***نسیم معرفت***
** مجموعه مقالات و گفتمان های اقتصادی و بانکداری اسلامی+سایت حکیم عسکری گیلانی لشت نشایی +با نظارت استاد سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی+کلیک
ربا خواری
ربا در اصطلاح به معنی گرفتن یک مال در عوض پرداخت مالی از همان جنس است به طوری که میزان یکی زیادتر از دیگری باشد. ربا در دین اسلام یکی از گناهان کبیره است و در احادیث فراوانی پیامبر اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) و ائمه اطهار (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) تصریح به کبیره بودنش می فرمایند و نیز از جمله گناهانی است که در قرآن مجید بر آن وعده عذاب داده شده است بلکه تشدید عذاب آن را بیش از بسیاری از گناهان می فرماید.
ربا خوار آتش می خورد
و َقَالَ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) مَنْ أَکَلَ الرِّبَا مَلَأَ اللَّهُ بَطْنَهُ نَاراً بِقَدْرِ مَا أَکَلَ مِنْهُ فَإِنْ کَسَبَ مِنْهُ مَالًا لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ شَیْئاً مِنْ عَمَلِهِ و َلَمْ یَزَلْ فِی لَعْنَةِ اللَّهِ و َالْمَلَائِکَةِ مَا دَامَ عِنْدَهُ مِنْهُ قِیرَاطٌ . پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) [ فرمود ] : کسی که ربا بخورد خداوند شکمش را به مقدار آن چه خورده از آتش پُر می کند پس اگر از ربا مالی را به دست آورد عملش را نمی پذیرد و همیشه مورد لعن خدا و ملائکه است مادامی که قیراطی از مال رَبَوی نزدش باشد. (مستدرک الوسائل، ج13، ص332)
[ قیراط ( Carat ) چیست؟ قیراط ( Carat ) از زمان های بسیار قدیم قیراط واحد سنجش وزن در تجارت جواهرات بوده و اندازه آن از مغز درختی به نام کاروب (carob) و یا بذر درخت مرجانی آفریقائی به نام کورا (Kuara) گرفته شده است. اما چون این واحد وزن در مکان های مختلف متفاوت بود از سال 1907 میلادی در اروپا و آمریکا سیستم قیراط متریک (Metric Carat) را برابر 200 میلی گرم یا 2/0 گرم انتخاب و مورد استفاده قرار دادند. هر قیراط به 100 واحد کوچکتر تقسیم شده که به آن پوینت (Points) که در اصطلاح فارسی " سوت " میگویند. (سوت واحد اندازهگیری جِرم طلا و نقره است) به زبان ساده تر هر یک گرم 5 قیراط است و هر قیراط 100 سوت می باشد. http://www.kimiastone.com/news/60 ]
*****************************************
*** متاسفانه به جهت مشکلی که برای ( رُزبلاگ) در تاریخ دوم خرداد 97 ایجاد شد اطلاعات و نوشته های شش ماه قبل کسانی که عضو رُزبلاگ بودند حذف شد و اطلاعات سایت حکیم عسکری گیلانی نیز دچار این مشکل شد .
*** متاسفانه به جهت مشکلی که برای ( رُزبلاگ) در تاریخ دوم خرداد 97 ایجاد شد اطلاعات و نوشته های شش ماه قبل کسانی که عضو رُزبلاگ بودند حذف شد و اطلاعات سایت حکیم عسکری گیلانی نیز دچار این مشکل شد .
***نسیم معرفت***
حدیث :
امام صادق ( عَلَیهِِ السَّلامُ ) از رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) نقل می کند که آن حضرت فرمودند :
اِنَّ اللهَ جَلَّ جَلالُهُ اَوحَی اِلَی الدُّنیا اَن اتَعِبی مَن خَدَمَکِ وَ اَخدِمِی مَن رَفَضَکِ .
خداوند «جَلَّ جَلالُه» به دنیا فرمان داد که هرکس به دنبال توست او را در رنج و زحمت انداز و هرکس به تو بی اعتناست در خدمتش باش [ خداوند «جَلَّ جَلالُه» به دنیا وحی کرد که به زحمت بینداز کسی را که به تو خدمت می کند و خدمت کن به کسی که تو را رها کرده است . ]
بِحارُالأَنوار، ج 73، ص 87، روایت 51.
***نسیم معرفت***
به نام خدا
** طبیعت زیبا برای نرگس چشمان تو جلوه می کند+نسیم معرفت
به نام خداوندی که همه زیبایی ها به او بر می گردد
خداوندی که آنی لطف و رحمت خویش را از بندگانش دریغ نمی نماید ...
به هر جا چشم بیندازی چه در درون خود و چه در بیرون از خود ، نعمت های فراوانش دیده و احساس می شوند...
ای انسان : طبیعت زیبا برای نرگس چشمان تو جلوه می کند ...
خدای زیبای ها برای تو زیبای دل انگیزی در این عالم خاکی آفریده و زیبای های دل انگیزتری نیز در بهشت موعود برای تو قرار داده است ... اگر پیرو آیین خدا و آیین سفیران آسمانیش باشی ... اگر تابع دین محمد و آل طاهرینش (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) باشی ...
رایحه خوش گل و ریحان و ضَیمران مشامِ تو را نوازش می دهد و گل های زیبا و برگ های رنگارنگ درختان و گیاهان به روی تو لبخند می زنند ... و با تو سخن می گویند ...
سعدی علیه الرحمه گوید :
برگِ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
#پرندگان زیبا با نغمه های گوناگون
#کوه ها
#دریاها
#درختان
#باغ
#گلستان
#بوستان
#گل
#بلبل
#قمری
#باران
#همه و همه برای تست
#و قدرشان را بدان
#و پیوسته خدا را شاکر باش
#و با تمام وجود و با عمق دل بگو :
#الحمدلله ربِّ العالَمین
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
*بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای در روز اول ماه مبارک رمضان سال 1371 .
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمدللَّه رب العالمین. والصّلاة ُ والسّلامُ على سیدنا محمّد و آله الطاهرین. و لعنةُ اللَّه على اعدائهم اجمعین. قالاللَّه الحکیم: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ (سوره بقره آیه 185) « 1 »
از جمله کارهایى که روزهدار باید از آن اجتناب کند و واضحترین مصداق روزه هم هست، خوردن و آشامیدن است؛ ولو آن چیزى که خورده یا آشامیده مىشود، خیلى کم باشد. همین اندازه که صدق خوردن کرد، اگر عمداً باشد، روزه باطل مىشود. بعضى چیزهاست که صدق خوردن نمىکند، اما همهى مراجع فتوا دادهاند که آنها هم مثل خوردن و آشامیدن، مبطل روزه است. از قبیل چه چیز؟ از قبیل سِرُمهاى غذایى که وارد بدن مىشود. این خوردن، عرفى نیست؛ اما مبطل روزه است. یا حتى آمپولهاى تقویتى که داخل رگ یا عضله تزریق مىشود، مبطل روزه است. اگرچه در مورد آمپولهاى غیر تقویتى، که مربوط به تقویت و ویتامین و ایجاد ذخیرهى غذایى و غیره نیست، اشکال نکردهاند - و ظاهراً اشکال هم ندارد - اما بعضى احتیاط کردهاند. آب دهان را فرو بردن هم اشکالى ندارد؛ اما اگر مسواک را داخل دهان کردید و به آب دهان آغشته شد، بعد همان را آوردید بیرون و دوباره داخل دهانتان کردید و آن آب را فرو بردید، این، باز مُبطل است. یعنى مسألهى خوردن و آشامیدن مسألهى دقیقى است. واضحترین مصداق روزه هم، امساک از خوردن و آشامیدن است. اگرچه موارد دیگر هم هست که انشاءاللَّه در طول ماه، مسائلش را لابد آقایان خواهند گفت.
ماه رمضان فرصت خوبى براى خودسازى است. ما همان مادهى خام هستیم که اگر روى خودمان کار کردیم و توانستیم این مادهى خام را به شکلهاى برتر تبدیل کنیم، آن کار لازم در زندگى را انجام دادهایم. هدف حیات همین است. واى به حال کسانى که روى خودشان از لحاظ علم و عمل کارى نکنندو همانطور که وارد دنیا شدند، به اضافهى پوسیدگیها و ضایعات و خرابیها و فسادها که در طول زندگى براى انسان پیش مىآید، از این دنیا بروند. مؤمن باید بهطور دائم روى خودش کار کند؛ بهطور دائم. نه اینکه خیال کنید «بهطور دائم» زیادى است یا نمىشود؛ نه. هم مىشود، هم زیادى نیست. اگر کسى مراقب خود باشد؛ مواظب باشد کارهاى ممنوع و کارهایى را که خلاف است انجام ندهد و راه خدا را با جدیت بپیماید، موفق مىشود. این، همان خودسازى دائمى استو برنامهى اسلام، متناسب با همین خودسازى بهطور دائم است. این نماز پنجگانه - پنج وقت نماز خواندن - ذکر گفتن؛ «اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینُ» را تکرار کردن؛ رکوع کردن؛ به خاک افتادن و خداى متعال را تسبیح و تحمید و تهلیل کردن براى چیست؟ براى این است که انسان بهطور دائم مشغول خودسازى باشد. منتها گرفتاریها زیاد است و همه گرفتاریم. گرفتارى زندگى؛ گرفتارى معاش؛ گرفتارى امور شخصى؛ گرفتارى اهل و اولاد، و انواع گرفتاریها مانع مىشود که ما به خودمان، آن چنان که شایسته است، برسیم. لذا یک ماه رمضان را که خداى متعال قرار داده است، فرصت مغتنمى است. این ماه را از دست ندهید. مقصودم این است که اگر نمىتوانیم بهطور دائم در حال مراقبت و ساختوساز خودمان باشیم، اقلاًّ ماه رمضان را مغتنم بشماریم .شرایط هم در ماه رمضان آماده است. یکى از بزرگترین شرایط، همین روزهاى است که شما مىگیرید. این، یکى از بزرگترین توفیقات الهى است. توفیق یعنى چه؟ توفیق یعنى اینکه خداى متعال چیزى را براى انسان، مناسب بیاورد. با واجب کردن روزه، خداى متعال زمینهى مناسبى را براى من و شما بهوجود آورده است که قدرى در این ماه به خودمان برسیم. روزه، نعمت بزرگى است. شکم خالى است و مبارزه با نفس، تا حدودى در اثناى روز، از جهات مختلف وجود دارد: هرچه را دوست دارید، نمىخورید و نمىآشامید و بسیارى از مشتهیات نفسانى را براى خودتان به مدت چند ساعت ممنوع مىکنید. این، یک مبارزه با نفس است؛ مبارزه با هواست، و مبارزه با هوا، در رأس تمام کارهاى نیک و خودسازیها قرار دارد.
ماه رمضان زمینهى بسیار خوبى است و خداى متعال این فرصت را به من و شما داده که در این ماه، چنین امکانى را براى خودسازى پیدا کنیم. علاوه بر اینکه ساعات این ماه بسیار با برکت است و خداى متعال، از لحاظ طبیعى این لحظات و ساعات را اینگونه قرار داده است، ساعات بسیار مغتنمى هم هست. یک رکعت نماز شما؛ یک کلمه ذکر «سُبحانَ اللَّه» شما؛ مختصر صدقه دادن شما، و یک صلهى رحم کوچکى که در این ماه بکنید، مزیتى چند برابر بیشتر از همین امور، وقتى در غیر ماه رمضان انجام مىشود، دارد. این، فرصت بسیار خوبى است. زمینهى خوبى است که انسان در این ماه به خودش برسد. مثل طبیبى که با فردى بیمار مواجه است و آن بیمار به امراض متعددى مبتلاست - مرض قند دارد، فشار خون دارد، چربى خون دارد، استخوان درد دارد، رماتیسم دارد، زخم معده دارد و خلاصه انواع و اقسام مرض در او هست - طبیب حاذق که امراض او را مىشناسد و راه علاجش را بلد است، با این بیمار چه کار مىکند؟ اول سعى مىکند بیماریهاى او را روى کاغذ بیاورد و ببیند به چه امراضى مبتلاست. اگر طبیب، بعضى از بیماریهاى او را نشناسد و براى علاج بیمارى دوایى بدهد که با بیمارى دیگر ناسازگار باشد، ممکن است به جاى اینکه او را علاج کند، بیچاره را به بیماریهاى دیگرى هم متبلا سازد! مثلاً نداند که بیمار زخم معده دارد؛ بعد براى علاج رماتیسم او آسپرین بدهد! خوب، آسپرین علاج رماتیسم است؛ اما براى زخم معده بسیار مضر است. اگر طبیب، این مرض را نشناسد و نداند که بیمار این مرض را هم دارد، ممکن است به جاى اینکه او را علاج کند، بیچاره را به خونریزى معده هم مبتلا سازد. پس اول باید با دقت نگاه کند؛ دلسوزانه بیماریها را پیدا کند و آنها را بنویسد؛ بعد ببیند کدام مهمتر است، کدام فوتىتر است و کدام اصولىتر است. فرض بفرمایید اگر کسى معدهى ناراحتى دارد، هر دوایى به او بدهند نمىتواند به خوبى آن را جذب کند. یا اگر رودهى خرابى دارد، هر غذاى مقوىاى بدهند و از آن بهره ببرد، نمىتواند استفاده کند. راهش این است اول آن مرضى را که از بقیهى بیماریها تأثیر منفىاش بیشتر است و اگر خوب بشود تأثیر مثبت شفایش بیشتر است، پیدا کنند.
شما طبیب خودتان بشوید، برادر عزیز! هیچکس مثل خود انسان نمىتواند بیماریهاى خودش را بشناسد. برخى بیماریها در انسان هست که اگر مثلاً شما به من بگویید «تو دچار این بیمارى هستى»، عصبانى مىشوم و بدم مىآید. بگویند: «آقا، شما مرد حسودى هستید.» مگر کسى تحمل مىکند که به او بگویند «حسود»؟ مىگوید: «حسود خودت هستى! چرا اهانت مىکنى؟ چرا بىخود مىگویى؟» از دیگرى حاضر نیستیم قبول کنیم. اما به خودمان که مراجعه مىکنیم، مىبینیم بله؛ ما متأسفانه از این بیماریها داریم. سر هرکس را انسان کلاه بگذارد؛ از هرکس که پنهان کند، با خودش که دیگر نمىتواند! پس بهترین کسى که مىتواند بیمارى ما را تشخیص دهد، خودمان هستیم. بیاورید روى کاغذ! بنویسید: «حسد.» بنویسید: «بخل.» بنویسد: «بدخواهى براى دیگران. وقتى کسى به خیرى مىرسد، ما ناراحت مىشویم!» بنویسید: «تنبلى در کار.» بنویسد: «روح بدبینى به نیکان و صالحان.» بنویسید: «بىاعتنایى به وظایف.» بنویسید: «علاقه به خود. شدیداً به خودمان علاقه داریم.»
اگر بیماریهاى ما اینهاست، اینها را روى کاغذ بیاوریم. ماه رمضان فرصتى است که یکى یکى این بیماریها را، تا آنجایى که بشود، برطرف کنیم. اگر برطرف نکنیم، این بیماریها مهلک خواهد شد؛ هلاک معنوى و واقعى. هلاک جسمى که چیزى نیست! اگر بیمارى مهلکى در ما باشد یا احتمالش را بدهند، چقدر دستپاچه مىشویم؟ شب خوابمان نمىبرد. بهترین دکترها را پیدا مىکنیم، مىگوییم: «نکند این غدهاى که در بدن من است، در دست من است، زیر پوست من است، سرطان باشد!» از تصورش کلى وحشت مىکنیم. آخرش چه؟ آخرش مردن است. حالا نشد، یک سال دیگر است، دو سال دیگر است، ده سال دیگر است. به قول نظامى گنجوى: «اگر صد سال مانى ور یکى روز/ بباید رفت از این کاخ دل افروز.» ماندنى که نیستیم. چند صباحى، کمى اینور، کمى آنور، تمام خواهد شد. هلاکت جسمانى این است و اینقدر از آن مىترسیم. هلاکت معنوى، یعنى براى ابد دچار خذلان و عذاب الهى شدن. یعنى در زندگى جاودان ابدى، از همهى نعمتها و لذتها و چشم روشنیهایى که خداوند براى من و شما معین و مقرر کرده محروم ماندن. انسان به قیامت نگاه کند و ببیند خداى متعال به بعضى از بندگانش - همین افرادى که با آنها معاشریم و آنها را در کوچه و محله مىبینیم؛ به همکار ادارى، به دوست دوران تحصیل، یا به یک رفیق بگو بشنو - براى برخى کارها و مجاهداتى که در این دنیا داشتهاند، مقامات عالى مىدهد؛ آنها را به بهشت مىبرد؛ از عذاب دورشان مىدارد و از عقبات قیامت، نجاتشان مىدهد، و ما بهخاطر تنبلى؛ بهخاطر نرسیدن به خود و بهخاطر یک لحظه غفلت، از همهى آنها محروم ماندهایم! آن وقت است که حسرت گریبان انسان را مىگیرد: «وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ. » (سوره مریم آیه39 ) « 2» کار هم دیگر از کار گذشته است و حسرت هم فایدهاى ندارد. این، هلاکت معنوى است.
برادران و خواهران! اگر به خودمان نرسیم، بدبختى است؛ روسیاهى است؛ محرومیت است؛ از چشم خدا افتادن است؛ از مقامات معنوى دور ماندن و از نعیم ابدى الهى، تهیدست ماندن است. پس باید به خودمان برسیم. ماه رمضان فرصت خوبى است. کتابهاى اخلاق هم خوشبختانه در اختیار هست. لکن آن چیزى که آدم از مجموع مىفهمد و آنچه مهم است، این است که انسان بتواند هوا و هوس خود را کنترل و مهار کند. این، اساس قضیه است.
یکى از ویژگیها که بسیار مهم است تا براى خود سازى به آن توجه کنیم و شاید جنبهى تقدمى هم داشته باشد، «اخلاص» است. اخلاص عبارت است از کار را خالص انجام دادن و اینکه کارى را مغشوش انجام ندهیم. گاهى هست که کسى عبادت نمىکند و گاهى عبادت می کند؛ اما مغشوش و ناخالص. این هم مثل آن است .خالص بودن عبادت و خالص بودن عمل، این است که براى خدا باشد. در بین مردم، متأسفانه خیلى رایج است که کارهاى خوب خودشان را بر زبان بیاورند و بگویند. کَأَنَّهُ توجه ندارند که نباید کار نیک را به زبان آورد و گفت که ما مىخواهیم این کار را بکنیم یا ما این کارها را مىکنیم. البته برخى جاها استثناست. در جاهایى، بعضى از کارها باید در عَلَن انجام گیرد. در روایات در باب صدقه، آمده است که «صدقهى سِر» این ثواب را دارد و «صدقهى عَلانیه» این ثواب را. یا مثلاً عبادات گروهى، جلوى چشم مردم انجام مىگیرد و باید انجام گیرد؛ و این از شعائر الهى است. اما بسیارى از عبادات یا اغلب عبادات، آن روابطى که بین خود انسان و خداست - ذکر، توجه، دعا، نافله، شب زندهدارى، سحرخیزى، احسان و کارهاى نیک - باید بین خود انسان و خدا بماند. مبادا انسان بهخاطر اینکه دیگران ببینند، کارى را انجام دهد! کارى که انسان بهخاطر توجه دیگران به خودش انجام دهد، از نکردن آن کار بدتر است؛ زیرا نکردن کار، یعنى انسان کارى را انجام نمىدهد. کارى که انسان براى جلب توجه دیگران نسبت به خودش انجام داده، کَأَنَّهُ انجام نداده است. البته بدتر بودنش هم از این جهت است که عمل شرکآلودى انجام داده و این عمل شرکآلود، فعل حرام است و دور کننده است. بنابراین همهمان در هرجا و در هر موقعیتى که هستیم، باید خیلى تلاش کنیم که کار را خالص انجام دهیم. اگر کار براى خدا انجام گیرد و نیت براى خدا خالص باشد، اشکالاتى که معمولاً در کارها مشاهده مىشود، پیش نخواهد آمد. ما وقتى مصالح واقعى را فداى حرف این و آن مىکنیم که بخواهیم کار را براى این و آن انجام دهیم. انسان وقتى کار را براى خدا مىخواهد انجام دهد، فقط نگاه مىکند ببیند تکلیفش چیست؟ نگاه نمىکند که یکى خوشش مىآید، یکى بدش مىآید؛ پیش چه کسى آبرو پیدا مىکند و پیش دیگرى از آبرو مىافتد. امروز در جمهورى اسلامى، در همهى شؤون، کار براى خدا سارى و جارى است.هرکس در این کشور و این نظام، هر کارى که انجام مىدهد، مىتواند آن را براى خدا انجام دهد و از آن اجر و ثواب و بهرهى معنوى را ببرد و پیش خدا خودش را روسفید کند.
من روایتى را در باب اخلاص یادداشت کردهام که برایتان مىخوانم. از پیغمبر اکرم (صَلَواتُ اللهِ وَ سَلامُهُ عَلَیهِ) نقل شده است که فرمود: «إِنَّ لِکُلِّ حَقٍّ حَقِیقَةً » هر چیزى داراى حقیقتى است و یک روح و یک معنا و یک حقیقت دارد. «وَ مَا بَلَغَ عَبْدٌ حَقِیقَةَ الْإِخْلَاصِ» بنده به حقیقت اخلاص و به آن معناى حقیقى اخلاص نمىرسد «حَتَّی لَا یُحِبَّ أَنْ یُحْمَدَ عَلَی شَیْءٍ مِنْ عَمَلٍ لِلَّهِ» (این خیلى سخت است؛ این، مرتبهاش از آن مراتب بسیار بالاست) مگر اینکه دوست نداشته باشد که مردم او را براى هیچ یک از کارهایى که براى خدا انجام مىدهد، ستایش کنند. مثلاً فردى است که کار را براى دیگران انجام نمىدهد: براى خاطر خدا نماز مىخواند، ختم قرآن مىگیرد، کار خیرى انجام مىدهد، احسان و کمک و صدقهاى مىدهد و مجاهدتى براى خدا مىکند. اما دوست مىدارد که مردم بگویند: «ایشان چقدر آدم خوبى است.» کارش رابراى مردم نکرده است. کار را براى خدا انجام داده و تمام شده؛ اما از مدح مردم و از اینکه مردم از او تعریف کنند، خوشش مىآید. مىفرماید این، آن مرتبهى عالى اخلاص نیست. مرتبهى عالى اخلاص این است که این را هم دوست نداشته باشد. اصلاً کارى به کار مردم نداشته باشد! مىخواهند بدانند، مىخواهد ندانند. مىخواهد خوششان بیاید، مىخواهد خوششان نیاید. نگاه کند ببیند خدا از او چه خواسته است و دقیقاً آن را انجام دهد.
من، این صفت و این روحیه را در امام (رِضوانُ اللهِ تَعالی عَلَیهِ )، در بسیارى از موارد مشاهده کردم. در موارد متعددى، بنده این خصوصیت را در ایشان دیده بودم. کارى نداشت که کسى خوشش مىآید یا خوشش نمىآید. تکلیفش را انجام مىداد. وقتىکه بار سنگین است؛ وقتىکه کار بزرگ است؛ وقتىکه کار خطرناک است، اخلاص بیشتر به کار مىآید. مثل امروز که وضع جمهورى اسلامى این چنین است. اگر ما اخلاص ورزیدیم، بندهى مُخلِص مىشویم؛ اخلاص ورزنده براى خدا، در عمل و نیت. اما فراتر از بندهى مُخلِص، بندگان مُخلَصاند....
.................. .................... ادامه دارد ...................... ...........................
تاریخ : چهارم اسفند/1371 .
-------------------------------------------
« 1 » : بقره: 185.
« 2» : مریم: 39.
« 3» : صافات؛ 127 - 128.
« 4» : صافات؛ 39 - 40.
« 5» : صافات 159 - 160.
« 6»: بِحارُالأَنوار: ج 69، صفحه 292 .
http://www.leader.ir/fa/speech/812
*********************************************************
***نسیم معرفت***
ربا خواری
ربا در اصطلاح به معنی گرفتن یک مال در عوض پرداخت مالی از همان جنس است به طوری که میزان یکی زیادتر از دیگری باشد. ربا در دین اسلام یکی از گناهان کبیره است و در احادیث فراوانی پیامبر اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) و ائمه اطهار (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) تصریح به کبیره بودنش می فرمایند و نیز از جمله گناهانی است که در قرآن مجید بر آن وعده عذاب داده شده است بلکه تشدید عذاب آن را بیش از بسیاری از گناهان می فرماید.
احکام ربا
ربا در شرع بر دو قسم است:
1-ربای قرضی
2- ربای در معامله.
ربای قرضی آن است که کسی مالش را به دیگری قرض دهد به شرطی که پس از مدتی زیادتر از آن چه داده پس بگیرد خواه زیادی از جنس باشد مثل این که ده تومان بدهد و شرط کند یازده تومان بگیرد یا این که زیادی در کار باشد مثل این که ده تومان قرض بدهد و شرط کند که علاوه بر پس دادن ده تومان لباسش را هم بدوزد و هم چنین است زیادی نسبت به بهره و منفعت مثل این که ده تومان قرض دهد به شرطی که یک سال مجانی در خانه اش بنشیند و یا این که زیادی از قبیل وصف باشد مثل این که ده مثقال طلای نساخته قرض بدهد بعد ده مثقال طلای ساخته پس بگیرد.
ربای در معامله آن است که معامله بریک جنس [ همراه با زیاده ] صورت بگیرد یعنی عوض و مُعَوَّض از یک جنس [ همراه با زیاده ] باشند مثل این که برنج را به برنج بفروشد یا روغن را به روغن و آن جنس هم در داد و ستد کشیدنی یا پیمانه ای باشد [ و ] با زیادی معامله شود مثل این که یک کیلو گندم را به دو کیلو معامله کند. یا یک پیمانه شیر را به دو پیمانه بفروشد. اما ربا در اجناسی که بصورت عددی خرید و فروش می شوند مثل گردو و یا تخم مرغ حرام نیست.
فرقی در حرمت معامله ربوی نیست بین اینکه عوض و معوض هر دو از جمیع جهات برابر باشند یا یکی سالم و دیگری معیوب یا یکی بهتر از دیگری باشد مثل این که یک کیلو گندم اعلا بفروشد به دو کیلو گندم درجه پایین و نیز فرقی هم نیست بین این که زیادی از همان جنس باشد و یا از جنس دیگر [ مثلا ] یک کیلو گندم بفروشد به دو کیلو گندم یا یک کیلو گندم بفروشد به یک کیلو گندم با یک سیر برنج و همچنین فرقی نیست که زیادی عینی باشد مثل همین که [ یک کیلو ] گندم بفروشد به بیشتر [ از یک کیلو ] یا حکمی باشد مثل این که یک کیلو گندم را بفروشد به یک کیلو گندمی که دو ماه دیگر می گیرد.
چند نکته درباره ربا
* برای دوری از ربا ، لازم است که افرادی که اهل تجارت هستند طبق روایت وارده ، از مسائل و احکام ربا مطلع باشند.
* کلمات و گفتار در ایجاد و عدم آن [ ربا ] ، نقش اساسی دارند؛ مثلا شخصی کالای را به صورت نسیه یا قسطی می خرد، فروشنده بعد از بیان قیمت نقدی، می گوید: این قیمتش صد هزار تومان است و برای سه ماه دیگر سودش می شود صد و بیست هزار تومان، این گونه گفتار شبهه ربا دارد اما اگر بگوید قیمت نقدی این قدر و قیمت نسیه سه ماهی صد و بیست هزار تومان است بدون بکار بردن کلمه سود که [ در این صورت ] شبهه ربا ندارد و یا در خرید و فروش طلا، نباید کلمه تعویض را بکار برد و باید کلمات خرید و فروش مطرح شود. همچنانکه در برخورد و گفتگو بین افراد ، جملات در [ از نظر ] معنی شاید یکی باشند ولی از جهت ظاهری بعضی جمله ها قشنگ هستند و بعضی جمله ها زشت.
[ در روایت آمده است (إِنَّمَا یُحَلِّلُ الْکَلَامُ وَ یُحَرِّمُ الْکَلَامُ) (کافی، ج 5، ص 201 حدیث 6) مراد از کلام قرار داد است. صیغه ی عقد نکاح و عقد بیع و معامله و مانند آن ها کلام و سخنی است که حاکی از قرارداد می باشد. مانند امضا و قراردادی که بین دو کشور امضاء می شود و همه به آن پایبند هستند. صیغه ی نکاح و یا امضاء کردن کار ساده ای نیست که بر زبان و یا قلم جاری شود و تمام شود. اینها قراردادهایی هستند که مسئولیت های بسیاری به دنبال دارند. http://eshia.ir/feqh/archive/text/Makarem/mostahdeseh/78/780410/Default.htm]
* گاهی امور بانکی قوانین آن از لحاظ شرعی صحیح است اما مجریان امور بانکی وارد نیستند یا حوصله بکارگیری آن را ندارند.
* جو و گندم یک جنس حساب می شوند پس اگر یک من گندم را به دو من جو بفروشد رَبَوی و حرام است.
* برای رهائی از ربا [ ربای معاملی نه ربای قرضی ] اگر کسی چیزی را به جنس کمتر ضمیمه کند و یا به هر دو طرف معامله ضمیمه کند حلال است و یا دو معامله جدا گانه انجام دهند یعنی یک من گندم خود را بفروشد دو تومان و یک من و نیم بخرد به دو تومان. و یا یکی جنسش را بفروشد و دیگری ببخشد یا صلح کند [ باز حلال است ] .
[ آراء فقهاء ( از زمان صاحب جواهر تاکنون) در باره ضًکمّ ضمیمه به عنوان راهکار تخلص از ربا دسته اول: کسانی که ضم ضمیمه را بدون هیچ شرطی برای تخلص از ربا کافی دانستهاند. از این جملهاند؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج23، ص: 391 و 396 [39]، شیخ انصاری در رساله سراج العباد (محشى - شیخ انصارى)؛ ص: 79 [40] و صراط النجاة (محشى، شیخ انصارى)؛ ص: 279 [41]، سید یزدی، تکملة العروة الوثقى؛ ج1، ص: 49 و 50 [42]، اصفهانی، وسیلة النجاة (مع حواشی الإمام الخمینی)؛ ص: 363 و 364 [43]، حکیم، منهاج الصالحین (المحشى للحکیم)؛ ج2، ص: 74 [44]، مرعشی، منهاج المؤمنین؛ ج2، ص: 11 [45]، خوئی، منهاج الصالحین (للخوئی)؛ ج2، ص: 54 [46]، گلپایگانی، هدایة العباد (للگلبایگانی)؛ ج1، ص: 382 و 383 [47]، تبریزی، منهاج الصالحین (للتبریزی)؛ ج2، ص: 58 [48]، بهجت، وسیلة النجاة (للبهجة)؛ ص: 471 [49]، روحانی، منهاج الصالحین (للروحانی)؛ ج2، ص: 101 [50] و صافی، هدایة العباد (للصافی)؛ ج1، ص: 330 [51]. دسته دوم: کسانی که ضَمّ ضمیمه را مشروط به قصد اینکه ضمیمه در مقابل زیاده قرار گیرد ذکر کردهاند. این رای سیستانی، منهاج الصالحین (للسیستانی)؛ ج2، ص 75 است [52]. دسته سوم: کسانی که ضم ضمیمه را مشروط به اینکه طرفین از لحاظ قیمت مساوی باشند و صرفاً دارای ظاهری ربوی باشند، ذکر کردهاند. امام، تحریر الوسیلة، ج1، ص: 538[53] و فاضل، رساله توضیح المسائل (فاضل)؛ ص 350 [54] این رای را اختیار کردهاند. دسته چهارم: کسانی که ضم ضمیمه را به دو شرط پذیرفتهاند؛ اول اینکه چنین معاملهای مقصود جدی عقلائی باشد و دیگر اینکه صرفا ظاهر معامله ربوی بوده و روح و حقیقت ربا مفقود باشد. مکارم در بررسى طرق فرار از ربا؛ ص: 109 [55] این نظریه را اتخاذ کرده است. جمع بندی آراء فقهاء ( از زمان صاحب جواهر تاکنون) : همه فقهای این عصر ضَمّ ضمیمه را راهکاری صحیح برای خلاصی از ربا دانستهاند ولی در محدوده و موازین و موارد آن با هم اختلاف دارند. بلی مشهور ایشان معتقد به کفایت ضم ضمیمه به طور مطلق هستند.http://mfeb.ir/component/content/article/1956-2014-02-07-11-44-19.html ]
* بین چهار طایفه ربا نیست : 1- بین پدر و فرزند؛ هر یک می تواند از دیگری زیادتر بگیرد [ لیکن بین مادر و فرزند، مشهور از فقها فرمودهاند، ربا حرام است. ] 2- بین زن و شوهر [دایمی ] هم ربا نیست 3- بین عبد و مولی هم ربا نیست 4- و مسلمان می تواند از کافر حربی ربا بگیرد ولی نمی تواند ربا بدهد و از کافر ذمی هم نمی شود ربا گرفت.
* ربا در صورتی حرام است که از ابتدا شرط زیادی و سود بشود ولی اگر از ابتدا شرط نبوده بلکه بعدا چیزی اضافه بصورت هدیه یا چیز دیگر بدهد حرام نیست بلکه کار خوبی هم هست که کسی که از دیگری قرض می گیرد موقع تحویلِ قرضِ خود هدیه ای هم به قرض دهنده بدهد تا سنت قرض دادن تشویق شود.
* همچنان که ربا گرفتن حرام است ربا دادن هم حرام است بلکه شاهد و کاتب و نویسنده بیع و قرض ربوی هم حرام است.
* مالی را که کسی با شرطِ ربا قرض می گیرد چون قرض فاسد است مالک آن نمی شود و اگر در آن تصرف کرد و منفعتی در آن پیدا شد مال قرض دهنده و مالک اصلی می باشد مثلا اگر گندم را بصورت ربائی قرض کند و آن را بکارد گندمی که برداشت می کند مال قرض دهنده گندم است اما در صورتی که قرض گیرنده یقین دارد که اگر بشرط سود هم نبود قرض دهنده راضی بود که در آن تصرف کند تصرفش اشکال نداد و مالک منفعت می شود.
* کسانی که ربا می خورد می گویند ربا هم یک نوع معامله است و فرقی بین آن ها نیست چون معامله حلال است ربا هم حلال است در حالی که بین معامله و ربا بسیار فرق است زیرا معامله عبارت است از عوض کردن مالی که از آن بی نیاز است به مالی که به آن نیازمند است و این امری است عادلانه و عاقلانه و لازمه حیات اجتماعی انسان است اما ربا عبارت است از دادن مالی که از آن بی نیاز است به دیگری که به آن نیازمند است به شرطی که در موقع پس دادن همراه با زیادتی بدهد.
[ برخی از آثار سوء ربا و ربا خواری عبارتند از : 1- ترک کار خیر و قرض دادن 2-مشکلات روحی و روانی فردی و اجتماعی 3- راکد ماندن کار و فعالیت اقتصادی 4- ایجاد فاصله طبقاتی 5- تورم 6- ربا خواری موجب افزایش فقر در جامعه و تراکم ثروت در دست عده ای محدود و محرومیت اکثر افراد اجتماع است 7- رباخـواری سبب پیدایش بخل و کینه و نفرت و ناپاکی می شود 8- .... ] .
* ربا خوار از آثار خیر و برکت معنوی که در کسب و کار و جنبش و سعی در تحصیل معاش است محروم است چنان چه رسول خدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) می فرمایند : عبادت هفتاد قِسم است و افضل اقسام آن طلب مال حلال است. و نیز فرمودند تاجرِ راست گفتارِ درست کردار با انبیا محشور است و صورتش مانند ماه شب چهارده می درخشد . مال رَبَوی هر چند فراوان باشد عاقبتش بی برکت است چنان چه تجربه ثابت کرده مال رَبَوی دوام ندارد و عذابش برایش [ برای صاحبش ] می ماند.
................. ..................... ادامه دارد ..................
http://hakim-askari.rozblog.com/
*********************************************************
*** متاسفانه به جهت مشکلی که برای ( رُزبلاگ) در تاریخ دوم خرداد 97 ایجاد شد اطلاعات و نوشته های شش ماه قبل کسانی که عضو رُزبلاگ بودند حذف شد و اطلاعات سایت حکیم عسکری گیلانی نیز دچار این مشکل شد .
***نسیم معرفت***
سؤال : اگر حکومت اسلامی و نظام دینی مشروع بود آیت الله بروجردی با آن مخالفت نمی کرد در حالی که ایشان می گفت : من با استقرار از هر نوع نظام دینی مخالفم ؟!
پاسخ : سلام عزیزم . بر فرض صحت انتساب این سخن از آن بزرگوار ، داری از کلام آیت الله بروجردی اشتباه برداشت می کنی ! ایشان با مسائلی که در ذهن مبارکشون بود ملاحظاتی و نگرانی هایی داشت و چون به نظر مبارکش در آن وقت زمینه فراهم نبوده لذا فرمودند که ( من با استقرار از هر نوع نظام دینی مخالفم ) نه اینکه استقرار نظام دینی را بطور مطلق نفی نماید حتی اگر زمینه هایش مناسب و فراهم باشد. اگر چنین بود قطعا درس ولایت فقیه و درس کتاب القضاء نمی گذاشت. ایشان در اواخر عمر شریفشان درس کتاب القضاء و ولایت داشت که نشان دهنده توجه ایشان به بُعد سیاسی حکومت اسلامی و ولایت فقیه است . اگر طبق برداشت سطحی شما قائل باشیم که ایشون استقرار نظام دینی را بطور مطلق و در همه زمان ها نفی کند پس معاذ الله ایشان استقرار حکومت امام عصر عج را هم نفی می کند !
عزیزم ایشان نفی استقرار نظام اسلامی بطور مطلق نکرده است زیرا که لازمه اش پذیرش حکومت غیر ولایت فقیه که عموما استبدادی و فاسد است می باشد . عزیزم بدانید که نفی ولایت فقیه و نفی حکومت و نظام بر اساس ولایت فقیه معنایش آن است که پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) و ایمه (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) و امام عصر (عَج) را متهم کنیم که مردم را به حکومت های فاسد و جایر و طغیانگر و غیر مشروع واگذار نموده اند و حال آنکه در جای خود ثابت شده است که هیچگاه پیامبر اکرم ص و ایمه ع و امام عصر عج مردم را رها و مُهمل قرار نداده اند و امام عصر عج در غیبت صغری ، نُوّاب اربعه را حساب شده و از بُعد سیاسی قرار داده است و آنها نیز در حدّ خود که زمینه ایجاب می کرد انجام وظیفه کردند و در زمان غیبت کبری ، فقهاء وارسته و عالِم به زمان را به عنوان نمایندگان عام خود معرفی فرموده است و در طول عصر غیبت کبری برخی فقهاء وقتی که زمینه را فراهم می دیدند در یک محدوده و منطقه خاص اِعمال قدرت می کردند و حتی حکم « حدّ شرعی» را جاری می نمودند. پس عملا ولایت فقیه در برخی دوره های گذشته در عصر غیبت در محدوده خاص محقق شد .
ولایت فقیه یعنی تداوم راه ایمه ع و تحقق خواسته های برحق آنها است و کسی که در ولایت فقیه وسوسه و تشکیک کند طعم فقه را نچشیده است و معنا و رمز کلمات معصومین (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) را نفهمیده است... . صاحب جواهر فرمودند : فَمِنَ الغَریبِ وَسوَسَةُ بَعضِ النّاسِ فِی ذلِکَ بَل کَأَنَّهُ ما ذاقَ مِن طَعمِ الفِقهِ شَیئاََ وَ لا فَهِمَ مِن لَحنِ قَولِهِم وَ رُمُوزِهِم أَمراََ ، وَ لاتَأَمَّلَ المُرادَ مِن قَولِهِم « إِِنّی جَعَلتُهُ عَلَیکُم حاکِما وَ قاضِیا وَ حُجَّةََ وَ خَلیفَةََ » وَ نَحوِ ذلِکَ مِمّا یَظهَرُ مِنهُ إِرادَةُ نَظمِ زَمان ِ الغَیبَةِ لِشیعَتِهِم فِی کَثیرِِ مِنَ الأُمُورِ الرّاجِعَةِ إِلَیهِم . یعنی عجیب و شگفت آور است که برخی از افراد ( در لباس فقاهت!! ) در ولایت فقیه وسوسه و تشکیک می کند بلکه او گویا که طعم فقه را نچشیده و از لحن گفتار صاحبان شریعت و رمز و اشارات آنان چیزی درنیافته و در مقصود از این گفتارشان تامل و اندیشه نکرده است که فرمودند : إِِنّی جَعَلتُهُ عَلَیکُم حاکِما من او را بر شما حاکم و قاضی و حجت و خلیفه قرار داده ام و کلماتی از این دست که آشکارا نشان می دهند مقصود آنان برقراری نظم برای شیعیانشان در امور مربوطه در زمان غیبت بوده است. ( جَواهِرُ الکَلام ، کتابُ الأَمرِ بِالمَعرُوفِ وَ النَّهیِ عَنِ المُنکَر ، اَلرّابِع فِی المُقیمِ لِلحَدّ جلد 21 صفحه 397) )
فقهاء بزرگوار ما هرگز در برابر حکومت های فاسد و جایر و خون آشام ساکت نبودند و در هر زمان و عصری به تناسب در برابر حکّام جور و ظَلَمه ، موضع می گرفتند و خود مرحوم آیت الله بروجردی مُلّا سکوتی نبود بلکه حتی رژیم شاه از او حساب می برد . قطعا ایشان معتقد واقعی به ولایت فقفیه بود و اگر احساس می کرد که افراد مناسبی در اختیار دارد حتما در برابر رژیم پلید و فاسد و منحوس شاه قیام می نمود . عزیزم سعی کنیم که بصیرت داشته باشیم و فقهاء بزرگی مثل آیت الله بروجردی را با برداشت های غلط و سطحی خود مُتّهم نکنیم !
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
به نام خدا
* یاد تو آسایش جان من است* راحتی روح و روان من است+نسیم ادب
یاد تو آسایش جان من است
راحتی روح و روان من است
سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
تصویر مربوط به سال 65- 1364 می باشد (اوائل طلبگی) در حیاط منزل پدری استاد
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی در روستای سادات محله لاهیجان .
کوهی که در تصویر دیده می شود ، کوه روستای آهندان است که روبروی روستای
سادات محله لاهیجان واقع است .
* در روایتی از رسولخدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) آمده است که فرمود :
نِعْمَتَانِ مَکْفُورَتَانِ الْأَمْنُ وَ الْعَافِیَةُ ( نِعمَتانِ مَجهُولَتانِ اَلصِّحَّةُ وَ الأَمانُ )
یعنی دو نعمت است که قدر و ارزشش دانسته نمی شود : یکی امنیت و دیگری عافیت و سلامتی می باشد.
بحارالأنوار ج 78 ص 170. - خصال صدوق ج1 ص 34 .
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا عصر سهشنبه [ساعت دو بعد از ظهر روز سهشنبه 18 اردیبهشت به وقت واشنگتن- ده و نیم شب به وقت تهران] در جریان سخنرانی که 11 دقیقه طول کشید، اعلام کرد که کشورش از توافق هستهای سال 2015 میلادی خارج میشود و تحریمهایی که در چهارچوب این توافق لغو شده بودند را بار دیگر علیه تهران به اجرا میگذارد. او همچنین افزود که آمریکا قصد دارد علاوه بر این تحریمها، مجازاتهای اقتصادی سنگینی را علیه ایران وضع کند و چنانچه شرکتهای بینالمللی این تحریمها را نقض کنند با تنبیهات سخت آمریکا مواجه خواهند شد....
http://fa.euronews.com/2018/05/08/fate-of-iran-nuclear-deal-with-announcement-of-donald-trump-decision
به نام خدا
* ازدولت امیدچه سودی شودعیان *وقتی که دست گدایی می دهندبه دشمنان
آنان که دلداده برجام بوده اند
غافل ز مکر دشمن و خام بوده اند
برجامیان تاکنون چه سود برده اند
جز آنکه فریب دشمنان خورده اند
جای سؤال است همیشه زدولت امید
آخرچه شدآن همه وعده هایی که داده اید
از دولت امید چه سودی شود عیان
وقتی که امیدشان است به سوی ناکسان
از دولت امید چه سودی شود عیان
وقتی که دست گدایی می دهند به دشمنان
سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
*********************************************************
* ازدولت امیدچه سودی شودعیان *وقتی که دست گدایی می دهندبه دشمنان+نسیم ادب
* ازدولت امیدچه سودی شودعیان *وقتی که دست گدایی می دهندبه دشمنان+نسیم ادب
***نسیم معرفت***
آنان که دلداده برجام بوده اند
غافل ز مکر دشمن و خام بوده اند
شعر از سید اصغر سعادت میرقدیم
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای
... درباره «امریکا» و «برجام» با اشاره به استمرار عزت و عظمت ملت ایران و بینتیجه ماندن توطئههای دشمنان تأکید کردند : بارها گفته بودیم «به امریکا اعتماد نکنید»، این هم نتیجهاش. درباره مذاکره با سه کشور اروپایی هم میگوییم به اینها هم نباید اعتماد کرد و برای هر قرارداد باید تضمینهای واقعی و عملی بگیرید و گرنه نمیشود به این شکل حرکت را ادامه داد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به حرفهای سخیف و سبک ترامپ گفتند: این شخص علاوه بر بیش از ده دروغ آشکار، ملت ایران و جمهوری اسلامی را هم تهدید کرد که بنده از طرف ملت ایران به او می گویم «شما غلط می کنید».
ایشان مسئله امریکا را مسئلهای مهم، جدی و غیر احساساتی بر شمردند و خاطرنشان کردند: دشمنی مستمر، عمیق و براندازانه آمریکاییها، دشمنی با اینجانب یا دیگر مسئولان کشور نیست بلکه خصومت با مجموعه نظام اسلامی و ملتی است که این نظام را انتخاب کرده و در راه آن حرکت میکند.
حضرت آیتالله خامنهای در همین زمینه افزودند: حتی در دولت اوباما که نامه مینوشتند و حرفهایی میزدند، در صدد براندازی بودند اما به دروغ میگفتند هدفمان براندازی نظام اسلامی نیست.
رهبر انقلاب در بازخوانی کوتاه روند منتهی به قرارداد برجام افزودند: وقتی مسئله هستهای و تحریمها شروع شد، برخی چهرههای شناخته شده به اینجانب میگفتند «چرا بر روی مسئله هستهای میایستید، این مسئله را کنار بگذارید تا آمریکاییها خباثت و دشمنی نکنند».
ایشان افزودند: این حرف البته از چند زاویه غلط بود؛ یکی اینکه انرژی هستهای نیاز واقعی کشور است و تا چند سال دیگر، ایران به 20 هزار مگاوات برق هستهای نیاز دارد.
رهبر انقلاب اسلامی در همین زمینه خاطرنشان کردند: میگویید برای تأمین نیاز خود به انرژی، «نفت» دارید اما مگر نفت، ابدی است؟ آیا وقتی نفت تمام شد تازه به دنبال امکانات هستهای برویم؟ آیا نسلهای آن روز ما را لعنت نمیکنند که چرا به موقع، سراغ انرژی هستهای نرفتید؟
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: همان موقع به این مسئولان میگفتم «انرژی هستهای بهانه است اگر این را کوتاه بیایید آمریکاییها بهانه دیگری میگیرند» آنها میگفتند «اینجوری نیست» اما حالا دیدید که همینجوری است و آنچه میگفتیم تحقق یافت.
ایشان افزودند: مسئله هستهای را به شکلی که مخالفان ایران میخواستند قبول کردیم و زیر بار رفتیم اما دشمنی آمریکا و بهانهگیری آنها تمام نشد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به بهانههای آمریکا درباره توان دفاعی و حضور منطقهای ایران، تأکید کردند: اگر فردا اعلام کنید که دیگر موشک تولید نمیکنیم یا برد آنها را محدود میکنیم این مسئله تمام می شود، اما حتماً یک بهانه و قضیه دیگر را مطرح میکنند چرا که دعوای آنها با ما بنیادی است و آمریکا با اصل جمهوری اسلامی مخالف است.
ایشان علت اصلی این خصومت شدید را پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی و کوتاه شدن دست آمریکاییها از ایران دانستند و افزودند: آنها می خواهند نظام را نابود و مجدداً بر ایرانِ دارای ذخایر مهم و موقعیت راهبردی حکمفرمایی کنند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: آمریکایی ها نوکرانی میخواهند که مانند برخی حکام کشورهای منطقه فقط اطاعت کنند اما جمهوری اسلامی عزت خود و ملت ایران را به رخ آنها میکشد و این عظمت و سرافرازی برای آنها قابل تحمل نیست.
رئیسجمهور آمریکا در نامه به این کشورها دستور میدهد که این کارها را بکنید و آن کارها را نکنید، آنها میخواهند با نظام اسلامی همین گونه رفتار کنند اما نمیتوانند چرا که جمهوری اسلامی ذلت ملت و کشور را در دوران قاجار و پهلوی به عزت و استقلال و ایستادگی تبدیل کرده و از منافع ملی خود کوتاه نمیآید.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنانشان رفتار زشت و سخیف ترامپ را قابل انتظار خواندند و با اشاره به استمرار خباثت همه مسئولان مختلف آمریکایی در همه سالهای پس از انقلاب افزودند: کسانی که آن خصومتها را نسبت به ملت ایران انجام میدادند، اکنون استخوانهایشان زیر خاک است اما جمهوری اسلامی ایستاده است، این آقا هم روزی بدنش زیر خاک می رود اما جمهوری اسلامی همچنان ایستاده و سرافراز خواهد بود.
بخش مهم دیگری ازسخنان رهبر انقلاب اسلامی به «برجام» اختصاص داشت.
ایشان با یادآوری تذکرات مکرر خود در جلسات خصوصی و عمومی به مسئولان درباره پرهیز از اعتماد به امریکا افزودند: به مسئولین گفتیم قبل از هرقرارداد از طرف مقابل تضمینهای واقعی بگیرید و به حرف آنها اعتماد نکنید.
حضرت آیتالله خامنهای با یادآوری شروط خود برای پذیرش برجام از طرف ایران گفتند: یکی از این شروط، تضمین کتبی و امضای رئیسجمهور وقت امریکا مبنی بر برداشته شدن تحریمها بود، البته مسئولان محترم تلاش کردند اما نتوانستند و نتیجهاش این شد که بعد از دو سال و نیم عمل کردن ایران به همه تعهدات، رئیسجمهورآمریکا ضمن خروج از برجام، ملت ایران را تهدید هم میکند!
رهبر انقلاب اسلامی در فراز بسیار مهم دیگری از سخنانشان به برخی حرفها درباره ادامه دادن برجام با سه کشور اروپایی اشاره کردند و افزودند: من به این سه کشور هم اعتماد ندارم و میگویم به اینها هم اعتماد نکنید. اگر میخواهید قراردادی ببندید، تضمین واقعی و عملی بگیرید والا فردا این ها هم همان کار امروز آمریکا را به شیوه دیگری خواهند کرد.
ایشان خاطرنشان کردند: اینها گاهی در حال لبخند، خنجر را در سینه طرف مقابل فرو میبرند و با تعریف و تمجید ظاهری و این که ما میدانیم شما قرارداد را به هم نمیزنید، اهداف خود را دنبال میکنند.
رهبر انقلاب اسلامی درباره کار با اروپاییها افزودند: این مسئله بسیار حساس است، اگر توانستید تضمین قطعی و قابل اعتماد بگیرید که البته بسیار بعید است، اشکالی ندارد و حرکت را ادامه دهید، و گرنه نمیشود به این شکل حرکت را ادامه داد.
حضرت آیتالله خامنهای، مسئولان کشور را در معرض آزمونی بزرگ توصیف و تأکید کردند: مسئولان در معرض «آزمون بزرگ» قرار دارند که آیا عزت و اقتدار این ملت را حفظ خواهند کرد یا نه. باید عزت و منافع ملت به معنی واقعی کلمه تأمین شود.
ایشان افزودند: البته خوشبختانه مسئولان هم همین مسئله تأمین منافع را گفتهاند اما برای تحقق این هدف باید با دقت، هوشیاری و عاقلانه با اروپاییها روبرو شد و به حرف مسئولان اروپایی اعتماد نکرد، چرا که صرف حرف زدن اعتبار ندارد و آنها در عالم دیپلماسی کاملاً بیاخلاق عمل میکنند.
http://www.leader.ir/fa/content/20962/%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86
.: Weblog Themes By Pichak :.