سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

  گزارش حضور5000 آلمانی در مرکز اسلامی هامبورگ + تصاویر 


  مراسم روز باز مساجد در مرکز اسلامی هامبورگ مورد استقبال انبوه بازدیدکنندگان آلمانی قرار گرفت که تعداد آنان حدود پنج هزار نفر برآورد می­ شود. 

 

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، طبق روال سالیان گذشته، امسال نیز در تاریخ جمعه 3  اکتبر 2014  مراسم روز درهای باز مسجد امام علی علیه السلام در مرکز  اسلامی هامبورگ برگزار گردید    .

 روز سوم اکتبر که به مناسبت اتحاد آلمان شرقی و غربی، یک روز تعطیل رسمی در آلمان  می باشد، در سال 1997 میلادی با پیشنهاد شورای عالی مسلمانان « روز درهای باز مساجد » نامگذاری شده است. در این روز مراکز اسلامی آلمان ، تلاش می­کنند تا اصول و ارزش های والای اسلامی را به مردم و جامعه آلمان معرفی نمایند  .

از آنجا که مرکز اسلامی هامبورگ طی سالهای اخیر فعالیت های گسترده ای را در برگزاری برنامه های دیالوگ بین ادیان و مذاهب داشته و نیز باتوجه به برنامه های مستند متعددی که در رابطه با مرکز در رسانه های معروف و پر مخاطب آلمان پخش شده است ( از جمله فیلم مستند 7 روز با مسلمانان ) ، همچنین با توجه به تبلیغات گسترده و رسانه ای و نیز اطلاع رسانی خوبی که در سطح شهر هامبورگ صورت گرفته بود، مراسم روز باز مساجد در مرکز اسلامی هامبورگ مورد استقبال انبوه بازدیدکنندگان آلمانی قرار گرفت که تعداد آنان حدود پنج هزار نفر برآورد می­ شود.

در طول این مراسم که از ساعت 10 الی 18 برگزارگردید، راهنمایان مرکز اسلامی هامبورگ در چند نوبت ابتدا توضیحات کاملی در رابطه با بنای خارجی و داخلی مسجد امام علی علیه السلام ارائه می­دادند. سپس توضیحاتی در مورد اصول اعتقادات مسلمانان به بازدیدکنندگان داده می­شد. پس از آن به طرف ساختمان آکادمی و محل کتابخانه مرکز اسلامی هامبورگ که محل برگزاری نمایشگاهی از آثار هنری اسلامی ـ ایرانی و محصولات سنتی ایران به نمایش گذاشته شده بود، هدایت می­شدند. بازدیدکنندگان ضمن بازدید، سوالات و شبهاتی که در ذهن آنها در مورد اسلام داشتند از راهنمایان و متخصصین دینی می­پرسیدند.

شایان ذکر است امسال برای اولین بار این مراسم مصادف با روز جمعه بود که فرصت مناسبی را برای بازدیدکنندگان به وجود آورد که از نزدیک با مراسم نماز جمعه مسلمانان آشنا شوند و از سخنان خطیب نماز جمعه هامبورگ که همزمان به آلمانی و ترکی و عربی ترجمه می­شد، استفاده نمایند.

 

برخی از دیگر برنامه ­های این مراسم عبارت بودند از :

 ـ معرفی فعالیت های مرکز اسلامی و مسجد امام علی(ع) توسط راهنمایان در ساعت­های معیّن،

 ـ ایجاد غرفه پاسخ به سوالات مردمی در رابطه با اسلام با تبلیغ  Fragen Sie Uns!،

ـ برگزاری نمایشگاه عکس­های تاریخی مرکز،

ـ برگزاری نمایشگاه عکس­های مراسم جشن پنجاهمین سالگرد مرکز،

ـ برگزاری نمایشگاه صنایع دستی و هنرهای شرقی،

ـ برگزاری نمایشگاه کالیگرافی ( خطّاطی)،

ـ برگزاری نمایشگاه کتاب به زبان آلمانی،

ـ برگزاری نمایشگاه مجله الفجر و سلام کیندر،

ـ پخش فیلم مستند از فعالیت های مرکز در زمینه دیالوگ،

ـ اجرای موسیقی سنتی

در طول این مراسم بسته­ های تبلیغاتی شامل بروشور معرفی مرکز، دفترچه یاداشت، کارت پستال مسجد و بسته ای ویژه ی کودکان به بازدیدکنندگان اهدا می­ گردید.

 همچنین در فضای ورودی مرکز مکانی برای پذیرایی میهمانان در نظر گرفته شده بود.

.

http://www.hawzahnews.com/news/1973/351642/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4+%D8%AD%D8%B6

 




تاریخ : سه شنبه 93/7/15 | 4:37 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 آیت الله العظی جوادی آملی:

  آبروی انسان بزرگترین سرمایه است  


  حوزه/ حضرت آیت الله جوادی آملی با بیان این که نباید لحظه ای از خود و نفس مان غافل شویم گفتند: شیطان انسان را نمی کشد، بلکه انسان را اسیر می کند و از او سواری می کشد و آبروی انسان که بزرگترین سرمایه او است را از بین می برد.  

 

به گزارش  خبرگزاری «حوزه» این مرجع تقلید در دیدار  جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و دست اندرکاران همایش "ابعاد وجودی انسان در قرآن کریم، سنت و آراء اندیشمندان مسلمان" که  در محل بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزارشد، در سخنانی به تبیین جایگاه منحصر به فرد انسان در میان دیگر مخلوقات خداوند پرداختند و  اظهارداشتند: انسان خلیفه خداوند در زمین است و خلیفه ناگزیر به انجام خواسته های مستخلف عنه است و از آنجا که خداوند اکرم است ، طبق آیه شریفه سوره مبارکه علق انسان را به حضور در کلاس درس کرامت فراخوانده، در نتیجه خداوند که اکرم است انسان را که خلیفه او در زمین می باشد را کریم آفریده است.

ایشان در ادامه تنها راه نجات بشریت را پیمودن مسیر انبیاء دانستند و  گفتند: بزرگترین دشمن انسان که لحظه ای از فکر نابودی انسان غافل نمی شود، در درون خود انسان است؛ شیطان مانند دشمنان خارجی انسان نیست. چرا که انسان با دشمن بیرونی می تواند مدارا و صلح کند و یا ممکن است در جنگ با او کشته شود، اما با شیطان لحظه ای نمی توان مدارا کرد و از طرفی شیطان انسان را نمی کشد، بلکه انسان را اسیر می کند و از او سواری می کشد و آبروی انسان که بزرگترین سرمایه او است را از بین می برد. لذا ما نباید لحظه ای از خود و نفس مان غافل شویم.

خاطرنشان می شود: همایش "ابعاد وجودی انسان در قرآن کریم، سنت و آراء اندیشمندان مسلمان" 29ـ 28 مهر ماه 1393 با محورهای قرآن کریم ( انسان در تفاسیرشیعی، انسان در تفاسیراهل سنت)، محور سنت(انسان در روایات شیعی، انسان در روایات اهل سنّت)،محورعلوم اسلامی، محورانسان در آرای اندیشمندان معاصر اسلامی از جمله دیدگاه های حضرت آیت الله جوادی آملی در دانشکده الهیّات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار خواهد شد.

http://www.hawzahnews.com/news/1973/351715/%D8%A2%D8%A8%D8%B1%D9%88%DB%8C+%D8%A7+




تاریخ : سه شنبه 93/7/15 | 4:29 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
  چه کسانی آمریکایی هستند؟!در محضر آیت‌الله بهاءالدینی‌(ره)

  چه کسانی آمریکایی هستند؟! 


  حوزه/ مرحوم آیت‌الله‌العظمی بهاءالدینی در توصیه‌های اخلاقی خود به مومنین، طلاب و فضلای حوزه همواره آنان را از تجاوز و تعدی به حقوق یکدیگر باز داشته و به خداترسی و پند گرفتن از تاریخ سفارش نموده‌اند. 

 

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، بخشی از توصیه‌های این عارف سالک به شرح ذیل است: 

* مالکیت ما انسان ها در آخرت، در گرو اعمال ما در این دنیاست. ما هر عملی در این دنیا انجام دهیم، در آخرت مالک خود آن عمل هستیم.

* دستگاه خدا، دستگاه حاکمیت بر طبیعت است، کسی هم که به دستگاه خدا وصل شد، حاکم بر طبیعت می گردد و آب و آتش و باد را از اثر می اندازد. این ها همه از برکات عبودیت و حق پرستی است.

* امروز آمریکا روح تجاوز و تعدی است. هر کس که دارای روح تجاوز و تعدی باشد، گر چه در محیط بسیار کوچکی باشد، آمریکایی است.

* اگر انسان دلخواهی و هوس خود را کنار بزند و دور بیندازد، همه کارهای او درست می شود. همه آتش های بیرونی جهان، از آتش درونی نفس انسان هایی است که پیرو شیطانند؛ این پیروی همه را به هلاکت می کشد.

* چیزی که می تواند دنیا را اصلاح کند، کمال عقل است؛ کمالی که در پرتو عبودیت حق حاصل می شود.

* راهی نیست مگر این که انسان خودش را اصلاح کند و انسان اصلاح نمی شود مگر از راه اطاعت خدا.

* نعمت هایی که خداوند برای بندگان و مخلوقات آماده کرده است، به کسی اختصاص ندارد. نعمت های الهی، تخصص و اختصاصی ندارد، بلکه تابع همت و لیاقت افراد است.

* اگر دیدید خدوم هستید، خدمتگزارید، آداب معاشرت را خوب یاد دارید، اخلاق حسنه، عفت و عصمت دارید، این مال خود شما نیست، بلکه به لطف الهی نصیب شما شده است.

* بلا اول سراغ دوستان خدا می رود. بشر اگر صابر باشد، بلا سازنده اوست؛ رفاه سازنده نیست.

* نماز برای این است که شما را پرواز دهد... تو باید از این پروازی که انبیا و اولیا و صلحا دارند، سهمی داشته باشی؛ گمان نکن که آن پرواز، اختصاص به آن ها دارد!

* آدمی که صبح تا به شام هزار دروغ بگوید و افتخار کند که به مقصد خود که مقصدی کودکانه است رسیده است، انسان نیست.

* زرنگی های ما همه نا زرنگی است. کسی که می گوید: سر فلانی کلاه گذاشتم، اشتباه می کند، بلکه فلانی سرش کلاه گذاشته است؛ چون حق بر گردن او پیدا کرده است.

* انسان هوشیار همیشه باید مراقب احوال خود باشد و ببیند آیا حرکاتش بر مبنای هوای نفس و توهمات واهی است یا در پرتو نورانیت و چراغ عقل است؟

* جوانی و نشاط موقت بالاخره از انسان گرفته می شود و دیگر از لذات دنیا نمی تواند استفاده کند، ولی همیشه از لذات روحانی بهره مند است. انسان باید خود را به آن لذات برساند.

* حقیقت بندگی، اخلاص است؛ یعنی اگر همه چیز و همه کار را برای خدا انجام دادید و بقیه را پوچ بدانید، این اخلاص و بندگی است.

* ایام جوانی غنیمتی است که نباید از آن غافل ماند و به سادگی آن را از دست داد؛ چون در این ایام، نفس برای ساخته شدن مستعدتر است و قوای انسان توان کامل را دارد.

* اعتقاد به تقدیرات الهی، زمینه های خیری برای انسان ها فراهم می کند. بسیاری از حوادث که اطراف ما می گذرد، موجب خیر و صلاح است؛ هر چند در ظاهر تلخ و ناگوار باشد.

* کارها انجام می شود و روزگار می گذرد، اما آنچه برای ما می ماند، نیات ماست؛ انسان در گرو نیات خویش است.

* ما تجربه زیادی به دست آورده ایم و وجدان نموده ایم که برای رهایی از مشکلات راه هایی هست که بهترین آن ها که خود ما حس کرده ایم و به کمک آن ها به حاجت هایمان رسیده ایم، چهار چیز است: نذر کردن گوسفند برای فقرا، خواندن حدیث کسا به طور پی در پی، پرداخت صدقه و ختم صلوات.

http://www.hawzahnews.com/news/1973/351708/%DA%86%D9%87+%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%86!

 




تاریخ : سه شنبه 93/7/15 | 4:23 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر
اشکال وایراد جناب آقای حید ر علی(سراب عرفان+به مناسبت سالمرگ دکتر علی شریعتی)

به مطلبی که ما قبلا در باره شهید دکتر علی شریعتی به آدرس زیر زده بودیم :

http://nasimemarefat.parsiblog.com/Posts/2267/%D8%B4%D8%A7%D8%AF%D9%8A+%D8%B1%D9%88
+ حیدرعلی

1-شریعتی و اسلام مبتنی بر ایده آلیسم و ماتریالیسم


2-شریعتی و بینش اسلام


5-جهت دهندگان افکار شریعتی

6-شریعتی مرید خاص گورویچ(انحراف اساتید شریعتی)

7-شریعتی و ادعای رسالت

8-شریعتی و قرآن

9-شریعتی و خطاکار دانستن پیامبر

10-شریعتی منکر دوام خاتمیت

11-شریعتی و فقه اسلام

12-شریعتی و سایقه علی علیه السلام

+ حیدرعلی 
جالب آنکه مؤلف ارجمند نوشته:(آماده مناظره درباره نقد اندیشه های دکتر بوده و امیدوارم با افراد محقق و فرهیخته در این زمینه مواجه و واقعیت روشن شود/همان،ص8).اما متأسفانه شاهد هستیم،ترس از حضور متکلمین و مخالفان فلسفه و تصوف در رسانه ملی به جایی کشیده است،که حتی حاضر نیستند،استاد مردانی را برای این موضوع به برنامه های مربوطه دعوت کنند،و از اشخاص بی سواد و نا آگاهی همچون عبدالحسین خسروپناه که حتی در اصول دینشان هم اشکال دارند،دعوت به عمل می آید،و نتیجه ای جز ضعیف نمایش دادن روحانیت در مقابل مشتی منور الفکر ندارد.
+ حیدرعلی 

نام کتاب:بررسی و نقد اندیشه شریعتی

نویسنده:استاد خیرالله مردانی

نشر:سپهر آذین قم

مراکز پخش:قم-پاساژ قدس-پلاک 107-کتابفروشی موسوی-تلفن:09125504313و02517831368 همچنین=تهران-خیابان ناصر خسرو-کوچه حاج نایب-پاساژمجیدی-پلاک1/4-نشر دهقان-تلفن:33933174.

در این کتاب که با استقبال بالای قشر جوان رو به رو شد،اما عده ای از منحرفان معلوم الحال مانع بازتاب بیشترش شدند،طبق فرموده ی مؤلف محترمش حدود صد انحراف مهم دکتر شریعتی را با استناد به آثارش طرح و پاسخ داده است(همان،ص8).

+ حیدرعلی 
سلام علیکم
نظر شما بزرگوار را به مطلبی که در این پست آمده است جلب می کنم http://sarabeerfan.blogfa.com/post/9 شاید دیگه اینگونه از دکتر شریعتی تمجید نشود و همچنین کتاب استاد مردانی در مورد نقد و افکار شریعتی که حدود 100 انحراف را از کتب ایشان بیان می کند می تواند یاریگر خوبی در این زمینه باشد. یا علی
******************************************************************************************

+ وبلاگ  سراب عرفان 
علیک سلام .
کامنت شما تکرار مکررات است . اگر حوصله به خرج می دادید و بقیه کامنت ها را از نظر مبارک می گذارندید ، اشکالات پاسخ داده شده را تکرار نمی کردید . اجمالا عرض شود که :

1- نظر مرحوم موسی صدر و مقام رهبری و هر غیر معصومی در مباحث اعتقادی اگر بدون برهان و دلیل باشد ، برای ما ارزشی ندارد . چه برسد به آنکه ، نماز میت خواندن کسی را حجت بر درستی عقاید فرد فاسد العقیده ای بگیریم !
2- تظاهر به محبت اهل بیت - علیهم السلام - هم حجت بر درستی عقاید فرد فاسد العقیده نیست . شافعی هم در مدح اهل بیت - علیهم السلام - اشعار زیادی دارد ! ولی این دلیل بر درستی عقایدش نیست .

التماس دعا
دوشنبه چهاردهم مهرما1393  .
***********************************************************************************
+ سراب عرفان 
علیک سلام .

از توهین های شما سید بزرگوار می گذریم . . .

1- یکی از عقاید شریعتی که استاد مردانی با آن مخالف است ، را تقریر کرده و دلیل مقام رهبری یا مرحوم موسی صدر را بر اثبات آن ذکر کنید .

با شعار و برچسب زدن و علامه و آیت الله سازی مشکل حل نمی شود !

2- ظاهرا شما نیاز دارید ، که کتاب های مرحوم مطهری را مطالعه کنید . زیرا ایشان از مخالفان جدی عقاید شریعتی بودند .

3- باز تکرار می کنم ، که اگر کامنت های این پست را با دقت از نظر گذرانده بودید ، تکرار مکررات نمی فرمودید .
چهارشنبه 16 مهر 1393 .



واما پاسخ ما

به نام خدا

سلام علیکم: عزیزم از جواب شما بر می آید که نظرات بزرگان درباره شهید دکتر علی شریعتی بدون دلیل است و فقط وفقط نظرات تعصبی و هوس آلود جنابعالی وامثالتان ، منطقی وهمراه با دلیل است.همین تعصبات خشک و غیر مقدس و دگم اندیشی های امثال شما سبب زحمت برای بزرگان فلسفی وعرفانی وشخصیت های علمی همانندابن عربی و ملاصدرا وامام خمینی وعلامه طباطبایی و ومرحوم استاد سیدجلال الدین آشتیانی وآیت الله حسن زاده آملی  و... شده  و می شود.خطر تکفیری ها در عالم تشیع کمتر ازخطر تکفیری ها در عالم اسلام نیست بلکه از جهاتی خطرشان بیشتر است. ده ها دانشمند واندیشمند وعالم در باره شهید شریعتی نظرات منصفانه داده اند ولی چون شما نمی پسندید لذا می فرمایید:{نظر مرحوم موسی صدر و مقام رهبری و هر غیر معصومی در مباحث اعتقادی اگر بدون برهان و دلیل باشد ، برای ما ارزشی ندارد...؟!!!} خواهش بنده این است که با این کارهای خود آبروی اسلام رانبرید و بروید مدتی با آثار ارزشمند استاد شهید مطهری مأنوس شویدتا اعتدال فکری ونظری وعملی وبرخورد منصفانه وعالمانه را ازاین شخصیت بزرگوار یاد بگیرید.....
سید اصغرسعادت میرقدیم لاهیجانی
سه شنبه پانزدهم مهر 1393 .

***************************************************************************************************

واما پاسخ اجمالی ما به جناب آقای حیدر علی دام ظله

(وبلاگ سراب عرفان)

به نام خدا

باعرض سلام واحترام وتشکر. عرض می شود که افراط وتفریط در هرکاری مذموم وناپسند است به ویژه در اظهار نظر در باره شخصیت ها. متأسفانه عموم افراد از طبقات مختلف ،دچار این بیماری مُسری  می باشند که گاهی منجر به انحرافات وزیان های فاحش فردی واجتماعی می گردد. در رابطه با شهید دکتر علی شریعتی نیز اظهار نظرهای مختلف وگاهی عجیب وغریب شده است. تقریبا ده سال پیش در مسجد جامع شهر سنقر( از شهرهای کرمانشاه) در ایام ماه رمضان ،شب ها  جناب استاد مردانی سخنرانی داشتند وبنده که به عنوان یکی از مبلغین به سنقر اعزام شده بودم چندین شب پای سخنان ایشان بودم. درماه رمضان که بخشش ورحمت الهی موج می زند وبرهرچیزی غلبه دارد بنده دیدم که استاد  مردانی با دلائل عجیب وغریب در صدد اثبات انحرافات شهید دکتر علی شریعتی هستند و حتی بیان کردند که شریعتی مرتد است!!! (در همان مسجد بنده باایشان صحبت جدی کردم وکار ایشان را با ادله ای رد کردم...)آیا اثبات ارتداد شریعتی مشکلی را از جامعه اسلامی حل می کند. برادر عزیز شما وما وهمه چند چیز مسلم را درباره شهید شریعتی نباید انکار کنیم:1- شریعتی یک مسلمان است ومسلمان بودن او قابل انکار نیست ونماز میتی که امام موسی صدر بر پیکرش خوانده  گواه بارز براین مدعا است2- شریعتی عاشق ومرید ومحب اهل بیت علیهم السلام بویژه  به مولا امیرالمؤمنین ع  وحضرت فاطمه سلام الله علیها بود3- همانگونه که عده ای اورا فاسد ومنحرف می دانند در مقابل عده ای از جمله مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای نظراتی برخلاف آنها دارند که خوب است به کتاب (شریعتی از دیدگاه شخصیت ها) مراجعه گردد.4- من وتو واو وما وشما وایشان هیچکدام مصون از اشتباهات نظری وفکری نیستیم. همین افراط وتفریط های ما وشما یک لغزش وانحراف است که چه بسا انحرافات بزرگی را بوجود آورد. کاش همه ما روش اعتدالی مقام معظم رهبری ومانند اورا الگوی خود قرار می دادیم تادچار  مصیبت ها وزیان های فردی واجتماعی  افراط وتفریط نمی شدیم. صدها بلا وانحراف از همین اظهار نظرهای غیر عاقلانه وغیر مسؤلانه ناشی می گردد. هیچ می دانید که در خود کشور مابعضی از افراد به ظاهر ویا به واقع بسیارمسلمان ، عرفا وفیلسوفانی همانند این عربی و ملاصدرا و علامه طباطبایی و... را مسلمان نمی دانند وحتی(معاذ الله) آنها را نجس می دانند وجریان آب کشیدن لیوانی که فرزندحضرت امام خمینی ره در فیضیه  از آن آب خوردند حتما خبر دارید؟!!!!!!!  حرف زیاد است  التماس دعا  

   دوستدار تان سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجانی

13/  6 /  93

*******************************************************************


مرحوم آیت الله طالقانی

امروز مصادف است با دومین سالروز هجرت خاطره انگیز فرزند مجاهد و متفکر ما مرحوم دکتر شریعتی آنچه از این فرزند عزیز اسلام با خصوصیات فکری و دید اسلامی می باید بیان کنیم بیش از این مفصل تر از این ،  بلیغ تر و رساتر از این در کتابهایش تبیین شده است.

مرحوم شریعتی این خصیصه را داشت دائماً گوش می داد، دائما فکر می کرد و آنچه را  احسن بود از هر مکتبی می گرفت، از مکتب چپ، از مکتب راست، از مکتب اسلام، حتی خودش گاهی به من می گفت: من از یک جمله ای که در یک کتابی معمولی دینی است که به چشم مردم نمی آید مطلب دریافت می کنم و بعد آن احسن اش را جذب می کنم. همیشه هم معترف بود که من ممکن است اشتباه بکنم. این منتهای خصلت یک انسان واقعی متعالی است.

شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی

مرحوم دکتر شریعتی  یک قریحه سرشار و یک اندیشه پویا و جستجوگر و یک اندیشه ناآرام بود، اندیشه ای که همواره در پی فهمیدن و شناختن بود . مایه های اصلی این اندیشه یکی معارف اسلامی بود که دکتر در خانه پدرشان و در مشهد با آنها آشنا شده بود.

خصوصیت دکتر این بود که هویت و اصالت خود را در این مطالعات غربی گم نکرده بود و دچار از خود بیگانگی نگشته بود ، پیدا بود که در طول سالها مطالعه و تحصیل در زمینه جامعه شناسی و معارف غربی شیفته و دلباخته مطلق فرهنگ غربی نشده بود، بلکه اصالت فرهنگ غنی اسلام همواره برای او جاذبه نیرومندی در سیر و سلوک فکری و معرفتی بود و سبب شده بود گامهای بلندی به جلو بردارد و نتایج جالب و زیبا و ارزنده ای را به دست آورد.

دکتر شریعتی در سفری که به حج مشرف می شود و در مراسم حج می بیند که عده ای از حجاج شیعه در عرفات و مواقف دیگر حج، بیاد امام حسین هستند، زیارت وارث می خوانند، زیارت عاشورا را می خوانند در برخورد با این جریان اول بار این مطلب به ذهنش می آید که آیا اینجا در این کنگره عمومی مسلمانان جهان بجاست که شیعه، آن آهنگ و آرمان ویژه خودش یعنی حسینی بودن را مطرح کند، آیا بهتر نیست که آنجا شیعه مثل دیگرمسلمانان همان دعاها و دیگر مناسک عمومی اسلام را به جای آورد، و سال بعد وقتی دوباره مشرف به حج می شود و همین مناظر را می بیند یک مرتبه متوجه می شود که عجب ! حقیقت این است که مراسم پرشکوه حج، یک ظاهر و یک جسم دارد که باطن و روح آن در حسینی اندیشیدن و حسینی زیستن است . بنابراین توجه به امام حسین جوهر صورت در مواقف مختلف حج یعنی توجه به روح این مناسک و عبادات بزرگ و در پیوند همه عبادتها ولایت و امامت ذهنش متوجه این می شود که اگر حج ، این مراسم بزرگ و با شکوه درخدمت خلافت اموی و عباسی و زمامداران طاغوتی قرار گیرد حقی است که باطل از آن بهره برداری می کند، اما اگر همین مناسک حج در راستای امامت حسین و حسینیان قرار گیرد آن وقت حقی است که یک حق پرشکوه تر با آن همراه است. بنابراین بنظرش می آید که بسیار بجاست که در همانجا در همان مواقف دلها متوجه کربلای امام حسین باشد و از زیارتهای مربوط به امام حسین (ع ) خوانده شود که دراین زیارت ها از شهادت وامامت حسینی یاد می شود  و دل و جان و ضمیر حج گذاران با روح حج که امامت حسینی باشد تجدید عرصه می کند . یعنی در سال قبل به نظرش می آمد که این کار نابجاست ، حالا سال بعد به نظرش می رسد که این سخنرانی باید به صورت یک کتاب منتشر شود.  یعنی چگونه باید همیشه به یاد حسین  (ع ) و حسینیان بود.

یک اندیشه پویا و جستجوگر همیشه از این گردشها و چرخشهای 180 درجه ای دارد و دکتر شریعتی نیز چنین اندیشه ای بود.

شهید دکتر مصطفی چمران

چه خوش است شریعتی شهید، مخاطب چمران شهید باشد، آنجا که با پیکر بی جانش، گاه تدفین ، سخن می گوید و ما بشنویم که مرغان باغ ملکوت از یکدیگر و با یکدیگر چه می گویند:" ای علی، به جسد بی جان تو می نگرم که از هر جانداری زنده تر است. یک دنیا غم، یک دریا درد، یک کویر تنهایی، یک تاریخ ظلم و ستم، یک آسمان عشق، یک خورشید نور و شور و هیجان، از ازلیت تا به ابدیت در این جسد بی جان نهفته است. ای علی، ترا وقتی شناختم که کویر ترا شکافتم و در اعماق قلب و روحت شنا کردم.

... همراه تو به کویر می روم، کویرتنهایی، زیرآتش سوزان عشق، در طوفان سهمناک تاریخ، که امواج ظلم و ستم، در دریای بی انتهای محرومیت وشکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات و وجودمان می تازد. ای علی همراه تو به حج می روم، در میان شور و شوق، و در مقابل ابهت و جلال، محو می شوم، اندامم می لرزد، و خدا را از دریچه چشم تو می بینم، همراه روح بلند تو به پرواز در می آیم ، با خدا به درجه وحدت می رسم.

ای علی، همراه تو به قلب تاریخ فرو می روم و راه و رسم عشقبازی را می آموزم و به علی بزرگ آنقدرعشق می ورزم که از سر تا به پا می سوزم... همراه تو به نخلستانهای کنار فرات می روم و علی دردمند را در دل شب می یابم که سر به چاه کرده، سینه پر دردش را خالی می کند.

ای علی، تو اباذرغفاری را به من شناساندی، مبارزات بی امانش را علیه ظلم و ستم نشان دادی. شجاعت و صراحت و پاکی و ایمانش را نمودی، و این پیرمرد آهنین اراده را چه زیبا تصویر کردی، وقتی که استخوان پاره ای را به دست گرفته و بر فرق" ابن کعب" می کوبد... من فریاد ضجه آسای اباذر را از حلقوم تو می شنوم... و در سوز و گداز تو بیابان سوزان ربذه را می یابم که اباذر قهرمان بر شنهای داغ آن افتاده در تنهائی و فقر جان می دهد.

... تو مرا به دیدار طاق شکسته کسری بردی و عاقبت وخیم پادشاهان را نشان دادی، تو مرا به مصر بردی و اهرام مصر را نمودی، و زیر تخته سنگهای آن، استخوان خرد شده محرومین را ... تو مرا به دیدار طاق شکسته کسری بردی و عاقبت وخیم پادشاهان را نشان دادی، تو مرا به مصر بردی و اهرام مصر را نمودی، وزیر تخته سنگهای آن، استخوان خرد شده محرومین را دیدم که هنوز فریادشان به آسمان بلند است. تو مرا به دیدار فرعون بردی که ادعای خدایی داشت و ستمگری های او را نمودی. تو مرا به دیدار گنجهای قارون بردی و عاقبت خدایان سیم و زر را نشان دادی، تو مرا به خانه بلعم بردی و عاقبت خدعه و تزویر مدعیان دین را روشن کردی که چگونه خدای آسمان را فدای مائده های زمینی می کنند.

ای علی، تو جامعه ایران را به لرزه در آوردی، تو تشیع حقیقی را به مردم نمودی، تو لذت شهادت را به شیعیان حسین چشاندی، تو مجسمه جمود و تعصب و سکوت را شکستی ... تو خداوندان زر و زور و تزویر را رسوا کردی، و مردم را علیه آنها به مبارزه کشاندی. تو زنجیرهای اسارت را که با جهل و خدعه و تزویر بر دست و پای انقلابی حسینی پیچیده شده بود پاره کردی... ای علی با خروش تو به جنگ استعمار و استبداد و استحمار برمی خیزیم و همراه تو تاریخ را می شکافیم و فرعون ها و قارون ها و بلعم ها را لعنت می کنیم. ای علی همراه تو، در راه خدای بزرگ به مجاهدت برمی خیزیم، و با اسلحه شهادت مجهزمی شویم. من آن راهی را و مکتبی را مقدس می شمرم که غم ها و دردهای کثیف آدمی را به زیبایی و پاکی تبدیل کند، و آن شخصی را تقدیس می کنم که روحش و احساسش و افکارش قلب آدمی را صفا و جلا دهد و غمها و دردهایش را زیبا و متعال کند، روح را ازقفس جسد جدا کرده و به آسمانها صعود دهد. بر این حساب دکترعلی شریعتی به درجه بی نهایت قابل تقدیس است  آدمی را منقلب می کند، روح را از قید زمان و مکان آزاد کرده به ازلیت و ابدیت متصل می نماید.

ای علی، یکی از مارکسیستهای انقلابی نما در جمع دوستانش در اروپا می گفت که " دکترعلی شریعتی انقلاب کمونیستی ایران را هفتاد سال به تاخیرانداخت" و من می گویم که دکترعلی شریعتی ، سیر تکاملی مبارزه را در راه حق و عدالت 70 سال به جلو برد.

قسم به ناله دردمندان و آه بینوایان و اشک یتیمان که تا استعمار و استبداد و استثمار وجود دارد، تو ای علی در جوش و خروش رنجدیدگان و محرومان حیات داری .

قسم به عدل و عدالت، تا روزگاری که ظلم و ستم بر دوش انسانها سنگینی می کند، تو در فریاد ستمدیدگان علیه ستمگری می غری و می خروشی، قسم به شهادت، تا وقتی که فدائیان از جان گذشته، حیات و هستی خود را در قربانگاه عشق فدا می کنند، تو بر شهادت آنها شهید و شاهدی .

و توای خدای بزرگ، علی را به ما هدیه کردی تا راه و رسم عشقبازی و فداکاری را به ما بیاموزد. چون شمع بسوزد و راه ما را روشن کند. و به عنوان بهترین و ارزنده ترین هدیه خود، او را به تو تقدیم می کنیم، تا در ملکوت اعلای تو بیاساید و زندگی جاوید خود را آغاز کند.

مقام معظم رهبری

به نظر من شریعتی بر خلاف آنچه که همگان تصور می کنند ، یک چهره همچنان مظلوم است و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست. یعنی از شگفتی های زمان و شاید از شگفتی های شریعتی این است که هم طرفداران و هم مخالفانش نوعی همدستی با هم کرده اند تا این انسان دردمند و پر شور را ناشناخته نگهدارند و این ظلمی در حق اوست.

مخالفان او به اشتباهات دکتر شریعتی تمسک می کنند و این موجب می شود که نقاط مثبتی که در او بود را نبینند بی گمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا نمی کنم که این اشتباهات کوچک بود. اما ادعا می کنم که در کنار آنچه که ما می توانیم اشتباهات شریعتی نام بگذاریم، چهره شریعتی از برجستگی ها و زیبائیها هم برخوردار بود. پس ظلم است اگر به خاطر اشتباهات او برجستگی های او را نبینیم. من فراموش نمی کنم که در اوج مبارزات که می توان گفت مراحل پایانی قیل و قال های مربوط به شریعتی محسوب می شد. امام در ضمن صحبتی بدون اینکه نامی از کسی ببرند، اشاره ای کردند به وضع شریعتی و مخالفت هایی که در اطراف او هست، نوار این سخن همان وقت از نجف آمد و در فرو نشاندن آتش اختلافات موثر بود. در آنجا امام بدون اینکه اسم شریعتی را بیاورند اینجور بیان کرده بودند( چیزی نزدیک به این مضمون)  نباید به خاطر چهار تا اشتباه در کتابهایش او را بکوبیم . این صحیح نیست این دقیقاً نشان می داد موضع درست را . در مقابل هر شخصیتی و نه تنها شخصیت دکتر شریعتی، ممکن بود او اشتباهاتی بعضاً در مسائل اصولی و بنیانی تفکراسلامی داشته باشد.

اما ظلم طرفداران شریعتی به او کمتر از ظلم مخالفانش نبود، بلکه حتی کوبنده تر و شدیدتر هم بود. طرفداران او به جای اینکه نقاط مثبت شریعتی را مطرح کنند و آنها را تبیین کنند، در مقابل مخالفان صف آرائی هائی کردند و در اظهاراتی که نسبت به شریعتی کردند سعی کردند او را یک موجود مطلق جلوه بدهند. سعی کردند حتی کوچکترین اشتباهات را از او بپذیرند.

شریعتی یک چهره پرسوز پیگیر برای حاکمیت اسلام بود، ازجمله منادیانی بود که از طرح اسلام به صورت یک ذهنیت و غفلت از طرح اسلام به صورت یک ایدئولوژی و قاعده نظام اجتماعی رنج می برد و کوشش می کرد تا اسلام را به عنوان یک تفکر زندگی ساز و یک نظام اجتماعی و یک ایدئولوژی راهگشای زندگی مطرح کند.

شریعتی یک آغازگر بود. دراین شک نباید کرد. او آغاز گر طرح اسلام با زبان فرهنگ جدید نسل بود. قبل از او بسیاری بودند که اندیشه مترقی اسلام را آنچنان که او فهمیده بود فهمیده بودند و در غالب واژه ها و تغییراتی که برای نسل امروز ما و یا بهتر بگویم نسل آن روز شریعتی، نسلی که مخاطبین شریعتی را تشکیل می داد، گیرایی داشته باشد مطرح کنند. موفق نشده بودند به زبان آنها این حقایق را بیان کنند. جوری که برای آنها قابل فهم باشد این مسائل را بگویند.

شریعتی آغازگر طرح جدیدترین مسائل کشف شده اسلام مترقی بود به صورتی که برای آن نسل پاسخ دهنده به سوال ها و روشن کننده نقاط ابهام و تاریک بود.

شریعتی بر خلاف آنچه گفته می شود درباره او و هنوز هم عده ای خیال می کنند نه فقط ضد روحانین بود، بلکه عمیقاً مومن و معتقد به رسالت روحانیت بود. او می گفت که روحانیت یک ضرورت است، یک نهاد اصیل و عمیق و غیرقابل خدشه است، و اگر کسی با او مخالفت بکند یقیناً از یک آبشخور استعماری تغذیه می شود. اینها اعتقادات او بود در این هیچ شک نکنید این از چیزهائی بود که جزء معارف قطعی شریعتی بود، اما درمورد روحانیت او تصورش این بود که روحانیون به رسالتی که روحانیت بر دوش دارد به طور کامل عمل نمی کنند.

http://www.1356t.blogfa.com/cat-13.aspx

*******

نظر شهید مطهری در رابطه با عقاید دکتر شریعتی

نظر شهید مطهری در رابطه با عقاید دکتر شریعتی(پایگاه اندیشوران حوزوی)

استاد شهید مرتضی مطهری: به خدا قسم اگر روزی مصلحت اقتضا کند و اندیشه های دکتر شریعتی حلاجی شود، صدها مطلب بدست می آید که بر ضد اصول اسلام است.....................................................

 




تاریخ : دوشنبه 93/7/14 | 9:19 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

عیدقربان مظهر ایستادگی در برابر هوای نفس

10 روز اول ذی الحجه ارج و قرب بسیار بالایی نسبت به ماه های دیگر و حتی ماه مبارک رمضان دارد.اهمیت این دهه باید برای مردم تبیین شود، تا مومنان آن گونه که شایسته این ماه بزرگ است، بتوانند از آن استفاده کنند.لیالی قدر در ماه مبارک رمضان و عید سعید فطر و همین گونه عید بزرگ قربان، موهبت های خداوند متعال برای تعالی مومنان به مقصد نهایی و قرب الهی است.در آموزه های دینی، عید، روزی است که در آن معصیت خدا نشود؛ یعنی هر روز که انسان بیشتر به خدا نزدیک شود، روز عید اوست. افزون بر آن، خداوند درهای رحمت خویش را در چنین روزهای بابرکتی، به لطف، گشوده تر دارد تا بندگانش را بیشتر مشمول رحمت خویش سازد. این تقرّب در عید قربان به اوج خود می رسد و حاجی با قربانی که نماد خداخواهی و خودگریزی است، خویشتن را آماده فدا کردن برای خدا می کند.«عید قربان»، به معنای بازگشت انسان به مقام تقرب الهی است که این مقام در سایه مبارزه با هواهای نفسانی و در پرتو تهذیب، خودسازی و بهره گیری از فرصت های ناب به دست می آید.روز دهم ماه ذی الحجه مصادف با عید قربان از بزرگ ترین عیدهای مسلمانان است؛ یادآور فداکاری و ایثار ابراهیم در راه رضای معبود و تسلیم و ایمان اسماعیل در قربانگاه عشق.

ذبح قربانی برای تقرب به پروردگار، از زمان حضرت آدم(ع) شروع شد وقتی که دو فرزندش؛ هابیل، قوچی و قابیل، مقداری گندم را به عنوان قربانی به بارگاه خداوند تقدیم کردند. در قرآن مجید این واقعه تاریخی بازگو شده و آمده است: «وقتی که [هابیل و قابیل] قربانی تقدیم کردند، از یکی (هابیل) پذیرفته شد و از دیگری (قابیل) پذیرفته نشد». (مائده: 27) در کوچه پس کوچه های سرزمین های اسلامی نیز هر کس با ذبح قربانی یا شراکت در آن، خود را در شمار حاجیان بیت اللّه الحرام جای می دهد و با استفاده از فرصت عید، دل خویش را با کاروان دل ها به طواف خانه دوست می فرستد.در سفر معنوی حج، انسان کامل ضمن رسیدن به یگانگی الهی سعی می‌کند تمام الگوهای خود را از بین ببرد. روح حج، روح ولایت و امامت بوده و عید قربان، عید توحید، حریت، ولایت، تسلیم شدن در برابر خدا و غلبه بر شیطان ظاهری و باطنی است.عید قربان روز رهایی از نفس شیطانی است.  این عید هر ساله با شور خاصی در بین مردم انجام می شود، این عید یادآور تقرب به درگاه الهی است که دل انسان ها را بیدار می سازد. به جرات می توان گفت این روز روحیه بیداری خاصی را در وجود انسان ها منور می سازد که باید این مهم نیز به نسل های نو انتقال یابد.عید قربان بیانگر زیرپا گذاشتن بسیاری از جاذبه های دنیوی است که انسان با تزکیه نفس به این منزلگاه دست می یابد.


خداوند برای آنکه مقام بندگان خویش را بالا برد، آنان را با آزمون های سختی می آزماید. یکی از این آزمون ها که متوجه ابراهیم علیه السلام شد، قربانی کردن فرزندش، اسماعیل علیه السلام بود. خداوند در قرآن کریم فرموده است: «پس از آنکه اسماعیل با پدرش به مقام سعی و کوشش رسید، پدر رو به فرزندش گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم. نظر تو چیست؟ گفت: پدرم! هر چه دستور داری انجام بده. به خواست خدا، مرا از صابران خواهی یافت. هنگامی که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم پیشانی او را بر خاک نهاد، ندا دادیم که ای ابراهیم! آن رؤیا را تحقق بخشیدی (و به مأموریت خود عمل کردی). ما این گونه نیکوکاران را جزا می دهیم. این به یقین همان امتحان آشکار است. ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم و نام نیک او را در امت های بعد باقی نهادیم.» به راستی که نام ابراهیم علیه السلام زنده است و هر سال نه تنها در بزرگ ترین مجمع عبادی ـ سیاسی مسلمانان؛ یعنی حج، حاجیان با قربانی خویش از او یاد می کنند، بلکه در تمام جهان اسلام نیز روز عید قربان را یادگاری جاوید از ابراهیم خلیل علیه السلام می دانند و به یاد او و فرزندش، اسماعیل، قربانی می کنند.


علمای اخلاق دو فلسفه را برای قربانی کردن بیان کرده اند که مهمترین آن ، تقرب به خدا و کشتن هوای نفس است. حضرت ابراهیم علم به کشتن انسان بی گناه را دارد و آگاه به معصومیت فرزندنش اسماعیل است؛ اما برای اطاعت از فرمان خدا و اطاعت پذیری از معبودش در معرض امتحان بزرگی قرار می گیرد و از این امتحان سربلند خارج می شود. حضرت ابراهیم در این امتحان الهی یقین دارد که در قربانی کردن فرزندش فلسفه ای و مصلحت خدا است؛ از این رو ابتدا نفس خودش را قربانی کرد و بعد آماده شد برای قربانگاهی دیگر که قربانی آن فرزندش بود حضرت اسماعیل نیز در امتحان خداوند، اگر ابتدا نفس خودش را قربانی نمی‌کرد نمی توانست این گونه برای قربانی شدن آماده شود. عید قربان یکى از اعیاد بزرگ مسلمانان و یادآور آزمایش های الهی از حضرت ابراهیم (علیه السلام) و ذبح حضرت اسماعیل (علیه السلام) است که هر دو بزرگوار از این آزمایش سربلند بیرون آمدند. حج گزار در دهم ذی الحجه، اسماعیل وجودش و دلبستگى دنیوى را برای در راه خدا قربانى مى کند و به قرب الهی نزدیک می شود. عید قربان، روحیه بیداری خاصی را در وجود انسان ها منور می سازد که باید از این فرصت به خوبی بهره گرفت.  ابراهیم خلیل الله با قربانی کردن پسرش اسماعیل سر تعظیم به خواست خدا فرود آورد و ما باید از این کار درس بگیریم و برای خدا از جان خود و تعلقات دنیایی بگذریم.


قربان گاه اسماعیل علیه السلام ، کلاس درس فداکاری و جهاد اکبر است. پدری چون ابراهیم علیه السلام موظف است فرزندی چون اسماعیل را ذبح کند. ذبح اسماعیل علیه السلام ، تنها ذبح فرزند نیست، بلکه ذبح دنیا و پشت پا زدن به همه چیز است. نمایش تسلیم محض است. هیچ انگاری همه در برابر هستی مطلق است. خشکانیدن ریشه گناهان؛ یعنی دنیادوستی و ناامید کردن شیطان است. امتحان سختی است که ابراهیم علیه السلام با سرفرازی از این میدان خارج می گردد و چنین می شود که خدا به او سلام می دهد و او را صاحب قلب سلیم و بنده مؤمن و نیکوکار خویش معرفی می کند. مسلمانان نیز که پیروان مکتب توحیدی ابراهیم علیه السلام هستند، باید ابراهیم وار، شیطان بیرونی و درونی خویش را به قربان گاه برند؛ دنیا را با تمام زیبایی فریبنده اش به مسلخ عشق بکشانند و آن را فدای زیبایی آفرین کنند. عید قربان، فرصت خدایی شدن و رنگ خدایی گرفتن است.


آن روز، ابراهیم در کنار آبى ‏ترین تصور رسالت خویش، به نمایشى سرخ فراخوانده مى ‏شد. آنجا صحنه رقابت آسمان با زمین بود و او باید میان اسماعیل و پروردگارش، یکى را بر مى ‏گزید.محبوب ابراهیم، تحفه ‏اى از او خواسته است؛ هدیه ‏اى به نازکى حلق مبارک اسماعیل و اراده ‏اى به استحکام تیزترین شمشیرها. اینجا نقطه رویارویى همه انسان با شیطان است؛ این عید قربان است؛ عیدى که در آن، توحید ابراهیم، در دو راهى انتخابى سخت مى ‏ایستد و ملائک، نفس‏ها را براى تماشا حبس مى ‏کنند.به سوی عاشقی عزیمت کردی؛ با بال‏ هایی که هنوز جوانی می‏کرد، با چشم ‏هایی که گسترده می‏شد به روی دشت‏ها و ابراهیم را به شوق می ‏آورد.از تبار قله‏ های بلندِ فرزندان یعقوب، نازل شدی و دامان تشنه خاک‏ها تو را در کام گرفت و به شوق کشاند. تو اما بی‏قراری می‏کردی؛ مگر نه این که از جای دیگر بودی؟!مهر بی‏کرانه پدر در پیشگاه خدایت، دست به کار آزمون تو شد و تو به میعادی بی‏ وقفه با دلدار تن سپردی آن روز.امامت، ردای فاخری بود که در انتهای سفر طولانی ابراهیم، انتظارش می‏کشید؛ اما تقدیر چنین بود که این ردای باشکوه، با دست‏های تو بر شانه‏ های پدر بنشیند، در اوج یک گزینش دشوار، میان خواستن تو و اطاعت پروردگار تو.ناله ‏ها و دردها از تو می‏گریختند به وقت لغزش خنجرِ بُرّان در زیر گلویت، از آن رو که عزمِ عظیمِ تسلیم و رضای تو، می‏ترساندشان. پس این بار، تو پشتیبان ابراهیم شدی و دست‏های او را جان دادی برای بریدن.


فرشته‏ های ناظر ماجرا، لب می‏گزیدند پنهان: «سرانجام چه خواهد شد؟» نفس در سینه‏ ها حبس شده بود، نه صدایی بود و نه سکوتی، سراسر، انتظار بود و هول.چه میعادگاه خلوت و زیبایی! اسماعیل، در دست‏های اراده ابراهیم. سر اسماعیل، در آغوش پدر و نگاه اسماعیل، نه به چشم‏های پدر، که به آن سوی ابرها و آسمان‏ها و خدایی که چند لحظه بعدتر را بهتر از همه می‏دانست.آن روز، نه گلوی اسماعیل بریده شد و نه ابراهیم پدری را بر بندگی ترجیح داد. تنها رضایت و سرسپردگی به «او» بود که بیداد می‏کرد، پس به رسم نمایش سرفرازی و قبولی، گوسفندی ذبح شد.از آن روز بزرگ و باشکوه تاکنون، جشن میعاد اسماعیل و ابراهیم با فرمان پروردگار، هر سال و هر قربان، تکرار می‏شود که جشن دلدادگی و شیدایی است و در دل ایمان مومنان دوست، آذین پرنشاط قرب و دیدار، بسته می‏شود.اگر ابراهیم خلیل ، در اجراى فرمان پروردگارش ، خنجر بر حنجر اسماعیل مى نهد، اگر اسماعیل ذبیح ، پدر را در اجراى امر خدایى ، تشویق و ترغیب مى کند، اگر شیخ الانبیاء در نهادن کارد بر حلقوم فرزندش ، لحظه اى تردید و توقف نمى کند؛ همه و همه ، نشانه مسلمانى آن پدر و پسر و شاهد صداقت در عقیده و عشق ، و وفادارى در قلمرو بندگى است


در روز عید قربان، حج گزار، منیت وجودش را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا کرده است را قربانى مى کند تا سبکبال شود عید قربان پاک ترین عیدها است عید قربان عید سر سپردگی و بندگی و عیدبر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است. عید قربان عید نزدیک شدن دل هایی است که به قرب الهی رسیده اند و در نهان خانه دل خود هیچ چیز جز یاد و نام خدا ندارند. حج اجتماع عظیم جهانی و عظیم ترین گردهمایی مسلمانان سراسر جهان است.  این گردهمایی یکی از شعائر بزرگ اسلامی است که درخشش ویژه ای در تاریخ اسلام داشته و نقش محوری در وحدت و انسجام دنیای اسلام دارد و مراسم حج بیش از هر چیز ناظر بر ایجاد و تقویت روحیه برادری دینی و ایمان به عقیده توحید است. عید قربان بزرگ ترین روز حج محسوب می شود، چنان که از امام صادق(علیه السلام) نقل است که در جواب معاویه بن عمار که از ایشان درباره «یوم الحج االاکبر» پرسیدند، فرموند: «آن، روز عید قربان است» و لذا از آن جهت می توان گفت عید قربان تجلی توحید بوده و نمادی از تجلی انسجام اسلامی در ایام حج است.  امام خمینی(رحمه الله علیه) که احیاگر اسلام ناب است، درباره عید قربان چنین فرموده است: «عید قربان، عیدی است که انسان های آگاه را به یاد قربانگاه ابراهیمی می اندازد؛ قربانگاهی که درس فداکاری و جهاد در راه خدای بزرگ را به فرزندان آدم و اصفیا و اولیای خدا می دهد، این پدرِ توحید و بت شکنِ جهان، به ما و همه انسان ها آموخت که، عزیزترین ثمره حیات خود را در راه خدا بدهید و عیدی بگیرید. خود و عزیزان خود را فدا کنید و دین خدا را و عدل الهی را برپا نمایید و به همه ما ذریه آدم فهماند که «مکه» و منی قربانگاه عاشقان است و محل نشر توحید و نفی شرک که دلبستگی به جان و عزیزان نیز شرک است.


از آنجا که قانون‌گذار و شارع احکام اسلام، خداوند حکیم است، تمام دستورات و قوانین اسلام بر اساس حکمت وضع شده، هر چند ممکن است ما از بسیاری از علل و حکمت‌های آن آگاه نباشیم.  قربانی کردن حاجیان در روز عید قربان، نمادی از قربانی کردن هواهای نفسانی و ذبح نفس اماره است و منظور خداوند از دستور به ذبح حضرت اسماعیل(ع) به این دلیل بود تا حضرت ابراهیم(ع) در پرتو این عمل، با سرسخت‌ترین و ریشه دارترین عامل تعلّق نفس که حُبّ و دوستی فرزند است، مبارزه کند و با اطاعت از خدای متعال، تعلّق نفسانی را ریشه کن سازد. همان‌طور که اطاعت از این دستور نقش تربیتی بزرگی در جهت رهایی از زندان نفس و تعلّقات حضرت ابراهیم (ع) و حضرت اسماعیل (ع) داشته، قربانی کردن حاجیان نیز در واقع نوعی جهاد با نفس در راستای زدودن تعلّقات و وابستگی‌های دنیایی و مادی و رهایی از زندان مال‌پرستی و دنیاطلبی است.  هدف خداوند از وجوب قربانی در روزعید قربان آن است که حاجیان با پیمودن مدارج تقوا، در مسیر یک انسان کامل قرار گیرند و روز به روز به خدا نزدیک‌تر شوند.عید قربان عید کسانی است که راه اولیای خدا را طی می‌کنند، هر کس در زندگی خود غیر خدا را انتخاب کرد و به او دل بست در خسران و ضرر خواهد بود.  هدف از قربانی کردن در روز عید قربان قربانی کردن منیت و خودخواهی از خود میباشددر واقع فلسفه قربانی کردن تقرب به خدا و گردن نهادن بر امر او و مبارزه با نفس اماره است که این عمل، نیت خالص و تقوا می طلبد که در سوره حج نیز بر این نکته اشاره شده است. تقرب جویی به خدا مبتنی بر دو اصل است نخست حُسن فاعلی و دیگری حسن فعلی به این معنا که فرد هم باید نیت خوب و خالص داشته باشد هم فعل خوب و نیکو.اگر فعل خوب را با نیت بد مانند شرک، مخلوط شود، این قربانی پذیرفته نیست و اگر کار ناپسند نیز با نیت نیکو انجام شود، این هم مقبول نیست چرا که عمل انسان زشت است و به همین دلیل او را به جایگاه مطلوب یعنی تقرب به خدا نمی رساند.

اما در روز عید قربان این تسلیم خدا با نفس کُشی، در قالب قربانی کردن حیوان تحقق می یابد. یعنی اینکه انسان با عمل قربانی کردن تسلیم محض بودن خود را در نزد رب العالمین اعلام می کند و رضایت او را به دست می آورد و البته این تسلیم باید همیشگی باشد و در این میان حج یک کارگاه آموزشی است.بنابراین فلسفه قربانی کردن، اظهار تسلیم و ایمان به امر خدا است و این درست بر ضد اصل قداستی است که ادیان غیرتوحیدی دارند.وقتی حاجی قربانی می کند، در واقع نفس اماره را می کشد که این عمل، ایثار، تسلیم بودن، مقدم دانستن دیگران بر خود، زودن از تعلقات مادی و رهایی از زندان از مال پرستی و ... را نتیجه می دهد.قربانى کردن درس ایثار و فداکارى، گذشت و آمادگى براى شهادت در راه خدا و کمک به نیازمندان و مستمندان را به انسان‌ می‌آموزد.قربانی کردن در عید قربان نشانه ای از آمادگی برای رضای خداست و انسان مؤمن با قربانی کردن هوای نفس و دروی از گناه و معصیت در مسیر جلب رضایت خداوند حرکت کرده تا به سعادت ورستگاری دست یابد.با رسیدن این عید بزرگ لازم است با درس گرفتن از اولین بت شکن جهان، نفسانیات را از بین برده و خویشتن را سبکبار سازیم.عید قربان  فرصتی برای درک حقیقت ایثار و فدا شدن در راه الهی است.


 امتحان‌های الهی در مورد همه بندگان وجود داشته و خواهد داشت چنان که در مورد همه بندگان به‌ویژه درباره پیامبران الهی، حضرت ابراهیم(ع)، پیامبراکرم(ص)، ائمه اطهار(ع) با توجه به شرایط و به نسبت تقربشان به خدا وجود داشته است و توانستند نمره قبولی را سرفرازانه به دست آورند. حضرت ابراهیم(ع) فرزندش اسماعیل را برای قربانی شدن حاضر کرد که به لطف الهی اجرا نشد اما امام حسین(ع) همه فرزندان، خانواده، اصحاب و یارانش را برای فدا شدن در راه خدا به کربلا آورد و در نصف روز در مسیر الهی فدا کرد ازاین‌رو امتحان امام حسین(ع) در طول تاریخ، تکرار نشدنی و مظهر امتحان و ابتلای الهی برای پیامبران و اولیای الهی بوده است. شیعه حقیقی کسی است که در راه خدا آماده فداکاری بوده و گذشتن از دنیا برایش آسان است همانگونه که شیعیان با گذشتن از مال و جانشان، شجره طیبه اسلام را آبیاری کرده و از آن محافظت کرده‌اند و ما امروز بارور شدن آن را مشاهده می‌کنیم.همانطور که ابراهیم خلیل الله سر تعظیم به خواست خداوند فرود آورد ما نیز بایستی شرط بندگی به جای آورده و مطیع و فرمانبردار حق تعالی باشیم.  تقوا و جهاد در برابر نفس جزو واجباتی است که انسان ها همواره باید در این راستا کوشا باشند، باید با تاسی به این روز از تعلقات دنیوی و نفسانی و تمنیات در مقابل خداوند رهایی یافت.


عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین»، و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین.عید قربان، جلوه‌گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سایه عبودیت.عید قربان، یادآور زیباترین نمونه تعبد انسان در برابر خداوند متعال است.عید قربان، بالاترین نقطه اى است که اوج مقام بشر تعیین مى شود و تا ابد، درجه ایمان با همان نقطه سنجیده مى گردد.عید قربان، عید شرافت بنى آدم است و کرامت انسانى اش؛ جشن رها شدن از قید پدرانى است که جان فرزند خویش را نذر قربان گاه ها مى کردند.

عید قربان، سرآغاز حکومت توحید است و تولد ایمان و مرگ تردید.عید قربان، نقطه عطف آزادى است در تاریخ اسارت ها و بردگى هایى که بر انسان تحمیل شده بود.عید قربان، عید سربلند بیرون آمدن از امتحان عبودیت است.عید قربان روز رها شدن از تعلقات دنیوی و رهایى از هر آنچه غیر خدایى است.عید قربان، عید سربلند بیرون آمدن از امتحان عبودیت است.عید قربان، نقطه عطف آزادى است در تاریخ اسارت‏ها و بردگى ‏هایى که بر انسان تحمیل شده بود.عید قربان، سرآغاز حکومت توحید است و تولد ایمان و مرگ تردید.عید قربان، عید تسلیم است و تعظیم شعایر الهى.قربانى کردن، نماد شکرگزارى است و نماد خاکسارى و ره‏سپارى با دین حنیف ابراهیم علیه‏السلام.

قربانى کردن، نماد انفاق است؛ انفاق عزیزترین‏ها و بهترین‏ها؛ که «لَن تَنالُوا البِرَّ حتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون»؛ نشانه‏ اى است براى نشان دادن بندگى و «هم‏صدا با حلق اسماعیل» نواى اطاعت سر دادن.قربانى کردن، نردبان تقرب است و ذره شدن تا اوج... تا ملکوت... چاقو زیر گلوى «حرص» نهادن است و ریختن خون «بخل»؛ دل از تیرگى ‏ها شستن است و تن سپردن به پاکى آب‏هاى طهارت.عید قربان، روز اثبات تسلیم و بندگیه. روزی که انسان در برابر معبود و معشوق حقیقی، به هیچ بودن همه چیزای دیگه اعتراف می کنه. غیر را فدای دوست می کنه تا ایمان و عمل به هم گره بخوره و او به حقیقت تقوا و تسلیم برسه. قربانی، نمادی از مساوات و منعکس کننده عدالت اجتماعی در اسلامه! مستحبه که گوشت قربانی به سه قسمت تقسیم بشه: یک قسمت اون برای مصرف شخص قربانی کننده، یک قسمت اون برای هدیه دادن و یک قسمت اون برای انفاق نیازمندان.


عید قربان، روز ثبوت و اثبات عشق و تسلیم است.روزی است که انسان در برابر معشوق، هیچ بودن همه چیز را می پذیرد،خود و همه چیز را فدای او می کند و «تعبّد» را که نتیجه عرفان، شهود و دیدن یار است،به معرض دید می گذارد.عید قربان فصل قربانی کردن عزیزها در آستان «عزیزترین» یعنی خداست.عید قربان مجرای فیض الهی و بهانه عنایت رحمانی به بندگان مؤمن و مطیع است.«قربانی» وسیله قرب به خداست و عید قربان روز تقرّب به پروردگار است.روز رها شدن از تعلّقات قربانی کردن تمنیّات در پیش پای اراده الهی است.عید قربان، روزی که  منیّت، در منا قربانی می شود«منی» اولین قربانگاه عشق است، نزدیک ترین نقطه به آسمان.از جای جای خاکش، عطر قدم های فرشتگان می آید!«منی»، قشنگ ترین آغاز داستان بلندِ عشق و جان بازی است و «یقین و اخلاص»، سرفصل لحظه لحظه ی این قصّه است.


قربانی کردن در منا، مقدمه رسیدن به غدیر است. اگر هواهای نفسانی در منا قربانی نشه، در غدیر خم، تسلیم حق شدن مشکله. اونچه از قربانی به خدای سبحان می رسه، گوشت و خون نیست، بلکه روح اونا که کردار و جان اعمال ماست. حاجی، وارث ابراهیم خلیل خواهد بود؛ به شرط در قربانگاه، اسماعیل نفس رو قربانی کرده و به درجه تسلیم در برابر اوامر الهی رسیده باشه.مناسک حج که عید قربان در اوج عظمت اون قرار داره، افزون بر رسیدن به توحید، عامل مؤثری برای دست یافتن به انسجام و هم بستگی هرچه بیشتر مسلمان هاست.بار الها !حج درونی ام را به قربانی کردن نفس پایان ده تا اسماعیل وجودم را که در من به ودیعه نهاده ای با همان معصومیت کودکانه به دیدار تو آورم عید قربان بر تمامی مسلمانان مبارک باد.

http://kordestanweb.ir/%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C/251-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4/2483-%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7




تاریخ : یکشنبه 93/7/13 | 1:41 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر




تاریخ : یکشنبه 93/7/13 | 1:31 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

کوبار، مراسم سوم روز تدفین حجت الاسلام فخری لنگرودی با حضور جمع کثیری از مردم شهرستان لنگرود،  جمعی از روحانیون استان های گیلان، مازندران و جمعی از مسئولین استانی، محلی  و خارج از استان در مسجد جامع لنگرود برگزار شد.

به گزارش اختصاصی کوبار، پس از مداحی دوتن از مداحان اهل بیت، سخنران و واعظ این مجلس ترحیم حضرت حجت السلام و المسلمین جعفر شجونی (دبیر جامعه وعاظ و عضوجامعه روحانیت مبارز)با اشاره به مظلومیت مرحوم فخری گفت: من فخری را مظلوم می دانم چرا اینکه شخصیت و عالمی که اینطور کشته شود وپس از 11 روز در جنگل پیدا شود مظلوم است شجونی گفت: اوایل انقلاب بعضی ها می آمدند و با تعجب به ما می گفتند فلان روحانی پیکان صفر دارد و یا اینکه فلان شخص، غذایش مرغ است، بنده هم به این نادانها می گفتم پس چه! بروند و ژیان 29 ساله بگیرند و یا اینکه مرغ نخورند، مگر خداوند مرغ و گوشت را برای شغالها آفریده یا انسانها. اینها همانهایی بودند و هستند که حلال خداوند را حرام جلوه می دهند و بعضی ها هم که با رفتارشان نشان داده اند که بویی از انسانیت نبرده اند بنده بارها سر منابر گفته ام که خدا پدر گاو را بیامرزد! گاو شرف دارد نسبت به بعضی از آدمهایی که رفتار شیطانی دارند.

این واعظ معروف گیلانی در بخش دیگر از سخنرانی خود گفت: دانشگاه آزاد اسلامی 500 هزار میلیارد تومان قیمتش است آیا کسی می پرسد که این سرمایه عظیم دست چه کسی ست باید بگویم که دست کسانی ست که هیچ سابقه خوبی ندارند دست آنهایی ست که پرونده دارند تازه می آیند و پشت تریبون ها می گویند که دانشگاه آزاد مال خداست! اگر واقعا اینها به گفته خودشان ایمان دارند بیایند و این دانشگاه را به بنده های خدا بدهند نه به بچه های خودشان!

وی ادامه داد: می بینیم که برخی از دستگاههای ذیربط 157 ملیارد تومان به یک نفر وام می دهند و آن فرد هم اصلاً و ابدا این پول را برای پروژه پیشنهاد شده مصرف نمی کند، بعد همین آقایان به جای اینکه به دنبال نظارت و بررسی بر عملکرد این آقایان متخلف بروند. به دنبال آن کسی می روند  که به خاطر هنر فرش بافی 5 میلیون وام گرفته است پشت سرهم می روند درب منزل آن خانم یا آقا می گویند چند قسط شما عقب مانده!

شجونی در پایان مرحوم فخری لنگرودی را روحانی فعال و اهل مطالعه دانست و باذکر مصیبتی از ائمه اطهار (ع) سخنرانی خود را به پایان برد.

به گزارش کوبار، در این مراسم کلیپی کوتاه از زندگی فخری لنگرودی پخش شد که زندگی این مرحوم از ولادت تا وفات را به تصویر کشید، حضور فخری در جبهه های حق علیه باطل و حضور مستمر مرحوم در عتبات و عالیات در این کلیپ پررنگ و قابل توجه بود.

http://www.koobar.ir/index.php/ejtemaei/767-2014-10-01-07-47-28




تاریخ : شنبه 93/7/12 | 11:46 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


شیوه های کنترل نفس درقرآن

1- تسلط بر هوای نفس
اولین قدم در کنترل نفس ،تسلط ودر اختیار گرفتن فزون طلبی های نفس است.
میل نفس و خواهش دل به کامرانی و شهوات را هوی و هوس نامند. منظور از نفس شانی از روح انسان است که مدیریت قوای نفسانی مانند شهوت و غضب، تن و جنبه های طبیعی انسان را به عهده دارد. اما در اغلب موارد به دلیل افزون خواهی نیروهای نفسانی و تمایل به افراطی گری آدمی دچار شهوت و غضب مفرط و خواسته های افراطی در راستای کامیابی و لذت طلبی و راحت خواهی می شود، که به آن هوای نفس اطلاق می گردد.
هوی در میل های مذموم و ممدوح هر دو به کار می رود اما در قرآن بیشتر در خواهش های مذموم به کار می رود. (سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، نشر دار الکتب الاسلامیه، ج 7، ص 171) «وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا؛ و هوسهاى کسانى را که آیات ما را تکذیب کردند پیروى مکن». (سوره انعام، آیه 150)
غفلت ازیاد خدا، فراموش کردن نعمتها و پیروی از شیطان و شیطان صفتان، افراط و تفریط در اعمال و رفتار، برخی از مصادیق پیروی از هوای نفس میباشد. خداوند متعال در سوره کهف با اشاره به این نکته می فرماید: وَ لا تُطِعْ مَنْ اَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتّبَعَ هَواهُ وَ کانَ اَمْرُهُ فُرُطاً;1 ای رسول ما! از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن ؛ همانها که از هوای نفس پیروی می کردند و کارهایشان از روی افراط و تفریط است.
در قرآن پیروی از هوی نفس مورد نکوهش و مذمت قرار گرفته است و کسانی که از هوی و هوس پیروی نمی کنند مورد ستایش و تشویق پروردگار متعال قرار گرفته اند:«وَ أَمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏* فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى» و اما کسى که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوس باز داشت. پس جایگاه او همان بهشت است». (سوره نازعات، آیه 41)؛ (بهاء الدین خرمشاهی، دانشنامه قرآن، انتشارات دوستان، ج 2، ص 2358)
در روایات اهل بیت (ع) نیز روایات متعددی پیرامون خطر هوی نفس و لزوم مخالفت با هوس ها وارد شده است از جمله در روایتی از حضرت علی (ع) نقل شده: ؛ فرمانبری از نفس و پیروی از هوس های آن، شالوده هر رنج و سرچشمه هر گمراهی است».
و در روایت دیگری آمده: «ملاک الدین مخالفه الهوی؛ اساس دین، مخالفت با هوای نفس است».
(امام علی علیه السلام فرموده«ایاکم و غلبه الشهوات علی قلوبکم فان بدایتها ملکه و نهایت ها هلکه» زنهار از چیره آمدن شهوت ها بر دل هایتان، زیرا که آغاز آن ها بندگی است و پایانش نابودی». و فرمود: «مبادا هوس بر شما چیره آید، زیرا که آغاز آن فتنه و گمراهی است و فرجامش رنج». (محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ترجمه حمید رضا شیخی، نشر دار الحدیث، ج 14، ص 6690، ح 21365/ 21408/21435) برای این امر مهم لازم است به چند نکته توجه نمایید :
. هوای نفس از جهتی مانند هوای داخل یک بطری است. تا وقتی که این هواها یکّه تاز میدان نفس ما هستند لذت یادخدا وارد نمی شود و کاری نمی‌توان کرد؛. البته میل به خوبی ها و محبت خداوند, در اصل فطرت ما وجود دارد، ولی تا زمانی که هوای نفس باشد خفته خواهد بود و بی اثر می باشد.
اکنون, پرسشی به ذهن می‌آید که: چه عاملی می‌تواند آن میل های خفته را در ما فعّال و بیدار سازد؟ در پاسخ می‌گوییم: ایمان و عمل صالح. قرآن کریم می فرماید: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمان وُدّا».سوره مریم، 96. حکما گفته‌اند: علم و ادارک یعنی همان عقلانیت, عامل شوق است؛ چرا که, آن میل نهفته به وسیله درک و شعور, زنده و برانگیخته می‌شود و بر ما لازم است بدین وسیله به تقویت آن بپردازیم.
هر یک از ما موظفیم با نفسی که ما را به انجام زشتی ها امر می کند مبارزه کنیم و نسبت به هر دستوری که از نفس اماره صادر می شود مخالفت کنیم .
امام علی (ع) می فرمایند : هرگاه نفس تو در برابرت سرکشی کرد , تو نیز در برابر او سرکشی کن , رام تو می شود. (7) و یا حدیثی دیگر از امام صادق (ع) که فرمود : و چون کسی را بینی که در کوشش و مجاهده بر تو پیشی گرفته است , نفس خویش را توبیخ و ملامت کن تا بر تلاش تو در بندگی بیفزاید و او را با زمامی از امر ( به معروف و کارهای نیک ) و عنان باز دارنده , مهار کن , تا از مسیر حق و بندگی دور نشود. (8)
امام علی (ع) در حدیثی می فرمایند : همانا نفس تو مرکب توست , اگر آن را به مشقت اندازی نابودش می کنی و اگر با آن مدارا کنی زنده اش نگه می داری. (9)
پس با جمع احادیثی که بیان شد می توان اینگونه نتیجه گرفت که : مقصود از مدارای با نفس , اطاعت از نفس نیست بلکه بدین معنا است که تکالیف را آهسته آهسته و به مرور زمان به او تعلیم دهیم .
مثلا کسی که نماز صبحش را به زور می خواند , اگر تصمیم بگیرد همچون میرزا جواد آقای تبریزی ( رضوان الله تعالی علیه ) هر شب دو ساعت قبل ازاذان صبح بیدار شده و به عبادت و مناجات و نماز شب بپردازد و سپس نماز صبح خوانده و بعد از آن به تعقیبات نماز صبح بپردازد و بین الطلوعین را بیدار باشد و .... چنین کسی ممکن است یک هفته دوام بیاورد ولی بعد از مدت زمان کوتاهی چه بسا , نماز صبحش را نیز نخواند .
بلکه اگر کسی قصد دارد اهل مناجات با خدای مهربان در سحر شود , میبایست ابتدا خود را به خواندن نماز صبح , در اول وقت عادت دهد ؛ بعد از مدتی , مثلا ده دقیقه قبل از اذان صبح بیدار شده و دو رکعت نماز شب بخواند ؛وقتی نفس به این کار عادت کرد , بیست دقیقه زودتر بلند شده و به عبادت در دل شب مشغول شود.
لازم است برای بدست آوردن راه های دقیق مبارزه با نفس و کشف مسیر صحیح اصلاح و تزکیه نفس، مطالعه در این زمینه را در دستور کار خود قرار دهید.
(7) میزان الحکمه / ج 13 / ص 6404 / ح 20508
(8) مصباح الشریعه / عباس عزیزی / باب هشتادم
(9) میزان الحکمه / ج 13 / ص 6390 / ح 20480
(10)اخلاق در قرآن جلد اول صفحه211،آیة الله مصباح یزدی به نقل از سایت تبیان.
-راه روشن, ترجمه مهجه البیضاء فیض کاشانی
- اخلاق اسلامی, ترجمه جامع السعادات ملا مهدی نراقی
- معراج السعاده، ملا احمد نراقی
- نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی کنی
- اخلاق در قرآن (3 جلد) مصباح یزدی
منابع بیشتر:
- خودشناسی برای خودسازی، مصباح یزدی
- تهذیب نفس، ابراهیم امینی
- مقالات استاد محمد شجاعی
- خودسازى، شهید باهنر
- خودسازى، محمد یزدى
- جهاد با نفس، ج 3، حسین مظاهرى
2- کنترل نگاه
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
هر آن چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
از این رو قرآن دستور می دهد از چشم مراقبت شود و همین طور رها نباشد«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ؛ به مؤمنان بگو: چشم‏هاى خود را از نگاه به نامحرم فرو گیرند»[12] که اگر آن را رها کردید شما را بلافاصله در شهوات رها و غرق خواهد کرد. امام صادق(ع) مى‏فرماید: «نگاه به نامحرم، تیرى از تیرهاى مسموم شیطان است و چه بسا یک نگاهى که حسرتى طولانى بر جاى گذارد».[13]
کاش این گونه بود که با دیدن ،چشم سیر می شد، اما هر چه بیشتر می بیند بی تاب تر و حریص تر می شود، گویا سیری ناپذیر است، تا مگر صاحب خود را به هلاکت اندازد. حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:« چیزی در بدن کم سپاس تر از چشم نیست، خواسته اش را ندهید که شما را از یاد خدا باز می دارد».[14] مگر می شود با نگاه های دنباله دار شهوت خود را کنترل کرد؟
تا که هیزم مى‏نهى بر آتشى- کى بمیرد آتش از هیزم کشى
حسرت و اندوه طولانی:
امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: چه بسا نگاه هایی که غصه های طولانی را در پی دارد . به این معنی که چشم قوی ترین ابزار حسی است و این دل است که بعد از نگاه به کار می افتد ولی چون امکان رسیدن به آنچه دیده شده فراهم نمی شود ؛ افسردگی و رنجوری عاید انسان می شود .
ایجاد نگرانی و اضطراب :
چشم چرانی های هوس آلود بدحجابی و بی حجابی زنان و دختران بی بند و بار از جمله عوامل مؤثر در ایجاد اضطراب و نگرانی افراد و خانواده ها و هرج و مرج و ناامنی در جامعه به حساب می آید.
امام علی(ع) می فرماید: «کسی که نگاهش را کاهش دهد، قلبش آرام می گیرد.»
عذاب اخروی:
علاوه بر ابتلا به عواقب دنیوی، «چشم ناپاک» از عذاب و شکنجه الهی نیز بی نصیب نمی ماند. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود : آن که چشمانش را از نگاه به زن نامحرم پر کند، روز قیامت، خداوند چشمانش را با میخ های آتشین و از آتش پر کند، تا وقتی که به حساب مردم رسیدگی کند، سپس امر می شود که او را به جهنم ببرند.
نار بیرونى به آبى بفسرد- نار شهوت تا به دوزخ مى‏برد

«چشم پاک»
گفتنی است چشمی که به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب برکات زیر می گردد:
الف- دیدن شگفتیها: رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: چشمهایتان را (از نامحرم) بپوشانید تا عجایب و شگفتیها را ببینید.
ب- راحتی قلب: امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: آن که از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت کرده است.
ج- نیک خویی:‌ هم چنین آن حضرت فرمود: کسی که نگاه هایش کنترل شود، صفاتش نیکو گردد.
د- پاداش الهی: امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: هر کسی زنی را ببیند و بلافاصله دیده اش را به آسمان بدوزد یا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر این که خداوند حوریان بهشتی را به عقد او در آورد.
ه- چشیدن شیرینی ایمان: پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند.
در مناجات شعبانیه چنین آمده است: «خداوندا توانی در من نیست تا بدان از عصیان و سر پیچی تو روی گردانم، مگر به هنگامی که برای محبت خود بیدار و هوشیارم کرده باشی».
انسان موجودى مختار و داراى تمایلات گوناگون است. ولی با عزمى آهنین و مبارزه‏اى دائمى و تدریجى با نفس مى‏توان به چنین جایگاه رفیعى دست یافت. موارد زیر در این زمینه بسیار سودمند است، ولى هیچ یک را تضمین قطعى نمى‏توان به حساب آورد. بلکه تضمین نهایى، در نفس و عزم راسخ خود انسان است:
1) مطالعه پیوسته در عوالم پس از مرگ و احوال برزخ و قیامت و جدیت در ترس از عوالم پس از مرگ.
2) مطالعه پیرامون عواقب وخیم گناهان.
3) ارتباط پیوسته و قلبى با خداوند، خواندن قرآن، دعاها، نماز شب و ... ولیکن با توجه و حال.
4) داشتن حالت انابه، خضوع، و تضرع دائمى، توبه و استغفار.
5) دورى از عواملى که انسان را به گناه متمایل مى‏سازد؛ مانند محیط هاى آلوده به گناه.
6) از بین بردن زمینه‏هاى گناه؛ مثلاً کسى که انحرافات جنسى دارد باید هرچه سریع‏تر ازدواج کند.
7) نشست و برخاست با انسان‏هاى مؤمن و خداترس واقعى.
8) جدیت در مبارزه با خواهش‏هاى نفسانى.
9) توجه به عواقب نگاه به نامحرم.
10) در برخورد با نامحرم سعی کنید به حداقل ارتباط اکتفا کنید. سخن کوتاه بگویید و از اطاله کلام با آنها خودداری کنید.
11) هنگام صحبت کردن به صورت آنها نگاه نکنید و به طور کلی نگاه خود را فرو بیندازید چنانچه قرآن می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم؛ به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و پایین بیندازند» همین دستورالعمل را برای زنان نیز دارد «قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن».
12) از قرار گرفتن با نامحرم در یک محیط خلوت که فردثالثی نیست خودداری کنید.
تقویت اراده و استفاده از یک برنامه اخلاقی محاسبه نفس (تشویق و تنبیه) خواهد توانست به تدریج به کنترل دقیق و کامل چشم بیانجامد بنابراین توصیه می شود هر روز صبح با خود عهد کنید امروز به نامحرم نگاه نمی کنم ولی اگر نگاه شهوت آلود کردم خود را جریمه خواهم کرد. در طی روز نیز مراقب همین عهد خود با خود باشید. در پایان روز نیز به محاسبه رفتار و نگاه های خود بپردازید، اگر موفق بودید خود را تشویق کنید و شکر خدا کنید و اگر در مواردی مرتکب خلاف شدید از خداوند عذرخواهی کنید و برنامه تنبیهی تان را به اجرا گذارید. این برنامه عملی را هر روز پیاده کنید و پیگیری کنید. مطمئن باشید به تدریج خواهید توانست چشم تان را کنترل کرده و موارد خطا را کاهش دهید.
البته ناگفته نماند کنترل چشم از نگاه حرام کاری است مشکل ولی ممکن و شدنی. این کار نیز مثل هر کار دشوار دیگری با تمرین و جدیت و مراقبت و اراده قوی آسان و راحت می شود چون: کار نیکو کردن از پر کردن است.
بزرگان پس از سال ها کوشش و تربیت و ریاضت علمی و عملی از جوانی و ارتباط با بزرگان اهل کمال و انس با اهل معرفت و پیمودن فراز و نشیب های فراوان به این مرحله از تسلط بر نفس و کنترل قوا و اعضا و خواهش ها رسیده اند که می توانند نگاهی عاری از گناه و حرمت داشته باشند. این کاری نیست که بدون آگاهی های نظری و علمی و بدون تکرار و تمرین و افتادن و برخاستن ممکن و عملی باشد. اگر انسان از نظر علمی و بینش به خوبی درک کند که عالم محضر خداوند است و باور کند هیچ امری از ما و اعمال و حرکات ما از دید الهی پنهان نیست و این مطلب را بارها و بارها به خود بفهماند و به نفسش تلقین کند تا به مرحله لمس و احساس و باور قلبی برسد. ترک خلاف و عملی که موجب ناخشنودی خداوند است کاری ممکن و شدنی می باشد.
مهم این است که نگاه حرام به صورت عادت در نیاید و قبح آن شکسته نگردد، یعنی باید هوشیار باشد و از دل و چشم خود نگهبانی دهد و اگر گرفتار خطا شد با سلاح توبه دشمن را ناکارا کند. چون اگر چشم رها و آزاد گردد و به هر صورت و هر منظره ای نگاه کند، این کار عادت و ملکه انسان می شود و در روایتی از امام عسکری(ع) آمده است: برگرداندن صاحب عادت از عادتش مانند معجزه است (بحار، ج 14، ص 38).
برای آگاهی بیشتر رک:
- مسئله حجاب، بخش پنجم، حجاب اسلامی
- تفسیر نمونه، ج 14، تفسیر آیات 30 و 31 سوره مبارکه نور

  http://porseman.org/showarticle.aspx?id=1004




تاریخ : شنبه 93/7/12 | 11:33 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


 مرحوم حجت الأسلام نصرت فخری لنگرودی گیلانی

 

مرحوم فخری را مظلوم می دانم/

در این مراسم کلیپی کوتاه از زندگی فخری لنگرودی پخش شد که زندگی این مرحوم از ولادت تا وفات را به تصویر کشید ،حضور فخری در جبهه های حق علیه باطل و حضور مستمر مرحوم در عتبات و عالیات در این کلیپ پررنگ و قابل توجه بود.

پس از مداحی دوتن از مداحان اهل بیت، سخنران و واعظ این مجلس ترحیم حضرت حجت السلام و المسلمین جعفر شجونی (دبیر جامعه وعاظ و عضوجامعه روحانیت مبارز) با اشاره به مظلومیت مرحوم فخری گفت: من فخری را مظلوم میدانم چرا اینکه شخصیت و عالمی که اینطور کشته شود وپس از 11 روز در جنگل پیدا شود مظلوم است شجونی گفت: اوایل انقلاب بعضی ها می آمدند و با تعجب به ما میگفتند فلان روحانی پیکان صفر دارد و یا اینکه فلان شخص، غذایش مرغ است، بنده هم به این نادانها میگفتم پس چه! بروند و ژیان 29 ساله بگیرند و یا اینکه مرغ نخورند، مگر خداوند مرغ و گوشت را برای شغالها آفریده یا انسانها . اینها همانهایی بودند و هستند که حلال خداوند را حرا م جلوه می دهند و بعضی ها هم که با رفتارشان نشان داده اند که بویی از انسانیت نبرده اند بنده بارها سر منابر گفته ام که خدا پدر گاو را بیامرزد! گاو شرف دارد نسبت به بعضی از آدمهایی که رفتار شیطانی دارند.

شجونی تصریح کرد: نهج البلاغه در بین ما انسانها خیلی غریب است بنده که که به جهت یک سخنرانی به لیبی رفته بودم آنجا در بین علمای سنی خطبه ای از امیر المومنین را به زبان عربی برای آنها قرائت کردم جالب این بود که در پایان صحبت های من از بنده پرسیدند شجونی! شما این مطالب را از کجا آورده اید و من به آنها گفتم این سخن علی (ع) در نهج البلاغه است و آنها گفتند: نهج البلاغه چه کتابی ست ما تا به اکنون نشنیده ایم واقعا جای تاسف دارد که کتاب دوم مسلمین هنوز در برخی از کشورهای اسلامی شناخته شده نیست.

این واعظ معروف گیلانی در بخش دیگر از سخنرانی خود گفت: دانشگاه آزاد اسلامی 500 هزار میلیارد تومان قیمتش است آیا کسی می پرسد که این سرمایه عظیم دست چه کسی ست باید بگویم که دست کسانی ست که هیچ سابقه خوبی ندارند دست آنهایی ست که پرونده دارند تازه می آیند و پشت تریبون ها می گویند که دانشگاه آزاد مال خداست! اگر واقعا اینها به گفته خودشان ایمان دارند بیایند و این دانشگاه را به بنده های خدا بدهند نه به بچه های خودشان!

وی ادامه داد: میبینیم که برخی از دستگاههای ذی ربط 157 ملیارد تومان به یک نفر وام می دهند و آن فرد هم اصلاً و ابدا این پول را برای پروژه پیشنهاد شده مصرف نمی کند ،بعد همین آقایان به جای اینکه به دنبال نظارت و بررسی بر عملکرد این آقایان متخلف بروند. به دنبال آن کسی میروند  که به خاطرهنر فرش بافی 5 میلیون وام گرفته است پشت سرهم پشت سرهم میروند درب منزل آن خانم یا آقا و می گویند الان در چه مرحله ای از کار هستید آیا این وام را برای فرش بافی دارید مصرف می کنید ویا نه!

شجونی در پایان مرحوم فخری لنگرودی را روحانی فعال و اهل مطالعه دانست و باذکر مصیبتی از ائمه اطهار (ع) سخنرانی خود را به پایان برد./اعتدال شرق

http://mazlomaneh.blogfa.com/




تاریخ : شنبه 93/7/12 | 9:32 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر

 

 

زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.
«أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»
به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید.
اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.
زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.
بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس،- هم همین طور - کسی مادرش را به کول می‌گرفت و به حرم می‌برد. چیزهای عجیبی را می‌دید.
ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله! به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود:
«غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.
همه زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام می‌دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند:
«از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!»
یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم اولاً قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت.
ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام.
حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمة الله مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند:
«در روز عاشورا مقداری از گِلِ پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم!
پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد.
«در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: کربلا بودم.»
این جمله دو معنی دارد:
معنی اول این که حضرت رضا علیه السلام آن روز به کربلا رفته بودند.
معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آن جا آتش روشن کردند!
کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می‌باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین - سلام الله علیهم - را یک یک با سلام ذکر می‌فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء- می‌باشد.
حرف آخر این که: عمل کنیم به هر چه می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.
در همین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند.
روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت می‌باشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. زیارت نامه می‌خواندند. همین زیارت نامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟
حرف آخر این که: عمل کنیم به هر چه می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.
منبع: کتاب به سوی محبوب، و کتاب برگی از دفتر آفتاب. آیة الله بهجت

http://kusarevelayat.parsiblog.com/Pages/bahjat/


 

 

 

10 توصیه آیت‌الله بهجت برای زیارت امام رضا(ع)

1- زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه‌السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید:
«أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»
زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین علیه‌السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.

 

2- به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه‌السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه‌السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید.

3- اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.

4- بسیاری از حضرت رضا علیه‌السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس،- هم همین طور – کسی مادرش را به کول می‌گرفت و به حرم می‌برد. چیزهای عجیبی را می‌دید.

5- ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا(ع) خواست او را شفا بدهد، شب، حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود: «غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته، خواهر جوابش را داده است.

6- همه زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. -قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه‌السلام بشمرید. حضرت علیه‌السلام می‌دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه‌السلام به کسی فرمودند: «از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!»

7- یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم؛ نخست آنکه قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت. دوم، در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام.

حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی رحمة‌الله علیه مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند: «در روز عاشورا مقداری از گِلِ عزاداری امام حسین علیه‌السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم!»
پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه‌السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد.
«در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: کربلا بودم.»
این جمله دو معنی دارد:
معنی اول این که حضرت رضا علیه‌السلام آن روز به کربلا رفته بودند.
معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه‌السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آنجا آتش روشن کردند!

8- کسی وارد حرم حضرت رضا علیه‌السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می‌باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین – سلام الله علیهم – را یک یک با سلام ذکر می‌فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء است.

9- در همین حرم حضرت رضا علیه‌السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه‌السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند.

روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف شد. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت است! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. زیارت‌نامه می‌خواندند. همین زیارت‌نامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن زیارت‌نامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع شد حال آیا حضرت رضا علیه‌السلام وفات کرده است؟

10- حرف آخر این که: عمل کنیم به هر آنچه که می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.

http://asreghanoon.com/%DB%B1%DB%B0-%D8%AA%D9%88%D8%B5%DB%8C%D9%87-%D8%A2%DB%8C/




تاریخ : شنبه 93/7/12 | 9:5 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی