اهل بیت(ع)چراغ هدایت، کشتى نجات، پرچم داران تقوا و پرهیزکاری و عمل کنندگان به قرآن و احکام الهى هستند که محبت و دوستى آنان، محبان را به پیروى از آنان سوق داده و از گمراهى بیمه مى کند، چنان که امام صادق (علیه السلام) مى فرماید:«انّ المُحِبْ لِمَنْ یُحِبْ مُطیعٌ»; کسى که دیگرى را دوست مى دارد، از فرمان او پیروى مى کند. ( الحر العاملی ، وسائل الشیعه، ج 15، ص 308 ، نشر آل البیت )
در باره دوستی اهل بیت(ع) نوشته های فراوانی به چاپ رسیده و این موضوع از جهات گوناگونی مورد تحقیق قرار گرفته است ، اما آن چه در این نوشته در پی آنیم، دوستی اهل بیت(ع) از نگاه قرآن کریم است، چرا که در غالب نوشته های مربوط به این موضوع ، بیشتر به آیه مودت (شوری ، 42/23) اشاره می شود؛ در حالی که علاوه بر آیه مودت، آیات دیگری نیز در باره دوستی اهل بیت(ع) وجود دارد که نشان گر اهمیت این موضوع از نگاه قرآن است؛ از این رو، در این مقاله علاوه بر آیه 23 شوری به تبیین آیات: 89 نمل، 28 رعد ، 46 کهف ، 76 و96 مریم می پردازیم.
آیه اول:
«قُل لا اَسـَلُکُم عَلَیهِ اَجرًا اِلاَّ المَوَدَّه فِى القُربى ». (شورى،42/23 )؛ بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.
این آیه به آیه مودت معروف است، (نهج الحق و کشف الصدق، ص 175 نشر دارالهجره) ، برخى نیز از آن با عنوان آیه «قربى» یاد نموده اند. (پیام قرآن، ج 9، ص 225)
تفاوت مودت و محبت
ابن اثیر و فیروز آبادی می گویند: «وُدّ» به معنای محبت است. (النهایه فی غریب الحدیث ، ج 5 ، ص 165 و فیروز آبادی ، قاموس المحیط، ج 1، ص 344)
از موارد استعمال «مودت» استفاده می شود که مودت نوع خاصی از محبت است ، چنان که علامه طباطبایی می گویند: مودت محبتى است که اثر آن در عمل ظاهر مى گردد، اما محبت اعم از آن است. نسبت مودت و محبت؛ مانند نسبت خضوع و خشوع است، خشوع نوعى تأثر نفسانى است از کبریا و عظمت که اثر ظاهرى آن در مقام عمل «خضوع» است (المیزان، ج 16، ص 166)؛ به عبارت دیگر مودت آن محبتی است که آثار و پیامدهای آشکاری مانند: الفت ، مراودت (آمد و شد) و احسان به همراه داشته باشد؛ (همان ، ج 10، ص 374)، چنان که در باره محبت بین زوجین واژه « مودت » به کار برده شده است: «وجَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً ورَحمَةً» (روم،30/21) ؛ زیرا این دوستی با الفت و احسان آنان با یکدیگر همراه است. خداوند نیز خود را « ودود» (دوست دارنده ) معرفی کرده است: «اِنَّ رَبّى رَحیمٌ وَدود»هود،11/ 90)، چون محبت خداوند با نعمت ، احسان و بخشش همراه است.« واِن تَعُدّوا نِعمَةَ اللّهِ لا تُحصوها( نحل،(16/ 18 ) ؛ و اگر نعمت هاى خدا را بشمارید، هرگز نمى توانید آن ها را احصا کنید. »
بنابراین دوستی اهل بیت (ع)نیز باید به گونه ای باشد که دارای اثر عملی و ظاهری باشد.
معنای «قربی»
«قربى» در لغت به معناى نزدیکى در نسب و رحم است. (لسان العرب وصحاح اللغة، واژه «قرب»)فیومى در مصباح «قُرْب»، «قَرابت»، «قُرْبَتْ» و «قُرْبى» را مصدر «قَرُبَ» دانسته و مى گوید: قُرْب در مورد مکان گفته مى شود و قربت در مورد منزلت و قُربى و قرابت در مورد رحم و خویشاوند به کار مى رود. (مصباح المنیر، واژه «قرب»)
از پیامبر اکرم(ص) در باره محبت «آل محمد» روایتى نقل شده که رسول خدا فرمود: «هر کس با محبت آل محمد بمیرد شهید از دنیا رفته است. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد (ص)از دنیا رود بخشیده شده است. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد (ص)از دنیا رود با توبه از دنیا رفته است. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد (ص) از دنیا برود، مؤمن با ایمان کامل از دنیا رفته است. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد (ص)از دنیا برود فرشته مرگ او را به بهشت بشارت مى دهد، سپس فرشتگان منکر و نکیر به او بشارت دهند. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد (ص)از دنیا رود او را با احترام به سوى بهشت مى برند آن چنان که عروس را به خانه داماد می برند. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد (ص) از دنیا رود، در قبر او دو در به سوى بهشت گشوده مى شود. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد (ص) از دنیا برود قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار مى دهد. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد (ص) از دنیا برود بر سنت و جماعت اسلام از دنیا رفته است. آگاه باشید هر کس با عداوت آل محمد (ص) از دنیا رود روز قیامت در حالى وارد عرصه محشر مى شود که در پیشانى او نوشته شده: مایوس از رحمت خدا! آگاه باشید هر کس با بغض آل محمد (ص) از دنیا برود کافر از دنیا رفته است. آگاه باشید هر کس با عداوت آل محمد (ص) از دنیا برود، بوى بهشت را استشمام نخواهد کرد». ( التفسیر الکبیر، ج 27 ، ص 166 ; الکشاف، ج 4 ، ص 220)
فخر رازى پس از بیان این حدیث مى افزاید: آل محمد (ص) کسانى هستند که بازگشت امرشان به او است، کسانى که ارتباطشان محکم تر و کامل تر باشد «آل» محسوب مى شوند، و شکى نیست که فاطمه و على و حسن و حسین محکم ترین پیوند را با رسول خدا داشتند، و این از مسلمات و مستفاد از احادیث متواتر است; بنابراین، لازم است که آن ها «آل پیامبر» (ص) باشند، سپس مى افزاید: گروهى در مفهوم« آل» اختلاف کرده اند، بعضى آن ها را خویشاوندان نزدیک پیامبر مى دانند، و بعضى گفته اند آن ها امت پیامبرند، پس اگر این واژه را بر معنى اول حمل کنیم تنها آن ها آل پیامبر هستند، و اگر به معنى امت که دعوت او را پذیرفتند بدانیم باز هم خویشاوندان نزدیک رسول خدا (ص) آل او محسوب مى شوند; بنابراین، به هر تقدیر آن ها آل هستند و اما این که غیر آن ها در لفظ «آل» داخلند یا نه ؟ محل اختلاف است، سپس فخر رازى از صاحب کشاف چنین نقل مى کند: وقتى این آیه نازل شد عرض کردند: اى رسول خدا! خویشاوندان تو کیانند که مودتشان بر ما واجب است؟ فرمود: على و فاطمه و دو فرزندشان، بنا براین ثابت مى شود که این چهار تن اقارب پیغمبرند، و هنگامى که این معنى ثابت شد به دلایل زیر واجب است از احترام فوق العاده اى برخوردار باشند:
1? به دلیل جمله «إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» که طرز استدلال به آن بیان شد.
2? شکى نیست که پیامبر فاطمه را دوست مى داشت و در باره او فرمود:« فاطمة بضعة منى یؤذینى ما یؤذیها»; فاطمه پاره تن من است آن چه او را آزار دهد مرا آزار داده است! و با احادیث متواتر از رسول خدا (ص) ثابت شده که او على و حسن و حسین را دوست مى داشت، و هنگامى که این معنى ثابت شد، محبت آن ها بر همه امت واجب است چون خداوند فرموده:«واتَّبِعوهُ لَعَلَّکُم تَهتَدون (اعراف،7/ 158)؛ از رسول خدا پیروى کنید تا هدایت شوید.» و نیز فرموده:«فَلیَحذَرِ الَّذینَ یُخالِفونَ عَن اَمرِهِ(نور،24/ 63)؛ کسانى که فرمان او را مخالفت مى کنند از عذاب الهى بترسند.» و نیز فرموده:«قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ (آل عمران،3 /31) بگو اگر خدا را دوست مى دارید، از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد.» و نیز فرموده:« لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ( احزاب، 33/ 21)؛ براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود.»
3? دعا براى «آل»، افتخار بزرگى است; از این رو، این دعا خاتمه تشهد در نماز قرار داده شده است: «اللهم صل على محمد و على آل محمد، و ارحم محمدا و آل محمد»، و چنین تعظیم و احترامى در حق غیر آل دیده نشده است، بنا براین، همه این ها دلالت مى کند بر این که محبت آل محمد (ص) واجب است.(التفسیر الکبیر، ج 27، ص 166)
مرحوم کلینى «ره» نیز در کافى با سند صحیحاز عبدالله بن عجلان نقل مى کند که امام باقر (علیه السلام) در باره «قل لا اسئلکم علیه اجراً الاالمودة فى القربى» فرمود: مقصود از القربى، ائمه(ع)هستند. (الکافى ، ج 1، ص 413)
همچنین کلینى «ره» باسند صحیح از اسماعیل بن عبدالخالق نقل مى کند که امام صادق(علیه السلام) از «ابى جعفر احول» که از بصره آمده بود پرسید: اهل بصره در باره آیه «قل لا اسئلکم علیه اجراً الاالمودة فى القربى» چه مى گویند؟ گفت: جانم به فدایت! مى گویند این آیه در باره خویشاوندان رسول خدا(ص) است. امام صادق.(علیه السلام)فرمود: دروغ مى گویند! «همانا این آیه تنها در باره ما نازل شده است، در باره اهل بیت، در باره على و فاطمه و حسن و حسین که اصحاب کسا هستند. ( الکافى، ج 8، ص 93)
بنابراین با توجه به معناى لغوى «مودت و قربى» و روایاتى که دراین باره نقل شد روشن شد که مقصود از «مودت فى القربى» دوستى خویشاوندان پیامبر؛ یعنى حضرت على، فاطمه، حسن و حسین و دیگر امامان معصوم(ع)است. (در تفسیر این آیه اقوال مختلفی ذکر شده است که علامه طباطبائى در تفسیر المیزان آن ها را نقل و نقد نموده است، جهت آگاهى بیش تر به المیزان، ج 18، ص 43-44 مراجعه شود.)
در این جا تنها به دو پرسش، و پاسخ آن ها اشاره می شود:
پرسش اول :
«القربى» در آیه مودت مطلق است و شامل همه خویشاوندان پیامبر مى شود،نه فقط ؛پس چرا باید آیه اختصاص به اهل بیت(ع) داشته باشد؟
پاسخ:
هر چند در آیه، «القربى» به صورت مطلق آمده است، اما اطلاق آن مقصود نیست و با ادله دیگر مقید مى شود؛ زیرا اولا: خویشاوندانى که با پیامبر دشمن بودند، نه تنها خداوند دستور به مودت آنان نداده، بلکه آنان را نفرین کرده و از دوستى آن ها نهى نموده است، چنان که مى فرماید: «لا تَجِدُ قَومـًا یُؤمِنونَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ یوادّونَ مَن حادَّ اللّهَ ورَسولَهُ ولَو کانوا ءاباءَهُم اَو اَبناءَهُم اَو اِخونَهُم اَو عَشیرَتَهُم (مجاله،58/ 22)؛ هیچ قومى را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمى یابى که با دشمنان خدا و رسولش دوستى کنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند.»، «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَتَّخِذوا عَدُوّى وعَدُوَّکُم اَولِیاءَ (ممتحنه،60/ 1) ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید.»
خداوند، ابولهب عموى پیامبر و یکى از نزدیک ترین خویشاوندان پیامبر را نفرین مى کند و مى فرماید:«تَبَّت یَدا اَبى لَهَب وتَبّ (مسد،111/ 1)؛ بریده باد هر دو دست ابولهب.»; بنابراین، مقصود از «مودت فى القربى»، همه خویشاوندان نیست.
ثانیاً، در روایاتى که در تفسیر این آیه بیان کردیم، تصریح شده است که مقصود از آیه دوستى حضرت على، فاطمه، حسن و حسین و دیگر امامان معصوم (ع)است، نه مطلق خویشاوندان پیامبر، به عبارت دیگر از روایاتی که از شیعه و اهل سنت در تفسیر این آیه نقل شده فهمیده می شود که الف و لام در «القربى» برای عهد است و به افرادى که میان خداوند متعال و پیامبرش معهود و شناخته شده بودند و رسول خدا (ص) آنان را به مسلمانان معرفی کرد، اشاره دارد؛ چنان که حاکم حسکانى در شواهد التنزیل از «سعیدبن جبیر» از «ابن عباس» نقل مى کند: «هنگامى که آیه قل لااسئلکم علیه اجراً الاالمودة فى القربى نازل شد، اصحاب گفتند: اى رسول خدا! این ها چه کسانی هستند که خداوند ما را به محبت آن ها امر کرده است؟ فرمود: على و فاطمه و فرزندان آن دو مى باشند». (شواهد التنزیل، ج 2، ص 189،ح 822 )حسکانی چند روایت دیگر به همین مضمون با طرق مختلف از ابن عباس نقل کرده است. (همان، ص 190-196، ح 823- 828)
پرسش دوم:
گفته شده درخواست مزد با مقام نبوت مناسب نیست، چرا که پیامبران دیگر براى رسالتشان هیچ اجرى از خداوند مطالبه نکردند; افزون بر آن، درخواست اجر، با آیات دیگرى که آن را نفى مى کند، منافات دارد؛ مانند آیات: «قُل ما اَسـئَلُکُم عَلَیهِ مِن اَجر وما اَنا مِنَ المُتَکَلِّفین »(سوره ص، 38/ 86)؛ اى پیامبر بگو: من براى دعوت نبوت هیچ پاداشى از شما نمى طلبم و من از متکلفین نیستم.» و «وما تَسـئَلُهُم عَلَیهِ مِن اَجر » (یوسف، 12/ 104)؛ تو هرگز از آن ها پاداشى نمى طلبى»
پاسخ:
در بسیارى از آیات قرآن تصریح شده است که پیامبران خدا براى رسالتشان از مردم مزدى طلب نمى کردند و اجرشان را فقط از پروردگار عالمیان مى خواستند: «وما اَسـئَلُکُم عَلَیهِ مِن اَجر اِن اَجرِىَ اِلاّ عَلى رَبِّ العــلَمین»، (شعراء،26/ 109، 127، 145 و…)
مشابه این مطلب در باره پیامبر اکرم (ص) نیز وجود دارد; مانند آیات 104 سوره یوسف و 86 سوره ص; یعنى پیامبر اسلام نیز مانند پیامبران دیگر مزدى براى خودش درخواست نکرده است.
در آیه مودت، هر چند لفظ «اجر» به کار برده شده و مطابق ظاهر استثنا «مودت فى القربى» مزد رسالت قرار گرفته است، ولى این مودت در حقیقت اجر و مزد پیامبر محسوب نمى شود، چرا که گفتیم مقصود از «مودت فى القربى» دوستى همه خویشاوندان پیامبر نیست، بلکه مقصود مودت فاطمه زهرا و ائمه معصومین (علیهما السلام) است.
بنابراین، دوستى ذوى القربى در حقیقت برگشت به مسأله ولایت و قبول رهبرى اهل بیت (ع)دارد که تداوم راه خدا و خط رهبرى پیامبر است و قبول چنین ولایت و رهبرى همانند نبوت سبب سعادت انسان هاست و نتیجه اش به خود آن ها برمى گردد، نه به پیامبر، تا اجر و مزد او محسوب شود، دلیل این مطلب آیه 47 سوره سبأ است که مى فرماید: «قُل ما سَاَلتُکُم مِن اَجر فَهُوَ لَکُم اِن اَجرِىَ اِلاّ عَلَى اللّهِ ; بگو هر اجر و پاداشى از شما خواسته ام براى خود شماست، اجر من تنها بر خداوند است.»; بنابراین، آیه مودت با آیاتى که درخواست اجر را نفى مى کند منافاتى ندارد و پیامبر اسلام نیز همانند پیامبران دیگر از مردم مزدى براى خودش درخواست نکرده و مطابق آیه 47 سوره سبأ اجرش را تنها از خداوند مى خواهد.
مؤید این مطلب که دوستى ذوى القربى در حقیقت برگشت به مسأله ولایت و قبول رهبرى اهل بیت (ع) دارد، آیه 57 سوره فرقان است که در آن جا اجر و مزد رسالت به «رفتن راه خدا» تفسیر شده است: «قُل ما اَسـئَلُکُم عَلَیهِ مِن اَجر اِلاّ مَن شاءَ اَن یَتَّخِذَ اِلى رَبِّهِ سَبیلا ; بگو: من در برابر آن رسالت هیچ گونه پاداشى ازشما نمى طلبم، مگر کسى که بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزیند» و روشن است که رفتن راه خدا جز با مرجع قرار دادن اهل بیت (ع) امکان پذیر نیست.
اگر مقصود از «مودت فى القربى» آن بود که پیامبر فرموده باشد: با نزدیکان من صله رحم کنید; زیرا من از راه سببى و نسبى با اکثر قبیله هاى شما رابطه خویشاوندى دارم، آن ها را اذیت نکنید، آن ها را دوست بدارید، مبادا احترام و عزت شما فقط در مورد خودم باشد، بلکه به اطرافیان و نزدیکان من نیز علاقه نشان دهید، و با خاندان من دوست باشید; اگر مقصود از آیه 23 سوره شورى این مطالب بود، در واقع پیامبر از مردم در عمل طلب اجر و مزد کرده بود، که در این صورت این درخواست، باید شامل همه همسران، عموها، عموزاده ها، دختران و دامادها مى شد، اما با توجه به روایات فریقین که در تفسیر این آیه بیان شد گفتیم که مقصود تنها مودت اهل بیت(ع) است; بنابراین، مقصود از درخواست محبت در این آیه، مطرح کردن زمینه امامت و ولایت الهى در میان مردم است که ادامه رسالت پیامبر محسوب مى شود؛ به همین جهت این درخواست در حضرت فاطمه و همسر و فرزندان معصوم او منحصر گردیده و پیامبر در این زمینه ذى نفع محسوب نمى شود تا گفته شود که از مردم براى خودش چیزى خواسته است; زیرا در واقع چنین فرموده است: اى مردم! رسالت و پیامبرى من بدون پذیرش امامت اهل بیت کامل نمى شود، اگر مى خواهید مزد مرا بدهید، با پذیرش امامت کارى کنید که رسالت من به ثمر بنشیند، این جا پیامبر چیزى از مردم براى خود درخواست نکرده است، بلکه مى خواهد بفرماید: مزد دادن واقعى و تقدیر حقیقى از زحماتش، آن است که امت اسلام در راه تکمیل مقاصد رسالت او گام بردارند; مانند آن که پیامبرى به قوم خود بگوید همین که سخنان مرا که از جانب خدا براى شما آورده ام بپذیرید، اجر و مزد من محسوب مى شود، و چیز دیگرى از شما نمى خواهم.
در این جا ممکن است این پرسش مطرح شود که اگر دوستى ذوى القربى برگشت به مسأله ولایت و امامت دارد، پس چرا به جاى «ولایت»، «مودت» در آیه آمده است؟ پاسخ آن است که مودت پایه واساس این ارتباط است; از این رو، با صراحت در آیه آمده است، دوستى و مودت با این خاندان زمینه ساز طرح و قبول امامت و ولایت آن هاست.
آیه دوم
«مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَیرٌ مِنها وهُم مِن فَزَع یَومَئذ ءامِنون ومَن جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَکُبَّت وُجوهُهُم فِى النّارِ هَل تُجزَونَ اِلاّ ما کُنتُم تَعمَلون (نمل،27/ 89ـ90)؛ کسانى که کار نیکى انجام دهند پاداشى بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز در امانند! و آن ها که اعمال بدى انجام دهند، به صورت در آتش افکنده مى شوند، آیا جزایى جز آن چه عمل مى کردید خواهید داشت؟»
در باره این که مقصود از «الحسنه» در این آیه چیست؟ مفسران سخنان گوناگونى گفته اند از آن جمله:
1? خصلت نیکو ( التبیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 124)
2? هر کارى که در نظر شرع نیکو باشد. (زبدة التفاسیر، ج 5، ص 130)
3? کلمه شهادت، این معنا از ابن عباس نقل شده است. (زبدة التفاسیر، همان;الکشاف، ج 3، ص 388;مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ج 8، ص 575)
4? کلمه توحید (مجمع البیان، ج 7، ص 370) و «لا اله الا الله» (تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 103)
5? ایمان (مفاتیح الغیب، همان; مجمع البیان، همان)
6? معرفت خدا، رسول و جانشینان او ( تفسیر نورالثقلین، همان)
7? ولایت حضرت على (علیه السلام) و دوستى او (همان، ص 105)
8? حب اهل بیت(ع) (همان، ص 104)
«حسنه» از مادّه «حُسن» ضد «قُبْح» (صحاح اللغه جوهرى، ماده «حسن»)، هر کار نیکى را شامل مى شود. (التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج 2، ص 222) ، ظاهراً الف و لام «الحسنه» براى جنس است; بنابراین، جنس حسنه بر انجام هر کار نیکى صادق است؛ از این رو، موارد یاد شده با یک دیگر منافاتى ندارند و هر کدام مى تواند یکى از مصادیق حسنه باشد و مطابق روایاتى که از پیشوایان معصوم(ع) نقل شده «حب اهل بیت»(ع)از مصادیق «حسنه» در این آیه و بغض آنان از مصادیق «سیئه» است، چنان که از ابوعبدالله جدلى نقل شده است که حضرت على ـ (علیه السلام) ـ به ایشان فرمود: « حب ما، حسنه اى است که هر کس بیاورد از فزع روز قیامت در امان است و بغض ما، سیئه اى است که هر کس بیاورد، خداوند او را با صورت به آتش مى افکند.» (الامالى(شیخ طوسى)، ص 493 ; المحاسن، ج 1، ص 150 ; ینابیع الموده، ج 1، ص 291)
این روایت با سند دیگر از امام باقر ـ (علیه السلام) ـ نیز نقل شده است که امیرالمؤمنین ـ (علیه السلام) ـ به عبدالله جدلى فرمود: «الحسنة حبنا اهل البیت و السیئة بغضنا اهل البیت» (ینابیع المودة، همان، ص 292، مشابه این روایت در« الکافى، ج 1، ص 185» و «شواهدالتنزیل، ج 1، ص 548» نیز آمده است)
آیه سوم:
«اَلَّذینَ ءامَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بِذِکرِ اللّهِ اَلا بِذِکرِ اللّهِ تَطمَئِنُّ القُلوب (رعد،13/ 28)؛ آن ها کسانى هستند که ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خدا مطمئن و آرام است، آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل ها آرامش مى یابد.»
«ذکر» مقابل «غفلت و نسیان» (صحاح اللغه و التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، واژه «ذکر»)، به معناى یادآورى چیزى است ( لسان العرب، واژه «ذکر»)، چه با زبان باشد و چه با قلب. (المفردات فى غریب القرآن، واژه «ذکر»)
ذکر خدا در این آیه مطلق است و هر گونه ذکرى اعم از لفظى، قلبى و غیر آن را شامل مى شود. ذکر خدا مصادیق گوناگونى دارد، چنان که رسول خدا (ص) در باره ذکر خدا در همه حال مى فرماید: «یاد خدا تنها سبحان الله والحمدلله و لا اله الاالله و الله اکبر نیست، بلکه یاد خدا آن است که هنگامى که انسان در برابر حرام خدا قرار مى گیرد، از خدا بترسد و آن را انجام ندهد». (وسائل الشیعه، ج 15، ص 254)حضرت على (علیه السلام) نیز مى فرماید: «ذکر دو گونه است:
1? یاد کردن خداوند در هنگام مصیبت
2? یاد کردن خداوند در برابر محرمات الهى، تا مانعى در برابر آن ها باشد و این از اولى برتر است». ( الکافى، ج 2، ص 90)
در آیات قرآن کریم به «قرآن» نیز ذکر اطلاق شده است: «واَنزَلنا اِلَیکَ الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِم» (نحل،16/44)، «اِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ واِنّا لَهُ لَحـفِظون» (حجر،15/ 9)، نماز هم ذکر خداست: «اقم الصلاة لذکرى» (طه،20/ 14)در روایات براى ذکر خدا مصادیق دیگرى نیز بیان شده است; از آن جمله در تفسیر آیه «اَلا بِذِکرِ اللّهِ تَطمَئِنُّ القُلوب» (رعد،13/ 28)، از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «بمحمد تطمئن القلوب و هو ذکر الله و حجابه»؛ به وسیله محمد (ص) دل ها آرام مى گیرد و اوست ذکر خدا و حجاب او. (تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 502; التفسیرالعیاشى، ج 2، ص 211)
از طریق اهل سنت از حضرت على ـ (علیه السلام) ـ نیز نقل شده است: «هنگامى که آیه «الا بذکر الله تطمئن القلوب» نازل شد: رسول خدا فرمود: ذاک من احب الله و رسوله و احب اهل بیتى صادقاً غیر کاذب، واحب المؤمنین شاهداً و غائباً، الا بذکر الله یتحابون» ؛ رسول خدا فرمود: مقصود از این آیه کسى است که خدا و رسولش و اهل بیت مرا به راستى دوست داشته باشد و هم چنین مؤمنان را چه حاضر و چه غائب دوست داشته باشند، آگاه باشید که این ها با یاد خدا دوست داشته مى شوند. ( الدرالمنثور، ج 4، ص 58; فتح القدیر، ج 3، ص 82; المیزان، ج 11، ص 367)
براساس این روایت، محبت و دوستى اهل بیت(ع) یکى از مصادیق یاد خداست که موجب آرامش دل ها مى گردد.
آیه چهارم:
«والبـقِیـتُ الصّــلِحـتُ خَیرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوابـًا وخَیرٌ اَمَلا (کهف،18/ 46) باقیات صالحات ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امید بخش تر است.» در آیه 76 سوره مریم نیز مى فرماید: «وخَیرٌ مَرَدّا; و عاقبتش خوب تر است.»
باقیات صالحات ]ارزش هاى پایدار و شایسته [ مفهوم گسترده اى است که براى آن مصادیق گوناگونى بیان شده است; مانند: «نمازها، صدقات، جهاد در راه خدا، کمک به فقرا، ذکرها» (تفسیر المنیر، ج 15، ص 261)، «نمازهاى پنج گانه، نماز شب، سبحان الله والحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر» (تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 264) و...
دوستى اهل بیت(ع)نیز یکى از مصادیق باقیات صالحات بیان شده است، چنان که در روایتى امام صادق (علیه السلام) به حصین بن عبدالرحمن مى فرماید: «اى حصین دوستى ما را کوچک نشمارید; زیرا دوستى ما از باقیات صالحات است». ( الاختصاص، ص 86; مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 343) بنابر این، دوستى اهل بیت(ع) از باقیات صالحات است و باقیات صالحات امید بخش تر، عاقبتش بهتر و ثوابش نزد پروردگار بهتر است.
آیه پنجم:
«اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلواالصّــلِحـتِ سَیَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمـنُ وُدّا (مریم،19/ 96)؛ کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند، به زودى خداى رحمان براى آنان محبتى در دل ها قرار مى دهد.»
این آیه یکى از اسباب محبت را ایمان و عمل صالح مى شمارد، ایمان و عمل صالح، داراى جاذبه و کشش خاصى است، هنگامى که اعتقاد به یگانگى خدا و پذیرش رسالت که بازتابش در روح، فکر، گفتار و رفتار انسان به صورت اخلاق عالى انسانى، تقوا، پاکى، درستى، امانت، شجاعت، ایثار و گذشت تجلى کند، انسان همانند نیروهاى بزرگ مغناطیسى رباینده و محبوب خواهد شد، حتى افراد ناپاک و آلوده از این گونه افراد لذت مى برند و از ناپاکى هم چون خود متنفرند; از این رو، افراد ناپاک به طور مثال هنگامى که بخواهند همسر یا شریکى براى خود انتخاب نمایند، سعى مى کنند که همسر و شریکشان، پاک، نجیب، امین و درستکار باشد. ( تفسیر نمونه، ج 13، ص 144 ـ 145)
در باره این که مقصود از آیه 96 سوره مریم چه کسانى هستند که خداوند محبت آن ها را در دل ها مى افکند، مرحوم طبرسى (قدس سره) در مجمع البیان، پنج قول بیان کرده است:
1? آیه مخصوص امیرالمؤمنین (علیه السلام) است که خداوند محبت او را در دل مؤمنان قرار داده است.
2? آیه شامل همه مؤمنان مى شود; یعنى خداوند محبت مؤمنان صالح را در دل ها قرار مى دهد.
3? مقصود این است که خداوند محبت مؤمنان را در دل هاى دشمنانشان مى افکند و این محبت باعث مى شود تا آن ها به سوى دین مؤمنان کشانده شوند.
4? مقصود آیه، محبت مؤمنان نسبت به یک دیگر است. مؤمنان هم دیگر را دوست دارند و این باعث قدرت و وحدت آن ها در برابر مخالفانشان مى شود.
5? آیه به دوستى مؤمنان نسبت به یک دیگر در آخرت اشاره دارد. (مجمع البیان، ج 6، ص 822 ـ 823)
از ابن عباس و مجاهد نیز نقل شده است که آیه را به دنیا مقید نموده اند. (التبیان، ج 7، 154)
ظاهر آیه آن است که مى گوید: ایمان و عمل صالح سرچشمه محبوبیت در میان مردم است و خداوند محبت مؤمنان با عمل را در دل ها مى افکند. ظاهر آیه قیدى نسبت به دنیا یا آخرت ندارد; از این رو، مقید نمودن آن به آخرت بى وجه خواهد بود (المیزان، ج 14، ص 113) ؛بنابراین، آیه هم شامل دنیا و هم آخرت است، اما این که آیا مخصوص امیرالمؤمنین (علیه السلام) است یا شامل اهل بیت(ع) و همه مؤمنان مى شود؟
در منابع حدیثی و تفسیری شیعه و اهل سنت روایات متعددى نقل شده است که این آیه در مورد حضرت على (علیه السلام) نازل گردیده است که در این جا به نقل سه روایت اکتفا مى کنیم:
1? قرطبى در تفسیر خود از براء بن عازب چنین نقل مى کند: «رسول خدا (ص) به على (علیه السلام) فرمود: «قل اللهم اجعل لى عندک عهداً، واجعل لى فى قلوب المؤمنین مودة» فنزلت الایة؛ بگو: خداوندا! براى من عهدى نزد خودت قرار ده، و در دل هاى مؤمنان مودت مرا بیفکن)،پس ]از این که حضرت على (علیه السلام) این دعا را کرد[ خداوند این آیه را نازل کرد. ]ان الذین امنوا و عملوالصالحات سیجعل لهم الرحمن وداً[ (الجامع الاحکام القرآن، ج 11، ص 161; این روایت در شواهد التنزیل، ج 1، ص 474، از ابى سعید خدرى نیز روایت شده است.)
2? از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که پیامبر (ص) در آخر نماز خود با صداى بلند به گونه اى که مردم مى شنیدند چنین دعا مى کرد: «خدایا محبت على (علیه السلام) را در دل هاى مؤمنان بیفکن و هم چنین هیبت و عظمت او را در دل هاى منافقان قرار ده، در این هنگام آیه فوق و آیه پس از آن نازل شد. (بحارالانوار، ج 35، ص 353ـ 354)
3? از ابن عباس نقل شده است که مى گفت: آیه «ان الذین امنوا و عملوالصالحات سیجعل لهم الرحمن وداً» در باره على بن ابى طالب ـ (علیه السلام) ـ نازل گردیده و معنى آن این است که خدا محبت او را در دل هاى مؤمنان قرار مى دهد. ( الدرالمنثور، ج 4، ص 287; شواهدالتنزیل، ج 1، ص 471)
حاکم حسکانی در شواهد التنزیل حدود بیست روایت نقل می کند که می فهماند این آیه در باره حضرت على (علیه السلام) است. (شواهد التنزیل، ج1، ص: 464- 477)
براساس این روایات، این آیه در مورد حضرت على (علیه السلام) نازل شده است، اما روشن است که شأن نزول باعث تخصیص آیه نمى شود و آن حضرت به عنوان یک مصداق اتم و اکمل آیه مى باشند و شأن نزول مانع از تعمیم مفهوم آیه در مورد همه مؤمنان نیز نیست.
از این آیه استفاده مى شود که یکى از اسباب محبت ایمان و عمل صالح است، چنان که عرب جاهلیت که بویى از محبت در میان آنان نبود، در پرتو ایمان و عمل به دستورهاى خدا با یک دیگر الفت پیدا کردند: «واذکُروا نِعمَتَ اللّهِ عَلَیکُم اِذ کُنتُم اَعداءً فَاَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم فَاَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ اِخونـًا» (آل عمران، 3/ 103) ،«واَلَّفَ بَینَ قُلوبِهِم لَو اَنفَقتَ ما فِى الاَرضِ جَمیعـًا ما اَلَّفتَ بَینَ قُلوبِهِم ولـکِنَّ اللّهَ اَلَّفَ بَینَهُم» ( انفال، 8/ 63)، پیروان حضرت عیسى نیز در پرتو ایمان و عمل به دستورهاى حضرت مسیح ـ (علیه السلام) ـ نسبت به یک دیگر محبت پیدا کردند: «وجَعَلنا فى قُلوبِ الَّذینَ اتَّبَعوهُ رَأفَةً ورَحمَةً» (حدید،57/ 27)؛ بنابراین، معلوم مى شود که ایمان و عمل صالح محبت آفرین است.
آیه 96، سوره مریم هر چند در مقام بیان محبت اختیارى نیست، بلکه بیش تر در مقام بیان نتیجه ایمان و عمل صالح است و این که محبت را خدا قرار مى دهد، اما از روایاتى که در باره این آیه نقل شده است استفاده مى شود که یکى از مصادیق آن محبت اهل بیت(ع)است و قرار دادن این محبت در دل ها از سوی خداوند، نشانه آن است که محبت اهل بیت(ع) مورد رضا و خواست خداوند است. حاکم حسکانى نیز در شواهدالتنزیل از جابربن عبدالله نقل مى کند که رسول خدا ـ (ص) ـ به على بن ابى طالب ـ (علیه السلام) ـ فرمود: اى على! بگو: «پروردگارا دوستى مرا در دل مؤمنان بیفکن! پروردگارا براى من نزد خودت عهدى قرار ده! پروردگارا نزد خودت براى من دوستى قرار ده! سپس خداوند این آیه را نازل کرد «اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا وعَمِلواالصّــلِحـتِ سَیَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمـنُ وُدّا»، پس هیچ مرد و زن مؤمنى را نمى یابى جز آن که در قلبش دوستى اهل بیت ـ(ع)ـ است. (شواهد التنزیل، ج 1، ص 464 ; تنبیه الغافلین عن فضائل الطالبین، ص 108)
.............................
جهت ادامه مطلب به آدرس زیر مراجعه شود:
http://jayed.blogfa.com/post-269.aspx
نویسنده دکترصالحی زاده
/http://jayed.blogfa.com/post-269.aspx
.: Weblog Themes By Pichak :.