(تصویر مربوط به آبان 1398 است)
** دل آدمی آیینه جمال حضرت حق است که به انوار الهی مُشعشَع می شود به شرطی که به غُبار گناه و معصیت منکوس نگردد .
**حضرت آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
**********************************
** گزارشی از دومین نشست شورای عالی حوزه های علمیه با اساتید در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به تاریخ 15 / 8 / 1398 . چهارشنبه شب+پانزدهم آبان 98 .
حوزه/ دومین نشست شورای عالی حوزه های علمیه،با موضوع «امور آموزش» و با حضور اعضای شورای عالی حوزه های علمیه، مدیر حوزه های علمیه، معاونین و مسئولان مرکز مدیریت و با حضور 180 نفر از اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم برگزار گردید.
به گزارش خبرگزاری «حوزه» دومین نشست شورای عالی حوزه های علمیه،با موضوع «امور آموزش» و با حضور اعضای شورای عالی حوزه های علمیه، مدیر حوزه های علمیه، معاونین و مسئولان مرکز مدیریت و با حضور 180 نفر از اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم، در سالن اجلاسیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، برگزار گردید. در این نشست، 14 نفر از اساتید به صورت شفاهی به ارائه نظر و پیشنهاد پرداختند که گزارش کامل این نشست به این شرح است:
حجتالاسلام والمسلمین رحیمیان مسئول دبیرخانه شورای عالی حوزههای علمیه
در ابتدای جلسه حجتالاسلام والمسلمین رحیمیان مسئول دبیرخانه شورای عالی حوزههای علمیه ضمن عرض خیر مقدم گزارشی از اولین نشست شورای عالی حوزههای علمیه با اساتید که در ابتدای اردیبهشت ماه سالجاری [1398] با موضوع «اساتید» برگزار شده بود ارائه نموده و سپس از اساتید حاضر درخواست نمود در خصوص برگزاری دومین نشست با حضور اساتید که با موضوع«امور آموزشی حوزههای علمیه» با محورهای ذیل اعلام شده بود، نقطه نظرات خود را مطرح نمایند:
1- محدودههای درسی و پیشنهادهای سازنده
2- نظام ارزشیابی تحصیلی متناسب با معیارهای حوزوی
3- متون درسی و نحوه اصلاح و ارتقاء کیفی آنها
4- نحوه حفظ ، احیاء و ارتقاء سنتهای سَلَف صالح در تعلیم و تربیت
5- علممحوری و پرهیز از مدرکگرایی
6- گسترش رویکرد اجتهادی در همه رشتهها
7- توسعه مباحث قرآنی و حدیثی در برنامههای آموزشی
8- ایجاد انگیزه در طلاب جهت کسب علم
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید مقامی :
وی ضمن تشکر از شورای عالی نسبت به برگزاری این نشست که منجر به ارتقای حوزه در راستای بسترسازی برای تمدن نوین اسلامی خواهد شد، بر لزوم ایجاد انگیزه تحصیل در طلاب، ارتباط استاد و شاگرد برای سلوک معنوی در کنار مسائل علمی، مدیریت تعطیلات تابستان و ماه مبارک رمضان و بازبینی و اصلاح متون درسی سطوح عالی بدون تغییر در محتوا، تأکید نمود.
حجت الاسلام و المسلمین سیدصادق محمدی :
وی، ضمن تأکید بر حفظ سنّت مُباحَثَه و ... که سیره سَلَفِ صالح است، بر پلکانی بودن مسیر تدریس و پرهیز از تدریس قارچی و اینکه داشتن 1500 استاد سطوح مفید هست یا نه؟، لزوم تدقیق اصولی و فقهی و ... را، یادآور شد.
حجت الاسلام و المسلمین جواد مجتهد شبستری :
وی، با ذکر ناتمام ماندن محدوده های درسی و سرفصلها، پیشنهاد واگذاری بخش های ساده و روان متون درسی سطوح عالی به طلاب و یا بازنویسی آن متون به صورت ساده و روان را دادند. وی همچنین، تطویل در دوره خارج را ضروری، اما در دوره سطح و مقدمات را، غیرضروری عنوان نمود.
حجت الاسلام و المسلمین وَلِیُّ الله لَونی الیگودرزی:
وی، ضمن تشکر از شورای عالی در خصوص انتخاب مدیر حوزه های علمیه، مطالب خود را در دو عنوان: مهجوریت ثَقَلَین و مظلومیت فقه و اصول بیان نمود. 4 دوره اصول در حوزه تدریس می شود، اما به قرآن و حدیث توجه کمتری می شود و بایستی فقه را متناسب با نیازها پاسخگو کنیم.
حجت الاسلام و المسلمین عبدالجواد ابراهیمی فر:
وی، با تشکر از شورایعالی، در خصوص ایجاد انگیزه در طلاب که متوجه اساتید بوده و بایستی شورای عالی اساتید را برای این مهم آماده نماید، لزوم ارائه متونی درباره بصیرت افزایی و اهتمام به مباحث اخلاقی(چهارشنبه ها)، مطالبی ایراد داشت.
حجت الاسلام و المسلمین سیّداصغر سعادت میرقدیم :
وی، ضمن بیان اینکه در خصوص تغییر کتب درسی سطوح عالی سه دیدگاه سنتی، اصلاحی و تغییر بنیادین وجود دارد، موضوعات زیاد بودن محدوده های درسی ، لزوم حفظ اِتقان کتب حوزوی(کبریات حفظ و تنها صغریات تغییر یابد)، جدا نبودن تربیت از آموزش ، برنامه های مهارتافزایی برای اساتید، عدم طرح سطح 5 در حوزه و برگزاری درس فقه الأِقتصاد، را نیز مطرح نمود.
حجت الاسلام و المسلمین علی صابری:
وی، ضمن تأکید بر حفظ متون فعلی سطوح عالی، پنج پیشنهاد، شامل: تدوین متون درباره تاریخچه تُراث حوزه، آشنایی طلاب با بزرگان فقه، روش تحقیق علمی، آشنایی با تحقیقات جهان اسلام و جهان علم و آشنایی با روانشناسی و جامعه شناسی را مطرح کرد.
حجت الاسلام و المسلمین علی رحمانی سبزواری:
این استاد حوزه، با بیان اینکه پنج دانش در دروس سنتی حوزه حفظی بود شامل: صرف(کلمه شناسی)، نحو(اِعرابشناسی)، منطق(استدلال شناسی)، معانی و بیان که در گذشته بایستی طلاب قبل از ورود به سطح این علوم را حفظ می کردند. مرحله دوم مَبادی شناسی است. رسائل و مکاسب تغییر نکند ، اما رتبه بندی شود.
حجت الاسلام و المسلمین مجید محمدی:
وی پیشنهاد تعیین رشته تخصصی فقه و اصول و کُتُب مخصوص آن، کتب بَدیل برای رشته های غیر فقه و اصول، مطالعه ای شدن کتاب رسائل به جای متن درسی بودن، الزام طلاب به مُباحَثَه، ارتقای جایگاه اساتید، آموزش مبانی انقلاب، کاهش تعطیلات تابستان، الزام اساتید به استفاده از امکانات به روز و ...، ارائه داد.
حجت الاسلام و المسلمین محمد اسماعیل مشفقیپور:
وی، ضمن یادآوری ضرورت بین المللی شدن حوزه که مورد تأکید مراجع معظم نیز هست، بر لزوم آموزش زبان، به ویژه زبان عربی و اگر برای همه طلاب مقدرو نیست، حداقل یک مدرسه به این امر اختصاص یابد، تأکید نمود.
حجت الاسلام و المسلمین مصطفی منتظری:
وی، ضمن تشکر از اعضای شورای عالی و دعا برای آیت الله مؤمن(عضو اسبق شورایعالی)، پیشنهاد در اختیار اساتید قرار گرفتن یک چهارم نمره امتحانات طلاب، تشویق طلاب ممتاز، سطح بندی طلاب براساس نیازها و اهداف، ساماندهی تعطیلات حوزه، لزوم ضابطه مند نمودن عناوین و القاب حوزوی و اِحیای اجازه اجتهاد در حوزه را ارائه داد.
حجت الاسلام و المسلمین سیّدمحمّدصادق عَلَمُ الهُدی:
وی با ذکر عدم تناسب محدوده های متون با ایام درسی و نامتناسب بودن تقطیع کتب درسی سطوح عالی، پیشنهاد تدوین نسخه آموزشی کتاب های فعلی با حفظ بخش هایی که مَعرَکه آراست و چاره اندیشی در خصوص از بین رفتن انگیزه طلاب و گرایش آنها به سمت دانشگاه و مشاغل متعدد را، مطرح نمود.
حجت الاسلام و المسلمین اَسَدُالله شُکریان:
وی، پیشنهاد تشکیل کارگروه برای بررسی محدوده های درسی، الزام طلاب به پژوهش، توجه به دغدغه های اعتقادی طلاب، نفوذ جریانهای انحرافی، ایجاد انگیزه در طلاب و ... را مطرح کرد.
حجت الاسلام و المسلمین میر رجبعلی محمدی مُتَکازینی:
وی، ضمن تأکید بر ایجاد انگیزه در میان طلاب، بر لزوم توجه به نیازهای بدنی و جسمی طلاب، اجتهاد در دروس مُقدّمات و سطح قبل از ورود به درس خارج ، توسعه برنامه های قرآنی و حدیثی حوزه را خواستار شد.
سخنرانی اعضای شورای عالی حوزه های علمیه
آیت الله علیرضا اعرافی مدیر حوزه های علمیه:
آیت الله اعرافی مدیر حوزههای علمیه در ابتدای سخنرانی خود به موضوعات مطرح شده اساتید در این جلسه پاسخهای لازم را ارائه نمود و ضمن تشکر از اساتید به عنوان ارکان تعلیم تربیت حوزه و اعضای شورایعالی به خاطر همراهی ایشان در طرحها و برنامه های گسترده ای که مرکز مدیریت داشته، برای آیت الله حسینی بوشهری، دبیر شورایعالی حوزه های علمیه، از خداوند متعال طلب شفای عاجل و سلامتی درخواست نمود.
وی در ادامه، بعضی از محورهایی که در مرکز مدیریت انجام شده و یا در حال اجراست اشاره داشتند که عبارتند از: طرّاحی نظام جامع آموزش، طرح اصلاحی برنامه امتحانات شفاهی حوزه، طرح هدایت علمی و تحصیلی طلاب، نهایی سازی بررسی محدوده های درسی، تدوین رشته ها و درختواره علوم حوزوی، شناسایی 1100 استعداد برتر حوزوی، تدوین کارویژه های روحانیت و آمایش، طرح القاب حوزوی و ...
آیت الله سیّداحمد خاتمی عضو شورای عالی حوزه های علمیه
وی با تشکر از نظم اساتید و ورزیده بودن نظرات آنها، اظهار داشت: «همه شما، کارکرده سخن گفتید و در این جلسه تصمیم نگرفتید، بلکه از قبل با تحقیق و مطالعه صحبت کردید و این باعث پربار کردن جلسه شد؛ در بیانات شما عزیزان، راهکار بود؛ همه مشکلات را می دانند، البته راهکار زمینی و نه راهکار آسمانی. شهید بهشتی در یکی از جلسات گفتند: "فلانی راهکارهای بسیار خوبی دارد، اما به درد آسمان می خورد، نه زمین". اساتید، رؤسای حوزه هستند و آنها هستند که فکر حوزه را روشنی می دهند و این جمع که در خدمت شما هستیم[شورایعالی]، کار ستادی می کنند.»
آیت الله مرتضی مقتدایی
وی، ضمن تشکر از اساتید، اظهار داشت: شورایعالی اعتقادش این است که اساتید ارکان حوزه هستند و انتظار دارند اساتید در برنامه ها و سیاستگذاری های حوزه، اگر نقدی دارند، تذکر بدهند؛ چون اساتید در متن حوزه قرار دارند. کار اساتید، ساختن طلاب است؛ چرا که اخلاق ، طبق فرمایش مقام معظم رهبری(مُدَّظِلُّهُ العالی) "گفتنی نیست، بلکه ساختن افراد است". همچنین، اساتید طلاب را ملزم به تبلیغ در مناطق نیارمند کنند.
آیت الله جواد مروی
وی با بیان اینکه شورایعالی بر آزاد بودن دروس سطوح عالی و خارج تأکید دارد، گفت: «جلسه مُغتَنم بود و بحث، پاسخگویی به شما نیست و اَنظار شما مکتوب و جمع بندی میشود و بعد در شورای عالی مورد بحث قرار میگیرد و آنچه قابلیت اجرایی دارد مُصوَّب می شود.
وی افزود: تأکید شورایعالی بر فضای آزاد در دروس سطوح عالی و خارج که از امتیازات ویژه است و باید باقی بماند و حفظ شود [می باشد] . البته، ساماندهی و آسیب شناسی بحث دیگری است و اشکالاتی بر دروس نظام آموزشی جدید شده که قسمتی از این ملاحظات وارد است و باید مورد بررسی قرار گیرد. برخی از اساتید گفتند: "این جلسات دیر شروع شده"؛ این در حالی است که شورای عالی با سفر به استانها، این برنامه را از قبل شروع کرده است و سیاست بر این بود که از دور شروع شود، لذا شورا به بیشتر استانها سفر نمود و بعد هم به قم برسد که الان در خدمت شما هستیم. اَنظار اساتید [استانها]، شنیده شد و پس از پیاده سازی و جمع بندی، مورد بررسی و در نهایت مورد اجرا قرار گرفت و این ملاحظات به مرکز مدیریت منتقل شده است.»
عضو شورای عالی حوزه های علمیه در ادامه بیان داشت: «بحث محدوده درسی، نکته درستی است و شورای عالی، مرکز مدیریت را موظف نموده که مورد بررسی قرار دهد. همچنین، بعضی از این نکات در جلسات "مرکز مطالعات راهبردی حوزه و روحانیت"، مطرح شده و مورد بررسی قرار گرفته است. در مَباحِث اخلاقی، ما خدمت هر کدام از بزرگان و مراجع عظام رسیدیم، بر این نکته تأکید داشتند که نقش اساتید در انتقال قولی و عملی مَباحِث اخلاقی به طلاب و شاگردان خود بسیار زیاد است. یکی از اساتید ما مرحوم آیت الله سید ابراهیم عَلَمُالهُدی از قول مرحوم حضرت آیت الله العُظمی میلانی(ره) که ایشان فرمودند در درس مرحوم حضرت آیت الله مُحقِّق اصفهانی بودیم و ایشان مطلبی را از قول استادشان آخوند خراسانی نقل فرمودند و گفتند: "إِنَّ هذا مِنهُ وَهمُُ" و چهره متغیر شد و بعد تأملی کردند و جزوه را بستند و به منزل مراجعت نمودند. فردا درس نیامدند و مرحوم میلانی مأمور به پیگری موضوع می شود و به ایشان عرض میکند : "چرا نیامدید؟" که ایشان گریه می کنند و می گویند: "کسی که نسبت به استاد خود اینقدر ارزش قائل نباشد و بگوید: "إِنَّ هذا مِنهُ وَهمُُ"، چگونه می تواند استاد باشد و مرحوم میلانی گفتند: "از آن موقع تا به حال، هر وقت میخواهم نظری را بحث و ردّ کنم، به یاد آن قضیه میافتم و تأمل میکنم که چگونه آن را بیان کنم."»
آیت الله سیّدمحمّد غروی
این عضو شورای عالی حوزه، ضمن تبریک ایام گفت: «جلسه خوبی بود و تَلقّی بنده هم همین است و آنچه بیان شد ، معلوم نیست که همه پذیرفته شود ؛ البته مسائل نظری هستند و باید مکتوب شده و مورد بحث و بررسی قرار گیرند.»
***********************************************
*** در نشست اساتید حوزه با شورای عالی چه گذشت؟ - خبرگزاری رسا
**در نشست اساتید حوزه با شورای عالی حوزه علمیه قم ... - شبکه اجتهاد ...
** نکته ادبی و تفسیری و فقهی در آیه 38 از سوره مائده
وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالًا مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
مرد و زن دزد را به جزاى کارى که انجام دادهاند دستشان را قطع کنید. این کیفرى است از سوى خداوند و خداوند مقتدر حکیم است. ( سوره مائده آیه 38 .)
حرف (واو) در اول آیه شریفه به اصطلاح استینافى است ، یعنى مى رساند که مجددا کلام جدید و تازه اى آغاز مى شود و این کلام در مقام تفصیل یعنى احکام هر موضوعى را جدا جدا ذکر کردن است ، و حرف واو خاصیت حرف «اَمّا» را دارد، کَانّه فرمود (اما مرد و زن دزد را چنین کنید، و اما توبه کاران ایشان را چنان و به همین جهت حرف (فاء) بر سر خبر یعنى جمله(فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما) در آمده براى اینکه به طورى که گفته اند در معناى جواب براى کلمه «اَمّا» است
وجه اینکه در (وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما) (اَیدى) به صورت جمع آمده است و اینکه کلمه (ید : دست ) را به صیغه جمع (ایدى ) آورده با اینکه هر انسانى دو دست بیشتر ندارد، و طبق قاعده باید با صیغه تثنیه بیاورد و بفرماید: (فَاقْطَعُوا یَداهُما) پس دو دست آن زن و آن مرد را قطع کنید). بعضى از مفسرین گفته اند علتش این بوده که چنین استعمالى شایع است ، (خود ما هم وقتى مى خواهیم بگوییم دو دست من درد مى کند مى گوئیم دست هایم درد مى کند). ولى وجه صحیح این است که بعضى از اعضاى بدن آدمى ، و یا بیشتر آنها جفتى است ، مانند دو طرف پیشانى ، دو ابرو، دو چشم ، دو گوش ، دو دست دو پاى ، دو قدم و... وقتى به ضمیر دو نفر و یا به دو چیز و دو نفر اضافه شود قهرا دو جفت مى شود، ساده تر بگوییم : دو دستِ دو نفر چهار دست مى شود و چهار دست ، جمع است ، پس در باره دو نفر باید به صیغه جمع بگوییم : (اَعیُنهما) و (اَیدیهما) و (اَرجُلهما)، و امثال آن ، و چون وضع در مورد اعضاى جُفتى بدن انسان چنین بوده ، رفته رفته این وضع را در باره اعضاى تکى بدن نیز سرایت دادند، یعنى وقتى خواستند بگویند: (من پشت و شکم آن دو نفر را از ضربت شلاقم پر از سیاهى کردم )، مى گویند: (مَلَأَت ظُهُورُهُما وَ بُطُونُهُما ضَرباََ)، و ظَهر و بَطن را به صیغه جمع مى آورند، با اینکه ظَهر و بَطنِ دو نفر (ظَهرَین و بَطنَین یا ظَهران و بَطنان ) است ، در قرآن کریم هم این طور تعبیر آمده و فرموده : (إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما .اگر شما دو نفرافشاگرِ راز و شنونده آن به سوى خدا توبه کنید، به نفع شماست. زیرا دلهاى شما مُنحرف گشته است. سوره تحریم آیه 4 .) در این آیه نیز قلوب ، جمع قلب است و چون برای دو نفر بکار رفته ظاهرا می بایست «قََلباکُما» آورده می شد ولی «قُلُوبُکُما» ذکر شده است و این به جهت همان نکته ای که بیان گردید : (و چون وضع در مورد اعضاى جُفتى بدن انسان چنین بوده ، رفته رفته این وضع را در باره اعضاى تکى بدن نیز سرایت دادند) .
[
https://www.yjc.ir/fa/news/6480443/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%DB%B3%DB%B6-%D8%AA%D8%A7-
]
** در اینجا به چند نکته مهم باید توجه داشت : الف - شرائط مجازات سارق . قرآن در این حکم همانند سائر احکام ریشه مطلب را بیان کرده و شرح آن به سنت پیامبر واگذار شده است ، آنچه از مجموع روایات اسلامى استفاده مى شود این است که اجراى این حد اسلامى (بریدن دست ) شرائط زیادى دارد که بدون آن اقدام به این کار جائز نیست از جمله اینکه : 1 - متاعى که سرقت شده باید حداقل یک ربع دینار باشد. 2 - از جاى محفوظى مانند خانه و مغازه و جیبهاى داخلى سرقت شود. 3 - در قحط سالى که مردم گرسنه اند و راه به جائى ندارند نباشد. 4 - سارق عاقل و بالغ باشد، و در حال اختیار دست به این کار بزند. 5 - سرقت پدر از مال فرزند، یا سرقت شریک از مال مورد شرکت این حکم را ندارد. 6 - سرقت میوه از درختان باغ را نیز از این حکم استثناء کرده اند. 7 - کلیه مواردى که احتمال اشتباهى براى سارق در میان باشد که مال خود را به مال دیگرى احتمالا اشتباه کرده است از این حکم مستثنى است . و پاره اى از شرائط دیگر که شرح آن در کتب فقهى آمده است . اشتباه نشود منظور از ذکر شرائط بالا این نیست که سرقت تنها در صورت اجتماع این شرائط حرام است ، بلکه منظور این است که اجراى حد مزبور، مخصوص اینجا است و گرنه سرقت به هر شکل به هر صورت ، و به هر اندازه و هر کیفیت در اسلام حرام است . ب - اندازه قطع دست سارق . معروف در میان فقهاى ما با استفاده از روایات اهل بیت (علیهمالسلام ) این است که تنها چهار انگشت از دست راست بریده مى شود، نه بیشتر، اگر چه فقهاى اهل تسنن بیش از آن گفته اند. ج - آیا این مجازات اسلامى خشونت آمیز است ! بارها این ایراد از طرف مخالفان اسلام و یا پاره اى از مسلمانان کم اطلاع شده است که این مجازات اسلامى بسیار شدید به نظر مى رسد و اگر بنا بشود این حکم در دنیاى امروز عمل شود باید بسیارى از دستها را ببرند، به علاوه اجراى این حکم سبب مى شود که یک نفر گذشته از اینکه عضو حساسى از بدن خود را از دست دهد تا پایان عمر انگشت نما باشد. در پاسخ این ایراد باید به این حقیقت توجه داشت که : اولا - همانطور که در شرائط این حکم گفتیم هر سارقى مشمول آن نخواهد شد بلکه تنها یک دسته از سارقان خطرناک هستند که رسما مشمول آن مى شوند. ثانیا - با توجه به اینکه راه اثبات جرم در اسلام شرائط خاصى دارد این موضوع باز هم تقلیل پیدا مى کند. ثالثا - بسیارى از ایرادهائى که افراد کم اطلاع بر قوانین اسلام مى کنند به خاطر آن است که یک حکم را به طور مستقل و منهاى تمام احکام دیگر مورد بررسى قرار مى دهند، یعنى به عبارت دیگر آن حکم را در یک جامعه صددرصد غیر اسلامى فرض مى کنند، ولى اگر توجه داشته باشیم که اسلام تنها این یک حکم نیست بلکه مجموعه احکامى است که پیاده شدن آن در یک اجتماع سبب اجراى عدالت اجتماعى ، و مبارزه با فقر، و تعلیم و تربیت صحیح ، و آموزش و پرورش کافى ، آگاهى و بیدارى و تقوا مى گردد، روشن مى شود که مشمولان این حکم چه اندازه کم خواهند بود اشتباه نشود، منظور این نیست که در جوامع امروز این حکم نباید اجراء شود بلکه منظور این است که هنگام داورى و قضاوت باید تمام این جوانب را در نظر گرفت .
خلاصه حکومت اسلامى موظف است که براى تمام افراد ملت خود نیازمندیهاى اولى زندگى را فراهم سازد، و به آنها آموزش لازم دهد، و از نظر اخلاقى نیز تربیت کند، بدیهى است در چنان محیطى افراد مختلف بسیار کم خواهند شد. رابعا- اگر ملاحظه مى کنیم امروز دزدى فراوان است به خاطر آن است که چنین حکمى اجراء نمى شود و لذا در محیطهائى که این حکم اسلامى اجراء مى گردد (مانند محیط عربستان سعودى که تا سالهاى اخیر این حکم در آن اجراء مى شد) امنیت فوق العاده اى از نظر مالى در همه جا حکمفرما بود. بسیارى از زائران خانه خدا با چشم خود چمدانها یا کیفهاى پول را در کوچه و خیابانهاى حجاز دیده اند که هیچکس جرئت دست زدن به آن را ندارد تا اینکه مامورین اداره جمع آورى گمشدهها بیایند و آن را به اداره مزبور ببرند و صاحبش بیاید و نشانه دهد و بگیرد. غالب مغازهها در شبها در و پیکرى ندارند و در عین حال کسى هم دست به سرقت نمى زند. جالب اینکه این حکم اسلامى با اینکه قرنها اجراء مى شد و در پناه آن مسلمانان آغاز اسلام در امنیت و رفاه مى زیستند در مورد تعداد بسیار کمى از افراد که از چند نفر تجاوز نمى کرد این حکم در طى چند قرن اجراء گردید. آیا بریدن چند دست خطا کار براى امنیت چند قرن یک ملت قیمت گزافى است که پرداخت مى شود! . د - بعضى اشکال مى کنند. که اجراى این حد در مورد سارق به خاطر یک ربع دینار منافات با آنهمه احترامى که اسلام براى جان مسلمان و حفظ او از هر گونه گزند قائل شده ندارد، تا آنجا که دیه بریدن چهار انگشت یک انسان مبلغ گزافى تعیین شده است . اتفاقا همین سؤ ال - به طورى که از بعضى از تواریخ بر مى آید - از عالِم بزرگ اسلام ، عَلَمُ الهُدَى مرحوم سید مرتضى ،در حدود یک هزار سال قبل شد، سؤ ال کننده موضوع سؤ ال خود را طى شعرى به شرح ذیل مطرح کرد: یَدُُ بِخَمسِ مِئینَ عَسجَدِِ وُدِیَت ما بالُها قُطِعَت فِى رُبعِ دِینارِِ! یعنى : دستى که دیه آن پانصد دینار است . چرا به خاطر یک ربع دینار بریده مى شود! سید مرتضى در جواب او این شعر را سرود: عِزُّ الأَمانَةِ اَغلاها وَ اَرخَصَها ذُلُّ الخِیانَةِ فَافهَم حِکمَةَ البارى یعنى عزت امانت آن دست را گرانقیمت کرد. و ذلت خیانت بهاى آن را پائین آورد، فلسفه حکم خدا را بدان . [تفسیر نمونه جلد 4 صفحه 380]
** دِیَه در لغت به معنای راندن و رد کردن است و در اصطلاح به معنای خون بها و یا مالی که در صورت وقوع جنایت بر نفس و یا اعضای بدن باید داده شود ، می باشد . دِیه که مفرد دِیات است از ریشه «وَدْی» به معنای راندن و رد کردن است . دِیه مصدر است و اصلش «وَدْی» بوده که «واو» آن حذف شده و بجای آن «ها» آورده شد .
** اصلاحات و اضافات توسّط : استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
************************************************
* روایتی از پنج تن که در جوار امام رضا «ع» مدفون و مشهورند
از بین 27 هزار تن ار مشاهیر اهل قبور در «حَرم امام رضا عَلَیهِ السَّلامُ» پنج نفر مشهورترند .
** روایتی از این پنج تن :
نُخودکی اصفهانی
آقا علی اکبر اصفهانی است. معروف به نخودکی، از آن آدمهایی که روز و شب نمیشناخت برای بیتوته کردن در حرم و دل نمیکند از این حریم. خلاصه رفیق «آقاعلی بن موسی الرضا عَلَیهِمَا السَّلامُ» بود. حالا هم پای درِ ورودی صحن سقّاخانه دفن است. گفته بود میخواهم، مزارم زیر پای زائران باشد.
روزی که از دنیا رفت ، خراسان را نیروهای شوروی اشغال کرده بودند، اما شهر، دیگرگون شد و تمام شهر تعطیل بود و حالت فوقالعاده اعلام شد و سربازان روسی سراسر مسیر تشییع جنازه او از سمرقند تا خود حرم زیر نظر داشتند.
تُربتی
مُلّاعباس راشد تربتی است که به «حاج آخوند» معروف بود. کشاورزی بود اهل دل و فقط روزهای آخر هفته وقت داشت درس دیانت بخواند. شب و روزش رسیدگی به کار و مشکلات مردم بود. وقتی سال 1301، در تربت حیدریه زلزله آمد، تمام شهر، دور مدیریت او میگشت. چنانکه آمریکاییها کمکهای نقدیشان را برای «راشد» فرستادند و او کمکها را پس فرستاد و نپذیرفت. رئیس الوزای وقت احمدشاه، پس از حل مشکلات مردم در زلزله برای او ابلاغ تلگراف تشکر فرستاد. سال 1326 قمری، هفت ماه طول کشید تا پیاده رفت کربلا و برگشت. عاشق «آقا علی ابن موسی الرضا عَلَیهِمَا السَّلامُ» بود و مزارش هم شد، گوشهای از صحن آزادی.
پیر پالاندوز
آقا محمدعارف عباسی مشهور به «پیر پالاندوز» است . معاصر شیخ بهایی بود. شغلش کفشدوزی بود و خط ثلث را به زیبایی مینوشت. درس نخوانده بود، اما جانش، مساله آموز صد مُدرس شده بود. آقا محمد ، علم کیمیاگری میدانست و آنچه میدید و میشنید را کسی نمیدید. چنان با عشق «آقا علی ابن موسی الرضا عَلَیهِمَا السَّلامُ» میزیست که گفته بود «آقا» را میبیند و با وی گفتگو میکند. وقتی که درگذشت ، مردم و مریدان، بیداد میکردند. سلطان محمد خدابنده دستور داد آرامگاهی در ضلع شرقی حرم برایش بنا کردند.
شیخ جعفر مجتهدی تبریزی
جعفر آقای مجتهدی تبریزی هرچه دار و ندار و املاک داشت را برای مردم محروم خرج کرد و بخشید. آنچنانکه «پینه دوز» شد. زندگی اش را پای فراگیری عرفان گذاشت. در اشتیاق زیارت عتبات به عراق مهاجرت کرد که به علت نداشتن جواز ورود، دستگیر و در عراق زندانی شد. خودش میگفت: زندان، توفیق اجباری شد تا به خلوت و شناخت خود بپردازد. بعداز آزادی از زندان، یک سال در نجف و هشت سال تمام شبها را تا سحر در حرم امام حسین (عَلَیهِ السَّلامُ) میگذراند. زندگی اش از راه دوختن کفشهای کهنه میگذشت. بعدها در بحبوحه ناامنی کودتای عبدالکریم قاسم بر ضد مَلِک فَیصل (پادشاه عراق) به ایران برگشت و شهر به شهر، گمنام میچرخید تا به مشهد مقدس رسید و ماند. عاشق اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) بود. چنان با جانش در حریم «آقا علی ابن موسی الرضا (عَلَیهِمَا السَّلامُ)» انس گرفته بود که آخرش در حجره 24 صحن آزادی آرام گرفت .
جیگی جیگی
معروف است به «جیگی جیگی» ، اسم واقعی اش را هیچ کس ندانست. خانوادهای هم نداشت. دوره گرد بود و دَف و تُنبَک میزد و به آوازخوانی شهره بود. اما آوازخوانی که چنان عشق اهل بیت (عَلَیهِمُ السَّلامُ) را در دل داشت که در ایام شهادت و خصوصا کل دو ماه محرم و صفر را دست به دَفّ و دایره نمیبرد و کسی او را در شهر نمیدید. «جیگی جیگی» هر روز صبح میآمد مقابل حرم میایستاد و به امام رضا (عَلَیهِ السَّلامُ) سلام میداد . در باره او گفته اند که : هر باری که گنبد و بارگاه حرم «آقا علی ابن موسی الرضا عَلَیهِمَا السَّلامُ» را میدید، تُنبَکش را به نشانه احترام و ادب، پشت سر یا زیر لباس مُندرسش پنهان میکرد و پس از سلام به حضرت ، آوازه خوانی و تنبک زنی میکرد. خانه او درسطح شهر، مشهور بود به «غار». اتاقکی غار مانند در داخل کال (کانال) انتهای کوچه نوغان جایی نزدیک دبیرستان حاج تقی آقا بزرگ.
«جیگی جیگی» چگونه در حرم دفن شد؟
چون هیچ خانوادهای نداشت، جنازهاش را به غسّالخانه شهر در میدان طبرسی بردند. یک شب در غسّالخانه ماند و قرار شد توسط ماموران شهرداری در قبرستان «گلشور» - قبرستان عمومی شهر- دفن شود. همزمان با انتقال جسد «جیگی جیگی» به سردخانه، جنازه یکی از تُجّار معروف مشهد را شبانه به غَسّالخانه آوردند. صبحگاه خانواده مَردِ تاجر، جنازه را تحویل گرفتند و پس از انجام مراسمی خاص، راهی حرم حضرت رضا (عَلَیهِ السَّلامُ) شدند. کارگران شهرداری هم جنازه موجود را برای دفن به قبرستان عمومی شهر بردند و بی کس و تنها، کفن و دفنش را به سرعت انجام دادند. هنگام وداع و دفنِ تاجر ، وقتی کفن را کنار زدند، متعجبانه متوجه شدند که این جنازه او نیست. وقتی به غسّالخانه برگشتند، فهمیدند این جنازه «جیگی جیگی» بوده است. خانواده مَردِ تاجر وقتی به قبرستان «گلشور» مراجعه کردند، دیدند که جنازه پدرشان دفن شده و هرچه تلاش کردند، مراجع تقلید مشهد مجوز نبش قبر ندادند. از سوی دیگر هم به دستور مراجع، جنازه «جیگی جیگی» در همان قبر مَردِ تاجر در حرم دفن شد. به این ترتیب آن نوازنده دوره گرد و گمنام، در ایوان شمالی صحن عباسی (انقلاب) آرام گرفت. همان بارگاهی که «جیگی جیگی»، هر روز صبح، طنین آوازش را با سلام به امامش آغاز میکرد .
آمدم ای شاه پناهم بده
خطّ امانی زِ گناهم بده
ای حرمت مَلجأ درماندگان
دور مَران ، از در و راهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
**************************
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
ای گل بی خار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اِذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حَریمت به مَثَل کهرباست
شوق و سبک خیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جان سوز به آهم بده
لشکرشیطان به کمین من است
بی کسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری، یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطا بخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده
شعر از مرحوم استاد حبیبالله چایچیان معروف و مُتخلِّص به حِسان
https://www.yjc.ir/fa/news/7120656/%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%82
*********************************
* هرگز دست از تبلیغ رسالت بر نمی دارم
گروهی از بزرگان قریش برای چندمین بار به محضر ابوطالب (ص) شرف یاب شدند. او نیز از حضرت محمد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) خواست که در آن جلسه حضور یابد. آن گاه به محمد (ص) عرض کرد: برادرزاده ام! به پیشنهادهای سران قریش گوش بده و بخشی از آن را بپذیر تا هم خودت راحتی شوی و هم ما به زحمت زیادتر گرفتار نشویم. حضرت فرمود: عمو جان! اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من بگذارند، هرگز دست از تبلیغ رسالت بر نمی دارم؛ یا باید پیروز شوم و یا جانم را بر سر آن بگذارم. سپس رسول خدا (ص) گریه کنان برخاست. ابوطالب او را صدا زد و گفت: عزیزم! برگرد و آن چه دوست داری بگو، به خدا قسم، هرگز از یاری تو دست بر نخواهم داشت .
*سیرةُ النَّبیّ «ص»، ج 1، ص 278 - تاریخُ الأُمَمِ وَ المُلُوک، ج 2، ص 67.
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/5387/5404/50593/%D9%88%DB%8C%DA%98
*********************************
.: Weblog Themes By Pichak :.