نگاهی به زندگی آیت الله حاج شیخ علی پناه اشتهاردی
***نسیم معرفت***
هفتم محرم الحرام 1340 هجری قمری، مصادف با 1296 هجری شمسی، در حالی که پدر و مادر، عزادار سالار شهیدان بودند و آماده عزاداری تاسوعا و عاشورای حسینی می شدند، خداوند متعال به پاس دلباختگی به اهل بیت علیهم السلام، فرزندی ولایت مدار نصیب خانواده اشتهاردی کرد، که وی را علی پناه نام نهادند، تا پیرو اهل بیت و در پناه مولا علی علیه السلام، عالم وارسته و مخلص روزگار خویش گردد. علی پناه، کودک نه ماهه بود که از سایه مهر پدر محروم شد و از همان کودکی در کنار مادر مهربان و با مشکلات معیشتی فراوان، زندگی را سپری کرد.
از آنجایی که پدرش ارث چندانی از خود باقی نگذاشته بود. او، خواهر و برادرش با بهره گیری از تلاش و دسترنج مادر زندگی را گذراندند. مادر علی آقا با وجود فقر و محرومیت، وی را جهت فراگیری قرآن کریم به بانویی پرهیزگار به نام «آسیه» سپرد و او قرآن را از محضر آن بانو فرا گرفت و علاوه بر آن بعضی از کتاب های ادعیه، مانند «زاد المعاد» علامه مجلسی و برخی کتاب های دیگر از مصائب اهل بیت و حضرت سید الشهداء را تا سن یازده سالگی آموخت، در این سن، مختصری از ادبیات، اشعار، ریاضیات و منطق را نیز فرا گرفت و پس از سپری کردن آن دوران سخت، مادرش وی را برای فراگیری علوم عربی و دانش حوزوی به عالم وارسته حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یحیی تقوی سپرد، و نزد آن عالم کتاب های مقدمات، لمعه و شرح لمعه، قانون و غیره را آموخت و سپس به دلیل اینکه امکان ادامه زندگی و تحصیل در اشتهارد وجود نداشت ،جهت امرار معاش و تدریس، عازم قریه سلیمان از توابع اشتهارد شد، که در آنجا به مدت سه سال و نیم که کودکان آن دیار قرآن و معارف یاد می داد. ایشان ارادت خاصی نسبت به استاد خویش شیخ یحیی تقوی داشت. پس از گذشت این دوران آیت الله اشتهاردی جهت ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه قم شد، ولی به دلیل اختناق دوران ستمشاهی به ناچار دوباره به اشتهارد باز گشت و دوباره پای درس استاد ارجمند حاج شیخ یحیی تقوی حاضر گردید. پس از مدتی در سال
1320 ه ش با اذن مادر بزرگوارش دوباره برای ادامه تحصیل عازم شهر مقدس قم گردید و با تکمیل سطوح عالی حوزه علمیه به عنوان طلبه ای کوشا جدی و فاضل به تحصیل درس خارج حوزه علمیه پرداخت و به مقام رفیع اجتهاد نایل آمد.
برخی از اساتید پایه سطح ایشان عبارتند از: آیت الله العظمی مرعشی نجفی، آیت الله العظمی شیخ مرتضی حائری، آیت الله العظمی گلپایگانی، آیت الله قائینی، آیت الله حائری کرمانی، سید احمد خوانساری و حضرت امام خمینی (ره).
ایشان درس اخلاق را نزد امام راحل و درس فلسفه را نیز نزد علامه طباطبایی گذارند .
برخی از اساتید خارج ایشان نیز عبارتند از: حاج آقا حسین بروجردی، امام خمینی، حاج شیخ محمد علی اراکی، حجت کوه کمره ای، محمد تقی خوانساری و آیت الله صدر.
ایشان به مدت بیش از پنجاه سال شرح لمعه را تدریس می کرد و با اینکه می توانست در سطوح عالی، خارج فقه و اصول تدریس نماید، اما سالیان درازی به تدریس شرح لمعه مشغول شد، که این خود حکایت از اخلاص و مبارزه با نفس ایشان دارد. تواضع علمی و دلبستگی وی به امام راحل و مقام معظم رهبری و ولایت فقیه، او را سالیانی در دفتر شورای استفتائات حضرت امام در بیت حضرت امام حاضر کرد و بعد از آن در دفتر مقام معظم رهبری به صورت فعال، متواضعانه، مخلصانه و عالمانه به پاسخگویی سئوالات شرعی و دینی اقشار مختلف مردم مشغول بود. او شاگردی مخلص و مریدی ملازم با امام بود و ارتباطات او با حضرت امام(ره) از بدو ورود به حوزه علمیه آغاز شد و در قیام 15 خرداد 42 و دوران شکل گیری انقلاب اسلامی و پس از آن، به ویژه در عرصه دفاع مقدس نیز ادامه داشت و حضور مخلصانه او در لشکر 17 علی بن ابی طالب از خاطرات به یادماندنی رزمندگان اسلام در دفاع مقدس است.
ایشان سال ها امام جماعت حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها و مدرسه مبارکه فیضه بود. وی به خاطر اینکه به عنوان خادم و ماندگار به ساحت علم باقی بماند، بسیاری از کتاب های خویش را برای استفاده طلاب و دیگر اقشار جامعه به کتابخانه ها وقف و هدیه نمود، که اکثر آثار ایشان به عربی است و آثار او در سه بخش عبارتنداز: 1.تقریرات، 2. تألیفات، 3. تعلیقات (مشارکت در تحقیقات).
وی در بخش تقریر، دروس بسیاری از اساتید حوزه را تقریر کرده است، که عبارتند از:
1. تقریرات دروس خارج آیت الله العظمی بروجردی، مانند تقریرات کتاب الصلوة، صلوة الجمعه، کتاب الضمان، کتاب الغصب، ارث الزوجه، منجّزات المریض، مشتقات، حجیت و اجماع.
2. تقریرات دروس حضرت امام خمینی (ره).
3. تقریرات دروس آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی، مانند صوم.
4. تقریرات دروس دیگر اساتید.
در بخش تألیفات مهم ترین آثار ایشان عبارتنداز: 1. مدارک العروة الوثقی، که به عنوان موسوعه عظیم فقهی در 30 مجلد در انتشارات اسوه به چاپ رسیده است. اصل این کتاب بیش از شصت سال است که تدوین شده و در دهه بیست به صورت خطی بوده، ولی در دهه سی و در زمان آیت الله بروجردی برخی از مباحث آن به چاپ رسیده است.
2. کتاب تعلیمات اخلاقی، که به صورت (فارسی و عربی) است و در سال 1392 قمری به چاپ رسیده است.
3. کتاب هفت ساله چرا صدا در آورد، (این کتاب پاسخ شبهات وهابیت علیه تشیع است).
4. کتاب و رساله ای در بیان و اثبات حکومت انبیاء و ائمه علیهم السلام.
5. رساله ای در وظایف مجلس خبرگان.
6. رساله ای در وظایف مجلس شورای اسلامی.
7. رساله ای با عنوان غربگرایی چرا؟
8. رساله ای در بیان و معرفی برخی دستاوردهای انقلاب اسلامی.
9. کتاب اربعون حدیث که چهل حدیث از چهارده معصوم علیه السلام است .
10. مباحث اخلاقی در کتاب اخلاق کارگزاران، که مجموعه ای از مباحث اخلاقی ایشان در نشریه افق حوزه به چاپ رسیده است.
بخش تعلیقات (مشارکت در تحقیقات)؛ ایشان تلاش و کوشش زیادی در این زمینه نموده و به کتاب های زیادی تعلیقه زده است که برخی از آنها عبارتند از:
1. تعلیقه علی العروة الوثقی (مخطوط بوده و بخشی از آن به چاپ رسیده است).
2. تعلیقه علی وسیلة النجاة، (مخطوط بوده وبخشی از آن به چاپ رسیده است).
3. تعلیقه، تحقیق و تصحیح کتاب «ایقاع الفوائد فی حل اشکالات القواعد»، (که متن از علامه حلی و شرح آن از فرزندش فخر المحققین) است، که در چهار مجلد و با نگارش مقدمه ای، با عنوان «کلمة حول الفقه» به چاپ رسیده است.
4. تعلیقه، تحقیق و تصحیح کتاب «روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه»،( متن کتاب از شیخ صدوق و شرح آن از علامه محمد تقی مجلسی) است که در چهار ده جلد به چاپ رسیده است.
5. تعلیقه، تحقیق و تصحیح وتفسیر شریف: «القرآن و العقل» اثر حاج آقا نور الدین اراکی که با اشراف و هدایت علامه طباطبایی در سه جلد به چاپ رسیده که چاپ و نام این کتاب به امر آیت الله العظمی اراکی بوده است.
6. تعلیقه، تحقیق و تصحیح کتاب «مجمع الفائدة و البرهان و شرح الارشاد»، که متن از علامه حلی و شرح آن از محقق اردبیلی است.
که این کتاب نیز مانند «روضة المتقین» مجموعاً، چهارده جلد به چاپ رسیده است.
7. تعلیقه، تحقیق و تصحیح کتاب« کشف الرموز»، اثری که متن آن از محقق حلی و شرح آن از یکی از شاگردان محقق است. که این کتاب در دو مجلد به چاپ رسیده است.
8. کتاب لغات القرآن.
9. کشکول زمان که به زبان فارسی است.
سرانجام این عالم متقی و ربانی در روز سه شنبه مورخه 18/4/87 پنجم رجب المرجب پس از اقامه نماز جماعت مغرب در مدرسه مبارکه فیضیه و در حال ذکر تسبیح حضرت زهرا و دعای «یامن ارجوه لکل خیر» و در حالی که مؤذن اذان نماز عشاء را گفته بود، این مرد خدایی و مجسمه اخلاص، تقوا و تواضع پس از آنکه سجده شکر را بجا آورد و در حال برخاستن برای نماز عشاء بود، به زمین افتاد و براثر ایست قلبی میان نماز مغرب و عشاء به دیدار پروردگار خویش شتافت. مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در بخشی از پیام خود می فرماید: «ایشان از بندگان صالح خداوند و عالمی مهذب و پاک و برخوردار از سجایای اخلاقی و صلاح و سواد عملی بودند و نه تنها درس اخلاق ایشان در حوزه علمیه، که شیوه زندگی و رفتار ایشان نیز آموزنده تقوا و پارسایی محسوب می گشت».
پیکر پاک او پس از تشییع با شکوه توسط طلاب، فضلا و حضرات آیات عظام و عموم مؤمنین، در جوار کریمه اهل بیت به خاک سپرده شد.
***نسیم معرفت***
پیام تسلیت در پی درگذشت آیتالله اشتهاردی
بسم الله الرحمن الرحیم
با تأسف و تأثر خبر درگذشت عالم پارسا و پرهیزگار مرحوم آیت الله آقای حاج شیخ علیپناه اشتهاردی را دریافت کردم. ایشان از بندگان صالح خداوند و عالمی مهذّب و پاک و برخوردار از سجایای اخلاقی و صلاح و سداد عملی بودند و نه تنها درس اخلاق ایشان در حوزهی علمیه، که شیوهی زندگی و رفتار ایشان نیز آموزندهی تقوا و پارسائی محسوب میگشت.
اینجانب فقدان آن عالم ربانی را به علمای اعلام و مراجع عظام و به عموم فضلا و طلاب و ارادتمندان و شاگردان آن مرحوم تسلیت میگویم و رحمت و غفران و فضل الهی را برای وی از خداوند متعال مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
19/تیر/1387.
تولد و خاندان
على پناه فرزند یوسف، در هفتم محرم سال 1340قمرى (1301شمسى) در خانواده اى متدین و ساده زیست در یکى از محله هاى اشتهارد متولد شد.شغل پدرش آرایشگر (سلمانى) و مادرش خانه دار و تبار هر دو از مردمان مؤمن و ساده زیستى بودند که از راه کار و کارگرى زندگى خود را اداره مى کردند.
على پناه نه ماهه بود که پدر را از دست داد و مادرش مسئولیت تربیت او و دیگر فرزندانش را بر عهده گرفت. مادر براى گذراندن امور زندگى و امرار معاش روزانه با آسیاى دستى براى مردم آرد تهیه و با دستمزد آن مخارج خود و بچه هایش را تأمین مى کرد.
تحصیلات ابتدایى و مقدماتى
او در شش سالگى به مکتب خانه محله فارچى آباد زادگاهش رفت و در دو سال قرآن خواندن را آموخت. سپس تحصیلات ابتدایى را تا 11 سالگى ادامه داد و با تشویق روحانى محل حاج شیخ یحیى تقوى به فراگیرى مقدمات دروس حوزوى روى آورد. ادبیات عرب، منطق، «معالم الاصول»، «مطوَّل» و پس از آن مقدارى از کتابهاى شرح لمعه و قوانین را نزد او خواند و براى ادامه تحصیل به قم هجرت کرد.
آقاى اشتهاردى در خاطرات خود مى گوید:
«…قبل از بلوغ کار مى کردم، آقاى حاج شیخ یحیى تقوى در مسجد فارچى آباد چال محله براى چند نفرى فارسى و هم عربى درس مى گفت. من نیز میل داشتم درس بخوانم. حاج شیخ یحیى فرمود: بیا و به درسها گوش بده. من کتاب نداشتم، به من کتاب داد. عصرها در آن مسجد برایم درس مى گفت. چندین سال خدمت ایشان درس خواندم. با آقاى سید جمال هاشمى و حاج بابا سلطانى و حاج هبه الله شاه بیک از ابتدا تا مقدارى از شرح لمعه را همدرس بودیم. تا شانزده سالگى ضمن کار ادبیات و مقدارى از شرح «لمعه» و «قوانین» را در اشتهارد نزد حاج شیخ یحیى خواندم. او از شرح «امثله» تا «کفایه الاصول» را درس مى داد. مردم براى خواندن نماز لیله الدّفن (وحشت) به او پولى مى دادند و او پول را به من مى داد و من نماز وحشت را مى خواندم. من نمى خواستم در اشتهارد بمانم. روزى به مسجد چال محله رفتم و از خدا خواستم وسیله مهاجرتم را فراهم کند. چندى نگذشت به محل بقعه بى بى سکینه در سلمیان شهریار رفتم و در آنجا براى عده اى از نوجوانان پسرى که مى خواستند باسواد شوند کلاس درس باز کردم و ماهى 9 تومان حق التعلیم دریافت کردم و مخارج من نیز با آنان بود. پس از سه سال و نیم تدریس با تشویق عده اى از خیرخواهان راهى قم شدم و به مدرسه فیضیه رفتم. آن زمان آقاى صاحب الدارى مدیر و مسئول مدرسه فیضیه بود. نزدش رفتم تا براى درس خواندن و حجره گرفتن ثبت نام کنم. شناسنامه ام را خواست. زیرا از سوى وزیر فرهنگ رژیم پهلوى اعلام شده بود که کسانى که خدمت نظام نکرده اند نباید پذیرفته شوند شناسنامه ام را به او دادم. پس از نگاه کردن به شناسنامه گفت: شما مشمول (سرباز) هستید و ما مشمول نمى پذیریم. سه روز در قم ماندم. سپس به تهران رفتم. در تهران کسى نزدم آمد و گفت: شاگرد مى خواهم. پیش او رفتم تا شاگردى کنم. مدتى کار کردم چون مشترى هاى او بیشتر زن ها بودند، از خدا خواستم کار دیگرى پیدا کنم. دوباره به اشتهارد بازگشتم و دروس حوزوى را نزد حاج شیخ یحیى ادامه دادم تا پهلوى اول (رضاخان) فرار کرد پس از آن با سفارش برخى از بزرگان و اجازه مادرم به قم رفتم. براى گرفتن حجره در مدرسه فیضیه دروس (مغنى، مطوّل، شرایع، منطق و شرح لمعه) خوانده شده را امتحان دادم. کتاب تهذیب المنطق را براى امتحان نزد امام خمینى که از ممتحنین بود خواندم. در اثناى خواندن جمله اى را نتوانستم بخوانم. امام فرمود: دوباره از اول تا آخر بخوان. براى بار دوم خواندم. پس از قبولى، در مدرسه فیضیه حجره گرفتم و مشغول تحصیل شدم. همه درسهایى را که در اشتهارد خوانده بودم، تدریس کردم و بقیه شرح «لمعه» را نزد آیت الله نجفى مرعشى شروع کردم و تا آخر، همه متون درس را نزد دیگر استادان خواندم…»
تحصیلات سطوح و خارج
.................................... ..........................ادامه دارد.........................
**زندگینامه آیت الله علی پناه اشتهاردی
.: Weblog Themes By Pichak :.