بسم الله الرحمن الرحیم
حوزههاى علمیه همزمان با فراگرفتن مسائل علمى، به تعلیم و تعلم مسائل اخلاقى و علوم معنوى نیازمند است. راهنماى اخلاق و مربى قواى روحانى و مجالس پند و موعظه لازم دارد. برنامههاى اخلاقى و اصلاحى، کلاس تربیت و تهذیب، آموختن معارف الهیه، که مقصد اصلى بعثت انبیا علیهم السلام مىباشد، باید در حوزهها رایج و رسمى باشد. متأسفانه در مراکز علمى به این گونه مسائل لازم و ضرورى کمتر توجه مىشود. علوم معنوى و روحانى رو به کاهش مىرود، و بیم آن است که حوزههاى علمیه در آتیه نتوانند علماى اخلاق، مربیان مهذب و آراسته و مردان الهى تربیت کنند؛ و بحث و تحقیق در مسائل مقدماتى مجالى براى پرداختن به مسائل اصلى و اساسى، که مورد عنایت قرآن کریم و نبى اعظم (ص) و سایر انبیا و اولیا علیهم السلام است، باقى نگذارد. خوب است فقهاى عظام و مدرسین عالیمقام، که مورد توجه جامع? علمیه مىباشند، در خلال درس و بحث به تربیت و تهذیب افراد همت گمارند و به مسائل معنوى و اخلاقى بیشتر بپردازند. محصلین حوزهها نیز لازم است در کسب ملکات فاضله و تهذیب نفس کوشش کرده، به وظایف مهم و مسئولیتهاى خطیرى که بر دوش آنان است اهمیت دهند.
سفارش به طلاب
شما که امروز در این حوزهها تحصیل مىکنید و مىخواهید فردا رهبرى و هدایت جامعه را به عهده بگیرید، خیال نکنید تنها وظیفه شما یاد گرفتن مشتى اصطلاحات مىباشد، وظیفههاى دیگرى نیز دارید. شما باید در این حوزهها خود را چنان بسازید و تربیت کنید که وقتى به یک شهر یا ده رفتید، بتوانید اهالى آنجا را هدایت کنید و مهذب نمایید. از شما توقع است که وقتى از مرکز فقه رفتید، خود مهذب و ساخته شده باشید، تا بتوانید مردم را بسازید و طبق آداب و دستورات اخلاقى اسلامى آنان را تربیت کنید. اما اگر خداى نخواسته در مرکز علم خود را اصلاح نکردید، معنویات کسب ننمودید، به هر جا که بروید العیاذ باللّه، مردم را منحرف ساخته، به اسلام و روحانیت بدبین خواهید کرد. شما وظایف سنگینى دارید. اگر در حوزهها به وظایف خود عمل نکنید و در صدد تهذیب خود نباشید و فقط دنبال فرا گرفتن چند اصطلاح بوده مسائل اصولى و فقهى را درست کنید، در آتیه خداى نخواسته براى اسلام و جامعه اسلامى مضر خواهید بود؛ ممکن است، العیاذ باللّه، موجب انحراف و گمراهى مردم شوید. اگر به سبب اعمال و کردار و رفتار نارواى شما یک نفر گمراه شده از اسلام برگردد، مرتکب اعظم کبایر مىباشید؛ و مشکل است توبه شما قبول گردد. چنانکه اگر یک نفر هدایت یابد، به حسب روایت «بهتر است از آنچه آفتاب بر آن مىتابد» 1 مسئولیت شما خیلى سنگین است. وظایف شما غیر از وظایف عامه مردم مىباشد؛ چه بسا امورى که براى عامه مردم مباح است، براى شما جایز نیست، و ممکن است حرام باشد. مردم ارتکاب بسیارى از امور مباحه را از شما انتظار ندارند، چه رسد به اعمال پست نامشروع، که اگر خداى نخواسته از شما سربزند، مردم را نسبت به اسلام و جامعه روحانیت بدبین مىسازد. درد اینجاست: اگر مردم از شما عملى که بر 14 خلاف انتظار است مشاهده کنند، از دین منحرف مىشوند؛ از روحانیت برمىگردند، نه از فرد. اى کاش از فرد برمىگشتند و به یک فرد بدبین مىشدند. ولى اگر از یک روحانى عملى ناشایست و برخلاف نزاکت ببینند، تجزیه و تحلیل نمىکنند همچنانکه در میان کسبه افراد نادرست و منحرف وجود دارد و در میان اداریها اشخاص فاسد و زشتکار دیده مىشود، ممکن است در میان روحانیون نیز یک یا چند نفر ناصالح و منحرف باشد. لذا اگر بقالى خلاف کند، مىگویند فلان بقال خلافکار است. اگر یک عطار عمل زشتى مرتکب گردد، گفته مىشود فلان عطار زشتکار است. لیکن اگر آخوندى عمل ناشایستهاى انجام دهد، نمىگویند فلان آخوند منحرف است، گفته مىشود آخوندها بدند! وظایف اهل علم خیلى سنگین است؛ مسئولیت علما بیش از سایر مردم مىباشد. اگر به «اصول» کافى 2 ، کتاب وسائل 3 ، به ابواب مربوط به وظایف علما مراجعه کنید، مىبینید تکالیف سنگین و مسئولیتهاى خطیرى براى اهل علم بیان شده است. در روایت است که وقتى جان به حلقوم مىرسد، براى عالم دیگر جاى توبه نیست، و در آن حال توبه وى پذیرفته نمىشود؛ زیرا خداوند از کسانى تا آخرین دقایق زندگى توبه مىپذیرد که جاهل باشند. 4 و در روایت دیگر آمده است که هفتاد گناه از جاهل آمرزیده مىشود پیش از آنکه یک گناه از عالم مورد آمرزش قرار گیرد. 5 زیرا گناه عالم براى اسلام و جامعه اسلامى خیلى ضرر دارد. عوام و جاهل اگر معصیتى مرتکب شود، فقط خود را بدبخت کرده، بر خویشتن ضرر وارد ساخته است؛ لیکن اگر عالمى منحرف شود و به عمل زشتى دست زند، عالمى را منحرف کرده، بر اسلام و علماى اسلام زیان وارد ساخته است. 6 اینکه در روایت آمده که اهل جهنم از بوى تعفن عالمى که 16 به علم خود عمل نکرده متأذى مىشوند 7 ، براى همین است که در دنیا بین عالم و جاهل در نفع و ضرر به اسلام و جامعه اسلامى فرق بسیار وجود دارد. اگر عالمى منحرف شد، ممکن است امتى را منحرف ساخته به عفونت بکشد. و اگر عالمى مهذب باشد، اخلاق و آداب اسلامى را رعایت نماید، جامعه را مهذب و هدایت مىکند. در بعضى از شهرستانهایى که تابستانها به آنجا مىرفتم، مىدیدم اهالى آن بسیار مؤدب به آداب شرع بودند. نکتهاش این بود که عالم صالح و پرهیزکارى داشتند. اگر عالم ورع و درستکارى در یک جامعه یا شهر و استانى زندگى کند، همان وجود او باعث تهذیب و هدایت مردم آن سامان مىگردد، اگر چه لفظا تبلیغ و ارشاد نکند. 8 ما اشخاصى را دیدهایم که وجود آنان مای? پند و عبرت بوده؛ صرف دیدن و نگاه به آنان باعث تنبه مىشد. هم اکنون در تهران، که فی الجمله اطلاع دارم، محلات آن با هم فرق دارد: در محلهاى که عالم منزه و مهذبى زیست مىکند، مردمان صالح با ایمانى دارد. در محله دیگر که یک نفر منحرف فاسد معمم شده، امام جماعت گردیده، دکان درست کرده است، مىبینى طایفهاى را فریب داده، آلوده و منحرف ساخته است. همین آلودگى است که از بوى تعفن آن اهل جهنم اذیت مىشوند. این تعفنى است که عالم سوء، عالم بىعمل، عالم منحرف، در همین دنیا به بار آورده، و بوى آن در جهان دیگر شامه اهل جهنم را مىآزارد. نه اینکه در آنجا چیزى به او افزوده باشند؛ آنچه در عالم آخرت واقع مىشود چیزى است که در این دنیا تهیه گردیده است. به ما چیزى خارج از عمل ما نمىدهند. وقتى بنا باشد عالمى مفسده جو و خبیث باشد، جامعهاى را به عفونت مىکشد؛ منتهى در این دنیا بوى تعفن آن را شامهها احساس نمىکند؛ لیکن در عالم آخرت بوى تعفن آن درک مىگردد. ولى یک نفر عوام نمىتواند چنین فساد و آلودگى در جامعه اسلامى به بار آورد. عوام هیچگاه به خود اجازه نمىدهد که داعیه امامت و مهدویت داشته باشد، ادعاى نبوت و الوهیت کند؛ این عالم فاسد است که دنیایى را به فساد مىکشاند: اذا فسد العالِم، فسد العالَم.
18
اهمیت تهذیب و تزکیه نفس
آنان که دین سازى کرده باعث گمراهى و انحراف جمعیت انبوهى شدهاند بیشترشان اهل علم بودهاند؛ بعضى از آنان در مراکز علم تحصیل کرده ریاضتها کشیدهاند. 10 رئیس یکى از فرق باطله در همین حوزههاى ما تحصیل کرده است. لیکن چون تحصیلاتش با تهذیب و تزکیه توأم نبوده، در راه خدا قدم برنمىداشته، خباثت را از خود دور نساخته بود، آن همه رسوایى به بار آورده است. اگر انسان خباثت را از نهادش بیرون نکند، هر چه درس بخواند و تحصیل نماید نه تنها فایدهاى بر آن مترتب نمىشود بلکه ضررها دارد. علم وقتى در این مرکز خبیث وارد شد، شاخ و برگ خبیث به بار آورده شجره خبیثه مىشود. هر چه این مفاهیم در قلب سیاه و غیر مهذب انباشته گردد، حجاب زیادتر مىشود. در نفسى که مهذب نشده، علم حجاب ظلمانى است: العلم هو الحجاب الاکبر. لذا شرّ عالم فاسد براى اسلام از همه شرور خطرناکتر و بیشتر است. علم نور است، ولى در دل سیاه و قلب فاسد دامنه ظلمت و سیاهى را گستردهتر مىسازد.
علمى که انسان را به خدا نزدیک مىکند، در نفس دنیا طلب باعث دورى بیشتر از درگاه ذى الجلال مىگردد. علم توحید هم اگر براى غیر خدا باشد، از حجب ظلمانى است؛ چون اشتغال به ما سوى اللّه است. اگر کسى قرآن کریم را با چهارده قرائت لما سوى اللّه حفظ باشد و بخواند، جز حجاب و دورى از حق تعالى چیزى عاید او نمىشود. اگر شما درس بخوانید، زحمت بکشید، ممکن است عالم شوید، ولى باید بدانید که
19 میان «عالم» و «مهذب» خیلى فاصله است. مرحوم شیخ، استاد ما 11 ، رضوان اللّه تعالى علیه، مىفرمود اینکه مىگویند: «ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل» صحیح نیست. باید گفت: ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است! کسب فضایل و مکارم انسانى و موازین آدمیت از تکالیف بسیار مشکل و بزرگى است که بر دوش شماست. گمان نکنید اکنون که مشغول تحصیل علوم شرعیه مىباشید، و فقه که اشرف علوم است مىآموزید، دیگر راحتید، و به وظایف و تکالیف خود عمل کردهاید. اگر اخلاص و قصد قربت نباشد، این علوم هیچ فایدهاى ندارد. اگر تحصیلات شما، العیاذ باللّه، براى خدا نباشد و براى هواهاى نفسانیه، کسب مقام و مسند، عنوان و شخصیت در این راه قدم گذاشته باشید، براى خود وزر و وبال اندوختهاید. این اصطلاحات اگر براى غیر خدا باشد، وزر و وبال است.
این اصطلاحات هر چه زیادتر شود، اگر با تهذیب و تقوى همراه نباشد، به ضرر دنیا و آخرت جامعه مسلمین تمام مىشود. تنها دانستن این اصطلاحات اثرى ندارد. علم توحید هم اگر با صفاى نفس توأم نباشد وبال خواهد بود. چه بسا افرادى که عالم به علم توحید بودند و طوایفى را منحرف کردند. چه بسا افرادى که همین اطلاعات شما را به نحو بهترى
دارا بودند، لیکن چون انحراف داشتند و اصلاح نشده بودند وقتى وارد جامعه گردیدند بسیارى را گمراه و منحرف ساختند. این اصطلاحات خشک اگر بدون تقوى و تهذیب نفس باشد، هر چه بیشتر در ذهن انباشته گردد کبر و نخوت در دایره نفس بیشتر توسعه مىیابد. و عالم تیره بختى که باد نخوت بر او چیره شده نمىتواند خود و جامعه را اصلاح نماید، و جز زیان براى اسلام و مسلمین نتیجهاى به بار نمىآورد؛ و پس از سالها تحصیل علوم و صرف وجوه شرعى، برخوردارى از حقوق و مزایاى اسلامى، سدّ راه پیشرفت اسلام و مسلمین مىگردد و ملتها را گمراه و منحرف مىسازد؛ و ثمره این درسها و بحثها و بودن در حوزهها این مىشود که نگذارد اسلام معرفى گردد، حقیقت قرآن به دنیا عرضه شود؛ بلکه وجود او ممکن است مانع معرفت جامعه نسبت به اسلام و روحانیت گردد.
من نمىگویم درس نخوانید، تحصیل نکنید؛ باید توجه داشته باشید که اگر بخواهید عضو مفید و مؤثرى براى اسلام و جامعه باشید، ملتى را رهبرى کرده به اسلام متوجه سازید، از اساس اسلام دفاع کنید، لازم است پایه فقاهت را تحکیم کرده صاحبنظر باشید؛ اگر خداى نخواسته درس نخوانید حرام است در مدرسه بمانید؛ نمىتوانید از حقوق شرعى محصلین علوم اسلامى استفاده کنید؛ البته تحصیل علم لازم است؛ منتها همان طور که در مسائل فقهى و اصولى زحمت مىکشید، در راه اصلاح خود نیز کوشش کنید. هر قدمى که براى تحصیل علم برمىدارید، قدمى هم براى کوبیدن خواستههاى نفسانى، تقویت قواى روحانى، کسب مکارم اخلاق، تحصیل معنویات و تقوى، بردارید.
تحصیل این علوم در واقع مقدمه تهذیب نفس و تحصیل فضایل، آداب و معارف الهیه، مىباشد؛ تا پایان عمر در مقدمه نمانید که نتیجه را
21 رها سازید. شما به منظور هدفى عالى و مقدس، که عبارت از خداشناسى و تهذیب نفس مىباشد، این علوم را فرا مىگیرید، و باید در صدد به دست آوردن ثمره و نتیجه کار خود باشید؛ براى رسیدن به مقصود اصلى و اساسى خود جدیت کنید.
شما وقتى وارد حوزه مىشوید، پیش از هر کار باید در صدد اصلاح خود باشید. و مادامى که در حوزه به سر مىبرید، ضمن تحصیل باید نفس خود را تهذیب کنید؛ تا آن گاه که از حوزه بیرون رفتید و در شهر و یا محلى رهبرى ملتى را بر عهده گرفتید، مردم از اعمال و کردار شما، از فضایل اخلاقى شما، استفاده کنند، پند گیرند، اصلاح شوند. بکوشید پیش از آنکه وارد جامعه گردید خود را اصلاح کنید، مهذب سازید. اگر اکنون که فارغ البال مىباشید در مقام اصلاح و تهذیب نفس برنیایید، آن روز که اجتماع به شما روى آورد دیگر نمىتوانید خود را اصلاح نمایید.
..........................................
برای ادامه مطلب به آدرس زیر مراجعه فرمایید:
http://hakim-askari.rozblog.com/
سایت حکیم عسکری گیلانی لشت نشایی
.: Weblog Themes By Pichak :.