
سراسر زیارت جامعه، مملو از ذکر کمالات و فضایل ائمه اطهار (علیهمالسلام) است و زائر با نهایت احترام و ادب در آستانشان اظهار ارادت، اخلاص، خضوع و خشوع میکند، لیکن هیچگونه غلوّ و اغراقی در آن وجود ندارد؛ زیرا: اوّلا ً، آنچه که در بیان بلند هادی امت {امام هادی} علیه السلام آمده، هدایت امت به بخشی از کمالات آن انوار پاک است و گرنه فضایل آن ذوات مقدس بیش از اینهاست. از اینجهت زائر در پایان این مثنوی بلند عشق به اظهار عجز رو میآورد تا خود را از امواج اقیانوس ناپیدا کرانه فضایل و کمالات آنان برهاند و در یک جمله میگوید: سروران من! شما بیش از آنچه من شماره کردم هستید، لیکن من بیش از این نمیدانم و نمیتوانم. پایان زیارت من، پایان من است و گرنه شما را پایانی نیست: «موالىّ لا أُحصى ثنائکم و لا أبلغ من المدح کنهکم و من الوصف قدرکم...». امام صادق (علیهالسلام) بعد از برحذر داشتن کامل تمّار از غلوّ فرمود: شاید بتوانیم بگوییم: آنچه از علم ما که به شما میرسد چیزی جز الف غیرمعطوفه نیست؛ «...و عسی أن نقول: ما خرج إلیکم من علمنا إلّا ألفاً غیرمعطوفة»[ بحار، ج 25، ص 283.] علامه مجلسی (رحمهالله) میگوید: «غیرمعطوفه» یعنی نصف حرف؛ زیرا در خط کوفی حرف الف، اینگونه نوشته میشد ( ا ) که نصف آن مستقیم و نصف آن معطوف بود و الف غیرمعطوفه، یعنی الفی که فقط نصف مستقیم آن نوشته شده است[همان.]. بنابراین، از بیست و هشت حرف زبان عربی، حتی به اندازه یک حرف آن نیز بیان نشده است. سرّش آن است که آن انسانهای کامل و خلفای الهی، آینه تمام نمای جمال و جلال الهی و آیه های بزرگ او هستند و خدا را نشانهای برتر از آنان نیست علی (علیهالسلام) فرمود: «ما لله آیةٌ أکبر منّى»[ همان، ج 36، ص 3.] و در زیارت آن حضرت میگوییم: «السلام علیک یا آیة الله العظمی»[ همان، ج 97، ص 373، زیارت علی (علیهالسلام) در هفده ربیع الاول] و همانگونه که اوصاف کمال الهی پایان ناپذیر است، اوصاف کمال آینه داران آن جمیل مطلق نیز پایان ندارد. حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید: در فضل و برتری ما هرچه میخواهید بگویید، لیکن بدانید که نه تنها به حقیقت فضایلی که خدا برای ما قرار داده است نمیرسید، بلکه به اندکی از آن[«معشارالعشر» به معنای یک صدم است، لیکن معنای کنایی از آن مراد است چنانکه در متن آمده است] نیز نمیرسید؛ زیرا ما آیات و دلایل خدا، حجّت، خلیفه و جانشین، امین، وجه، چشم و زبان او هستیم...؛ «لا تسمّونا أرباباً قولوا فى فضلنا ما شئتم فإنکم لن تبلغوا من فضلنا کنهَ ما جعله الله لنا و لا معشار العشر، لأنّا آیات الله و دلائله و حجج الله و خلفاؤه و أُمناؤه و وجه الله و عین الله و لسان الله...»[ بحار، ج 26، ص 6.) ثانیاً، مرز غلوّ خارج کردن آنان در مقام تعریف و تمجید از دایره عبودیت است و گرنه ثناگویی در این محدوده هرگز غلوّ نیست. لذا فقهای بزرگوار شیعه ضمن فتوا به حرمت سجده برای غیر خدا گفته اند: آنچه را که گروهی از شیعه به صورت سجده نزد قبر امیرالمؤمنین و ائمه (علیهمالسلام) انجام میدهند مشکل است که انسان قائل به جواز آن شود مگر آنکه به قصد شکر خدای تعالی برای ادراکِ توفیق زیارت باشد؛ یحرم السجود لغیرالله تعالی... فما یفعله سواد الشیعة من صورة السجدة عند قبر أمیرالمؤمنین و غیره من الأئمة علیهمالسلام مشکل إلّا أن یقصدوا به سجدة الشکر لتوفیق الله تعالی لهم لإدراک الزیارة[لعروة الوثقی، کتاب الصلاة، فصل 30، مسئله 24. ]. حضرت علی (علیهالسلام) فرمود: ما را از مرز عبودیت خارج نکنید و به سرحدّ ربوبیت نرسانید، آن گاه هرچه میخواهید در فضیلت ما بگویید، لیکن بدانید که حق ثناگویی ما را ادا نخواهید کرد. از غلوّ کردن درباره ما بپرهیزید و همانند نصاری که درباره عیسی (علیهالسلام) غلو کردند نباشید، که من از غلوّکنندگان بیزارم؛ «لا تتجاوزوا بنا العبودیة ثمّ قولوا ما شئتم و لن تبلغوا و إیاکم و الغلوّ کغلوّ النّصاری فإنّى برىءٌ من الغالین»[ بحار، ج 25، ص 274]. ثالثاً، یکی از آداب زیارت این است که زائران زیارت خود را با تکبیرات صدگانه شروع کنند، یعنی بعد از آنکه صدبار اعتراف به عظمت خدا کردند و او را از هر وصف و ثنایی برتر دانستند[شخصی در حضور امام صادق (علیهالسلام) گفت: الله اکبر. امام (علیهالسلام) پرسید: از چه چیز بزرگتر است؟ گفت: از هر چیز. امام (علیهالسلام) فرمود: با این بیان، خدا را محدود کردی. پرسید: پس چه بگویم؟ فرمود: بگو، خدا بزرگتر از آن است که به وصف درآید؛ قال رجل عند الصادق علیهالسلام: ألله أکبر فقال علیهالسلام: «ألله أکبر من أىّ شىءٍ»؟ فقال: من کلّ شىءٍ فقال علیهالسلام: حدّدته فقال الرجل: کیف أقول؟ فقال علیهالسلام: قل: الله أکبر من أن یوصف» (بحار، ج 81، ص 366)]، به ثناگویی اهل بیت (علیهمالسلام) و شمارش کمالات آنان بپردازند. مجلسی اول (رحمهالله) میگوید: تکبیرهای صدگانه برای تفهیم این نکته است که عظمت و کبریایی از آن خداست؛ لیدلّ علی أنّ الکبریاء و العظمة لله تعالی[روضة المتقین، ج 5، ص 453.]. محدث قمی (رحمهالله) نیز در ابتدای همین زیارت میگوید: شاید وجه تکبیر، چنانکه مجلسی اول گفته، این باشد که اکثر طباع مایلند به غلو، مبادا از عبارات امثال این زیارات به غلوّ افتند یا از بزرگی حق سبحانه و تعالی غافل شوند یا غیر اینها[ـ مفاتیح الجنان، ص 898، مقدمه زیارت جامعه کبیره). همچنین زائر بعد از شمارش مقداری از کمالات به توحید ناب باز میگردد و شهادت به وحدانیت و یگانگی خدا میدهد، آنگونه که خود خدا، ملائکه و اولوا العلم شهادت میدهند: «أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له کما شهدالله لنفسه و شهدت له ملائکته و أُولوا العلم من خلقه لا إله إلّا هو العزیز الحکیم». آنگاه به عبودیت و رسالت سرسلسله این کمالات، یعنی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شهادت میدهد تا اقرار کند ما سوی الله حتی ائمه اطهار (علیهمالسلام) بر سر سفره کرامت آن بنده برگزیده خدا نشسته اند و خود آن حضرت از برکت عبودیت به این کمالات رسیده است: «و أشهد أنّ محمداً عبده المنتجب و رسوله المرتضی...». سپس ذکر فضایل آن پیشوایان نور را ادامه میدهد و در ضمن آن نیز همواره اقرار میکند که مرز میان واجب تعالی و ممکنات را درهم نریخته و هرگز ائمه (علیهمالسلام) را به سر حدّ وجوب نرسانده است. مثلا ً میگوید: شما (اهل بیت عصمت (علیهمالسلام)) به سوی خدا میخوانید و به او راهنمایی میکنید...؛ «إلی الله تدعون و علیه تدلّون و به تؤمنون...». مطیع فرمان الهی هستید، قیام به امر او میکنید، عامل به اراده او هستید و...؛ «المطیعون لله القوّامون بأمره العاملون بإرادته...». شما را خداوند از لغزشها نگه داشت، از فتنه ها ایمن گردانید، از آلودگی پاک نمود و پلیدیها را از شما دور گردانید و تطهیرتان کرد؛ «عصمکم الله من الزلل و آمنکم من الفتن و طهّرکم من الدنس و أذهب عنکم الرجس و طهّرکم تطهیراً». بنابراین، هیچگونه استقلالی برای ائمه (علیهمالسلام) در این زیارت مطرح نشده تا شبهه غلو پیش آید. منشور امامت زیارت جامعه، منشور بلند امامت و هدایت است که سیل گونه از کوهسار وجود هادی امت، حضرت ابوالحسن ثالث، علی بن محمد النقی (علیه و علی آبائه و ابنائه افضل الصلوة و السلام) سرازیر شده است. این منشور بلند، هرچند که در لباس شرح فضایل و کمالات انسانهای کامل و خلفای برجسته الهی، یعنی اسره طاها و یاسین، ائمه اطهار (علیهمالسلام) بیان شده است، لیکن معارف عمیق توحیدی ولایی آن بسان سیلی بنیان کن اساس شرک و دوگانه پرستی و بنیاد بیگانه گرایی را برمیکَنَد و با پیشروی به سوی دشت و دَمَن امت اسلام، تشنه کامان حقیقت و معرفت ناب نبوی و ولوی را سیراب میکند. زیارت جامعه همسنگ دعای جوشن کبیر . زیارت جامعه همسنگ دعای جوشن کبیر وزان زیارت جامعه کبیره، وزان دعای جوشن کبیر[جوشن در لغت به سلاحی گفته میشود که شبیه زره است و از آهن ساخته میشود و با پوشیدن آن از حملات دشمن در امان میمانند. این دعای شریف از آن جهت جوشن کبیر نام گرفت که اگر کسی آن را بپوشد، یعنی به صفات و اسمای حسنای ذکر شده در این دعا متّصف و متخلّق گردد، از آماج تیرهای شرک آلود شیاطین جنّی و انسی محفوظ میماند.] است، یعنی همانگونه که در دعای جوشن کبیر، اسما و صفات فراوانی از خدا ذکر شده و خدا با هزار جلوه در این دعا برون آمده تا دعاکننده او را با هزار دیده تماشا کند، معرفتش به او بیشتر شود و خود را بدان صفات متّصف گرداند؛ امام هادی (علیهالسلام) نیز در این زیارت، ائمه اطهار (علیهمالسلام) را با جلوه های گوناگون معرفی کرده تا زائر، ائمّه را از دریچه های مختلف تماشا کند و سپس آنان را الگو و اسوه خویش قرار دهد و با تأسی به آنها بر تعالی و تکامل خود همت گمارد. به بیان دیگر، دعای جوشن کبیر، سفرهای است که مهمانان آن با هزار نوع غذای توحیدی پذیرایی میشوند، زیارت جامعه نیز سفرهای است که مهمانان آن با انواع گوناگون غذاهای امام شناسی مورد تکریم قرار میگیرند. بدین ترتیب دعای جوشن کبیر در مقام الوهیت و ربوبیت به انسان میفهماند که سراسر نظام هستی را اسمای حسنای الهی اداره میکند و جای خالی وجود ندارد تا غیر خدای سبحان اداره آن قسمت را بر عهده بگیرد. از اینرو باید چشم طمع از غیر خدا فرو بست و به کسی جز او امیدی نداشت. زیارت جامعه نیز در مقام خلافت الهی و امامت، جایی خالی باقی نمیگذارد تا دیگران آن را پر کنند. پس باید دست آز از دیگران کوتاه کرد و دیده امید به خانه اهلبیت (علیهمالسلام) دوخت. چنان که دیگران نیز باید چنگال طمع از چنگ اندازی به خلافت، کوتاه کنند؛ زیرا با بودن افضل، نوبت به مفضول نمیرسد. و با وجود معصوم مجالی برای غیر معصوم نخواهد بود. بدون تردید هر کسی با دید خاص خود که ناشی از مقدار معرفت اوست به خدا مینگرد. {تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند؟ به قدر بینش خود هر کسی کند ادراک } یکی از دریچه رحمت مینگرد و دیگری از دریچه غضب، یکی از دریچه عفو و اغماض مینگرد و دیگری از دریچه انتقام، یکی از دریچه مهر مینگرد و دیگری دریچه قهر، یکی از دریچه رزق مینگرد و دیگری از دریچه شکر و... ( ادب فنای مقربان جلد1صفحه 86 ) . به طور طبیعی عبادت افراد نیز براساس بینش و ادراکشان است: (و من الناس من یعبدالله علی حرف)[ از میان مردم کسانی هستند که خدا را تنها بر یک حالت میپرستند (سوره حج، آیه 11.).]. ذات اقدس الهی هرگز محدود به هیچ یک از این صفات نیست، بلکه «الله» است، یعنی مستجمع جمیع کمالات است[اصطلاحاً گفته میشود: کلمه «الله»، که به آن لفظ جلاله میگویند عَلَم است برای ذاتی که دارای همه کمالات است، نه اینکه اشتمال همه کمالات در معنای این کلمه اخذ شده باشد. به بیان دیگر، با این اسم مبارک اشاره میشود به ذاتی که برخوردار از همه کمالات است، اما هر یک از سایر اسمای حسنای الهی اسم برای اشاره به صفتی خاص است، نه ذات باری تعالی. از اینرو هیچ اسمی جامعیت لفظ جلاله را ندارد (ر.ک: تسنیم، ج 1، ص 279، ذیل آیه 1 سوره حمد). ]. بر همین اساس، امام شناسان نیز در جریان امام شناسی مختلف هستند. برخی از مردم آنها را واسطه رزق میدانند و برخی دیگر واسطه آمرزش گناهان، گروه سوم میگویند: آنان ذریه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند و گروه چهارم معتقدند که آنها وارث علم آن حضرتند و... . به یقین هر یک از صفات امام معصوم دریچه ای به سرچشمه امام شناسی است، لیکن هرگز امام را نمیتوان محدود به این صفات و کمالات کرد. امام، انسان کاملی است که خلافت «الله» و جانشینی او را در نظام هستی برعهده دارد. سالار شهیدان، حضرت امام حسین (علیهالسلام) هنگام اعزام سفیر خود، حضرت مسلم بن عقیل (علیهالسلام) به مردم کوفه نوشت: «فلعمرى ما الإمام إلا الحاکم بالکتاب، القائم بالقسط، الداین بدین الحق، الحابس نفسه علی ذات الله»[ به جان خودم سوگند! امام، کسی است که به کتاب خدا حکم و به قسط و عدل قیام کند، متدین به دین حق باشد و جان خویش را بر ذات خدا حبس کند (الارشاد، ج 2، ص 39).] «حبس بر ذات خدا» که در بیان امام حسین (علیهالسلام) آمده برای تذکر به ضرورت جامعیت امام است؛ زیرا اگر حبس بر صفتی از صفات خدا مطرح میشد و مثلا ً میفرمود: «الحابس نفسه علی رحمة الله» یا «الحابس نفسه علی غضب الله» و امثال آن، جامعیت لازم را نمیداشت و یک بُعدی میشد. همانطور که تماشاگر جلوه خدا از تماشای او لذت میبرد و راه تخلّق به اخلاق الهی را میآموزد، تماشاگر جلوه های انسان کامل و خلیفة الله نیز، از تماشای جمال و کمال او لذت میبرد و الگو و اسوه تکامل خویش را مییابد. بدین ترتیب دعای جوشن کبیر یک دوره کلاس توحید و خداشناسی است که معارف آن را امین وحی بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) القا کرده، زیارت جامعه نیز یک دوره امام شناسی است که هادی آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت امام علی النقی (علیهالسلام) به رهپویان مکتب امامت و سالکان طریق ولایت آموخته است. سند زیارت جامعه یکی از مقدمات رایج برای استنباط احکام شرعی فقهی، بحث سندی روایات منقول از معصومان (علیهمالسلام) است و بر این اساس، روایات را به دستههای صحیح، حَسَن، موثق، ضعیف و... دسته بندی میکنند و برای هر یک از این دسته ها جایگاه خاص و کاربرد ویژه ای قائل هستند، یعنی برخی از اینها به تنهایی میتواند مستند فتوا قرار گیرد، برخی از اینها در حدّ تأیید کارآیی دارد، برخی از اعتبار ساقط است و اصلاً کارآیی ندارد و... . لیکن چنان که روشن است اصل این بحث، موضوعیت و ارزش ذاتی ندارد، بلکه طریقیت دارد و ارزش آن به این است که راهی برای اطمینان به صدور حدیث از معصوم (علیهالسلام) است. از اینرو گفته اند: از هر راهی که این اطمینان حاصل شود، کفایت میکند: خواه به عدالت راوی باشد یا به وثاقت وی، به علوّ متن روایت باشد، یا به عمل کردن فقها به متن و اسناد به آن در مقام استدلال یا هر راه دیگر. لذا تصریح کرده اند که اگر متن روایت به گونه ای بود که صدور آن از غیرمعصوم ممکن نبود، اطمینان مورد اشاره حاصل میشود و میتوان به صدور آن از حجت بالغه الهی مطمئن شد. متن زیارت جامعه کبیره به گونه ای است که هر منصفی صدور این معارف بلند را از غیر معصوم محال عادی میداند. افزون بر آن که خطوط کلی آن را با خطوط کلی معارف قرآن کریم که مرجع نهایی در بررسی روایات است هماهنگ میبیند و این، چیزی است که ما را از بحث سندی آن بی نیاز میکند.[ادب فنای مقربان جلد1 - صفحه 87]
نقل از آدینه امید
.: Weblog Themes By Pichak :.