سیره رسول خدا در تعامل با کودکان
رهروان ولایت ـ بازی یکی از ضروریترین ابزارهای رشد روحی و جسمی کودکان است؛ بازی با وسایل گوناگون و متناسب باعث بروز خلاقیت و استعداد کودکان میشود. در این میان نقش والدین و بزرگترها در جهتدادن به بازی کودکان و تشویق آنان به بازیهای مفید بسیار مهم و مؤثر است. پیامبر گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) همواره به این مهم عنایت داشت و در فرصتهای گوناگون به بازی با کودکان میپرداختند.
نوشتار حاضر با مراجعه به منابع اسلامی در پی بیان برخی فرازهای زندگی حضرت در این موضوع است:
1. در یکی از روزها «یَعلی عامری» که از اصحاب رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بود، به منظور شرکت در ضیافتی که به آن دعوتشده بود از منزل خود خارج شد و در راه به امام حسین(علیهالسلام) برخورد کرد که به همراه کودکان مشغول بازی بودند. در این هنگام پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نیز به همراه اصحاب از منزل خارج شدند و حسین(علیهالسلام) را به همراه کودکان مشاهده کردند. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) درحالیکه آغوش خودشان را برای حسین(علیهالسلام) باز کرده بودند به سمت ایشان رفتند؛ اما حسین(علیهالسلام) به اینسو و آنسو میرفتند و رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نیز خندهکنان به دنبال او میدویدند تا او را بگیرند.[1]
2. روزی رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) مشغول بازی با حسنین(علیهماالسلام) بودند و زبان خودشان را برای آن دو بیرون میآوردند. در این هنگام مردی به نام «عُیَینَه بن بدر» که شاهد این منظره بود، از این رفتار رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) شگفتزده شد و خطاب به ایشان عرض کرد: به خدا سوگند فرزندم مرد شده و صورت او دارای محاسن گشته است، اما من تاکنون حتی برای یک بار هم او را نبوسیدهام. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) که از رفتار آن مرد ناراحت شده بود، فرمودند: کسی که رحم و عطوفت نداشته باشد، مورد مهر و عطوفت قرار نخواهد گرفت».[2]
3. نقل شده حسنین(علیهماالسلام) بر پشت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) سوار میشدند و در حالی که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) چهار دست و پا راه میرفتند و آنها به ایشان «حل حل»[3] میگفتند و حضرت نیز به آنان میفرمود: «شتر شما چه شتر خوبی است».[4]
4. در یکی از روزها که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به منظور خواندن نماز جماعت عازم مسجد بود، در راه به گروهی از کودکان برخوردند که در حال بازی کردن بودند. بچهها با دیدن پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دست از بازی کشیدند و بهسوی ایشان رفتند و به حضرت گفتند؛ «کن جملی»! شتر من باش. حضرت نیز درخواست کودکان را اجابت کردند و مشغول بازی با آنها شد و این درحالی بود که مردم در مسجد در انتظار ایشان بودند.
بلال که در مسجد همراه مردم منتظر ورود رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بود، با مشاهده? تأخیر حضرت به سمت خانه ایشان حرکت کرد؛ او در راه به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) رسید و با دیدن صحنه? بازی کردن ایشان با کودکان خواست تا بچهها را از اطراف ایشان دور کند؛ اما حضرت مانع شدند و فرمودند: برای من دیر شدن زمان اقامه? نماز از ناراحتی کودکان بهتر است.
پس حضرت از بلال خواستند تا به خانهی ایشان برود و برای کودکان چیزی تهیه نماید تا به این ترتیب بچهها حضرت را رها کنند، بلال رفت و تعدادی گردو پیدا کرد و به محضر ایشان بازگشت. حضرت گردوها را از بلال گرفتند و به بچهها فرمودند: آیا شتران خود را به این گردوها میفروشید؟ کودکان نیز با دیدن گردوها، آنها را از دست پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) گرفتند و ایشان را رها کردند.[5]
رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) علاوه بر همبازی شدن با فرزندان و کودکان، به تماشای بازی آنان مینشستند و آنان را تشویق نیز میکردند. نقل شده: روزی حسنین(علیهماالسلام) مشغول کشتی گرفتن نزد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) بودند. در بین مسابقه، حضرت فرمود: زود باش حسن، حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) عرض کرد؛ یا رسول الله، آیا بزرگتر را بر علیه کوچکتر یاری میدهید؟ حضرت فرمودند: جبرئیل میگوید حسین زود باش و من میگویم حسن زود باش![6]
---------------------------------
پی نوشت:
[1]. ابن قولویه قمى، جعفر بن محمد؛ کامل الزیارات، نجف، انتشارات مرتضوى 1356ه.ش چاپ اول؛ ص52.
[2]. محمد بن احمد؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربى1413ه.ق چاپ دوم؛ ج1ص487.
[3]. کلمه ای است برای حرکت سریع شتران.
[4]. « عن جابر بن عبداللّه قال: دخلت على النبی(ص) و هو یمشی على أربع، و الحسن و الحسین على ظهره، و هو یقول: نعم الجمل جملکما، و نعم العدلان أنتما» ابن شهر آشوب، محمد؛ مناقب آل أبی طالب(ع)، قم، انتشارات علامه 1379ه.ش؛ ج2ص387.
[5]. عوفی، سدید الدین محمد ؛ جوامع الحکایات و لوامع الروایات، تهران، نشر ابن سینا 1340ه.ش چاپ اول؛ باب دوم از قسم دوم، ص30.
[6]. «بَیْنَمَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ یَصْطَرِعَانِ عِنْدَ النَّبِیِّ ص فَقَالَ النَّبِیُّ ص هَیِّ یَا حَسَنُ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ یَا رَسُولَ اللَّهِ تُعِینُ الْکَبِیرُ عَلَى الصَّغِیرِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) جَبْرَئِیلُ یَقُولُ هَیِّ یَا حُسَیْنُ وَ أَنَا أَقُولُ هَیِّ یَا حَسَن» ابن سعد؛ الطبقات الکبرى، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة 1410ه.ق چاپ اول؛ خامسة1 ص285.
http://www.jonbeshnet.ir/news/56182
.: Weblog Themes By Pichak :.