شایعه» و آسیب های ناشی از آن از منظر قرآن
شایعه در برابر دیگر آسیب های اجتماعی از قدرت تخریب بیشتری برخوردار است. بدبینی افراد به یکدیگر، بی اعتمادی مردم به مسوولان، رکود اقتصادی، احساس ناامنی، یأس و ناامیدی، زمینه سازی برای دخالت بیگانگان، تحریم اقتصادی، سیاسی، نظامی و…، تنها بخشی از آسیب هایی است که شایعه بر پیکر اجتماع فرود می آورد.
به گزارش شفقنا، محمد بهرامی در شماره ی 37 پژوهش های قرآنی نوشت: نمونه ها و شواهد عینی بسیاری برای نقش تخریب گری شایعه وجود دارد که یکی از نمونه های بارز آن در عرصه اجتماعی و سیاسی، قدرت تخریب شایعه ای است که در دوران حکومت دکتر مصدق ساخته و پرداخته شد. وقتی کودتا در 25مرداد 1332 با هوشیاری دولت مصدق خنثی شد و برخی از کودتاچیان دستگیر شدند، عوامل سازمان سیا، شایعه دخالت دولت مصدق در کودتا را ساخته و پخش کردند. آنها به کمک عوامل وابسته مطبوعاتی و بنگاه های خبری، هدف این کودتا را زیر فشار گذاشتن شاه و ناگزیر ساختن او به فرار معرفی کردند. مردم در اعتراض به دولت مصدق در 28مرداد دست به تظاهرات زدند، باقیمانده کودتاچیان نیز از پادگان ها و مخفی گاه ها بیرون آمدند و با ادوات نظامی مردم را به شورش و حمله به مراکز دولتی یاری و همراهی کردند. شهر، مؤسسات و ادارات دولتی به سرعت در اختیار کودتاچیان قرار گرفت، سران حکومت دستگیر شدند، خانه مصدق غارت و تخریب شد و دولت سرنگون شد.
از جهت گستره و وسعت میدان تخریب نیز، شایعه از دیگر آسیب های نیرومند است. تمامی خانواده ها، مدارس، دانشگاه ها، ادارات، کارخانجات، بازار و… یا دست کم بسیاری از این مراکز درگیر شایعات هستند. شماری شایعه زدایی می کنند و تعداد بیشتری شایعه پراکنی و شایعه سازی را دنبال می کنند.
بنابراین، شایسته است این آسیب اجتماعی از منظر قرآن به بحث و بررسی نهاده شود و عوامل، زمینه ها، بسترها، و راه های مبارزه با شایعه تبیین و تحلیل شود.
تعریف شایعه
پژوهشگران بسیاری تعریف شایعه را به بحث و بررسی نشسته اند. برای نمونه، ال پرت و پستمن از نخستین پیشگامان پژوهش در تعریف شایعه می گویند:
«شایعه موضوع خاصی است که برای باور همگان مطرح می شود و از فردی به فرد دیگری منتقل می گردد و معمولاً این انتقال به طور شفاهی صورت می گیرد بدون آن که شواهد مطمئنی در میان باشد.»1
نپ از دیگر پژوهشگران شایعه در تعریف شایعه می نویسد:
«شایعه موضوعی است که برای باور همگان مطرح می شود بدون آ ن که به طور رسمی تأیید گردد».2
تی شیبوتانی نیز می گوید:
«شایعه خبری است که در نتیجه مباحثات گروهی به صورت بازسازی شده ای درآمده است.»3
مجموعه تعاریف شایعه، هرچند کامل و جامع نیست، اما دست کم مارا با شماری از ویژگی های شایعه آشنا می سازد:
1. شایعه خبری است درباره شخص یا حادثه ای که در زمان حاضر وجود دارد یا در این زمان اتفاق افتاده است. بنابراین شایعه، افسانه نیست.
2. شایعه با هدف باور کردن دیگران مطرح می شود و مانند جوک و لطیفه نیست.
3. شایعه یک کار جمعی است.
4. شایعه خبری تأیید نشده است.
5. شایعه درباره افراد، مؤسسات، ادارات و نهادهای اجتماعی و… است که مردم نسبت به آنها حساس هستند.
6. شایعه ممکن است از یک دروغ، تهمت و بهتان پدید آمده باشد.
نمونه هایی از شایعات در قرآن
از شایعه در آیات قرآن سخن بسیار رفته است. پیامبران با انبوهی از شایعات رودرو بودند. این شایعات که از سوی دشمن آگاه و دوستان نادان ساخته و پخش می شد مشکلات بی شماری برای پیامبران می آفرید. گاه شایعه ساحر بودن رواج می گرفت و گاه شایعه قدرت طلبی، گمراه گری، دیوانگی و…
سرعت پخش شایعه گاه به اندازه ای زیاد بود که در همان آغازین روزهای دعوت پیامبران، گروهی بسیار، شایعه دیوانگی، قدرت طلبی و گمراهی آنان را شنیده بودند؛ برخی این شایعه را باور کرده و عده ای این شایعات را نمی پذیرفتند.
قوم نوح، شایعه گمراهی، قدرت طلبی، ریاست خواهی و دیوانگی نوح را رواج می دانند:
«قال الملأ من قومه إنّا لنراک فی ضلال مبین» اعراف/60
مهتران قومش گفتند: تو را آشکارا در گمراهی می بینم.
«ما هذا إلاّ بشر مثلکم یرید أن یتفضّل علیکم» مؤمنون/24
این مرد، انسانی است همانند شما، می خواهد بر شما برتری جوید.
«إن هو إلاّ رجل به جنّة» مؤمنون/25
او مرد دیوانه ای بیش نیست.
«و قالوا مجنون و ازدجر» قمر/9
و گفتند: دیوانه است. و به دشنامش راندند.
قوم هود، شایعه سفاهت و دروغگویی حضرت هود را ساخته و پخش کردند:
«قال الملأ الذین کفروا من قومه إنّا لنراک فی سفاهة و إنّا لنظنّک من الکاذبین» اعراف/66
مهتران قوم او که کافر شده بودند، گفتند: می بینیم که به بی خردی گرفتار شده ای و پنداریم که از دروغگویان باشی.
شایعه شوم بودن صالح و طرفداران او نیز شایعه ای بود که ساخته و پرداخته قوم آن حضرت بود:
«قالوا اطّیرنا بک و بمن معک» نمل/47
ما تو را و یارانت را به فال بد گرفته ایم.
ساحر بودن، مسحور شدن، دروغگویی و جنون موسی در شمار شایعاتی است که فرعون، قبطیان و نبطیان برای موسی درست کردند:
«قالوا ما هذا إلاّ سحر مفتری و ما سمعنا بهذا فی آبائنا الأولین» قصص/36
گفتند: این جادویی است بر ساخته، ما از نیاکان مان چنین چیزهایی نشنیده ایم.
«قالوا هذا سحر مبین» نمل/13
گفتند: این جادویی آشکار است.
«إنّ هذا لساحر علیم» شعراء/34
گفت: این مرد، جادوگری داناست.
«فقال له فرعون إنّی لأظنّک یا موسی مسحوراً» اسراء/101
و فرعون به او گفت: ای موسی، پندارم که تو را جادو کرده باشند.
«فقالوا ساحر کذّاب» غافر/24
و گفتند: که او جادوگری دروغگوست.
«و قال ساحر أو مجنون» ذاریات/39
و فرعون گفت: جادوگری است یا دیوانه ای.
قوم شعیب بر اساس یک شایعه که معلوم نیست نخستین سازنده آن چه کسی بوده، حضرت شعیب را دروغگو، افسون شده و نادان می خواندند:
«قالوا إنّما أنت من المسحّرین. و ما أنت إلاّ بشر مثلنا و إن نظنّک لمن الکاذبین» شعراء/185ـ186
گفتند: جز این نیست که تو را جادو کرده اند تو نیز بشری همانند ما هستی و می پنداریم که دروغ می گویی.
در تاریخ اسلام نیز شایعات بسیاری، پیامبر و مسلمانان را درگیر ساخته و بخشی از جامعه اسلامی را گرفتار تردید، دو دلی، سستی، اضطراب و دلهره کرده است. شایعاتی که در عصر پیامبر رواج یافت از نظر محتوا مانند شایعاتی است که پیش از این دیگر پیامبران الهی را آزرده می ساخت:
«کذلک ما أتی الذین من قبلهم من رسول إلاّ قالوا ساحر أو مجنون. أ تواصوا به بل هم قوم طاغون» (ذاریات/53?54)
بدین سان بر آنهایی که از این پیش بودند پیامبری مبعوث نشد؛ جز آنکه گفتند: جادوگری است، یا دیوانه ای است. آیا بدین کار یکدیگر را وصیت کرده بودند؟ نه خود مردمی طاغی بودند.
شایعات عصر پیامبر را به چند گروه می توان تقسیم کرد:
الف. شایعاتی که شخصیت پیامبر را نشانه گرفته بود. این گروه خود بر چهار گونه بود:
1. شایعه ساحر و شاعر بودن پیامبر
درآغاز فراخوان پیامبر، یک یا چند نفر شایعه ساحر، کاهن، شاعر و… بودن را ساختند و دیگران با شنیدن این شایعات آنها را به سرعت میان مردم پخش کردند.4 این شایعات به گونه ای رواج یافت که کفرپیشگان خود نیز باور کردند و پیامبر را ساحر، شاعر و مجنون خواندند و قرآن را سحر، شعر و اباطیل معرفی کردند:
«و قال الکافرون هذا ساحر کذّاب» ص/4
«بل هو شاعر» انبیاء/5
«إنّک لمجنون» حجر/6
«و یقولون أئنّا لتارکوا آلهتنا لشاعر مجنون» صافات/36
2. شایعه خیانت
در میان غنایم جنگ بدر، مخمل سرخی وجود داشت، این مخمل مفقود شد، شماری این شایعه را ساختند که خود پیامبر این مخمل را برداشته است. این شایعه در میان مردم رواج یافت و پس از آن آیه شریفه زیر نازل گردید:
«و ما کان لنبی أن یغلّ و من یغلل یأت بما غلّ یوم القیامة ثم توفّی کلّ نفس ما کسبت و هم لایظلمون» آل عمران/4161
هیچ پیامبر را شایسته نیست که خیانت کند و هر که به چیزی خیانت کند، آن را در روز قیامت با خود آورد. سپس جزای عمل هر کس به تمامی داده خواهد شد و بر کسی ستمی نرود.
شمار دیگری از قرآن پژوهان و تفسیرگران، سبب نزول دیگری برای این آیه می آورند که بر اساس آن، گروهی ازنگهبانان تنگه در جنگ احد چنین شایع کردند که هر کس از غنایم چیزی برای خود نگیرد نباید امیدی به دریافت غنایم از پیامبر داشته باشد. وقتی پیامبر این شایعه را شنید در پاسخ گفت: «گمان می کنید که من به شما خیانت می کنم و سهم شما را از غنایم نمی دهم».5
3. شایعه عادل نبودن
شایعه دیگری که شخصیت پیامبر را نشانه گرفته بود شایعه بی عدالتی آن حضرت بود. منافقان پس از جنگ حنین این گونه شایعه کردند که پیامبر در تقسیم غنائم به عدالت رفتار نمی کند6:
«و منهم من یلمزک فی الصدقات فإن اُعطوا منها رضوا و إن لم یعطوا منها إذاهم یسخطون» توبه/58
و بعضی از ایشان تو را در تقسیم صدقات به بیداد متهم می کنند، اگر به آنها عطا کنند خشنود می شوند و اگر عطا نکنند خشم می گیرند.
4. شایعه زودباوری و سادگی
این شایعه توسط منافقان ساخته و پخش شد.
«و منهم الذین یؤذون النبی و یقولون هو أذن» توبه/61
بعضی از ایشان پیامبر را می آزارند و می گویند که او به سخن هر کس گوش می دهد.7
ب. شایعاتی که خانواده پیامبر را اذیت و آزار می داد؛ مانند شایعه بی وفایی عایشه. عایشه در این باره می گوید: هرگاه پیامبر قصد سفر داشت یکی از همسران خویش را به قید قرعه با خود می برد. در جنگ بنی مصطلق قرعه به نام من خورد و من همراه آن حضرت رفتم. در بازگشت از این غزوه برای رفع حاجتی از سپاه جدا شدم وقتی به سپاه پیوستم گردنبندم را نیافتم، برای یافتن گردنبند دوباره از سپاه فاصله گرفتم. وقتی گردنبند را یافتم و به قرارگاه بازگشتم سپاه رفته بود. همراهان من به تصور اینکه من درون هودج هستم، هودجم را بر شتر نهاده بودند و سپاه حرکت کرده بود. به ناچار شب در همان قرارگاه خوابیدم. صبح روز بعد صفوان بن معطل که در عقبه سپاه حرکت می کرد مرا دید او شترش را در اختیار من قرار داد و خود در جلوی شتر به راه افتاد. وقتی به مدینه رسیدیم مردم درباره اهل افک سخن می گفتند. نزد پیامبر رفتم اما ایشان آن محبت همیشگی را به من نشان ندادند من که به سختی بیمار شده بودم مدتی استراحت کردم و پس از بهبود نسبی شایعه را از خدمتکارم شنیدم، سخت ناراحت شدم و… پیامبر از صحابه نظرخواهی کرد و وقتی یاران و انصار پیامبر از پاکدامنی من گفتند پیامبر بر منبر رفت و قذف کننده (دهندهٌ نسبت ناروا) را سرزنش کرد بدون اینکه نام او را ببرد. در این هنگام یک نفر از قبیله اوس گفت: اگر قاذف از قبیله ما باشد او را می کشیم و اگر از قبیله خزرج باشد اگر شما اجازه دهی او را خواهیم کشت. یک نفر از قبیله خزرج ازاین سخن آشفته شد و مشاجره میان اوس و خزرج بالا گرفت تا آنجا که این دو قبیله در آستانه جنگ قرار گرفتند… شایعه همچنان ادامه داشت تا آن که آیات زیر از سوره نور فرود آمد:
«إن الذین جاءوا بالإفک عصبة منکم لاتحسبوه شرّاً لکم بل هو خیر لکم… إن الذین یرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوا فی الدنیا و الآخرة و لهم عذاب عظیم» (نور/11ـ23)8
این سبب نزول در نگاه برخی از مفسران شیعه مورد قبول نیست، به باور این عده سبب نزول این آیات، قذف ماریه قبطیه توسط عایشه است. وقتی ابراهیم از دنیا رفت، پیامبر بسیار اندوهگین شد. عایشه به پیامبر گفت: ابراهیم که فرزند شما نیست که این گونه غمگین شدی، او پسر جریح است. این سخن عایشه، پیامبر را بسیار خشمگین ساخت و آن حضرت امام علی(ع) را برای کشتن جریح فرستادند. وقتی جریح خشم امام و شمشیر برافراشته را دید فرار کرد. امام علی(ع) او را تعقیب کرد، جریح بالای درخت رفت، امام نیز او را دنبال کرد، جریح از ترس پایین پرید و به زمین خورد، لباس جریح بالا رفت و نادرستی و بی پایگی شایعه روشن گشت. امام نزد پیامبر بازگشت و نتیجه را گزارش داد و پیامبر به اشتباه خویش پی برد.9
ج. شایعاتی که درباره شهادت پیامبر، شکست سپاه اسلام و شهادت برخی از صحابه پیامبر بود؛ مانند:
1. شایعه شهادت پیامبر در جنگ احد
در این جنگ، مصعب بن عمیر، پرچمدار سپاه اسلام به دست ابن قمیئه از جنگجویان بنام قریش به شهادت رسید. ابن قمیئه به گمان اینکه پرچمدار پیامبر است شایعه کشتن شدن پیامبر را ساخت. سپاه کفر وقتی شایعه را شنیدند یکصدا فریاد «قتل محمد» سر می دادند:10
«و ما محمّد إلاّ رسول قد خلت من قبله الرسل أفإن مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرّ الله شیئاً و سیجزی الله الشاکرین. و ما کان لنفس أن تموت إلاّ بإذن الله کتاباً مؤجّلاً و من یرد ثواب الدنیا نؤته منها…» آل عمران/144ـ146
جز این نیست که محمد پیامبری است که پیش از او پیامبرانی دیگر بوده اند. آیا اگر بمیرد یا کشته شود، شما به آیین پیشین خود باز می گردید؟ هر کس که بازگردد هیچ زیانی به خدا نخواهد رسانید. خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد. هیچ کس جز به فرمان خدا نمی میرد؛ مدت مکتوب است. هر کس خواهان ثواب این جهانی باشد به او می دهیم….
2. شایعه شکست سپاه اسلام درجنگ تبوک
دو گروه از شرکت در جنگ تبوک سرباز زدند:
یک. شماری از مؤمنان: «یا أیها الّذین آمنوا ما لکم إذا قیل لکم انفروا فی سبیل الله اثّاقلتم إلی الأرض أ رضیتم بالحیوة الدنیا من الآخرة» توبه/38
دو. منافقان: گروه دوم که با بهانه های واهی از همراهی سپاه اسلام سرباز زدند، در مدینه شایعه شکست سپاه اسلام و شهادت پیامبر را پخش کردند. به مناسبت بروز این شایعه آیه زیر فرود آمد:
«إن تصبک حسنة تسؤهم و إن تصبک مصیبة یقولوا قد أخذنا أمرنا من قبل»
(توبه/50) 11
شایعه سازان
دشمنان، منافقان، رقیبان انتخاباتی، تجاری، اقتصادی و… سهم بسیار زیادی در شایعه سازی بر عهده دارند و بخش عمده ای از شایعات از سوی این گروه ساخته و پرداخته می شود. نمونه های بسیاری از این دست را امروزه در حاکمیت ها، شرکت ها، مؤسسات و مراکز گوناگون جهانی می توان دید.12 در شایعات عصر پیامبر نیز نشانه های روشنی از حضور دشمنان، منافقان و رقبا، در ساخت شایعه دیده می شود. منافقان مدینه گاه شایعه تمرکز دشمن در نزدیکی مسلمانان و آمادگی ایشان را برای حمله را می ساختند و گاه از شکست، فرار، اسارت و شهادت پیامبر و سپاه اسلام خبر می دادند:
«لئن لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینة»
احزاب/60
ارجاف، در لغت به معنای پخش گزارش های ساختگی به منظور ایجاد وحشت، دلهره و اضطراب است.12
در شایعه ساحر بودن پیامبر و شهادت پیامبر، ابوجهل و کفار مکه و ابن قمیئه به عنوان دشمن، ایفای نقش می کنند و شایعه توسط ایشان ساخته می شود. در شایعه قذف، خیانت پیامبر، شکست مسلمانان در جنگ بدر و… عبدالله بن ابی و پیروان او به عنوان منافقان مدینه شایعه سازی کردند و حمه دختر جحش و خواهر زینب به عنوان رقیب به آنها کمک کرد و شایعه ارتباط ماریه قبطیه با جریح توسط عایشه به عنوان هوو ساخته شد.
تحلیل و بررسی شایعات صدر اسلام نشان از نقش عمده منافقان در شایعه سازی و حضور کم رنگ دشمنان دارد. مشرکان و کافران در رویارویی با مسلمانان، تنها به اذیت و آزار مسلمانان و کشتن ایشان فکر می کنند، اما منافقان که درمیان مسلمانان زیست می کنند و خود را با آنها همراه نشان می دهند، ناگزیر از انتخاب شیوه ای متفاوت هستند. آنها بیشتر با اهرم شایعه به مخالفت و دشمنی با مسلمانان می پردازند و انتخاب دیگر شیوه ها را ناپسند و نشانگر دشمنی آشکار خویش با مسلمانان می دانند.
شایعه پراکنان
خودنمایی، دلواپسی، گوشه گیری، پرحرفی، تنهایی، تردید و دودلی، دشمنی و… از ویژگی های برجسته شایعه پراکنان است. عبدالله بن ابی و منافقان، بسیار نگران و مضطربند. عبدالله بن ابی با آمدن پیامبر موقعیت و جایگاه خود را از دست داده است. ازاین جهت او نیاز به خودنمایی دارد، شاید دیگران مانند گذشته به او روی آورند و وی را از تنهایی و نگرانی و اندوه درآورند. به این جهت او و دیگر منافقان جنگ روانی حساب شده ای علیه مسلمانان به راه انداخته و با ساختن و پراکندن شایعه و ایجاد اختلاف میان مسلمانان در پی رسیدن به اهداف خود هستند. تنها عبدالله بن ابی در جنگ بنی مصطلق دوبار فتنه کرد؛ یک بار میان انصار و مهاجرین اختلاف افکند و سخنانی در نکوهش مهاجرین گفت و بار دیگر دربارهٌ رابطه عایشه با صفوان.
در نبرد احد نیز شایعه پراکنان در برابر مسلمانان خودنمایی می کنند و با فرافکنی از اضطراب و نگرانی خود می کاهند. مسلمانان نیز که از درستی و نادرستی شایعه بی خبرند و گرفتار شک و تردید هستند برای رهایی از رنجی که از عدم قطعیت گریبانگیر ایشان شده است شایعه را پخش می کنند.
بستر شایعه
شایعه به سراغ چه نوع رویدادها، حقایق و کدامین مردمان می رود؟ این پرسش درشمار نخستین پرسش هایی است که درباره شایعه مطرح می شود. بستر شناسی شایعات نشان می دهد شایعات موفق، ماندگار و تأثیرگذار، شایعاتی هستند که بر اثر ابهام یک خبر یا یک حادثه، بدبینی به یک یا چند نفر یا یک واقعه، پنهان کاری و محرمانه نگه داشتن فعالیت ها، وضعیت نگران کننده و سوء تفاهم ها به وجود می آید. برای نمونه کالبد شکافی شایعه قذف نشان می دهد این شایعه بستر بسیار مناسبی داشته است و شایعه سازان بستر شناسان بسیار خوبی بوده اند. وقتی سپاه اسلام به مدینه می رسد پیامبر و سپاه اسلام متوجه غیبت عایشه می شوند، پس از چند ساعت (تقریباً به هنگام طلوع آفتاب و شاید هم دیرتر) عایشه همراه صفوان به ورودی شهر می رسند.14 این صحنه کاملاً مبهم است؛ هم عایشه زمینه مناسبی برای انگ خوردن دارد و هم صفوان. عایشه زنی است بسیار جوان که با همسرش بیش از 40 سال اختلاف سن دارد. چنین اختلاف سنی در بسیاری یا دست کم در برخی موارد به بی وفایی همسر می انجامد. صفوان مردی است جوان، که همسر او از وی به پیامبر شکایت می برد: صفوان به من اجازه روزه گرفتن نمی دهد وقتی پیامبر از صفوان می پرسند چرا اجازه نمی دهی؟ او در پاسخ از جوانی خود و نیازش به روابط جنسی می گوید.14
افزون بر این، زمان غیبت عایشه و صفوان نیز زمانی است که پنهان کاری را ممکن می سازد. وقتی عایشه و صفوان پس از چند ساعت به مدینه می رسند نتیجه آن است که آنها طول شب را در تنهایی با یکدیگر بوده اند. بدبینی مردم به این دو نفر نیز بسترساز مهم دیگری برای تأثیرگذاری شایعه و رواج سریع آن است؛ اگر مردم خوش بین بودند و به تعبیر آیه قرآن گمان خیر درباره آنها می دادند، شایعه در نطفه خفه می شد و هیچ گاه میان مردم پخش نمی شد: «لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بأنفسهم خیراً»(نور/12)
در شایعه شهادت پیامبر نیز آنچه بستر را برای ساخت و پخش شایعه فراهم می آورد، یکی وجود حقیقتی بود که اتفاق افتاد و دیگری احساس خطر مسلمانان و شادمانی کفار مکه بود. در احد، حقیقتی اتفاق افتاده بود؛ بر اساس برخی روایات، ابن قمیئه ضربتی سخت بر پیامبر فرود آورد و بر اساس تعدادی از روایات، پرچمدار سپاه اسلام به شهادت رسیده بود.16 این حقیقت برای کفار شادمانی آورد و برای مسلمانان نگرانی و اضطراب و دلهره17. ابن قمیئه می دانست که پرچمدار اسلام را کشته است اما تصور می کرد این پرچمدار همان پیامبر است18 و بر اساس برخی روایات تصور می کرد زخمی که بر پیامبر وارد ساخته او را از پا در می آورد.19 به این جهت وقتی شایعه شهادت پیامبر کلید خورد کفار بسیار خرسند شدند و مسلمانان، بسیار نگران و مضطرب.
بسترساز مهم دیگری که در این شایعه چهره می نماید، احساس خطر و نگرانی بسیار شدید سپاه اسلام است. این احساس، شماری از سپاهیان اسلام را ناگزیر از پخش شایعه و نقل آن برای دیگر مسلمانان می کرد. زمزمه پناهندگی به عبدالله بن ابی، تسلیم، بازگشت به دین گذشته20 و فرار از جنگ21 نشانگرهایی است که از احساس خطر بسیار شدید مسلمانان حکایت دارد.
بسترشناسی شایعه ساحر بودن پیامبر نیز نشان می دهد بستر این شایعه بسیار مناسب است. پیامبر تأثیر شگرفی بر کفار و مشرکان دارد. وقتی آن حضرت آیات قرآن را می خواند عظمت آیات قرآن به گونه ای است که بزرگان مکه نیز تسلیم حق می شوند. وقتی عده ای مانند ابوجهل این تأثیرگذاری را می بینند، شایعه ساحر بودن پیامبر را می سازند و مردمی که تأثیر شگفت آور سخنان پیامبر را دیده و شنیده اند این شایعه را باور کرده به سرعت به دیگران منتقل می کنند، تا آنجا که شماری از بزرگان کفر، از رو در رویی با پیامبر فرار می کنند و گروهی دیگر برای نشنیدن سخنان پیامبر در گوش های خود پنبه می کنند.
در شایعه خیانت پیامبر نیز بستر شایعه بسیار در خور توجه است. غنایم جنگ در اختیار پیامبر است. مخمل سرخی که در میان غنایم بوده مفقود شده، گم شدن مخمل در هاله ای از ابهام است، منافقان و شماری دیگر به همه بدبین هستند، کسی پاسخ گو نیست و اطلاع رسانی صورت نگرفته است. با این زمینه ها ناگهان منافقان شایعه خیانت پیامبر را می سازند و آن را به سرعت پخش می کنند.
در شایعه سادگی پیامبر نیز تسامح و مدارای پیامبر برای منافقان در هاله ای از ابهام است، منافقان عینک بدبینی بر دیدگان خود زده اند. در نتیجه آنها شایعه سادگی پیامبر را می سازند و به دیگران این گونه القا می کنند که هرچه به پیامبر بگویید او باور می کند.
زمینه های اصلی شایعه
مسائل جنسی، مالی، بیماری، مرگ، روابط پنهانی افراد و حکومت ها و… ازمهم ترین زمینه های شایعه به شمار می آید.
در قذف همسر پیامبر، زمینه اصلی شایعه ارتباط جنسی است؛ هر چند احتمال می رود شایعه عبدالله بن ابی در آغاز چندان تند و تیز و زننده نبوده است، به خصوص با نظر داشت این موضوع که دربازگشت از همین غزوه، و پیش از قذف عایشه، عبدالله فتنه دیگری درست کرده بود و از سوی پسرش و عده ای تهدید شده بود. بنابراین او جرأت ساخت شایعه ای که به روشنی دلالت بر روابط نامشروع عایشه با صفوان داشته باشد ندارد. بنابراین به نظر می رسد جمله عبدالله در مورد عایشه تند و صریح و رکیک نبوده است؛ اما دیگران با آب و تاب دادن به آن و کم رنگ کردن برخی قسمت ها و افزایش برخی کلمات و برجسته ساختن آنها، شایعه را بسیار تند و تیز کرده قالب شعاری به آن داده باشند. شاهد این مدعا آنکه عایشه به هنگام ورود به مدینه متوجه پچ پچ مردم و سخنان ایشان شد، اما از آن چیز زننده ای استفاده نکرد و پس از چند روز متوجه شایعه زشت و ناروا شد.
در شایعه شهادت پیامبر، زمینه اصلی شایعه، زخمی شدن پیامبر یا شهادت پرچمدار اسلام است. در این شایعه نیز جمله ابن قمیئه کشته شدن پیامبر را نمی رساند؛ به خصوص آن شایعه که با فعل مجهول «قتل محمّد» بیان شده است. اگر شایعه همان جمله ابن قمیئه بود مناسب بود به صورت معلوم به کار رود و ابن قمیئه فعل را به خود نسبت دهد. بنابراین، ابن قمیئه از زخمی شدن پیامبر و یا کشته شدن پرچمدار اسلام خبر داده است و دیگران این خبر را آب و تاب داده و در نهایت به شکل شعار «قتل محمّد» در آورده اند.
در شایعه خیانت پیامبر، زمینه اصلی شایعه، مسائل مالی و ناسازگاری گفتار و رفتار پیامبر است، چنان که در شایعه سادگی پیامبر و ساحر، مجنون و شاعر بودن آن حضرت، زمینه اصلی شایعات اثبات بیماری پیامبراست.
عوامل اصلی شایعه پراکنی
عوامل اصلی پخش شایعه که بسیاری از شایعه پراکنان به آن جهت شایعه پراکنی می کنند عبارتند از:
1. گزارش بودن
شایعه از آن جهت که خبر است و موضوعی غیرعادی و غیرمنتظره را منتقل می کند مخاطبان و شنوندگان را جذب می کند. تا خبر نباشد شایعه شکل نمی گیرد و تا شایعه شکل نگیرد خواننده یا شنونده آن را برای دیگران نقل نمی کنند. ارتباط عایشه با صفوان، شهادت پیامبر، ساحر بودن آن حضرت، خیانت و سادگی پیامبر از اخبار داغ و مهیج است. هر کس این شایعات را می شنود به سرعت به دیگران می رساند. گویا وظیفه ای اخلاقی و دینی در پخش چنین شایعاتی دارد. چنان که اخبار جهان سیاست بویژه در زمان ما این گونه است. مثلاً شایعه ترور کندی رئیس جمهور امریکا خبری بسیار داغ بود به گونه ای که در کمتر از نیم ساعت پس از ترور کندی 68? و تا یک ساعت و نیم بعد از آن 92?مردم امریکا از حادثه با خبر شدند.22
2. رهایی از فشار
وقتی افراد، شایعات ناگوار را می شنوند فشار عصبی زیادی را تحمل می کنند، فشاری که از عدم قطعیت و ناآگاهی به وجود می آید. دراین موارد شنونده با پخش شایعه در پی رهایی از این فشار عصبی و نگرانی پدید آمده از شایعه است. او به این وسیله می خواهد دیگران را در نگرانی خود سهیم کند. اگر شایعه نادرست است دیگران نادرستی شایعه را اثبات کنند و اگر درست است همگی چاره ای بیندیشند. بنابراین وقتی بسیاری از اهل مدینه از ارتباط عایشه و صفوان می گویند این شایعه پراکنی از بی ایمانی و دشمنی ایشان با پیامبر حکایت ندارد، بلکه شمار درخور توجهی ازمردم در پی کاهش نگرانی، اضطراب و رنج حاصل از بی خبری خویش هستند. برای نمونه وقتی همسر خالد بن زید انصاری قذف عایشه را با همسر خود در میان می گذارد، احتمال بی وفایی عایشه را نمی دهد. بنابراین تنها در پی خالی کردن خود و رهایی ا ز فشار عصبی است که این شایعه بر او وارده کرده است.
وقتی سپاه اسلام در جنگ احد ازشهادت پیامبر سخن می گویند در صدد تضعیف خود و تقویت دشمن نیستند. آنها با پخش شایعه نگرانی خود را به دیگران منتقل می کنند و منتظر تکذیب یا تأیید و تکلیف خود هستند. بر این اساس وقتی برخی از سپاه اسلام برای عده ای دیگر شایعه شهادت پیامبر را نقل می کنند آن عده می گویند اگر راست است ما نیز باید مانند او با دشمن جهاد کنیم تا شهادت را در آغوش گیریم و برخی دیگر از تسلیم به دشمن و پناه بردن به عبدالله بن ابی سخن می گویند.
3. خشنود ساختن دیگران
بسیاری شایعات را برای خوشایند دیگران نقل می کنند. «بسیاری از شایعات تنها بدین دلیل که سرگرم کننده و جالب هستند پخش می شوند و کسانی که آنها را پراکنده می کنند اعتقادی به محتویات آنها ندارند، اما مطمئن هستند بر روی کسانی که دورشان جمع می شوند تا خبرها را بشنوند اثر می گذارد.»23 در نگاه این گروه، شایعه در مقایسه با جوک و لطیفه از کارآیی بهتری برخوردار است؛ در شایعات انبوهی از اطلاعات درست و نادرست وجود دارد که همه افراد خواهان شنیدن آنها هستند. عده ای ازاهل مدینه برای سرگرمی به پخش شایعه اقدام می کنند و برخی از کفار مکه سخن گفتن درباره ساحر بودن پیامبر و سحر بودن قرآن را نقل مجالس خویش ساخته اند.
4. برون رفت از سکوت
یکی از عوامل دیگر پخش شایعه شکستن سکوت حاکم بر مجالس است؛ وقتی خویشاوندان یا دوستان درکنار یکدیگر قرار می گیرند و چیزی برای گفتن ندارند با پخش شایعات خود را سرگرم می کنند. بنابراین می توان پخش شایعاتی همانند ساحر بودن پیامبر، خیانت آن حضرت، بی وفایی عایشه و… را به عامل برون رفت از سکوت نسبت داد.
دشمنی، مخالفت، نفاق، حسد و… شمار دیگری از عوامل پخش شایعه است.
اهداف شایعه
بسیاری از شایعات بی هدف ساخته و پخش می گردد. اما شماری از شایعات هدفدار است. تضعیف روحیه دشمن، بالا بردن روحیه نیروهای خودی، سنجش واکنش دشمن، برآورد واکنش نیروهای خودی، حذف رقیب اقتصادی، سیاسی و انتخاباتی، بیان واقعیات، ایجاد تفرقه و دوگانگی در صف دشمن، ترور شخصیت افراد، کسب اطلاعات درست، وادار کردن مردم به شورش و قیام، اعلام فساد مسئولین و مدیران… در شمار اهداف شایعات قرار دارد.
در شایعه های قذف، شهادت پیامبر، ساحر خواندن آن حضرت، خیانت، بی عدالتی و سادگی پیامبر، شایعه سازان و برخی از شایعه پراکنان اهداف خاصی را دنبال می کنند.
اهداف شایعه قذف
برخی از اهداف عبدالله بن ابی، حمه ومنافقان از شایعه قذف عبارت است از:
.............................ادامه ادرد.........
http://www.shafaqna.com/persian/other-services/quran/item/38754-%D8%B4%D8%A7%D9%8A%D8%B9
.: Weblog Themes By Pichak :.