یادکرد چهار عالم درگذشته امروز؛
یاد مردانی از قبیله علم و معرفت
بهاءالدین محمد عاملی، معروف به شیخ بهایی که در آن زمان از اساتید شاخص و برجسته حوزه اصفهان محسوب می شد و در علوم گوناگون صاحب تبحر و کمال یافته بود بهترین گزینه برای درس گرفتن علامه مجلسی از محضر پرفیض و متبرکش به شمار می آمد و خود علامه مجلسی درباره این استادش می گوید: «او بلندمرتبه و والامقام بود و حافظهای سرشار داشت. من کسی را مانند او در کثرت علوم و وفور فضل و بلندی مرتبه ندیدهام».
همراهی علامه مجلسی با شیخ طوسی خاصه با عنایت به ویژگی های عرفانی این شخصیت و سیر و سلوک روحانی و زهد و قناعت آن عارف و فقیه عزیز و بینظیر عالم تشیع باعث شد تا میان او و محمدتقی مجلسی از لحظه آشنایی تا آخر عمر همراهی و مودت و همنشینی و کسب فیضی مستمر و مدام شکل بگیرد و امتداد یابد. علامه مجلسی علاوه بر آن از مجلس درس علمای دیگری همچون میرفندرسکی، قاضی ابوالسرور، امیراسحاق استرآبادی، شیخ عبدالله بن جابر عاملی (پسرعمهاش) ملا محمدقاسم عاملی (داییاش) نیز بهره مند گردید.
در سال 1304 ق. که سی و یک سال از عمر مجلسی گذشته بود ایشان با سفر به نجف به راه تازه و خاصی در جرگه اهل معرفت و در امتداد تحصیل و تهذیب نفسش گام نهاد که جلوه و جلایی دیگر برای او به همراه داشت.
سالهای حیات این مرد ربانی در جوار بارگاه نورانی حضرت امیرالمومنین(ع) که ثمرات و برکات و نعماتی بی نظیر و ارزشمند و روحانی برایش به همراه داشت. علامه مجلسی درباره آن دوران میگوید: «در حوالی روضه مقدس ـ در مقام مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف ـ شروع به مجاهده نفس نمودم و خداوند به برکت مولای ما ـ که درودهای خدا بر او باد ـ بابهای مکاشفه را که عقلهای ضعیف تحمل آن را ندارند، بر روی من گشود». در نجف از محضر درس بزرگانی نظیر «سید شرفالدین علی شولستانی» از علما و محدثان بزرگ حوزه نجف، بهره برد و در 33 سالگی به کسب اجازه از ایشان نائل گردید. در دوران اقامت علامه مجلسی در نجف رویاهای صادقه فراوانی برایش اتفاق افتاد که مایه هدایت و ارشاد و ارائه طریق به او از جانب حضرات معصومین(ع) می گردید. از جمله یکی از این خاطرات که ایشان در خواب علی علیه السلام را دید که به او میفرمود تا به اصفهان برگردد اما او اصرار فراوانی میکرد که حضرت اجازه دهد در جوار بارگاهش اقامت داشته باشد. امام علیه السلام فرمود که وجود او در اصفهان برای هدایت مردم مفیدتر است. پس از آن مجلسی به اصفهان بازگشت و به تألیف و تدریس مشغول شد. از جمله خدمات علمی و معنوی ایشان در این دوران یکی هم نوشتن شرحی بر صحیفه سجادیه بود. «وی در مقابله و تصحیح و نشر صحیفه تلاش بسیاری کرد و در اثر اهتمام او به این امر صحیفه سجادیه در میان مردم شناخته شد و از هجران و فراموشی بیرون آمد». اما علامه مجلسی همواره دغدغه و تصمیم و عزمی راسخ داشت که به شرح و تفسیر روایات معصومین علیهم السلام بپردازد. اما چون این کار امری بزرگ و خطیر و شگرف و سترگ به شمار می آمد و نیازمند مقدمات و امکانات فکری و امادگی های روحی بسیاری بود جرأت انجام آن را در خود نمی دید. تا اینکه به بیماری سختی مبتلا و تا حد مرگ پیش رفت و در همان بستر بیماری به رویای صادقه ای نائل آمد: «مجلسی در رؤیا به دست ائمه علیهم السلام شفا یافت و در رؤیایی دیگر از غذا و میوههای بهشتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله برایش فرستاده بود، خورد. خود میگوید: «پس از آن که از خواب بیدار شدم آن را به علم تعبیر کردم. گویی به قلبم الهام شده بود که به شرح و تفسیر حدیث بپردازم. پس به این امر مشغول شدم». از جمله تألیفات ایشان در حوزه حدیث و کتب روایی می توان به آثاری همچون «اربعین» (چهل حدیث از معصومین علیهم السلام)، «شرح زیارت جامعه»، «شرح حدیث همّام» به زبان فارسی، «الاحیاء الاحادیث» که شرحی است ناتمام بر کتاب «تهذیب الاحکام» تألیف شیخ طوسی و از آخرین تألیفات آن محدث گرانقدر بوده و اجل مهلت اتمام آن را به او نداده است، «لوامع الصاحب قرانی» که شرحی است فارسی بر «من لایحضره الفقیه» تألیف شیخ صدوق و «روضه المتقین» که شرحی است بر کتاب «من لایحضره الفقیه» اشاره نمود. «روضه المتقین» ملا محمدتقی مجلسی یکی از بهترین شرحهای نوشته شده بر این کتاب بوده و همچنان که مجلسی خود در آخر کتاب میگوید «عصاره دانش و معلومات فقهی، اصلی و کلامی او در طول پنجاه سال تحصیل و تحقیق است». بی تردید تألیف چنین کتابی در آن مایه از سترگی و شگرفی و عظمت و دقت نیازمند احاطه بر بسیاری از علوم و از آن جمله تسلط بر علم لغت، رجال، فقه، اصول فقه، تفسیر و کلام داشته که خود گویای عظمت علمی و قدرت اندیشه و قلم و بیان و بنان مولف آن است. علامه مجلسی از جمله مدرسان بزرگ حدیث و فقه در حوزه عظیم الشأن اصفهان به شمار میرفت و به تدریس اصول، فقه، تفسیر، کلام و رجال اشتغال داشت. ایشان در مسجد جامع اصفهان به تدریس پرداخته، جمع زیادی از دانش پژوهان و طالبان علوم اهل بیت علیهم السلام در محضر درسش حضور یافته و کسب فیض می نمودند. از جمله شاگردان ملا محمدتقی مجلسی می توان به علامه محمدباقر مجلسی، سید عبدالحسین خاتون آبادی، محقق خوانساری، سید نعمت الله جزایری، ملا میرزای شیروانی، ملا محمدصالح مازندرانی، ملا محمدصادق کرباسی، سید شرف الدین علی گلستانه، ملا عزیزالله و ملا عبدالله مجلسی، میرزا ابراهیم اردکانی یزدی،ملا ابوالقاسم بن محمد گلپایگانی، بدرالدین بن احمد عاملی و میرزا تاج الدین گلستانه اشاره نمود. و سرانجام عالم عامل و عارف واصل علامه محمدتقی مجلسی در یازدهم شعبان سال 1070 ق. در اصفهان دار فانی را وداع گفته و به دیدار یار شتافت و پیکرش در همان شهر تدفین گشت. آری؛ گفتن از عالم ربانی و مجاهد معرفت اندیش و نیکوخصالی همچون علامه محمدتقی مجلسی بسان گلگشتی در گلزار مصفای علم و ایمان و عمل برای مومن مفرح و جانفزاست. در سال 1267 هجری قمری در خاندان شراره پسر به دنیا آمدکه آینده سازی بزرگ و مجاهدی عظیم الشأن در عرصه احیای ارزشهای والای دینی و مروج و مبین مراتب عالیقدر هویت آیینی شد. سید موسی آل شراره؛ او که پس از تحصیل مقدمات علمیه راهی نجف شد و در محضر علمای بزرگ نجف کسب فیض نمود. موسی در هیئت جوانی بیست ساله در سال 1288 هجری قمری به سوی نجف اشرف رهسپار شد. از جمله اساتید ایشان در نجف می توان به بزرگانی از این دست اشاره نمود: 1 ـ شیخ مهدی شمس الدین عاملی 2 ـ آیت الله شیخ محمد علی خوانساری. کتاب رسائل شیخ انصاری را تدریس می کرد. 3 ـ آیت الله شیخ ملا علی همدانی. کتاب قوانین را نزد ایشان خواند. 4 ـ آیت الله شیخ محمد حسین الکاظمی در فقه 5 ـ آیت الله شیخ محمد تقی ایروانی در حکمت 6 ـ آیت الله شیخ عبدالحسین طریحی در فقه و اصول 7 ـ آیت الله شیخ محمد تقی گلپایگانی در حکمت و فلسفه 8 ـ آیت الله شیخ ملاحسین قلی همدانی در اخلاقی و سلوک 9 ـ آیت الله شیخ ملا محمد کاظم آخوند خراسانی در اصول شیخ موسی که جد و جهد تام و تمام و مجاهدت علمی ارزشمند خویش در مراتب بالای فهم و درک مبانی دینی بود و محضر بزرگانی از علما و اندیشمندان و مدرسان برجسته حوزه بزرگ نجف را درک کرده بود به درجه رفیع اجتهاد و فقاهت رسید. در رشته های مختلف علوم اسلامی خاصه در فقه و اصول و ادبیات عرب عالمی سرشناس شد. فهم والا و دقیق فلسفی به هماره حافظه ی بسیار قوی و بالتبع حضور ذهنی بایشته و شایسته او را در میان طلاب با کلامی متین و کوبنده و تقریری مستدّل و عمیق و عالمانه، تبدیل به یکی از قطب های علمی و مراجع اندیشگی کرده بود. ایشان در ادبیات چه در نظم و چه در نثر هم دستی داشت و آثاری ارزشمند عرضه نمود. مشاعرات و مساجلات مکتوب بین ایشان و برخی شعرای هم روزگارش همچون آیت الله سید محمد سعید حبوبی (ادیب برجسته عراق) گواهی کافی و وافی از این قدرت و درک و ذوق و استعداد والاست که در ایشان بود. شیخ موسی، پس از ده سال به «بنت جبیل» و به میان شیعیان هموطن خویش در جنوب لبنان بازگشت تا با انجام فعالیتهای علمی و تبلیغ و تبیین معارف دینی به مردمان آن سامان خدمت کند. علوم صرف، نحو، منطق، معانی و بیان در مقدمات، فقه و اصول در مقطع سطح، در مدرسه ی تازه تأسیس بنت جبیل تدریس می شد. این مدرسه مرکزی شد برای اجتماع و رفت و آمد کثیری از فضلای ساکن در جنوب لبنان و فعالیت علمی آنان. ایشان در اقدامی دیگر مجالس عزای سید الشهداء، علیه السلام، را از وجود برخی خرافات و اوهام و کذبیات پاک نمود و روضه ی امام حسین را تنزهی نو بخشید. شیخ مردم شهر را مجاب کرد که با توجه به فقر عمومی، پس از مرگ هر مؤمنی، خویشاوندان میت برای خیرات آن میت و شادی روحش سه روز، فقرا را اطعام کنند. ایشان با توجه به پشتوانه و فهم عمیق و ذوق سرشار خود از شعر و ادب تلاش کرد تا هنر شعر را در جهت انتشار دین به مبلغان یاداوری نموده و در این راه سنگ بنایی نو گذارد. ایشان در موعظه، از سخنان گهربار امیرمؤمنان علی، علیه السلام، در نهج البلاغه استفاده می نمود مردم بیشتر با این ابرمرد تاریخ بشریت و کتاب ارزشمندش که همسایه قران است آشنا شوند. همروزگاران شیخ و شاگردان او، همگی گواهند بر اینکه شیخ موسی با آن جایگاه علمی و ادبی والا و بلندمرتبه که در میان فضلا از آن برخوردار بود، مردی فوق العاده متواضع و افتاده و بی ریا بود که هرگز فخر و تکبر نورزید و خود را از دیگران برتر ندید و هماره در میان مردم و همانند طلاب ساده زندگی نمود. نقل است که «ایشان علاقه ی وافری به حضرات ائمه، علیهم السلام، مخصوصاً حضرت سیدالشهداء، علیه السلام، داشت و به هر کجا که قدم می نهاد، سعی در زدودن رسوم خرافه و کذب از مجالس عزای ائمه، علیهم السلام، می کرد. برای سادات احترام ویژه ای قائل بود. نسبت به درشت خویی افراد به دیده ی اغماض می نگریست. در مقابل اهل علم بسیار نرم خو بود.» از جمله تألیفات آیت اله شیخ موسی شراره باید نام برد از این آثار: 1 ـ الدره المنظمة. منظومه ای بلند در اصول فقه جعفری. 2 ـ مواریث الفقه. منظومه ای از باب ارث در فقه ـ 3 ـ رساله ی تهذیب نفس مشتمل بر مسائل اخلاقی 4 ـ رساله ی اصول دین که شامل اصول عقاید شیعه است. و نیز برخی جزوات متنوع و پراکنده که شامل ردّیه هایی بر منکران شیعه و مناظرات ایشان با مخالفان می شود. در اواخر سال 1304 قمری آیت الله شیخ موسی شراره بر اثر عود بیماری که در عراق گریبان گیرش شده بود، به بستر بیماری افتاد و در نهایت در یازدهم شعبان همان سال دیده به دیدار یار گشود و به ملکوت اعلی پرکشید.
.: Weblog Themes By Pichak :.