آیت الله محمد شجاعی دام ظله
به نام خدا
هر موجودی برای خودش رایحهای دارد از آن روایح غیبی، خوب یا بد. هر موجودی در احوال مختلف رایحهها دارد، خوب یا بد. من و شما در هر لحظه یک رایحهای داریم خوب یا بد. هر چه شما در حال طاعت و در حال انقطاع و توجّه به سوی حق باشید رایحهی خوب دارید. هر چه شما در حال معصیت، غفلت باشید، در مراتب مختلف و انحاء گوناگون رایحهی بد دارید. این چیزی است که اگر انسان به آن مرحله از کشف برسد، آن وقت واقعاً تحیّرآور است.
همین که انسان تصمیم بر معصیت میگیرد، این بو از وجود او، از نَفَس او و مخصوصاً از دم او متصاعد است. امّا اهل آن میخواهد که بیابد (ودرک نماید). انسان معصیت را که شروع کرد بو ی خیلی بد به شکل دیگر از وجود انسان مخصوصاً از دَمِ انسان و از نَفَس انسان متصاعد است و اگر در این بین اهل کشف باشد، میبیند که ملائکه که موجودات نوری و پاک هستند، اینها چطور از این بوها فرار میکنند و در اینجا به این نکته هم توجه داشته باشید که حتّی بوهای بد دنیوی که من و شما با این شامّه استشمام میکنیم، حتّی اینها در مقام عبودیت( در مقام نماز ودعا وعبادت وراز ونیاز ) میبینید که نهی شده، دستور شرع مقدس این است که از اینها دور باشید، حتّی اینها بد است. حتّی این بوهای عادی معمولی و بوی بد در دنیا که با شامّهی عادی (استشمام می شود ،از اینها هم باید پرهیز کرد )، اینها اسرار است ما نمیفهمیم، میدانید گفته شده است وقتی عبادت میکنید سعی کنید لباس شما، بدن شما هیچ بوی بد ندهد، کثیف نباشد. گفته شده است آن موقعی که مشغول ذکر هستید، مشغول دعا هستید در جای عبادت خود، در جای ذکر خود، مثلاً عُود روشن کنید، آنجا را معطّر کنید، بدن را، لباس را، مخصوصاً منزل را، آنجایی (ومکانی) را که دارید. خیلی تأکید شده است (که نظیف وپاکیزه وتمییز و خوشبو ومعطر باشد)
در هر صورت انسان در حال معصیت روایح خیلی بدی دارد مخصوصاً از دَم(نَفَس) خود. در حال طاعت به انحاء مختلف و در درجات مختلف ، دارای روایح طیّبهی خوبی است که باز به تصوّر نمیآید و اهل کشف (آن را)مییابند. کسی که از کشف شَمّی برخوردار است این مسائل را مییابد یعنی اگر بین شما کسی باشد از کشف شمّی برخوردار باشد، وقتی که به بنده نزدیک میشوید اگر من معصیتکار باشم، تصمیم به معصیت داشته باشم، کسی هستم که مرتکب معصیت هستم، بویی، یک رایحهی خیلی بد استشمام میکنید که دیگر نمیشود گفت چطور بد است؟(یعنی بوی خیلی بدی دارد وقابل تصور نیست) مخصوصاً در حال معصیت و اگر یک فرد الهی باشم رایحهی خوبی استشمام خواهید کرد. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) (بعد از بازگشت از سفر)وارد منزل شد فرمود:
، «أَشَمُّ رَائِحَةَ الرَّحْمَنِ مِنْ قِبَلِ الْیَمَنِ» یا «مِنْ جَانِبِ الْیَمَنِ» فرمایش رسول الله معروف بین رواة، بین ارباب باطن و بین عرفا، در کتابهای آنها، این یک بند معروفی است. همهی عرفا، شیعه، سنّی، همهی آنها این را آوردند. رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گفته. «إنّی أَشَمُّ رَائِحَةَ الرَّحْمَنِ مِنْ جَانِبِ الْیَمَنِ» میفرمود که من رایحهی رحمان را از جانب یمن استشمام میکنم، اویس در یمن بود. گفته شده است که آنجا بود و گوسفندچران هم بود، اینطور گفته شده است اگر درست باشد، هر چه بود آنجا (در یمن)بود. (پیامبر ص
)میفرمود که من رایحهی خدا را از آنجا استشمام میکنم. «إنّی أَشَمُّ رَائِحَةَ الرَّحْمَنِ مِنْ قِبَلِ الْیَمَنِ» یا «مِنْ جَانِبِ الْیَمَنِ» ، جریان اینطور بود که اویس (رضوان الله علیه) مادر پیری داشت که به او خدمتگذار بود. یک وقتی از مادر خود اجازه گرفت که به زیارت رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله و سلّم) بیاید، به مکّه یا مدینه،. در مکّه یا مدینه یادم نیست، یکی از این دو، آمد تا ظهر مادر او اجازه داده بود که برود و برگردد. خیلی مادر او افتاده بود که همه وقت میباید در خدمت او بود. آمد و وارد منزل رسول اکرم (صلوات الله علیه) شد و سؤال کرد و گفتند که رسول الله منزل نیست. رسول الله بیرون بود. اویس آن اندازه هم فرصت نداشت که توقّف کند که رسول الله بیاید، زیارت کند و برگردد چون میترسید به ظهر نرسد و مادر پیر او (در انتظارش)بماند ( ودچار مشکل شود) که این خلاف رضایت الله و رضایت رسول (صلوات الله علیه) بود و لذا برگشت. با تأسّف برگشت چون که به زیارت رسول اکرم (صلوات الله علیه) نائل نشد. بعد که رسول الله به منزل آمد، همین که رسید گفت: «إنّی أَشَمُّ رَائِحَةَ الرَّحْمَنِ» من بوی رحمان از جانب یمن را، استشمام میکنم یعنی آیا اویس آمده؟ گفتند: بله، اویس قَرَنی آمده بود و رایحهی او را رسول الله استشمام فرمود . شما اگر یک بوی خیلی معطّری، عطر معطّری را در یک منزلی بیاورید، ببرید، رایحهی آن میماند، در ظاهر اینطور است امّا در باطن بالاتر از این است و اصولاً باطن هیچ مکان و اینها نمیشناسد، فوق مکان و مسائل احکام و مکان و زمان و امثال اینها است. ...
در دفتر چهارم مثنوی است:
از یمن می آیدم بوی خدا
بوی رامین میرسد از جان ویس بوی یزدان میرسد هم از اویس
از اویس و از قَرَن بوی عَجَب مر نبی را مست کرد و پرطرب
چون اویس از خویش فانی گشته بود آن زمینی آسمانی گشته بود
آن هلیله پروریده در شکر چاشنى را تلخیش نبوَد دگر
آن هلیله رسته از ما و منى نقش دارد از هلیله طعم نى
آن کسى کز خود به کلّى در گذشت این منى و مایى خود در نوشت
تنظیم : توسط سید اصغر سعادت میرقدیم
.: Weblog Themes By Pichak :.