریاب و با خویش برگیر...
تشبیه کردن پیامبر گرامی اسلام به رودی بزرگ که راهی اقیانوس میشود، تصویری بسیار جذاب و جالب توجه است؛زیرا به اعتقاد خانم پروفسور آنه ماری شیمل، اسلامشناس مشهور آلمانی هیچ شاعری پیامبر را به رود بزرگ تشبیه نکرده است و این تشبیه تنها در یک حدیث از امام باقر(ع)در اصول کافی آمده است:
امام باقر(ع)فرمود: مردم رطوبت را می مَکند و نهر را رها میکنند؛ عرض شد: نهر بزرگ چیست؟ فرمود:رسول خدا و علمی که خدای عز و جل به او عطا نموده است. همانا خدای عز و جل سنت های تمام پیغمبران را از آدم تا برسد به خود محمد(ص) برای او گرد آورد؛ عرض شد:آن سنتها چه بود؟ فرمود همه علم پیامبران و رسول خدا(ص)تمام آن را به امیر المومنین(ع)تحویل داد».
برنارد شاو
جرج برنارد شاو، نویسنده معروف ایرلندی درباره پیامبر اکرم (ص) میگوید:
« او را باید منجی بشریت خواند. من اعتقاد دارم که اگر مردی مثل او حاکمی در عصر جدید میشد، برای حل مشکلاتش از صلح و دوستی استفاده میکرد. او عالیترین مردی بود که روی زمین پا گذاشته است. او به دین دعوت کرد. یک تمدن را پایه گذاری کرد. ملتی را بنا نهاد. اخلاق را نهادینه کرد. اجتماعی زنده و قدرتمند ایجاد کرد تا آموزشهای او را به صحنه عمل آورند و دنیای تفکر و رفتار انسانی را برای همیشه و به طور کامل منقلب کرد. نام او «محمد» است. در سال 570 بعد از میلاد، در عربستان چشم به جهان گشود. رسالت خود برای دعوت به دین راستین (اسلام) را در سال چهلم عمر خود آغاز کرد و در شصت و سومین سال عمرش با جهان وداع گفت. در مدت کوتاه 23 سال از پیامبریاش به پرستش خدای یگانه رهنمون شد. وی مردم را از جنگ و نزاعهای قبیلهای رهانید و به اتحاد و همبستگی ملی رسانید. او در این مدت، مردم را از هرزگی و مستی به اعتدال و پرهیزکاری، از بی قانونی به زندگی نظاممند، و از تباهی به بالاترین معیارهای تعالی اخلاقی هدایت کرد. تاریخ بشری چنین دگرگونی کامل را از جانب یک شخص یا در مکان دیگر قبل از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله یا پس از او نشناخته است. تصور همه این عجایب باور نکردنی در طی این دو دهه نخست است».
گاندی
ماهاتما گاندی رهبر فقید هند در کتاب «هند جدید» در مورد شخصیت محمد(ص) میگوید:
«جالب است بدانید که بهترین کسی که امروزه بدون هیچ چون و چرایی، در قلب میلیونها انسان جا گرفته، «محمد» است. از اینجا من متقاعد شدهام که این شمشیر نبود که در آن روزها مردم زیادی را تسلیم اسلام کرد. «محمد» سخت ساده زیست بود. مثل دیگر پیامبران متقی بود. به شدت امانتدار بود. از خودگذشتگی شدید نسبت به دوستان و پیروان، جسارت، بیباکی و توکل مطلق به خدا در رسالت شخصی، از ویژگیهای محمد(ص) بود. قبل از این ویژگیها او به هیچ وجه از شمشیر برای برداشتن سدهای جلوی راه خود استفاده نمیکرد».
لامارتین
لامارتین مورخ مشهور میگوید:
« اگر بزرگی هدف، کم بودن ابزار و رسیدن به نتایج شگفتانگیز، سه محور سنجش هوش بشری باشد، چه کسی ادعای مقایسه بزرگ مردان تاریخ کنونی را با «محمد» دارد؟ نامآورترین مردمان فقط ارتش، قوانین و فرمانرواییها را ایجاد کردهاند. اگر نگوییم آنچه بنیاد نهادهاند، چیزی نیست، باید گفت: چیزی بیشتر از قدرت مادی که غالباً در چشم به هم زدنی فرو میپاشد، ایجاد نکردهاند.
این مرد نه فقط ارتش ها، قوانین، فرمانروایی، مردمان و سلسلهها، بلکه میلیونها نفر؛ یعنی یک سوم از ساکنان این جهان و حتی بیشتر از آن را حرکت داد. او پرستشگاهها، خدایان، ادیان، عقاید، اندیشهها و نفوس را متحوّل کرد. صبر او در پیروزی، بلند همتی او که تماماً در جهت یک عقیده بود، نه نوعی تلاش برای فرمانروایی، نمازهای بینهایت او، زمزمههای سرّی او با خدا، مرگ او و پیروزی او بعد از مرگ، نشانه ایمانی راسخ است. محمد یک معلم مذهبی، یک مصلح اجتماعی، یک رهبر اخلاقی معنوی، تجسم بزرگ اجرایی کردن امور، دوستی با وفا، همنشینی زیبا، شوهری علاقهمند و پدری با محبت بود. همه را با هم داشت. مرد دیگری در تاریخ نیست که در هر کدام از این جنبههای مختلف زندگی، بر او برتری یابد یا با او برابری کند. فقط آن شخصیت نوعدوست بود که چنین کمالات باورنکردنی را در خود جمع کرده بود».
آرمسترانگ
خانمکارنآرمسترانگ، از صاحبنظران غیر مسلمان وِیَن است. پس از یازده سپتامبر 2002 م. در مورد زندگی پیامبر اسلام، کتابی نوشت که در ردیف پرفروشترین کتابهای سال آمریکا و اروپا قرار گرفت. انگیزه اصلی او در نوشتن کتاب مذکور، دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسیحیان غربی به پیامبر اسلام بود. او در مقدمه کتابش چنین نوشته است:
«بیشتر همّ پیامبر صرف جلوگیری از برخوردهای وحشیانه گردید؛ زیرا لغت اسلام که به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند است، از ریشه «سلام» به معنای «صلح» گرفته شده است. محمد(ص) مرد جهاد بود، ولی یک صلح طلب واقعی هم بود؛ زیرا جان و اعتقاد نزدیکترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذاشت تا این اتحاد بدون خونریزی به انجام رسد. او به جای خونریزی و قتل عام، در فکر مذاکره و صلح بود. آگاهی از داستان واقعی زندگی حضرت محمد(ص) در این مقطع خطرناک تاریخ بشری، لازم است و نباید اجازه داد که متعصبین خیره سر با تحریف زندگی پیامبر به نفع خود از آن استفاده کنند. انسان غربی معاصر از داستان زندگی آن حضرت، مسائل بسیار مهمتری را برای هدایت خود در این دنیای متغیر باید بیاموزد».
ویل دورانت
محمد، پیغمبری بزرگ و موحدی کامل بود که مانند نداشت و برای اصلاح بشر مبعوث شد.
کارل ماکس
حقیقت انکار ناپذیر این است که محمد مبعوث شد تا رسالتی را که خلاصه رسالات سابق و مافوق آنها بود، برای عالم بیاورد.
الکساندر دوما
محمد، معجزه شرق بود؛ زیرا دینش دارای آموزههای بزرگی بود. اخلاقش برجسته بود و رفتاری پسندیده داشت.
آلفرد گیوم
محمد، یکی از عظیمترین شخصیتهای تاریخی است که در ایمان به وجود خدای یگانه غرق شده بود.
لئو تولستوی
شکی نیست که محمد از مردان بزرگ و مصلحانی است که به حقیقت خدمت بزرگی به بشر کرده است.
واشنگتن ایرونیگ
او سریع الانتقال و دارای حافظه قوی، دیدی بلند و استعدادی سرشار بود.
ژان ژاک روسو
حضرت محمد، پیامبر اسلام، نظریه بهتری داشت و توانست سیستم سیاسی خود را به خوبی متحد سازد.
******************
جایگاه امام صادق ع از منظر دیگران
در کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم :
شیخ صدوق، در عِلل الشرایع نقل میکند : «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا وُلِدَ ابْنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِقَ فَإِنَّهُ سَیَکُونُ فِی وُلْدِهِ سَمِیٌّ لَهُ یَدَّعِی الْإِمَامَةَ... وَ یُسَمَّی کَذَّابا، علل الشرائع ج : 1 ص : 234 »رسول اکرم فرمود: زمانی که فرزندم جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب متولد شد، نام او را صادق بگذارید، زیرا پنجمین فرزندش که موسوم به جعفر است، به دروغ ادعای امامت میکند.
در کلام امام سجاد(ع) علیهالسلام
از امام سجاد علیهالسلام میپرسند، امام بعد از تو کیست ؟
عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِیِّ أَنَّهُ قَالَ قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (ع) مَنِ الْإِمَامُ بَعْدَکَ قَالَ مُحَمَّدٌ ابْنِی یَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً وَ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ جَعْفَرٌ اسْمُهُ عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ الصَّادِقُ قُلْتُ کَیْفَ صَارَ اسْمُهُ الصَّادِقَ وَ کُلُّکُمُ الصَّادِقُونَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ إِذَا وُلِدَ ابْنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِق؛ الخرائج و الجرائح، ج1، ص: 269
ابی خالد کابلی می گوید که از امام سجاد ع سؤال کردم که امام بعد از شما چه کسی است؟ امام سجاد ع فرمود امام بعد از من فرزندم محمد باقر ع است که علم را میشکافد و بعد از ایشان جعفر است که نامش نزد اهل آسمان صادق می باشد. ابی خالد کابلی می گوید: پرسیدم که چگونه اسم او (امام صادق ع) صادق است در حالی که همه شما( اهل بیت علیهم السلام) صادق هستید؟ فرمود: پدرم از پدرش نقل کرد که رسول خدا ص فرمود: وقتى فرزندم جعفر بن محمّد بن علىّ بن حسین بن علىّ بن أبى طالب متولّد شد، نام او را صادق گذارید ( زیرا که پنجمین از فرزندان او که نامش جعفر است از روی کذب و دروغ، ادّعاى امامت مىکند.)
این روایت که ذیلا ذکر می شود علت نامگذاری امام صادق ع به (صادق ع) را بیان می کند. روایت مفصل است و ما فقط شاهد در روایت را ذکر می کنیم:
«...فَقَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِذَا وُلِدَ ابْنِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِقَ فَإِنَّ الْخَامِسَ مِنْ وُلْدِهِ الَّذِی اسْمُهُ جَعْفَرٌ یَدَّعِی الْإِمَامَةَ اجْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ وَ کَذِباً عَلَیْهِ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ جَعْفَرٌ الْکَذَّابُ الْمُفْتَرِی عَلَى اللَّهِ الْمُدَّعِی لِمَا لَیْسَ لَهُ بِأَهْلٍ الْمُخَالِفُ عَلَى أَبِیهِ وَ الْحَاسِدُ لِأَخِیهِ ذَلِکَ الَّذِی یَکْشِفُ سِرَّ اللَّهِ عِنْدَ غَیْبَةِ وَلِیِّ اللَّهِ ثُمَّ بَکَى عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ قَالَ کَأَنِّی بِجَعْفَرٍ الْکَذَّابِ وَ قَدْ حَمَلَ طَاغِیَةَ زَمَانِهِ عَلَى تَفْتِیشِ أَمْرِ وَلِیِّ اللَّهِ وَ الْمُغَیَّبِ فِی حِفْظِ اللَّهِ وَ التَّوْکِیلِ بِحَرَمِ أَبِیهِ جَهْلًا مِنْهُ بِوِلَادَتِهِ وَ حِرْصاً عَلَى قَتْلِهِ إِنْ ظَفِرَ بِهِ طَمَعاً فِی مِیرَاثِ أَبِیهِ حَتَّى یَأْخُذَ بِغَیْرِ حَقِّهِ...»
امام سجاد ع فرمود: پدرم از پدرش مرا حدیث کرد که رسول خداص فرموده: «وقتى فرزندم جعفر بن محمّد بن علىّ بن حسین بن علىّ بن أبى طالب متولّد شد، نام او را صادق گذارید که پنجمین از فرزندان او همان که نامش جعفر است گستاخانه بر خدا و از سر کذب و دروغ، ادّعاى امامت مىکند. پس نام او نزد خداوند جعفر کذّاب است. همو که بر خدا افتراء بسته و ادّعاى چیزى که براى او نیست را مىکند، مخالف پدر شده و بر برادرش حسد مىورزد. این همان است که پرده الهى را هنگام غیبت ولىّ خدا پاره مىکند.
سپس حضرت سجّاد ع به شدّت گریست. بعد فرمود: گویا جعفر کذّاب را مىبینم که طاغى زمانش را وادار مىکند تا در امر ولىّ اللَّه و پنهان در حفظ خدا و موکّل بر حرم پدرش را تفتیش کند. به خاطر جهلى که بر ولادت او دارد و حرصى که بر قتل او دارد، تا به او دسترسى یابد به جهت طمعى که به میراث او دارد، تا آن را به ناحقّ غصب نماید.
زید بن علی بن حسین (ع) :
«َ قَالَ زَیْدُ بْنُ عَلِیِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فِی کُلِ زَمَانٍ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ یَحْتَجُّ اللَّهُ بِهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَّةُ زَمَانِنَا ابْنُ أَخِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ لَا یَضِلُّ مَنْ تَبِعَهُ وَ لَا یَهْتَدِی مَنْ خَالَفَهُ، الأمالی (للصدوق)، النص، ص: 544 »
زید بن علی میگوید: در هر زمانی مردی از ما اهل بیت وجود دارد که خدا به واسطه او بر خلقش احتجاج میکند و حجت زمان ما، پسر برادرم جعفر بن محمد(ع) است و کسی که از او تبعیت کند، گمراه نمیشود و سعادتمند و اهل هدایت نمیشود، کسی که از او تخلف کند.
اقوال علمای اهل سنت :
ابن ابی لیلی
عَنْ نُوحِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: قُلْتُ لِابْنِ أَبِی لَیْلَی أَ کُنْتَ تَارِکاً قَوْلًا قُلْتَهُ أَوْ قَضَاءً قَضَیْتَهُ لِقَوْلِ أَحَدٍ قَالَ لَا إِلَّا رَجُلٍ وَاحِدٍ قُلْتُ مَنْ هُوَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع. تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج6، ص: 292.
ابی لیلی قاضی القضات بود، نوح بن درّاج میگوید: از او پرسیدم آیا میشود به خاطر گفتار دیگری، بر خلاف حکمی که دادهای عمل کنی گفت : تنها جعفر بن محمد است که اگر بگوید دست از حکمی که دادهام برمیدارم.
ابو حنیفه :
اصل او از کابل است او در شأن امام صادق علیهالسلام میگوید :
ما رَایتُ اَحداً اَفقَهُ مِن جَعفَرِبنِ مُحَمَّد؛ تذکرة الحفاظ 1: 166.
ابوحنیفه می گفت که من کسی را داناتر از جعفربن محمد ( امام صادق ع) ندیدم.
و کلام ابو حنیفه ( که نامش نُعمان بود و دوسال از محضر درس امام صادق ع بهره برد) معروف است که بارها می گفت «لَو لَا السَّنَتانِ لَهَلَکَ نُعمانُ. یعنی اگر آن دوسال را از محضر امام صادق ع درس نمی آموختم هلاک می شدم وچیزی از علم ودانش یاد نمی گرفتم.
التحفة الاثنی عشریة ص 8»
سفیان ثوری درباره امام صادق ع این آیه را ذکر کرد :
*... اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ سوره انعام آیه 124؛ غایة الأختصار : 102 ».
خداوند میداند که رسالت را در کجا قرار دهد.
مالک بن انس :
«ما رَأَت عَینی أو ما رَأَت عَینُ وَ لا سَمِعَت أُذُنٌ وَلَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ أَفضَلُ مِن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد فَضلا و عِلما و عِبادة وَ وَرَعا و َکانَ کَثیرُ الحَدیثِ طِیب المُجالَسةِ کَثیرُ الفَوائِدِ. تهذیب التهذیب 2: 89/156»
هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ کسی خطور نکرده که فردی از نظر علم، فضل تقوی و پاکی اقضل از جعفر بن محمد(ع) باشد.
جابر بن حیان :
...وَ حَقِّ سَیِّدِی لَوْلَا أنَّ هَذِهِ الْکُتُبَ بِاسْمِ سَیِّدی- صلوات الله علیه- لَمَا وَصَلْتُ إلَی حَرْفٍ مِنْ ذَلِکَ إلَی الابَدِ، الامام الصادق، (لعبد الحلیم الجندی) : ص 224
جابر بن حیان پدرعلم شیمی است، در غرب بیشتر از شرق معروف است و میگوید : اگر شاگردی جعفر بن محمد نبود به کلمهای از مطالبی که رسیدهام نرسیده بودم.
*کتاب امام شناسی(کلیک کنید)
عَمرو بنِ ابی المِقدام :
کُنْتُ إِذَا نَظَرتُ إِلَى جَعْفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ، عَلِمتُ أَنَّهُ مِنْ سُلاَلَةِ النَّبِیِّیْنَ حُِلیةُ الاولیاة 2 : 193
هرگاه به جعفر بن محمد نگاه میکنم متوجه میشوم او از سلاله پیامبران است.
*الإمام الجلیل جعفر الصادق ع(کلیک کنید)
جاحظ :
جَعفُرُ بنُ مُحَمَّد الَّذی مَلَاءَ الدُّنیا عِلمُهُ وَ فِقهُهُ؛ رسائل الجاحظ (للسندوبی) : 106
علم و فقه جعفر بن محمد دنیا را پر کرده است .
غیر مسلمانان چه می گویند؟
حتی مسیحیان در مقابل حضرت خاشعند. از باب نمونه جناب (جوزیف الهاشم ) مسیحی که ادیب است و در لبنان زندگی میکند تعابیر عجییی راجع به امام دارد هر چند اصالتا مسلمان بودند ولی به خاطر حکومت عثمانی و ظلمی که به شیعه شد، شیعیان در لبنان و شام دربدر شدند و کار به جایی کشید که برخی برای زنده ماندن تغییر مذهب دادند (موتمر الامام جعفر الصادق : 150 – 155 )،
سلیمان الکتانی نویسنده مسیحی است او نیز مطالب بلندی در شأن امام صادق علیهالسلام بیان میکند (موتمر الامام جعفر الصادق : 249 ) .». .....
** تذکر: برخی توضیحات واضافات واصلاحات توسط سیداصغرسعادت میرقدیم انجام گرفت
**سروده گوته در مدح پیامبر اکرم (ص)(کلیک کنید)
http://www.khabaronline.ir/detail/198270/culture/religion
<
به نام خدا
***نسیم معرفت***
30ویژگی عجیب حجت الاسلام سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران!!!
1- انسان مخلص وصادق وبی ریا وباتقوی است.
2-محبوب نزد عام وخاص است.
3-محبوب نزد طلاب وفضلاء ومراجع بزرگوار است.
4-از اساتید برجسته حوزه علمیه قم می باشد.
5-دلداده به مال ومقام ومنصب وشهرت نیست.
6- مقام ها ومنصب هایی که سال های طولانی برعهده اش هست اورا دچار غرور وانحراف و...نکرده است.
7-دلبسته به تعریف ها وتمجیدها نمی باشد اگرچه به نیکی های دیگران نیز بی اعتنا نمی باشد.
8-معارف اهل بیت علیهم السلام وقرآن کریم را با قلم و بیان شیرین وجذاب نشر می دهد.
9- سخنور توانمند ودانا است.
10- مهربان ومتواضع ودلسوز است.
11-درعرصه های سیاسی واجتماعی همیشه پیشگام بوده ومی باشد.
12-از بیان حق وسخن حق از روی درایت وآگاهی ، هیچ واهمه وترسی ندارد.
13-اهل تساهل وتسامح وسازش ومجامله و... در مسائل دینی وانقلابی نیست. وبه عبارت دیگر غیرت دینی وانقلابی دارد.
14-یک سیاستمدار متعهد است.
15-اهل امر به معروف ونهی از منکر از روی آگاهی ودرایت است.
16-عالمانه وآگاهانه از دین دفاع می کند.
17-آشتی ناپذیر با ستمگران و مستکبران وفتنه گران وغارت گران و... می باشد.
18-تلاشگر در عرصه وحدت واتحاد است.
19-مفسرقرآن کریم است.
20-پایبند به ارزش های دینی وانقلابی است.
21- مدافع حقیقی ولایت فقیه وپشتیبان ولی فقیه زمان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای می باشد.
22-مدافع مکتب اهل بیت وقرآن کریم است.
23-عاشق حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و پایبند به ارزش های عاشورایی است.
24-با انحرفات و کج اندیشی ها وخرافات و... عالمانه وآگاهانه برخورد می کند وروشنگری می نماید.
25- خستگی ناپذیر در انجام رسالت های دینی وعلمی وانقلابی و... است.
26-انقلابی خستگی ناپذیر است.
27-مدافع وروشنگر فرهنگ اصیل اسلامی ودینی وانقلابی است.(عالمانه فرهنگ اصیل اسلامی را تبیین می کند واز آن دفاع می نماید)
28-عاشق امام زمان حضرت ولی عصر حجت بن الحسن العسکری عج است.
29-مدافع ارزش های انقلاب اسلامی وشهدا و....می باشد.
30-مروج اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه وآله ) است.
امید است که ما وشما نیز برخودار از خصلت های خوب وپسندیده باشیم واگر واجد خصال مذکوره هستیم شکرگزار خداوند کریم باشیم.
متن از سید اصغر سعادت میر قدیم لاهیجانی
***نسیم معرفت***
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
**مطالب متنوع وجذّاب ( نسیم معرفت+ سعادت)کلیک کنید
*وحدت وهمدلی رمز پیروزی وپیشرفت*
و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید.
***نسیم معرفت***
به نام خدا
شعری عربی از بنده تقدیم شما:
اُنظُربِما اَقُولُ یا صَدیقِی
نِزاعُنا عَدُوُّنَا الحَقِیقِی
عِزَّتُنا تَکُونُ فِی الأِتِّحاد
فَلتَکُنِ الوَحدَةُ فِی الأِشتِداد
یعنی: بنگر به آنچه می گویم ای دوست من.
نزاعِ بینِ ما ، دشمن حقیقی ماست.
عزت ما در اتحاد وهمدلی بین ما می باشد.
پس باید وحدت در بین ما روز بروز بیشتر گردد.
سیداصغرسعادت میرقدیم
دعای وحدت
لا اِلهَ اِلا اللّهُ اِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ لا نَعْبُدُ اِلاّ اِیّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ رَبُّنا وَ رَبُّ آبآئِنَا الاَوَّلینَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ اَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ اَعَزَّ جُنْدَهُ وَ هَزَمَ الاْحْزابَ وَحْدَهُ فَلَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیى وَ یُمیتُ وَ یُمیتُ وَ یُحْیى وَ هُوَ حَىُّ لایَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ
آنگاه بگو: معبودى جز خدا نیست، معبودى یگانه و ما تسلیم او هستیم، معبودى غیر از خدا نیست و جز او را نمیپرستیم، درحالیکه طاعت خود را براى او خالص مینماییم هرچند براى مشرکان( وکفار و...) ناخوش آیند باشد، معبودى جز خدا ، پروردگار ما و پروردگار پدران نخستین ما نیست.
معبودى غیر از خدا نیست یگانه و یگانه و یگانه است، به وعده اش وفا کرد، بنده اش (پیغمبرش را) را یارى داد سپاهش را قدرت و عزت بخشید و به تنهایى لشکریان (کفر و شرک) را درهم شکست.
پس فرمانروایى و ستایش تنها او را سزاست.
زنده میکند و میمیراند و میمیراند و زنده میکند و او است زنده اى که نمی میرد، خیر و نیکى تنها به دست اوست و او بر هر چیز تواناست.
** حضرت آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
.: Weblog Themes By Pichak :.