طی روزهای گذشته دو مسأله ذهن ها را به خود درگیر کرده است، یکی سخنرانی رئیس جمهور محترم در همایش اقتصاد ایران و دیگری سخنان آقای علی مطهری در مجلس شورای اسلامی که به ترتیب درباره هر کدام جملاتی را ذکر میکنیم :
1) جناب آقای روحانی در سخنرانی خود آشکارا میان اصول و آرمان های انقلاب و منافع ملی تفکیک قائل شدند و فرمودند که ما در مذاکرات هسته ای به دنبال تأمین منافع کشور هستیم. واقعاً باید پرسید چگونه می شود که میان اصول و آرمان های یک ملت- مادام که عقلانی و مستحکم باشد- و منافع ملی فاصله انداخت و ایندو را در مقابل هم قرار داد؟ آیا جناب رئیس جمهور که خودشان چند جلد کتاب فلسفه سیاسی نوشته اند و سال ها ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک را عهده دار بوده اند این تفکیک را از جهت علمی ممکن و قابل توجیه می دانند که از تریبون عمومی درباره آن سخن می گویند؟
هر کس که با فلسفه سیاسی آشنایی داشته باشد تایید می کند که منافع بنیادی یک ملت زاییده اصول و آرمان های یک ملت است و ایندو با یکدیگر رابطه غیرقابل انکاری دارند. حتی باید گفت در کشورهای غربی که به زعم جناب آقای روحانی منافع ملیِ مادی همواره اصالت دارد، اصول و آرمان هایی وجود دارد که مسئولان آن کشورها به هیچ قیمتی از آنها کوتاه نخواهند آمد و چه بسا بتوان گفت که صرف نظر کردن غرب از منافع خود و تحریم ظالمانه ایران طی این سال ها، خود ناشی از پافشاری غرب بر روی اصول خویش است نه منافع.
در عین حال، خیلی خوب است جناب آقای روحانی، ضمن تعریف دقیق منافع ملی و همچنین مرجع تشخیص و تعیین آن در کشور، اولاً اصول و آرمان های کشور را که مخلّ منافع ملی شده فهرست کنند و ثانیاً بفرمایند چگونه می شود که اصولی و آرمانی منطقی و برآمده از عقلانیت اجتماعی باشد اما با منافع ملی در تضاد باشد؟! برای مثال آیا استقلال، حریّت، عزت و شرف، و دفاع از حقوق حقه ملت ایران که همواره جزء اصول کشور بوده است با منافع ملی در تضاد است؟ یا برای مثال، اگر خوداتکایی و تبدیل شدن ایران به کشوری پیشرفته (نه پیشرفت به معنای ارتجاعی آن بلکه پیشرفت حقیقی و دورن زا) یک آرمان ملی به شمار می رود، چه تعارضی بین این آرمان و منافع ملی به چشم می خورد؟! آیا دولت یازدهم اعتقاد دارد که در قضیه هسته ای یا سایر قضایا باید حریت و عزت ایرانی نادیده گرفته شود؟ آیا دولت یازدهم بر این باور است که باید در موضوع هسته ای، از آرمان ملی مردم ایران مبنی بر دست یابی به تمامی فناوری های بشری و استفاده صلح آمیز از آنها در جهت پیشرفت کشور دست کشید و تا ابد به بیگانگان وابسته بود و از آنها گدایی کرد؟
جناب آقای روحانی به همین حد بسنده نفرمودند و صراحتاً در همایش اقتصاد ایران گفتند اصول و آرمان ما در قلب و مغزمان است و نه سانتریفیوژ. در این زمینه هم چند نکته قابل ذکر است : اولاً باید رسید این چه کشوری است که اصول و آرمان های خود را وارد قلب و مغز خود می کند اما معتقد به فرمان گرفتن از مغز و قلب خود نیست؟ شاید بهتر بود رئیس جمهور محترم به جای مغز و قلب به موزه تعبیر می کردند تا منظورشان برای مردم روشن تر شود. بله؛ اگر خدای ناکرده روزی اصول و آرمان هایمان را داخل موزه قرار دهیم، دیگر اثری از آنها در منافع ملی نخواهد بود. ثانیاً همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند، باید پرسید اگر کوتاه آمدن از سانتریقیوژ به معنای کنار گذاشتن غیرت و عزت ملی و از همه مهم تر، محروم ساختن تاریخی ملت ایران از پیشرفت هسته ای بود، بازهم سانتریفیوژ جزء اصول و آرمان های ما نخواهد بود؟
به نظر می رسد تا زمانی که نخواهیم واقع بینانه و عالمانه درباره مسائل صحبت کنیم و اصل برای ما مهندسی افکار عمومی از طریق حاشیه سازی و غیره باشد، این کشور قادر به رشد حقیقی نخواهد بود. از طرف دیگر، رئیس جمهور محترم باید بدانند کسی در جمهوری اسلامی که یک نظام متدین و مردم سالار است از رفراندم برگزار کردن هراسی ندارد. البته رفراندم و امثال این ها اقتضائات قانونی خودش را دارد اما حربه ای نیست که بتوان هر از چندی برای پیشبرد بعضی اهداف از آن استفاده کرد. آیا جناب آقای روحانی تصور می فرمایند در صورت کنار زدن پرده ها از روی واقعیت، خارج کردن لباس حق از تن باطل و به طور کل، فراهم نمودن زمینه روشنگری برای مردم، نظر قاطبه مردم ایران، جز آن چیزی است که تا این تاریخ در قضیه هسته ای و غیره از سوی مسئولان نظام دنبال شده است؟
2) جناب آقای علی مطهری از سال 88 به بعد با نادیده گرفتن مظالم عظیم سران فتنه علیه ملت و به بیان روشن تر، علیه جمهوریت و مردم سالاری، و مصائب عمیقی که در کشور رخ داد، و انداختن تقصیرها به گردن شخصی دیگر، دائماً و البته همراه با رسانه های دشمن از سران فتنه دفاع می کنند و با آن که خود بر کرسی قانون تکیه زده اند، بدون توجه به قانون و فرایندهای قانونی، خواستار لغو مصوبه شورای عالی امنیت ملی و رفع حصر از آنها هستند. البته شاید پیگیری های ایشان بالاخره به پایان مدارای نظام با آنها و محاکمه سریع تر سران فتنه و رسیدن آنان به اشد مجازات منجر شود که البته آرزوی اکثر ملت ایران است اما به نظر می رسد لازم باشد چند نکته در ارتباط با سخنان و رفتارهای آقای مطهری حداقل برای ثبت در تاریخ بیان شود :
ای کاش جناب آقای علی مطهری به جز نام مطهری، قدری از پدر بزرگوارشان علم و آزاداندیشی را به ارث می بردند و اینگونه لجوجانه و بدون دلیل و مدرک و بر اساس احساسات و عواطف درباره مسائل کشور سخن نمی گفتند.
آقای مطهری!
باید بدانید که نه جناب عالی قاضی هستید که درباره اتهام سران فتنه و یا اتهام دیگران قضاوت کنید- و کسی را تبرئه یا محکوم نمایید- و نه جای ملت ایران هستید که درباره منظور آنها از حماسه 9 دی صحبت کنید و نقش قیام 9 دی یا زنده نگاه داشتن آن را را در ایجاد وحدت یا تفرقه ارزیابی نمایید. البته ای کاش یک دانشجوی جامعه شناسی بودید تا با مراجعه به ده ها ساعت فیلم و هزاران قطعه عکس، شعارهای صریح مردم در 9 دی و غضب مقدس آنها از سران فتنه و حامیان پشت پرده آنها را فهم می کردید و دست از تفاسیر پوچ و القائی از 9 دی برمی داشتید.
جناب عالی و دوستانتان مردم ایران را کودکان نابالغی می دانید که همواره به قیّم نیاز دارند و کسی باید از طرف آنها صحبت کند و یا نظر آنها درباره وقایع را تفسیر کند لکن توجه ندارید که 35 سال از پایان دوران سیاه پهلوی سپری شده و دوران قیم مآبی و نظام ارباب- رعیتی گذشته است. مردم ایران به برکت انقلاب اسلامی، امروز از چنان بلوغی برخوردارند که خودشان می توانند با صدای بلند نظرشان را درباره فتنه گرها بگویند و ده ها بار هم که شده حماسه هایی نظیر حماسه 9 دی را خلق کنند.
آقای مطهری، مطمئن باشید صحبت های شما پشت تریبون های عمومی و تبدیل شدن شما به تیتر یک رسانه های دشمن در جهت نجات دادن سران فتنه و تکان دادن جنازه آنها، هر قدر هم که برای مردم انقلابی از فرزند شهید مطهری امری غریب به حساب آید، ذره ای در بینش عمیق آنان درباره جریان فتنه و حقیقت وقایع تلخ سال 88 تاثیر نخواهد گذاشت و مسئولان کشور را به چشم پوشی از حق ملت و نظام در مجازات آنها سوق نخواهد داد.
http://taadolnews.ir/vdcfetd0.w6d0xagiiw.html
.: Weblog Themes By Pichak :.