به نام خدا
غرور علمی
وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً و از تو در باره روح مىپرسند، بگو: روح از [عالم بالا و] فرمان خداى من است و شما از علم جز اندکى داده نشده اید
سوره اسراء آیه 85
خداوند به پیغمبرش حضرت محمد بن عبد الله ص در قرآن می فرماید : وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى(سوره طه آیه 114) یعنی با اینکه عقل کل هستی ودانش وعلم تو از همه بالاتر است ولی باز بگو: ربّ زدنی علما خدایا دانش مرا زیاد فرما
غرور وتکبر علمی یکی از زشت ترین صفات وآفاتی است که بعضی از افرادی که در مسیر علمی گام برمی دارند دچار آن شده وهمینکه چیزی یاد می گیرند خیال می کنند که کسی شده اند وعلامه روزگارهستند. منأسفانه کسی که دچار غرور علمی شده خود را تافته جدا بافته می داند وگویا آسمان سوراخ شده وفقط او از آنجا به زمین فرود آمده وهمه باید به او احترام کنند وهر نظری که می دهد باید دیگران بپذیرند وفقط نظر او درست است وهمه اشتباه می کنند وچنین گمان می کند که اصلا کسی از نظر علمی به پایش نمی رسد. گاهی این تصورات واهی را در ذهن و در دل دارد ودر اعمال ورفتارش هم بروز میکند وگاهی پا را فراتر نهاده وبطور آشکارا با گفتار ونوشتار به اَشکال مختلف در سطح محدود ویا گسترده ووسیع بیان می دارد که من از نظر علمی از همه بالاترم. البته اگر کسی از نظر علمی واقعا از دیگران بالاتر باشد ودر جایی عقلا وشرعا ایجاب کند که فضل علمی خود را بیان دارد ، در این مسئله اشکالی وجود ندارد چون هم عقل وهم شرع اجازه داده که در موارد خاصی افرادی که برتری علمی ومعنوی وکمالی و... دارند خود را آشکار نمایند تا جلو مفاسد و آدم های نالایق وفاسد گرفته شود. مرحوم آیت الله مدرس در مجلس آن زمان فریاد می زد: زنده باد مدرس. اینکه مرحوم مدرس می گوید:زنده باد مدرس در این جمله اش صدها مطلب است. یک مطلب این است که شخصیت های مثل من که عالِم ومتعهد ومؤمن به اسلام ودین وقرآن وعاشق اهل بیت پیغمبرند ، اینها برترند وهمیشه زنده اند ولی همانند رضاخان میرپنج قُلدُر که خود را سردار سپه می داند جزو مردگان ونابود شوندگان است وهیچ ارزشی ندارند.
درقرآن کریم سوره اسراء آیه 85 آمده است :وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً و از تو در باره روح مىپرسند، بگو: روح از [عالم بالا و] فرمان خداى من است و شما از علم جز اندکى داده نشده اید. انسان در هر رشته علمی اگرتخصص داشته باشد چه فقه باشد چه اصول وچه فلسفه باشد چه علوم دیگر نباید دچار غرور شود. غرور علمی باعث شکست وعقب افتادگی است. به هر مقام علمی رسیدیم باید سپاسگزار الهی باشیم زیرا که خداوند کریم ،چشم وگوش وهوش ومغز واستعداد وقوت ونیرو وتوانایی و ابزار تعلُّم وآموختن واستاد وفرصت وعمر وصدها وهزاران نعمت داده تا اینکه آدمی به دانش وسواد وعلمی برسد. اگر کسی چشم نداشته باشد به همان اندازه از معلوماتی که از طریق چشم بدست می آید محروم می شود. اگر کسی بویایی نداشته باشد به همان اندازه از خیلی چیزها محروم است . اگر کسی قدرت شنوایی نداشته باشد نیز همینطور است. بوعلی سینا در این رابطه نقل می فرماید: «مَن فَقَدَ حسّاً فَقدْ فَقَدَ عِلماًهرکس که فاقد یک نوع از حس باشد، در واقع فاقد یک نوع شناخت وآگاهی وعلم است که از راه آن حس، بدست می آید. بعضی ها گفته اند که عبارت «مَن فَقَدَ حسّاً فَقدْ فَقَدَ عِلماً از ارسطو می باشد. به هر صورت علم بشر کمتر از قطره ای از اقیانوس بی پایان علم ودانش است. با این حال آیا ارزش دارد که کسی چند مطلبی که یاد گرفت باد به غَبغَب اندازد وخود شگفتی داشته باشد وغرور وتکبر به خرج دهد؟!!! در کتاب تعلیم وتربیت در اسلام از استاد شهید مطهری ص31 چنین آمده است: ...یک عالِم نباید تعصب داشته باشد ، یک عالم نباید جمود داشته باشد ، یک عالم نباید تجزّم داشته باشد (یعنی جزم گرا در نظر ورأی ) هرچه که من تشخیص دادم لَیسَ الّاه( همین است فقط). یک عالم نباید غرور داشته باشد وخیال کند که آنچه او دارد تمام علم همان است. باید به اصل وَمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً مخصوصا توجه داشته باشد که آنچه ما می دانیم از حقیقت بسیار کم است ....علمای بزرگ که روح علمی دارند نسبت به افراد کم بضاعتی که روح علمی ندارند وچها رکلمه می دانند وخیال می کنند که تمام علم همین است ، غرورشان خیلی کمتر است ویا غرور ندارند. در حدیث است که العلم علی ثلاثة اشبار(یعنی علم سه وجب است یاسه مرحله است) اذا وصل الی شبر الأول تکبّر(در مرحله اول ، انسان دچار تکبر می شود وخیال می کند که دیگر تمام حقایق عالم را می داند) واذا وصل الی شبرالثانی تواضع ( در مرحله دوم می فهمد که نه ، چنین نیست که او همه چیز را بلد باشد لذا از آن حد بالایی که برای خود تصور وخیال می کرد پایین می آید وکوچکی وتواضع می نماید) واذا وصل الی شبر الثالث علم أَنّه لایعلم شیئا (در مرحله سوم می فهمد که اصلا چیزی نمی داند) این است که در تعلیم وتربیت باید روح علمی به متعلم داد یعنی نباید توجه به این باشد که او (صرفا) دانا بشود بلکه باید کاری کرد که روح حقیقت جویی پیدا کند وبیماری هایی را که اورا از حالت حقیقت جویی منحرف می کند نظیر تعصب ها ، جمود ها ، غرور ها ، تکبرها و.... از خود دور کند که متعلم با روح علمی بار بیاید. {قالوا : "العلم ثلاثة أشبار من دخل فی الشبر الأول تکبر ، ومن دخل فی الشبر الثانی تواضع ، ومن دخل فی الشبر الثالث یعلم(علم) أنه لا یعلم شیئاً".} از بزرجمهر حکیم نقل کرده اند که فرمود: تابدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم بوعلی سینا نیز چنین می فرماید: دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت یک موی ندانست ولی موی شکافت اندر دل من هزارخورشید بتافت آخربه کمال ذرهای راه نیافت از آلبرت انیشتین آلمانی سؤال کردند که مرتبه علمی شما چه اندازه است گفت اگر نردبانی به اندازه زمین تا آسمان باشد ، علم من هنوز به پلّه اول این نردبان هم نمی رسد. امید است که همه ما از غرور علمی برکنار باشیم. متن از سید اصغر سعادتهمه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند!
رجوع فرمایید به پایگاه اندیشوران حوزوی
http://saadat.andishvaran.ir/fa/shownote.html?UserID=3523&DataID=6011&ReturnPageID=10
.: Weblog Themes By Pichak :.