***نسیم معرفت**
به نام خدا
آیا زن ها شرّ هستند ؟!!!
قال علی (علیه السلام) :
الْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِیهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا .همه چیز زن (زنان ) شرّ است و بدتر از همه آنکه چاره ای جز بودن (زندگی کردن )با آنها وجود ندارد.( و به اصطلاح باید با آنها ساخت وسوخت) [تمام زن شر است؛ یا تمام زنها شر هستند .]
نهج البلاغه فیض الأسلام حکمت 230 .
برای اینکه از این حدیث شریف استفاده نامطلوب ونامناسبی نشود لازم است که ابتداءََ معنای کلمه شرّ واقسام آن را بیان کنیم وبعد معنای درستی از حدیث فوق ارائه نماییم. شرّ در لغت به معنای : بد ، خسارت ، چیز زیان آور ، مُضرّ ، بدی , زیان و... آمده است ولی در اصطلاح شرّ عبارت است از آن معنی ومفهومی که از تقابلش با کلمه خیر فهمیده می شود وبه اصطلاح ( تُعرَفُ الأشیاءُ بِأَضدادِها یعنی هرچیزی به ضد خود شناخته می شود) شرّ در مقابل خیر عبارت است از هر آن چیزی که مخالف فطرت ومانعِ رشد و پیشرفت وکمال وسعادت ورستگاری انسان باشد. و خیر عبارت است از هر آنچه که موافق فطرت و سبب رشد و تکامل وسعادت ورستگاری انسان باشد. یکی از بحث های مهم و پیچیده و دقیق فلسفی ومعرفتی ، بحث در باره شرّ وخیر است . خیر چیست و شرّ چیست؟ به چه اموری خیر ویا شرّ گفته می شود؟! آیا درعالم هستی ، شرّی وجود دارد یانه ؟! در رابطه با خیر وشرّ در عالَمِ هستی چنین گفته اند که خیرِ مطلق ومحض که هیچگونه بدی وزشتی و ناپسندی و نقص و کاستی در آن راه نداشته باشد فقط در باره خداوند متعال مُتَصوّر است و خداوند ، خیر مطلق و نور مطلق است و همه امور خیر و نور به او منتهی می شود.[ قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ بگو : بارالها! مالک حکومتها تویی به هر کس بخواهی ، حکومت می بخشی و از هر کس بخواهی ، حکومت را می گیری هر کس را بخواهی ، عزت می دهی و هر که را بخواهی خوار می کنی. تمام خوبیها به دست توست تو بر هر چیزی قادری.سوره آل عمرامن آیه 26. اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ . خداوند نور آسمانها و زمین است مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی ( پر فروغ ) باشد ، آن چراغ در حبابی قرار گیرد ، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان ، این چراغ با روغنی افروخته می شود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی ( روغنش آن چنان صاف و خالص است که ) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله ور شود نوری است بر فراز نوری و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می کند ، و خداوند به هر چیزی داناست. سوره نور آیه 35. ]
و در باره شرِّ مطلق ومحض در جای خود (در مَباحث فلسفی و معرفتی )ثابت شده که در عالَمِ هستی ، شرّ مطلق ومحض وجود ندارد وگفته شده است که اساسا شرّ امر عدمی می باشد نه وجودی ، بنابرین شرّ عقلاََ قابلیتِ وجود و تحقق در خارج را ندارد ولباس وجود پیدا نمی کند . واما شَرّ وشُرورِ نسبی که به اعتبار امرِ وجودی لحاظ واعتبار می گردد در عالَم هستی وجود دارد و وجودش هم به حَسَب مرتبه و شأن و موقعیت خودش است و به اصطلاح وُجودُ کُلِّ شَئِِ بِحَسَبِهِ . پس شرّ نسبی در عالَم وجود دارد . مثلا مریضی ( که امر عدمی است ) به اعتبار فقدان سلامتی ( سلامتی امرِ وجودی است ) یک امر شرّ تلقی می شود. نیش عقرب ومار و درندگی حیوانات درنده مثل گرگ وشیر وببر ، نسبت به ما شرّ است ولی همین ویژگی ها وخصوصیات وصفات برای آن حیوانات خیر است و لازمه حیات وزندگی آنها می باشد. پس شرّ وشُروری که در عالَم است با سنجش ومقایسه و نسبت به امر دیگر به عنوان شرّ وبدی شناخته می گردد و گرنه هرچیزی که به طور وجود مستقل در نظر گرفته شود جز خیر از آن انتزاع نخواهد شد. ( دقت بفرمایید). جناب جلال الدین مولوی رومی شاعر بلند آوازه در این رابطه چه زیبا فرموده است:
پس بد مطلق نباشد در جهان
بد به نسبت باشد، این راهم بدان
زهر مار آن مار را باشد حیات
نسبتش با آدمی باشد ممات
بعد از اینکه فی الجمله ثابت شد که شرّ و شُرور در عالَم نسبی است نه استقلالی باید بدانیم که در کُمون وذات ودرون همین شرور هم خیراتی نهفته است و خداوند تبارک وتعالی این شرور را برای امتحان و آزمایش و رشد و کمال وسعادت انسان ها قرار داده است . کسی که در مقابل این شرور وبدی ها وناملائمات مقاومت وپایداری نشان دهد ومبارزه کند به رشد وکمال خواهد رسید. پس شُرور نیز در واقع وبا دقت نظر به خیر وصلاح ومصلحت و برای رشد و پیشرفت آدمی قرار داده شده است مثلا همین مرض و مریضی سبب شد که از قدیم الأیام تاکنون رشته های متنوع پزشکی و متخصصین عالی مقام پدیدار گردد ....
واما در رابطه با حدیث شریف فوق شرّ به معنای ناخوشایندی وناپسندی می باشد نه به معنای شرّ در مقابل خیر که در بالا بیان کردیم. برخی صفات وحالات وامور مخصوص خانم ها می باشد وبرخی اوصاف و حالات هم مختص به آقایان است و در برخی صفات هم باهم مشترکند. خانم ها نوعا جزیی نگرند ولی مردها کلی نگرند ونیز زن ها روحیات لطیفی دارند ولی مردان روحیات قوی و سخت تری دارند و بر این اساس ( حالات و ویژگی های جنس زن ومرد ) نیز در اسلام و شرع مقدس برای مردان وزنان علاوه بر احکام مشترک ، تکالیف خاصی وضع شده است . با توجه به نکات پیشین ومطالب یاد شده چنین استفاده می شود که در بسیاری از موارد زن ها ، رفتارهایی و حالاتی از خود نشان می دهند که مردها خوششان نمی آید و آن را ناپسند می دارند ولی بااین وجود باید مردها با خانم ها بسازند و با روش های معقول یک زندگی شیرین وباصفا در کنار هم داشته باشند و دردسرهای ظاهری خانم ها را که در حدیث فوق از آن به عنوان شرّ یاد شده تحمل کنند و همیشه کانون زندگی وخانواده را گرم نگه دارند وبه اصظلاح خیلی سر به سر خانم ها نگذارند و مثل خانم ها زیاد باریک بینی وجزیی نگری نکنند و مرد ها باید بر طبق خصوصیت و خصیصه خود در باره خانم ها، کلّی نگر باشند نه جزیی نگر وباریک بین . این حدیث( اَلْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِیهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا ) شبیه حدیث دیگری است که در نهج البلاغه فیض الأسلام حکمت 58 آمده که آن حضرت فرمود : الْمَرْاَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ یعنی زن همانند عقربی است که نیش و گزیدنش شیرین است. پس سخنان و کلمات اینچنینی که از حضرت علی ع نقل شده دال برمذمّت وتوبیخ وتنقیص زنان نیست ( دقت بفرمایید) ضمنا کلمه (الْمَرْأَةُ ) در حدیث بالا به معنای غالب زنان می باشد وبه اصطلاح الف ولام در (الْمَرْأَةُ ) الف ولام عهد است به این معنی که غالب زنان در هرعصری با توجه به خصوصیات جنس زن ، مایه شرّ و دردسر و گرفتاری هستند که باید با آنها ساخت و به خوبی ونیکی از کنار آن ها عبور کرد . وَالسَّلام
**استاد سید اصغر سعادت میرقدیم
سلام علیکم
یکی از برادران در یکی از گروه ها در صفحه خصوصی بنده فرمودند که الف ولام در حدیث متن بالا(اَلْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا ) برای جنس است نه عهد که بنده چنین پاسخ دادم:
اَلْمَرْأَةُ .... یعنی غالب زنان در هرعصری.
به نظرم این الف ولام در حدیث مورد اشاره در متن بالا برای عهد است لکن ( عهد علی البدل که معنای کلی دارد نه عهد شخصی وجزیی که مخصوص زمان ویامکان خاص باشد) پس مراد از اَلْمَرْأَةُ یعنی غالب زنان منتشر در همه اعصار وامصار. اگر الف ولام در حدیث را عهد به معنایی که عرض کردم بگیریم اشکالی هم که مطرح است مرتفع می شود ولی اگر عهد جنس باشد مواجه با اشکال خواهد بود.
بعد دوباره مطلبی چنین ارسال فرمود :
ممنون
اما اونچه بنده تا حالا در مورد ال دیدم به غیر از ال زاید و موصول یا برای عهد ذهنی است یا ذکری یا ال جنس
تا حالا ال به عنوان عهد علی البدل ندیده بودم
خب این سخن شما باعث شد تحقیق بیشتری کنم
البته اگه حال حاضر آدرسی مد نظرتون هست لطف بفرمایید
ضمنا به نظر اگه ال جنس باشه مشکلی با توضیحات شما هم نخواهد داشت
یعنی جنس زن این نقص یا ضعف رو داره حالا ممکنه یه زنی پیدا بشه که از این قاعده مستثنی است یعنی این ضعف وجودی رو کم کرده
مثلا امور عدمی مثل عقلانیت کمتر یا عدم کلی نگری رو به واسطه توجه به ذات باری تعالی مرتفع کرده باشه
ادبای عرب برای ال جنس مثال می زنند الرجل اقوی من المرأ یعنی جنس مرد از زن قوی تره
ولی این همه پیش میاد که زنان مردان رو میزنند.
که بنده باز پاسخی به شرح زیر عرضه داشتم:
علیکم السلام
ممنونم
لطف فرمودین
بنده گاهی درادبیات واصول وفقه وفلسفه تعبیراتی دارم که خیلی هم خارج از چارچوب قواعد نیست
باز اگر طبق فرمایش شما الف ولام جنس باشد باید توجه کنیم که دوقسم از الف ولام جنس دال بر حقیقت است که یکی به نحو حقیقت وماهیت جنس است ودیگری به نحو استغراق جنس است واما قسم سوم الف لام جنس ، دال براستغراق غیرحقیقی است.
حال در فرمایش مولا علی ع طبق نقل که فرمود: (اَلْمَرْأَةُ شَرٌّ کُلُّهَا... ) مراد از الف ولام جنس از نوع سوم نخواهد بود چون آن قسم از الف ولام جنس دال برمبالغه است که در اینجا نمی تواند مقصود باشد.
واما اگر مراد الف ولام جنس به نحو دوقسم اول باشد که دال برحقیقت جنس است که یکی به نحو استغراق ودیگری به نحو ماهیت و حقیقت جنس ، در این صورت اشکال مورد نظر که در پی پاسخگویی آن بودیم عَود می کند. فتامل جیدا??
در ضمن گاهی باید فراتر از ادبیات ابن هشامی گام برداشت تا به مفاهیم و مطالب عالیه دست پیدا کنیم خصوصا در معارف قرآنی. به قول علامه جوادی آملی که فرمود اگر آیه کریمه (هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُونَ... سوره آل عمران آیه 163.) را به ابن هشام بدهیم یک لام حتما در تقدیر می گیرد ولی نیازی به تقدیر لام نیست بلکه خود مومنین در آنجا درجه هستند که حتما به دنبال آن برای آنها درجات بالا هم خواهد بود.
فتامل جیدا??
استاد ما مرحوم آیت الله صالحی مازندرانی هم از این نکته ها گاهی در باره آیات دیگر داشتند.
وباز نکته دیگر عرض کنم:
مرحوم آخوند خراسانی در اکثر جاهای کفایه بر سر غیر الف ولام در می آورد با اینکه کلمه غیر متوغل در اِبهام است لذا عده ای به مرحوم آخوند ایراد می گیرند وبه اصطلاح می گویند مرحوم آخوند اشتباه کرده است؟!!! اگر یکی دو مورد مرحوم آخوند برسر غیر الف ولام درمی آورد جای اشکال بود که ......
ولی وقتی که اکثر جاهای کفایه برسر غیر الف ولام در می آورد حتما نظری دراین رابطه دارد...... نکته اش را بنده احتمال می دهم که چنین باشد الف لام غیر مثل الف لام( اَلخَلیل فَکَالخَلیل) باشد ویا ....
سیداصغرسعادت میرقدیم
***نسیم معرفت**
به نام خدا
علماء، مرزداران عقیده ودین وایمان
قال الصادق (علیه السلام)
***نسیم معرفت**
دست در دست هم دهیم به مِهر میهن خویش را کنیم آباد
یکی از شهروندان سیاهکلی در(پایگاه خبری تحلیلی در سیاهکل)
دراین باره چنین مرقوم داشت:
صبا |
آفرین پسر آیت ا… قربانی دست به دست دکتر نیکفر (مهدی)در تصویر به نظر شهروندان چه پیامی می تواند داشته باشد؟
***نسیم معرفت**
ماچ و پاچجناب آقای دکتر ذبیح نیکفر لاهیجانی با جناب مهندس مهدی قربانی لاهیجانی [ آقای دکتر نیکفر نماینده مردم شریف لاهیجان در مجلس شورای اسلامی است که در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در هفتم اسفند 1394 از سوی مردم لاهیجان و حومه انتخاب شد.]
***نسیم معرفت**
به نام خدا
سلام وادب واحترام دارم به همه ائمه محترم جُمُعه استان گیلان بویژه به حضرت آیت الله زین العابدین قربانی( دَامَ ظِلُّهُ الوَارِف) امیدوارم که همه این عزیزان در راه ترویج ونشر تعالیم ومعارف حیاتبخش قرآن کریم واهل بیت علیهم السلام واعتلاء وارتقای فکری وفرهنگی مردم عزیز گیلان بخصوص جوانان موفق ومؤید باشند ونیز امیدوارم که حضرت آیت الله زین العابدین قربانی به آرزوی زیبای خود یعنی برگزاری کنگره بزرگداشت سَلّار دیلمی دست یابند.
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
چهارم فروردین 1395 ه.ش
از شهر مقدس قم
(پایگاه خبری تحلیلی در سیاهکل)
نظر شما پس از بررسی و تأیید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
به نام خدا
خِطّه سرسبز گیلان مَهدنام آوران وادی علم وفضیلت و فرهنگ و دین و اندیشه وقلم بوده و هست و خواهد بود. در طول تاریخ شخصیت های برجسته ای در انواع رشته های علمی وفقهی و اصولی وکلامی وفلسفی و تفسیری وشعری و… در دیار سبز گیلان درخشیدند که تلألوء تابش نور وجود معنوی و علمی و کمالیشان کران تا کران را فراگرفت وجهانیان را به سوی خود جلب نمود. گیلان سرزمین سبز و خوش آب وهوایی است که مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای چندین سال پیش در سفر بابرکتی که به گیلان داشتند در خلال سخنرانی این آیه را در شأن خِطّه سرسبز گیلان قرائت کردند : ( بَلْدَهٌ طَیِّبَهٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ سوره سبأ آیه 15) . شکر وسپاس خدای را که چندین کنگره بزرگداشت جهت معرفی شخصیت های گیلان[ از جمله حکیم فیّاض لاهیجی و مرحوم حزین لاهیجی و … ] از سوی حضرت آیت الله زین العابدین قربانی برگزار شد که قابل تقدیر وستایش می باشد و حقیقت مطلب این است که برگزاری این نوع کنگره ها در واقع ترویج علم ودانش و فضیلت واخلاق و … است و این بار نیز با همت بلند ایشان قرار است که کنگره بزرگداشت سلّار دیلمی در سیاهکل برگزار گردد و یکی از آرزوهای معظّم له انجام این کنگره می باشد .امیدوارم که حضرت آیت الله زین العابدین قربانی به آرزوی زیبای خود یعنی برگزاری کنگره بزرگداشت سَلّار دیلمی نائل گردند.
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
روز جُمُعه
ششم فروردین 1395 ه.ش
شهر مقدس قم
(پایگاه خبری تحلیلی در سیاهکل)
http://www.darsiahkal.ir/68197/68197/
**زندگینامه حضرت آیت الله زین العابدین قربانی لاهیجانی ...
** آیت الله زینالعابدین قربانی لاهیجی - ویکیپدیا، دانشنامه? آزاد
**برگی از زندگینامه آیت الله زین العابدین قربانی لاهیجی
**سایت دفتر آیت الله زینالعابدین قربانی
**آیت الله قربانی - پایگاه اندیشوران حوزه
**آیت الله قربانی | دیارمیرزا
**زندگینامه آیت الله قربانی در قالب کتابی منتشر می شود - 8دی
**کتاب زندگینامه آیت الله قربانی رونمایی و معرفی شد + ...
گزارش تصویری
***نسیم معرفت**
ماچ و پاچجناب آقای دکتر ذبیح نیکفر لاهیجانی با جناب مهندس مهدی قربانی لاهیجانی [ آقای دکتر نیکفر نماینده مردم شریف لاهیجان در مجلس شورای اسلامی است که در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در هفتم اسفند 1394 از سوی مردم لاهیجان و حومه انتخاب شد.]
دست در دست هم دهیم به مِهر میهن خویش را کنیم آباد
یکی از شهروندان سیاهکلی در(پایگاه خبری تحلیلی در سیاهکل)
دراین باره چنین مرقوم داشت:
صبا |
آفرین پسر آیت ا… قربانی دست به دست دکتر نیکفر (مهدی)در تصویر به نظر شهروندان چه پیامی می تواند داشته باشد؟
حضرت آیت الله زین العابدین قربانی
به حجت الأسلام محمد رضاشکسته دل امام جمعه محترم سیاهکل اقتداء کرد
به نام خدا
سلام وادب واحترام دارم به همه ائمه محترم جُمُعه استان گیلان بویژه به حضرت آیت الله زین العابدین قربانی( دَامَ ظِلُّهُ الوَارِف) امیدوارم که همه این عزیزان در راه ترویج ونشر تعالیم ومعارف حیاتبخش قرآن کریم واهل بیت علیهم السلام واعتلاء وارتقای فکری وفرهنگی مردم عزیز گیلان بخصوص جوانان موفق ومؤید باشند ونیز امیدوارم که حضرت آیت الله زین العابدین قربانی به آرزوی زیبای خود یعنی برگزاری کنگره بزرگداشت سَلّار دیلمی دست یابند.
سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی
چهارم فروردین 1395 ه.ش
از شهر مقدس قم
(پایگاه خبری تحلیلی در سیاهکل)
http://www.darsiahkal.ir/68197/68197/
***نسیم معرفت**
قَالَ عَلِیُُّ (عَلَیهِ السَّلامُ ) :
الدَّهْرُ یُخْلِقُ الْأَبْدَانَ، وَیُجَدِّدُ الْآمَالَ، وَیُقَرِّبُ الْمَنِیَّهَ، وَیُبَاعِدُ الْأُمْنِیَّهَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ، وَمَنْ فَاتَهُ تَعِبَ.
روزگار، بدنها را کهنه و آرزوها را نو مىسازد، مرگ را نزدیک و خواستهها را دور مىکند. کسى که (تلاش کند و) به مواهب دنیا برسد خسته مىشود.
نهج البلاغه فیض الأسلام حکمت 69 .
قَالَ عَلِیُُّ (عَلَیهِ السَّلامُ )
اَلدَّهرُ یَومانِ : یَومٌ لَکَ وَ یَومٌ عَلَیکَ فَإذا کانَ لَکَ فَلا تَبطَر وَ إذا کانَ عَلَیکَ فَاصطَبِر
دنیا دو روز است : روزى به سود تو و روزى به زیان تو . هرگاه به سود تو بود ، سرکشى نکن و وقتى به زیان تو بود، شکیبایى پیشه کن .
غُرَر الحکم و درر الکلم، حدیث1917.
روزگار است این که گه عزت دهد گه خوار دارد
چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد
در اینجا مناسب است که اشعاری از سعدی (علیه الرحمه) ذکر نمایم که موجب تَنبُّه وبیداری وسبب لطافت روح وروان می گردد:
بس بگردید و بگردد روزگار
دل به دنیا درنبندد هوشیار
ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
اینهمه رفتند و مای شَوخ چشم
هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
آنچه دیدی بر قرار خود نماند
وینچه بینی هم نماند بر قرار
دیر و زود این شکل و شخص نازنین
خاک خواهد بودن و خاکش غبار
اینهمه هیچست چون میبگذرد
تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار
نام نیکو گر بماند ز آدمی
به کزو ماند سرای زرنگار
نام نیک رفتگان ضایع مکن
تا بماند نام نیکت پایدار
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
ای برادر سیرت زیبا بیار
آدمی را عقل باید در بدن
ورنه جان در کالبد دارد حمار
شکر نعمت را نکویی کن که حق
دوست دارد بندگان حقگزار
لطف او لطفیست بیرون از عَدد
فضل او فضلیست بیرون از شمار
گر به هر مویی زبانی باشدت
شکر یک نعمت نگویی از هزار
کام درویشان و مسکینان بده
تا همه کارت برآرد کردگار
از درون خستگان اندیشه کن
وز دعای مردم پرهیزگار
منجنیق آه مظلومان به صبح
سخت گیرد ظالمان را در حصار
با بدان بد باش و با نیکان نکو
جای گل گل باش و جای خار خار
دیو با مردم نیامیزد مترس
بل بترس از مردمان دیوسار
هر که دَد یا مردم بَد پَرورد
دیر زود از جان برآرندش دمار
با بدان چندانکه نیکویی کنی
قتل مار افسا نباشد جز به مار
ای که داری چشم عقل و گوش هوش
پند من در گوش کن چون گوشوار
نشکند عهد من الا سنگدل
نشنود قول من الا بَختیار
سعدیا چندانکه میدانی بگوی
حق نباید گفتن الا آشکار
نقل ازکتاب بوستان سعدی
*****************************
جهان ای برادر نماند به کس
دل اندر جهان آفرین بند و بس
مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت
که بسیار کس چون تو پرورد و کشت
چو آهنگ رفتن کند جان پاک
چه بر تخت مردن چه بر روی خاک
نقل از کتاب گلستان سعدی
*****************************
اگر دنیا نباشد دردمندیم
وگر باشد به مِهرش پای بندیم
حجابی زین درون آشوب تر نیست
که رنج خاطِرست ار هست و گر نیست
نقل از کتاب گلستان سعدی
** شَوخ چشم : یعنی گستاخ ، بی شرم ، بی حیا
** بَختیار : یعنی آدم خوشبخت وسعادتمند. کسی که بَخت و خوشی وسعادت ، یار وهمراهش هست.
** با بدان بد باش و با نیکان نکو
جای گل گل باش و جای خار خار
در رابطه با این بیتِ از شعر سعدی (علیه الرحمه ) که در بالا آمده است اشکالی به نظر بنده می رسد که عرض می کنم. در تعالیم دینی وقرآنی چنین سفارش شده که در برابر بدی های دیگران عفو و گذشت داشته باشیم و در برابر انسان های بد ، رفتار کریمانه وبزرگوارانه از خود نشان دهیم .( وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً بندگان ِ(خاص خداوندِ ) رحمان ، کسانی هستند که با آرامش و بی تکبّر بر زمین راه می روند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند ( و سخنان نابخردانه گویند ) ، به آنها سلام می گویند ( و با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند سوره فُرقان آیه 63 . ) (وَ الَّذینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً و کسانی که شهادت به باطل نمی دهند ( و در مجالس باطل شرکت نمی کنند ) و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند ، بزرگوارانه از آن می گذرند. سوره فرقان آیه 72 .) گ
بنابراین اگر کسی به ما بدی نماید تا حد ممکن باید گذشت نمود مگر موارد خاصی که باید طبق موازین شرعی وعقلی و قانونی باید برخورد جدی انجام شود. پس این فرمایش سعدی که می فرماید : (با بدان بد باش و با نیکان نکو) با اصول اخلاقی دینی و قرآنی سازگاری ندارد.
خواجه عبدالله انصاری می فرماید:
بدی را بدی کردن سگساری است .
خوبی را خوبی کردن خرکاری است.
بدی را خوبی کردن کار خواجه عبدالله انصاری است.
***نسیم معرفت**
قَالَ الأِمامُ الجَوادُ (عَلَیهِ السَّلامُ)
لَوْسَکَتَ الْجاهِلُ مَااخْتَلَفَ النّاسُ.
اگر افراد جاهل ، ساکت باشند ؛ مردم دچار تَنازُعات ودرگیری ها واختلافات نمی شوند.
کشف الغمّة : ج 2، ص 349، بحارالا نوار: ج 75، ص 81، ح 75.
** قال علی (علیه السلام) : اَللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّیَ عَنْهُ عَقَرَ . زبان همانند حیوان درنده ای است که اگر رها شود ، نیش می زند و می گَزَد.
نهج البلاغه فیض الأسلام حکمت 57.
اِبن مَیثم بحرانی در شرح بر نهج البلاغه در باره این حدیث می گوید :
اِستَعارُ لَفظِ السَّبُعِ لِلِّسَانِ بِأِعتِبارِ أَنَّهُ إِن تَرَکَ عَن ضَبطِ العَقلِ لَهُ ، نَطَقَ بِما فیهِ هَلاکُ صاحِبِهِ کَالسَّبُعِ إِذا لَم یَحفَظ .
کلمه سَبُع ( درنده)را از آن رو براى زبان استعاره آورده است که اگر آن را از کنترل عقل آزاد کنند، سخنى خواهد گفت که مانند درنده اى یَلَه و رها، باعث نابودى صاحبش مى گردد.
( شرح ابن میثم بحرانی، ج 5 ص 271)
بخش عمده ای از اختلافات ونزاع ها وخصومت ها که در جامعه وجود دارد به جهت آن است که عده ای زبان و قلم خود را کنترل نمی کنند و از روی جهل و نادانی سخنان ومطالبی را مطرح می کنند که باعث اختلافات و درگیری ها بین مردم می گردد. چه بسا ممکن است که بعضی ها تحصیلات دانشگاهی ویا حوزوی داشته باشند و به حسب ظاهر آدم های باسوادی باشند ولی از روی جهالت ونادانی حرف هایی می زنند که مردم را به جان هم می اندازند و به اصطلاح آتش بیار معرکه می شوند و سبب دودستگی و درگیری در بین مردم می شوند. گاهی سخنانِ نسنجیده برخی افراد ، حوادثِ بسیار تلخی برای خود و جامعه و مردم به وجود می آورد که قابل جبران نیست. پس سعی کنیم که زبان و قلم خود را کنترل نماییم و قبل ازبیانِ هر سخن و مطلبی در باره آثار بد ویا خوب آن اندیشه کنیم. شیخ اجلّ سعدی شیرازی در گلستانش می فرماید:
میان دو کس جنگ چون آتش است
سخن چین بدبخت هیزم کش ست
میانِ دو تن آتش افروختن
نه عقلست و خود در میان سوختن
از سعدی (علیه الرحمه)
**زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
***نسیم معرفت**
یارب به حسین و خون رخسارحسین مارا برسان به فیض دیدار حسین
آندم که به ما لحظه ی آخر باشد کن قسمت ما توفیق دیدار حسین
اُمُّ البنین دیگر پسر ندارد
از مرگ عباسش خبر ندارد
http://www.aviny.com/occasion/Ahlebeit/Bastegan/Ommolbanin/87/index.aspx
.: Weblog Themes By Pichak :.