***نسیم معرفت**
آنان با نهایت تأکید به خدا سوگند خوردند که اگر پیامبری انذارکننده به سراغشان آید ، هدایت یافته ترین امّتها خواهند بود امّا چون پیامبری برای آنان آمد ، جز فرار و فاصله گرفتن از ( حق ) چیزی بر آنها نیفزود!
اینها همه بخاطر استکبار در زمین و نیرنگهای بدشان بود امّا این نیرنگها تنها دامان صاحبانش را می گیرد آیا آنها چیزی جز سنّت پیشینیان و ( عذابهای دردناک آنان ) را انتظار دارند؟! هرگز برای سنّت خدا تبدیل نخواهی یافت ، و هرگز برای سنّت الهی تغییری نمی یابی!
سوره فاطر آیه 43 .
در تفسیر دُرُّ المَنثور و رُوحُ المَعانى و مَفاتیحُ الغَیب و تفاسیر دیگر چنین آمده است که مشرکان عرب هنگامى که مى شنیدند که بعضى از امت هاى پیشین همچون یهود ، پیامبران الهى را تکذیب کردند ، و آنها را به شهادت رساندند ، مىگفتند : ولى ما چنین نیستیم ! اگر فرستاده الهى به سراغ ما بیاید ما هدایت پذیرترین اُمتها خواهیم بود ! ولى همانها هنگامى که آفتاب عالمتاب اسلام از افق سرزمینشان طلوع کرد و پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) همراه بزرگترین کتاب آسمانى به سراغشان آمد نه تنها نپذیرفتند بلکه در مقام تکذیب و مبارزه و انواع مکر و فریب بر آمدند . آیات فوق نازل شد و آنها را بر این ادعاهاى تو خالى و بى اساس مورد ملامت و سرزنش قرار داد.
استکبار و حیله گرى سر چشمه بدبختیها
در آیات پیشین سخن از مشرکان و سر نوشت آنها در دنیا و آخرت در میان بود ، آیات مورد بحث نیز همین مطلب را ادامه مىدهد. نخستین آیه مىفرماید : آنها با نهایت تاکید سوگند یاد کردند اگر انذار کننده اى به سراغشان بیاید به طور مسلّم از همه امتها هدایت یافته تر خواهند بود ( وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذیرٌ لَیَکُونُنَّ أَهْدی مِنْ إِحْدَی الْأُمَمِ فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذیرٌ ما زادَهُمْ إِلاَّ نُفُوراً). أَیمان جمع یَمین به معنى سوگند است ، و در اصل یَمین به معنى دست راست مىباشد ، اما از آنجا که به هنگام سوگند و بستن عهد و پیمان دست راست را به هم مىدهند ، و قسم یاد مىکنند ، این کلمه تدریجا در معنى سوگند به کار رفته است. جَهد از ماده جهاد به معنى تلاش و کوشش است ، بنا بر این تعبیر ( جَهْدَ أَیْمانِهِمْ) اشاره به سوگند مؤکّد است .آرى آنها هنگامى که تماشاگر صفحات تاریخ گذشته بودند که از بىوفائی ها و ناسپاسی ها و کارشکنى ها و جنایات امتهاى پیشین مخصوصا یهود نسبت به پیامبرانشان سخن مىگفت ، بسیار تعجب مىکردند و همه گونه ادعا در باره خود داشتند و لافها مىزدند. (و ادّعا ها و گزافه گویی ها داشتند) اما هنگامى که مَحَک تجربه آمد به میان و کوره امتحان سخت داغ شد و خواسته آنها عملى شد نشان دادند که آنها نیز از همان قُماشند ، بطورى که قرآن در دنباله همین آیه فرموده : هنگامى که انذار کننده الهى آمد جز فرار وفاصله گرفتن واِعراض از حق چیزى بر آنها نیفزود ! ( فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذیرٌ ما زادَهُمْ إِلاَّ نُفُوراً ).
خوش بود گر مَحَک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
از خافظ
این تعبیر( فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذیرٌ ما زادَهُمْ إِلاَّ نُفُوراً ) نشان مىدهد که آنها قبلا نیز بر خلاف ادعاهایشان طرفدار حق نبودند ، قسمتى از آئین ابراهیم را که در میان آنها وجود داشت محترم نمى شمردند ، و هر روز به بهانه اى آن را زیر پا مىگذاشتند ، براى مستقلات عقلیه و فرمان خِرَد نیز ارج و بهائى قائل نبودند ، و با قیام پیامبر اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) و جریحه دار شدن تعصب جاهلانه آنها ، و به خطر افتادن منافع نامشروعشان فاصله آنها از حق بیشتر شد ، آرى همیشه از حق فاصله داشتند و اکنون بیش از هر زمان دیگر از حق و آیین حق اعراض می کنند .
آیه بعد توضیحى است بر آنچه در آیه قبل گذشت ، مىگوید : دورى و نفرت و سرپیچی و اعراضِ آنها از حق به خاطر این بود که طریق استکبار در زمین را پیش گرفتند(کبر و غرور و عدم خضوع در مقابل حق )، و هرگز حاضر نشدند در برابر حق تسلیم شوند ( اسْتِکْباراً فِی الْأَرْضِ). و نیز به خاطر آن بود که حیله گری هاى زشت و بد را پیشه کردند (وَ مَکْرَ السَّیِّئِ). ولى این حیله گریهاى سوء ، تنها دامان صاحبانش را مىگیرد ( وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ). جمله (لا یَحیقُ) از ماده «حاقَ ، یَحیقُ » به معنى نازل نمىشود و اصابت نمىکند و احاطه نمىیابد مىباشد ، اشاره به اینکه حیله گریها ممکن است موقّتاََ دامن دیگران را بگیرد ، ولى سرانجام به سراغ صاحب آن مىآید ، او را در برابر خلق خدا رسوا و سرافکنده وبیچاره ، و در پیشگاه الهى شرمسار مىکند ، همان سرنوشت شومى که مشرکان مکه پیدا کردند. در حقیقت این آیه مىگوید : آنها تنها به دورى کردن از این پیامبر بزرگ الهى قناعت نکردند ، بلکه براى ضربه زدن به آن از تمام توان و قدرت خود کمک گرفتند ، و انگیزه اصلى آن کبر و غرور و عدم خضوع در مقابل حق بود.
حدیث :
یا عَلِی أُوصِیک بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ مَعَهُ الْإِجَابَةَ وَ بِالشُّکرِ فَإِنَّ مَعَهُ الْمَزِیدَ وَ إِیاک عَنْ أَنْ تَخْفِرَ عَهْداً وَ تُعِینَ عَلَیهِ وَ أَنْهَاک عَنِ الْمَکرِ فَإِنَّهُ لا یحِیقُ الْمَکرُ السَّیئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ وَ أَنْهَاک عَنِ الْبَغْی فَإِنَّهُ مَنْ بُغِی عَلَیهِ لَینْصُرَنَّهُ اللَّهُ.
ای علی تو را سفارش می کنم به دعا کردن که اجابت به همراه دارد و به شکر گزاری که فزونی به همراه دارد. مبادا که عهدی را بشکنی یا کسی را بر ضد آن یاری دهی. تو را از مکرکردن نهی می کنم؛ زیرا مکر بد تنها دامن صاحبش را می گیرد؛ و تو را از ستم نهی می کنم؛ زیرا برهرکسی ستم رود، خداوند یاری اش می کند.
در دنباله آیه این گروه مستکبرِ مکار و خیانتکار را با جمله پر معنى و تکان دهنده اى تهدید کرده ، مىگوید : آیا آنها انتظارى جز این دارند که گرفتار همان سرنوشت پیشینیان شوند ؟ ! ( فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلینَ) . این جمله کوتاه اشاره اى به تمام سرنوشتهاى شوم اقوام گردنکش و طغیان گرى همچون قوم نوح ، و عاد ، و ثمود ، و قوم فرعون است که هر کدام به بلاى عظیمى گرفتار شدند ، و قرآن بارها به گوشه هائى از سرنوشت شوم و دردناکشان اشاره کرده ، و در اینجا با همین یک جمله کوتاه ، تمام آنها را در مقابل چشم این گروه مجسم مىسازد. سپس براى تاکید بیشتر مىافزاید : هرگز براى سنت الهى تغییر و تبدیلى نمىیابى ، و هرگز براى سنت الهى دگرگونى نخواهى یافت ( فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْویلاً ) . چگونه امکان دارد خداوند قوم و جمعیتى را به خاطر اعمالى کیفر دهد ولى گروه دیگرى را که داراى همان برنامه اند مُعاف دارد ؟ مگر او حکیم و عادل نیست ؟ و همه چیز را از روى حکمت و عدل انجام نمىدهد ؟ نَوَسان و دگرگونى سنتها در باره کسى تصور مىشود که آگاهى محدودى دارد ، و با گذشت زمان به مسائلى واقف مىشود که او را از سنت دیرینه اش باز مىدارد ، یا کسى که آگاه است اما روى میزان حکمت و عدالت رفتار نمىکند و تمایلات خاصى بر فکر او حاکم است ، ولى پروردگارى که از همه این امور منزه و پاک مىباشد سنتش در باره آیندگان همانست که در باره پیشینیان بوده است ، سنتهایش ثابت و تغییر ناپذیر است . قرآن در آیات متعددى روى مساله تغییر ناپذیر بودن سنتهاى الهى تکیه کرده است که در ذیل آیه 62 سوره احزاب ( جلد 17 ) مشروحا از آن بحث کردیم.
اجمالا در این جهان در عالم تکوین و تشریع قوانین ثابت و لایتغیرى است که قرآن از آنها به سنتهاى الهى تعبیر کرده که هرگز دگرگونى در آنها راه ندارد ، این قوانین همانگونه که بر گذشته حاکم بوده بر امروز و فردا نیز حاکم است ، مجازات مستکبران بى ایمان هنگامى که اندرزهاى الهى سود نبخشد ، همچنین یارى رهروان راه حق به هنگامى که دست از تلاش مخلصانه بر ندارند از این سنتها است و هر دو در گذشته و امروز تغییر ناپذیر بوده و هست.
فرق تبدیل وتحویل
قابل توجه اینکه در بعضى از آیات قرآن مجید تنها سخن از عدم تبدیل سنتهاى الهى آمده ( احزاب - 62 ) و در بعضى دیگر سخن از عدم تحویل آنها ( سوره اسراء - 77). ولى در آیه مورد بحث هر دو را به صورت تاکید پشت سر هم آورده، مىفرماید : نه براى سنت الهى تبدیل مىیابى و نه تحویلى ! آیا این هر دو یک معنى را مىرساند که براى تاکید بیان شده است ، و یا هر کدام اشاره به معنى مستقلى است ؟ با توجه به ریشه این دو واژه ظاهر این است که به دو معنى مختلف اشاره مىکند : تبدیل آن است که چیزى را به کلى عوض کنند ، یعنى آن را بردارند و چیز دیگرى جانشین آن نمایند ، ولى تحویل آن است که همان موجود را از نظر کیفى یا کمى دگرگون سازند بدون آنکه چیزی جایگزین و جانشین چیزی دیگر شود.
به این ترتیب سنتهاى الهى نه به کلى عوض مىشود ، و نه حتى کم و زیاد و ضعیف و شدید مىشود ، از جمله اینکه خداوند در مورد گناهان و جرائمِ مشابه مجازاتهاى مشابهى از هر جهت قائل مىشود ، نه اینکه مجازاتى را براى گروهى قائل شود و گروه دیگرى را مُعاف سازد ، و نه اینکه مجازات گروهى را کمتر و یا ضعیفتر کند ، و چنین است قانونى که از ریشه ثابتى مایه گرفته که نه تبدیل در آن است و نه تحویل و دگرگونى و تغییر .
آخرین نکته اى که در مورد این آیه به نظر مىرسد این است که در یکجا سنت را به الله ( لِسُنَّتِ اللَّهِ ) اضافه کرده ، و در جاى دیگر از همین آیه سنت را به اولین و پیشینیان (سُنَّتَ الْأَوَّلینَ)، ممکن است در بدو نظر منافاتى بین این دو تصور شود ، ولى چنین نیست ، زیرا در مورد اول اضافه به فاعل است ، و در مورد دوم به مفعول ، در مورد اول سخن از سنت گذار است ، و در مورد دوم سخن از کسى است که این سنت الهى در باره او اجرا مىشود.
تفسیر نمونه ج : 18ص :293.
***نسیم معرفت**
به نام خدا
**واکس دل ها ، ذکر ویادخداوند است (علیرضای کفاش لشت نشایی)
شخصی به نام( ح- ب) برای بنده (سعادت) نقل کرد که ایّام عید امسال ( سال 95) به اتفاق خانواده رفته بودم به شهر زیبای لشت نشاء گیلان . جای شما خالی بود. اگرچه هوای گیلان بیشترش بارش باران و سرما وگاهی در نواحی کوهستانی برف بود ولی با دید وبازدید هایی که با اقوام وخویشان و آشنایان و دوستان و نیز گشت و گداری که به اطراف لشت نشاء و لاهیجان و سفید رود و ... داشتیم خیلی هم خوش گذشت.... ایشون گفت که روز یازدهمِ عید رفتم کفاشی علیرضا که در مجاورت و نزدیکی مسجد جامع لشت نشاء بود . جناب آقای علیرضا با اینکه سنّ کهولت وپیری را سپری می کند ولی دلی جوان و سرشار از محبت و صفا و صداقت و یکرنگی دارد. به حضورش رسیدم وعرض ادب و سلام کردم و گفتم آمدم که یک واکس خوبی به کفشم بزنی. کفشم را گرفت و واکس خوبی زد . بعد بِهِش گفتم که این کفش من از نظر جنس ومرغوبیت چطور است؟! گفت : کفش خوبی است ولی نیاز به رسیدگی دارد و باید گهگاهی واکس بزنی و رسیدگی کنی. بعد گفت : همانطوری که کفش من وتو نیاز به واکس زدن و رسیدگی دارد ، دل من و تو و دل انسان ها و آدم ها نیاز به رسیدگی و واکس دارد و واکس دل همان ذکر و یاد خدا است. دل آدمی با یاد خدا صفا وجلا پیدا می کند همانطوری که کفش آدم با واکس زدن ، جلا و زیبایی پیدا می کند. در قرآن کریم آمده است : وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَ أَصیلاً و نام پروردگارت را هر صبح و شام به یاد آور . سوره انسان (دَهر) آیه 25 . (سیداصغر سعادت میرقدیم)
***نسیم معرفت**
محقق شدن وصیت شهید کریمی بعد از 30 سال؛ افتتاح کتابخانه شهید کریمی
کتابخانه عمومی شهید حاج ابوالحسن کریمی لاهیجان صبح روز چهارشنبه 19 اسفند 1394 طی مراسمی افتتاح شد. این کتابخانه زمینی از املاک شخصی شهید ابوالحسن کریمی سردار حزب الله گیلان بود که در طی وصیتی که در سال 1364 نوشته این ملک را برای کتابخانه در نظر گرفته بود.
کتابخانه عمومی شهید حاج ابوالحسن کریمی لاهیجان صبح روز چهارشنبه 19 اسفند 1394 همزمان با سالروز تاسیس نهاد کتابخانه های عمومی کشور، در لاهیجان طی مراسمی افتتاح شد. این کتابخانه زمینی از املاک شخصی شهید ابوالحسن کریمی سردار حزب الله گیلان بود که در طی وصیتی که در سال 1364 نوشته این ملک را برای کتابخانه در نظر گرفته بود. این کتابخانه در 220 متر مربع در کوی سردار جنگل شهر لاهیجان واقع است و با 500 عنوان کتاب، آغاز به کار کرده است که 350 عنوان از این کتابها، از اموال شخصی شهید کریمی بوده است که توسط برادر ایشان به این کتابخانه اهدا شده است.
حجت الاسلام محمدجواد کریمی، برادر شهید: همه بشریت وابسته بر قلم هستند
حجت الاسلام محمدجواد کریمی، برادر شهید ابوالحسن کریمی در این مراسم با قرائت گوشه ای از وصیت نامه برادر شهیدش، اظهار داشت: «کتابهایی که در کتابخانه شخصی ام در قم و لاهیجان دارم میتوان در کتابخانه عمومی در کوی زمانی لاهیجان قرار دهید و با کمک برادارن در توسعه آن بکوشید و طلاب و دانش پژوهان را به مطالعه در این کتابخانه تشویق نمایید.»
وی همچنین با بیان اینکه از مدتها قبل بنا بر وصیت نامه برادم به فکر احداث کتابخانه بودم، گفت: این نمونه ای از حرکت جهادی است.
کریمی با اشاره به اینکه همه بشریت مبتنی بر قلم هستند، تصریح کرد: نیاکان ما همیشه در هر شهر به ساخت مسجد و مدرسه می پرداختند و با توجه به اینکه در جامعه اسلامی صنعت چاپ هنوز وجود نداشت اما کتاب و کتابخوانی رواج بسیار داشت و علما و بزرگان زیادی را به جامعه تقدیم کرد.
وی خاطر نشان کرد: ما وارثان چنین مدنیتی هستیم و هر چه را که امروز داریم مدیون مباحثه علم و کتاب بزرگان و مفاخر گیلانی است.
امیر محمدپور رئیس کتابخانه های عمومی گیلان: پیوند عمیقی بین کتابخانه و شهدا وجود دارد
امیر محمدپور، در آیین افتتاحیه کتابخانه عمومی شهید ابوالحسن کریمی، با تسلیت ایام فاطمیه و گرامیداشت نام و یاد شهدای انقلاب اسلامی و شهدای مدافع حرم اظهار کرد: افتتاح کتابخانه عمومی شهید کریمی شهر لاهیجان، بهانه این حضور وزین و گردهمایی با ابهت است که مایه افتخار استان و نهاد کتابخانه های عمومی می باشد. وی با بیان اینکه بالطبع هر جا که نامی از شهید و شهادت می آید باید تکریم در حد کمال باشد، گفت: روایتی است که برای هر خیر و ارزشی، ارزش والاتری از آن وجود دارد تا اینکه به ارزش شهادت می رسد. محمدپور، با تاکید بر اینکه پیوند عمیقی بین کتابخانه و شهدا وجود دارد، تصریح کرد: ما شهادت را محصول مطالعه و کتابخوانی می دانیم. وی اذعان کرد: بهترین فرزندان این آب و خاک از سنگر مسجد و کتابخانه به ملکوت پیوند خوردند . محمدپور، شوق به دانستن و کسب معارف الهی را از ویژگی های شهدای انقلاب اسلامی عنوان کرد و ادامه داد: امروز اگر عالیترین سطوح معرفت، صفات و خلقیات عالی بشری در بالاترین نقطه فهرست زیباییها قرار دارد بخاطر این حقیقت است که بهترینها و برترینها خودشان را در صف مقدم مبارزه برای حق و حقیقت قرار دادند. وی با شکر گذاری از اینکه با زحمات شبانه روزی همکاران، کتابخانه شهید کریمی در کمتر از یک سال به مرحله افتتاح رسید، گفت: از لحظه مواجهه با خانواده این شهید بزرگوار و اشتیاق و استقبال این عزیزان برای واگذاری ساختمان برای احداث کتابخانه، تمام تلاش برای تحقق هر چه زودتر این امر دوچندان شد. محمدپور با اشاره به خدمات این شهید مظلوم و پیشینه مبارک ایشان در دوران انقلاب و مسئولیتهای خطیر فرمانداری لاهیجان و دادستانی استان گیلان، اظهار کرد: پیوند عمیق شهید کریمی با کتاب، از تدوین کتاب«فریاد مظلوم» تا راه اندازی «مطبوعات فتح» با همکاری شهید بهشتی و دایر کردن کتابخانه و از همه مهمتر مظلومیت این شهید و تکریم ایشان از سوی رهبر فرزانه انقلاب همه و همه مزید بر علت بود تا اندکی تاخیر در راه اندازی این کتابخانه پیش نیاید. وی در ادامه با قدردانی از شهردار و شورای شهر فرهنگی لاهیجان که با همکاری و همدلی خود از محل نیم درصد درآمد شهرداری ها به کتابخانه ها که حدود 700 میلیون بدهی از سنوات گذشته طلب داشت به ساخت و مرمت این کتابخانه کمک کرده، افزود: خوشحالیم که امروز این هزینه صرف این شهر و مردمانش شده است. محمدپور به فرموده رهبر عزیز انقلاب«آنجا که جهاد در راه خدا برترین ارزشها و شهادت، ارجمندترین فرجامها است، گرامیداشت مجاهدان شهید نیز شیرین ترین و گرامی ترین وظیفه است» اشاره و خاطر نشان کرد: ما برای انجام این وظیفه بر خود می بالیم و از آنجا که شهدا حاضر و ناظر بر اعمال ما هستند از این شهید بزرگوار نیز برای امتداد مسیر مدد می گیریم. وی طی گزارشی با بیان اینکه استان گیلان بالغ بر 30 هزار متر مربع فضای مطالعاتی دارد، اعلام کرد: فردا 20 اسفند، همزمان با سالروز تاسیس نهاد کتابخانه های عمومی کشور اولین کتابخانه سیار استان گیلان وکتاب خانه امام خامنه ای شهر سنگر نیز افتتاح خواهند شد. محمدپور با ابراز امیدواری از اینکه بتوانیم سرانه مطالعاتی مردم استان گیلان را به نقطه مطلوب برسانیم، بیان کرد: در حال حاضر به ازای هر 100 گیلانی یک متر 20 سانتی متر فضای مطالعاتی داریم که به صورت استاندارد باید به ازای هر یکصد نفر این فضا، 4 متر و 46 سانتی متر باشد.
سعید آگشته، شهردار لاهیجان: کتابخانه نماد فرهنگ دوستی و توسعه است
سعید آگشته شهردار لاهیجان نیز در این مراسم با بیان اینکه توفیق پیدا کردیم تا در این ایام بتوانیم گوشه ای از وصیت نامه یک شهید را جامعه عمل بپوشانیم، گفت: بی شک برای رسیدن به این مرحله یک همت جمعی در شهرستان باعث شد تا این وظیفه خطیر با موفقیت انجام بگیرد. وی افزود: بخش عمده یک جامعه اسلامی را فرهنگ آن شکل می دهد و کتابخانه نماد این فرهنگ دوستی و توسعه است. آگشته در ادامه با تاکید بر اینکه برای رسیدن به موفقیت بایستی خدمات خود را توزیع کنیم، تصریح کرد: تمام شعار ما این بود که با برنامه ریزی و هدفمند پیش برویم.
مهندس کاظم کسرایی فرماندارلاهیجان: انتشار و توسعه کتاب برای آگاهی و دیانت موثر است
فرماندار شهرستان لاهیجان با بیان اینکه همانطور که از وصیت نامه شهید کریمی مبنی بر اهدای کتابهایش به کتابخانه بر می آید باید گفت: عموما وصیت نامهها را آنطور که معمول است از مال دنیا تقسیم می کنند اما شهدا واقعا چیز دیگری هستند. کسرایی گفت: وقتی به وصیت نامه شهدا برخوردار می کنیم دنیایی از معرفت و اتصال به خداوند است. وی با اشاره به اینکه زمانی می توانیم به افکار بزرگان گذشته، شعرا و علمایی همچون مولانا، شمس، حافظ و سعدی… پی ببریم که کتابهای آنان را مطالعه کنیم، تصریح کرد:در تاریخ گیلان علما و فضلا و دانشمندانی سرآمدی وجود دارد که افکار آنان را از همین کتاب متوجه می شویم. کسرایی با تاکید بر تلاش بیشتر برای رفاه عمومی مردم منطقه، تصریح کرد:هر چقدر کتاب بیشتر منتشر شود و توسعه پیدا کند برای آگاهی و دیانت ما می تواند موثر باشد. وی با اشاره به اهتمام ویژه دولت در دو دهه گذشته نسبت به توسعه نهاد کتاب و کتابخوانی، خاطر نشان کرد: آمار کتابخانه ها در گذشته بسیار بوده اما اینکه قابل دسترس همگان باشد، کم بود. کسرایی با بیان اینکه خوشبختانه امروز یک فرهنگ تحت عنوان خیرین داریم، گفت: از سال 1385 در شهر لاهیجان کتابخانه ای توسط فرد خیری احداث شد و سال گذشته نیز کتابخانه ای در روستایی اطراف لاهیجان بنام یک شهید نامگذاری شد و امروز یک کتابخانه دیگر بنا بر سفارش شهید و با مساعدت خانواده شهید در این شهر مورد بهره برداری قرار می گیرد. وی با ابراز امیدواری از تداوم این فرهنگ، اظهار کرد: همه کسانی که در به ثمر رساندن این کتابخانه به نوعی مشارکت کردند آثار ارزشمندی را در آینده شاهد خواهند بود.
گفتنی است، در ادامه این مراسم، ضمن تجلیل از خانواده شهید کریمی جهت اهدای ساختمان این کتابخانه با زیر بنای 220 متر مربع، از مدیریت شهرداری لاهیجان نیز تقدیر به عمل آمد.
در زیر عکس هایی از افتتاح این کتابخانه را می بینید:
رنگ ایمان - موسسه مطالعات مبارزات اسلامی گیلان
http://www.rangeiman.ir/7203/%D9%85%D8%AD%D9%82%D9%82-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D9%88%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%DB%8C-%DB%B3%DB%B0-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%9B/
***نسیم معرفت**
به نام خدا
**چرا سوره حمد را ( فاتِحَةُ الکتاب) گویند؟
توجه: یکی از عزیزان در گروه های فضای مجازی سوالی از بنده نمود که سوال همراه با پاسخ آن به شرح زیر است:
سوال
سلام حاج اقا.
یک سوال قرآنی داشتم. در ابتدای قرآن که فاتحة الکتاب مشهور است . اولین سوره تلقی میشود اما وقتی که به معنای کلام توجه کنیم به نظر میرسد کلام انسان است تا کلام الله متعال و فکر میکنم سوره بقره که کتاب را اینگونه شروع میکند . ذالک الکتاب لاریب فیه...... ابتدای قرآن باشد. نظر حضرتعالی چیست؟
پاسخ
سلام علیکم
تشکر از سوالی که مطرح فرمودید.
سوره حمد چندین نام دارد که یکی از آنها فاتِحَةُ الکتاب است. یعنی سوره ای که قرآن کریم با آن آغاز می شود و در زمان رسولخدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) به امر آن حضرت از جهت ترتیب سوره های قران ، سوره حمد را اولین سوره قرآن قرار دادند . فاتِحَةُ الکتاب یعنی گشاینده کتاب (قرآن). درست است که دراین سوره عبد با معبود خود سخن می گوید ولی این سوره از قرآنیت و قرآن بودن خارج نمی شود و قرآن کریم نیز همه آیاتش از ناحیه خداوند متعال است. چه آن آیاتی که بیانگر سخن خدا باشد وچه آن آیاتی که بیانگر سخن انبیاء ویا حیوانات مثل مورچه و هُدهُد وغیره باشد.
پس یک وجه تسمیه فاتحه الکتاب همان چیزی است که در بالا عرض کردم که در زمان رسولخدا (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) به امر پیامبر ص سوره حمد را اولین سوره قرار دادند.
وجه دوم که این سوره را فاتِحَةُ الکتاب می گویند شاید به این جهت باشد که سوره حمد اُمُّ الکِتاب و اُمُّ القرآن است. یعنی همه معارف واصول اساسی قرآن کریم در سوره فاتحه وحمد متجلی می باشد.پس اگر از این جهت هم به سوره حمد فاتِحَةُ الکتاب گفته شود سخن گزافی نیست چون آغازین همه معارف قرآنی است....(دقت بفرمایید) در روایت است که پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) فرمود : درهیچ کتاب آسمانی وحتی در قرآن کریم هیچ چیزی به قدر وشرافت ومنزلت سوره حمد نیست.
وجه سوم که سوره حمد را فاتِحَةُ الکتاب گویند به جهت آن است که این سوره آغاز هر نماز است. ودر روایتی از پیامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) است که فرمود : لَا صَلَاةَ إِلَّا بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ. هیج نمازی بدون فاتحه الکتاب(بدون حمد) نماز نیست. (عوالى اللئالى، ج1، ص196.) البته نماز میت که حمد ندارد در واقع نماز نیست بلکه چند دعا برای میت می باشد. پس سوره حمد آغازین و فاتحه عبودیت وبندگی و معراج آدمی است واصل در آفرینش انسان عبودیت وبندگی می باشد و در سوره ذاریات آیه 56 آمده است کهوَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ یعنی جن وانس را نیافریدم مگر برای عبودیت.....
موفق باشید.
توسط : سیداصغرسعادت میرقدیم
***نسیم معرفت**
اوجِ مظلومیت شهید ابوالحسن کریمی(ابراز تأسف شدید حضرت آیت الله خامنه ای)
یکی از خطراتی که شاید بتوان از آن به عنوان تهدید نظام جمهوری اسلامی یاد کرد، انزوا و طرد نیروهای حزب اللهی ومتعهد انقلابی است. زیرا با طرد افراد مخلص وانقلابی راه برای ورود افراد فرصت طلب هموار می گردد . شهید مظلوم ابوالحسن کریمی یکی از نمونه های بارز مظلومیت حزب الله است که پس از عمری مبارزات پیگیر وخستگی ناپذیر با رژیم ستم شاهی و ارائه خدمات بی شائبه به انقلاب و مردم گیلان به خاطر واگذاری مقداری از اراضی بایر یکی از مالکان مقیم خارج بین چهارده نفر از کشاورزان محروم در مهر 1364 توسط دادگاه کیفری یک شعبه 138 تهران به محاکمه کشیده شد وبه جرم هتک حرمت مالکیت به انفصال از شغل وسه سال محرومیت از مشاغل دولتی محکوم گردید. اما نکته حیرت انگیز وتأسف بار قضیه آنجا بود که صد روز بعد از شهادت مظلومانه شهید کریمی ، دادسرای عمومی تهران در یک اقدام بی سابقه ، حکم انفصال شهید را با نُه ماه تأخیر از زمان صدور حکم جهت اجرا به اداره آموزش وپرورش لاهیجان ابلاغ نمود که این اقدام موجی از تأثُّر و ناراحتی را در اقشار مختلف مردم برانگیخت ، امری که حتی واکنش اعتراض آمیز وتأسف بار حضرت آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت را در پی داشت :
حضرت آیت الله خامنه ای در آن زمان بعد از این ماجرا چنین فرمود:
..... شنیدم دادسرای تهران اخیرا به آموزش و پرورش لاهیجان ابلاغ کرده است که شهید ابوالحسن کریمی دیگر عضو دستگاه قضایی نیست . ازجهاتی چند که پوشیده نیست عمیقا متأسف شدم . البته برای آن شهید عزیز ننگ نیست که حالا دیگر عضو قضایی نباشد اما اگر آن دستگاه می توانست کسی مثل او را داشته باشد برایش افتخار بزرگی بود . باری به هر نحو مناسب بدانید ، جبران فرمایید . واضح است که اینگونه برخورد دستگاه قضایی با شخصیت های مؤمن و متعهد وایثارگری همانند شهید کریمی که عمری صادقانه و مخلصانه در راه اسلام عزیز ونظام مقدس جمهوری اسلامی به تلاش شبانه روزی دست یازید ودر زمان تصدی فرمانداری ودادستانی حتی ریالیهم از دولت حقوق دریافت نکرد وهمیشه معتقد بود که در این زمان حساس باید به دولت به مقدار بسیار ناچیز کمک کرد ، می تواند آثار بسیار نامطلوبی در بین دوستان واقعی انقلاب اسلامی برجای گذاشته و دشمنان انقلاب را برای فتح مجدد سنگرهای از دست رفته شان ترغیب نماید.
نقل از کتاب جلوه گاه درد چاپ 1366 ه.ش ص 9 .
تذکر :
در سال 1358 پس از تأکیدات شورای انقلاب وبراساس مقررات و آیین نامه های این شورا و وزارت کشاورزی قسمتی از زمین های متروکه از سوی مسؤلین ذیربط به کشاورزان ومحرومینی که حاضر به امر کشت و زرع بودند واگذار شد. ازجمله زمین هایی که به علت رها شدن به کشاورزان واگذار شد ، زمین منتسب به دکتر بهمنی و خواهرش بود که تا آن وقت مدت بیست سال در آلمان به سر می بردند. کل زمین متعلق به وی وخواهرش عذرا بهمنی حدود هفت هکتار است که متجاوز از سه هکتار آن که قبلا آبگیر و استخر عمومی روستا بود و بعدبا اِعمال قدرت در رژیم گذشته به تصرف در آمد وسپس چون به علت رها شدن به صورت مخروبه بود در سال 1358 ه. ش توسط نماینده شورای واگذاری زمین استان گیلان( فرماندار وقت، شهید ابوالحسن کریمی ) ، برادران جهاد سازندگی ، انجمن اسلامی روستا ، زیر نظر قاضی شرع وامام جمعه وقت لاهیجان(آیت الله زین العابدین قربانی ) بین چهارده نفر کشاورز محروم ومستضعف تقسیم گردید . ضمنا مقدار زمین باقی مانده منتسب به دکتر بهمنی که قابلیت بازدهی خوبی داشت و به وسیله حسین فکری مباشر او مورد بهره برداری بود ، به همان صورت باقی ماند( برای اطلاع بیشتر در این زمینه به کتاب جلوه گاه درد ، ستاد مردمی بزرگداشت شهادت مطلومانه سردار گیلان حاج شیخ ابوالحسن کریمی چاپ 1366 ص11 سند شماره 22 مراجعه شود. )
کتاب : شهید ابوالحسن کریمی سردار حزب الله گیلان
تألیف :عباس آقایی جیرهنده و فاطمه رستمی ص148 تا ص150 .
پافشاری بر مواضع در زندان
شهید ابوالحسن کریمی در ارتباط با مسئله واگذاری زمین کشاورزی ، نُه روز در زندان قصر(تهران) زندانی شد . در این زندان عده ای از افراد ضد انقلاب هم بودند. علاوه بر آن تعدادی نیز به جرم اختلاس و مسائل دیگر از جمله مواد مخدر زندانی شده بودند!!! او در آنجا هم محیط را در دست گرفت و در زندان ، فضایی دینی و قرآنی حاکم کرد . خود شهید در باره نقل کرده است که :
یکی از عناصر جبهه ملی از گیلان در آنجا زندانی بود. آمد گفت : تو کریمی نیستی ؟!! تو همان دادستان انقلاب گیلان نیستی ؟!!! گفتم : چرا . گفت : دیدی این جمهوری اسلامی به تو هم وفا نکرد. تو را هم زندانی کرد . حالا اگر از زندان آزاد شدی ، اگر دوباره به تو مسؤلیت بدهند چه کار می کنی ؟! به او گفتم اگر دوباره برگردم و مسؤلیت به دستم بدهند در برخورد با آدم هایی مثل تو یک لحظه هم تردید نمی کنم !!! و وقتی هم بیرون آمد در سخنرانی ها باز هم از نظام کماکان دفاع می کرد و می گفت : مسئله ای نیست . در یک رابطه ی قضایی پرونده ای برای من تشکیل شده و رفتم دادگاه وبه عنوان متهم دارم جواب می دهم . بالاتر از این حتی اگر در دادگاه جمهوری اسلامی من محکوم بشوم ، من را بیاورند توی همین میدان مسجد جامع(لاهیجان) که بارها در باره انقلاب ، شهداء برای مردم از ارزش های انقلاب صحبت کرده ام ، من را به عنوان یک مُجرم بخوابانند و شلاق بزنند ، وقتی شلّاقم تمام شد بلند می شوم و دست هایم را مشت می کنم و می گویم درود بر خمینی ، زنده باد جمهوری اسلامی . می گویم ای ضد انقلاب ، من که فرزند انقلاب هستم این جمهوری برابر با موازین قانونی با من اینگونه معامله کرد تو دیگر حساب کار خودت را داشته باش . یعنی در رابطه با دفاع از اسلام و انقلاب و ... شهید کریمی لحظه ای به خودش تردید راه نمی داد ....
نقل از کتاب : شهید ابوالحسن کریمی سردار حزب الله گیلان ص 150 و ص 161 .
تألیف :عباس آقایی جیرهنده و فاطمه رستمی ص148 تا ص150 .
**...شهید حاج ابوالحسن کریمی با دلی مالامال و مملوّ از درد و رنج از میان ما رفت . او مظلومانه زیست ومظلومانه رفت. تمام تهمت ها ونسبت های ناروا را فقط به یاد مظلومیت علی ( علیه السلام) تحمل کرد وبه جان خرید. تفکر و اندیشه های ناب او وسخنان و فریاد های روشنگرانه و حق طلبانه اش همیشه سبب بصیرت و بیداری و رشد وسعادت وحیاتِ معنوی وفکری برای رهپویان راه حق و حقیقت خواهد بود. (سیداصغر سعادت میرقدیم)
سر دار گیلان شهید حاج ابوالحسن کریمی لاهیجی در غروب غمناک 13 فروردین 1365 ه.ش (که شهر به جهت روز سیزده تقریبا خلوت بوده ) توسط یکی از منافقین به نام بهمن افرازه در کنار مسجد گلشاهی لاهیجان هنگامی که به تنهایی از مطبوعاتی خود( مطبوعاتی فتح) به سوی منزل مراجعه می کرد مورد اصابت رگبار گلوله های کینه نفاق قرار گرفت وبا اصابت گلوله ها به ناحیه سر ومغز و گلو و... مظلومانه به شهادت رسید و در محراب سرخ خونِ خویش سر به سجده گذاشت. این نحوه از شهادت در نوع خود شاید بی نظیر باشد . بعد ازاینکه او مورد اصابت گلوله ها قرار گرفت به سجده افتاد و در این حال خون زیادی از ناحیه سر وگلویش جاری بود و این مطلب کاملا در تصویر قابل مشاهده می باشد و آنگونه که بنده در آن زمان شنیده بودم یکی از رفقاء و دوستان ما به نام حجت الأسلام علی سلیمی لاهیجی این صحنه را به تصویر کشیده و عکس گرفت. ضمنا آن طور که در خاطرم است در همان روزی که شهید ابوالحسن کریمی به شهادت رسید یک سخنرانی آتشین و غَرّایی در کنار شیطان کوه لاهیجان ( بام سبز لاهیجان) داشت و در ضمن سخنرانی ، سیزده بَدَر را از خرافات دانست و مردم را از این کار برحذر داشت. مردم لاهیجان وحومه متأسفانه در قدیم الأیام به طور گسترده در روز سیزدهم فروردین به عنوان سیزده بَدَر با در دست گرفتن سبزه ها در کنار شیطان کوه جمع می شدند وسبزه های خود را اطراف کوه و داخل استخر می انداختند. شهید ابوالحسن کریمی هم طبق مرسومه همه ساله خود در روز سیزدهم فروردین در کنار شیطان کوه لاهیجان که مردم اجتماع می کردند برای مردم به تناسب حوادث ومسائل ، سخنرانی می کرد.
( سیداصغرسعادت میرقدیم)
***نسیم معرفت**
**خوشی زندگی با با سه چیزاست :
قال الصادق علیه السلام: . .. لَا تَطِیبُ السُّکنَی إِلَّا بِثَلَاثٍ الْهَوَاءِ الطَّیبِ وَ الْمَاءِ الْغَزِیرِ الْعَذْبِ وَ الْأَرْضِ الْخَوَّارَة.
هیچ نقطه ای برای سکونت جز با سه چیز مطبوع نیست: هوای خوش، آب فراوان گوارا و زمین حاصل خیز.
** ترجمه دیگر :زندگی جز با سه چیز خوش نمیشود: هوای پاک، آب فراوان گوارا و زمین نرم و سست (آماده زراعت).
**تحف العقول عن آل الرسول (ص)، ص: 320.
***نسیم معرفت**
**شهیدابوالحسن کریمی از نگاه شخصیت ها
پیام تسلیت مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای به مناسبت شهادت شهید ابوالحسن کریمی + سند(رنگ ایمان)
اینجانب، شهادت برادر متعهّد و عزیز ابوالحسن کریمی و دیگر شهدای یک ماه و نیم اخیر را به جناب عالی و همه مردم شرق استان گیلان و بخصوص به خانواده های ارجمند و گرامی آنان تبریک و تسلیت می گریم و توفیقات همگان را از خدای متعال خواهانم.
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای قربانی امام جمعه محترم لاهیجان و نماینده مجلس شورای اسلامی!
با تأسف و تأثر اطلاع یافتم که دست مجرم ایادی نفاق به خون نیگناهی دیگر آلوده شد و این بار عنصر عزیز و شریفی هدف خیانت منافقین پلید و نابکار قرار گرفته که سوابق روشن انقلابی او در سالهای اختناق رژیم ستمشاهی و نیز فعالیت دلسوزانه و خستگی ناپذیر او پس از پیروزی انقلاب، بر همه مردم آن منطقه آشکار است.
این چهارمین[1] جنایت خونین مزدوران پست و نوکر صفت و خفّاشان خورشید ستیز در ظرف چهل و پنج روزی است[2] که از حضور پرشکوه مردم استان گیلان و مخصوصاً ناحیه شرق آن استان در صحنه های گوناگون انقلاب می گذرد. منافقان کوردل با این حرکات دزدانه و عاری از شهامت می خواهند حقد و کینه خود را نسبت به مردمی ابراز دارند که ظرف مدّتی کوتاه، هزاران جوان خود را در خیل راهیان کربلا به جبهه های نبرد اعزام کرده و کاروان عظیم و گرانبار هدایا را به سوی رزمندگان گسیل داشته و در استقبال از برادر و خدمتگزار خود، آن صحنه های پرشور و پرحماسه را پدید آوردند.
آری این جنایات برای انتقام از مردمی است که به کوری چشم دشمنان انقلاب، پیوند ناگسستنی خود با اسلام و قرآن را با صلابت و قاطعیّت و در کمال انسجام و وحدت ابراز داشته و ترفند ایادی کفر و نفاق را نقش بر آب کرده اند. روبه صفتان حقیر و شکست خورده برای مقابله با حرکت شجاعانه آن مردم انقلابی و صادق و مقاوم چه کاری جز همین تلاشهای جنایتکارانه می توانند کرد و برای تشفّی دل سیاه و ناپاک خود چه راهی جز ترور و قتل می توانند پیمود؟ غافل از آنکه این اعمال جز روسیاهی بیشتر برای آنان و جز استحکام روزافزون اراده مردم، نتیجه دیگری نخواهند داشت.
اینجانب، ضمن ابراز احترام به آن مردم فداکار و مخلص، لازم می دانم همه برادران و خواهران مؤمن و انقلابی آن سامان را به هشیاری هرچه بیشتر در برابر خیانت های ضدانقلاب دعوت کنم. یقیناً سرپنجه عدالت، شما مردم عزیز را دیری منتظر نخواهد گذارد و گلوی این مجرمان سیه روی را خواهد فشرد و سزای این جنایات را به آنان خواهد چشانید ولی کاری ترین مجازات این بدخواهان آن است که برادران و خواهران با وحدت و انسجام و همدلی کامل، حضور خود را در صحنه های انقلاب به طور روزافزون حفظ کنند و از هر حرکت و سخنی که صفوف رهروان خطّ امام را دچار سستی و تفرقه کند، بپرهیزند و با قرار گرفتن در کنار روحانیّت مبارز و انقلابی، ید واحده خود را بر ضدّ استکبار و کفر و نفاق تقویت کنند.
اینجانب، شهادت برادر متعهّد و عزیز ابوالحسن کریمی و دیگر شهدای یک ماه و نیم اخیر را به جناب عالی و همه مردم شرق استان گیلان و بخصوص به خانواده های ارجمند و گرامی آنان تبریک و تسلیت می گریم و توفیقات همگان را از خدای متعال خواهانم.
سیدعلی خامنه ای
رئیس جمهوری اسلامی ایران
17/1/1365[3]
——————————————
پاورقی ها:
[1] . اشاره به سه شهیدی که در چهل و پنج روز قبل از صدور این پیام توسط منافقین به شهادت رسیدند و از ناحیه شرق گیلان بودند. منافقین در ماهنامه شورا که ارگان رسمی منافقین بود و به مدیریت مسعود رجوی در فرانسه منتشر می شد با وقاحت از ترورهایی که می کردند خبر می دادند که با مراجعه به آن مجله می توان از این شهادت ها خبر یافت. «حسین کاسب قانع» و «اسماعیل علینیا» از جوانان انقلابی آستانه اشرفیه در 4 اسفند 1364 و علیاکبر علیرضانژاد از جوانان فعال روستای گوهران آستانه اشرفیه در 8 فروردین 1365 به دست عناصر تروریستی منافقین به شهادت رسیدند. (ماهنامه شورا، ش17، اسفند 1364، ص76؛ همان، ش18، فروردین 1365، ص92؛ روزشمار سایت رنگ ایمان.)
[2] . اشاره به کمک های مردمی استان گیلان به جبهه های جنگ دارد که در روز 24 بهمن 1364، هزار کامیون با عنوان «کاروان عظیم بدر» این کمک ها را برای رزمندگان ارسال کردند. این مسئله تحیر همراه با تحسین مردم ایران را برانگیخت. مردم گیلان در کمک های بی نظیرشان به جبهه های جنگ، زبانزد خاص و عام بودند. آنها در برهه های مختلف، کاروان های عظیمی را در تعداد 1000 ، 1200، 1500 کامیون به صورت مکرر برای جبهه ها اعزام کرده بودند که در میان کمک های مردمی کل کشور، این نوع کمک ها کم سابقه بود. (روزنامه کیهان، ش12670، ص10?)
سخنان مرحوم آیت الله محمد علی (مُختار) امینیان
( امام جمعه فقید آستانه اشرفیه ونماینده مردم گیلان درمجلس خبرگان رهبری)
«من کسی بودم که کریمی را از زمان مرحوم شهید انصاری(استاندارگیلان) می شناختم. کارها و فعالیت هایی که داشت،زحمت هایی که برای انقلاب می کشید ، چه زحمت های طاقت فرسایی !. ای مردم مسلمان لاهیجان : آیا از یادتان رفته است؟! کریمی در هنگام فرمانداری خودش ، وقتی یک دسته از این رفتگر های شهر اعتصاب کرده بودند با اینکه فرماندار بود آیا جارو به دست نگرفت و نیامد خیابان را جارو نکرد ؟ دیگر انسان برای انقلاب چه کار بکند؟ کجا می شد که آشوب بکنند و کریمی ( برای رفع ودفع آشوب) در آنجا حضور نداشته باشد؟...خدایا تو می دانی دلش برای اسلام می سوخت ، دلش برای انقلاب می سوخت .والله ضد روحانی نبود ، ضد انقلاب نبود ،عاشق ولایت بود.اما چه کنیم قلم در کف دشمن است چه باید کرد ؟ اما زحمت کشیدی کریمی ،جزایش را دیدی ،اما این جور جزا دیدی ! جزای تو این بود که اول باید به حلق تو گلوله برسد.یعنی باید این حنجره خفه بشود ، باید این حنجره دیگر کار نکند.[چون]این حنجره برای ضد انقلاب مضر است . این حلقوم برای منافقین مضر است.کریمی من درباره تو چه بگویم ، تو که حالا از دست ما رفتی ،ولی روحت می بیند.این همه مردم ،این همه زن و مرد برای چه آمدند؟می گویند کریمی تو مظلوم شدی،تو شهید مظلوم گیلان ما هستی ! برای اینکه تو را می شناسند و می دانستند .(گریه شدید حضار) البته دشمن هم داشتی و نمی شود انسان هیچ دشمنی نداشته باشد مگر امام ما در این جهان دشمن ندارد ؟ مگر مؤلای ما امیرالمؤمنین (ع) بی دشمن بود؟ بودند افرادی که با علی می جنگیدند و جنگ کردند و شهیدش کردند.دشمن هم داشتی ؛ ولی کریمی دوستانت را ببین ،این ها همه دوستان تو هستند،اگر تو رفتی آن اسلحه ی زور و بازوی تودر دست این حزب الله است».
(سخنرانی آیت الله امینیان در مراسم تشییع جنازه شهید کریمی)
***...یگانه کسی که فریاد تکبیر را از قشر دیوارهای ضخیم زندان به چهار سوی زندان روانه کرد، قهرمان ما شهید کریمی بود. این را شما می دانید ؟! به شما می گویم جوان ها ، در سال 50 اذان گفتن در زندان ممنوع بود . در تمام سال ها ممنوع بود. آنهایی که زندان بودند می دانند من چه می گویم . اما این شهید کریمی قهرمان ما بود . اول صبح که می شد بدون هراس از شکنجه جلّادان شاه، انگشت ها را به گوش با تمام وجودش، فریاد تکبیرش بلند بود. هراس و وحشت از شکنجه دشمن نداشت . بی امان وبی وقفه وحتی در زندان نماز شبش ترک نمی شد . یک دقیقه نبود که کریمیِ شهید ، در زندان شاه ، بدون قرآن ونهج البلاغه به سر بَرَد. در زندان خیلی ها آمدند، و دست خالی برگشتند، اما کریمی هر لحظه ای که از عمرش می گذشت معلوم یود رشد فزاینده و بالنده ای دارد. تنها درد کریمی این نبود که در زندان با پلیس بجنگد، او در برابر مکاتب شرق و غرب نیز به سلاح اندیشه مجهز بود.( نقل از حجت الأسلام محمد جعفری رودسری گیلانی)
**...شهید حاج ابوالحسن کریمی با دلی مالامال و مملوّ از درد و رنج از میان ما رفت . او مظلومانه زیست ومظلومانه رفت. تمام تهمت ها ونسبت های ناروا را فقط به یاد مظلومیت علی ( علیه السلام) تحمل کرد وبه جان خرید. تفکر و اندیشه های ناب او وسخنان و فریاد های روشنگرانه و حق طلبانه اش همیشه سبب بصیرت و بیداری و رشد وسعادت وحیاتِ معنوی وفکری برای رهپویان راه حق و حقیقت خواهد بود. (سیداصغر سعادت میرقدیم)
................................. ...................................................
.................سرانجام سردار گیلان شهید حاج ابوالحسن کریمی در غروب غمناک 13فروردین 1365توسط شب پرستان منافق با قامتی استوار، روحی بلند و فریاد رسای مظلومان در کنار معبد توحید «مسجد گلشاهی» در شهرستان لاهیجان هنگامی که به تنهایی از موسسه مطبوعاتی فتح به سوی منزل مراجعه می کرد، مورد اصابت تیر کینه و حقد و حسد و رگبار گلوله قرار گرفت و در کمال عرفان و استقامت و طمانینه ی لازم، در پی اصابت گلوله ها به گلو، مغز و بازو با وضوی خون به نماز عشق ایستاد و در محراب سرخ خون سر به سجده ی شکر گذاشت و قفس تنگ تن را در هم شکسته و به سوی عالم ملکوت بال و پر گشود.
در پی آن، سازمان منافقین نیز با صدور اعلامیه ای مسئولیت این ترور را بر عهده گرفته و طی اعلامیه ای از ترور شهید کریمی به عنوان بازوی رژیم در گیلان اظهار پیروزی کرد.
*************************************************************************
**شهید حاج ابوالحسن کریمی لاهیجانی(سردار بزرگ گیلان
**شرح حال شهید ابوالحسن کریمی(سردار گیلان) - پایگاه اندیشوران حوزه(1)
**پایگاه اندیشوران حوزه(2)
**نسیم معرفت - سایت فریاد مظلوم(سردار گیلان شهیدابوالحسن)
**سخنانی از سردار گیلان شهید حاج ابوالحسن کریمی - نسیم معرفت
**شرح حال شهید ابوالحسن کریمی(سردار گیلان)_شماره 1 - نسیم معرفت
**شهید کریمی، سردار مظلوم حزبالله گیلان کیست؟ + تصاویر(پایگاه خبری تحلیلی«درسیاهکل»
**سردارمظلوم گیلان
**فریاد مظلوم - مروری بر زندگی شهید ابوالحسن کریمی
**پایگاه خبری تحلیلی املش ما » ابوالحسن کریمی کیست؟
**ابوالحسن کریمی - ویکیپدیا، دانشنامه? آزاد
**خبرگزاری تسنیم - شهید کریمی؛ سردار مظلوم حزبالله گیلان
**بازخوانی زندگی نامه سردار حزب الله گیلان شهید حاج شیخ ابوالحسن کریمی لاهیجی
**شهید ابوالحسن کریمی | فرقه ها
**شهید شیخ ابوالحسن کریمی بایگانی - رنگ ایمان
**شهید-حاج-ابوالحسن-کریمی - بنیاد هابیلیان
**زندگی نامه ای کامل و جدید از شهید حاج ابوالحسن کریمی | آفتاب ..
**زندگی نامه سردار حزب الله گیلان شهید حاج شیخ ابوالحسن کریمی
**مفاخر لاهیجان - ابوالحسن کریمی لاهیجی
**زندگی نامه سردار حزب الله گیلان شهید حاج شیخ ابوالحسن کریمی
**ایثار - قسمتی از زندگی نامه شهید ابوالحسن کریمی
***بسیج دانشجویی دانشگاه گیلان
**سردار مظلوم :: مُمتَدّ
**سردار حزب الله گیلان کیست؟ / شبکه اطلاع رسانی مرصاد نیوز
**یادداشت های حمید خوش سیرت - از شهید ابوالحسن کریمی تا جواد(پایگاه خبری تحلیلی«درسیاهکل»)
**ویدیو های شهید ابوالحسن کریمی - آپارات
**سردار محمدرضا نقدی در یادواره شهید ابوالحسن کریمی...
**یادواره شهید ابوالحسن کریمی در گیلان برگزار میشود - پایگاه خبری 8 دی
**گزارش تصویری / مراسم شهید ابوالحسن کریمی در مسجد قدس رشت و مسجد جامع لاهیجان
**برادر ابوالحسن کریمی -
**بسیج دانشجویی دانشگاه گیلان - سیره ی پاکبازان
**خاطرات شهدای شهرستان لاهیجان
**خاطراتی از شهید کریمی(2) - خبرهایی از لاهیجان
**تجدید پیمان بسیجیان لاهیجان با شهید ابوالحسن کریمی
**آپارات - دشمن ما کیست؟
***نسیم معرفت**
فصل زیبایی ها
دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید جلوه گلشن به باغ همچو نگاران رسید زحمت سرما و دود رفت به کور و کبود شاخ گل سرخ را وقت نثاران رسید باغ ز سرما بکاست شد ز خدا دادخواست لطف خدا یار شد دولت یاران رسید مولوی |
بار دیگر بهار، این فصل زیبایی ها، به همراه نسیم دل انگیز و دل نوازش از راه رسید. سرمای سوزان و پُربرف زمستانی، رخت بر بست و سبزه ها آرام آرام سر از خاک بُرون آوردند و شکوفه های درختان، با هر باد نوروزی، نفس کشیدند. چه زیباست در فصل شکوفایی شکوفه ها خانه هایمان نیز از بوی گُل و طبیعت بهاری عطر آگین، و دل ها، از کدورت ها و کینه ها، خانه تکانی شوند.
طبیعت
طبیعت با شکوه و نشان قدرت بی پایانِ خداوندگاری سایه مِهر و نوازش خود را بالای سرمان گسترده، و در زیر پایمان، چونان مَهدِ آرامش و آسایش نشسته و گویا عهدی ناگُسستنی با ما بسته است. دریاهای گاه آرام و گاه نا آرام، کوه های سر به فلک کشیده، آفتابِ عالَم آرا، ماه و ستارگان شورانگیز و آسمان، این آبیِ آرام بلند که چون پرنیان، افق تا افق دامن گشوده و در هر چین دامانش، هزاران پولَک نقره ای جلوه گری می کند، ما را به مِهر می پذیرند، اما همواره از ما قهر و نامهربانی می بینند.
انسان امروزی و طبیعت
در جهان پُر آشوب امروز، انسانِ دردمند، گرفتار مصیبت های بی شماری است که فقط اندکی از آن ها از دامن طبیعت سرچشمه می گیرد، اما بیشتر آن ها، زاییده حضور نامتعادل انسان در طبیعت است که روز به روز از برابری فطری آن می زداید و در آتشی که خود برافروخته می سوزد و خاکستر می شود.
به راستی، امروز ما با طبیعت و دنیایی پیرامون خود، چه رفتاری داریم؟ آگاهان و صاحب نظران بر آنند، با وقوع پیوستن بلایی که انسان بر سر طبیعت در آورده، دور نیست محیط زیستِ انسان ها، به جهنّمی سوزان و نا آماده برای زیست، مُبدّل گردد.
پیامِ مهر
سیزدهمین روزِ فروردین ماه، به نامِ روز «طبیعت» نام گذاری شده است. در این روز، گرایش روح انسان به طراوت و طبیعت، شکوفا می شود.
دشتی به وسعت تمدّن ایران، سبزینه ای به زیبایی فرهنگِ ایران و مردمانی به زلالیِ آب که بر سر تا سر دشت های زیبای این سرزمین رؤیاها، می نشیند. پدرها و مادرها، پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها و نوه ها و نتیجه ها، هر یک سُفره ای پهن می کنند و نانی و خوراکی و آبی که فراهم است.
مردم، بیرون رفتن در این روز را نماد مهرورزی، دوستی، پالایش روح و روان از کدورت ها و اختلافات و پیامش را پیامِ مهر و آشتی می دانند.
بهانه ای برای رفتن
روز طبیعت، فقط یک بهانه است؛ بهانه ای برای رفتن، دیدن و گره خوردن با آنچه پیش روی چشمانت رشد می کند و تو صدایِ رشد طبیعت را از میانِ آن همه تازگی و طراوت، می شنوی.
هر کجا گیاهی سر از خاک برون آورده، گُلی روییده، یا طراوتِ بهاری به آن دمیده و نوای نغمه و سرود شادی در هوا آکنده است، آن جا جایگه شادی و شعف مردم است.
مهم نیست؛ کنار خیابان، تویِ بوستان، کنارِ بزرگ راه یا خارج از شهر و میانِ زمین هایِ خاکی، مهم فرار از چهار دیواری هایِ خسته کننده است و ترس از خفه شدن و پوسیدنِ دل، میانِ این دیوارها.
تحوّل؛ درس بزرگ
بهار، فصلِ دگرگونی است. طبیعت خزان زده و زمستان دیده، به ناگاه به امرِ خداوندگاری سر از خاک بر می آورد و زنده و با طراوت می گردد؛ «خداوند از آسمان، آبی فرستاد و زمین را پس از آن که مرده بود، حیات و زندگی بخشید و این، نشانه روشنی است برای گروهی که گوش شنوا دارند.» (نحل: 65) (عصر: 2)
دیدن این دگرگونی شگرف، درسی بزرگ و زمانی سودمند برای ما انسان هاست تا به یاد بهار و خزان عمر خویش بیفتیم و به خویشتن بیندیشیم؛ که «اِنَّ الأِنسانَ لَفی خُسرٍ»
خرافات در دلِ طبیعت
در قدیم که شهرها دارای دروازه های چند گونه بود، روز سیزده می بایست هر کس از دروازه ای بیرون می رفت و از دروازه ای دیگر بر می گشت تا بدین فریب، دیوِ شریری که همراه او دمِ دروازه خروجی می ماند، در بقیه سال، پشت دیوار شهر به انتظار باقی بماند و او سال خوبی داشته باشد. هنوز هم کسانی دیده می شوند که سبزه نوروزی شان را بر ماشین می نهند و به سوی سبزه زاران حرکت می کنند و با دُعا و آرزو، به نیّت بخت گشایی دختران، بر سبزه ها گره می زنند و ماهیان قرمز را از تُنگ ها بیرون می آورند و به آب روان می سپارند. چه زیباست که رنگ این خرافات را از دامن سُنت های ملّی خود بزداییم.
آرزو
اکنون در پایانِ تعطیلات نوروزی و روز پیوند با طبیعت، آرزویمان این است که همگام با یکدیگر، آینده را در شادمانی عمومی جشن بگیریم و آن گونه که خورشید، بی دریغ بر همگان می تابد، بکوشیم ثروت های عظیم و خداداده این سرزمین نیز از آنِ همگان باشد و آن گونه که بهار از میانه روی و رستاخیز عدالت سخن می گوید، ما نیز باید در راه استقرار عدالت و آزادی که از آرمان های همیشگی ایرانیان و از شعارهای محوری انقلاب اسلامی ماست، بکوشیم.
درختان روح:
آمد بهار خرّم و آمد رسولِ یار |
ای چشم و ای چراغ، روان شو به سوی باغ |
گُل از پیِ قدوم تو در گلشن آمده است |
ای سرو، گوش دار که سوسن به شرح تو |
گویی قیامت است که بر کرد سر ز خاک |
تخمی که مرده بود، کنون یافت زندگی |
شاخی که میوه داشت، همی نازد از نشاط |
آخر چنین شوند درختان روح نیز |
***نسیم معرفت**
به نام خدا
دوازدهم فرودین چه روزی است؟
تثبیت نظام
نهال انقلاب اسلامی که با نثار خون بهترین فرزندان ایران رشد کرده بود، سرانجام در 22 بهمن 1357 به بار نشست و با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه مهم ترین همه پرسی تاریخ ایران زمین، جهت تعیین نوع حکومت، فراهم شد.
در این روز، ساختار جدید سیاسی و اجتماعی، بر مبنای آرای اکثر مردم (2/98 درصد) تثبیت شد و رسما نظام جمهوری اسلامی را، ملت مسلمان ایران تأیید کرد.
تولدی مبارک
در روز پربرکت 12 فروردین، نظامی متولد شد که نور اسلام عزیز را، دگر باره، نه فقط در ایران، بلکه در سراسر جهان متجلّی ساخت. شعار اصلی انقلاب، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود که میلیون ها ایرانی آزاده و مسلمان در طول مبارزه ها در جای جای ایران اسلامی فریاد کشیده بودند. این شعارها، حکومتی را پایه ریزی می کرد که عدالت اسلامی، از هدف های والای آن بود.
روشنای امید
تشکیل جمهوری اسلامی نه فقط اراده ملت را بر سرنوشت خود به اثبات رساند و برای آنان استقلال و آزادی را به ارمغان آورد، بلکه امید را در دل محرومان و مستضعفان جهان برافروخت که آنان نیز می توانند بعد از قرن ها رنج و درد، جلوه ای از وعده خداوند تبارک و تعالی را ببینند؛ همان وعده پیروزی مستضعفان بر مستکبران را، که کتاب وحی، آن را نوید می دهد.
مفهوم جمهوری اسلامی
هدف پایانی در شعارهای مردم، جمهوری اسلامی بود. کلمه «جمهور» به معنای توده مردم است و گنجانده شدن چنین کلمه ای برای نظامِ بعد از انقلاب، مردمی بودن آن را نشان می دهد و تأثیر رأی مردم را در سرنوشت خودشان، بیان می کند. واژه «اسلامی» نیز آن را از دیگر نظام های جمهوری جدا می نماید و بر حاکمیت ارزش های الهی و قرآنی بر اجزای نظام دلالت می کند.
نیاز به جمهوری اسلامی
ولی فقیه، بر اساس قانون الهی، ولایت امر و امامت اُمت را بر عهده می گیرد و علاوه بر تأمین زندگی مردم، مسؤول هدایت آنان نیز هست. بدین ترتیب، برای تحقق چنین امر بزرگی، باید رسما نظام مشخصی بر ایران حاکم می شد تا زمینه دست یابی به آن هدف های بزرگ را فراهم آورد. این گونه بود که 12 فروردین پدید آمد و نظام پربرکت جمهوری اسلامی، بر کشور عزیز ما سایه افکند.
بر ملا شدن توطئه ها
به راستی که 12 فروردین، به زیبایی، توطئه های دشمنان را از میان برد و آنان را که حکومتِ جمهوری را بی اسلام می خواستند، به کناری افکند. این مردم بودند که در روزهای دهم و یازدهم فروردین 1358 با حضوری آگاهانه و تصور ناشدنی، در پای صندوق های رأی، پیروزی انقلاب اسلامی را تحقق بخشیدند.
جمهوری اسلامی، خواسته مردم
12 فروردین روز تحقق آرمان های بلند مردم بود؛ مردمی که در راه انقلاب، زندان ها، تبعیدها، شکنجه ها، سختی ها و محرومیت های زیادی کشیدند و شهادت بهترین فرزندان خود را دیدند، بعد از پیروزی انقلاب، در یک همه پرسی تاریخی، برای تحقق آرمان های والای شهیدان، به استقرار جمهوری اسلامی، رأی دادند.
بیان شهید مطهری درباره جمهوری اسلامی
استاد شهید مطهری رَحِمَهُ الله واژه «جمهوری اسلامی» را چنین تفسیر می کنند: «مسأله جمهوری مربوط است به شکل حکومت؛ یعنی این که مردم حق دارند سرنوشت خود را خودشان در دست بگیرند و کلمه «اسلامی» محتوای این حکومت را بیان می کند. به این ترتیب، جمهوری اسلامی؛ یعنی حکومتی که شکل آن انتخاب رئیس حکومت، از سوی عامه مردم است و محتوای آن هم اسلامی است و با اصول و مقررات اسلام اداره می شود.»
حکومت خدایی مردمی
با پیروزی انقلاب اسلامی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی [رَحِمَهُ الله] نظریه در آمیختن حقوق خدا و مردم را در یک حکومت، مطرح کردند و آن را در قالب نظام جمهوری اسلامی، به جهانیان عرضه داشتند که مورد استقبال مردم و فرهیختگان مذهبی قرار گرفت.
حکومت انقلابیون
نظامی که براساس یک انقلاب مردمی استوار است، می بایست در جهت خواسته های همان مردم گام بردارد. خواسته مردم انقلابی ایران، در شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی تجلّی یافت. از این رو، نظام پربرکت جمهوری اسلامی برای تحققِ اهداف مردم، بر پا گردید و در روز 12 فروردین با رأی میلیون ها، انسان آزاده رسمیت یافت.
ارزش رأی مردم
در نظام جمهوری اسلامی، به رأی و نظر یکایک مردم ارج گذاشته می شود و حاکمانِ برخاسته از میان مردم مسلمان، در جهت تحقق آرمان های اسلامی کوشش می کنند؛ برنامه های حیات بخش اسلام را فرا روی خود قرار می دهند و اینگونه، شرع و مردم، هر دو در ساختن جمهوری اسلامی سهیم می شوند، و نظامی مردمی را براساس آموزش های دینی، بنیان می گذارند.
12 فروردین؛ 12 ستون نور
دوازده شهر شهادت را آذین بستیم، دوازده ستون برافراشتیم، به تعداد دوازده ماه سال، دوازده برجِ فلک، دوازده امام معصوم، دوازده نهر خون، دوازده شهر در هم کوبیده، دوازده ستون بر افراشتیم از نور، از آزادی، از پیکر شهیدان، از رایت شرف...
بر شانه پرتوان 12 فروردین، عرش جمهوری اسلامی را نهادیم، به سنگینی 2/98 درصد آرای این ملت.
آرایِ سبز
12 فروردین، روزی است که ملت ایران به جمهوری اسلامی «آری» گفت، آریِ سبز، به نشانه روییدن و طراوت و شادابی و خرمی و به نشانه به ثمر رسیدن آن بذرها و شکفتن آن شکوفه ها، مگر نه آن که شکوفه آزادی این ملت در دشت خونین ژاله، کاشته شد و در لاله زار بهشت زهرا ریشه در خاک سرخ دوانید و از وزیدن نسیم عطر آگین انقلاب، گلشنی دمیده از ژاله و روییده در بهشت پدید آمد.
صراط 12
دوازده فروردین، آزمون بود، صراطی بود که صالحان از آن گذشتند؛ در صف های ممتد ایستادند و رأی دادند، به آسانی از آن عبور کردند و به بهشت جمهوری اسلامی قدم نهادند.
اما گروهی که اهل این راه و پوینده این صراط نبودند از آن بهشت دور ماندند و در وادیِ نه به حسرت نشستند.
یوم اللّه 12 فروردین
12 فروردین، یوم اللّه و روز احقاق حق و پیروزی دین بود؛ روزی که افسون ساحران جادوگر، و تلاش خناسان وسوسه گر باطل گشت؛ روزی که کشتی تلاش این ملت در ساحل استقرار و استقلال، لنگر انداخت؛ روزی که آتش افروخته شده از سوی جهان خواران نمرود سیرت، به باغستان پرثمر و پُرسود جمهوری اسلامی بدل گردید و صلای «بَردا و سلاما» شعله های ملتهب کینه توزی ها را به نفع حق و در خدمت خلیل زمان، خمینی بزرگ، فرو نشاند. روزی که سکه دقیانوس از رواج افتاد و نام حق بر همه جا سایه گستراند.
12 فروردین حرف آخر مردم
انقلاب ما، انفجار نور بود، و نور آن به گوشه گوشه عالم پرتو افکن شد. دل های دوست دارانش، روشن و چشم های دشمنانش کور گردید. دیگر، چه جایی برای همه پرسی به جا مانده بود، مگر کسی می توانست منکر آفتاب شود اگر چه تاریخ به ما نشان داده است که خُفّاشان شب، از گذر ایام و چیره گی فراموشی بر اَذهان سود می برند و حقیقت ها را وارونه جلوه می دهند و این چنین بود که امام راحل [ رحمهم الله ] بر انجام همه پرسی تأکید کردند. و این گونه شد که نوری دیگر تابیدن گرفت و سندی محکم برای آیندگان، در تاریخ، بر جای ماند؛ سند 12 فروردین.
عید امام و امت
بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، روز 12 فروردین را از بزرگ ترین عیدهای ملت ایران بر شمردند. انتخاب واژه «عید» برای روز بزرگی چون دوازدهم فروردین، سزاوار و منطقی است؛ زیرا عید روزی است که انسان در آن احساس مجد و غرور و سربلندی کند. از این رو، دوازدهم فروردین از عیدهای بزرگ تاریخ پس از پیروزی انقلاب شکوه مند اسلامی ایران و روز غرور و سربلندی ملت مسلمان ایران است.
روز فُرقان
دوازدهم فروردین، روز ظهور و میلاد شخصیت واقعی مردم مسلمان ایران، روز میلاد جمهوری اسلامی و به ثمر نشستن خون هزاران شهیدی است که زمینه ساز برقراری حکومت عدل اسلامی در کشورمان بودند. دوازدهم فروردین، سرآغاز حیات واقعی انقلاب اسلامی و نخستین گام در راه استقرار حکومت متکی بر آرای واقعی مردم و روز شناساندن پیروان و دشمنان انقلاب و جدا کردن صف آنان است. در یک کلام، دوازده فروردین روز فرقان است.
پیام نور
امام راحل، در پیامی به مناسبت روز جمهوری اسلامی فرمودند: مبارک باد بر شما، چنین حکومتی که در آن اختلاف نژاد و سیاه و سفید و ترک و فارس و کُرد و بلوچ مطرح نیست. همه برابرند. فقط و فقط کرامت، در پناه تقوا و برتری به اخلاق فاضله و اعمال صالحه هست و تفاوتی بین زن و مرد و بین اقلیت های مذهبی و دیگران در امر اجرای عدالت نیست.
12 فروردین و افکار مسلمانان جهان
مردم جهان، حضور یک پارچه و مؤثر ملت مسلمان ایران را در همه پرسی بزرگ و تاریخی 12 فروردین و در دیگر همه پرسی ها و انتخابات بعدی، ملاک و میزان ارزیابی خود از انقلاب اسلامی ایران برگزیدند. موفقیت این انقلاب را، در میزان حمایت های مردمی که بزرگ ترین پشتوانه معنوی آن بعد از لطف ایزدی به شمار می آید، جست و جو می کنند. نفوذ رو به رشد انقلاب، در کشورهای اسلامی و نیز صدور معنوی آن به ملت های مشتاق عدالت اسلامی، نتیجه آگاهی ملت های جهان از میزان اعتبار الهی و مردمی این انقلاب است.
واقعه شگرف
روز 12 فروردین، نظام جمهوری اسلامی با 2/98 درصد آرای ملت مسلمان تثبیت شد و بار دیگر واقعه ای مهم در تاریخ به وقوع پیوست؛ واقعه ای شگرف که هرگز استکبار جهانی، آن را پیش بینی نمی کرد. سرکردگان کفر و الحاد جهانی که از دیدگاه آنان، هیچ ملتی نباید سرنوشت خود را به دست گیرد سعی و تلاش می کردند تا از ادامه نظام جمهوری اسلامی در ایران جلوگیری نمایند، اما بی خبر از آن که انقلاب اسلامی، از قیام حسین علیه السلام الگو گرفته است.
آفتاب 12 فروردین
بعد از 22 بهمن تا روز انتخابات 12 فروردین، گروهک های وابسته به استکبار غرب و شرق، با استفاده ناشایست از فضای آزاد سیاسی آن زمان، شرکت در انتخابات را تحریم کردند و دروغ ها و شایعه های بی اساس را میان مردم پخش کردند تا جو مسموم جامعه، از شرکت مردم در انتخابات جلوگیری کند، خوش بختانه پس از شمارش رأی ها و اعلام نتیجه های درخشان آن. وابستگان به استعمار، تمامی رؤیاهای خویش را برای جلوگیری از برپایی نظام اسلامی در ایران، نقش بر آب دیدند و با شرم ساری برای کاهش رسوایی، این انتخابات را از دیدگاه جهانی ناپذیرفتنی دانستند.
.............................. ........................... ادامه دارد.....................
روز جمهوری اسلامی ایران - پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت(کلیک کنید)
روز جمهوری اسلامی ایران - پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
روز جمهوری اسلامی ایران - پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
روز جمهوری اسلامی ایران - پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
روز جمهوری اسلامی ایران - پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
***نسیم معرفت**
اوجِ مظلومیت شهید ابوالحسن کریمی(ابراز تأسف شدید حضرت آیت الله خامنه ای)
یکی از خطراتی که شاید بتوان از آن به عنوان تهدید نظام جمهوری اسلامی یاد کرد، انزوا و طرد نیروهای حزب اللهی ومتعهد انقلابی است. زیرا با طرد افراد مخلص وانقلابی راه برای ورود افراد فرصت طلب هموار می گردد . شهید مظلوم ابوالحسن کریمی یکی از نمونه های بارز مظلومیت حزب الله است که پس از عمری مبارزات پیگیر وخستگی ناپذیر با رژیم ستم شاهی و ارائه خدمات بی شائبه به انقلاب و مردم گیلان به خاطر واگذاری مقداری از اراضی بایر یکی از مالکان مقیم خارج بین چهارده نفر از کشاورزان محروم در مهر 1364 توسط دادگاه کیفری یک شعبه 138 تهران به محاکمه کشیده شد وبه جرم هتک حرمت مالکیت به انفصال از شغل وسه سال محرومیت از مشاغل دولتی محکوم گردید. اما نکته حیرت انگیز وتأسف بار قضیه آنجا بود که صد روز بعد از شهادت مظلومانه شهید کریمی ، دادسرای عمومی تهران در یک اقدام بی سابقه ، حکم انفصال شهید را با نُه ماه تأخیر از زمان صدور حکم جهت اجرا به اداره آموزش وپرورش لاهیجان ابلاغ نمود که این اقدام موجی از تأثُّر و ناراحتی را در اقشار مختلف مردم برانگیخت ، امری که حتی واکنش اعتراض آمیز وتأسف بار حضرت آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت را در پی داشت :
حضرت آیت الله خامنه ای در آن زمان بعد از این ماجرا چنین فرمود:
..... شنیدم دادسرای تهران اخیرا به آموزش و پرورش لاهیجان ابلاغ کرده است که شهید ابوالحسن کریمی دیگر عضو دستگاه قضایی نیست . ازجهاتی چند که پوشیده نیست عمیقا متأسف شدم . البته برای آن شهید عزیز ننگ نیست که حالا دیگر عضو قضایی نباشد اما اگر آن دستگاه می توانست کسی مثل او را داشته باشد برایش افتخار بزرگی بود . باری به هر نحو مناسب بدانید ، جبران فرمایید . واضح است که اینگونه برخورد دستگاه قضایی با شخصیت های مؤمن و متعهد وایثارگری همانند شهید کریمی که عمری صادقانه و مخلصانه در راه اسلام عزیز ونظام مقدس جمهوری اسلامی به تلاش شبانه روزی دست یازید ودر زمان تصدی فرمانداری ودادستانی حتی ریالیهم از دولت حقوق دریافت نکرد وهمیشه معتقد بود که در این زمان حساس باید به دولت به مقدار بسیار ناچیز کمک کرد ، می تواند آثار بسیار نامطلوبی در بین دوستان واقعی انقلاب اسلامی برجای گذاشته و دشمنان انقلاب را برای فتح مجدد سنگرهای از دست رفته شان ترغیب نماید.
نقل از کتاب جلوه گاه درد چاپ 1366 ه.ش ص 9 .
تذکر :
در سال 1358 پس از تأکیدات شورای انقلاب وبراساس مقررات و آیین نامه های این شورا و وزارت کشاورزی قسمتی از زمین های متروکه از سوی مسؤلین ذیربط به کشاورزان ومحرومینی که حاضر به امر کشت و زرع بودند واگذار شد. ازجمله زمین هایی که به علت رها شدن به کشاورزان واگذار شد ، زمین منتسب به دکتر بهمنی و خواهرش بود که تا آن وقت مدت بیست سال در آلمان به سر می بردند. کل زمین متعلق به وی وخواهرش عذرا بهمنی حدود هفت هکتار است که متجاوز از سه هکتار آن که قبلا آبگیر و استخر عمومی روستا بود و بعدبا اِعمال قدرت در رژیم گذشته به تصرف در آمد وسپس چون به علت رها شدن به صورت مخروبه بود در سال 1358 ه. ش توسط نماینده شورای واگذاری زمین استان گیلان( فرماندار وقت، شهید ابوالحسن کریمی ) ، برادران جهاد سازندگی ، انجمن اسلامی روستا ، زیر نظر قاضی شرع وامام جمعه وقت لاهیجان(آیت الله زین العابدین قربانی ) بین چهارده نفر کشاورز محروم ومستضعف تقسیم گردید . ضمنا مقدار زمین باقی مانده منتسب به دکتر بهمنی که قابلیت بازدهی خوبی داشت و به وسیله حسین فکری مباشر او مورد بهره برداری بود ، به همان صورت باقی ماند( برای اطلاع بیشتر در این زمینه به کتاب جلوه گاه درد ، ستاد مردمی بزرگداشت شهادت مطلومانه سردار گیلان حاج شیخ ابوالحسن کریمی چاپ 1366 ص11 سند شماره 22 مراجعه شود. )
کتاب : شهید ابوالحسن کریمی سردار حزب الله گیلان
تألیف :عباس آقایی جیرهنده و فاطمه رستمی ص148 تا ص150 .
پافشاری بر مواضع در زندان
شهید ابوالحسن کریمی در ارتباط با مسئله واگذاری زمین کشاورزی ، نُه روز در زندان قصر(تهران) زندانی شد . در این زندان عده ای از افراد ضد انقلاب هم بودند. علاوه بر آن تعدادی نیز به جرم اختلاس و مسائل دیگر از جمله مواد مخدر زندانی شده بودند!!! او در آنجا هم محیط را در دست گرفت و در زندان ، فضایی دینی و قرآنی حاکم کرد . خود شهید در باره نقل کرده است که :
یکی از عناصر جبهه ملی از گیلان در آنجا زندانی بود. آمد گفت : تو کریمی نیستی ؟!! تو همان دادستان انقلاب گیلان نیستی ؟!!! گفتم : چرا . گفت : دیدی این جمهوری اسلامی به تو هم وفا نکرد. تو را هم زندانی کرد . حالا اگر از زندان آزاد شدی ، اگر دوباره به تو مسؤلیت بدهند چه کار می کنی ؟! به او گفتم اگر دوباره برگردم و مسؤلیت به دستم بدهند در برخورد با آدم هایی مثل تو یک لحظه هم تردید نمی کنم !!! و وقتی هم بیرون آمد در سخنرانی ها باز هم از نظام کماکان دفاع می کرد و می گفت : مسئله ای نیست . در یک رابطه ی قضایی پرونده ای برای من تشکیل شده و رفتم دادگاه وبه عنوان متهم دارم جواب می دهم . بالاتر از این حتی اگر در دادگاه جمهوری اسلامی من محکوم بشوم ، من را بیاورند توی همین میدان مسجد جامع(لاهیجان) که بارها در باره انقلاب ، شهداء برای مردم از ارزش های انقلاب صحبت کرده ام ، من را به عنوان یک مُجرم بخوابانند و شلاق بزنند ، وقتی شلّاقم تمام شد بلند می شوم و دست هایم را مشت می کنم و می گویم درود بر خمینی ، زنده باد جمهوری اسلامی . می گویم ای ضد انقلاب ، من که فرزند انقلاب هستم این جمهوری برابر با موازین قانونی با من اینگونه معامله کرد تو دیگر حساب کار خودت را داشته باش . یعنی در رابطه با دفاع از اسلام و انقلاب و ... شهید کریمی لحظه ای به خودش تردید راه نمی داد ....
نقل از کتاب : شهید ابوالحسن کریمی سردار حزب الله گیلان ص 150 و ص 161 .
تألیف :عباس آقایی جیرهنده و فاطمه رستمی ص148 تا ص150 .
.: Weblog Themes By Pichak :.