متن و ترجمه خطبه فدک حضرت زهرا (س)


نقل از سایت رجا نیوز



* ذکر بینه از قرآن برای ارث

آیا چنین پنداشته‏اید که ما را ارثی نیست؟ آیا از دستورات دوران جاهلیت پیروی می‏کنید؟ کیست که از خداوند بهتر حکم کند برای گروهی که باور دارند. آیا نمی‏دانید؟ برای غاصبان فدک مانند خورشید درخشان، واضح است که من دختر پیامبرم و باید از او ارث ببرم.
ای مسلمانان! من باید برای گرفتن ارثم مغلوب شوم؟!

ای پسر ابی قحافه (ابوبکر) آیا در کتاب خداوند آمده که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم نبرم؟! حقا که سخن ناروایی گفته‏ای! آیا عهد کتاب خدا را کنار گذاشته، پشت سرتان انداخته‏اید در آنجا که گوید «و سلیمان از داود ارث برد .و آنجا که داستان یحیی بن زکریا را بازگو می‏ کند که می‏فرماید« پروردگارا از سوی خودت جانشینی به من ببخش که از من و خاندان یعقوب ارث ببرد و آنجا که می‏فرماید «بعضی از خویشان بر بعضی دیگر در کتاب خدا مقدم هستند»

و نیز آنجا که می‏فرماید «خداوند شما را درباره فرزندانتان سفارش می‏کند که پسر دو برابر دختر ارث ببرد» و یا فرمود «اگر مالی را به‏جای گذارد، به ‏طور شایسته برای پدر و مادر و نزدیکانش وصیت کند و این حقی است بر پرهیزکاران.» .

آیا گمان کرده‏اید که مرا از پدرم نصیبی نیست و ارثی نمی‏برم و اصلا خویشاوندی بین ما نیست؟! آیا برای شما آیه‏ای اختصاصی آمده که پدرم از آن خارج است؟ یا می‏گویید اهل دو ملت مختلف از یکدیگر ارث نمی‏برند و من و پدرم اهل یک ملت و آئین نیستیم؟! آیا شما از پدرم و پسر عمم،علی، به عام و خاص قرآن داناترید؟ پس این شما و این فدک، همچون شتر مهارشده و زین کرده!، یکدیگر را در روز حشر خواهیم دید.

پس چه خوب داوری است خداوند، و چه خوب بزرگ و پیشوایی است محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ،و چه خوب وعده‏ گاهی است قیامت، که در آن روز نتیجه زیانبار عمل خود را خواهید دید، ولی پشیمانی سودی ندارد و برای هر خبری جایگاهی است و به‏زودی خواهید دانست که بر چه کسی عذاب خوارکننده فرود اٌمده و شکنجه پایدار وارد می‏شود.

* احترام به فرزندان رسول خدا

آنگاه فاطمه (علیهاالسلام) به سوی انصار نظر افکنده فرمودند: ای گروه جوانمردان و ای بازوان دین و یاران اسلام! این چه چشم‏پوشی و سهل‏انگاری است که در حق من روا می‏دارید و نسبت به ظلمی که به من می‏شود در خواب غفلتید؟! آیا پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی‏ فرمود: هر انسانی در فرزندانش حفظ می‏شود؟ (یعنی اگر می‏خواهید جانب کسی را محترم بشمارید بعد از او به فرزندانش احترام کنید.) چه زود این عمل را انجام دادید؟ دست مرا از فدک کوتاه نمودید؟ و برای امری که وقت آن نشده شتابان شدید؟ ای گرده انصار! شما را قدرت و طاقت این هست که خواسته مرا برآورده کنید.

آیا می ‏گویید محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مرد و رفت و دیگر خبری نیست؟ نه، این امر بزرگی است که شکافش گسترش می‏یابد و رخنه‏اش بازتر می‏گردد و پیوستگی‏هایش از هم می‏گسلد.

و کم کم به قهقرا و جاهلیت برمی‏گردید آری زمین در غیبت او تاریک و ستارگان در مصیبتش گرفته و آرزوها نومید و کوهها فرو هشته و حریم او بی‏ارزش و حرمت او زایل گردید. پس به خدا قسم این است آن بلای بزرگ و مصیبت عظمی که مانندش نیامده و نازل نگشته است.

* عمل به قرآن بعداز پیامبر

این کتاب خداست که هر صبح و شام بر در خانه‏های شما فریاد می‏زند و با آواز بلند و تلاوت و فهماندن آن اعلان می‏دارد که انبیاء قبل هم می‏مردند و این حکم الهی و قضاء حتمی بر آنها هم وارد می‏شد؛ آنجا که می‏فرماید: « و ما محمد الارسول. . . » محمد نیست مگر فرستاده‏ای که بیش از او نیز فرستادگانی آمده‏اند و گذشته‏اند. آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به دوران جاهلیت گذشته خود برمی‏گردید؟ و هر کس به گذشته خود برگردد، (از دین خارج گردد) هرگز زیانی به خداوند نیاورد و به زودی خداوند پاداش سپاسگزاران را خواهد داد.

* طلب یاری از مردم

ای وای از گروه اوس و خزرج! آیا میراث مرا ببلعند در حالی که شما را می‏بینم و صدای شما را می‏شنوم و شما با هم جمع و پیوسته‏اید؟! این درخواست من است که شما را فرا گرفته و این خبردادن من است که شما را شامل شده (و من از شما یاری می‏طلبم.)

شما دارای افراد زیاد و قدرت فراوانی هستید و سلاح جنگی و تجهیزات در دست شماست! درخواست من به شما می‏رسد ولی جواب نمی‏دهید و فریاد من به گوشتان می‏رسد ولی به فریادم نمی‏رسید؛ در حالیکه شما به استقبال دشمن در جنگ‏ها معروفید و شما را به خیر و صلاح می‏شناسند.

شما برگزیدگان و منتخب جامعه‏اید، با اعراب جنگیده‏اید و رنج و تعب بسیاری متحمل شده‏اید.
شما با گروه‏های زیادی درگیر شده‏اید و بدون هیچ ضعفی، شجاعان را دفع کرده‏اید. ما فرار نکردیم و شما هم فرار نکردید. هر چه را که ما امر کردیم پذیرفتید تا به دست ما اهل بیت، سنگ آسیای اسلام به چرخش درآمد و نتایج و بهره‏هایش زیاد شد.

بینی شرک به خاک مالید و طغیان تهمت‏ها فرو نشست و آتش کفر به خاموشی گرایید؛ آشوب فتنه‏ها آرام و نظام دین منسجم گردید. پس شما چرا بعد از روشنی راه بیراهه رفتید و چرا حق را پنهان کردید، بعد از اینکه اٌشکار شده بود و چرا عقب ‏گرد کردید و بعد از ایمان مشرک شدید.

آیا شما با مردمی که پیمان خود را شکسته و برای بیرون کردن پیامبر تصمیم گرفته‏اند، نمی‏جنگید با آنکه آنها اول جنگ را شروع کرده‏اند؟ آیا از آنان می‏ترسید در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسید اگر ایمان آورده باشید؟ (یعنی چرا وقتی این گروه غاصب خلافت، پیمان خود را شکستند و به عهدی که درباره امیرالمومنین (علیه السلام) با رسول خدا داشتند وفا نکردند، شما با آنها نمی‏جنگید و از امیرالمومنین دفاع نمی‏کنید؟)

آگاه باشید من شما را چنین می‏بینم که به رفاه ‏طلبی و زندگی راحت متمایل گشته و آن کس که برای زمامداری سزاوار است دور ساخته و به راحتی و آسایش روی آورده و خود را از ضیق و تنگی نجات داده‏اید.

پس آنچه را که فرا گرفته بودید کنار گذاشته و آنچه آشامیدنش آسان بود، بیرون ریختید. پس اگر شما و تمامی کسانی که در روی زمین زندگی می‏کنند کافر شوند،بدانید که خداوند بی‏نیاز و ستوده است.

* اتمام حجت با مردم

آگاه باشید آنچه را گفتم با آگاهی نسبت به شما است که شما انگیزه یاری ندارید و نیرنگ و فریب، دلهایتان را فرا گرفته است؛ ولیکن این سخنان خروشی بود که از جان برآمد و آهی بود که از خشم برخاست، کاسه صبر لبریز، و عقده‏های سینه باز و حجت بر شما تمام شد. پس این شما و این شتر خلافت! لجامش را محکم بگیرید و بتازید. اما بدانید پشتش زخمی و پایش لنگ و عار و ننگش همیشگی است. نشان خشم الهی بر آن خورده و عیبش ابدی است.

خلافتی که به آتش برافروخته الهی پیوسته، آتشی که بر دلها احاطه کند؛ در حالی که کلیه اعمال شما در پیش چشم پروردگار است و به زودی ستمگران خواهند دانست که در چه جایگاهی رجوع می‏کنند. من دختر پیامبر شمایم که شما را از عذاب سخت آینده بیم داد. پس هر چه می‏خواهید بکنید. ما هم کار خودمان را می‏کنیم و منتظر باشید که ما هم منتظریم.


چون‌این‌خطبه‌، بطوری‌که‌در ذیل‌اشاره‌می‌شود، با سندهای‌متعددی‌از معصوم‌(ع‌) و یا تالی‌مرتبه‌معصوم‌، حضرت‌زینب‌ـ صلوات‌الله علیها ـ نقل‌شده‌، مفاد آن‌بر ما حجت‌است‌؛ اگرچه‌به‌عنوان‌خطابه‌ایراد شده‌است‌. بنابراین‌باید نظری‌به‌سند آن‌نماییم‌و آنگاه‌برای‌روشن‌شدن‌معنای‌خطبه‌، مختصری‌از تاریخ‌فدک‌و هدف‌از تعقیب‌آن‌را بیان‌کنیم‌.


ابوبکر جوهری‌، عالم‌، محدث‌، ماهر در ادبیات‌، پرهیزکار و مورد وثوق‌است‌؛

1 ـ جوهری‌از محمد بن‌زکریا از جعفر بن‌محمد بن‌عماره‌از پدرش‌از حسن‌بن‌صالح‌بن‌حی‌از دو تن‌از اهل‌بیت‌بنی‌هاشم‌از زینب‌دخت‌امیرالمؤمنین‌از مادرش‌صدیقه طاهره‌ـ صلوات‌الله علیهم‌ـ .

2 ـ جوهری‌از جعفربن‌محمد بن‌عماره‌از پدرش‌از جعفر بن‌محمد بن‌علی‌بن‌الحسین‌ـ صلوات‌الله علیهم‌ـ .

(س‌) ـ جوهری‌از عثمان‌بن‌عمران‌فجیعی‌از نائل‌بن‌نجیح‌از عمر بن‌شمر از جابر جعفی‌از ابی‌جعفر محمدبن‌علی‌(امام‌باقر) ـ صلوات‌الله علیهم‌ـ .

4 ـ جوهری‌از احمدبن‌محمد بن‌یزید از عبدالله بن‌حسن‌، معروف‌به‌عبدالله محض‌بن‌فاطمه‌بنت‌الحسین‌و ابن‌الحسن‌المثنی‌.

علی‌بن‌عیسی‌اربلی‌از بزرگان‌علمای‌امامیه‌در کشف‌الغمه‌این‌خطبه‌را از کتاب‌سقیفه‌جوهری‌نقل‌نموده‌و چنین‌گفته‌است‌: من‌خطبه‌را از کتاب‌سقیفه‌تألیف‌احمدبن‌عبدالعزیز جوهری‌نقل‌می‌کنم‌و


مسعودی‌نیز در کتاب‌مروج‌الذهب‌به‌خطبه‌اشاره‌نموده‌است‌. ابوالفضل‌احمد بن‌ابی‌طاهر از دانشمندان‌عصر مأمون‌عباسی‌متولد سال‌204 نیز در کتاب‌بلاغات‌النساء آن‌را به‌چند سند روایت‌کرده‌است‌.

1 ـ راوی‌می‌گوید من‌با ابوالحسین‌زید بن‌علی‌بن‌الحسین‌(ع‌) در مورد گفتگوی‌فاطمه‌ـ صلوات‌الله علیها ـ با ابوبکر هنگامی‌که‌حضرت‌را از تصرّف‌فدک‌بازداشت‌، مذاکره‌کردم‌و گفتم‌: عامه‌در مورد این‌خطبه‌سخنی‌دارند و آن‌این‌است‌که‌می‌گویند : این‌خطبه‌انشای‌ابوالعینا است‌و ربطی‌به‌صدیقه طاهره‌ـ صلوات‌الله علیها ـ ندارد زید در پاسخ‌گفت‌ : من‌خود بزرگان‌خاندان‌ابی‌طالب‌را می‌دیدم‌ که‌این‌خطبه‌را از پدران‌خود نقل‌


2 ـ این‌خطبه‌را حسن‌بن‌علوان‌از عطیه‌عوفی‌و او از عبدالله بن‌الحسن‌از پدرش‌نقل‌کرده‌است‌.

مؤلف‌بلاغات‌النساء از قول‌راوی‌نقل‌می‌کند که‌زید گفت‌: چگونه‌روا نمی‌دارند این‌سخن‌فاطمه‌(س‌) باشد در صورتی‌


3 ـ جعفر بن‌محمد که‌در مصر است‌و او را در رافقه‌دیدم‌که‌از پدرش‌از موسی‌بن‌عیسی‌از عبیدالله بن‌یونس‌از جعفر احمر از زیدبن‌علی‌بن‌حسین‌از عمه‌اش‌زینب‌دختر امیرالمؤمنین‌علی‌بن‌ابی‌طالب‌ـ صلوات‌الله علیهم‌ـ حدیث‌کرد.

ابوالفضل‌احمد بن‌ابی‌طاهر می‌گوید

این‌خطبه‌از طریق‌خاصه‌، سید مرتضی‌در کتاب‌نفیس‌شافی‌به‌دو طریق‌نقل‌فرموده‌است‌:

1 ـ ابوعبدالله محمد بن‌عمران‌مرزبانی‌(نقل‌شده‌از مشایخ‌مفید بوده‌ است‌) از محمدبن‌احمد کاتب‌از احمدبن‌عبیدالله نحوی‌از زنادی‌از شرقی‌بن‌قطامی‌از محمدبن‌اسحاق‌از صالح‌بن‌کیسان‌از عروه‌از عایشه‌.

2 ـ به‌تحویل‌سند مرزبانی‌از احمد بن‌محمدبن‌مکی‌از محمد بن‌قاسم‌یمانی‌از ابن‌عایشه‌(ابوعبدالرحمن‌عبیدالله بن‌محمدبن‌حسین‌تیمی‌).

ابن‌طاوس‌در کتاب‌طرائف‌قسمتی‌از خطبه‌را که‌در احتجاج‌طبرسی‌است‌از شیخ‌احمد بن‌شفروة در کتاب‌فائق‌از شیخ‌حافظ‌ثقة و معظم‌(نزد عامه‌) احمد بن‌موسی‌مردویه‌اصفهانی‌از کتاب‌مناقب‌وی‌از اسحاق‌بن‌ عبیدالله بن‌ابراهیم‌از شرقی‌بن‌قطام‌از صالح‌بن‌کیسان‌از زهری‌از عایشه‌روایت‌کرده‌است‌.

شیخ‌صدوق‌، محمد بن‌علی‌بن‌بابویه‌(متوفی‌371 ه.. ق‌) روایت‌کرده‌می‌گوید : خبر داد ما را علی‌بن‌حاتم‌از محمد بن‌اسلم‌از عبدالجلیل‌یاقطانی‌از حسن‌بن‌موسی‌خشاب‌از عبدلله‌بن‌محمد علوی‌از رجالی‌یا قطانی‌از حسن‌بن‌موسی‌خشاب‌از عبدلله‌بن‌محمد علوی‌از رجالی‌از اهل‌بیت‌(ع‌) از زینب‌دختر امیرالمؤمنین‌(ع‌) از فاطمه‌(س‌).

با تحویل‌سند وی‌همچنین‌می‌گوید : خبر داد ما را علی‌بن‌حاتم‌از محمدبن‌عمیر از محمد بن‌عمارة از محمد بن‌ابراهیم‌مصری‌از هارون‌بن‌یحیی‌ناشب‌از عبیدالله بن‌موسی‌بن‌عیسی‌از عبیدالله موسی‌معمری‌از حفص‌احمر از زیدبن‌علی‌بن‌الحسین‌شهید از عمه‌اش‌زینب‌دختر امیرالمؤمنین‌(ع‌).

با تحویل‌سند، قسمتی‌را در علل‌الشرایع‌که‌متضمن‌بیان‌فلسفه‌تشریع‌احکام‌است‌از ابن‌المتوکل‌از سعدآبادی‌از برقی‌از اسماعیل‌بن‌مهران‌از احمد بن‌محمدبن‌جابر از زینب‌(س‌) روایت‌کرده‌است‌.

مفید در مجالس‌ابیاتی‌را که‌در خطبه مذکور است‌با سند زیر نقل‌می‌کند

جعانی‌از محمد بن‌جعفر حسنی‌از عیسی‌بن‌مهران‌از یونس‌از عبدالله بن‌محمد بن‌سلیمان‌هاشمی‌از پدرش‌از جدش‌از زینب‌دختر امیرالمؤمنین‌علی‌بن‌ابی‌طالب‌ـ صلوات‌الله علیهم‌ـ می‌گوید: همین‌که‌فرمان‌ابوبکر بر غصب‌فدک‌و عوالی‌صادر شد. ـ فاطمه‌صلوات‌الله


قد کان‌بعدک‌أنباء وهنبثة لو کنت‌َ شاهدها لم‌تکثر الخطب‌

پس‌از تو خبرها و حادثه‌هایی‌روی‌داد که‌اگر حاضر بودی‌کار به‌این‌جا نمی‌کشید.

بدین‌سان‌می‌بینم‌احدی‌از دانشمندان‌امامیه‌و عامه‌اشکالی‌به‌سند روایت‌نکرده‌اند؛ مگر این‌که‌معاندینی‌از دشمنان‌اهل‌بیت‌آن‌را به‌ابوالعینا محمدبن‌قاسم‌اهوازی‌بصری‌نسبت‌داده‌اند. از شرح‌حال‌وی‌چنین‌به‌دست‌می‌آید که‌یکی‌از دانشمندان‌علم‌ادبیات‌عرب‌بیش‌نبوده‌و مایه‌ای‌جز ادبیات‌عرب‌نداشته‌است‌. یک‌ادیب‌چگونه‌قدرت‌دارد که‌در مسائل‌پیچیده الهیات‌و نبوت‌و فلسفه‌و شرایع‌احکام‌و احتجاج‌قرآن‌چنین‌سخنی‌ایراد کند؟!

اما عناد را چاره‌ای‌نیست‌. معنایی‌فطری‌تر و روشن‌تر در درک‌عقلی‌از مسئله‌خداشناسی‌نیست‌؛ ولی‌وقتی‌که‌انسان‌از طریق‌انصاف‌خارج‌شد و راه‌عناد را پیمود، مسائل‌روشن‌را انکار می‌کند. به‌راستی‌انسان‌باید به‌خدا پناه‌برد که‌هیچگاه‌از طریق‌انصاف‌خارج‌نشود. بعضی‌از دعاها به‌این‌نکته‌اشاره‌دارند پروردگارا! ای‌قادری‌که‌عالَم‌هستی‌را آفریدی‌و زیر سایه قدرت‌خود پرداختی‌!


واضح‌است‌که‌برای‌این‌جهان‌، آفریدگاری‌هست‌؛ ولی‌این‌درک‌در صورتی‌است‌که‌عقل‌، از راه‌انصاف‌خارج‌نشود؛ و گرنه‌کسی‌که‌معاند است‌با هیچ‌دلیلی‌نمی‌توان‌او را قانع‌ساخت‌.

علاوه‌بر این‌، سید مرتضی‌علم‌الهدی‌، که‌منکر حجیت‌خبر واحد است‌ـ به‌این‌معنا که‌مدعی‌است‌دلیل‌قطعی‌بر حجیت‌نوعی‌آن‌نداریم‌ـ در کتاب‌شافی‌، در اثبات‌امامت‌و وصایت‌، در رد مغنی‌الحجاج‌تألیف‌قاضی‌عبدالجبار معتزلی‌به‌خبر واحدی‌که‌همراه‌با قرائن‌قطعی‌و مفید علم‌باشد، استدلال‌و احتجاج‌کرده‌است‌و حال‌آن‌که‌طبق‌نظریه‌خود، نمی‌بایست‌استدلال‌کند؛ چون‌خبر واحد است‌.

معلوم‌می‌شود که‌قرائن‌قطعی‌در این‌مورد وجود داشته‌است‌که‌بر مدعای‌خود استدلال‌نموده‌است‌. اعتبار این‌خطبه‌نیز به‌جهت‌نقل‌مشایخ‌امامیه‌(به‌ویژه‌سید علم‌الهدی‌) و دانشمندان‌عامه‌، موجب‌حصول‌درجه اعلای‌اطمینان‌به‌این‌خطبه شریف‌است‌.




تاریخ : جمعه 93/1/15 | 8:4 عصر | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی