***نسیم معرفت***
بنام خدا
آثار و برکات مشورت :
1- مصونیّت از غرور و استبداد
2- استفاده از آراء و نظرات دیگران
3- جلوگیری ازسوء ظنِّ دیگران
4- جلب حمایت دیگران
5- مصونیت ازخطا و لغزش
6- زنده کردن حس همکاری
7- شناسایی افرادشایسته
8- رشد اندیشه و قدرت تدبیر
9- افزایش آگاهی به جوانب کارِ موردِ اقدام
10- تشخیصِ مصلحتِ مهم و یا اَهمّ
عزیزم از مَشورت در کارها بخصوص امور مُهمّه کوتاهی مکن . اهل مشورت و مُشاوره باش و از خود محوری و خود رأی ی و تک روی و تکبّر بپرهیز . بسیاری از مشکلات و گرفتاری ها و نقطه های کور در امور زندگی فردی و اجتماعی در سایه مشورت با خِردمندانِ دلسوز و متخصِّصین متعهد و صاحبان تجربه و اندیشه و درایت ، مرتفع و بر طرف می شود . هر اندازه هم که مقام تو بالا باشد باز هم از مشورت بی نیاز نیستی . خداوند مُتعال در سوره آل عمران آیه 159 به عقلِ کلّ یعنی پیامبر اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) توصیه و سفارش به مشورت و مُشاوَره می کند و می فرماید : وَ شاوِرهُم فِی الأَمرِ فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلینَ . و در کارها ، با آنان مشورت کن اما هنگامی که تصمیم گرفتی (استوار و قاطع باش و) بر خدا توکّل و تکیه کن زیرا خداوند مُتوکّلان و توکّل کنندگان را دوست دارد .
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
*************************************
دانشنامه مهدویت
***نسیم معرفت***
«صاحِبُ الزَّمان»
یکی از اَلقاب حضرت مَهدی (عَلَیهِِ السَّلامُ) «صاحِبُ الزَّمان» است . اگرچه این لَقَب در متنِ روایات به ندرت ذکر شده ولی در زبان راویان و اصحاب و شیعیان فراوان مورد استفاده قرار گرفته است . امام صادق (عَلَیهِِ السَّلامُ) می فرماید : «و آخرین آنها ، قائم به حق ، بَقِیَّةُاللّه در زمین و صاحِبُ الزَّمان است.» اگرچه هر یک از ائمه (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) صاحبِ زمانِ خویش اند ، ولی به اعتبارِ طولِ عمرِ فراوانِ آن حضرت و اینکه مدت زمانی بیشتر از بقیه ائمه (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) زندگی خواهد کرد ، ایشان بیشتر از بقیه آن بزرگواران به این لقب شهرت یافته است .
***نسیم معرفت***
** با مُحمّد زنده ایم و با عَلِیّ * راه حقّ با این دو گردد مُنجلیّ+ نسیم ادب
حرف مُفت و حرف شیطانی مَزَن
مُهر شیطانی به پیشانی مَزَن
راه عقل و عاقلان را پیشه کن
در تمامِ کارها اندیشه کن
گر تو خواهی عزّت و شَأن و وقار
گام بگذار در طریق اُستوار
اُستوار است راه دین مُصطفی
جانشینش هست عَلیِّ مُرتضی
گر تو خواهی راه حَقِّ مُصطفی
چنگ زن بر دامن آلِ عَبا
غیر راه مُصطفی و مُرتضی
غَیّ و گمراهی است در نزد خدا
با مُحمّد زنده ایم و با عَلِیّ
راه حقّ با این دو گردد مُنجَلِیّ
شعر از سیداصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
به نام خدا
شهید ابراهیم هادی
شهید ابراهیم هادی همه چیز را با نگاه مَلَکوتی و ربّانی می دید
شهید ابراهیم هادی با اینکه اصرار بر گمنامی خویش داشت اما با اخلاصی که در کارهایش بود خدایش او را شهره آفاق مُلک و مَلَکوت نمود و کتابِ(سَلام بر ابراهیم) تا اندازه ای معرِّف شخصّیت مَلَکوتی و نورانی او می باشد . شهید ابراهیم هادی سرشار از صفا و یک رنگی و اخلاص و ادب و متانت و وقار بود و هر جا که حضور پیدا می کرد منشأ خیر و برکت بود و جاذبه های معنویش باعث جذب مردم و جوانان به دین و اخلاق و معنویّت می شد . شهید ابراهیم هادی همه چیز را با نگاه مَلَکوتی و ربّانی می دید و آنی از خدا غافل نبود و لذا در سیر معنوی و معنویّات همیشه موفق بود . او از محضر اندیشه های ناب مرحوم علامه محمد تقی جعفری بهره جست و آگاه به معارف دینی و قرآنی بود . یکی از شاخصه های شخصیّتی او که با یتیمیش نیز سنخیّت دارد توجه و اهتمامِ جدّییش برای رسیدگی به حال ضُعَفاء و محرومین و یتیمان بود ... او طعم تلخ یتیمی را کشیده بود لذا درد دردمندان و نیازمندان را خوب احساس می کرد . او این درسِ بزرگ را از مولایش علی(عَلَیهِِ السَّلامُ) گرفته بود . همان کسی که به گواهی نَقلِ مُسلَّمِ تاریخ ، همیشه و در همه دوران زندگی و حیات مبارکش غمخوار و دستگیرِ ضُعَفاء و مَساکین و به یاد محرومان جامعه بود و هیچگاه آنها را به حال خود رها نکرد . مدتی بعد از شهادت مولا امیر المؤمنین علی (عَلَیهِِ السَّلامُ) بسیاری از فقراء و خانواده های نیازمندان و مُستمندان و یتیمان تازه فهمیدند و متوجه شدند که آن کسی که به حال آنها رسیدگی می کرده و غذا و آذوقه و خوراک و پوشاک می آورده کسی جز علی (عَلَیهِِ السَّلامُ) نبوده است . آن امام بزرگواری که شبانه به حالِ فُقَراء و نیازمندان و بی بضاعت ها و یتیمان و بینوایان رسیدگی و دلجویی می نمود ... آن امام بزرگواری که از خوی اشرافیگری متنفِّر و بی زار بود ... آنهایی که در ناز و تَنعُّم و نعمت و راحتی هستند و فقط در فکر زن و بچه خویشند و در خانه های پُر زرق و برق با بهترین امکانات ساکنند و با ماشین های کَذا و کَذا و چنین و چنان به سیر و سیاحت و تَفرُّج می پردازند و از حالِ بیچارگان و ضعیفانِ جامعه و منطقه خود بی خبرند و توجهی ندارند و دردِ دردمندان را احساس نمی کنند و بعد هم دعا و نمازی از روی ناچاری بجا می آورند و به ظاهر ارادتی به علی و آل علی (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) نشان می دهند اینها بویی از دین و دینداری و بویی و خویی از ولایت اهل بیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) نبرده اند ... آری شهید ابراهیم هادی واقعا هدایت یافته بود و سبب هدایتِ دیگران می شد و دل پاکش سرشار و آکنده از عشق و ارادت به اهل بیت پیامبر و حضرت ولیّعصر (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) بود . او شیفته و دلداده به سیِّدُ الشُّهداء حضرت اَبا عَبدِالله الحسین (عَلَیهِِ السَّلامُ) بود و گاهی در مجالس و در مناطق جنگی در جمع رزمندگان با صدای بسیار عالی و حَزین و جانسوز مَدّاحی و نوحه و روضه می خواند . شهید ابراهیم هادی زندگی نورانیش پیوسته در مسیر خدمت کردن به اسلام و قرآن و اهل بیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) و خدمت به مردم و محرومین و نیازمندان و جذب جوانان به سوی خدا و دین و اهل بیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) بود و در این راه از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نمی کرد ... او عاقلانه و عاشقانه زندگی کرد و دوست داشت که گمنام باشد و به پروردگارش عشق می ورزید و عاشق جهاد و فداکاری و جانبازی و شهادت بود تا اینکه به آرزوی زیبایش رسید و در تاریخ « 1361/11/22 » در عملیّات مقدّماتی «وَالفَجر» در قتلگاه کانال های فَکَّه در سنّ 25 سالگی به درجه فیض شهادت مُستفیض گشت و در گمنامی ، قرار و آرام گرفت که یاد آور گمنامی قبر مطهَّر حضرت زهرای اَطهَر (سَلامُ اللهِ عَلَیها) است . در قطعه 26 گلزار شهدای بهشت زهراء قبر شهید گمنامی به یاد شهید ابراهیم هادی قرار دارد که دوستدارانش در آنجا جمع می شوند . یادش گرامی و راهش پُر رهرو باد . شادی روح پاک و مطهَّرش صلوات .
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
***نسیم معرفت***
بنام خدا :
آیه 155 از سوره اَنعام را تقدیم شما می کنم . پیام آیه این است که قرآن کتابی مُبارک و پُر از خیر و برکت است . (وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ . و این قرآن کتابى مبارک و از جمیع جهات پُربرکت است که آن را نازل کردیم . پس آن را پیروى نموده و تقوا پیشه کنید ، امید است که مورد رحمت قرار گیرید. . اَنعام آیه 155) . عزیزم اگر خوشبختی و خیر و برکت در زندگی و عمر خویش طلب می کنی سعی کن همدم قرآن باشی و بخشی از بهترین ساعات شبانه روزی خود را برای بهره مندی از قرآن کریم قرار ده . اگر به درستی در قرآن اندیشه کنی خواهی یافت که خیر دنیا و آخرت تو در این کتاب با برکت است . قرآن در بردارنده همه راه های خوشبختی و سعادت برای بشریت است و دوری از آن مایه خسارت عظیم است . و نیز توجه داشته باش که قرآن ترا هدایت به اهلبیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) میکند و اهلبیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) نیز ترا به قرآن دعوت می نماید .
** آیت الله سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
******************************************
*** قرآن کتابی پراز خیر وبرکت +پایگاه اندیشوران حوزه +آیت الله سعادت میرقدیم لاهیجی
*************************************
***نسیم معرفت***
حیات عارفانه امام علی (عَلَیهِِ السَّلامُ)
رابطه حیات، اندیشه و انگیزه
حیات، نحوه خاص از هستی است که مبدا ظهور علم و قدرت شده و عامل هماهنگ کننده «اندیشه علمی » و «انگیزه عملی » است، به طوری که اندیشه علمی بر انگیزه عملی اشراف و نظارت داشته و انگیزه عملی تحت هدایت اندیشه علمی، به صورت کوشش عینی ظهور می یابد . هر اندازه حیات، قوی تر باشد موجب شکوه اندیشه علمی و قدرت انگیزه عملی خواهد بود و هر اندازه اندیشه و انگیزه نیرومندتر باشد کاشف کمال حیات و شدت آن است . گرچه از قدرت هر کدام می توان به نیرومندی دیگری پی برد لیکن راه عمیق در استدلال، پی بردن از سبب (حیات) به مسبب، (اندیشه و انگیزه) است و راه سهل و سمح پی بردن از مسبب، یعنی اندیشه و انگیزه به سبب، یعنی حیات است; زیرا دسترسی به حقیقت حیات و همچنین پی بردن به نحوه حیات شخص معین دشوار است، ولی تا حدی از بررسی علم و عمل او می توان با درجه وجودی حیات آن شخص آشنا شد و درباره کیفیت زیستن او سخن گفت; چون انگیزه عملی تحت رهبری اندیشه علمی سامان می پذیرد و اوج و حضیض آن وامدار صعود و هبوط اندیشه علمی است و هماره «عزم عملی » با هدایت «جزم علمی » تحقق می یابد و با وزن علم، موزون عمل در میزان حق و باطل و صدق و کذب و حسن و قبح توزین می شود . از این رو اختصاص بحث به بررسی اندیشه علمی و انصراف از گفت وگو در مدار انگیزه عملی به نظم صناعی و منطقی نزدیک تر است .
تقسیم علم به حصولی و حضوری
اندیشه علمی از جهات گونه گون قابل تقسیم است: یکی از آن جهات تقسیم علم به لحاظ معلوم است، زیرا معلوم یا وجود است یا مفهوم به معنای اعم که شامل ماهیت نیز خواهد بود; اگر معلوم وجود بود و علم به وجود تعلق گرفت چنین علمی «شهودی » و «حضوری » است; زیرا براساس اصالت وجود، عینیت متن هویت آن است و هرگز وجود به ذهن نخواهد آمد وگرنه انقلاب ذات به معنای هویت لازم می آید و انقلاب ذات، خواه به معنای «ماهیت » و خواه به معنای «هویت » مستلزم جمع دو نقیض و ممتنع است . بنابراین، در جریان علم به وجود، هیچ راهی جز حضور عالم به محضر معلوم و شهود عینی و حضوری آن نیست و هیچ گاه معلوم پیش عالم نخواهد آمد وگرنه معلوم عینی به مفهوم ذهنی منقلب می گردد و این همان انقلاب مستحیل است . اما اگر معلوم، مفهوم به معنای اعم بود، چنین علمی «حصولی » و «صوری » است; یعنی صورتی از معلوم نزد عالم حاصل می گردد و عالم به وسیله صورت ذهنی به بیرون از خود آگاه می شود و از این رهگذر تقسیم علم، به علم بی واسطه و علم با واسطه پدید می آید; زیرا در علم حضوری بین عالم و معلوم واسطه ای نیست، ولی در علم حصولی بین عالم و معلوم صورت ذهنی واسطه است که عالم به وسیله آن صورت ذهنی به موجود عینی آگاه می شود . در علم حصولی آن چه نزد عالم بدون واسطه حاضر است آن را «معلوم بالذات » گویند و آن چه با واسطه حاصل است آن را «معلوم بالعرض » نامند . البته علم نفس به خود مفهوم ذهنی، حضوری و بی واسطه است، گرچه علم آن به خارج از ذهن حصولی است . از این جا معنای بازگشت همه علم ها به علم حضوری واضح می شود، زیرا مفهوم ذهنی گرچه به لحاظ حکایت از موجود عینی و خارجی علم حصولی است، ولی به لحاظ حضور ذات آن در محضر نفس و مشهد ذهن علم حضوری و شهود است، لیکن چنین علم شهودی در بحث کنونی مراد نیست، بلکه منظور از اندیشه حضوری در این نوشتار، تنها علم شهودی مطرح در عرفان است و آن همانا شهود متن واقع و حضور در ساحت عین بدون وساطت هیچ گونه مفهوم و ماهیت است; مانند شهود روح و حضور شئون علمی و عمل نفس برای خودش که در این صحنه هیچ حایلی بین عالم و معلوم عینی نیست، گرچه نفس بتواند پس از مشاهده شئون علمی و عملی خود از آن ها مفاهیم متعدد انتزاع کند و از راه مفهوم مجددا به آن ها علم حاصل کند، لیکن این علم پدید آمده، حصولی است و آن علم بدون حجاب مفهوم، حضوری است . بنابراین، هر دو قسم علم، یعنی حضوری و حصولی هم به لحاظ نفس و شئون علمی و عملی آن و هم به لحاظ خارج از ذهن و اشیاء و اشخاص عینی قابل ترسیم و تصویر است . البته راه اصیل شهود خارج و حضور عین همانا تقویت شهود نفس و حضور روح است . هر اندازه نفس در شناخت خود و معرفت مبدا و منتهای خویش و آگاهی به رابط وجودی بین اول و آخر جهان نیرومندتر بود شهود او نسبت به اعیان خارجی قوی تر خواهد بود و از این جا قدرت حیات و شدت آن کشف می شود . ... ... ...
... ... ... ادامه دارد ... ... رجوع به :
[سایت حکیم زین العابدین عسکری گیلانی لشت نشایی : https://www.rozblog.com/usercp.php]
گیلان+ لاهیجان
***نسیم معرفت***
به نام خدا
روزنه امید
امید واژه ای آشنا و امید بخش است و دقیقا در برابر یأس و نومیدی است که تلخ و نازیبا و نومید کننده است . کلمات با معانی که به همراه دارند اثر گذارند اعمّ از آثار خوب و بد . نقش کلمات در افاده معانی بسیار مهم است . کلماتی چون نومیدی ، خستگی ، غم ، اندوه ، حُزن ، مصیبت ، بیماری ، حادثه ناگوار ، تصادفاتِ دلخراش ، پریشانی ، اضطراب ، استرس ، فقر ، بدبختی ، فلاکت ، گرانی ، بحران ، بی ثباتی ، سیل ، زلزله ، اعتیاد ، معتاد ، بی عدالتی ، خیانت ، دشمنی ، کینه ، عداوت ، آزار ، قتل ، کشتار ، خونریزی ، جنگ ، غارت ، آوارگی ، نا امنی ، ظلم ، ستم ، جنایت ، آبرو ریزی ، حق کُشی ، دزدی ، کَلَک و حُقّه بازی ، باند و باند بازی ، ریا و ریاکاری ، نفاق ، شیطنت ، خود کُشی ، فحش ، دروغ ، تهمت ، طلاق و جدایی ، نزاع و دعوا و پرخاشگری و ... مخصوصا زمانی که انسان با این کلمات زیاد مواجه شود سبب نگرانی و پریشانحالی و خمودگی و افسردگی و گرفتگی و انقباضِ روحی می گردد ... و کلماتی چون امید و امیدواری و عشق و محبت و رحمت و صلح و آشتی و صفا و صداقت و مهر و وفا و عفو و گذشت و برداری و احسان و نیکی و نوع دوستی و جود و کرم و بخشش و گل و بلبل و گلستان و نسیمِ خوش و آبشار و آب و چشمه و دریا و رودخانه و کوه و طبیعتِ سرسبز و باغ و چمن و سبزه و نشاط و تفریح و ... باعث نشاط و ابتهاج و سرور و شکفتگی و انبساط روحی است ... در جامعه ای که زندگی می کنیم یکایک انسان ها در هر مقام و مرتبه ای که هستند و نیز مسؤلان و حاکمان آن جامعه وظیفه دارند که با گفتار و رفتار و عمل و برنامه خود امید را در دل ها و در جامعه تقویت کنند و زنده نگه دارند و از هر کاری و سخنی که موجب دلسردی و نومیدی در بین مردم بویژه جوانان می گردد اجتناب کنند زیرا جامعه ای که در آن امید نباشد و یا امیدش آسیب ببیند به انحطاط و سقوط نزدیک می شود . ما با امید زنده ایم و با امید زندگی می کنیم و اسلام و قرآن کریم و اهل بیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) و خداوند متعال با آیات قرآنی ، همه انسان ها را به امید و امیدواری دعوت می کنند . بزرگ ترین خیانت نا امید کردن دیگران است و کسانی که مردم را نامید می کنند شیطان صفت و در ردیف شیاطین و دشمنان اسلام و خدا هستند . انسان ها با امید تنفّس می کنند و حیات دارند و هیچ کسی نیست مگر اینکه در سایه امید زندگی می کند ... اگر معلّمی امیدش را از دست بدهد سر کلاسِ درس حاضر نمی شود و اگر هم حاضر شود ثمربخش نیست ، اگر ورزشکاری و یا وزنه برداری امیدوار نباشد ناموفق خواهد بود . اگر مادری امید نداشته باشد به فرزند دلبندش شیر نمی دهد . اگر زن و شوهری امیدشان را از دست بدهند نظام زندگیشان مُختلّ و پاشیده می شود . اگر دانشجو و دانش آموی امیدوار نباشد در تحصیلاتش دچار بحران می گردد و اگر کارگر و باغبان و کشاورز و دامداری امیدش آسیب ببیند کارش را رها می کند و همه امورش تباه می شود .... بابد روزنه امید حفظ شود و آسیب نبیند . کسانی که متأسّفانه خودکشی می کنند در واقع همه راه ها و روزنه های امیدشان را از دست داده اند لذا اقدام به خودکشی می کنند که از گناهان کبیره است . دولتمردان و نمایندگان مجلس و مسؤلان بخش های مختلف اجرایی کشور و حکومت و ایمه جمعه و نیز جرائد و مطبوعات و رسانه های دیداری و شنیداری و صاحبان قلم و بیان و تریبون و فعالان عرصه های مختلف خبری و سیاسی ... باید با برنامه های درست و اقدامات مدبِّرانه و عاقلانه کاری کنند که مردم در همه امور زندگیشان امیدوار باشند . امید مایه حیات و شکوفایی و بالندگی جامعه است . اگر امید در بین مردم و جامعه افزایش پیدا کند شوق به معنویات و دین و خوبی ها گسترش می یابد و جلو بسیاری از مفاسد گرفته می شود . بسیاری از ناهنجاری ها و حتی اغتشاشات ریشه در نومیدی و دلسردی و عقده های حل نشده دارد . اگر امید و دلگرمی در میان مردم بویژه جوانان که بخش غالب جامعه هستند تقویت گردد طلاق ها و بیکاری ها و جُرم و جنایت ها و فحشا ها و مُنکَرات و فساد ها و اعتیاد ها و معتاد ها و ... خیلی کم می شوند و یا از بین می روند . مساجد و نماز جمعه ها و مدارس و دانشگاه ها و ... باید با برنامه های متعالی امید و امیدواری را در جامعه انتشار دهند . روزنه امید باید تقویت شود و نباید آسیب ببیند .... به خدای مهربان امید بستیم و می بندیم ، خدایی که از همه کس به ما نزدیک تر است . ابوسعید ابوالخیر چه زیبا سرود :
غمناکم و از کوی تو با غم نروم
جز شاد و امیدوار و خُرّم نروم
از درگه همچون تو کریمی هرگز
نومید کسی نرفت و من هم نروم
** آیت الله سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
.: Weblog Themes By Pichak :.