***نسیم معرفت***
پرهیز از خشونت و بد زبانی وبدرفتاری
قَال رَسُولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) أَمسِکْ لِسانَکَ؛ فَإنَّها صَدَقَةٌ تَصَدَّقُ بِها عَلى نَفسِکَ .
زبانت را نگهدار که حفظ زبان، صدقهاى است که با آن، براى (سلامتی) خودت صدقه مىدهى .
[کافی: ج 2 ص114 حدیث 7 . بحارالانوار ج 75 ص261. . بحار الانوار، جلد 71، صفحه 298.]
«امام جعفرصادق (عَلَیهِِ السَّلامُ ) » :
أَمْسِکْ لِسانَکَ فَاِنَّها صَدَقَةٌ تَصَدَّقُ بِلِسانِکَ .
زبانت را مهار کن، که این صدقهای است که بوسیله زبان صدقه می دهی (بحار، ج 75، ص 261)
در اسلام و آیین محمدی (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) از فحش وناسزا و اهانت و بی ادبی نهی شده است (البته کسانی را که خدا وپیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلهِ وَسَلَّمَ) واهل بیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ ) لعن ونفرین کرده به عنوان فحش وناسزا محسوب نمی شود که در جای خود بحث وبررسی شده است) . خدا و پیامبر ص واهلبیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ ) مردم را به ادب و ونزاکت سخن و خوش رفتاری وخوش اخلاقی و ...دعوت فرموده . روی این جهت در آیین محمدی ص و آیین قرآن کریم واسلام عزیز ، از بدزبانی و دشنام حتی نسبت به دشمنان نهی شده است. وبسیار شایسته است که انسان در برابر اهانت و فحش وناسزای دیگران از خود خویشتن داری نشان دهد مگر موارد خاص که راهکار شرعی وعقلی واخلاقی خود را دارد .در این رابطه آیات وروایاتی وارد شده است که به برخی از آنها اشاره می گردد:
فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک؛.....
پس تو به لطف و رحمت الهى با آنان نرمخو شدى، و اگر درشتخوى و سختدل بودى بىشک از گرد تو پراکنده مىشدند. پس از ایشان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و با آنان در کار [جنگ] مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکّل کن، همانا خدا توکّل کنندگان را دوست مىد
سوره آل عمران آیه 159.
**"فظّ" خشونت در کلام و تندى و زنندگى در زبان است.
فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُل
پس صبر کن آن گونه که پیامبران «اولو العزم» صبر کردند.
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً
پس صبر جمیل پیشه کن.
سوره معارج آیه 5
وَ اصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلا؛
در برابر آنچه (دشمنان) مىگویند شکیبا باش و به شیوه ای شایسته از آنان دورى گزین.سوره مزّمِّل آیه 10
در آیات مورد اشاره در بالا رسول خدا را به صبر و تحمل در برابر بد اخلاقی ها و بد زبانی ها وکج رفتاری های کافران و مشرکان و منافقان دعوت کرده و از مقابله به مثل باز می دارد.
در روایت آمده است که امام حسن علیه السلام توصیف رسول خدا را از دایی خود هند ابن ابی هاله جویا شد . او گفت:
َکَانَ دَائِمَ الْبِشْرِ سَهْلَ الْخُلُقِ لَیِّنَ الْجَانِبِ لَیْسَ بِفَظٍّ وَ لَا صَخَّابٍ وَ لَا فَحَّاشٍ وَ لَا عَیَّابٍ وَ لَا مَدَّاحٍ یَتَغَافَلُ عَمَّا لَا یَشْتَهِی؛
بحار الانوار، چ هشتم، بیروت، و ج 16، ص 152
او (پیامبر اکرم ص) پیوسته چهره ای گشاده و بشاش و خلقی نرم داشت و نه اهل فریاد بود و نه فحش و نه عیبگویی و چاپلوسی وتملق و خود را از سخنانی که ناخوش داشت ، به نشنیدن می زد.
وقتی در جنگ صفین یاران امام به معاویه و یارانش دشنام دادند، امام خطاب به آنان فرمود:
رسول خدا فرمود:
إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى کُلِّ فَحَّاشٍ بَذِیءٍ قَلِیلِ الْحَیَاءِ لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَه؛
خداوند بهشت را بر هر بد زبان فحش دهنده و کم حیا که برایش اهمیت ندارد چه می گوید و به او چه می گویند، حرام کرده است.
الکافی ج2 ص 323.
تنظیم متن از سید اصغر سعادت میر قدیم
***************************************************
هِند بن اَبی هاله (هند بن هند بن ابی هاله) [1] از قبیله بنی اسد و از گروه تیمم است، پدرش ابو هاله حلیف بنی عبدالدار و مادرش خدیجه (کبری) بنت خویلد همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده [2] و لذا او را «هند بن خدیجه» نامیده و ربیب رسول خدا صلی الله علیه و آله و برادر مادری فاطمه زهرا علیهاالسلام میباشد.
هند از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و در غزوههای بدر، احد و دیگر جنگهای صدر اسلام شرکت نمود. [3] به نقل مفید، او پس از قتل عثمان، با امیرالمؤمنین علیهالسلام بیعت کرد که تا پای جان از ولایت و خلافت آن حضرت دفاع نماید. [4] شیخ طوسی او را در زمره شیعیان و اصحاب امیرالمؤمنین علیهالسلام به شمار آورده است. [5] .
هند جزو فرماندهان نیروی چهار هزار نفری بود که از کوفه به ذی قار آمدند تا حضرت علی علیهالسلام را در جنگ جمل یاری نمایند. [6] .
او در این جنگ در حالی که قصد پی کردن شتر عایشه را داشت به دست ابن یثربی به شهادت رسید.
در عظمت و شخصیت هند جملی همین بس که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در نامهای که به خواهرش «ام هانی» نوشت بشارت پیروزی خود را بر طلحه و زبیر یادآور شد و در آن نامه از شهدای بزرگ سپاه خود از جمله: هند جملی، زید بن صوحان و برادرش سیحان بن صوحان و علباء بن هیثم یاد کرد و برای آنان طلب رحمت نمود. [7] .
پی نوشت ها:
[1] اسد الغابه، ج 5، ص 73؛ و احتمال میرود که او همان «هند بن عمرو جملی» است که در کتابهای تاریخ به ایننام یاده شده و مطالبی درباره آن نقل کردهاند.
[2] اسد الغابه، ج 5، ص 73؛ و احتمال میرود که او همان «هند بن عمرو جملی» است که در کتابهای تاریخ به ایننام یاده شده و مطالبی درباره آن نقل کردهاند.
[3] تهذیب التهذیب، ج 9، ص 80.
[4] الجمل، ص 109.
[5] رجال طوسی، ص 61، ش 3.
[6] ر. ک: تاریخ طبری، ج 4، ص 488.
[7] الجمل، ص 397.
.: Weblog Themes By Pichak :.