سفارش تبلیغ
صبا ویژن

agha14


به نام خدا


آیت الله العظمی الهی

.............

محاسه نفس از طریق مطالعه سیره رسول خدا و ائمه اطهار علیهم السلام

 مطالعه سیره نبی مکرم اسلام ص و ائمه معصومین  علیهم السلام ، اصل و اساس محاسبه نفس است. این طریقه ،معجزه می کند بدون کمترین مؤونه ای بیشترین افاده را می دهد . آدمی را از غفلت بیرون می آورد. کیست که وقتی سیرة این بزرگواران  را مطالعه کند متحول نشود؟ کیست که وقتی نفحه ای از سیر? مطهر? پیامبرص بر او بوزد مجذوب نگردد؟ سیر? پیامبرص سیاه و سفید ، گبر و زرتشت ، مسیحی و یهودی ، عجم و عرب نمی شناسد. انسانیت و اخلاق الهی او همه را تسلیم و منقاد خود کرده است. پیامبر خدا و اشرف کائنات است ،به مقام قاب قوسین او ادنی رسیده است، طه و یس است، قرآن را تلقی کرده است. اما همین شخص در مواجهه با یک انسان عادی آن هم از مکتب دیگر، ببینید چه عکس العملی نشان می دهد:

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: شخصی یهودی از رسول خدا ص طلبی داشت، از آن حضرت مطالبه نمود. حضرت ص فرمودند: الان ندارم که به تو بدهم. یهودی گفت: تو را رها نمی کنم تا اینکه دَینم را ادا کنی. حضرت را نگه داشت تا اینکه تمام نمازهای یومیه را هم در آنجا به جا آوردند. به حدی طول کشید که اصحاب ناراحت شدند و او را تهدید کردند. پیامبر به آنان نظر کرد و فرمود : چه می کنید؟ گفتند : یا رسول الله او شما را حبس و زندانی کرده است!

فکر می کنید حضرت رسول ص چه جوابی دادند؟ حقیقتا که ایشان مصداق اتم ادب ربّ و ظهور آن و سرسلسله مکارم اخلاق است، همانگونه که خود فرمود: «ادّبنی ربّی فاحسن تأدیبی»[1]؛ پروردگارم مرا مؤدب کرد و زیبا ادب کرد و لذا این وجود مقدس و اطیب مخلوقات مخاطب به خطاب وانّک لعلی خلق عظیم[2] گردید.حضرت فرمود : « لم یبعثنی ربّی عزوجل بأن اظلم معاهداً ولا غیره »؛ خداوند مرا مبعوث نکرده که به کسی نه به کافر و نه به مسلم ظلم کنم. روز نشد که یهودی ایمان آورد و گفت: « اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً عبده و رسول الله » گفت : بخشی از مالم را در راه خدا دادم به خدا قسم ، من این کار نکردم مگر به خاطر همین اوصاف تو که در تورات خوانده بودم در آنجا آمده بود : « محمد بن عبدالله، مولده بمکه و مهاجره بطیبة و لیس بفظّ و لا غلیظ و لا صخّاب  و لا متزیّن بالفحش و لا قول الخناء ...»[3] ؛ محمد پسر عبد الله، تولدش در مکه، هجرتش به مدینه، تند خو و خشن نیست، داد و فریاد نمی زند و در گفتارش دشنام و حرف زشت وجود ندارد .

بدین ترتیب یک بخش عمده از اموری که موجب می شود انسان در مسیر محاسب? نفس -که در روایات شریفه بدان تاکید شده است- قرار بگیرد، مطالع? سیر? معصومین :از قول و فعل و تقریر ایشان است . سیر? ایشان به گونه ای است که با اولین آگاهی از وضعیت رفتاری شخصی و اجتماعی، تأثیر خود را بر نفس می گذارد و آدمی را در مسیر صحیح قرار می دهد. انسان به طور طبیعی طالب حقیقت و راهرو مسیر هدایت است. نفس او همچون منبع روشنی است که با کوچکترین عامل، روشن گشته و جذب نور معرفت الهی می شود؛ فطرة الله التی فطر الناس علیها؛ اگر مانع و رادعی درمسیر هدایت ایجاد نشود و وجود او ممزوج با رواسِب گناه و شوائب اوهام نشود، طریق را آنگونه که شایسته است طی می کند. به قدری این مسیر، شفاف است و با روح آدمی توافق دارد که حتی با خواندن کلمات نورانی معصومین علیهم السلام و آگاهی از خوبیهای ایشان هدایت حاصل می شود، صبغ? وجودی آدمی صبغه ای الهی می شود ؛صِبغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبغَةَ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ.[4]

جذب? این بزرگواران در مرتبه ای است که هدایت به امر و ایصال الی المطلوب هم که مطلوب شارع است با همین قدر ارتباط حاصل می شود. این کلام ثامن الحجج علی بن موسی الرضا ع  است که می فرماید:«... فانّ الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبّعونا »؛ پس به درستی که مردم اگر زیبائی های کلام ما را می دانستند هر آینه از ما پیروی و تبعیّت می کردند. معصوم است که این سخن را بر زبان می آورد نه هر شخص عادی، کلام کسی است که عالِم به حقایق امور است. این بزرگواران لسان صدق هستند. فطرت انسان که مصبوغ به صبغ? الهی است، مجذوب حق است حق را بفهمد تبعیت حاصل است. محاسن را ببیند هدایت حاصل است. سیر? ایشان را بخواند فلاح و کمال محقق است . 

وقتی پیامبر اکرم ص در اوان عمر شریف خود -با آن همه احترام و تجلیل که از ناحیه خدیجه کبری ( س ) نسبت به ایشان صورت گرفته بود- در رأس کاروانی وارد ابطح شدند، مردم منتظر قدوم مبارک ایشان بودند. تعبیر این است :« فلمّا نظروا الی جمال سید المرسلین و قد فاق الخلق اجمعین فرح المحب و اغتم الحاسد »؛ زمانی که چشمشان به جمال نورانی پیامبر خدا صلی الله علیه واله افتاد – در حالی که بر تمام مردم تفوّق و برتری داشت – دوستان آن حضرت شاد و حسودان غمگین شدند . « و زادت عقیدة من سبقت له السعادة من المومنین » همینکه مؤمنین روی مبارک آن حضرت را دیدند، بر ایمانشان افزوده شد بر خلاف حسودان و کسانی که با حسد و عداوت رشد کرده بودند . در آن حال عباس عموی پیامبر رو به جمعیت کرد و این اشعار را انشاء کرد:

یا مخجل الشمس و البدر المنیراذا          تبسّم الثغر لمع البرق منه أضا

کم معجزات رأینا منک قد ظهرت        یا سیّدا ذکره یشفی به المرضی

( ای کسی که خورشید و ماه تابان در مقابل او شرم می کند ، زمانی که می خندد و از دندانهای پیشینش نور تلألؤ می کند . چه بسیار معجزاتی که از تو ظاهر شد و ما دیدیم ، ای آقایی که ذکر و یادش شفای هر مریض است .)

قبل از حرکت نیز خدیجه کبری سلام الله علیها اشعاری را خواندند که نهایت محبت و وفای او را به شخصی که وجودش مظهر ربّ و سرسبد عالم هستی و مظهر اخلاق و آداب است ،می رساند:

                   قلب المحبّ إلی الأحباب مجذوب             و جسمه بید الأسقام منهوب

                   و قائل کیف طعم الحبّ قلت له:               الحبّ عذب و لکن فیه تعذیب

( قلب محبّ به سوی دوستانش کشیده می شود و جسمش به دست امراض غارت می شود وگوینده ای می پرسید : مزّ? دوست داشتن چگونه است ؟ به او گفتم : دوست شدن شیرین و گوارا است و لکن در آن ( بخاطر دور شدن از محبوب ) شکنجه و عذاب هم هست)  {5}

 



 

[1] - تفسیر مجمع البیان : 10 / 86 ؛ بحار الانوار : 16 / 210

[2] - قلم : 4

[3] - امال صدوق : مجلس 71 ح 6 ، بحار الانوار : 16 / 216 ح 5 ؛ مستدرک حاکم : 2 / 622

[4] - بقره : 138 ؛ « این است رنگ آمیزی خدا و کیست نیکوتر از خدا برای رنگ آمیزی ؟ و ما او را پرستش می کنیم ».

[5] - بحار الانوار : 16 / 29 و30.

 

تنظیم : توسط سیداصغر سعادت

 

مجمع جهانی صادقین علیهم السلام


 http://www.sadeghain.com/%DA%AF%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86/290-%D8%A7%D8%AF%D9%91%D8%A8%D9%86%DB%8C-%D8%B1%D8%A8%D9%91%DB%8C-%D9%81%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%AA%D8%A3%D8%AF%DB%8C%D8%A8%DB%8C-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%DB%8C%D8%B1%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%85.html




تاریخ : پنج شنبه 93/5/23 | 12:12 صبح | نویسنده : سیداصغرسعادت میرقدیم لاهیجی | نظر


  • paper | رپورتاژآگهی | فال تاروت چهار کارتی
  • فروش رپورتاژ | بک لینک دائمی