به نام خدا
آثار و فواید یاد خدا, نماز و دعا
موضوع اول: یاد خدا
نقش ارتباط با خداوند و معنویت و پرستش در زندگی:
1. یافتن پاسخی مطمئن برای زندگی و چرایی آن؛
2. یافتن تکیه گاهی مطمئن در دنیای متغّیر و پرشتاب؛
3. برآورده کردن نیازهای معنوی از طریق ارتباط با کمال مطلق (خداوند)؛
4. غلبه بر احساس بیهودگی و پوچی؛
5. وا داشتن روح به تفرّج و نشاط مناسب،
6. سپاسگزاری و ستایش از ولی نعمت.
در آموزههای اسلامی و دینی، تنها راه برآورده شدن خواستههای جوانان، ارتباط با خالق متعال و عبادت پروردگار معرفی شده است. قرآن کریم در آیة 56 سورة ذاریات میفرماید: «جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا عبادت کنند».( ما خَلَقْتُ الجنَّ والإنسَ إلاّ لِیَعْبُدُون. ) تنها راه هدایت و رستگاری و سیر در صراط مستقیم، اطاعت از خالق متعال و تسلیم شدن در برابر اوامر اوست.
اگر انسان در خیمة اطاعتکنندگان پروردگار و بندگان مطیع الهی قرار گیرد، به اهداف بلندی که همان سعادت و کمال و بالندگی مادی و معنوی است، نایل خواهد آمد. اگر کسی به خیمة الهی وارد نشود، باید به خیمه شیطان و ابلیس وارد شده، جزو مریدان او شود؛ چون جز این راهی ندارد. اگر چنین بشود، زندگی و آیندهای تاریک و سرشار از بدبختی در انتظارش خواهد بود؛ زیرا شیطان دشمن قسمخوردة انسان است و تمام تلاشش را برای گمراهی انسانها به کار میگیرد.
آثار یاد خداوند:
الف) برطرفکنندة اضطراب و نگرانی؛ یاد و ذکر خداوند و ارتباط با او، باعث آرامش دل و روح است و انسانها با یاد پروردگار به اطمینان و ثبات قلبی میرسند. قرآن کریم در این زمینه میفرماید: « الا بذکراللّه تطمئن القلوب ؛ بدانید و آگاه باشید که یاد خدا و ذکر او باعث آرامش دلهاست» (رعد، 25).
پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله )میفرمایند: « مَثَل البیت الّذى یذکراللّه تعالى فیه و البیت الّذى لا یذکراللّه فیه کمثل الحىَّ والمیّت؛ مَثَل خانهای که در آن از خدا، یاد میشود و خانهای که در آن ذکری از خدا به میان نمیآید، مَثَل زنده و مرده است»؛( حسنبنفضل طبرسى، مکارم الاخلاق، ص311). یعنی خانه و دلی که مرکز یاد خدا و ارتباط معنوی با اوست، آباد و آرام است و خانه و دلی که از یاد خدا و ارتباط با او تهی است، ویران و تاریک است و اندوه و نگرانی آن را فراگرفته است.
از طریق ذکر و ارتباط با خالق جهان، همة بیمها از میان برمیخیزد و همة ناراحتیها از انسان ستانده میشود. آنگاه که شخص به یاد خدا و در ارتباط با اوست، قلبش با طمأنینه آباد میشود و سرشار از رضایت و خشنودی میگردد. قلب و دلی که پیش از این بدون یاد و ذکر او، ویران و تیره گشته بود و در سختی و گرفتاری بهسر میبرد «و َمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکرى فانَّ لَهُ معیشةً ضنکا؛ آنکه از یاد من رویگردان است، زندگى سخت و غیرقابل تحملی خواهد داشت» (طه، 124).
با ارتباط و مناجات با او، به نورانیت و روشنی میرسد. فرد با نیایش و ارتباط با خدا میتواند به گنجهای آسمان و زمین دست یابد و به مقام و منزلتی عالی نایل شود، و در سایة این منزلت به آرامش درونی برسد.
حضرت امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام)در نامة 31 نهج البلاغه ـ که خطاب به فرزند عزیزشان امام حسن مجتبی(علیه السلام) است- میفرمایند: «بدان، خدایی که گنجهای آسمان و زمین در دست اوست، به تو اجازة درخواست داده و اجابت آن را به عهده گرفته است. تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند؛ درخواست رحمت کنی تا ببخشاید؛ و خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند. ... هرگاه او را بخوانی، ندایت را میشنود و چون با او راز دل گویی، راز تو را میداند. پس حاجت خود را با او بگوی و آنچه در دل داری، نزد او بازگوی. غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن تا غمهای تو را برطرف کند و در مشکلات، تو را یاری رساند.»
این نامة شریف ـ که از انسانی برگزیده و معصوم، به فردی است که حجت خدا در روی زمین استـ ضمن توصیه به ارتباط و راز و نیاز با خداوند و اظهار مشکلات در محضر او، رفع گرفتاری و اندوه را در سایة این ارتباط تضمین میکند و میفرماید: خداوند، غمهای تو را قطعاً برطرف خواهد کرد.
کارل یونگ عقیده دارد در طول سالیان متمادی در درمان بیماریهای روانی، حتی یک بیمار را ندیدم که اساساً مشکلش نیاز به گرایش دینی در زندگی نباشد. او میگوید: بهجرئت میتوان گفت همه بیماران روانی به این دلیل به بیماری مبتلا شدهاند که فاقد آن چیزی بودند که ادیان موجود در هر زمانی به پیروان خود میدهند. این افراد تنها وقتی به طور کامل درمان شدند که به دین و ارزشهای دینی بازگشتند. (. علىاحمد پناهى، آرامش در پرتو نیایش، ص159. )
ب) برطرفکنندة تکبر؛تکبر، بیماری روحی و اخلاقی است که آثار زیانباری در پی دارد. متکبر، خود را برتر از دیگران میداند (خودبرتربینی). او توقع دارد دیگران به او احترام کنند، صدرنشین مجلس باشد و همه در مقابل او تعظیم کنند. کسی که روزی پنج بار با نهایت خضوع و خشوع (تواضع ظاهری و باطنی) در برابر پروردگار خود میایستد و در هر نماز چندین بار به رکوع و سجود میرود و به خاک میافتد و کسی که به دلیل اتصال به قدرت مطلق و خالق متعال، به عظمت و کبریایی او واقف میشود، هرگز گرفتار تکبر و خود برتربینی نمیگردد و تواضع او در مقابل خداوند و بندگان خداوند آشکار خواهد بود. حضرت علی(علیه السلام)میفرمایند: «خدا، ایمان را برای پاک کردن از نجاست شرک و نیایش و نماز را برای پاکیزه کردن از پلیدی کبر، واجب کرده است». (نهج البلاغه، ترجمة عابدینى مطلق، حکمت 252).
ج) سببساز تقوا و پرهیزکاری؛ اگر شما به یکی از دوستان یا همکلاسیهایتان علاقهمند باشید و با او ارتباط عاطفی قوی داشته باشید، هرگز حاضر نمیشوید کاری را انجام دهید که قلب دوستتان محزون و ناراحت شود؛ بهویژه اگر این دوستی و رفاقت به حدّ عشق برسد، تلاش شما این خواهد بود که رضایت خاطر معشوق را بهدست آورید و کوچکترین حرکت و کاری که مخالف خواسته اوست، انجام ندهید. فردی که با عبادت و نیایش و دست یازیدن به مسائل معنوی، رابطهای صمیمی و عاطفی با خالق خود برقرار کرده و حتی در مواردی به خالق متعال عشق پیدا کرده است، وقتی در محضر او قرار میگیرد، به گواراترین و زیباترین لذتها دست مییابد و هرگز حاضر نمیشود محبوب و معشوق خود را برنجاند و این رابطه را که وسیلة تکامل و سعادت اوست، برهم بزند، بلکه سعی میکند حدود و حریم او را حفظ کند و از او نافرمانی نکند و زمینة رنجشخاطر او را فراهم نسازد. بنابراین تحتتأثیر ارتباط معنوی که با او دارد به پرهیزکاری و رعایت اوامر و نواهی الهی میرسد و دستورات او را اطاعت میکند.
لذا یکی از آثار پرارزش عبادت و معنویت، تقویت تقوا و پرهیزکاری و التزام به رعایت قوانین الهی خواهد بود. اگر کسی به مرحله تقوا و پرهیزکاری و به مرحلة التزام عملی به دستورات شرع مقدس برسد، آن وقت در سایة تقوا به امتیازات ویژهای دست خواهد یافت .
جهت مطالعه بیشتر در رابطه با مصادیق ذکر خداوند و آثار عبادت و شرایط آن و غیره به کتاب (آرامش در پرتونیایش)مراجعه فرمایید.برای تهیه این کتاب با شماره 02517742326 تماس بگیرید.
در ادامه ی این بحث به پیامدهای یاد خدا و احادیثی در این زمینه ( از میزان الحکمه / ج 4 ) اشاره می کنیم :
1 – یاد خدا کلید خودسازی است؛ امام علی ( علیه السلام ) : هر که دل خویش را با یاد پیوسته ی خدا آباد کند , در نهان و آشکار نیک کردار شود . در حدیث قدسی آمده است : هر گاه به دل بنده ای سر زنم و ببینم که یاد من بر آن چیره گشته است , اداره و تربیت او را خود به عهده گیرم و همنشین و همسخن و همدم او شوم . (میزان الحکمه / ج 4 / ص 1857)
2 – یاد خدا حیات دلهاست؛ امام علی ( علیه السلام ) : هر که به یاد خدای سبحان باشد , خداوند دلش را زنده و اندیشه و خردش را روشن گرداند . (میزان الحکمه / ج 4 / ص 1857)
3 – یاد خدا خوراک جانهاست
امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا خوراک جانها و نشستن با محبوب است.
4 – یاد خدا روشنایی دلهاست؛ امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا نور است و هدایت ؛ فراموشی , تاریکی است و گم کردن ( راه حق ).
5 – یاد خدا صیقل دلهاست؛ امام علی ( علیه السلام ) : خدای سبحان یاد خویش را صیقل دهنده ی دلها قرار داده است , گوشهای سنگین شده ی دلها , با یاد خدا شنوا می شوند و چشمهای ضعیف شده ی دلها به وسیله ی آن تیز و بینا می گردند و دلهای معاند و ستیزه گر با آن آرام می شوند .
6 – یاد خدا شفای دلهاست؛امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا داروی بیماریهای جان است .
7 – یاد خدا کلید انس است؛امام علی ( علیه السلام ) : هر گاه دیدی که خداوند سبحان تو را انیس یاد خود کرده است , بی گمان دوستت دارد و هر گاه دیدی که تو را با خلقش انیس کرده و از یاد خویش جدایت ساخته است بیگمان تو را ناخوش می دارد .
8 – یاد خدا مایه ی طرد شیطان است؛ امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا سرمایه ی هر مؤمنی است و سود آن سالم ماندن از گزند شیطان .
9 – یاد خدا سبب ایمنی از نفاق است؛ پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) : هر که خدا را بسیار یاد کننده باشد از نفاق به دور ماند .
10 – ثمره ی یاد خدا محبت است؛ پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) : هر که بسیار به یاد خدا باشد خداوند دوستش بدارد .
11 – ثمره ی یاد خدا عصمت است؛ پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) : خدای سبحان فرمود : چون بدانم که یاد من بر جان بنده ام چیره گشته است , خواهش او را معطوف سؤال و مناجات با خود کنم ؛ پس چون بنده ام چنین شود و هر گاه دچار سهو و غفلت شود مانع از آن شوم که سهو کند ؛ اینان دوستان حقیقی منند ؛ اینان قهرمانان واقعی هستند .
12 – آرام گرفتن دلها به یاد خدا؛ الذین امنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب (سوره ی رعد / 28) آنان که ایمان آورند و دلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد , بدانید که با یاد خدا دلها آرام می گیرد . امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا سینه ها را صیقل می دهد و دلها را آرامش می بخشد .
13 – یاد خدا شرح صدر می آورد؛امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا شرح صدر می بخشد .
همان طور که در مطالب فوق به آن اشاره شد از مهم ترین آثار یاد خدا «آرامش » است،حال
چگونه دل با یاد خدا آرام مىگیرد؟
همیشه اضطراب و نگرانى یکى از بزرگترین بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست، و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى کاملا محسوس است.
همیشه آرامش یکى از گمشدههاى مهم بشر بوده، و به هر درى مىزند تا آن را پیدا کند، و اگر تلاش و کوشش انسانها را در طول تاریخ براى پیدا کردن آرامش از طرق صحیح و کاذب جمع آورى کنیم خود کتاب بسیار قطورى را تشکیل مىدهد.
بعضى از دانشمندان مىگویند: به هنگام بروز بعضى از بیماری هاى واگیردار همچون وبا از هر ده نفر که ظاهرا به علت و یا می میرند اکثر آنها به علت نگرانى و ترس است و تنها اقلیتى از آنها حقیقتا به خاطر ابتلاى به بیمارى و یا از بین مىروند!
به طور کلى آرامش و دلهره، نقش بسیار مهمى در سلامت و بیمارى فرد و جامعه و سعادت و بدبختى انسانها دارد، و چیزى نیست که بتوان از آن به آسانى گذشت و به همین دلیل تا کنون کتاب هاى زیادى نوشته شده که موضوع آنها فقط نگرانى و راه مبارزه با آن، و طرز به دست آوردن آرامش است.
تاریخ بشر پر است از صحنههاى غمانگیزى که انسان براى تحصیل آرامش به هر چیز دست انداخته و در هر وادى گام نهاده، و تن به انواع اعتیادها داده است.
ولى قرآن با یک جمله کوتاه و پر مغز، مطمئنترین و نزدیکترین راه را نشان داده و مىگوید: بدانید که یاد خدا آرامبخش دلها است! براى روشن شدن این حقیقت قرآنى به توضیح زیر توجه کنید:
عوامل نگرانى و پریشانى.
1-گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آینده تاریک و مبهمى است که در برابر فکر انسان خودنمایى مىکند، احتمال زوال نعمتها، گرفتارى در چنگال دشمن، ضعف و بیمارى و ناتوانى و درماندگى، و احتیاج، همه اینها آدمى را رنج مىدهد، اما ایمان به خداوند قادر متعال، خداوند رحیم و مهربان، خدایى که همواره کفالت بندگان خویش را بر عهده دارد مىتواند این گونه نگرانیها را از میان ببرد و به او آرامش دهد که تو در برابر حوادث آینده درمانده نیستى، خدایى دارى توانا، قادر و مهربان.
2- گاه گذشته تاریک زندگى فکر انسان را به خود مشغول مىدارد و همواره او را نگران مىسازد، نگرانى از گناهانى که انجام داده، از کوتاهیها و لغزشها، اما توجه به اینکه خداوند، غفار، توبه پذیر و رحیم و غفور است، به او آرامش مىدهد، به او مىگوید: عذر تقصیر به پیشگاهش بر، از گذشته عذر خواهى کن و در مقام جبران براى، که او بخشنده است و جبران کردن ممکن.
3- ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبیعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى، او را نگران مىسازد که من در برابر این همه دشمن نیرومند در میدان جهاد چکنم؟ و یا در مبارزات دیگر چه مىتوانم انجام دهم؟
اما هنگامى که به یاد خدا مىافتد و متکى به قدرت و رحمت او مىشود، قدرتى که برترین قدرتها است و هیچ چیز در برابر آن یاراى مقاومت ندارد، قلبش آرام مىگیرد، با خود مىگوید آرى من تنها نیستم، من در سایه خدا، بىنهایت قدرت دارم!.
قهرمانی هاى مجاهدان راه خدا در جنگ ها، چه در گذشته، چه در حال، و سلحشوری هاى اعجابانگیز و خیره کننده آنان، حتى در آن جایى که تک و تنها بودهاند، بیانگر آرامشى است که در سایه ایمان پیدا مىشود.
هنگامى که با چشم خود مىبینیم و با گوش مىشنویم که افسر رشیدى پس از یک نبرد خیره کننده، بینایى خود را به کلى از دست داده و با تنى مجروح به روى تخت بیمارستان افتاده اما با چنان آرامش خاطر و اطمینان سخن مىگوید که گویى خراشى بر بدن او هم وارد نشده است، به اعجاز آرامش در سایه ذکر خدا پى مىبریم .
4- گاهی نیز ریشه نگرانی هاى آزار دهنده انسان، احساس پوچى زندگى و بىهدف بودن آن است ولى آن کسى که به خدا ایمان دارد، و مسیر تکاملى زندگى را به عنوان یک هدف بزرگ پذیرفته است، و تمام برنامهها و حوادث زندگى را در همین خط مىبیند، نه از زندگى احساس پوچى مىکند، و نه همچون افراد بىهدف و مردد، سرگردان و مضطرب است.
5- عامل دیگر نگرانى آن است که انسان گاهى براى رسیدن به یک هدف زحمت زیادى را متحمل مىشود، اما کسى را نمىبیند که براى زحمت او ارج نهد و قدردانى و تشکر کند، این ناسپاسى او را شدیدا رنج مىدهد و در یک حالت اضطراب و نگرانى فرو مىبرد، اما هنگامى که احساس کند کسى از تمام تلاشها و کوشش هایش آگاه است، و به همه آنها ارج مىنهد و براى همه پاداش مىدهد دیگر چه جاى نگرانى و ناآرامى است؟
6- سوء ظنها و توهم ها و خیالات پوچ یکى دیگر از عوامل نگرانى است که بسیارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مىبرند، ولى چگونه مىتوان انکار کرد که توجه به خدا و لطف بىپایان او و دستور به حسن ظن که وظیفه هر فرد با ایمانى است این حالت رنجآور را از بین مىبرد و آرامش و اطمینان جاى آن را مىگیرد.
7- دنیا پرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى یکى از بزرگترین عوامل اضطراب و نگرانى انسان ها بوده و هست، تا آنجا که گاهى عدم دستیابى به رنگ خاصى از لباس یا کفش و کلاه و یا یکى دیگر از هزاران وسائل زندگى ساعت ها و یا روزها و هفتهها فکر دنیا پرستان را ناآرام و مشوش مىدارد.
اما ایمان به خدا و توجه به آزادگى مؤمن که همیشه با زهد و پارسایى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است به همه این اضطراب ها پایان مىدهد، هنگامى که روح انسان علىوار آن گونه وسعت یابد که بگوید:
دنیا کم هذه اهون عندى من ورقة فى فم جرادة تقضمها:
دنیاى شما در نظر من بىارزشتر از برگ درختى است که در دهان ملخى باشد که آن را مىجود نرسیدن به یک وسیله مادى یا از دست دادن آن چگونه امکان دارد آرامش روح آدمى را بر هم زند و طوفانى از نگرانى در قلب و فکر او ایجاد کند.
8- یک عامل مهم دیگر براى نگرانى ترس و وحشت از مرگ است که همیشه روح انسان ها را آزار مىداده است و از آنجا که امکان مرگ تنها در سنین بالا نیست بلکه در سنین دیگر مخصوصا به هنگام بیماری ها، جنگ ها، ناامنی ها وجود دارد، این نگرانى مىتواند عمومى باشد.
ولى اگر ما از نظر جهان بینى مرگ را به معنى فنا و نیستى و پایان همه چیز بدانیم (همانگونه که مادیون جهان مىپندارند) این اضطراب و نگرانى کاملا بجا است، و باید از چنین مرگى که نقطه پایان همه آرزوها و موفقیتها و خواستهاى انسان است ترسید، اما هر گاه در سایه ایمان به خدا مرگ را دریچهاى به یک زندگى وسیعتر و والاتر بدانیم، و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون عبور از دالان زندان و رسیدن به یک فضاى آزاد بشمریم دیگر این نگرانى بىمعنى است، بلکه چنین مرگى- هر گاه در مسیر انجام وظیفه بوده باشد- دوست داشتنى و خواستنى است، البته عوامل نگرانى منحصر به اینها نیست بلکه مىتوان عوامل فراوان دیگرى براى آن نیز شمرد، ولى باید قبول کرد که بیشتر نگرانی ها به یکى از عوامل فوق باز مىگردد.
و هنگامى که دیدیم این عوامل در برابر ایمان به خدا ذوب و بىرنگ و نابود مىگردد تصدیق خواهیم کرد که یاد خدا مایه آرامش دلها است (أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) .تفسیر نمونه، ج10، ص: 211
موضوع دوم: دعا
دوست خوبم؛ دعا در مفهوم واقعی آن یک نوع کسب قابلیت برای تحصیل سهم زیادتر، از فیض بی پایان پروردگار است و انسان بوسیله دعا، توجه و شایستگی بیشتری برای درک فیض خداوندی پیدا می کند و بدیهی است که کوشش برای تکامل و کسب شایستگی بیشتر، عین تسلیم در برابر قوانین آفرینش است نه چیزی بر خلاف آن.
بنابراین دعا نه تنها در مقابل قضای الهی نیست بلکه خود یکی از مظاهر قضا الهی قلمداد شده و لذا تاکیدات قرآن مجید و سنت معصومین علهیم السلام بر آن وارد شده است(برای توضیح بیشتر رجوع شود به: انسان و سرنوشت ، شهید مطهری ص52-130 )
دعا آثار مثبت و گران قدر بسیارى براى انسان به ارمغان مىآورد از جمله:
- دعا داراى آثار تربیتى و سازنده فراوانى است. دعاها مشتمل بر مجموعه عظیمى از معارف بلند الهى و عمیق ترین آموزههاى توحیدى عرفانى وفلسفى است.
- دعا کردن از عبادت مهم و مغز و مخ عبادت و عامل جلب توجه و عنایت خداوند به بنده است و بر آن تاکید شدید شد ه است .
- دعا موجب تلطیف روح در سایه ارتباط با معبود و در پىآورنده پاکى و طهارت نفس است.
- دعا آرام بخش دل و تسکین دهنده آلام روحى و روانى است.
- دعا آرمان پرور و هدف ساز و جهت بخش است.
- دعا امید بخش انسان است. زیرا در پرتو آن انسان خود را با بزرگترین منبع فیض هستى در ارتباط تنگاتنگ و صمیمانه مىبیند و از تنهایى و بى کسى نجات مىیابد.
- دعا استمداد از نیروها و عوامل ماوراى مادى در حل مشکلات و از طرف دیگر کسب موفقیت هرچه بیشتر در امور است. از طرف دیگر مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه ادیان الهى است. قرآن مجید مىفرماید: «اذا سألک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان»
به عبارت دیگر سنت الهى بر آن تعلق گرفته که برخى از امور را از طریق دعا و درخواست به انسان عنایت فرماید و این تبعیض نیست؛ زیرا سنتى کلى وداراى قوانین عام و مشتمل بر حکمت است. لیکن این به معناى آن نیست که هر بندهاى هر چه به هر شکل و در هر شرایطى درخواست کند تماما مطابق خواست او اجابت شود. زیرا اجابت دعا نیز امرى قانونمند و ملایم با دیگر سنتهاى جارى الهى در نظام تکوین و مشروط به شرایطى است؛ از جمله:
1) شرایط مناسب روحى دعا کننده از قبیل تضرع و تواضع در مقابل پروردگار.
2) مصلحت بودن تحقق خواسته شخص دعا کننده. چرا که در بسیارى از موارد تحقق آن خواسته براى شخص سودمند نیست؛ مثلا رسیدن به مقام یا امکاناتى خاص چه بسا نه تنها به نفع او نباشد. بلکه ممکن است مایه دورى او از ایمان و تقوا گردد.
3) فرا رسیدن زمان مناسب براى تحقق مطلوب. مثلا ممکن است فردى علاقهمند باشد که یک شخصیت علمى ممتاز باشد و تلاش علمى فراوانى کند ولى قطعا در اندک زمان تحقق آن ممکن نیست و سالها باید بگذرد تا نتیجه تلاشهاى خود را به دست آورد.
4) اخلاص در نیت و انقطاع کامل به خداوند؛ چرا که عطایا به اندازه نیت و اخلاص در آن سرازیر مىشوند و در کلام حضرت امیر(ع) در نهجالبلاغه آمده است: «ان العطیه على قدر النیه».
5) معقول بودن خواسته انسان.
6) اقدام براى رسیدن به نتیجه و به کار گیرى سایر عوامل طبیعى نقش دارنده متناسب با سنتهاى الهى در نظام خلقت.
7) از طرفى خداوند گاهى اجابت مطلوب انسان را به عللى که صلاح مىداند و بر ما پوشیده است به تأخیر مىاندازد یا آن را به گونهاى دیگر تبدیل مىنماید و در واقع به شیوه بهتر اجابت مىشود بدون آن که ما بدانیم.
8) نکته مهم دیگر این که استجابت در آیه شریفه معناى بسیار عمیقى دارد ولى غالبا برداشتهاى عموم با مفهوم شگرف آن ناسازگار است.
ما همواره خیال مىکنیم که اگر دقیقا همان را که ما طلب مىکنیم در همان زمان و با همان شرایطى که مىخواهیم عمل شود دعایمان اجابت گردیده در حالى که چه بسا همین پاسخ نیافتن ما اجابت از سوى خدا باشد. یعنى خداوند منان با طول دادن اجابت ما را بیشتر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگاه مىدارد و این لطف بزرگى است که به این وسیله ارتباط عبد با معبود حفظ مىگردد و در پى آن الطاف بىشمار دیگرى نصیبش مىشود.
دراین زمینه به چند نکته توجه کنید:
1- دعا به خودی خود کار مطلوبی است و صرف نظر از نتائج ظاهری آن بهترین عبادت و مهمترین عامل ایجاد صلاحیت و ظرفیت در انسان برای کسب فیض از خدای متعال است .
حقیقت دعا توجه به بارگاه حضرت معبود است و برای مؤمنان نوعی معراج روحی و معنوی به حساب میآید. دعا فقط تلفّظ پاره ای کلمات و مراعات برخی آداب خاص نیست. حقیقت و روح دعا توجه قلبی انسان به خداوند عالم است و قوت این توجه به میزان معرفت و محبت انسان به خداوند بستگی دارد از این رو باید پیش از دعا و هنگام دعا به صفات خداوند توجه داشت حقیقت دعا چیزی جز عبادت نیست و حتی به دلیل توجه به خداوند در انجام این عبادت شاید بر بسیاری از عبادات دیگر ترجیح داشته باشد. (بر درگاه دوست،آیت الله مصباح یزدی)
در دعا و توسل، روح تسکین مىپذیرد و التهاب دل فرو مىنشیند و بىقرارىها جاى خود را به آرامش و قرار مىدهد؛ همانند فرزند گمشدهاى که به مادر برسد یا تشنه کامى که به چشمهاى زلال و گوارا دست یابد. همدم شدن با خداوند و راز و نیاز با دوست و در میان نهادن دردِ دل با او، غمها را سبک مىکند و دلها را روشنایى و فروغ مىبخشد.
لذت دعا و مناجات با ذات بى زوال خداوند، چون چاشنى سحرانگیزى، همه تلخىها را شیرین کرده، زندگى را باصفا و گوارا مىسازد. جان ناشکیبا و بىطاقتى که دیگر توان تحمل بار رنج و درد را ندارد، در پرتو دعا و راز و نیاز و گریستن و خالى شدن از عقدهها، گنجایش دریا گونه مىیابد و هجوم طوفان و بلا و غم را نسیمى دلانگیز مىانگارد.
دعا «بهترین و برترین عبادت» (محمدى رىشهرى، میزان الحکمه، ج 3، ص 245، ح 5516) «کلید رستگارى» ( همان، ح 5521.)
«گشاینده درِ رحمت»(همان، ح 5522.)
دعا «محبوبترین عمل در نزد خداوند»(همان، ح 5525.)
«سپر مؤمن» است (همان، ح 5544.).
دعا «دفع کننده امواج بلا»(همان، ص، 249، ح 5554)
«سبب شفاى از هر بیمارى»(همان، ص 248، ح 5552.)
2- دعا در تغییر سرنوشتها به صورت اقتضایی مؤثر است، یعنی عوامل فراوانی ممکن است در تحقق یک خواسته دخالت داشته باشند و دعا هم یکی از عوامل تأثیرگذار است که در صورت تحقق سایر شرایط و عوامل تاثیر خود را دارد؛ و ثالثا انسان به حکم عقل و آگاهی به مصالح و مفاسد، معمولاً چیزی را طلب می کند که مصلحت است و به طور نادر ممکن است مصلحت خود را تشخیص ندهد و چیزی را بخواهد که به صلاح او نیست، در این صورت خدای حکیم، آنچه را که مصلحت واقعی است به او می دهد، در نتیجه دعا تأثیر خود را خواهد داشت، ولی گاه از مصالح مهمتر غفلت می کند. مثلا می اندیشد که اگر بیماری اش خوب شود، حتما به صلاح او است، در حالی که خدای متعال می داند این بیماری برای اینکه او در مسیر کمال و سعادت واقعی قرار بگیرد و امتحان شود و قدرت تحمل و صبر اش افزایش یابد، لازم است، در این صورت مصلحت نهایی او در این است که با این بیماری بسازد و سعی کند، تحمل و صبر اش را برای مراحل بالاتری افزایش بدهد، تا روزی که خدای متعال صلاح بداند و شفایش دهد.
از جمله کتبی که می توان معرفی کرد عبارتند از:
1- دعا آیت الله مشکینى
2- اصول کافى، ج 4، کتاب الدعا
3- تفسیر المیزان و نمونه ذیل آیه 186 سوره بقره
موضوع سوم: نماز
تأثیر هر نماز بستگی به نمازی دارد که انسان به جای می آورد. نماز اول وقت،آخر وقت، فرادی، جماعت، با توجه، بی توجه و ... هر کدام آثار خاص خود را دارند. ولی به هر حال هیچ نمازی بدون اثر نمی باشد. انسان مومن باید به هر طریق با خدای خود مرتبط و پیوسته باشد و رابطه اش را با خدای خود هر قدر هم که ضعیف و کم رنگ باشد، قطع ننماید و همین ارتباط ضعیف را روز به روز تقویت نماید تا به تدریچ به درجات عالی قرب و معرفت خدای متعال برسد:
گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
باید دانست که همین نمازهای بی روح و دست و پا شکسته ما نیز خالی از آثار مختلف تربیتی و روانی و اجتماعی نمی باشد و اگر انسان همین نماز بی روح را هم ترک می کرد، میزان جرم و خطا و معصیت او بیشتر می شد. چون اثر عمده نماز که همان نهی از فحشا و زشتی و گناهان است، حتی در این گونه نمازها نیز ظاهر و آشکار می گردد. در روایت آمده است جوانی از انصار نماز خود را به جماعت با پیامبر ( صلی الله علیه و آله) می خواند ولی گاهی مرتکب خطا و گناه نیز می شد. این جریان را به پیامبر گفتند. حضرت فرمود: بالاخره این نماز روزی باعث بیداری و دوری او از گناه می گردد. طولی نکشید که آن جوان متنبه و بیدار شد و دست از اعمال بد و زشت خود برداشته در صراط مستقیم بندگی قدم گذارد.
انسان به مقتضای مادی بودنش در طول روز با افراد و مسائل مختلفی روبه روست و همین امر باعث دوری او از معنویت می گردد. در این میان، نماز مأمن و پناهگاهی برای برگشت انسان به معنویت است. نماز کرنش و تعظیم در برابر خالق متعال است و جلوی طغیان و غرور انسان را می گیرد. ............................
http://akhlagh.porsemani.ir/content/%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D9%81%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2-%D9%88-%D8%AF%D8%B9%D8%A7
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، امام باقر(ع) با تأسیس اولین دانشگاه اهل بیت شاگردان و اصحاب بسیاری را تربیت کرد و صدها فارغ التحصیل در موضوعهای گوناگون به جامعه عرضه کرد.
شیخالطائفه (شیخ طوسی) در رجال خود، اصحاب و شاگردان امام محمدباقر(ع) را 462 نفر مرد و 2 زن دانسته که در میان آنها برخی از نظر اعتبار و وثاقت و ملازمت با امام باقر(ع) را داشتند.
در این میان عدهای از ایرانیان افتخار شاگردی و ملازمت با امام محمدباقر(ع) را داشتند که به مناسبت سالروز ولادت سراسر نور باقر آلمحمد(ص) به معرفی «3 تن از اصحاب ایرانی امام باقر(ع)» نوشته سید حسن قریشی میپردازیم:
*حمّاد بن ابی سلیمان/یار اصفهانی امام باقر(ع)
ابو اسماعیل حمّاد بن ابی سلیمان از ایرانیان مقیم کوفه است، پدرش فرمانروای اصفهان بود که در جریان فتح آن شهر در زمان خلیفه دوم به دست ابوموسی اشعری به همراه خانواده اسیر شد و سپس در حضور خلیفه دوم، اسلام آورد.
وی از جمله 10 موالی بود که معاویه در جریان جنگ صفین به ابوموسی اشعری بخشید و ابوموسی او را به پسرش ابراهیم داد و ابراهیم او را آزاد کرد و سپس پدر حمّاد در کوفه ساکن شد، ابوسلیمان در کوفه به زندگی جدید خود پرداخت و فرزندش را به تحصیل علم و دانش گمارد؛ به طوری که حمّاد در زمره دانش آموختگان مشهور کوفه قرار گرفت.
حمّاد پس از کسب علوم مقدماتی وارد دانشگاه امام باقر و امام جعفر صادق(ع) شد و به حدی در کسب دانش پیش رفت که دانشمندان اسلامی از وی به عنوان امام، مجتهد، فقیه، جواد و کریم یاد کردهاند و او را به کثرت حدیث توصیف کردهاند.
ابن سعد از حمّاد بن زید نقل میکند: حمّاد بن ابی سلیمان به بصره مسافرت کرد، پس از بازگشت، از وی پرسیدند: بصریان را چگونه یافتی؟ گفت: آنان شاخهای از اهل شام هستند که در نزدیکی ما فرود آمدهاند.
حماد بن زید میافزاید: یعنی آنان درباره علی(ع) چون ما نیستند.
سید محمد امین این گفتار حمّاد را نشانه تشیع او میداند؛ به جهت اینکه بصریان از امیرمؤمنان(ع) روی گردان و اهل کوفه، شیعه آن حضرت بودند، حمّاد پس از خدمات زیادی که در طول عمر خود انجام داد، در سال 120 قمری و در کهولت سن وفات یافت.
*داوود بن ابیهند سرخسی؛ یار خراسانی امام باقر(ع)
داوود بن ابی عذافر قشیری سرخسی، اصالتاً خراسانی و اهل سرخس است، ذهبی زادگاه وی را شهر مرو میداند و چون داوود مدتی در بصره اقامت داشته به بصری نیز شهرت یافته است، نام پدرش دینار بن عذافر، معروف به ابی هند است، داوود چون پدرش مولای زنی از قشیریها بود، به این جهت به قشیری نیز شهرت دارد.
داوود از طریق خیاطی یا فروش خز، گذران زندگی میکرد و در کنار آن به تحصیل علم و دانش نیز میپرداخت، او از اصحاب ایرانی امام محمدباقر(ع) است، مامقانی اظهار میدارد که وی باید امامی مذهب باشد که صاحب «الذریعه» و «اعیان الشیعه» به امامی بودن و تشیع او تصریح کردهاند.
داوود در علم تفسیر از علمای مشهور عصر بود، او تفسیری معروف به تفسیر «ابن ابی هند» داشت که اثری از آن نمانده است، علاوه بر آن، او فقیهی کامل بود که از دوران جوانی در زمان حسن بصری فتوا میداد.
حماد بن زید میگوید: در فقه احدی را برتر از داوود ندیدم، علمای اهل سنت داوود را از راویان موثق به شمار میآورند و علامه امینی وی را فردی دانسته است که همگان در ثقه بودنش اتفاق نظر دارند.
داوود علاوه بر شهرت علمی، در زهد و تقوا نیز شهره بود، او چهل سال پنهان از دیگران، روزه گرفت؛ بدین ترتیب که به هنگام خروج از خانه، با تظاهر به نداشتن روزه، غذای خود را بر میداشت و به دنبال کسب روزی بیرون میرفت؛ ولی در بین راه، آن را به فقرا میداد و شب هنگام به خانه بر میگشت و افطار میکرد.
یکی از کارهای او، نصیحت به جوانان است. محمد بن ابی عدی در حکایتی از دوران جوانی خود میگوید: روزی داوود به ما رو کرد و گفت: ای جوانها! برایتان از مطلبی خبر میدهم که شاید برای برخی مفید باشد، خردسال که بودم به بازار میرفتم و هنگامی که آهنگ بازگشت به منزل مینمودم، با خود شرط میکردم که تا رسیدن به فلان مکان، ذکر خدای تعالی بگویم و چون به آن مکان میرسیدم تا مکان بعدی همین کار را تکرار میکردم تا آنکه به منزل میرسیدم، مرگ داوود در سال 140 قمری در راه مکه اتفاق افتاد.
*محمد بن اسحاق؛ نخستین کسی که سیره پیامبر(ص) را نوشت
محمد بن اسحاق بن یسار بن خیار (ابوعبدالله) از موالیانی است که پدرانش مسیحی بودند و یسار بن خیار یا یسار بن کوتان از مسیحیانی بود که در «نفیره»، روستایی در حوالی عین التّمر زندگی میکردند و این منطقه، جزو ایران و از نواحی تابعه عصر ساسانی بود، خالد بن ولید پس از فتح این نواحی، یسار را همراه چهل تن دیگر به اسارت گرفت و به مدینه برد، یسار پس از ورود به مدینه، مولای فیس بن مخرمه شد.
یسار، سه پسر به نامهای اسحاق، موسی و عبدالرحمن داشت که هر سه از محدثان و راویان حدیث بودند، اسحاق با دختر یکی از موالی ازدواج کرد که حاصل آن، سه پسر و یکی از آنها محمد بود.
محمد در سال 80 یا 85 قمری در مدینه متولد شد و دوران کودکی و نوجوانی را در این شهر که مرکز عمده حدیثی بود، گذراند، وی سپس در 30 سالگی برای بهرهگیری از اخبار سیرهنویسان، به مصر رفت و پس از پیروزی عباسیان بر امویان، به عراق آمد و مدتی در کوفه و ری اقامت گزید.
در زمان خلافت منصور، کتاب معروف خود «مغازی» را تألیف کرد و در میان مردم کوفه و سایر مناطق منتشر ساخت، کتاب سیره او اولین سیره نسبتاً جامعی است که به دلیل نظم منطقی موجود در آن، به عنوان نخستین کار اصیل در این زمینه شناخته شده است.
محمد بن اسحاق، محدث و اولین سیره نویسی است که زندگانی پیامبر اکرم(ص) را به رشته نگارش درآورده است، شیخ طوسی و برقی او را در شمار اصحاب امام باقر و امام صادق(ع) نام بردهاند و برقی پدرش اسحاق را نیز از اصحاب امام باقر(ع) دانسته است.
*یار ایرانی امام باقر(ع) که لقب «امیر المحدثین» گرفت
ابن اسحاق زمانی که در مدینه بود، به شیعه بودن متهم شد و چون در کتابش، روایات «و انذر عشیرتک»، «حدیث غدیر»، حدیث بلند «الجنان و النوق» را از امام باقر(ع) و دیگر احادیث را در اثبات خلافت علی (ع) نقل کرد، به تشیع متهم شد و حتی علمای اهل سنت، از جمله «خطیب بغدادی» او را به تشیع متهم کردند، با این وجود شیخ طوسی او را از دوستداران و عاشقان اهل بیت(ع) میدانند.
ابن اسحاق، حافظه بسیار قوی داشته و احادیث زیادی را حفظ بوده است و به خاطر حافظه بیمانند، او را «امیر المحدثین» خواندهاند، او با نوشتن سیره یا مغازی، سنت و احادیث پیامبر(ص) را حفظ و در اختیار مسلمانان قرار داد.
وی برای جمعآوری اخبار، به بصره، کوفه، مصر، بغداد و ری سفرهای طولانی کرد، به جز کتاب مغازی یا سیره، چند کتاب به او منسوب است، از جمله: الفتوح، سیر العرب، اخبار صفین و حدیث المعراج و الاسراء، محمد بن اسحاق عاقبت در سال 151 قمری در بغداد درگذشت و در مقابر خیزران دفن شد.
زندگینامه چهارده معصوم علیهم السلام(نقل از تبیان)
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=42559
باقرالعلوم علیه السلام، احیاگر سنت ناب نبوی
بـعـد از رحـلت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، کشور اسلامى هنوز گسترش زیادى نیافته و بـا مـسـائل فکرى و فرهنگى حادّى مواجه نبود. بیشتر مسلمانان پیامبر صلى الله علیه و آله را دیده و سخنان آن حضرت را شنیده بودند. آنچه که به عنوان مساله مهم جهان اسلام، بیشتر فکر آنان را به خود مـشـغـول مـى کرد، مسائل فرهنگى و فکرى نبود، بلکه حفظ موجودیت کشور اسلامى و سرکوبى دشمنان خارجى بود.
تـقریبا نیمه اول قرن اول هجرى به همین منوال به سر آمد و کشور اسلامى همچنان گسترش مى یـافـت. اما از نـیـمـه دوم قـرن اول، کم کم گـروه هاى فـکرى خـود را مـى نمودند و در پى آن مـسـائل و مـشـکـلات فـکـرى و فرهنگى نیز پدیدار گشت. به همین جهت بود که امام سجاد علیه السلام نیز که امامتش معاصر این زمان بود، بیشتر فعالیت خود را بر جنبه فکرى و فرهنگى نهاد، البته به روش دعـا و مـنـاجـات، زیـرا بـراى آن بـزرگـوار تـشـکـیـل حـلقـه درس و بـیـان مـسـتـقـیـم مـسـائل امـکـان نـداشـت.
پس از شهادت امام چهارم، یعنی درست سال هاى امامت امام باقر علیه السلام مـصـادف بـا اوج گـیـرى مـسـائل فـکـرى و فـرهـنـگـى در جـامـعـه اسـلامـى گردید. آن دوران، عصر پیدایش مشرب هاى فقهى و نقل حدیث و تفسیر بود. رویکرد صاحبان فتوا و عالمانى از اهل سنّت مانند زهرى، ابراهیم نخعى، ابوالزناد، رجاء بن حیاة و... که همگى کم و بیش به دستگاه حاکمیّت اموى وابستگى داشتند، ضرورت احیاى سنّت پیامبر صلى الله علیه و آله را مطرح مى کرد.
از سوی دیگر، جلوگیرى از تدوین حدیث، که به دستور خلیفه اوّل و دوّم انجام گرفت، از عوامل عمده انزواى فقه بود؛ فقهى که دست کم هشتاد درصد آن متّکى به احادیث روایت شده از پیامبر صلى الله علیه و آله بود. ذهبى از ابوبکر نقل مى کند که گفت:
فلا تحدّثوا عن رسول اللّه شیئا، فمن سألکم فقولوا: بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ کِتابَ اللّهَ فَاستَحِلُّوا حلالَه و حَرِّمُوا حَرامَه.(1)
از رسول خدا چیزى نقل نکنید و در جواب کسانى که از شما درباره حکم مسئله اى پرس و جو مى کنند، بگویید: کتاب خدا میان ما و شما است، حلالش را حلال و حرامش را حرام بشمارید.
در این باره از عمر نیز چنین نقل شده:
أقِلُّوا الرِّوایَةَ عَنْ رَسُولِ اللّه و اَنا شَریکُکُم. (2)
از رسول خدا کمتر حدیث نقل کنید که در این کار من هم شما را همراهى مى کنم.
و از معاویه نقل مى کنند که گفت:
علیکم من الحدیث بما کان فى عهد عمر فانّه کان قد اخاف الناس فى الحدیث عن رسول اللّه.(3)
به روایاتى که در عهد عمر از رسول خدا روایت شده است اکتفا کنید، زیرا عمر مردم را در مورد نقل حدیث از پیامبر بر حذر مى داشت.
اما در زمان امامت امام باقر علیه السلام، فروکش شدن تنش هاى سیاسى پس از حادثه کربلا و شکست خوردن و از میان رفتن ابن زبیر و یکپارچه شدن حاکمیت مروانیان، به ناچار بسیارى از علما را از صحنه سیاست دور کرد و به حوزه درس و حدیث سوق داد و آن ها را واداشت که به به نقل احادیث و تدوین آن رو آورند و قواى فقهى براى مردم ارائه دهند.
در این شرایط که بیم آن مى رفت احادیث از تحریف تحریف گران و وابستگان حکومت وقت مصون نماند و در اثر برخورد فرهنگ و معارف اسلامى با فلسفه و عقاید و آراى فلاسفه و دانشمندان یونان و روم، شبهات و اشکالات فراوانى در میان دانشمندان پدیدار شود، امام باقر علیه السلام احساس کرد که مى بایست با ابراز و اشاعه نظریّه هاى فقهى اهل بیت علیهم السلام در برابر انحرافاتى که به دلایل مختلفى در احادیث اهل سنّت رسوخ کرده بود، موضع گیرى نماید.
نظریّه هاى فقه شیعه گر چه تا آن زمان به گونه محدود و در حدّ اذان، تقیه، نماز میّت و ... روشن شده بود، با ظهور امام باقر علیه السلام قدم مهمّى در این میان برداشته شد و یک جنبش فرهنگى تحسین برانگیز در میان شیعه پدید آمد.
امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام که خود از اهل بیت و نماینده مکتب آنان بودند اهل بیتى که باب علم رسول خدا هستند دانشگاهى را گشودند و در آن دانشگاه شاگردانى را پرورانیدند و این شاگردان هر یک با ذوق و علاقه خود رشته اى از معارف و علوم والاى اسلامى را فرا گرفتند.
امام باقر علیه السلام شاگردان برجسته اى در زمینه هاى فقه و حدیث و تفسیر و دیگر علوم اسلامى تربیت کرد و شخصیّت هاى بزرگى همچون محمّد بن مسلم، زرارة بن اعین، ابوبصیر، برید بن معاویه عجلى، جابر بن یزید، حمران بن اعین و هشام بن سالم که همگى از تربیت یافتگان مکتب آن حضرتند.
با استفاده از دو کتاب رجالى جامع الرّواة و رجال شیخ طوسى، نام بیش از 450 تن از شاگردان امام باقر علیه السلام به دست می آید که در میان آنان اسم گرامى جعفر بن محمّد امام صادق علیه السلام و حسین بن على ابن الحسین و عمر بن على بن الحسین و زید بن على بن الحسین برادران امام باقر علیه السلام و دو زن که از مکتب امام باقر علیه السلام به ره جسته اند، به چشم مى خورد.(4)
شاگردان امام باقر علیه السلام تنها شیعه نبوده اند، بلکه آن امام همام شاگردان فراوانى از اهل سنّت نیز داشته است که بسیارى از آن ها در کتب صحاح ستّه معروفند و از امام باقر علیه السلام نقل حدیث نموده اند. از جمله سفیان ثورى، سفیان بن عیینه و ابوحنیفه و ابن شهاب زهرى و محمد بن منکدر و یحیى بن کثیر و اوزاعى و عبدالملک بن عبدالعزیز... .
جمع شاگردان امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام را تا شش هزار نفر نیز نوشته اند و گفته اند تنها در کوفه حدود 900 راوى حدیث سرگرم درس و بحث بودند و همه از امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام نقل حدیث مى کرده اند.(5)
شاگردان امام باقر علیه السلام بعدها وارد سوریه، مصر، اروپا، و آفریقا شدند و آنچه را آموخته بودند، در آن جا نشر دادند و اگر امروز آثارى از اسلام و حقایق آن در آن اماکن مى بینیم سرچشمه گرفته از درس و بحث امام باقر و امام صادق علیهماالسلام است.
بنا بر این، نهضت علمى امام باقر علیه السلام در شرایطى تحقق یافت که جمود فکرى بر سراسر جهان اسلام حاکم گـشـتـه بـود. عـالمـان و فقیهان مشهور، یا به دربار وابسته بودند و یا به حوزه هاى فکرى مـنـحـرف و سـرگـرم کننده که نه تنها نمى توانستند ملجاء و پناهگاه مردم تشنه و جویاى حقیقت باشند که گاه خطرناک تر از رجال سیاسى بر مشکلات و سرگردانى مردم مى افزودند.
پی نوشت:
1) تذکرة الحفاظ 1 ج 1، ص 3.
2) همان، ص 7.
3) همان.
4) امام باقر علیه السلام جلوه امامت در افق دانش، صص 63 تا 74.
5) اعیان الشیعة، ج 5، ص 194.
ابوالفضل صالح صدر
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منابع:
تاریخ زندگانى ائمه عـلیـهم السـلام، امام محمد باقر عـلیـه السـلام، احمد حیدرى.
زلال معرفت، پژوهشى در زندگانى امام محمد باقر علیه السلام، محمد باقر طاهرى.
تاریخ اسلام در عصر امامت امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام، پژوهشکده تحقیقات اسلامی.
مطالب مرتبط:
ویژه نامه های شهادت امام باقر علیه السلام
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=285860
جسدحجت الاسلام نصرت فخری لنگرودی در منطقه تابستان نشین املش پیداشد
2 , مهر , 1393
جسدحجت الاسلام نصرت فخری لنگرودی مشاوردبیرمجمع تشخیص مصلحت نظام واز روحانیون معروف لنگرودی عصرچهارشنبه در منطقه تابستان نشین املش پیداشد.
گفته می شود قاتل بهمراه همدستانش نیز دستگیرشده وهم اکنون تحویل مراجع قضایی شده اند .
گفتنی است :مرحوم فخری لنگرودی در تاریخ 24 شهریورماه از منزل شخصی اش واقع در لنگرودربوده شده بود که پیش از این ماشین وی در منطقه رودسر کشف گردیده بود.
ساعاتی پیش جسد روحانی مشهور در روستای تابستاننشین املش پیدا شد
فرمانده سپاه ناحیه املش از پیدا شدن جسد روحانی مشهور در روستای تابستاننشین این شهرستان خبر داد.
سرهنگ پاسدار داریوش خوشحال دقایقی پیش در گفتوگو با خبرنگار فارس در املش اظهار کرد: ساعاتی پیش جسد روحانی مشهور که چند روز گذشته در شرق گیلان ناپدید شده بود در روستای تابستاننشین املش پیدا شد.
وی افزود: این جسد که با همکاری نیروی انتظامی و بسیجیان منطقه پیدا شده برای کارشناسی و کالبدشکافی به بیمارستان شهید امینی لنگرود انتقال داده شد.
به گزارش فارس، خودروی این روحانی مشهور «حجتالاسلام فخری لنگرودی» که از وعاظ و خطیبان شهره منطقه بود چند روز گذشته در یکی از شهرهای شرق گیلان پیدا شده بود.
این روحانی در انتخابات 24 خرداد سال گذشته جانشین ستاد انتخاباتی دکتر محسن رضایی در گیلان و مشاور دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.
اختصاصی کوبار، جسد روحانی مشهور که چند روز گذشته در شرق گیلان ناپدید شده بود در منطقه تابستان نشین املش پیدا شد.
به گزارش کوبار، حجت الاسلام نصرت فخری لنگرودی از وعاظ مشهور گیلانی که در روزهای گذشته به دلایل نامعلوم مفقود گشته بود (2 مهر) جسد نامبرده طی تلاشهای به عمل آمده از سوی نیروهای امنیتی در جنگل های تابستان نشین شهرستان املش پیدا شد.
شنیده ها حاکی است سه نفر از قزوین با ریشه رودسرى به خانه ایشان آمده وبا قصد اخاذى بدواً ایشان را بیهوش و سپس ایشان را درحوالى املش به قتل رساندند.
لازم به ذکر است قاتلان فخری لنگرودی پیدا شده و علت این قتل و انگیزه این جنایت تاکنون آشکار نشده است.
گفتنی است جسد مرحوم جهت کارشناسی و کالبد شکافی به بیمارستان امینی لنگرود انتقال داده شده است.
خودروی این روحانی مشهور چند روز گذشته در یکی از شهرهای شرق گیلان پیدا شده بود.
سردبیر کوبار/ این حادثه تلخ را به همه مردم گیلان، جامعه روحانیت، خانواده عزادار و شهروندان لنگرودی تسلیت عرض مى نماید.
اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،
مشاور دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در گیلان به قتل رسید.
جنازه حجت الاسلام فخری لنگرودی مشاور دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام که از روز چهارشنبه هفته پیش مفقود شده بود در روستای تابستان نشین املش کشف شد.
با تلاش سبز جامگان نیروی انتظامی استان گیلان قاتل مشاور دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در گیلان دستگیر و تحویل مراجع قضایی داده شده است.
هم چنین براساس شنیده های خبرنگار دیارمیرزا از منابع آگاه انگیزه قاتل برای ارتکاب به چنین عملی اختلافات مالی بین قاتل و مقتول بوده و هیچ موضوع سیاسی در میان نبوده است .
/http://diyarmirza.ir/1393/07/%D8%AC%D9%86%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D9%85%D8%B9-%D8%AA%D8%B4%D8%AE%DB%8C%D8%B5-%D9%85%D8%B5%D9%84%D8%AD%D8%AA-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85/
اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،
مشاور دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در گیلان به قتل رسید.
جنازه حجت الاسلام فخری لنگرودی مشاور دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام که از روز چهارشنبه هفته پیش مفقود شده بود در روستای تابستان نشین املش کشف شد.
با تلاش سبز جامگان نیروی انتظامی استان گیلان قاتل مشاور دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در گیلان دستگیر و تحویل مراجع قضایی داده شده است.
هم چنین براساس شنیده های خبرنگار دیارمیرزا از منابع آگاه انگیزه قاتل برای ارتکاب به چنین عملی اختلافات مالی بین قاتل و مقتول بوده و هیچ موضوع سیاسی در میان نبوده است .
/http://diyarmirza.ir/1393/07/%D8%AC%D9%86%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%88%D8%B1-%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D9%85%D8%B9-%D8%AA%D8%B4%D8%AE%DB%8C%D8%B5-%D9%85%D8%B5%D9%84%D8%AD%D8%AA-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85/یک فرصت خوب برای جاماندگان ماه رمضان!
چند ماهی هست که ماه مبارک رمضان ما را ترک کرده و رفته است یادش به خیر چقدر لحظات خوبی بود، هر لحظه احساس می کردی در آغوش خداوندی و در امنیت کامل حتی وقتی که از گرما و عطش نق میی زدی باز هم یک حس معنوی و ماورایی داشتی که حاضر نبودی حتی به قیمت جانت هم روزه ات را بشکنی...
خیلی هایمان امّا...بهره ای که بردیم فقط گرسنگی و تشنگی بود و بعضی هایمان حتی حاضر به تحمل این گرسنگی و تشنگی هم نشدیم و جا ماندیم از قافله برندگان، ما باختیم، بد هم باختیم ...
نمی دانیم به ماه رمضان بعدی می رسیم یا نه ؟ به این که فکر می کنم هول برم می دارد ، درمانده و پشیمان دنبال راهی بودم برای جبران ...
دیدم که خداوند متعال، از زمان آفرینش بنی آدم امثال بنده های چون ما زیاد داشته است کسانی که قدر فرصت نمی دانند و خیلی زود پشیمان می شوند همان ها که همواره در زیانند ، همین ماییم که خداوند در موردمان می فرماید :«وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ » ؛سوگند به این زمان، که واقعاً انسان دستخوشِ زیان است .
اما خداوند متعال بخشنده و مهربان است و نمی خواهد این زیان ما دائمی باشد ، با لطف و محبت بی انتهایش می خواهد هر چه زودتر این زیان ما پایان یابد (اگر بدانیم و اگر قدر شناس باشیم) .
همین است که دنبال بهانه است که ما را ببخشد ، یک فرصت طلایی می گذارد و بار عام می دهد که بیایید که می خواهم ببخشم ، می خواهم همه بدی هایتان را از یاد ببرم و زندگی دوباره ای به شما بدهم اما ما نمی فهمیم خودمان را به نشیدن می زنیم و این فرصت طلایی می گذرد و وقتی گذشت و انگشت ندامت گزیدیم به حالمان ترحم می کند و باز روزنه های امیدی می گذارد و ما جاماندگان و بازندگان را به آنجا ارجاع می دهد به ماه ذی الحجه، به ده روز اولش ، به روز عرفه اش .... فرصتی کوتاه و پر برکت ، دهه اول ماه ذی الحجه ، ده روزی که در بعضى از روایات آمده است، شب هاى دهگانه اى که قرآن در سوره «والفجر و لیال عشر» به آن سوگند یاد کرده است، شب هاى دهه اوّل این ماه شریف است،و این سوگند به خاطر عظمت آن است.(تفسیر قمى، ج 2، ص 419)
حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است: هر کس سوره فجر را را در دهه اول ماه ذی الحجه قرائت نماید گناهانش بخشیده می شود و اگر در غیر این ایام خوانده شود مایه نورانیت او در قیامت می گردد
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که عبادت و کار نیک در هیچ ایّامى به اندازه این ایّام (ده روز اوّل ماه ذى الحجّه) فضیلت ندارد.(اقبال، ص 317)
اعمال دهه اول ماه ذی الحجه
1ـ امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: پدرم حضرت امام باقر(علیه السلام) به من فرمود: پسرم! در دهه نخست از ماه ذى الحجّه(از شب اول ماه تا شب عید قربان) هر شب میان نماز مغرب و عشا این دو رکعت نماز را ترک مکن:
در هر رکعت سوره حمد و سوره قل هو الله را مى خوانى، پس از آن آیه 142 سوره اعراف را بخوان :
وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَ قَالَ مُوسَى لأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ. (اعراف/142)
اگر چنین کنى، در ثواب حاجیان، و اعمال حجّ آنها شریک مى شوى.( اقبال، ص 317)
2ـ روزه گرفتن در نُه روز اوّل.در روایتى از امام موسى کاظم(علیه السلام) نقل شده است که هر کس نُه روز اوّل ذى الحجّه را روزه بدارد، خداوند ثواب روزه تمام عمر را براى او مى نویسد.( زاد المعاد، ص 240)
3ـ ابوحمزه ثمالى از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت، از روز اوّل تا عصر روز عرفه، پس از نماز صبح و قبل از نماز مغرب این دعا را مى خواند:
اَللّـهُمَّ هذِهِ الاَْیّامُ الَّتى فَضَّلْتَها عَلَى الاْیّامِ وَشَرَّفْتَها و .... وَ صَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدوَآلِهِ اَجْمَعینَ، وَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ تَسْلیماً.( مصباح المتهجّد، ص 672 و اقبال، ص 322 (با اندکى تفاوت) ، مفاتیح الجنان)
4ـ آن پنج دعایى را بخواند که به فرموده امام باقر(علیه السلام) خداوند آن را بوسیله جبرئیل براى حضرت عیسى(علیه السلام) هدیه فرستاد، تا در ایّام این دهه، آنها را بخواند. آن پنج دعا چنین است:
(1) اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ.
(2) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً.
(3) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، اَحَداً صَمَداً، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ.
(4) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، یُحْیى وَیُمیتُ، وَهُوَ حَىٌّ لا یَمُوتُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ.
(5) حَسْبِىَ اللهُ وَکَفى، سَمِعَ اللهُ لِمَنْ دَعا، لَیْسَ وَرآءَ اللهِ مُنْتَهى،اَشْهَدُللهِِ بِما دَعا،وَاَنَّهُ بَرىءٌ مِمَّنْ تَبَرَّءَ، وَاَنَّ لِلّهِ الاْخِرَةَ وَالاْولى.
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که عبادت و کار نیک در هیچ ایّامى به اندازه این ایّام (ده روز اوّل ماه ذى الحجّه) فضیلت ندارد
سپس حضرت عیسى(علیه السلام) پاداش فراوانى را براى صد مرتبه خواندنِ این پنج دعا ذکر فرمود.( اقبال، ص 323)
مرحوم «علاّمه مجلسى» گفته است: اگر کسى هر روز هر یک از این پنج دعا را ده مرتبه بخواند (که در مدّت ده روز هر کدام را صد مرتبه خوانده است) به روایت عمل کرده است. البتّه اگر هر روز هر دعایى را صد مرتبه بخواند بهتر است.(زادالمعاد، ص 245)
5ـ در هر روز از این دهه، این تهلیلات [لا اله إلاّ اللّه ها] را که از امیر مومنان(علیه السلام) نقل شده است بخواند و اگر روزى ده مرتبه بخواند بهتر است:
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الّلَیالى وَالدُّهُورِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ،
لااِلهَ اِلاَّ اللهُ وَرَحْمَتُهُ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّوْکِ وَالشَّجَرِ،
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَالْوَبَرِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَالْمَدَرِ،
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُیُونِ،
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ فِى اللَّیْلِ اِذاعَسْعَسَ، وَالصُّبْحِ اِذا تَنَفَّسَ،
لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الرِّیاحِ فِى الْبَرارى وَالصُّخُـورِ،
لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ مِـنَ الْیَـوْمِ اِلـى یَـوْمِ یُنْفَخُ فِى الصُّورِ.( اقبال، ص 324)
فضیلت قرائت سوره فجر در این ایام
در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: هر کس سوره فجر را را در دهه اول ماه ذی الحجه قرائت نماید گناهانش بخشیده می شود و اگر در غیر این ایام خوانده شود مایه نورانیت او در قیامت می گردد.(مجمع البیان، ج10، ص341)
فاطمه محمدی
کارشناس ارشد علوم قران و حدیث
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
مطالب مرتبط:
ذی الحجه، یکی از بهترین ماه های سال!
اذکار، اعمال و برکات ماه ذی الحجه
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=285733
تبیان
فرزانگان
امام زمان لقب اویس زمان را به چه کسی مرحمت فرمود
به گزارش خبرگزاری حوزه، درسال 1287ه ق در شهر اراک که از گذشته خاستگاه دانشوران، متفکران و ادیبان بوده است و بزرگانی نظیر آقا ضیاء الدین عراقی،آیت الله العظمی اراکی وامام خمینی(ره) را در خود پرورش داده در خانواده سید محمد شفیع فرزندی به دنیا آمد که او را "نورالدین "نامیدند.
دوران کودکی وی، زیر نظر پرورش های اخلاقی پدری پارسا و دانشور و عواطف مادری با ایمان سپری گشت و با راهنمایی پدرش در مدرسه سپهسالار که از مهم ترین مراکز آموزشی اراک به شمار می رفت، تحصیلات مقدماتی را آغاز نمود و در این مدت از محضر دانشورانی استفاده کرد که مشهورترین آنان، آخوند ملا محمد امین از برجسته ترین فضلای نیمه دوم قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم اراک به شمار میرفت ودر فقه، اصول، معانی، بیان، منطق،کلام و حکمت صاحب نظر و نکته سنج بود.
*تعظیم در برابر استاد
آقا نورالدین تقریرات درس خارج حاج ملا محمد امین را به نگارش در می آورد؛وی در این تقریرات ارزشمند که یادگار و میراث گرانسنگی از دوران جوانی است، در مقابل استادش سرتعظیم و تکریم فرود آورد و او را به تبحر و فضیلت یاد کرده است.
*عزیمت به عراق و بهره گیری از خورشید ولایت آقا نورالدین برای ادامه تحصیل، به عراق رفت و7سال در حوزه علمیه نجف اشرف مشغول تحصیل شد و با فراستی کم نظیر و ذهنی تابان، مراحل درسی را تا نیل به درجه اجتهاد، پشت سر نهاد.استادان حوزه نجف، اورا فردی مهذب و داری استعدادی فوق العاده یافتند. آن عالم وارسته در نجف در درس خارج حاج حبیب الله رشتی شرکت کرد و از خرمن علوم وی بهره ها می برد؛ *صاحب نفس زکیه و اخلاق پسندیده آخوند خراسانی در اجازه اجتهادی که به آقا نورالدین داد، وی را این گونه معرفی می کند:«...از کسانی که پیکر زیبای خود را به حلیه اجتهاد آراسته اند و چهره درخشان خویش را به نور استنباط پیراسته اند و زبده تدقیق، صاحب نفس زکیه و اخلاق پسندیده ،سید بزرگوار و پرهیزگار سید نورالدین فرزند سید محمد شفیع عراقی است که غالب عمر گرانقدر خویش را در راه تحصیل علوم شرعی گذرانیده است، تا جایی که در اثر زحمات چند ساله ، واجد قوه استنباط شده است....» آقا نور الدین یک دوره اصول فقه را نزد آیت الله آخوند ملاعلی نهاوندی فراگرفت و درس های او را نوشت؛ از یاد داشت های آیت الله اراکی برمی آید که شاگرد شیخ مرتضی انصاری بوده و درفقه و اصول صاحب نظر بود. *بازگشت به اراک و توجه به انذار قوم خویش آقا نورالدین پس از7سال تحصیل در حوزه علمیه نجف و نیل به درجه اجتهاد، در اواخر سال1306 ه ق به زادگاه خویش بازگشت؛ پس از مدتی،به مقام مرجعیت رسید و دانشمندان و مشتاقان علوم اهل بیت(ع) از دور و نزدیک برای استفاده علمی و اخلاقی به اراک می آمدند و از محضر این عالم وارسته بهره می گرفتند. حاج آقا نورالدین پیش از آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، ریاست حوزه علمیه اراک را برعهده داشت، آیت الله العظمی اراکی درباره وی چنین می نویسد:«شخصیت آقا نور الدین چنان بود که علمای زمان خویش و حتی مرحوم شیخ عبدالکریم حائری را تحت الشعاع قرار داد». *شاگردان آن عالم عامل، همچون دیگر بزرگان عرصه علم و اجتهاد عمر خود را به تربیت شاگردانی گذاشت که هرکدام ستارگانی در آسمان فقاهت و مرجعیت و مروج فرهنگ و علوم اهل بیت(ع)بودند:آیت الله العظمی محمد علی اراکی، وقتی به مناسبت هفتادمین سالگرد رحلت حاج آقا نورالدین عراقی مجلسی منعقد شد و حجت الاسلام والمسلمین واعظی در این مجلس سخنرانی نمود، و در ضمن بیانات خود،می گوید: به آیت الله اراکی گفتم،نظر شما راجع به ایشان چیست؟آیت الله العظمی اراکی گفتند:مرحوم آقا نورالدین کسی است که امام زمان(عج)را زیارت کرده وآن حضرت با تبسمی ملیح، به ایشان فرموده:«تو اویس زمانی»،حال من که هستم که بخواهم راجع به آقا نورالدین مطلبی بگویم. از دیگرشاگردان آن عالم وارسته :آیت الله حاج شیخ عبدالنبی عراقی،حاج آقا محمد تقی بروجردی صاحب«العشرات»،آقا شیخ رضا نوری،شیخ ذبیح الله ارضی، حاج آقا ابراهیم دهگان،میرزا عبدالحسین صاحب الداری بروجردی،میرزا مهدی بروجردی و شیخ عرب انجدانی مکی، را می توان نام برد. *آثار و تالیفات از مرحوم آقا نور الدین عراقی آثار و تالیفات زیادی برجا مانده که هرکدام چراغی فراروی طالبان علم و دانش است که برخی از این آثار عبارتند از:رساله حقوق المراه فی شریعه الاسلام،رساله ای در نورالایمان،رساله ای در اصول عقاید،شرح دعای صباح،شرح حدیث حقیقت،رساله ای در مسئله مرجعیت،سفرنامه منظوم،حاشیه فرائد الاصول شیخ انصاری و... *فرازهای فضیلت آیت الله آقا نورالدین اوصاف و خصایص والای مکتبی را با تهجد، مراقبت با جان خویش آمیخت و کسانی که شب های راز و نیازش را دیده بودند، می گفتند:«از نیمه های شب تا فجر صادق پیوسته در حال گریه و زاری بود، سحر از جای خویش برمیخاست، وضو می گرفت و مشغول نماز شب می شد و وقتی به العفو می رسید چنان گریه ای براو مستولی می شد که چندین مرتبه گلو گیر میشد، انسی ویژه به قرآن داشتند و در تفسیر آیات،تسلط و تبحری خاص از خود بروز می دادند...» *به سوی سرای سرور آقا نورالدین که مرجع دینی مردم اراک و جهان تشیع بودند و سالیان دراز به ارشاد مردم و حل مشکلات آنان مشغول بودند سرانجام در ظهر جمعه هفتم رجب سال 1341 ه ق به سوی سرای جاوید شتافت و درجوار قدسیان و عرشیان آرام گرفت،پیکر پاکش با شکوه هرچه تماتر تشییع و در قبرستان اراک به خاک سپرده شد. بعدها "کربلایی جعفر بارفروش" با کمک مردم بقعه ای برمزار آن عالم عامل احداث کرد گنبد و بارگاه آن فقیه نامدار،مردم را به یاد خاطرات معنوی می اندازد، مردمی که هنوز هم خاطرات اورا با عشق و ارادت و با هاله ای از روحانیت برزبان جاری می سازند.
http://www.hawzahnews.com/news/1973/351106/%D8%A7%D9%85
.: Weblog Themes By Pichak :.