سایت پیک بصیرت بسیج
متن عربی به همراه ترجمه فارسی خطبه فدک
"ابتداء بحمد من هو اولى بالحمد و الطول و المجد. الحمد الله على ما انعم، و لهالشکر على ما الهم، و اثناء بما قدم من عموم نعم ابتَداها، و سبوغ آلاء اسدادها، واحسان منن والاها.
احمده بمحامد جم عن الاحصاء عددها، و ناى عن المجازاهامدها، و تفاوت عن الادراک ابدها، و ندبهم لا ستزادتها بالشکر لاتصالها، و استخذىالخلق بانزالها، و استحمد الى الخلائق باجزالها، و ثنى بالندب الىامثالها.
و اشهد ان لا اله الله وحده لا شریک له، کلمه جعل الاخلاصتاءویلها، و ضمن القلوب موصولها، و ابان فى الفکر معقولها. الممتنع من الابصارروینه، و من الالسن صفته، و من الاوهام الا حاطه به. ابتدع الاشیاء لا من شى ء کانقبلها، و انشاها بلا احتذاء امثله امتثلها.
کونها بقدرته و ذراها بمشیته، من غیرحاجه منه الى تکوینها و لا فائده له فى تصویرها الا تثبیتا لحکمته، و تنبیها علىطاعته، و اظهارا لقدرته، و دلاله على ربوبیته و تعبدا لبریته، و اعزازا لدعوته.
ثم جعل الثواب على طاعته، و وضع العقاب على معصیته، ذیاده لعباده عن نقمنه وحیاشه لهم الى جنته. بعثه الرسول الاعظم صلى الله علیه و آله و مسیر الرساله.
و اشهد ان ابى محمدا عبده و رسوله، اختاره قبل ان یجتبله، و اصطفاه قبل انیبتعثه، و سماه قبل ان یستنجبه، اذ الخلایق بالغیب مکنونه، و بستر الاهاویل مصونه،و بنهایه العدم مقرونه، علما من الله تعالى بمائل الامور، و احاطه بحوادث الدهور، ومعرفه بمواقع المقدور. ابتعثه الله اتماما لامره، و عزمته على امضاء حکمه، و انفاذالمقادیر حتمه. فراى الامم فرقا فى ادیانها، عکفا على نیرانها، عابده لاوثانها،منکره لله مع عرفانها.
فانار الله بابى محمد صلى الله علیه و آله ظلمها، و فرجعن القلوب بهمها، و جلا عن الابصار عمهها، و عن الانفس غمها. و قال فى الناسبالهدایه فانقذهم من الغوایه، و بصرهم من العمایه، و هداهم الى الدین القویم، ودعاهم الى الطریق المستقیم .
ثم قبضه الله عز و جل الیه قبض رافه و رحمه واختیار، رغبه بمحمد عن تعب هذه الدار، موضوعا عنه اعباء الاوزار، محفوفا بالملائکهالابرار، و رضوان الرب الغفار، و مجاوره الملک الجبار.
صلى الله على ابى نبیه وامینه الوحى و صفیه و خیریه من الخلق و رضیه، فعلیه الصلاه و السلام و رحمة الله وبرکاته."
"خدا را بر نعمتهای بیکرانش ستایش نموده و بر آنچه الهام فرمود سپاس میگزارم و بر مواهبی که پیشاپیش ارزانی داشت، میستایم. بر نعمتهای جهانشمولی که آفرینش آنها را آغاز فرمود و بر موهبتهای گستردهای که به ما عنایت کرد و نعمتهای گرانی که پی در پی بر ما باراند.
نعمتهایی که شمارش آنها از شمار فراتر، و مرزهای آن از هر مزد و پاداشی پر شکوهتر و افزونتر، و آغاز و انجام آنها از قلمرو درک و دریافت ما فراتر است.
بر او که بندگان را به سپاس از نعمتها فرا خواند تا با سپاس آنها باز هم بر نعمتهایشان به طور بیدوام بیافزاید و با گستردن خوان نعمت بیکران خویش، ستایش مردم را متوجه خویش ساخته و با فراخوان به سوی این نعمتها، آنها را دو چندان گردانید.
و گواهی میدهم که جز خدای یکتا، خدایی نیست و همتا و همانند و شریکی ندارد.
سخنی است که روح آن را اخلاص قرار داد و دلهای شیفتگان به حق را به آن گره زد و مفهوم و آثار آن را در اندیشهها پرتوافکن ساخت. خدایی که دیدنش با چشمها نشاید و با این زبان، بیان وصف او نه ممکن، و درک ذات پاکش برای خردها، میسر نیست.
پدیدههای هستی را بیآنکه پیش از آنها چیزی باشد، پدید آورد و بیآنکه الگو و مثال و قالبی باشد، آنها را ابداع و ایجاد فرمود.
آنها را در پرتو قدرت وصفناپذیر و اراده خویش آفرید، بیآنکه به آفرینش آنها نیازی داشته باشد، یا سودی از صورتبندی آنها به او بازگردد. جز اینکه میخواست حکمت خویش را از این راه آشکار سازد و مردم را به فرمانبرداری از خود هشیار گرداند. قدرت بیکرانش را از این راه به نمایش نهد و مردم را به بندگی و پرستش خویش رهنمون گردد و دعوت نجاتبخش پیام آورانش را عزت و قدرت بخشد.
آنگاه برای فرمانبرداری از خویش، پاداش شکوهباری مقرر کرد و برای نافرمانی و عصیان در برابر خود، کیفری سهمگین قرار داد، تا بندگان را بدین وسیله از خشم و انتقام خود رهایی بخشد و به سوی بهشت پرطراوت و نعمتهای بی شمارش سوق دهد.
و گواهی میدهم که پدرم محمّد، برگزیده و فرستادهی اوست. پیش از آنکه او را برای نجات و هدایت مردم بفرستد برگزید و پیش از آنکه او را بیافریند برای این مقام والا نامزد ساخت، و پیش از اینکه او را برانگیزد به پیامبریش برگزید.
در آن هنگام که بندگان در جهان غیبت پنهان و در پشت پردههای هراسآور نیستی پوشیده و به آخرین مرحلهی نیستی نزدیک بودند. این بدان خاطر صورت گرفت که خداوند از آینده و فرجام کارها آگاه بود و به حوادث روزگار احاطه داشت و مقدرات را به خوبی میشناخت.
او پیامبر را برانگیخت تا فرمانش را کامل سازد و حکم خویش را اجرا و مقدرات خود را نفوذ بخشد.
پیامبرش پس از برانگیخته شدن، امتها را دید که آیینهای پراکندهای برگزیدهاند. گروهی در برابر آتش کرنش میکنند و دستهای بتهایی را که خود تراشیدهاند، میپرستند و با این که آفریدگار خویش را در پرتوی فطرت خداگرایانهی خویش شناختهاند، به ناروا او را انکار میکنند.
خدای پر مهر در پرتوی نورافشانیهای محمّد، تاریکیها را بر چید و روشن ساخت و ابرهای تیره و تار را از برابر اندیشهها و دیدگان زدود.
او به منظور هدایت بشریت به پا خاست و آنان را از گمراهی رهایی بخشید و دیدگانشان را بینا ساخت و به آیین استوار، رهنمون گشت و به راه راست فرا خواند.
سپس خدای پر مهر روح تابناک پیامبرش را با نهایت مهر و محبت و از سر رغبت و رأفت به سوی خود برد. آری محمّد از رنج این جهان آسود و اینک در میان فرشتگان و خشنودی پروردگار آمرزنده و در جوار قرب فرمانروای پرشکوه این جهان و آن جهان قرار دارد.
درود خدا بر پدرم، همو که پیامآور پروردگار، امانتدار وحی، برگزیدهی وی از میان همه، و مورد خشنودی او بود و سلام و رحمت و بخشایش خدا و برکاتش بر او باد."
ثم التفتت علیها السلام الى اهل المجلس و قالت:
"انتمعباد الله نصب امره و نهیه، و حملة دینه و وحیه، و امناء الله على انفسکم، و بلغاوهالى الامم. و زعیم حق له فیکم، و عهد قدّمه الیکم و بقیه استخلفها علیکم، کتاب اللهالنّاطق، و القرآن الصّادق، و النور السّاطع، و الضیاء اللامع، بیّنة بصائره،منکشفة سرائره، و متجلیّة ظواهره، مغتبطه به اشیاعه، قائد الى الرضوان اتباعه، مودالی النجاة استماعه، به تنال حجج الله المنوره، و عزائمه المفسره و محارمه المحذره،و بیّناته الجالیه، و براهینه الکافیه، و فضائله المندوبه، و رخصه الموهوبه، وشرائعه المکتوبه.
فجعل الله الایمان تطهیرا لکم من الشرک، و الصّلاه تنزیها لکممن الکبر، و الزکاة تزکیه للنفس و نماءً فى الرزق، و الصّیام تثبیتا للاخلاص، والحج تشییدا للدین و العدل تنسیقا للقلوب، و اطاعتنا نظاما للمله، و امامتنا امانامن الفرقه، و الجهاد عزاللاسلام، و الصبر معونه على استیجاب الاجر، و الامربالمعروف مصلحه للعامه، و بر الوالدین وقایه من السخط، و صله الارحام منماه للعدد،و القصاص حقنا للدماء، و الوفاء بالنذر تعریضا للمغفره، و توفیه المکاییل والموازین تغییرا للبخس، و النهى عن شرب الخمر تنزیها عن الرجس، و اجتناب القذفحجابا عن اللعنه، و ترک السرقه ایجابا للعفه، و حرّم الله الشرک اخلاصا لهبالربوبیه.
(فاتقوا الله حق تقاته و لاتموتن الا و انتم مسلمون)
و اطیعواالله فیما امرکم به و نهاکم عنه، فانه (انما یخشى الله من عباده العلماء) ."
آنگاه دخت فرزانهی پیامبر رو به سوی مجلس کرد و فرمود:
"هان ای بندگان خدا! شما پرچمداران امر و نهی او، حاملان دین و وحی وی، امانتداران خدا نسبت به یکدیگر و پیامرسانانش به سوی جامعهها و تمدنها هستید.
زمامدار حق در میان شما، و نگاهدارنده پیمان خدا در دسترس همهی شماست و آنچه پیامبر پس از خویش در میان امت به امانت نهاده، کتاب گویای خدا و قرآن راستگو و نور آشکار و پرتوی پر فروغ اوست.
کتابی که بینشها و دلایل آن روشن، رموز و اسرار باطنی و ظرافتهای آن آشکار است، ظواهر آن جلوهگر و پیروان آن مورد غبطه جهانیانند.
کتابی که عملکنندگان به مقررات خویش را به بهشت پرطراوت خدا فرا میخواند و شنوندگان پیامش را به ساحل نجات راه مینماید.
به وسیلهی آن، میتوان به دلایل روشن خدا دست یافت و تفسیر و بیان مقررات و واجبات او را آموخت و به ضد ارزشها و محرماتی که از ارتکاب آنها هشدار داده است، دست یافت. دلایل روشن و جلوهگر او و برهانهای کافی وی را بررسی نمود و ارزشهای اخلاقی و انسانی و آنچه مشروع و مجاز است، در آن مکتوب نگریست."
"هان ای مردم! خدای جهانآفرین، ایمان را سبب تطهیر و پاکسازی شما از آلودگیهای شرک و ارتجاع قرار داد، و نماز را وسیلهی پاک ساختن شما از آفت غرور و خودبزرگبینی. زکات را باعث تزکیهی جان و افزون شدن روزیتان قرار داد و روزه را عاملی برای استواری اخلاص. طواف بر گرد خانهی خدا را وسیلهی تقویت دین، و عدالت را مایهی هماهنگی و انسجام دلها. فرمانبرداری از ما خاندان رسالت را باعث نظام دین و دولت مقرر فرمود، و امامت و پیشوایی ما را به منظور در امان ماندن از پراکندگیها. جهاد را باعث شکستناپذیری و عزت اسلام، و شکیبایی را وسیلهای برای جلب پاداش پرشکوه سرای آخرت. امر به معروف و فراخوان به سوی ارزشها را مایهی صلاح و شایستگی تودهها شناخت، و نیکی به پدر و مادر را سنگر پیشگیری از خشم خدا. پیوند با نزدیکان را وسیلهی افزونی شمار و اقتدار جامعه، و قصاص عادلانه و انسانی را عامل حفظ جانها. وفای به نذرها را برای در معرض آمرزش قرارگرفتن، و عادلانه و درست دادن کیلها و وزنها را وسیلهی مبارزه با کمبودها. هشدار از میخوارگی را سبب پاکیزگی از پلیدیها، و دوری گزیدن از تهمت زدن و نسبت ناروا دادن را، مانعی در برابر غلطیدن به وادی لعنتشدگان. وانهادن سرقت را حفظ عفت، و تحریم شرک را برای اخلاص در بندگی پروردگار.
اینک که چنین است پروای خدا را آن گونه که شایسته است پیشه سازید و بکوشید که جز مسلمان، جهان را بدرود نگویید.
خدای یکتا را در آنچه فراخوانده و هشدار داده است، فرمان برداری کنید و راه دانش وران یکتا پرست و پروا پیشه را در پیش گیرید. چرا که از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان واقعی و آگاهان واقعی از او می ترسند و در برابر او احساس مسئولیت می نمایند."
ثم قالتعلیها السلام :
ایها الناس، اعلموا انى فاطمه و ابى محمد، اقول عودا و بدءا، ولا اقول ما اقول غلطا و لا افعل ما افعل شططا.
(لقد جاء کم رسول من انفسکم، عزیزعلیه ما عنتّم، حریص علیکم بالمومنین رووف رحیم)
فان تعزوه و تعرفوه تجدوه ابىدون نسائکم! و اخا ابن عمى دون رجالکم! و لنعم المعزى الیه .
فبلغ الرساله صادعابالنذاره، مائلا عن مدرجه المشرکین، ضاربا ثبجهم، آخذا باکظامهم، داعیا الى سبیلربه بالحکمه و الموعظه الحسنه .
یکسر الاصنام و ینکت الهام، حتى انهزم الجمع وولوا الدّبر، حتى تفرّى اللیل عن صبحه و اسفر الحقّ عن محضه، و نطق زعیم الدین،خرست شقاشق الشیاطین، و طاح و شیظ النفاق، و انحلت عقد الکفر و الشقاق، و فهتمبکلمه الاخلاص و نفر نفر من البیض الخماص .
و کنتم على شفا حفره من النار، مذقهالشارب و نهزه الطامع و قبسه العجلان و موطى الاقدام. تشربون الطرق و تقتاتون القدوالورق، اذله خاسئین، تخافون ان یتخطفکم الناس من حولکم.
فانقذکم الله تبارک وتعالى بمحمد صلى الله علیه و آله، بعد اللتیا و التى، و بعد ان منى ببهم الرجال وذوبان العرب و مرده اهل الکتاب کلما او قدوا نارا للحرب اطفاها الله، او نجم قرنللشیطان، او فغرت فاغره من المشرکین قذف اخاه علیا فى لهواتها، فلاینکفىء حتى یطاصماخها باخمصه، و یخمد لهبها بسیفه مکدودا، فى ذات الله، مجتهدا فى امر الله، قریبامن رسول الله، سیدا فى اولیاء الله، مشمرا ناصحا، مجدا کادحا، و انتم فى رفاهیه منالعیش، وادعون فاکهون، امنون تتربصون بنا الدوائر، و تتوکفون الاخبار، و تنکصون عندالنزال، و تفرون عند القتال .
آنگاه دگرباره روی سخن را به همگان کرد وفرمود:
"هان ای مردم! بدانید که من فاطمه ام! و پدرم محمّد است! آنچه می گویم آغاز و فرجامش یک سخن است و در آن ناهماهنگی و ضد و نقیض نخواهد بود. نه در آنچه بر زبان می آورم چز سخن درست و عادلانه چیز دیگری خواهد بود، و نه در عمل کردنم و راهی که میپویم خطا و اشتباهی.
پیامبری از میان شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او گران است. به ارشاد و هدایت شما سخت عشق می ورزید و بر ایمان آورندگان رؤوف و پرمهر بود. هرگاه نسب این پیامبر گرانمایه را بجویید، خواهید دید که او پدر من است، نه پدر دیگر زنان امت، و برادر عموزادهام، امیرمؤمنان بود، نه برادر دیگر مردان جامعه. راستی که این نسب و تبار، چه افتخارانگیز و غرورآفرین است.
آن برگزیده ی خدا، رسالت خویش را از جانب خدا آغاز نمود و در اوج شایستگی آن را به پایان برد و مردم را به روشنی هشدار داد. از راه و رسم شرک گرایان روی بر تافت و بر فرق و گردن آنان شمشیر عدالت را فرود آورد و گلو های زورمداران حق ستیز را فشرد تا از شرک و ارتجاع دست بردارند و به توحید و عدالت گردن گزارند.
او هماره با زبان حکمت و اندرز نیکو و دلیل و برهان سودمند، مردم را به راه خدا فرا خواند. بت ها را درنوردید و بر مغز سرکردگان ستم و شقاوت کوبید، تا اتحاد شوم آنان را گسست و فراریشان داد و با از هم پاشیدن سیاهی ها و دریدن پرده ظلمت، سپیده دم نجات و امید فرا رسید و سیمای پر جاذبه ی حق، آشکار گردید و پیشوای دین، به سخن آمد و عربده های شیاطین به خاموشی گرایید، خار و خس نفاق، از سر راه کنار زده شد و گره های کفر و دشمنی گشوده شد. و آنگاه شما در حالی که گروهی اندک و فاقد امکانات بیش نبودید، در میان گروهی سپیدچهره و امکانات از دست داده و شکم به پشت چسبیده، زبان به کلمه ی اخلاص گشوده، و ندای یکتا پرستی سر دادید.
شما در آن روزگاران بر لب پرتگاه دوزخ قرار داشتید و به خاطر فقدان امکانات و اقتدار، به جرعه ای آب برای فردی تشنه، یا لقمه ای غذا برای انسانی گرسنه، و یا شعله ای آتش برای کسی بودید که شتابان در پی آب و غذا و آتش می دود و زیر دست و پاها لگد مال می شود.
آن روز ها آب نوشیدنی شما گندیده و آلوده بود، و خوراکتان برگ درختان و پوست حیوانات. خوار و ذلیل بودید و مردود و مطرود، و هماره در هراس بودید که مبادا دشمنان زورمند، شما را بربایند و هستی و امکانات ناچیزتان را ببلعند.
آری در آن شرایط دهشتناک بود که خدای پرمهر، شما را به برکت محمّد و به دست توانمند و اندیشه ی تابناک او از آن همه ذلت و حقارت، نجات بخشید.
او با شجاعان سخت درگیر شد و با گرگ های خونخوار عرب و سرکشان حق ستیز یهود و نصاری پنجه در افکند و همه را به شکست کشانید.
هرگاه آتش جنگ را برافروختند، خدا آن را خاموش ساخت و هرگاه شاخ شیطان نمایان گشت یا اژدهایی از شرکگرایان دهان گشود، پدرم پیامبر، برادرش امیرمؤمنان را در کام آنها افکند، و آنها را به دست توانمند او سرکوب ساخت.
علی هرگز از این میدانهای شرف و افتخار باز نمیگشت جز اینکه سرهای دشمنان را پایمال شهامت خود میساخت و آتش آتشافروزان را به آبشار شمشیر ستم ستیزش خاموش می ساخت.
او در هر تلاش و جهادی رنج ها را به جان می خرید و برای خدا، خویشتن را فرسوده می ساخت و در راه تحقق اهداف الهی با همه ی توان می کوشید.
او از نظر نسب و عقیده و راه و رسم و هدف، نزدیک ترین کس به پیامبر بود و در میان دوستان راستین خدا، سالار همگان.
هماره دامن همت به کمر زده و برای خیر خواهی و نجات و نیک بختی جامعه در تلاش بود، اما شمایان در آن شرایط در آسایش و راحتی کاذب خویش، غوطه ور بودید و از خطرات در امان و از نعمت های خدا بهره می گرفتید. در انتظار این بودید که چرخ روزگار گردش خویش را بر ضد ما خاندان وحی و رسالت آغاز نماید و گوش به زنگ اخبار ناگوار برای ما بودید. به هنگام کارزار عقب می نشستید و در سختی های پیکار، فرار را بر قرار ترجیح می دادید.
فلمااختار الله لنبیه دار انبیائه و ماوى اصفیائه، ظهرت فیکم حسکه النفاق و سمل جلبابالدین و نطق کاظم الغاوین و نبغ خامل الاقلین و هدر فنیق المبطلین، فخطر فى عرصاتکمو اطلع الشیطان راسه من معرزه هاتفا بکم. فالفاکم لدعوته مستجیبین و للغره فیهملاحظین، ثم استنهضکم فوجدکم خفافا، و احمشکم فالفاکم غضابا، فوسمتم غیر ابلکم واوردتم غیر شربکم، هذا و العهد قریب، و الکلم رحیب، و الجرح لمّایندمل، و الرّسوللمّا یقبر. ابتدارا زعمتم خوف الفتنه!
الا فى الفتنه سقطوا، و ان جهنم لمحیطبالکافرین
فهیهات منکم؟ و کیف بکم؟ و انى توفکون!؟ و کتاب الله بین اظهرکماموره ظاهره و احکامه زاهره و اعلامه باهره، و زواجره لائحه، و اوامره واضحه، قدخلفتموه وراء ظهورکم.
ارغبه عنه تریدون؟ ام بغیره تحکمون؟ بئس الظالمین بدلا.
(و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فى الاخره من الخاسرین.)
ثملم تلبثوا الا ریث ان تسکن نفرتها و یسلس قیادها، ثم اخذتم تورون و قدتها و تهیجونجمرتها و تستجیبون لهتاف الشیطان الغوى و اطفاء انوار الدین الجلى و اخماد سننالنبى الصفى .
تسرّون حسوا فى ارتغاء، و تمشون لا هله و ولده فى الخمر والضّراء، و نصبر منکم على مثل حز المدى و وخز السّنان فى الحشا و انتم الان أتزعمونان لا ارث لنا!
(افحکم الجاهلیه یبغون؟ و من احسن من الله حکما لقوم یوقنون.)
افلا تعلمون؟ بلى، تجلى لکم کالشمس الضاحیه انى ابنته .
ایها المسلمون! ءاغلب علی ارثیه؟
اما آنگاه که خدای پرمهر، سرای پیامآوران و بهشت پرطراوت و معنویت خویش را برای برترین پیامبر خود برگزید و جایگاه بندگان برگزیدهاش را منزلگاه او ساخت، بناگاه خار و خاشاک و نفاق و کینههای درونی، در میان شما پدیدار شد و پردهی دین کنار رفت، گمراهان به صدا درآمدند و گمنامان فراموش شده قامت برافراشتند و سربلند کردند. نعرههای بیدادگران و باطلگرایان در فضا پیچید و آنان در صحنهی جامعه، به حرکت و جنب و جوش برخاستند. شیطان سرش را از نهانگاه خویش به درآورد و ندایتان داد، و دریغ و درد که شما را آمادهی پذیرش دعوت فریبش یافت.
آنگاه شما را دعوت به قیام بر باطل و بیداد نمود و دید سبکبار به حرکت آمدهاید، شعلهها و شرارههای خشم و انتقام را در سینههای شما بر افروخت و آثار خشم را در شما نمایان دید. از این رو سبب شد که شما بر غیر مرکب خویش علامت نهید و جز به آبشخور خود درآیید و به چیزی دست دراز کنید که از آن شما نیست.
این دستدرازی و غصب خلافت در حالی بود که هنوز چیزی از رحلت بزرگ پیشوای توحید، نگذشته بود و زخمِ کاری مصیبت ما وسیع، و جراحات ما بهبود نیافته، و پیکر پاک پیامبر به خاک سپرده نشده بود.
بهانهی شما این بود که از پدیدار شدن فتنه میترسید اما چه فتنهای سهمگینتر از آن که شما در آن درغلطیدید؟ و راستی را که دوزخ بر کافران احاطه دارد.
چه دور است این پیشافتادگی از شما!
راستی چه میکنید و به کجا برده میشوید؟ با اینکه قرآن در میان شماست که همه چیز آن پرتوافکن، مقررات آن درخشان، نشانههای با ارزش آشکار و هویدا، هشدارهای آن هماره در برابر دیدگان شما و دستوراتش بسان روز روشن است، اما شما آن را پشت سر افکندهاید!
آیا به راستی از آن روی برتافته یا به غیر آن داوری میکنید؟
دریغ و درد که بیدادگران، بد جانشینی را برای قرآن و برنامههای آن برگزیدند و هر کس جز اسلام آیینی را بجوید، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود."
آنگاه دخت گرانمایهی پیامبر با اشاره به بلندترین گام ارتجاعی سلطهجویان، افزود:
"شما مرکب خلافت را گرفتید، اما آنقد درنگ نکردید تا رام گردد و کشیدن مهار آن آسان شود.
شما بناگاه آتش فتنهها را برافروختید و شعلههای آن را دامن زدید و پرشرارهتر ساختید و ندای شیطان اغواگر را پاسخ گفتید و برای خاموش ساختن انوار دین خدا و از میان برداشتن سنتهای انسانساز پیامآورش، همت گماشتید و به بهانه گرفتن کف از روی شیر، آن را تا قطرهی آخر خائنانه و در نهان به سر کشیدید.
به ظاهر، سنگ دلسوزی از دین و جامعه را به سینه زدید، اما در حقیقت برای دمیدن بر کورهی جاهطلبی خود کوشیدید و برای کنار زدن خاندان وحی و رسالت کمین کردید و ما نیز بسان کسی که تیزی شمشیر بر گلو، و نوک نیزه بر دل او نشسته باشد، چارهای جز شکیبایی ندیدیم.
و شگفت این است که چنین وانمود میکنید که خدای برای ما از پدرمان میراث قرار نداده و من از پدرم پیامبر ارث نمیبرم. آیا به راستی نظام و حکومت و داوری جاهلیت را میخواهید؟ و برای گروهی که به مقررات خدا یقین میآورند، حکومت و داوری چه کسی بهتر از داوری خداست؟ آیا شما این حقایق را نمیدانید؟
چرا میدانید! اینها بسان نور خورشید برای شما روشن است که من دختر پیامبرم.
هان ای مردم مسلمان! آیا زیبنده است که میراث پدرم به زور و فریب از من گرفته شود؟
برگرفته از کتاب: فاطمه سلام الله علیها از ولادت تا شهادت/سیدمحمد کاظم قزوینی/
.: Weblog Themes By Pichak :.